برنامه های آموزش ارتباط میتواند در سه سطح به کار روند:
سطح همگانی ۱ :برای تمام افرادی که بهنحوی درگیر زندگی مشترک هستند یا قصد ازدواج دارند.
سطح انتخابی:برای افرادی که در خطر بالای مشکلات زناشویی هستند.
سطح نمایان:به عنوان مداخله اولیه در مورد افرادی که دارای مشکلات رابطهای هستند، اما هنوز به مرحله آشفتگی شدید روابط نرسیدهاند.
اکثر برنامه های آموزشی ارتباط به زوجینی ارائه می شود که در سطح عمومی قرار دارند و اغلب آن ها در مراحل اولیه ازدواج هستند(هالفورد و مور، ۲۰۰۷).و به عبارت دیگر این آموزشها برای همسران خشنود بیشترین نتیجه را دارد، اما حتی همسرانی که دارای روابطی با خطر پایین و یا در مراحل اولیه تعارض هستند نیز می توانند از این برنامه ها سود ببرند.
برنامه های متعددی به آموزش مهارتهای ارتباطی میپردازند.برنامه بهبود رابطه گورنی و همکاران( ۲۰۱۰)، برنامه پیشگیری و بهبود رابطه مارکمن و همکاران( ۲۰۰۸) و برنامه ارتباطات زوجی مینهسوتا توسط میلر و همکاران[۶۹]( ۲۰۰۶) از آن جملهاند.شیوه گفتگوی مؤثر از اجزاء برنامه ارتباطی میلر، واکمن نانالی[۷۰] ( ۲۰۰۶) می باشد(بهاری ۱۳۸۹).آن ها در رویکرد خود با بهره گرفتن از چرخه آگاهی و چرخه گوش دادن به زوجین مهارتهای حرفزدن و گوش دادن مؤثر برای حل اختلافات را میآموزند.
برنامه آموزش ارتباطات زوجی مینهسوتا:برنامه ارتباطات زوجی مینهسوتا چند ویژگی خاص دارد که عبارتند از:ارائه نقشههای ساختگی برای آگاهی زوجین از خود و همسر؛ارائه یازده مهارت خاص حرف زدن و گوش دادن برای ارسال و دریافت واضحتر و دقیقتر پیامها، تأکید بر جنبه های رفتاری و نگرشی در زمینه حل تعارض و برقراری رابطه، ارائه فنآوریهای مهارتآموزی، و تمرینهای ارتباطی در جهت بهکاربستن این مهارتها(همان منبع).
بر طبق این رویکرد هرچند مسائلی که زوجین با همدیگر درباره آن صحبت می کنند مهم است، اما از آن مهمتر، تعیین کیفیت رابطه، یعی نحوه گفتگوی آن ها است.در این راستا با معرفی چرخه آگاهی یعنی طرح و نقشهای که به فرد کمک می کند تا آگاهی خود را درباره مشکلات تشخیص و گسترش دهد به آموزش مهارتهای حرف زدن با بهره گرفتن از این چرخه پرداخته می شود.این مهارتها عبارتند از:حرف زدن از طرف خود، توصیف اطلاعات حسی، بیان افکار، در میان گذاشتن احساسات، بیان خواسته ها و مطرح نمودن اقدامات، در ادامه به پنج مهارت قدرتمند گوش دادن پرداخته می شود تا توجه فرد به آگاهی همسرش جلب شود. توجه کردن، تصدیق نمودن، دعوت کردن، خلاصه کردن و سوال کردن پنج مهارت کلیدی گوش دادن هستند.آنگاه ضمن آشنا نمودن زوج با شیوه های متداول و ناکارآمد در برخورد با تعارض زناشویی و الگوهای حل تعارض به آن ها کمک می کند با مهارتهای حرف زدن و گوش دادن را با فرایندهای عملی تصمیم گیری مشترک و حل تعارض تلفیق نمایند.
در این برنامه زوجین دستورالعملهایی را برای کاربرد مهارتهای اساسی در رابطه زناشویی دریافت می کنند.این دستورالعملها از طریق سخنرانی، ایفای نقش، نمایش فیلم آموزشی و کتابخوانی به زوج منتقل می شود.در ادامه به آن ها فرصت داده می شود تا این مهارتهای جدید را تمرین کرده و از آموزشدهندگان بازخورد دریافت کنند.اکثر این برنامه ها دارای طرحهای با ساختاری است که مستلزم انجام تکالیف بین جلسه برای زوجین می باشد(هالفورد و مور، ۲۰۰۷)
مسئله مهم در گفتگوی زوج، یک مفهومسازی مشترک بین درمانگر و زوج در مورد اهم موضوعات مورد نظر می باشد.این موضوعات باید در حین مکالمه زوجین مدنظ داشته باشند.مثلا اگر فقدان صمیمیت مسئله اصلی زوجین می باشد، آن ها باید در هنگام گفتگو بر شیوه هایی تأکید کنند که با مسئله صمیمیت مرتبط باشد و یا در مورد همسرانی که تعارض آن ها در مورد توزیع کنترل و قدرت می باشد، بهتر است گفتگوی آن ها حول محور تغییر پویاییهایی زوج متمرکز باشد.هرچند فرایند ارتباط اهمیت خاصی دارد، اما موضوعات مهم برای زوج نیز باید بهطور همزمان مدنظ باشند.(باکوم، اشتاین و ولتلید[۷۱]، ۲۰۰۸)
زوجین با تغییر تعامل کلامی منفی که یک عامل رفتاری پویا است می توانند شانس زندگی مشترک خود را افزایش دهند در حالی که عوامل نسبتا ثابتی مانند سن ازدواج و ویژگیهای منفی شخصیتی به سختی قابل تغییرند(گاتمن، ۲۰۱۲)
فیشر و اوری[۷۲](۱۳۸۲، ترجمه قراچهداغی)برای گفتگوی مؤثر نکات زیر را مورد تأکید قرار می دهند.
۱-تمایز قایل شدن مسئله و شخص از طریق رفتار همدلانه و احترامآمیز دو فرد با یکدیگر، ۲-گوش دادن فعال، درست، عینی و بدون تعصب به خود و همسر در هنگام تلاش برای حل مسایل، ۳اجتناب از شیوه های قطبی و مجادلهآمیز و در عوض، تمرکز برموضوعات خاص، ۴-ایجاد تعداد زیادی از نتایج بالقوه رضایتآمیز برای هر دو نفر و۵- استفاده از معیارهای منصفانه، منطقی و بیطرفانه برای قضاوت.
اوری[۷۳] (۲۰۰۶، به نقل از ویکز و تریت، ۲۰۰۷)بعدها مدل مذاکره فیشر و اوری را گسترش داد و بر تغییرات مورد نیاز در هنگام مقابله شدید فرد مقابل تمرکز نمود.مواردی که وی اضافه نمود از این قرارند:
۱-جدا کردن ذهنی خود از تعامل و مشاهدهی آنچه روی می دهد بجای پاسخ مقابلهای یا پرخاشگرانه، ۲-پاسخ همدلانه به عقاید، موضوعات و احساسات فرد مقابل، ۳-ساختاردهی مثبت به مسئله مورد نظر، ۴-جستجوی شیوه هایی برای برآورده شدن علایق ابراز شده و ابرازنشده هر دو نفر به شکل برنده-برنده و دوری از شیوه برنده-بازنده و۵-تعیین صریح و شفاف پیامدهای گفتگو برای هر کدام در صورتی که از طریق مذاکره نتوان به توافقی ارضا کننده رسید.
به هر حال از آنجا که ارتباط کلامی ویژگی اختصاصی انسانها است و افراد در قالب کلام، نگرشهای خود را درباره خویشتن، مخاطب خود، مسائل کلی و مسائل مشترک به یکدیگر انتقال می دهند، آموزش مهارتهای کلامی از جمله مهمترین روشهایی است که در استحکام و بقای رابطه زناشویی نقش دارند.
فرایند و مهارتهای آموزشی برنامه ارتباطات زوجی از مبانی نظری و عملی تئوری سیستمها گرفته شده است.سیستم عبارت است از هر کلی که اجزاءآن در تعامل با یکدیگرند. تمام روابط انسانی را میتوان به شکل یکسری از ویژگیهای سیستم بررسی و درک کرد. سیستم ثابت نیست، بلکه موجودیتی پویا و زنده دارد که به صورتی معادل از ثبات و تغییر برخوردار است(میلر و شرارد[۷۴]، ۲۰۱۰).
چهار هدف اصلی برنامه ارتباط زوجی با بهره گرفتن از ویژگیهای نظریه سیستمها از این قرارند.
۱-افزایش آگاهی از خود و رابطه(با توجه به ویژگیهای فردیت، تعامل، تأثیر متقابل، مرزها و همکاری مشترک)، ۲-آموزش مهارتهایی برای صحبت کردن و گوش دادن کارآمدتر به همدیگر(با توجه به ویژگیهای تمایزیافتگی و پردازش اطلاعات آن نظریه)، ۳- توسعه اختیارات و انتخابها برای تقویت رابطه(با توجه به اصول حفظ خود، تصحیح، کنترل و اصلاح خود)و۴-افزایش رضایت از پیامدهای مباحث و رابطه(اصل هدف و کارآمدی.
۳-۲-سلامت روان
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:30:00 ب.ظ ]
|