اجزای هیجان : هر هیجان شامل شناخت‌ها، اعمال و احساسات می‌باشد و تمامی هیجانات این مراحل را طی می‌کنند.

  1. احساس درون‌ذهنی

تحریک دستگاه خودکار

ارزیابی شناختی از موقعیت

ابرازهیجان

واکنش عمومی

گرایش عملی که مقدار هیجانی که از احساسی ناشی می‌شود و به صورت رفتار خاصی بروز می‌کند به تجربه فرد بستگی دارد (اتکینسون، ۱۳۸۴).

۲-۳-۱ دیدگاه‌های نظری هیجان

-دیدگاه زیستی:

از نمایندگان دیدگاه زیستی کارول ایزارد (۱۹۹۱، ۱۹۸۹)، وجک پنکسب (۱۹۹۴، ۱۹۸۲) هستند. ایزارد اعلام می‌دارد که اطفال به رغم کمبودهای شناختی (مثل واژگان محدود، گنجایش حافظه محدود ) به برخی رویدادها، به صورت هیجانی پاسخ می‌دهند، برای مثال یک بچه ۲۰ روزه در پاسخ به صدای تیزانسان لبخند می زند (ولف، ۱۹۶۹) دیدگاه زیستی پنکسب از سه یافته مهم حاصل می شود:

۱ .حالت‌های هیجانی باید علت‌های غیر شناختی داشته باشند چون به زبان آوردن حالت‌های هیجانی دشوار است.

  1. تجربه هیجانی را میتوان با روش‌های غیر شناختی، مانند تحریک برقی مغز یا فعالیت نظام عضلانی صورت، ایجاد کرد.

هیجان‌ها در اطفال و حیوانات رخ می‌دهد.

-دیدگاه شناختی:

از نمایندگان دیدگاه شناختی، ریچاردلازاروس[۳۳](۱۹۹۱، ۱۹۸۴)،کلاس شرر[۳۴](۱۹۹۴، ۱۹۹۴، ۱۹۹۷) هستند که به نظر هریک از این نظریه پردازان فعالیت شناختی شرط لازم هیجان است اگر پردازش شناختی حذف شود هیجان ناپدید خواهد شد.

از نظر لازاروس، ارزیابی شناختی فرد از معنی یک رویداد (نه از رویداد به تنهایی)، زمینه را برای تجربه هیجان آماده می‌سازد. شرر (۱۹۹۴، ۱۹۹۷) با لازاروس موافق است که برخی از تجربیات زندگی موجب هیجان می شود در حالی که تجربیات دیگر موجب آن نمیشوند.

-دیدگاه دو سیستمی:

طبق دیدگاه باک[۳۵] (۱۹۸۴) پاسخ این سوال که چه چیزی موجب هیجان می شود این است که انسان‌ها دو سیستم همزمان دارند که هیحان را فعال و تنظیم می‌کنند. در دیدگاه دوسیستمی بیان می‌کند که سیستم اول زیستی است و منشا آن به تاریخ تکامل باستانی گونه بر می‌گردد اطلاعات حسی به سرعت و خودکار و ناهوشیار توسط ساختارهایی (لیمبیک) پردازش می‌شوند و بعد از آن اطلاعات حسی به صورت هوشیار و تعبیری و ارزیابی توسط گذرگاه های مغزی پردازش می شود، این دو سیستم هیجان مکمل هم هستند (نه رقیب هم) و برای فعال کردن و تنظیم کردن تجربه هیجان با هم کار می‌کنند.

آیا می‌توانیم هیجان‌های خود را به صورت ارادی کنترل کنیم ؟

باید بگوییم برای پاسخ دادن ‌به این سوال کلی، که برخی هیجان‌ها صرفا برای ما پیش می‌آیند، و ‌بنابرین‏ ما نمی توانیم خودمان را مسئول احساس ها، فیزیولوژی، امیال و رفتارهای متعاقب آن بدانیم(اکمن[۳۶]، ۱۹۹۲)

از احساس هیجان تا عمل

وقتی ‌در مورد روش خاصی تصمیم گیری شد، مدار هیپوکامپ مغز، کرتکس حرکتی را فعال می‌کند، و این به رفتار منجر می شود پژوهش جدید اضافه می‌کند که سیستم لیمبیک به عضلاتی که جلوه‌های صورت را کنترل می‌کنند به واکنش‌های سیستم خودمختار و درون ریز و به سیستم‌های انگیختگی کلی نیز دسترسی مستقیم دارد (جان مارشال ۲۰۰۵، سیدمحمدی ۱۳۹۲).

۲-۳-۲ ابرازگری هیجانی

-مبانی

شامل تغییرات رفتاری همراه هیجان نظیر تغییرات چهره، صدا، ژست‌ها وحرکات بدن است. لبخند زدن، اخم کردن، گریه کردن یا گریز نمونه هایی از ابراز هیجان می‌باشند (گروس[۳۷] و همکاران، ۲۰۰۰) کینگ و امونز سه بعد اساسی در ابرازگری هیجانی مطرح کرده‌اند. این سه بعد شامل ابراز هیجان مثبت، ابراز هیجان منفی و ابراز صمیمت است (کینگ وامونز، ۱۹۹۰) در بین حیطه های گوناگون هیجان، سبک های ابراز هیجان نیز از حیطه های مهم تمرکز در آسیب شناسی و روان درمانی است (چان و هورنفر[۳۸]، ۲۰۰۶)

فرش واتر۲۰۰۳، به نقل از زارع وشفیع آبادی (۱۳۸۶) معتقد است که بیان یک هیجان خود به خود و به تنهایی می‌تواند فرد رابه عمق آن هیجان و زیر بنای آن نزدیکتر کند چنان که گویی با بیان هیجان‌های خود به مغز اجازه دسترسی به زیر بنای آن داده می‌شود. ابراز هیجان تاثیر زیادی بر روابط بین فردی دارد (کندی مور و واتسون ۲۰۰۱، به نقل از میرصالح و همکاران).

از مؤلفه‌‌های ابرازگری هیجانی ، هیجان مثبت و همچنین هیجان منفی می‌باشد(فریدریکسون[۳۹] و لوینسون[۴۰]، ۱۹۹۹) و فریدریکسون و جوینر[۴۱] (۲۰۰۲) نشان دادند که فیلم دارای هیجان مثبت سریع تر از فیلم غمناک یا خنثی، آزمودنی‌ها را به سطوح خط پایه قلبی – عروقی برمی گرداند. ‌بنابرین‏ القای هیجان مثبت روش خوبی برای کاهش اثرات فیزیولوژیکی هیجان منفی قبلی است.

همچنین افراد دارای هیجانات مثبت برای کنارآمدن با مشکلات راه حل پیدا می‌کنند و بیش
از افراد دارای هیجانات منفی خود را عقب می‌کشند ودقیق تر به مشکل نگاه می‌کنند(به نقل از بهرامی و همکاران، ۱۳۸۶). بسیاری محققین هیجان خواهی را صفتی که ویژگی آن جستجوی هیجان‌ها و صورت تجربه های متنوع، تازه، پیچیده و شدید و میل اقدام به خطرهای جسمانی، اجتماعی، قانونی و مالی به خاطر خود این تجربه ها می‌باشد تعریف می‌کنند(اسچوتز و سیدنی[۴۲]، ۲۰۰۹ ) از طرفی پژوهشگران معتقدند توانمند بودن افراد از نظر هیجانی، روبه روشدن آن ها را با چالش‌های زندگی آسان می‌کند (کینگ[۴۳]، ۱۹۹۰).

همچنین، به اعتقاد برخی از محققین ابراز آشکار هیجانات توسط افراد، اطلاعاتی را به دیگران می‌دهد و

پاسخهایی را از آنان فرا می‌خواند و این امر روابط اجتماعی افراد را طوری شکل می‌دهد که به طور مستقیم روی سلامت فردی، رضایت از تعامل و سازگاری با رویدادهای آسیبزا و تهدیدکننده چون مصرف مواد مخدر تأثیر می‌گذارد. ( بونانو و کلتنر،۱۹۹۷) همچنین محققین نشان داده‌اند از میان اختلالات روانپزشکی ناگویی خلقی، جزء اختلالاتی است که در ارتباط با اختلال سوء مصرف مواد توجه بسیاری را به خود جلب ‌کرده‌است. افراد با درماندگی عاطفی و هیجانی بیشتر، تمایل بیشتری به مصرف مواد مخدر و الکل دارندکه در پیشینه پژوهش به آن‌ ها اشاره خواهد شد.

۲-۳-۳ کنترل هیجانی-مبانی(تعریف، عوامل مؤثر برآن)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...