باید اذعان داشت که ضریب تأثیر یک مجله تنها میانگین میزان استنادها به تمامی مقالات قابل استناد آن مجله (مقلات تحقیقی، یادداشت­های فنی و مقالات مروری) را محاسبه می­ کند از این­رو نمی­ توان ابزاری کامل برای سنجش کیفیت مجلات باشد (دانگ، ماندری،۱۳۸۶)، گارفیلد نیز درباره ضریب تأثیر در پنجاهمین سال تدوین و استفاده از آن بیان کرد “ضریب تأثیر ابزار کاملی برای سنجش کیفیت مقاله نیست، ولی در حال حاضر، مورد بهتری وجود ندارد و مهم­ترین ابزار است که هم اکنون در دست ماست.”

ضریب تأثیر به عنوان یک ابزار کنترل کتاب‌شناختی، قدرت توجیه محدودی دارد. به کارگیری و استفاده درست از ضریب تأثیر، مستلزم آگاهی از تمام نواقص و محدودیت­های آن است. ضریب تأثیر تنها به عنوان یک شاخص وابسته غیر مستقیم در سنجش کیفیت پژوهش کاربرد دارد و چنانچه کنارابزارهای سنجش مکمل به درستی استفاده شود و در تجزیه تحلیل داده ­ها ابعاد کیفی هم نادیده گرفته نشود، اطلاعات دقیق­تری حاصل خواهد شد(حیدری و همکاران، ۱۳۸۸)، ضریب تأثیر نمی­تواند کیفیت مقالات را تک­تک تعیین کند چرا که استنادهای صورت گرفته به مقالات یک مجله بین همۀ مقالات توزیع می شود(دانگ، ماندری،۱۳۸۷)، امابا این حال دسترس پذیری آسان به ضریب تأثیر و روزآمدی آن توسط مؤسسۀ اطلاعات علمی آن را به بهترین شاخص موجود برای سنجش کیفیت مجلات تبدیل کرده­ است.

همچنین آمن و مابه[۲۲] معتقدند ضریب تأثیر می ­تواند تحت تأثیر تعداد مولفان هر مقاله قرار گیرد و آنان معتقدند که با افزایش تعداد مولفان ضریب تأثیر مقالات افزایش می­یابد.از آنجای که مقالات مروری بیشتر از مقالات پژوهشی استناد دریافت ‌می‌کنند و این امر باعث افزایش ضریب تأثیر مقالات مروری می­ شود( عطاپور، نوروزی چاکلی و حسن زاده، ۱۳۸۸).

۲-۱-۵٫ مفهوم نفوذ

واژه نفوذدر لغت به‌معنی کنش یا قدرتی است که یک نتیجه‌ای را بدون اعمال آشکار زور یا بدون اعمال مستقیم فرمان، تولید می‌کندو اصطلاحا عبارت از اعمالی است که مستقیم یا غیر مستقیم باعث تغییر در رفتار یا نظرات دیگران می‌شوند(سام دلیری، ۱۳۸۹: ۶۲).

نفوذ، شکلی از قدرت است؛ اما متمایز از کنترل، اجبار، زور و مداخله. نفوذ را می‌توان رابطه میان بازیگرانی دانست که به‌موجب آن، یک بازیگر یا بازیگران دیگر را وادار می‌کند تا به‌طریقی که خواست خود آن ها نیست، عمل کنند. پول، غذا، اطلاعات، دوستی، مقام و تهدید، از جمله وسایلی‌اند که فرد به کمک آن ها در رفتار دیگران نفوذ می‌کند. توانایی فرد از تغییر دادن رفتار دیگران بدون داشتن موقعیت رسمی و فراگرد اثرگذاری بر افکار، رفتار، یا عواطف شخص دیگر را نفوذ گویند(شایان­مهر،۱۳۷۹: ۶۲۰).

۲-۱-۶٫نفوذ اجتماعی و روانشناسی اجتماعی

روانشناسی اجتماعی به عنوان یک رشته علمی،که می­ کوشد به عنوان میانجی و پلی میان جامعه شناسی (جمع) و روانشناسی (فرد) عمل کند، توجه و تأکید فراوانی بر روی مفهوم نفوذ اجتماعی داشته است؛ به گونه ­ای که اساساً برخی موضوع روان­شناسی اجتماعی را مترداف با بررسی مفهوم نفوذ اجتماعی می­دانند و برخی دیگر تعریفی از نفوذ اجتماعی ارائه ‌می‌کنند که همان تعریف روان‌شناسی اجتماعی است. روانشناسی اجتماعی را به عنوان یک رشته علمی تعریف ‌می‌کنند که درصدد فهم و تبیین چگونگی تحت نفوذ بودن افکار، احساس­ها و رفتارهای افراد مختلف توسط حضور واقعی، تصور شده یا ضمنی دیگران است. اگر این تعریف از روان­شناسی اجتماعی را در برابر تعریفی که آنان از نفوذ اجتماعی و قلمرو موضوعی آن ارائه ‌می‌کنند قرار دهیم، در می­یابیم که از نظر آنان، روانشناسی اجتماعی رشته­ای علمی جز بررسی نفوذ اجتماعی نیست. آنان براین عقیده­اند که نفوذ اجتماعی تغییراتی است که در تفکرات، احساس­ها و رفتارهای افراد به وجود می ­آید و این تغییرات می ­تواند نتیجه­ حضورواقعی، تصوری و یا ضمنی آنان باشد. در می­یابیم که تعریف روان‌شناسی اجتماعی چیزی به جز بررسی نفوذ اجتماعی نمی­تواند باشد. نفوذ اجتماعی را « فرایند تأثیرگذاری بر دیگران» می­داند کیونن[۲۳] معتقد است نفوذ اجتماعی زمانی ایجاد می­ شود که مردم رفتارهایشان را به وسیله­ فشار واقعی یا تصور شده از سوی دیگران تغییر دهند. در درون رشته روان­شناسی اجتماعی و از نظر نویسندگان این حوزه بر روی معنای مفهموم نفوذ اجتماعی اشتراک نظر وجود ندارد، تا جایی که یکی نفوذ را « توانایی» می­داند، دیگری « فرایند» و کسی دیگر « نتیجه»ی یک رابطه (سام دلیری،۱۳۸۹: ۱۴)

تعریف نفوذ اجتماعی در روان­شناسی اجتماعی:

تعاریفی که برای مفهوم نفوذ اجتماعی در این رشته آورده شده است را ‌می‌توان در یک تقسیم بندی کلی به دو دسته تقسیم کرد: در دسته­ اول، نویسندگان به تأثیر گروه بر افراد متمرکزند و دسته دوم بر تأثیر افراد بر یکدیگر. در دسته­ اول نویسندگان که بیشتر به گروه ­های کوچک نظر دارند، چرا که اساساً موضوع روانشناسی اجتماعی بررسی همین گروه­هاست، معتقدند: این نفوذ فشار گروه بر افراد برای هم­رنگ کردن آن­ها با انتظارات جمع است؛ پس این شکل نفوذ غیر عمدی است(کریمی،۱۳۷۵: ۱۰۳).

نفوذ گروه بر افراد

نفوذ اجتماعی را فرایندی می­دانند که از طریق آن افراد شناخت­ها، نگرش­ها و رفتارهای خود را در پاسخ ب زمینه ­های به لحاظ اجتماعی تفسیر شده اصلاح ‌می‌کنند، به عقیده­ی لیزا راشوت نفوذ اجتماعی تغییر در تفکرات، احساس­ها ،نگرش­ها یا رفتارهای یک فرد در نتیجه­ی کنش متقابل با فرد یا گروه ‌می‌باشد. در این معنی قرار گرفتن فرد در یک گروه و برقراری ارتباط با دیگران، موجب می­ شود که وی تحت تأثیر ارزش­ها و هنجارهای آن گروه قرار گیرد( هارجی[۲۴]،۱۳۷۷: ۲۸۷-۲۸۴).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...