شاعر رو به پروردگارش می آورد و این گلایه را به ایزد می برد که خداوندا اگر با لطف و مهربانی ایزدی خود، دل و جان مرا آشنا کرده ای، هرگز نمی توان مدعی شد که این از وفاداری و محبت تو نسبت به من سرچشمه گرفته است. در واقع شاعر می خواهد بگوید اگر خداوند می خواست لطف و محبت خود را شامل حال وی کند، هرگز او را اینچنین عاشق نمی کرد. در این بیت بین جان و جانا، جناس زاید در آخر دیده می شود.
وزن غزل:
این غزل بر وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن در بحر رجز مثمن کامل سروده شده است که از وزن‎های دوری عروض فارسی به حساب می آید.
قافیه:
کلمات قافیه در این غزل عبارتند از : (وفا دارم، نیازارم، آزارم، کارم و خریدارم ، نارم، دارم) که در کنار ردیف «ترا» قرار گرفته اند و دارای ضرباهنگ و موسیقی زیبایی هستند و باعث توازن آوایی غزل شده اند.
ویژگی سبکی:
این غزل از جمله غزل هایی است که شاعر در آن بصورت غیر مستقیم به مدح و تمجید معشوق پرداخته است. واژه های «جرم»، «آزار»، «جور»، «جفا»، «خون»، «جگر»، «حال»، «آب رخان»، «تیمار»، «جان»، «خواری» ، «دردسر» و . . . در سراسر غزل آورده اند که همگی مشمول ستمی هستند که معشوق به عاشق روا داشته است. این کلمات همگی در ابیات مختلف پراکنده شده اند و جفای یار را می‎رسانند و شاعر ادعا می کند که این بلایا خللی در مهر او که از دل و جان برآمده است وارد نخواهد کرد.

۴-۲-۲٫

ای کرده در جهان غم عشقت سمر مرا
وی کرده دست عشق تو زیر و زبر مرا
از پای تا به سر همه عشقت شدم چنانک
در زیر پای عشق تو گم گشت سر مرا
گر بی تو خواب و خور نباشد مرا رواست
خود بی تو در چه خور بود خواب و خور مرا
عمر کمان صبر همی داشتم به زه
آخر به تیر غمزه فکندی سپر مرا
باری به عمرها خبریابمی ز تو
چون نیست در هوای تو از خود خبر مرا
در خون من مشو که نیاری به دست باز
گر جویی از زمانه به خون جگر مرا
درون مایه ی اصلی غزل:
این غزل در سراسر ابیات شاهد توصیف حال عاشق است که خطاب به معشوق از حال و روز خود صحبت می کند. شاعر عشقی راکه در دل دارد و محبتی را که از معشوق در سینه ی او پدیدار شده است توصیف می کند و در این میان خود را چنان غرق دریای این عشق می داند که گاهی دست به اغراق می‎زند و خود را فنا شده و هیچ می انگارد.
بافت معنایی غزل و آرایه های ادبی:
در بیت اول:
شاعر خطاب به معشوق می گوید که غم عشق او، وی را دچار سیاهی شب و گرفتار کرده است و عشق او
وی را از این رو به آن رو کرده است. یعنی دنیای او را زیرو کرده است. دست عشق در مصرع دوم این بیت اضافه ی اقترانی است. کلمات «ای» و «وی» که در شروع هر مصرع آمده اند دارای سجع هستند.
در بیت دوم:
شاعر در اغراقی زیبا ادعا میکند که از پای تا سر چنان مجذوب و شیفته ی معشوق شده است که سرش در زیر پای عشق معشوق گم شده است. (پای عشق) اضافه ی اقترانی است. بین کلمات «پا» و «سر» تناسب است. بین «پای» در مصرع اول و دوم جناس تام محسوس است. در مصرع دوم ترکیب کنایی (سر در زیر پای گم کردن) کنایه از نهایت ارادت و افتادگی در برابر عشق معشوق است.
در بیت سوم:
شاعر ادعا می کند که شایسته است اگر تو نباشی من دست از خواب و خوراک بکشم. در مصرع دوم تاکید میکند که چه فایده ای دارد اگر که من بدون تو بخورم و بخوابم. مصرع دوم تاکید برای مصرع اول است. در این بیت واژه آرایی در حرف «خ» به زیبایی محسوس است و بین واژه های «خور» و «خورد» جناس زاید دیده می شود. همچنین بین «خور» در مصرع دوم به معنای درخور بودن و شایسته بودن و روا بودن و «خور» که کلمه ی قافیه است، جناس تام وجود دارد.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در بیت چهارم :
شاعر صبر خود را به کمانی تشبیه می کند که یک عمر در زه بوده است و درآخر غمزه ی معشوق را به تیری همانند می کند که از زه این کمان رها شده و به سپر عاشق برخورد کرده و آن را انداخته است. در واقع شاعر می گوید که بعلت این افتادن سپر، اکنون هیچ تکیه گاه و محافظی ندارد و کاملاً صدمه پذیر شده است. در این بیت بین واژه های «کمان» ، «زه» و «سپر» تناسب دیده می شود. تیر غمزه اضافه ی تشبیهی و کمان صبر هم اضافه ی تشبیهی است.
در بیت پنجم:
شاعر می گوید عمر طولانی و زمان زیادی لازم است تا از حال تو با خبر شوم زیرا که تا زمانی که در حال و هوای تو هستم از خود بی خود می شوم و حتی از خودم هم غافل می شوم. بین واژه های «خبر» و «خبری» جناس زاید دیده می شود.
بیت ششم:
شاعر از معشوق خود تقاضا می کند که قصد جان او را نکند و این حال زاری که او دارد را حتی با خون دل خوردن هم نمی تواند درک کند. «در خون کسی شدن» کنایه از قصد جان کسی را کردن و خونش را ریختن است. بین «جویی» و «خون» در این بیت ایهام تناسب دیده می شود. «باز» در مصرع اول برای تاکید است. همچنین فعل (بدست نیاوردن) بصورت «نیاری به دست باز» آمده است که تقدم جزء دوم را در پی دارد.
وزن غزل:
این غزل در وزن مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفلن در بحر رجز مثمن کامل سروده شده است که از وزنهای دوری بحساب می آید.
قافیه :
کلمات قافیه عبارتند از: سمر، زبر، سر و غیره که در کنار ردیف مراقرار گرفته اند. کلمه ی ( (خور)) در بیت سوم ( (خر)) تلفظ می شود که به مرور زمان شامل تغییرات آوایی در زبان فارسی شده است و امروزه ( (خور))تلفظ می شود.
ویژگی سبکی:
کلمات «سمر»، «زیرو زبر»، «خون»، «جگر» و غیره در تمام ابیات نشانه های بارز ستم و جفای معشوق در حق عاشق هستند که در طول غزل به کار گرفته شده اند.

۴-۲-۳٫

گر باز دگر باره ببینم مگر اورا
دارم زسرشاری بر فرق سراورا
با من چو سخن گوید جز تلخ نگوید
تلخ از چه سبب گوید چندین شکر او را
سوگند خوردم من به خدا و به سر او
کاندر دو جهان دوست ندارم مگر او را
چندان که رسانید بلا ها به سرمن
یا رب مرسان هیچ بلای به سر او
هر شب زبر شام همی تا به سحرگه
رخساره کنم سرخ زخون جگر او را

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...