حیطه وسیع تخیل بخش مهمی از کلاس ادبی را می‌سازد. این بخش از کار با اهدافی نظیر: « وارد کردن اعضا به فضاهای نامتعارف و انگیزه عمل بیشتر برای شکستن قالب‌های کلیشه‌ای، تجربه فضاهای ذهنی تازه در خیال‌پردازی، وسعت دادن به دامنه سوژه‌ها برای خیال‌پردازی، پیدا کردن ارتباط‌های تازه بین چیزهایی که به نظر بی‌ارتباط هستند و یا ارتباط معمولی دارند و گذاشتن اعضا در یک موقعیت تازه و جذاب به‌ خصوص چیزهایی که مورد علاقه بچه‌هاست، انجام می شود.»(عطاءالهی،۱۳۸۴).

 

۱۱۹-۲-۲- چند کارکرد قصه گویی:

 

شنیدن: قصه توانایی شنیدن را در انسان پرورش می‌دهد. درست است که صدا به گوش همه می‌رسد، اما همه نمی شنوند. همان طور که همه نگاه می‌کنند، اما نمی بینند. دیدن شنیدن نیاز به تمرین دارند و قصه گویی یکی از این را ه های پروراندن گوش است.

 

گفتن: زبان که دستاورد بزرگ انسان هاست، با شنیدن آغاز می شود. زبا ن شناسان می‌گویند افراد انسان به

 

وسیله علایم با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند و این علایم در درجه اول گوش دهانی هستند. پیدایش گفتار در انسان به پانصد هزار سال تا یک میلیون سال پیش می‌رسد صحبت کردن فعالیتی است که ما در اوان کودکی، از دو سالگی به بعد، یاد می گیریم. برای هر انسان طبیعی، گفتار عبارت است از دسته ای عادت که

 

او در روابط روزمره خود با اطرافیانش به کار می بندد. وقتی کودک به سن شش سالگی می‌رسد، ساختمان و نظام گفتار در او شکل گرفته است. بعدها در مدرسه زبان نوشتن و خواندن را به او می آموزند. اگر بپذیریم که یک کودک شش ساله الگوی دستوری و صداهای اساسی زبان خود را آن طور که در تمام عمر به کار خواهد برد، یاد گرفته است، آن گاه می‌توانیم به اهمیت قصه گویی شفاهی برای کودکان پی ببریم.

 

خواندن: قصه گویی کودکان را به طرف کتاب می کشاند و باعث ارتقاء قدرت درک می شود. به خصوص

 

وقتی کودک کتابی را می‌خواند که قصه اش را می‌داند، هم ذهن خود را نظم می‌دهد، هم حا فظه اش را می پرورد و هم تصاویر و مفاهیم را بدونه درنگ می فهمد. از این جهت قصه گویی کارکردهای مختلفی را به طور همزمان دارد که یکی هم افزودن بر گنجینه واژگان و تسهیل تفکر است. جزء آ نچه گفته شد قصه گویی آیینی زنده است و همه کارکردهای آیین زنده را دارد از جمله ارتباطی که بین گوینده و مخاطب و

 

بین گروه مخاطبان برقرار می‌کند. این ارتباط می‌تواند آرامش بخش و سازنده باشد مثل وقتی که مادری برای کودکش قصه می‌گوید؛ می‌تواند احساسات بشری را تلطیف کند، مثل وقتی که کسی قصۀ عاشقانه و محبت آمیزی می شنود؛ می‌تواند بر انگیزننده باشد، مثل وقتی که کسی نقلی حماسی می شنوند؛ و می‌تواند انسان ساز باشد، مثل وقتی که مستبد خونریزی چون شهریار به شنیدن قصه های شهرزاد می نشیند.(آقاعباسی،۱۳۸۸،ص۱۸۴).

 

۲۰-۲-۲- مخاطبان برنامه قصه گویی:

 

به جز مواردی که قصه از رادیو و تلویزیون پخش می شود، در سایر اوقات قصه گو و شنوندگان رو در روی یکدیگر قرار دارند و در این صورت هر قدر تعداد مخاطبها کمتر باشد، قصه گویی راحت تر و مؤثرتر انجام خواهد شد. قصه گو باید این امکان را داشته باشد که به چشم و چهره مخاطب هایش دیده بدوزد و از حالت‌های آنان برای بیان مؤثرتر قصه کمک بگیرد. همچنین شنوندگان باید این مجال را داشته باشند که با دقت و نگریستن در حرکات و تغیرات چهره قصه گو، حالت‌های غم، شادی و هیجان برخاسته از قصه را که در چهره او به نمایش گذارده شده، بهتر درک کنند. به طور کلی، تعداد مخاطب ها نسبت به نوع قصه، قدرت و جاذبه کلام قصه گو و فضای قصه گویی متغیر است اما شاید بتوان تعداد مناسب مخاطبها را بین ۵ و ۳۵ نفر دانست. ارتباط عاطفی قصه گو با شنوندگان در تاثیر و پذیرش سخن وی نقشی تعیین کننده دارد، ارتباط عاطفی قصه گو با شنوندگانش در تاثیر و پذیرش سخن وی نقشی تعیین کننده دارد، ‌بنابرین‏ پدرها و مادرها، پدربزرگها و مادربزرگها که انس و الفت دیرین با کودکانشان دارند و صدا و چهره شان برای آن ها آشناست، می‌توانند بهترین قصه گو ها باشند. ‌در مرتبه دوم، آموزگاران، مربیان و کتابداران قرار می گیرند که بیش از دیگران، با کودکان و نوجوانان آشنایی و روابط صمیمانه دارند. اهمیت دیگر سنخیت و همسانی گروه مخاطبان از جهت ویژگی‌های روحی و فرهنگی، گنجینه لغات و دانستنی های پایه، نیازها و مسائل خاص کودکان و نوجوانان است و از آنجا که خصوصیات فوق در مقاطع سنی و جغرافیایی مختلف، متفاوت خواهد بود بهتر است تا جایی که امکان دارد، مخاطبهای قصه یک دست باشند(مهاجری،۱۳۸۸،ص۱۴۷-۱۴۸).

 

۲۱-۲-۲- قصه گویی در کلاس درس:

 

قصه گویی همچون نمایش خلاق ابزار تواناسازی دانش آموزان در کلاس درس، ابزاری لذت بخش برای

 

تمرین شنیدن و گفتن ونیز ابزاری برای آموزش مفاهیم، برای بر انگیختن علاقه به مطالعه و تحقیق، برای تأکید بر یکه بودن تخیل هر انسان و ابزاری برای توانایی ذهنی معنا ساختن و توانایی ذهنی پیگیری رویداد های داستان است. به یک کلام قصه گویی ابزار آزادی است، چون کودکی که بتواند اندیشه ها و احساسات خود را به زبانی فصیح ابراز کند، کودک مختاری است. با قصه ها می توان شیوهای گوناگون استفاده از زبان از جمله دستور العمل های آموزشی، روش ها، رمز و رازها، معما ها، هشدارها، پرسش ها و توضیحات را نشان داد. آنچه قصه گویی را به هنر تبدیل می‌کند، تخیل خلاق آن است و تخیل موجود زبان است. زبانی که محمل دانش و فرهنگ و معرفت انسان است(آقا عباسی،۱۳۸۸،ص۱۸۶). جانسون(۲۰۰۷) بر این باور است که قصه گویی ابزاری نیرومند برای کمک به کودکان جهت درک احساسات و رفتارشان است و به آن ها یاری می رساند تا احساسات انتزاعی خود را به صورتی عینی درک کنند.

 

۲۲-۲-۲- نکته هایی برای قصه گویی در کلاس درس:

 

وقت معین برای قصه: برای جدی گرفتن قصه باید آن را در برنامۀ درسی گنجاند.

 

آزادی: شرکت در برنامۀ قصه گویی داوطلبانه است. اجباری نیست که همه قصه بگویند همچنین محدودیتی در انتخاب قصه نیست فضای کلاس قصه گویی در عین جدی بودن رسمی و تصنعی نیست و آزادی در آن موج می زند.

 

سادگی: پیچیدگی گاهی بر سردر گمی می افزاید و سادگی زمینۀ تخیل خلاق است. غرابت نیز از جمله پیچیدگی‌های هاست قصه نباید اهداف مبهمی را دنبال کند و بیش از حد نامأنوس و غیر قابل در ک باشد بلکه بهتر است ساده و در محدودۀ فرهنگ زادگاه کودک باشد.

 

استفاده از فن یوورش فکری: در قصه گویی های خلاق که قصه با مشارکت دانش آموزان به طور فی البداهه شکل می‌گیرد، هیچ راه حل و پیشنهادی را نباید نادیده گرفت و بدتر از آن کوچک شمرد و تحقیر

 

کرد. باید به بچه ها جرئت فرصت و میدان داد. در جلسه های یورش فکری در هر زمینه ای از جمله قصه گویی همه باید بتوانند اولین را که به نظرشان می‌آید، بگویند و از تمسخر و انتقاد نهراسند. در شرکت های تولیدی حتی اگر در میان انبوهی از طرح های ارائه شده، تعداد اندکی هم به خط تولید برسند، جبران وقت و هزینه خواهد شد این فن انگیزۀ مشارکت و تمنای فعالیت را دامن می زند.

 

فرصت مشارکت مساوی: همه حق دارند که به یک نسبت از فرصت مشارکت برخوردار باشند همه باید بتوانند پیشنهادها و تحلیل های خود را ارائه دهند به همین دلیل گاهی لازم است که به جای گفتن، به دلیل

 

کمبود وقت آن ها را بنویسد

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...