واژه دستگاه در موسیقی کنونی به ترکیبی از موسیقی گفته می شود که تغییر و تحول آهنگ در قالب ان شکل می گیرد و شامل پنج قسمت می باشد.
پیش درآمد
چهارمضراب
آواز
تصنیف
رنگ
دستگاه یا مقام در موسیقی عبارت است از: «توالی نظام یافته قراردادی نمونک های قالبی موسیقیایی به نام نغمه ها و گوشه ها که در حوزه ی تنال آن دستگاه ترتیب یافته است. (سپنتا، ۱۳۶۹: ۲۸۱ به نقل از رفیعی، ۱۳۸۷: ۲۲۴)
به گفته جنیدی: آنچه که امروز دستگاه نامیده می شود، نخست به نام دستان بوده و هر یک از این دستان ها گوشه هایی داشته اند.
ایشان واژه دستگاه را برگرفته از دستان گاه می داند. دستان به معنی گوشه و آهنگ و راه و گاه به معنی سرور است. (جنیدی، ۱۳۷۲: ج۲ به نقل از رفیعی، ۱۳۸۷: ۲۲۳ و ۲۲۴)
حسن کاشانی در رساله کنز التحف اشاره دارد که واژه های مقام، دور، پرده و سرود یا آواز نزد اهل موسیقی منتقل کننده یک معنا هستند و توسط صفی الدینی ارموی وضع شده اند. (بینش(۱)، ۱۳۷۱: ۶۵ به نقل از رفیعی، ۱۳۸۷: ۲۲۴)
- گوشه:
گوشه بافتی است موسیقایی که به تعبیر ساسان سپنتا به عنوان نمونک به کار می رود. گوشه ها براساس تغییر مود، تغییرات وزنی، تغییر در جنبه های قالب و ترکیب آهنگ و ویژگی های حالت و خصلت و منش و تداعی های ژرف ساخت و بافت موسیقیایی تغییر می کنند و از همدیگر تمییز داده می شوند به گونه ای که دو گوشه ی هم نام در دو دستگاه با همدیگر متفاوت اند. (رفیعی، ۱۳۸۷: ۲۲۵)
- ردیف:
استاد مجید کیانی می گوید: منظومه ای از قطعات موسیقی نواحی مختلف ایران است که پاره ای از عام ترین ویژگی های فرهنگی ایران را داراست. (جوادی، ۱۳۸۰: ۸۲۸)
استاد داریوش صفوت می گوید:
ردیف: عبارت است از مجموعه گوشه ها و قطعات مخصوص موسیقی اصیل ایرانی که با نظم و ترتیب مخصوص، دقیق و معین، پشت سر هم قرار گرفته و اجرا می شود. (صفوت، ۱۳۸۶: ۱۹۰)
ردیف: اسلوب و روش ترتیب و هنجار ترکیب گوشه ها و نحوه تقدم و تأخر یا پیش و پس روایت آنان از زبان بزرگان موسیقی را ردیف می گویند. مانند ردیف میرزا عبدالله یا ردیف آقا حسین قلی، درویش خان، موسی معروفی و غیره. (رفیعی، ۱۳۸۷: ۲۲۲۵)
۲-۵ مختصری درباره وجه تسمیه گوشه های موسیقی
درخصوص علت و دلیل نامگذاری گوشه ها مدارک و منابع معتبری در دست نیست، اما آنچه که سینه به سینه نقل شده حاکی از آن است که نامگذاری بعضی گوشه ها مأخوذ از:
- محل های گوناگون سرزمین کهن ایران: زابل، عراق، خاوران، آذربایجانی، بختیاری، گیلکی، شوشتری و …
- گرفته شده از نام های بزرگان موسیقی و اهل هنر: صادقخانی، ضرابی (در آواز بیات ترک)، مرادخانی (در دستگاه ماهور)، نی داوود (در دستگاه همایون)، جوادخانی (نوعی تحریر در گوشه رضوی دستگاه شور)، حسن موسی (آواز ابوعطا).
- توصیف طبیعت و جلوه های آفرینش: سپهر، بحر نور، چکاوک، سارنج، نوروز عرب و عجم.
- حکایت کننده مسائل عاطفی و احساسی: حزین، مویه، راز و نیاز، سوز و گداز، کرشمه، جامه دران و …
- داستان های ادبی و عاشقانه: خسرو و شیرین، لیلی و مجنون
- صدای گرفته شده از پیرامون: زنگ شتر، زنگوله، ناقوس، قطار
لازم به ذکر است بعضی از گوشه ها به دلیل قرابت و نزدیکی که به لحاظ لحن و ملودی دارند گاهی به هنگام اجرا در یکدیگر تداخل می نمایند لذا باید به هنگام خواندن آواز و یا نواختن ساز به منظور ارتقاء سطح کیفی اجرا، این تشابهات ملودیک را از یکدیگر تفکیک کرد.
۲-۵-۱ مثال
گوشه های حجاز در (آواز ابوعطا)، حسینی در (دستگاه شور)، نهفت در (دستگاه نوا)، سلمک در (دستگاه شور) و دلکش در (دستگاه ماهور) و غیره.
یکی از اساتیدی که بر وجه تسمیه گوشه ها اشراف کامل دارند استاد عباس کاظمی هستند. ایشان توسط یکی از استادان خود وجه تسمیه گوشه ها را کاملاً یاد گرفتند. ایشان کتابی تحت عنوان: (وجه تسمیه گوشه های ردیف) نوشته بودند که قرار بود توسط آقای شریعت چاپ شود اما معلوم نیست که چرا این کتاب هیچگاه به دست علاقه مندان تاکنون نرسیده است. در اینجا عین قسمت یاد شده از مصاحبه با استاد عباس کاظمی را که در مورد وجه تسمیه ردیف و گوشه هاست نقل می شود:
چند سال قبل کتاب یک موسیقی شناس خارجی به نام کریستین سن را خواندم که در آن از الحان باربدی نام برده بود و نوشته بود که به تعداد روزهای سال اوستایی ۳۶۰ آواز و به تعداد روزهای ماه ۳۰ نغمه و به تعداد روزهای هفته ۷ دستگاه وجود داشته که اسامی این الحان در دیوان نظامی گنجوئی آمده است. من اکثر این اسامی را حفظ بودن چون گوشه هایی که از استادان قدیم یاد گرفته ام اکثراً به نام همین اسامی است. ضمناً وجه تسمیه این الحان را از میرزا علی قادری یاد گرفته ام. مثلاً گوشه ای در مکتب آوازی اصفهان داریم که اصل آن «دل انگیزان» بوده ولی چون رزاق گزی تعزیه خوان و موسیقی دان دوره سیدرحیم اصفهانی این گوشه را خوب می خواند به نام «رزاقی» معروف شده است. گوشه ی ملانازی نیز یکی از نوروزهاست و چون دایه ی ناصرالدین شاه که اسمش نازی بوده و بالای سر گهواره وی آن را می خوانده به ملانازی معروف شده است.
گوشه ابوعطا نیز برای خود داستانی از این قرار دارد که:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فردی انگلیسی از مصر به ایران و برای دیدن بناهای تاریخی اصفهان به این شهر می رود. در اصفهان نزد سیدرحیم اصفهانی رفته و به ایشان می گوید: من عود می زنم و سیدرحیم به وی مایه سارنگ را یاد می دهد. شخص انگلیسی بعد از بازگشت به مصر، در جواب یک موسیقیدان مصری که به وی می گوید:
این مایه موسیقی را از کجا گرفتی؟ می گوید: این را پدر به من عطا کرده است، سپس مصری ها نام ابوعطا بر آن می نهند و بعد این واژه به ایران می آید. شبدیز نام اسب خسروپرویز بود و آن را خیلی دوست داشت.
وقتی این اسب می میرد کسی جرأت خبر مرگ اسب را به خسرو پرویز نداشت تا اینکه باربرد شعری انتخاب و با موسیقی خاصی آن را در حضور خسرو پرویز اجرا می کند و خبر مرگ شبدیز را حین اجرای موسیقی می دهد که به آن مایه «شبدیزی» می گویند. (برگرفته از سایت: www.rajazz.blogfa.com به نقل از اکبر گلپایگانی)
انتساب بعضی از گوشه ها به نام شهرها و نواحی مختلف ایران از قبیل خوزی منسوب به خوز یا خوزستان و زاولی منتسب به زاول یا زابل آن هم با سوابق اساطیری آن ها و اصفهانک در نسبت به اصفهان با کاف نسبت یا صغیر نمونه دیگری از وجه تسمیه گوشه هاست. (بینش، ۱۳۶۶: ۳۱۱)
گوشه نیریز نیز علی الظاهر باید منسوب به فارس و مثل آواز دشتی در ردیف های جدید گویای آهنگ های جالب توجهی در آن ناحیه باشد. (بینش، ۱۳۶۶: ۳۱۱)
فصل سوم:
درباره استاد محمدرضا شجریان
۳-۱ درآمد
نظر به اینکه این پژوهش به بررسی آلبوم های استاد محمدرضا شجریان پرداخته است لذا لازم است در این فصل مختصری درباره زندگی نامه و ویژگی های آوازی ایشان اشاره شود.
۳-۲ بیوگرافی
استاد محمدرضا شجریان در مهرماه ۱۳۱۹ در شهر مقدس مشهد چشم به جهان گشود. پدربزرگش – علی اکبر- از مالکان سرشناس مشهد و پدرش – مهدی- از قاریان و مدرسین برجسته مشهد بود.
شجریان از سن چهارسالگی به تشویق پدر به آموزش قرآن پرداخت و تحت تعلیم و تربیت پدر و همت والای خود به موفقیت های چشمگیری نایل شد.
به گفته ایشان:
« پدرم که استاد القراء بود، مرا از کودکی به جلسات قرآن می برد و من در آنجا قرآن خواندن را نزد او یاد گرفتم » (مطلق، کاظم، عابدینی، مهدی، ۲۷۶:۱۳۸۳ )
می توان گفت هنر قرائت قرآن اولین هنر مهم استاد محسوب می شود. پی گیری و پیشرفت در این هنر که تحت تأثیر توجهات پدر و ذوق خود ایشان تحقق یافته است، اثرات روحی و معنوی قابل توجهی بر وی داشته و شخصیت ایشان را به لطافتی ویژه و آوازشان را به عطری معنوی مقرون ساخته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...