1. -سوره احزاب ، آیه ۵۳ ↑

    1. – سوره مریم ، آیه۵۹ ↑

    1. – سوره مریم ،آیه۶۰ ↑

    1. مکارم شیرازی، ناصر، قرآن حکیم و شرح آیات منتخب، ص ۳۰۹ ↑

    1. -سوره نساء ، آیه۲۷ ↑

    1. – سوره عنکبوت ، آیه۲۸ ↑

    1. – سوره عنکبوت ،آیه۲۹ ↑

    1. – مکارم شیرازی، ناصر، قرآن حکیم و شرح آیات منتخب، ص ۲۳۰ و ۲۳۱ ↑

    1. – سوره قمر،آیه ۳۳ ↑

    1. – سوره قمر ، آیه ۳۴ ↑

    1. – سوره اعراف، آیه ۸۰ ↑

    1. – سوره اعراف ، آیه ۸۱ ↑

    1. – سوره اعراف، آیه۸۲ ↑

    1. – سوره اعراف، آیه ۸۳ ↑

    1. – سوره اعراف، آیه ۸۴ ↑

    1. – فارابی درباره ی حضرت لوط (علیه السلام) و نام وی می‌گوید: گفته شده اسم لوط عربی است و اصل آن از لوط به معنای چسبندگی است. آن حضرت ‌به این مناسبت لوط نامیده شد که دوستی وی به قلب حضرت ابراهیم (ع) چسبید. او پسر هادان بن تارخ، یعنی برادرزاده ی ابراهیم (ع) بود. رک. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج ۶، صفحه ۳۸۴ همان، ص۱۶۰ و ۱۶۱ ↑

    1. – مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمه الاطهار، ج ۶۷، باب ۵۹، حدیث ۱۸ ↑

    1. – الکلینی، محمدبن یعقوب، الکافی ، ج۲، ص ۱۱۲ ↑

    1. – مفید، محمدبن نعمان، امالی مفید، ص۴۱۳ ↑

    1. – مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار الجامعه لدرد اخبار الائمه الاطهار، ج ۶۷، باب ۷۴، حدیث ۱۳۳ ↑

    1. – الحرالعاملی، شیخ محمدبن الحسن، وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریفه، ج ۲۰، ص ۳۵۶ ↑

    1. – نهج البلاغه، ص ۶۵۵، نامه ۳۱ ↑

    1. – همان،حکمت ۴۷ ↑

    1. – همان، حکمت ۶۸ ↑

    1. – نهج البلاغه، ص ۶۵۵، حکمت ۳۴۵ ↑

    1. – همان، حکمت ۴۷۴ ↑

    1. – کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۱۲۵ و ۱۲۶ ↑

    1. – کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، ج۳، ص۱۲۵ و ۱۲۶ ↑

    1. – رحمت کاشانی، حامد، فرهنگ سخنان رسول خدا (ص)، ص ۳۰۳ ↑

    1. – رحمت کاشانی، حامد، فرهنگ سخنان رسول خدا (ص)، ص ۳۰۳ ↑

    1. – نهج البلاغه،ص ۷۱۸ ↑

    1. – همان، ص۷۱۹، خطبه ۱۷۶ ↑

    1. – غرویان ، محسن ، شیروانی، علی، ترجمه اصول فقه مظفر ،ص۱۱۲ ↑

    1. – غرویان ، محسن ، شیروانی، علی، ترجمه اصول فقه مظفر ،ص ۲۲۲ تا ۲۳۵ ↑

    1. – انحراف مصدر عربی به معنای خم شدن، کج شدن، برگشتن به طرفی، منحرف گشتن و به طور کلی کجروی دانسته شده است. رک، عمید، فرهنگ فارسی عمید، ج۱، ص ۲۴۳ ↑

    1. – البته باید در نظر داشت که عده ای از فقها با استناد به روایات دیه را وسیله جبران خسارات دانسته و مجازات نمی دانند. رک مرعشی، سید محمد حسین، دیدگاه های نو در حقوق کیفری اسلام،ج۱، ص۱۸۹ ↑

    1. – گرجی، ابوالقاسم، حدود و تعزیرات و قصاص، ص ۷ ↑

    1. – تعریفی است که از جنس قریب و فصل قریب تشکیل شده است. او نمی گذارد غیر در آن داخل شود. منع اغیار است. مثل اینکه در تعریف انسان می‌گویند. انسان حیوان ناطق است. حیوان در اینجا جنس قریب و ناطق فصل قریب است. ↑

    1. -. سوره بقره، آیه ۱۸ ↑

    1. سوره فرقان، آیه ۶۸ ↑

    1. – حسینی دشتی، سید مصطفی، دایره المعارف جامع اسلامی، ص ۴۱۷ ↑

    1. – لطفی، اسدالله ، ترجمه مباحث حقوقی شرح لمعه ، ص ۶۳۱ ↑

    1. – دادمرزی ، سید مهدی ، فقه استدلالی ترجمه تحریر اروضه فی شرح اللمعه، ص ۵۹۵ ↑

      1. – مراد از عقد هم، هم دائم است و هم موقت، ملک هم ملک عین را شامل شود و هم ملک منفعت را. مثل موردی که مول کنیز خود را برای دیگری حلال می گرداند. مراد از شبهه هم چیزی است که گمان به مباح بودن زن برای مرد می شود ولی برخی از فقها عامه گمان کرده‌اند، شبهه آن است که اگر محرومیت نباشد، حلال می‌باشد. ↑

    1. – لطفی، اسدالله ، ترجمه مباحث حقوقی شرح لمعه ، ص۶۴۷ تا ۶۴۸ ↑

    1. – در باب احکام کیفری اسلام، به موجب قاعده ی مشهور «الحدود تدرا بالشبهات» در صورت عدم آگاهی مرتکب از حکم و موضوع آن، حکم کیفری جریان نمی یابد و به اصطلاح دانشمندان علم اصول، علم به حکم و موضوع آن در مقررات کیفری اخذ و لحاظ شده است ↑

    1. – خویی، سیدابوالقاسم، مبانی تکمله المنهاج، ج۱، ص ۱۶۶ تا۱۶۹ ↑

    1. – دادمرزی ، سید مهدی ، فقه استدلالی ترجمه تحریر اروضه فی شرح اللمعه، ص ۵۹۷ تا ۵۹۸ ↑

    1. – لطفی، اسدالله ، ترجمه مباحث حقوقی شرح لمعه ، صفحه ۶۴۷ تا ۶۴۸ ↑

    1. – خویی، سید ابوالقاسم، مبانی تکمله المنهاج، ج ۱ صفحه ۱۷۳ و رک مرعشی، سید محمد، محمدحسین، دیدگاه های نو در حقوق کیفری اسلام، ج۱، ص ۱۷ ↑

    1. – دادمرزی ، سید مهدی ، فقه استدلالی ترجمه تحریر اروضه فی شرح اللمعه، ص ۵۹۷ ↑

    1. – مراد از احصان تماس مرد بالغ و عاقل، فرج یعنی قُبُل زنی است که با او ازدواج دائم ‌کرده‌است، به طوری که هر صبح و شب نزد او می رود و دخول نیز قطعی باشد. ↑

    1. – الحرالعاملی، شیخ محمدبن الحسن، وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل شریفه، ج ۱۸، باب ۱۹، حدیث ۱۱ ↑

    1. – قانون‌گذار ما نیز به پیروی از نظریه مذبور مطلق قتل را به عنوان مجازات بیان داشته است و نوع قتل را مشخص نکرده است. ↑

    1. – سوره نور، آیه ۱۲ ↑

    1. -در مقابل گفته شده است: تنها در صورتی که فرد محصن، پیرمرد تا پیرزن باشد رجم و جلد می شود و در غیر این دو مورد، به رجم بسنده می‌گردد و ممکن است گفته شود در هر حال تنها باید رجم شود. ↑

    1. خویی، سیدابوالقاسم، مبانی تکمله المنهاج، ج۱، ص ۲۱۲ ↑

    1. – سوره اعراف، آیه ۸۰ ↑

    1. – حسینی دشتی، سد مصطفی، دایره المعارف جامع اسلامی، ج۱، ص ۲۱۲ ↑

    1. – خویی، سیدابوالقاسم، مبانی تکمله المنهاج، ج۱، ص ۱۶۶ تا ۱۶۹- محقق حلی، ابوالقاسم نجم الدیم جعفر بن الحسن، شرایع الاسلام، ج ۴، ص ۳۴۹ ↑

    1. – محمدی، ابوالحسن، ترجمه حدود و تعزیرات، قصاص، دیات، از کتاب شرایع الاسلام محقق حلی، و مسالک الافهام شهید ثانی، ص ۵۵ ↑

    1. – مکی العاملی، شیخ ابی عبدالله شمس الدین محمد بن جمال الدین، اللمعه الدمشقیه، ص ۸۱ ↑

    1. – الحرالعاملی، شیخ محمدبن الحسن، وسایل الشیعه الی تحصیل مسائل شریفه، ج ۱۸، باب ۲، حدیث ۱ ↑

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...