ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی در رابطه با بررسی و مقایسه ی طرحواره ... |
هزار عهد بکردم که گرد عشق نگردم همی برابرم آیــــد خیال روی تـو هر دم(۱۸۲/۱)
هرکه را برگ بی مــرادی نـیـسـت گــو بـــرو گرد کــوی عشــــــق مگرد(۴۶۶/۹)
نگشت سعدی از آن روز گرد صحبت خلق کــه بــیوفایی دوران آسمـان بشناخت(۵۵۰/۶).
ب) در این گروه مفهوم «جستوجوی معشوق » در قالب حرکت دایرهوار بیان شده است:
عمرها از پی مقصود به جان گردیدیم دوست در خانه و ما گرد جهان گردیدیم(۲۹۸/۱). تا بدانی که به دل نقطهی پا بر جا بود که چو پرگار بگردید و بـــه سر بازآمد(۴۷۴/۷).
ج) دستهی سوم ابیاتی را شامل میشود که مفهوم «زمان» با بهره گرفتن از طرحوارهی چرخشی بیان شده است.کاربرد واژهی «دور» یا «دوره» مترادف با «زمان» یا «زمانه» و در کنار این دو واژه، بیانگر تلقی مفهوم انتزاعی «زمان» در قالب حرکت دایرهوار در زبان فارسی است.
بگرد بر سرم ای آسیای دور فلک به هر جفا که توانی که سنگ زیرینم(۱۷۴/۸)
ایـــــــن گرسنه گرگ بیترحم هم سیـر نـمـیشـود ز مــــــــردم
ابـنـای بـشـر مـثـال گـنــــدم وین دور فلک چـــــو آسیاب است(۵۷۸/۲۵)
هر جور که از تــــو بــر من آید از گـــــــردش روزگــــــــار دارم(۴۴۲/۲)
گر توان بود که دور فلک از سر گیرند تو دگر نـــــــادرهی دور زمانش باشی(۲۸۲/۶)
غم شربتی ز خون دلم نوش کرد و گفت: این شادی کسی که در این دور خرم است(۲/۵۴۲)
چو دور دور تو باشد مـــــــراد خلق بـده
چو دست دست تو باشد درون کس مخراش(۴۲/۱۵)
کمال حسن تدبیرش چنان آراست عالم را
که تا دور ابد باقی بر او حسن و ثنــا ماند(۳۸۲/۱۳).
۴-۲-۳-۲٫ حافظ
ابیات حاوی طرحوارهی چرخشی در یک چهارم غزلیات سعدی که محدودهی این پژوهش را تشکیل میدهد. به لحاظ مفاهیم انتزاعی به کار رفته در آن به سه گروه تقسیم میشود:
الف) در این دسته از ابیات مفهوم وابستگی (به معشوق، شراب، عشق و عالم قدس) در قالب حرکت دایرهوار بیان شده است:«اشکم احرام طواف حرمت میبـندد»(۷۰/۲)؛ «گفتم ملامــت آید گر گرد دوست گردم» (۴۲۶/۵)؛ «نقطهی عشق نمودم به تـــو هان سهو مکن/ ورنـه چون بنگری از دایره بـیـرون باشی»(۴۵۸/۴)؛ «چگونه طوف کنم در فضای عالـــــم قدس/کــه در سـراچهی تـرکیب تختهبند تنم» (۳۴۲/۴) و «گرد بـیـتالحرام خـم حـافـظ / تـا نمیرد به سر بپوید باز»(۲۶۲/۷).
ب) دستهی دوم ابیاتی را شامل میشود که مفهوم «زمان» با بهره گرفتن از طرحوارهی چرخشی بیان شده است: «سپهر دور خوش اکنون کند که مــاه آمد»(۲۴۲/۳) و
بـیـرون ز لـب تـو ســاقـیـا نــیـســت در دور کــسی کــــــه کــــام دارد(۱۱۸/۵)
حافظ غم دل با که بگویم که در این دور جـز جـام نشـاید کـه بـود محرم رازم(۳۳۴/۹).
ج) مفهوم «رنج مداوم» در قالب طرحوارهی چرخشی بیان شده است:
دل که از ناوک مژگان تو در خون میگشت باز مشتاق کمانخانهی ابروی تو بود (۲۱۰/۲).
۴-۲-۳-۳٫ تحلیل شناختی
۴-۲-۳-۳-۱٫ دیدگاه سعدی و حافظ دربارهی زمان
وجه اشتراک سعدی و حافظ استفاده از طرحوارهی چرخشی برای بیان مفهوم انتزاعی زمان میباشد. فهم زمان به گونهی تجریدی بسیار مشکل است؛ یکی از راههایی که انسان برای ملموس و عینی شدن این مفهوم به کارگرفته، توضیح آن در قالب حرکت است؛ به حدی که میتوان حرکت را نماد زمان به حساب آورد. زمان در ایستایی معنی ندارد. اگر تمام عالم حرکت و پویایی خود را از دست بدهد، بحث زمان منتفی میشود.
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
در اغلب تعاریفی که اندیشمندان از زمان ارائه کردهاند، این مفهوم بر مبنای حرکت توصیف شده است؛ مثلاً افلاطون زمان را «تصویر متحرکی از جاودانگی» تعریف میکند؛ فلوطین آن را «زندگی و روح حرکت» میانگارد، چنانکه از یک مرحله عمل یا تجربه به مرحلهای دیگر از عمل یا تجربه گذر شود(ساسانی،۱۳۸۵: ۶۷)؛ ارسطو زمان را به «شمارش حرکات بر حسب قبل و بعد» تعریف میکند و آن را مانند حرکت متصل میداند؛ از نظر او زمان شامل اجزای جدا و مجزا نیست(اشجاری، ۱۳۸۸: ۶۹) و از نظر جرجانی زمان «مقدار حرکت فلک اطلس» است(همان:۷۱).
زمان بر حسب نوع حرکت به دو دسته تقسیم میشود: زمان دایرهای(یا زمان حلقوی یا بازگشتی) و زمان خطی (یا برگشتناپذیر)(جهاندیده،۱۱۴:۱۳۹۱). همین مفهوم را برگسون به گونهای دیگر بیان میکند. او زمان را به دو شکل نشان میدهد: زمان تجربه های درونی شده {=زمان دایرهای} و زمان مکانی شده{=زمان خطی}. زمان مکانی شده از یک سمت و سوی خطی برخوردار است؛ یعنی،گذشته از طریق حال به آینده میرسد. این سمت و سو معکوس نشدنی است؛ آینده نمیتواند پیش از گذشته بیاید. در زمان درونی گذشته و حال و آینده به هم میآمیزند؛ به همین دلیل این زمان قابل اندازه گیری نیست(همان:۱۲۵).
زمان حلقوی و زمان خطی همیشه با انسان بود؛ اما در جهان اسطوره زمان دایرهای تسلط دارد و در زمان مدرن زمان خطی(همان:۱۴۴).
قبل از پرداختن به این دو نوع زمان درسخن سعدی و حافظ، لازم است به مفهوم زمان در دو آبشخور فکری این دو شاعر یعنی دین و عرفان اشاره شود.
زمان در قرآن و در دین اسلام دارای ساخت خطی است. شروع آن با تولد آدم و حوا و پایان آن قیامت است. بعد از قیامت نیز هرچند زمان به شکلی دیگر ادامه مییابد؛ اما حرکت آن دایرهوار نیست؛ چون آینده به گذشته وصل نمیشود، دوباره آدم و حوا متولد نمیشوند و دوباره قیامت اتفاق نمیافتد. به دلیل تلقی خطی از هستی انسان زمان خطی در قرآن غلبه دارد.
برای هر انسان نیز زمان با شروع زندگی و اعمال او موجودیت مییابد که با کلمهی «کن» آغاز میشود و در زمان مقرر(که در قرآن اجل مسمی نامیده میشود.زمر/۴۲) به پایان میرسد. این دورهی زمانی ثابت است و نمیتوان پایان آن را به تأخیر انداخت(فاطر/۱۲-۱۱). زمان در قرآن، رشتهای از رویدادهای از پیش مقرر و مقدر به نظر میرسد که با قدرت مطلقهی خداوند گره خورده است. با آنکه این رویدادها مانند سرنوشت و تقدیر، گریزناپذیر و مانند زمان، برگشتناپذیرند؛ اما جز به فرمان الهی رخ نمیدهند(باورینگ،۱۳۸۱: ۲۴۰-۲۳۷).
البته میتوان به چند مورد تجلی دایرهوار زمان در قرآن اشاره کرد؛ مثلاً در آیهی ۵۲ سورهی مائده و آیهی۹۸ سورهی توبه، از حوادث و اتفاقات زندگی به خاطر تکرارشان به «دایره» تعبیر میشود.
عرفان اسلامی همواره هستی را دایرهای در نظر میگیرد که انسان در آن یکبار با هبوط و دور شدن از مبدأ و بار دیگر با عروج و برگشت به سوی خدا این مسیر دایرهوار را طی میکند(فقیه ملک مرزبان،۱۳۹۰: ۷۸). فلذا در آثار عرفانی زمان دایرهای غلبه مییابد. «عارف دو نوع زمان را تجربه میکند: زمان مقدس و زمان نامقدس. زمان نامقدس همان استمرار ناپایدار ایام است؛ یعنی زمان معمولی و زمان مقدس توالی کشف و شهودها و ادراک ابدیتهاست که در لحظههایی خاص دستیافتنی است که عارف از هستی مادی خود فاصله گرفته باشد(صرفی،۱۳۸۸: ۹۷).
هدف عارفان نیز دستیابی به همین زمان مقدس یا به تعبیر دیگر زمان اسطورهای یا زمان دایرهای است.«زمانی که بنا بر سرشت خودتجزیهناپذیر است، مطلقاً همان که بوده باقی میماند. بنابراین فرقی نمیکند چه مدت زمانی بر آن گذشته باشد. پهنهی زمان در نظرش یکلمحه است»(کاسیرر، ۱۳۷۸: ۱۸۲). به تعبیر مولانا «پیش ما صد سال و یک ساعت یکی است»(۲۹۳۹/۳). «زمان اسطورهای زمانی است که در آن پایان مانند آغاز و آغاز مانند پایان است»(کاسیرر، ۱۳۷۸: ۱۸۲) که «آن را با تمثیل «اوروبوروس» یا همان اژدهایی که دم خود را گاز میگیرد میتوان سنجید» (شایگان، ۱۳۸۸: ۱۴۱).
به عنوان نمونهای از برداشت عرفا از زمان میتوان به دیدگاه سهل بن عبدالله تستری اشاره کرد که «زمان را چون قوسی به تصور در میآورد که سرهای آن بهعنوان آغاز و انجام در ابدیت است و در عین حال، در خاطر عارف به نقطهی اوج ارتفاع خود میرسد. دریافت تستری از زمان را میتوان همچون بومرنگی دانست که چون به سوی هدف پرتاب میشود به نقطهی پرتاب باز میگردد» (باورینگ،۱۳۸۱: ۲۵۱).
زمان در اشعار سعدی و حافظ گاه تلفیقی از دایرهای و خطی است و حرکت دوری به دو دسته تقسیم میشود:
الف. بهصورت دایره بسته: حرکت دوری یا «دورانی، کامل، تغییرناپذیر، بدون شروع و انتها و بدون نوسان است و این همه دایره را آماده میکند تا نماد زمان باشد؛ زیرا زمان نیز توالی مداوم و بیتغییر لحظات است. لحظاتی که هریک مشابه دیگری است.» (ژان، ۱۳۸۴: ۱۶۵). علاوهبر این، «زمان، مکان و تکرار، تنگاتنگ در هم تنیدهاند. تمام روش های شناختهشده ارزیابی و محاسبه زمان شامل تکرار میشوند، مثل حرکت چرخهای خورشید، عقربههای ساعت و… .» (گیدنز، ۱۳۸۳: ۲۵۳). سعدی با تشبیه گذر زمان به آسیاب (بگرد بر سرم ای آسیای دور فلک… ۸/ ۱۷۴ و ابنای بشر مثال گندم، وین دور فلک چو آسیاب است ۲۵/ ۵۷۸)، حرکت دایرهای از زمان ارائه میکند و این حرکت مفهوم تکرار را نیز با خود دارد؛ ضمن اینکه از انگاشت زمان و آسیاب به مفاهیم زیر دست مییابیم:
زمان | آسیاب |
رنج و درد ناشی از گذر زمان و رسیدن مرگ | سنگینی و فشار ناشی از چرخش سنگ رویی |
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 06:27:00 ق.ظ ]
|