مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها | دیدگاههای مختلف پیرامون رضایت از زندگی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
چهارم آنکه افراد رضایتمند از زندگی، برون گرا هستند و در ارتباط و همکاری با دیگران توانمندند. افرادی که از رضایتمندی بالایی از زندگی برخوردارند، در مقایسه با افراد ناخرسند، چه در تنهایی و چه در حضور دیگران، احساس خشنودی میکنند و از زندگی خود و دیگران، از زندگی در نواحی گوناگون شهری یا روستایی، و یا اشتغال در مشاغل گوناگون انفرادی و اجتماعی به یک اندازه لذت میبرند (دینر و همکاران ، ۲۰۰۳).
تعاریف متفاوتی در مورد رضایت از زندگی وجود دارد. بعضی از محققین معتقدند تنها در صورتی که تواما چندین بعد از سلامت و وضعیت روانشناختی سنجیده شود، میتوان آن را رضایت از زندگی نامید. عده ای نیز بر این باورند که یک تعریف واحد که در تمام مراحل رشدی یا در جوامع مختلف کاربرد داشته باشد برای این مفهوم وجود ندارد (هاگرتی[۶۳] و همکاران،۲۰۰۱؛ کامینز[۶۴]،۲۰۰۵؛ به نقل از خادمیان،۱۳۹۰).
از طرفی تاکنون حوزه رضایت از زندگی فاقد یک تعریف مبتنی بر وفاق نظر اندیشمندان مختلف بوده است. علی رغم این مسئله، به نظر میرسد که این مفهوم، جاذبه شهودی دارد و طرفداران زیادی که معتقدند «نیازهای اساسی انسان در حوزه مراقبتهای بهداشتی که به طور روزافزون تحت تسلط تکنولوژی است، نادیده گرفته شده است»، از آن استفاده میکنند (لناسی، ۲۰۰۳).
رضایت از زندگی از واژه های کیفیت زندگی که به چگونگی سازگاری فرد با شرایط محیطی اشاره دارد و همچنین کمیت زندگی که معمولا به وسیله داده ای زیست – پزشکی مثل میزان مرگ و میر و پیشبینی عمر بیان میشود، متفاوت است (مندلوویکز و استین[۶۵]،۲۰۰۰؛ لناسی،۲۰۰۳) . از طرفی دیگر رضایت از زندگی به جنبههایی از زندگی اشاره دارد که باعث میشود زندگی رضایت بخش و ارزشمند شود، بنابریان در ارتباط نزدیک با کیفیت زندگی قرار میگیرد. با این وجود، حوزه و محدوده رضایت از زندگی، فراتر از علائم سنتی ادامه مییابد تا شامل خشنودی ذهنی و کارکرد و اختلالات ذهنی بیماران نیز باشد (انگرمییر و کیلین[۶۶]،۱۹۹۷).
علی رغم زیاد بودن تعاریف مطرح شده در مورد رضایت از زندگی، دو «نوع»، نسبتا به خوبی تعریف شده از تعاریف وجود دارد که معنای ضمنی برای مقیاسها و معیارهای مورد استفاده در تحقیقات را دارد. رضایت از زندگی عام، بر نیازها و اهداف یک فرد متمرکز است و مربوط به کارکرد و رضایت ذهنی در چند حوزه ی زندگی است و ضرورتا به طور مستقیم تحت تاثیر مراقبتهای بهداشتی نمیباشد. از طرف دیگر، رضایت از زندگی مربوط به سلامتی و بهداشت، مستقیما بر علائم و اختلالات مربوط به بیماری متمرکز است. این نوع از رضایت از زندگی، برای تحقیقات بهداشت روانی کمتر مناسب است، زیرا فاکتورهای محیطی گسترده، مثل حمایت اجتماعی و استقلال، اساسا مربوط به آسیب شناسی روانی میباشد (کاتسچنیگ[۶۷]،۱۹۹۷؛ لناسی،۲۰۰۳).
کتفیان[۶۸] (۱۹۹۵، به نقل از رضایی و همکاران،۱۳۸۶) بیان میکند که رضایت از زندگی توسط پژوهشگران مختلف به عنوان مسرت، رضایت، کامیابی و خرسندی، احساس رفاه، آگاهی و ارزیابی درونی از جنبههای مختلف زندگی تعریف شده است (هورنکویست[۶۹]، ۱۹۸۹ ؛ به نقل از رحیمی، ۱۳۸۶).
آندرسون و بورخارست[۷۰] (۱۹۹۹، به نقل از سلطانی و همکاران، ۱۳۸۹) نیز رضایت از زندگی را به عنوان درک افراد از ارضای نیازها در حیطههای متفاوت زندگی تعریف کردهاند. زان[۷۱] (۱۹۹۲، به نقل از کینگ و هیندز، ۲۰۰۳) نیز رضایت از زندگی را به عنوان میزان لذت بخش بودن تجارب زندگی تعریف کردهاست. تعدادی از پژوهشگران نیز رضایت از زندگی را به عنوان درک از زندگی تعریف کردهاند، به عنوان مثال گیل و فینستین[۷۲] (۱۹۹۴، به نقل از فرانس، ۲۰۰۶) رضایت از زندگی را یک درک شخصی از شیوه ای که بیمار وضعیت سلامتی و جنبههای غیرپزشکی زندگی اش را احساس میکند، تعریف کردهاند.
یکی از عوامل تعیین کننده مهم در تعریف رضایت از زندگی، فرهنگ است. علی رغم اهمیت فرهنگ درباره مفهوم رضایت از زندگی تعاریف محدودی این نکته را مورد توجه قرار دادهاند. اما تعریفی که بیشتر مسأله فرهنگ را مورد توجه قرار میدهد، تعریف نظریه لنین اینگر، از رضایت از زندگی است. اینگر[۷۳] (۱۹۹۴، به نقل از رحیمی، ۱۳۸۶) رضایت از زندگی را به عنوان ارزشها، معانی، سمبلها و الگوهایی از بیانات انسانی که به صورت فرهنگی ساخته شده اند و نیروهای قوی به منظور هدایت، حفظ و ترفیع سلامتی در هر فرهنگ هستند، تعریف کردهاست.
رضایت از زندگی علاوه بر ابعاد سلامتی، استانداردهای زندگی، خانه و همسایه، رضایت شغلی و بسیاری از عوامل دیگر را در برمیگیرد. پپلا[۷۴] (۱۹۹۴)، به نقل از رحیمی، ۱۳۸۶) رضایت از زندگی را پیوستاری با دامنه ای از پایین تا بالا میداند. پپلا (۱۹۹۴) بیان میکند که درک فرد از رضایت از زندگی به زمان و موقعیت وابسته است که با تغییر در شرایط زندگی گرایش به تغییر دارد (رحیمی، ۱۳۸۶).
پارس[۷۵] (۲۰۰۳) بر جنبه فردی بودن رضایت از زندگی تأکید میکند. پارس (۲۰۰۳) بیان میکند که فقط خود فرد است که میتواند رضایت از زندگی خود را ارزیابی کند. به عقیده وی رضایت از زندگی یک تجربه نیست بلکه مظهر تجارب زندگی انسان در آن لحظه است (به نقل از رحیمی، ۱۳۸۶).
رضایت از زندگی می تواند با زمان تغییر یابد، و در شرایط خاصی به طور قابل توجهی نوسان داشته باشد. رضایت از زندگی مستلزم سعی در کم کردن فاصله بین انتظارات و آرزوها و آن چیزی است که واقعاً اتفاق می افتد. یک زندگی رضایتمند و خوب، معمولاً به صورت خشنودی، شادی، خرسندی و توانایی فایق آمدن بر مشکلات بروز می کند. در واقع رضایت از زندگی به وسیله فرد ارزیابی و توصیف می شود (فایرز و ماچین[۷۶]، ۲۰۰۰).
با توجه به موارد فوق الذکر، رضایت از زندگی بر اساس سلامت، مشخص شده است و باعث ایجاد دو زمینه تحقیقاتی اصلی شده است. اولین زمینه به ارزیابی تأثیر برنامه های سلامتی میپردازد و دومی به تأثیر ملاحظات درمان و رابطه آن ها مرتبط است و دارای این مزیت است که اطلاعات از یک گروه گسترده بر اساس اندازهگیری ابعاد جسمانی، روانشناسی و اجتماعی حاصل گردیده اند. بنابرین، پژوهشگر پس از مروری بر مطالعات و تعاریف مختلف رضایت از زندگی، رضایت از زندگی را به عنوان «درک کلی انسان از وضعیت زندگی خود در قالب نظامهای ارزشی و فرهنگی» تعریف میکند.
دیدگاههای مختلف پیرامون رضایت از زندگی
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:38:00 ق.ظ ]
|