کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب


 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



جستجو


 



(فردوسی،۱۳۸۷: ۲۹۲)
وقتی سودابه، سیاوش را به شبستان دعوت می کند، با خردمندی گرفتار حیلهی او نمی شودو میگوید:
بـــدو گفـــت مــــرد شبســـتان نـــیم مجــویم کــه بــا بــند و دســتان نــیم
(همان:۲۹۲)
امّا سودابه به این راحتّی مأیوس نمیشود و با مکر و ترفند، شاه را قانع میکند که، خواهران سیاوش برای دیدن او بی قرارند وگریه وزاری آنان را برای دیدن برادرشان سیاوش بهانه میکند میگوید:

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فــرستــش بـه ســوی شبستان خـــویش بَــرِ خــواهــران و فغستــان خــویـش
(همان:۲۹۲)
وکاوس به سیاوش می گوید:
سپهبــد، سیــاوش را خـوانـــد و گفـت: کــه خــونِ رگ و مِهــر، نتــوان نهفت
پــس پــردهی مــن تـو را خــواهر است چــوســودابه،خـود مهـربان مـادر است
تــو را پــاک ‏یــزدان چنــان آفـــریــــد کــه مهـر آورد، بــر تـو هـرکِت بـدیـد
(همان:۲۹۲)
سیاوش وقتی این گفتار شاه راشنید،خیره به او نگاه کرد،با خود میاندیشد تا گمان بد را ازدل بیرون کند وفکر میکند پدرش اورا میآزماید.در همین جا خردورزی سیاوش آشکار میگردد:‏
سیـــاوش چـــو بشنیــد گفتــار شـتــاه همــی کــرد خیـــره بــدو در نگــــاه
زمـانــی همــی بــا دل انـدیشــه کـــرد بکـوشیـد تــا دل بشــویــد ز گـــــرد
گمانــی چنـــان بـــرد کــــو را پــــدر پــژوهـد همـی تــا چــه دارد بــه سـر
(فردوسی،۱۳۸۷: ۲۹۲)
سیاوش میداند که پدرش بسیار آگاه وهوشیارونیز بدگمان است. به این خاطر به پدر میگوید:
مــــرا مـــوبــدان سـاز ســوی بخـردان بـــزرگـــان و کــــارآزمـــــوده ردان
دگــــرنــــیزه وگـــرز و تیــر و کمــان کـــه چـــون پیچـم اندر صف بـدگمان
دگـــرگـــاه شـــاهـــان و آییـــن بـــار دگـــر بـــزم و رزم ومــی و میــگسـار
(فردوسی،۱۳۸۷: ۲۹۳)
امّا ناگزیر است که فرمان شاه را اجراکند؛ بدین خاطر بسیار ناراحت و پریشان به خود می‏پیچدو پاکی وعاقبت‏اندیشی را از همین آغاز،درپیش می‏گیرد:
کـــه گــر مـــن شـوم در شبستــان اوی ز ســودابــه یــابــم بســی گفتــگوی
(همان:۲۹۲)
سیاوش دوست ندارد به شبستان برود امّا دربرابر فرمان شاه باید مطیع بود. وی پس ازاندیشه و تدبیر و درنگ در این امر و نتایج و پیامدهای رفتن به شبستان و هم سخن شدن با سودابه نیرنگ‏باز، پاسخ پدر را این‏گونه می‏دهد:
چـــه آمـــوزم انـــدر شبستـــان شـــاه بـــه دانــش زنــان کـــی نمـاینـد راه
گــرایــدونـک فـــرمـان شــاه ایـن بـود ورا پیـــش مـــن رفتــن آییــن بــود
(همان:۲۹۳)
سیاوش وقتی به دستور پدر به شبستان می‏رود، سودابه که اندیشه ناروای خود را در پس چهرهی مادری مهربان پنهان کرده است، نخستین کام خود را از راه شهوت برمی‏گیرد و سیاوش خردمند از همین جا داستان را تا آخرش می‏خواند و حساب کار را می‏کند. (ر.ک.،اسلامیندوشن: ۱۶۲)و(ر.ک.،فولادی،۱۳۷۹: ۱۲۹)
همــی چشــم و رویـش ببـوسیــد دیــر نیــامــد ز دیـــدار آن شـــاه سیـــر
سیــاوش بــدانست کــان مهــر چیـست چنــان دوستــی نــز ره ایـــزدیست
بــه نــزدیــک خــواهـر خــرامیــد زود کــه آن جـایگــه کـــار نــاســاز بـود
(همان:۲۹۴)
سیاوش چون کار را در آن جایگاه ناساز یافت، زود به نزد خواهرانش خرامید تا مبادا آبروی خود و پدرش بریزد، این امر، ژرف‏اندیشی وخردمندی سیاوش را میرساند. فولادی نیز داستان را این گونه گزارش میکند: «بار دوم که سیاوش به اجبار به شبستان می‏رود، سودابه ای که مهری به ظاهر مادری، امّا «نَز ره ایزدی» با سیاوش دارد، حرف دل خود را با نیرنگ تمام به سیاوش می‏گوید و کام گناه آلود دیگری از سیاوش برمی‏گیرد؛ ولی سیاوشِ پاک و پرشرم از این کار «رخانش از شرم چون خون می‏شود» و از «کیهان‏خدیو» یاری می‏جوید که او را از شرّ سودابهی بی‏شرم دور دارد».(فولادی،۱۳۷۹: ۱۳۰)
سعیدحمیدیان درخصوص پاکی اندیشه وخردمندی سیاوش در مواجهه با این اتّفاق میگوید:«هنگامیکه سودابه اورا در برمیگیرد وجامه چاک میدهدواز اوکام میطلبد وی که خیانت به پدر را روا نمیداند همچنان ازخدعهگری سودابه وتسلیم کاوس دربرابر اوآگاه است، ولی راه نرمی و مدارا بر میگزیند؛ در حالیکه همان وقت میتوانست نزد کاوس رود و با مطلع کردنش از قضایا دست پیش رابگیرد.به زن
میگوید، بیامیخت با جان تو مهرمن و :
تـــو ایـن راز مگشـای و بـا کـس مگـوی مــرا جــز نهفتــن همـــان نیسـت روی
(فردوسی،۱۳۸۷ :۲۹۸)
امّا زیرکانه به او یادآور میشود:
ســــر بـــانــوانـی و هــــم مهتــــری مـــن ایــدون گمـانـم کــه تــو مـادری
(فردوسی،۱۳۸۷ :۲۹۸)
بدین سان باسخنی دوپهلو هم میگوید تو برای من حکم مادر را داری وهم بدین وسیله مادربودن سودابه را که منافی با این گونه هوسهای ممنوع است به اویادآور میشود.»(حمیدیان،۱۳۸۷: ۲۸۶)
پس سیاوش به سودابه وعده میدهد که اگردخترش بزرگ شد، اورا به زنی بگیرد، آنگاه از او میخواهد که این راز درمیان آن دو بماند وهدف او از این همه کوتاه آمدن دربرابر این عجوزهی بیحیا این بود که کاوس خود در پایان کار متوجه شود واو از شبستان بیرون میرود وچیزی به پدر نمیگوید. امّا سودابه سیاوش را رها نکرد، وحتّی کار تا جایی پیش رفت که اورا تهدید کرد. (ر.ک.،اسلامیندوشن:۱۳۸۷: ۱۶۳ و ۱۶۲)
وگــر ســـر بپیچـــی ز فـــرمــان مــن نیــایــد دلـت ســـوی درمـــان مــــن
کنــم بــرتـــو مــن پــادشـاهــی تبــاه شـــود تیــره بـرچشم تــو هــور و مـاه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 04:21:00 ق.ظ ]




حضورآمریکا پس از ۱۱ سپتامبر به نحو چشمگیری در منطقه افزایش داشته است. در حالی که به نظر می رسد ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان مایل به کمک در جنگ علیه تروریسم باشند، بعید به نظر می رسد تا در خصوص نحوهی رفتار این دولت ها در داخل اعتراض شود. ایالات متحده بعد از ۱۱ سپتامبر برنامه هایی را برای توسعهی مشارکت سیاسی و نهادهای دموکراتیک ایجاد کرد. با وجود این، تا سال ۲۰۰۳، کمک های مالی در خصوص مسائل امنیتی و نظامی متمرکز بود.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در حالی که ناظران از سرکوبی و تعدی حکومت های محلی آگاهند، مشکل این است که گروه های اسلامگرا این مشکل را به ایالات متحده و سیاست « نبرد گزینشی» آن نسبت می دهند. افزون بر این، با وجود این حقیقت که چنین گروه هایی قادر به سرنگونی رژیم ها نیستند، آن ها یک شرایط عقیدتی ضد آمریکایی جدید را ایجاد می کنند که ممکن است مشکلات عدیده ای را در آینده سبب شود.
این موضوع به ویژه در رابطه با حزب التحریر مطرح است. در حالی که حزب التحریر قادر به روی صحنه آوردن نیروهای مسلح علیه هر یک از سه دولت درهی فرغانه نیست اما در خصوص جنگ آینده میان مسلمانان و غرب به ویژه ایالات متحده تبلیغ می کند. حزب التحریر جهان را به دو قسمت مومنان و کافران تقسیم کرده و بر این ایده اصرار می ورزد که کافران آمادهی جنگ علیه اسلام هستند که نه تنها شامل عملیات نظامی است بلکه در برگیرندهی جنگ اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و جنسی است. در این جنگ، یک دشمن آشکار و اصلی وجود دارد. این دشمن، قرقیزستان، تاجیکستان یا ازبکستان نیست. بدون تردید، دشمن اصلی برای حزب التحریر ایالات متحده آمریکاست. در نتیجه، حزب التحریر ممکن نیست که چاشنی بمب باشد اما به طور مسلم فضا و شرایط را فراهم می سازد. این مسأله در فراخوان حزب التحریر از مسلمانان آشکار است: شما حافظ تمام جامعهی خود هستید. برای حقیقت و عدالت بمیرید. زمان برای تمایز قائل شدن بین مرگ و زندگی فرا رسیده است. آمریکا و غرب کافر، حاکمان شما از جمله مشاوران، تجار و سیاستمداران را در تله و گودال بی انتها قرار دارند. آن هایی که برای اسلام می جنگند فرزند اسلام خواهند بود و شما خود را در مسیر درست خواهید یافت. این خواستهی همهی مسلمانانی است که به خدا و پیامبر اعتقاد دارند. [۴۲۶]
۳-۴ جمهوری اسلامی ایران و بنیادگرایی اسلامی در آسیای مرکزی
پس از استقلال کشورهای آسیایی مرکزی و قفقاز، زمامداران آمریکا همواره به این کشورها در مورد گرفتار شدن در دیدگاه های ضد غربی ج.ا.ایران هشدار داده اند. به ادعای آنان ایران می کوشد حکومتی همچون جمهوری اسلامی در این مناطق برقرار کند. برای نمونه در ۱۹۹۳ تحلیلگران در زمینهی امنیت ملی آمریکا دورنمایی از منطقه در سال ۲۰۰۰ ترسیم کردند که نشان دهندهی مناطقی پهناور به رنگ سبز در برابر یک نقطهی قرمز رنگ یعنی تهران به عنوان خاستگاه خطر برای منطقه بود. [۴۲۷]
کارشناسان عوامل برتری ایران در منطقه را نزدیکی جغرافیایی، زبان مشترک و میراث اسلامی میدانند. از هنگام استقلال کشورها در آسیای مرکزی و قفقاز ایران در پی دو هدف بوده است. نخست و مهمتر از همه، تقویت همبستگی های مذهبی و فرهنگی در منطقه و کمک به این کشورها برای بازیابی میراث اسلامی خود. در سال ۱۹۹۲ وزیر امور خارجه وقت ایران این هدف را چنین بیان کرد: « ایران در میراث اسلامی با کشورهای همسایهی خود شریک می باشد. عاملی که برای استقلال بسیار مهم بوده و می تواند خلاء فرهنگی و اقتصادی موجود را پر کند. بنابراین ایران از تمام کشورهایی که به این منظور فعالیت می کنند استقبال می کند.» ایران پس از استقلال این کشورها، مبلغانی به این منطقه فرستاد و کتاب های مذهبی نیز در اختیارشان گذاشت. همچنین کمک های مستقیم و غیر مستقیم برای بازگشایی مدارس مذهبی و مساجد به این کشورها کرد. با این همه حضور و فعالیت ایران در منطقه در سنجش با کشورهایی مانند پاکستان و عربستان چندان برجسته نبوده است.[۴۲۸]
حقیقت این است که با وجود اشتراکات فرهنگی- اسلامی، ایران اهرم فشار چندانی در منطقه ندارد. رسمی شدن تشیع به عنوان مذهب برتر در ایران در سدهی ۱۶ میلادی، شکافی فرهنگی میان ایران و کشورهای منطقه پدید آورد و در آسیای مرکزی و قفقاز که بیشتر مذهب سنی و صوفی گری حاکم بود، تلاش ایران برای نفوذ با ایستادگی روبه رو شد. امروزه نیز رهبران مذهبی، زمامداران و همچنین مخالفان، بیشتر آموزش های خود را در کشورهای عرب و سنی مذهب دیده اند. بدین سان ایران چندان تمایلی به پشتیبانی از گروه های نظامی اسلام گرا در منطقه ندارد زیرا به تفاوت های ژرف عقیدتی خود با این جمهوری ها و همچنین رهبران غیر مذهبی آن ها به خوبی آگاه است.[۴۲۹]
در واقع سیاست خارجی ایران در منطقه گسترش روابط دوجانبه با هر یک از کشورها در زمینه ی اقتصادی از جمله ترانزیت و خطوط انتقال نفت و گاز است. از دیدگاه زمامداران ایران، کشورمان می تواند پل ارتباطی میان مناطق بستهی آسیای مرکزی و قفقاز و بازارهای خلیج فارس باشد.
در واقع ایران گذشته از افزایش نفوذ عقیدتی در منطقه، گسترش روابط دوجانبه در زمینه های اقتصادی را نیز مهم ارزیابی می کند. با توجه به این که در سیاست خارجی ایران، عنصر پان اسلامیسم برجسته است و حتی قانون اساسی ایران به روشنی بر ضرورت پشتیبانی از ملت های زیر ستم در هر گوشه از جهان تأکید دارد. برخی کشمکش ها در تاجیکستان را فرصتی برای ایران پنداشتند تا از راه آن، عقاید اسلامی خود را در منطقه پیاده کند. ناظران غربی و همچنین زمامداران روسی در دوران جنگ داخلی تاجیکستان ایران را متهم کردند که می خواهد با پشتیبانی از اسلام گرایان افراطی حکومتی بنیادگرا برپا کند. این دیدگاهی بسیار ساده انگارانه بود زیرا شرایط اجتماعی و سیاسی تاجیکستان به هنگام استقلال یافتن به گونه ای بود که به جنگ داخلی انجامید و این را نمی توان به تلاش ایران برای برپا کردن انقلابی همچون انقلاب اسلامی در آنجا نسبت داد.
با توجه به سیاست های ایران در منطقه پس از ۱۹۹۰، باید گفت که این کشور خواهان آن نیست که خطری برای منطقه شمرده شود و از همین رو سیاستی معتدل در پیش گرفته است. با توجه به اولویت های سیاست خارجی ایران در منطقه باید گفت که تهران از گسترش بنیادگرایی و افراطگرایی اسلامی پشتیبانی نمیکند.
۳-۵ نتیجه
طلوع اسلام در منطقهی آسیای مرکزی نه پدیده ای واحد و نه ساده است. بلکه از راه های گوناگون توسعهی تاریخی گذر کرده است. در حقیقت اکثر ویژگیهای ملّی چیزی نیست، جز محصولی از تنشها و رابطه بین مذهب و مکان جغرافیایی.
توسعهی اسلام در آسیای مرکزی به قرن اول هجری بر می گردد و در قرن سوم هجری به عنوان دین اصلی در منطقه مطرح بوده است. از این دوران به بعد آسیای مرکزی یکی از کانون های اصلی فرهنگ و تمدن اسلامی شد. در قرون بعدی نیز توسعهی اسلام ادامه یافت و پیوند آداب و تعالیم اسلامی با فرهنگ و تمدن ایرانی در نقاط مختلف ایران و مناطق آسیای مرکزی و خراسان بارور شد و شهرهای سمرقند و بخارا به مراکز فرهنگ و تمدن اسلامی تبدیل شد. در همین دوران طریقت های صوفیه رواج پیدا می کنند. صوفیان نقش مدافعان از ایمان و باورهای اسلامی را پذیرفتند و تا حد نهضتی توده ای و مردمی متشکل از طریقت های گوناگون برجستگی یافت.
روند تضعیف شدهی مسلمانان در آسیای مرکزی پس از حمله مغول به تدریج بنیان قبلی خود را گرفت تا این که نفوذ روسیه به سواحل دریای خزر، سبب ورود آسیای مرکزی به عصر انزوا و جدایی فزاینده از جهان اسلام شد. در مقابل سیاست های ضد مذهبی در منطقهی آسیای مرکزی از زمان روسیه تزاریسم تا به امروز نهضت ها و قیام هایی توسط مسلمانان صورت گرفته، که مقابله با حفظ اسلام و برتری بخشیدن به آن را با شیوه هایی متفاوت مورد توجه قرار می دادند. از جمله مهمترین آن ها می توان به، نهضت جدیدی ها که جنبش اصلاح طلبی فرهنگی- آموزشی و سیاسی و قیام باسماچها، که سیاسی و ضد شوروی بودند، اشاره کرد.
تجدید حیات اسلام در آسیای مرکزی در اواخر دههی ۱۹۸۰ شروع شد، زمانی که با اعمال سیاست گورباچف، یعنی پرسترویکا و گلاسنوست، برای اولین بار در سراسر دوران سلطه شوروی، به مردم اجازهی فعالیت در اتحاد جماهیر شوروی داده شد. تجدید حیات زندگی مذهبی مسلمانان در جهت محدود کردن اعمال مذهبی، احیای ناگهانی و تجدید حیات اسلام در همهی جمهوری ها اتفاق افتاد. در طی دوران سلطه شوروی، مسلمانان آسیای مرکزی آرام بودند. اکثریت جمعیت آن ها مسلمان سنی مذهب وابسته به فرقهی حنفی بودند. در دسامبر۱۹۹۱، فروپاشی غیر منتظرهی اتحاد شوروی کمونیستی مقدمات احیای بیشتر سنت های اسلامی در آسیای مرکزی را فراهم آورد. نمود بیشتری از اجرای احکام مذهبی، قبول و اتخاذ شکل اسلامی معاشرت و ازدواج های مذهبی، انجام نمازهای یومیه و تمایل بیشتر به مساجد رونق گرفت. همچنین ایجاد و بنای مساجد و مدارس اسلامی به شکل قابل توجهی آغاز گردید. در سال ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۱ تعداد مساجدی که افتتاح گردید، از ۱۶۰ مسجد به ۵۰۰۰ مسجد رسید. ایجاد مساجد و مدارس جدید توسط کشورهای عربی تأمین مالی می شد و ایران و ترکیه، که بر سر حمایت از مسلمانان آسیای مرکزی در رقابت بودند، نیز در این امر مشارکت داشتند. عربستان سعودی تعداد بسیار زیادی از نسخ قرآن کریم را به منطقه فرستاد. ترکیه، ایران و عربستان سعودی گروه های مذهبی به این منطقه اعزام کردند. رفته رفته احزاب اسلامی قدرت و گسترش یافتند و رنسانس اسلامی احزاب در تمام جمهوری ها شکل گرفت. اسلام اهمیت زیادی در آسیای مرکزی پس از فروپاشی یافت و تمام جمهوری های آسیای مرکزی به طور رسمی دولت های خود را اسلامی اعلام کردند.
این اصلاحات ( اصلاحات گورباچف) نیز بر گسترش فعالیت گروه های بنیادگرا در منطقه مؤثر بوده است. به طور کلی از دههی ۱۹۴۰ اسلام رسمی – اسلام مورد حمایت حزب کمونیست اتحاد شوروی - نهادهای خود را به صورت محدود به وجود آورد. اسلام موازی به شکل بنیادگرایانهی خود نیز که از قرن نوزدهم به وجود آمده بود، به گونه ای حمایت خود را ادامه می داد. این نگرش با طرفداران محمد عبدالوهاب که از قرن نوزدهم در شبه جزیرهی عربستان ایده های خود را مطرح کرده بود، ارتباط داشتند. بنیادگراها در دوران اتحاد شوروی نیز به اشکال گوناگون ارتباط خود را با وهابیون در عربستان حفظ کرده و از منابع مالی آن ها بهره می بردند. آن ها در پی پالایش اندیشه های دینی از باورهایی بودند که طی قرون به اسلام افزوده شده بودند.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، بنیادگرایی اسلامی از عوامل بی ثباتی در آسیای مرکزی معرفی شده است. در آغاز برخی از کارشناسان بر آن بودند که اسلام افراطی از عوامل فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی بوده است و از این رو پیش بینی می کردند که اسلام می تواند عاملی چالش برانگیز برای حکومت های پس از دوران کمونیسم باشد. اوضاع در آسیای مرکزی نیز نشان دهندهی افراطی شدن جنبش های اسلامی بود. بمب گذاری در تاشکند در فوریهی ۱۹۹۹، رویدادهای تروریستی در قرقیزستان در سال ۲۰۰۰ تا اندازهای این گمان را پیش میآورد که بنیادگرایی اسلامی می تواند کنترل منطقه را به دست گیرد. فروپاشی الگوی توسعهی کمونیستی و حضور میلیون ها مسلمان، زمینهی مناسبی برای افزایش گرایش های اسلامی در منطقه فراهم میآورد. رهبران جمهوری های منطقه که، جز قرقیزستان، همان نخبگان دوران شوروی هستند، پیروان اسلام سیاسی را جدیترین رقیبان خود برآورد کردهاند. مسلمانان این منطقه که در دوران کمونیسم پیوسته در برابر تبلیغات سنگین ضد اسلامی قرار داشتند، در پایان این دوران، بازگشت به اسلام را بخشی از هویت تازهی خود دانستهاند. دگرگونی های سیاسی و نظامی در تاجیکستان و درگیریهای خونین در این جمهوری ها به زودی تهدید اسلامی را – که رهبران آمریکا و روسیه از یک سو و نخبگان بومی از سوی دیگر برای بزرگ جلوه دادن آن می کوشیدند- برجسته کردند.
بیشتر گروه های افراطی اسلامی از درهی فرغانه که میان سه کشور ازبکستان، قرقیزستان و تاجیکستان قرار گرفته است، در منطقه پراکنده شدند. آسیای مرکزی از سال های پیش از فروپاشی شوروی زمینه های مساعدی را جهت پذیرش عقاید افراطی مذهبی در مناطق مختلف خود دارا بوده است. در سال های پیش از فروپاشی شوروی چهار گروه عمدهی اسلامگرا در منطقهی آسیای مرکزی به ویژه در درهی فرغانه ایجاد شد که عبارتند از: عدالت، برکه، توبه و اسلاملشکرلاری. در سال های پس از فروپاشی شوروی نیز گروه هایی مانند جنبش اسلامی ازبکستان، جنبش اسلامی آسیای مرکزی، حزب التحریر، گروه اکرمه و حزب النصرت در منطقه ظهور کردند.
در این پژوهش تأکید اصلی بر حزب التحریر است. حزب التحریر به علت مخالفت آشکار خود با کاربرد خشونت جایگاهی متمایز از جنبش های اسلام گرای افراطی که بیشتر شناخته شده اند، دارد؛ اما دیدگاه های این حزب به طورعمیق افراطی است. حزب التحریر مدافع سرنگونی دولت ها در سرتاسر جهان اسلام و جایگزینی دولت های اسلامی در قالب احیای خلافت است. این حزب به سرعت در آسیای مرکزی رشد کرده و با سرکوب دولت ها مواجه بوده است. چنین اقداماتی اعضای این حزب را هر چه بیشتر افراطی می نماید و بذرهای افراط گرایی اسلام گرایانه را بیش از گذشته در منطقه می پروراند. حزب التحریر برای اولین بار در اوایل دههی ۱۹۵۰ و در میان فلسطینیان ساکن اردن ظهور کرد. این حزب پیروانی اندک اما به شدت متعهد، در تعدادی از کشورهای خاورمیانه به دست آورد و در میان مسلمانان اروپای غربی و اندونزی محبوبیت کسب کرده است. حزب فعالیت های خود را در آسیای مرکزی از اواسط دههی ۱۹۹۰ آغاز کرد و پیروانی راستین در درون ازبکستان دارد. وسعت فعالیت های حزب التحریر در کشورهای همسایهی ازبکستان یعنی قرقیزستان، تاجیکستان و قزاقستان کمتر است. رقم تقریبی آن در سرتاسر آسیای مرکزی بین ۱۵ تا ۲۰ هزار نفر است. این حزب در مجموع بزرگترین جنبش اسلام گرای افراطی در منطقه است. حزب التحریر یک سازمان مذهبی نیست، بلکه یک حزب سیاسی است که مبنای عقیدتی آن اسلام است.
ارزیابی تأثیرات و پیامدهای فعالیت های حزب در منطقه امر دشواری است. حزب التحریر مدعی است که در گسترش عقاید خود و تأثیر گذاری بر سرتاسر جامعه موفقیت فراوانی کسب کرده است. بسیاری دیگر از افراد اظهار می دارند که نفوذ حزب رو به زوال است. گسترده ترین حمایت از حزب احتمالاً بدین دلیل است که آنان قربانیان یک رژیم غیر مردمی سرکوبگر هستند. همزمان با افزایش نارضایتی از دولت ازبکستان، همدلی با حزب التحریر افزایش یافته است. دیدگاه های موجود در مورد عمق حمایت از حزب التحریر در قرقیزستان نیز متفاوت است. به طور طبیعی اعضاء، مدعی پشتیبانی عمومی فزاینده هستند. یکی از آنان گفت: « اکنون همه، آزادانه اعلامیه های حزب را دریافت می کنند. به ندرت برای کسی پیش می آید که به پلیس اعلامیه بدهد؛ بعضی اوقات پلیس ها اعلامیه ها را می فروشند و به جایش ودکا می گیرند.» عضو دیگری ادعا کرد: « قبلاً هنگامی که مردم در مورد خلافت می شنیدند می ترسیدند، اما اکنون می گویند: آرزو می کنیم که خلیفه زودتر بیاید.»[۴۳۰]
برخی دیگر از حمایت هایی که از حزب التحریر به عمل می آید ناشی از اقتداری است که معدودی از رهبران حزب التحریر در جامعه کسب می کنند، این امر به خصوص هنگامی اتفاق می افتد که آنان افرادی پارسا، دارای نفوذ معنوی و صاحب مؤسسات تجاری باشند. یک پلیس می گوید: وقتی مولودجانف دستگیر شد، آنان به ما گفتند: او به اینجا آمده تا زندگی کند، عده زیادی از مردم اینجا را سرکار فرستاد، یک کارخانه بستنی سازی و یک کافه تریا باز کرد؛ الان اینجا هیچ میکده ای وجود ندارد، جوانان حشیش نمی کشند. او ۲۰۰۰۰ نفر را صاحب شغل کرد. به نظر می رسد این برداشت از حزب – به عنوان جنبشی که از طریق کمک به رفع مشکلات شخصی مردم موجب ارتقای جامعه می شود- محدود به بخش کوچکی از مردم باشد که به طور مستقیم تأثیر این امر را تجربه کرده باشند. حزب التحریر نیز از این طرز تلقی حمایت نمی کند، زیرا این حزب فعالیت های اجتماعی یا خیریه را عامل آشفتگی خاطر و دور ماندن از نبرد سیاسی می داند.[۴۳۱]
یکی از علت های گسترش فعالیت حزب التحریر، عدم توانایی ساختارهای قدرتی و ضعف حکومت است. به عنوان مثال در زمانی که در اوایل دههی ۱۹۹۰ در قرقیزستان تعقیب و بازداشت اعضای حزب التحریر آغاز شد. بازداشت و زندانی کردن اعضای یک گروه منجر به ایجاد پایگاه اجتماعی برای آنان در میان جامعه شد. روش و راه‌کار منطقی در برخورد با حزب التحریر کار عقیدتی و تبلیغاتی با این گروه می‌باشد. چرا که اعضای حزب افرادی نیستند که از خارج به قرقیزستان آمده باشند. همهی آنان شهروندان کشور هستند. البته شاید مبارزه با برخی از رهبران و افراد افراطی در حزب التحریر امر ضروری ‌باشد و ساختارهای قدرتی باید در این مورد وارد عمل شوند. اما این نوع مبارزه نیز باید در چارچوب قوانین و با روش های کاملاً منطقی و حقوقی و بدون نقض حقوق شهروندان انجام گیرد.
بنیانگذار حزب التحریر یعنی النبهانی دقیقاً فهمیده است، که چه چیزی مانع گسترش جنبش وی خواهد شد: اگر رفاه حاکم باشد، حقوق طبیعی افراد تضمین و سعادت آنان تأمین گردد و آنان بر مبنای شایستگی های خود برای تصدی موقعیت های مهم برگزیده شوند، جنبش های بنیادگرا به وجود نمی آیند. کسانی که در مقابل حزب التحریر عکس العمل نشان می دهند باید سخنان این فرد را در نظر بگیرند. رفاه، سعادت و پایان فساد در رأس سیاست هایی باشد که برای کاهش پشتیبانی از جنبش های اسلام گرای افراطی در منطقه صورت می گیرد.[۴۳۲] انجام اصلاحات اقتصادی- اجتماعی و سیاسی واقعی در سراسر منطقه و همچنین فرایند آزاد سازی فعالیت این گروه، برای تضعیف پشتیبانی از حزب التحریر ضروری است. سیاست های فعلی کشورهای منطقه، به ویژه در ازبکستان، بیشتر موجب ایجاد شرایطی خواهد شد که در قالب آن افراط گرایی به جای آن که ریشه کن گردد، رونق خواهد گرفت.
واکنش دولت ها به حزب التحریر متناقض و اغلب بی حاصل بوده است. زیرا سوق دادن حزب التحریر به زیرزمینی شدن، تنها آن را مخفی تر و مرموزتر و افراطی تر خواهد کرد. به جای این کار، به نفع غرب است تا دولت هایی مانند ازبکستان را زیر فشار قرار دهد که اقدامات اضطراری را به منظور تغییر محیط رشد و نمو حزب التحریر انجام دهد. نظام سیاسی بسته، نبود آزادی بیان، عدم پیشرفت اقتصادی و سرویس های امنیتی بی رحم و اصلاح نشده، همگی به رشد گروه های افراطی مخالف کمک می کنند.
وضعیت کنونی کشورهای واقع درآسیای مرکزی حاکی از آن است که تحولات سیاسی- نظامی در تاجیکستان و شکل گیری جنگ داخلی و حضور اسلامگرایان به عنوان یک طرف منازعه، ظهور طالبان در افغانستان و گسترش فعالیت های گروه های افراطی مذهبی (غالباً مرتبط با طالبان و القاعده)، نگرانی مشترک مراکز قدرت رقیب حاضر در منطقه از جمله ایالات متحده، روسیه، جمهوری اسلامی ایران و حتی چین بوده است. در سال های اخیر از یک طرف به علت سهل انگاری دولت های

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:20:00 ق.ظ ]




۳-۸-۲-اسطوره‌های زردشتی
۱-ستیز میان خدایان و دیوان
۲-نیروهای خیر: «اهورامزدا» «ایزدان»، «امشاسپندان»
۳-نیروهای شر: «اهریمن» (انگرمینو)، «اشیمه» (خشم)، «اژدهای دهاکه» (ضحاک)
۴-اسطوره‌ی آفرینش
۵-نخستین پدر و مادر بشر که از نطفه‌ی کیومرث که در زمین ریخته بود به شکل گیاهی پیوسته به هم روییدند.
۶-خدا و انسان
۷-پایان جهان
۸-داروی جهان
۳-۹-سرچشمه‌های اسطوره‌های ایران
«بن‌مایه‌های اسطوره‌های زرتشتی و پیش از زرتشت از بنیادی بس پهناور نشئت گرفته‌اند که نیاز به ژرف‌نگری دارد تا در نهایت سرچشمه‌ی همه اسطوره‌های ایران شناخته شود. از این نظر لازم است مرزهای سیاسی را نادیده بگیریم و تحولات تاریخی ایران را مورد توجه قرار دهیم. گزارش‌های باستان شناختی مربوط به ایران، از تمدنی حکایت می‌کند که به ۶۰۰۰ سال قبل از میلاد باز می‌گردد. هزاره‌ی دوم قبل از میلاد معمولاً عصر مهاجرت به شمار می‌آید. زیرا پیدا شدن نوع جدیدی از سفال در ایران غربی که ساخته شد. در شمال شرقی ایران، در دوره‌های بیشتر است.
از ورود مردمانی جدید حکایت می‌کند. رنگ این سفال‌ها، از خاکستری روشن تا سیاه است، متعلق به حدود ۱۴۰۰ قبل از میلاد است. این سفال‌ها، ظروف خاکستری اولیه یا «آهن یک» نامیده شده است؛ و این نشان‌دهنده آغاز عصر آهن در این ناحیه است.» (واحد دوست،۱۳۷۹: ۳۳)
آگاهی ما از اساطیر ایران، از سرچشمه، که مهم‌ترین آن‌ها، اوستا کتاب مقدس زردشتیان است؛ متأسفانه، تنها آن قسمت از اوستا که در آیینهای دینی به کار می‌رود، در دست است، مهم‌ترین بخش اوستا، گاثه‌ها یا هفده سرود زرتشت است دیگر از نوشته‌های بنیادین اساطیر ایران متون پهلوی یا فارسی میانه است. ادبیات پهلوی یا فارسی میانه شامل مطالب متنوع بسیاری است: شروح دینی دفاع از دین، مطالب مربوط به الهام و کشف و شهود، ادبیات اندرزی و حماسی؛ شعر و نوشته‌های تاریخی در کنار این منابع دیگری نیز وجود دارد که در شمار سرچشمه‌های اساطیر ایران به شمار می‌رود.»(همان: ۳۴)
۳-۹-۱-۳-۹-۱-۱-اساطیر هند:
دو تیره‌ی قوم هند و ایرانی، پیش از آنکه از موطن اصلی، از هم جدا شوند، مدت طویلی در کنار هم می‌زیستند و واجد یک فرهنگ و مذهب هند و ایرانی بودند و اگر نتوان به تمام جزئیات آن پی برد، قسمتی از آن را می‌توان از طریق مقایسه‌ی وداها با اوستا مشخص ساخت. پیش از آنکه طوایف آریایی هند و ایرانی وارد سرزمین ایران شوند و فلات ایران را بپیمایند و دسته‌ای از آنان راه هند را در پیش گیرند، قسمت‌های کوهستانی این سرزمین بزرگ، منشأ یک فرهنگ مادر شاهی قدیم‌تر بود و سکنه‌ی آن مانند سکنه‌ی هندوستان، خدایان مار مانندی را پرستش می‌کردند و احتمال دارد که فرهنگ ایران و شمال غرب هندوستان پیش از ورود طوایف آریایی دارای یک روح و مبدأ واحد بوده‌اند و همین فرهنگ قدیم‌تر، پس از ورود طوایف آریایی در مذهب و طرز تفکر و حتی خدایان آنان اثر گذاشته باشد.
۳-۹-۱-۲-اساطیر آسیای غربی:
در زمینه‌ی بنیاد اسطوره‌های ایران و هند، که بخش عمده‌ی آن‌ها بازمانده‌ی نیاکان باستانی این قوم قبل از جدایی آن‌هاست، برخی بر این باورند که پاره‌ای از این اسطوره‌های آسیای غربی گرفته شده است و می‌گویند که اساطیر و آیین‌های ایرانی، بیش از پنجاه درصد و اگر شهامت کافی داشته باشیم می‌گوییم تا حدود هفتاد درصد، ملهم از اساطیر و آیین‌های آسیای غربی است. شاید عجیب به نظر برسد که بگوییم عید نوروز بزرگ‌ترین جشن سال ما است، به هیچ‌وجه هند و اروپایی و هند و ایرانی یا آریایی نیستند، بلکه عیدهای بومی جوامع کشاورز و دامدار آسیای غربی‌اند که نجد ایران هم بخشی از این منطقه‌ی فرهنگی- جغرافیایی است. حتی «حاجی فیروز» ی که در عید نوروز ظاهر می‌شود و صورت خود را سیاه می‌کند باز مانده‌ی آیین بازگشت خدای شهید شونده‌ی نباتی است که از زیرزمین به روی زمین می‌آید و چون از جهان مردگان بر می‌گردد، سیاه چهره است. فرهنگ آسیای غربی از دره‌ی سند و آسیای میانه در شرق و شمال شروع می‌شود و تا مدیترانه‌ی شرقی و شبه جزیره‌ی بالکان در غرب ادامه پیدا می‌کند و حتی بر تمدن مصر تأثیر می‌گذارد. این منطقه دارای قدیمی‌ترین و پیشرفته‌ترین تمدن و فرهنگ جهان باستان است؛ و بعدها نیز همچنان بر تاریخ بشر اثر می‌گذارد و وسعت بیشتری هم پیدا می‌کند.
۳-۹-۱-۳-اساطیر آشور و بابل:
«کشفیات جدید در «بغاز خوی» در ترکیه و دیگر نقاط خاور نزدیک، نشان داد که هندوان و ایرانیان در زمان‌های قدیم با فرهنگ آشور و بابل در تماس بوده‌اند ضمناً دلایل بسیاری دال بر تأثیر و نفوذ افکار مذهبی اقوام همسایه در معتقدات دینی هندوان و ایرانیان در دست است و این تصور به ویژه درباره‌ی آن دسته از خدایان که در هند بنام آدی تیا معروفند و نگهبانی قانون دوازه سنکسریت «دَت» برابر است با واژه‌ی اوستایی «اَش» و اخلاقیات را بر عهده دارند کاملاً قوت می‌گیرد. با این وصف تاریخ اساطیر بابل می‌تواند تصورات هندوان و ایرانیان را، در مورد جهاد جهانی علیه نیروهای زیانکار و موجودات ترسناکی تأکید کند.
همان طور که نزد هندوان و ایرانیان سخن از نبرد بین فرشته‌ی روشنایی و دیو تاریکی می‌رفت در افسانه‌های آشوری و بابلی نیز، سخن از جنگ بین قیامت و مردوک در میان است.»
(واحددوست، ۱۳۸۹: ۸۳)
۳-۱۰-پیوند اسطوره و ادبیات:
وقتی از ادبیات سخن می‌گوییم، ادبیات به طور مطلق مورد نظر است؛ یعنی هم ادبیات کتبی یا رسمی و هم ادبیات شفاهی یا میانه. عرصه‌ی هنر چنان گسترده است که در دل خود ادبیات را هم جای می‌دهد و وقتی می‌گوییم اسطوره با هنر پیوند دارد. در واقع به ادبیات و ارتباط آن با اساطیر نیز اشاره کرده‌ایم. «اساطیر به مثابه‌ی امری است که پیش از هر چیز به دلیل پیوندهای که با ادبیات دارد مهم است بسیاری عقیده دارند که اسطوره پیوندی نزدیک، هر چند ابهام آمیز، با ادبیات دارد و سرنوشت یکی وابسته به دیگری است؛ پس هر گاه که افسون اسطوره زدایی مطرح می‌شود، آینده ی ادبیات در خط قرار می‌گیرد.» (روتون، ۱۳۸۷: ۷۵)
در میان هنرهای مختلف فقط ادبیات است که در قالب زبانی شکل می‌گیرد و در زبان، خود را آشکار می‌کند. اسطوره به وسیله‌ی زبان زیبای های هنری را در ادبیات پدید می‌آورد. «اسطوره تا وقتی به زبان آورده نشود یعنی فرم زبانی پیدا نکند نمی‌تواند با ادبیات بیامیزد» برخی محققان برای اسطوره جنبه‌ی شاعرانگی قائل‌اند و بر این باورند که این جوهر شعر در اسطوره‌ها از آن جهت است که اسطوره نیز مانند شعر، بخشی از آفرینش خود را مدیون نیروی تخیلی هنرمندانه است.»

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

(امامی، ۱۳۷۸: ۲۱۲)
«اسطوره یکی از عوامل سازنده‌ی ادبیات است نه اینکه اسطوره همه‌ی ادبیات باشد یا همه‌ی ادبیات از اسطوره نشئت گرفته باشد.» (شمیسا، ۱۳۸۰؛ ۲۴۱) حضور اسطوره در شعر و ادبیات موجب باروری واژه‌هاست. «در واقع ادبیات صرفاً مجموعه‌ای تصادفی از نوشته‌های پاشیده در سراسر تاریخ نیست و اگر مورد مداقّه قرار گیرد. ملاحظه خواهد شد که قواعد عینی معیّنی بر آن حاکم است این قوانین عبارت بودند از: وجوه ادبی، صور مثالی، اسطوره‌ها و طرزهای گوناگونی که کلیه‌ی آثار ادبی با بهره گرفتن از آن‌ها ساخته می شوند.» (ایگلتون، ۱۳۸۰: ۱۲۶) عناصر و موضوعات دیگری چون تصویر، رمز، مجاز، استعاره نیز در ادبیات وجود دارد که هر کدام به نوعی با اسطوره در ارتباطند. اسطوره‌ها می‌توانند یکی از عناصر تصویرسازی شاعر به شما روند که البته شاعر با قدرت تخیل خود این‌گونه تصاویر را می‌آفریند.
در بین هنرها ادبیات و شعر بیش از دیگر هنرها دست به دامن اسطوره زده است. «زیرا شعر همزاد بشر است و انسان جوشش درونی و هیجانات روحی و عاطفی خود را بر زبان جاری و در قالب کلمات به شکلی بسیار زیبا و تأثیر گذار ظاهر می‌کند.»(باباخانی، ۱۳۸۹: ۱۷)
توجه به پیوند اسطوره و ادبیات ضروری به نظر می‌رسد. وقتی از ادبیات سخن می‌گوییم اسطوره چنان تأثیر شگرفی در آفرینش ادبی گذاشته است که بولفینچ گفته است: «اسطور شناس کارگاه خلاقیت ادبی بشر است. همچنان که تعیین کننده‌ی رابطه‌ی پاک او با طبیعت، قدرت تخیل و بیان احساس‌هایش نسبت به آن نیز هست.»(بولفنیچ، ۱۳۷۷: ۳۱)
به نقل از اسماعیل‌پور: «تأثیر اسطوره بر ادبیات جدید ایران کمتر از ادبیات گذشته است، ادبیات ایران به دلیل مضامین متافیزیکی و عرفانی‌اش بیشتر زیر تأثیر اسطوره و اسطوره پردازی قرار گرفته است.»(اسماعیل‌پور،۱۳۸۲: ۸۳)
موضوع مهم دیگر نحوه استفاده شاعران از اسطوره‌ها در شعر است. در زیر به پیوند اسطوره و دفاع مقدس می‌پردازیم:
۳-۱۱-پیوند اسطوره و شعر دفاع مقدس:
اسطوره از مفاهیمی است که ریشه در فرهنگ کهن ایران دارد. در سال‌هایی که صدای موشک و خمپاره در فضای شهرها می‌پیچید و کاروان‌های رزمندگان از خیابان‌ها گذر می‌کردند و برای دفاع از میهن و انقلاب به جبهه‌های نبرد می‌رفتند، زمانی که جوانان انقلاب در صحنه‌ی جنگ شهید می‌شوند، شعر می‌تواند به عنوان سلاحی مؤثر در صحنه حضور داشته باشد و حماسه‌ها را ثبت کند. شاعران دفاع مقدس با بهره گرفتن از مفاهیم و اسطوره آفرینی رزمندگان، از عناصر اسطوره بهره برده‌اند. در بررسی شعر شاعران مذکور، بسته به نقش و اهمیت اسطوره در فضاهای مختلف اسطوره با هم فرق می‌کند. استفاده از واژگان اساطیری به محیط اجتماعی و زندگی مردم مربوط می‌شود. به نظر نگارنده، بهترین جلوه‌ی اسطوره پردازی در شعر مقاومت را باید در اشعار شهریار جست و جو کرد؛ البته این بدان معنا نیست که در اشعار دیگران به کارگیری اساطیر کهن نیست، بلکه شاعر به آفریدن فضاهای اساطیری اقدام کرده است. حماسه‌ی جنگ، قهرمانی‌های یک ملت در مبارزه با دشمنان است. جنگ به شیواترین واژگان از زبان شهریار نقل می‌شود. در بین شاعران مذکور، معلم از نظر آفریدن سبک حماسه در درجه‌ی بالایی قرار دارد. اسطوره را در شعر خویش به جای اسوه‌ها قرار می‌دهد و می‌گوید که بشر امروز به اسطوره نیاز ندارد، به عنوان مثال رستم که یادآور گذشتگان است، این اسطوره‌ها کهن شده‌اند و این منصب‌ها تحویل اسوه‌های زنده و حقیقی می‌شوند.
گفتاری از علی معلم در باره‌ی اسطوره آمده است: «وقتی عرب‌ها به ایران آمدند چه اتفاقی افتاد؟ مردم چگونه اساطیر خود را رها کردند و چیزهای دیگری را پذیرفتند. ما در سابقه‌ی ادبی ملت ایران می بینیم که یک جای خاص تمام اسطوره‌ها مقام و شأن خود را به شکلی تحویل اسوه‌ها داده‌اند، زیرا در نزد مردم اسطوره کهنه شده بود؛ و کاربرد نداشت. می‌بینیم که در رابطه با جنگ مسلمان‌ها و ایرانی‌ها مثل قادیسه، بعد از شکست ایرانیها منقول است، در مدائن به قدری دلباختگی به دین پیغمبر بود که حتی سرمداران حکومت جرأت نکردند، سرداری از شهر مدائن انتخاب کنند، زیرا ترسیدند که منتخبان خیانت کنند. به ناچار یک نفر را از خراسان احضار کردند به نام رستم فرخ زاد که نام او احیا کننده‌ی نام پهلوان نامی واسطوره‌ای ایران بود؛ اما این رستم با آن نام که یادآور همه‌ی اساطیر گذشتگان است و با آن شجاعت و حمیت شکست می‌خورد، وقتی شکست او را بررسی می‌کنیم. در آن انگیزه‌ای از نوع دلباختگی می‌بینیم آنگاه می‌بینیم این اسطوره‌ها کهنه شده‌اند و ارزشی ندارند؛ مثلا با طرح قضیه‌ی خون سیاوش خون کسی به جوش نمی‌آید، یا با نغمه‌ای مثل کین ایرج، کسی بر علیه تورانیان و غیر ایرانیان برانگیخته نمی‌شود؛ و با شجاعت و پهلوانی رستم، کسی در میدان جنگ چیزی را فتح نمی‌کند. این است که وقتی این‌ها دین جدید را می‌پذیرند همه‌ی این منصب‌ها تحویل اسوه‌های زنده و حقیقی می‌دهند. امام حسین (ع) جای سیاوش را می‌گیرد، البته به مراتب بالاتر، آناهیتا شأن خود را به فاطمه‌ی زهرا (س) تعویض می‌کند. آناهیتا ایزد نگهبان زندگی و آب‌هاست؛ و بقیه‌ی قهرمان‌های اساطیری نیز مقام خود را به اسوه‌ها تحول می‌دهند. مردم به این اساطیر توهین نمی‌کنند و آن‌ها را دوست دارند. اگر مشکل در این جا نباشد، ما هم اساطیر گذشته را انکار نمی‌کنیم؛ اما نسبت ناسیونالیست‌ها فرق می‌کند، اکنون در دوره‌ای هستیم که از لحاظ فرهنگی تمام ذخیره‌های گذشته به کارمان می‌آید.»
(گفتارهای علی معلم: ۱۳۸۸: ۲۷۴، ۲۷۳)
بررسی در شعر گرمارودی نشان می‌دهد که بهره‌مند شدن از نمادهای اساطیری به شعرش جلوه‌ای خاص بخشیده است، سید علی موسوی گرمارودی به میزان هنرمندی از تصاویر و نمادهای اساطیری بهره برده است، مانند سیمرغ، کیکاووس، سهراب، رستم صولتان، خون سرخ سیاوش و… .
اسطوره پردازی صرفاً به این معنا نیست که بعضی شخصیت‌های اساطیری را وارد شعر کنیم. بلکه شاعر بتواند به طور مستقیم به اسطوره پردازی بپردازد شهریار در شعر مقاومت به احیا کردن اساطیر شاهنامه‌ای پرداخته است. در شعر قیصر امین پور نمادگرایی بیشتر موج می‌زند. البته کاربرد واژگان اساطیری در شعر امین پور بسیار اندک است. ولی در مقابل از واژگان کلیدی دفاع مقدس در ایجاد فضای حماسه بهره برده است؛ مانند سلاح، فشنگ، مقاومت، قیام، شهید و… .
در اندک مواردی نمادهای اساطیری دیروزین را با واقعیت‌های جنگ پیوند زده است. قیصر در سال‌هایی که صدای خمپاره و موشک را در فضای ایران می‌بیند از شعر به عنوان سلاحی مؤثر در صحنه‌یی حضور و حماسه‌ها را ثبت می‌کند. فضاهای اساطیری در آثار سبزواری ساخته و پرداخته و تراویده‌ی ذهن آفرینش گر است. شعر سبزواری در فضای اجتماعی انقلاب موج می‌زند. به اسطوره نقب زده، اسطوره‌های عصر خویش را آفریده است. از چشم‌انداز اسطوره‌های کهن به مضامین جدید اسطوره در فضای اجتماعی می‌پردازد. مضامین اجتماعی را به قالب واژه‌های اسطوره‌ای در آورده و قهرمانان یا ضد قهرمانان اساطیری خلق می‌کند. نحوه استفاده‌ی شاعران مقاومت از اسطوره‌ها و راه‌های حضور اسطوره‌ها متکی بر بازآفرینی و تلفیق انطباق‌های اساطیری است. بر همگان معلوم است که در سراسر ادبیات فارسی هیچ اثری را نمی‌توان یافت که همچون شاهنامه‌ی فردوسی اسطوره‌های قوم ایرانی را در عالی‌ترین صورت هنری بازآفرینی کرده باشد.
فصل چهارم
بازتاب اسطوره در شعر، شاعران مقاومت، شهریار، حمید سبزواری، علی موسوی گرمارودی، محمدعلی معلم دامغانی، قیصر امین پور و درک پیام‌های آن
۴-۱-اسطوره‌ی آفرینش
نخستین گفتار هر شاعری سخن از آفرینش است. آفرینش بنیادی‌ترین جنبه‌ی اسطوره‌هاست؛ اساس جهان‌بینی هر مذهبی نیز بر آن نهاده شده است. در واقع تمام اساطیر بر اساس تفاسیر در این باب که انسان و طبیعت چگونه خلق شده‌اند ساخته و پرداخته گشته‌اند. همه‌ی اساطیر در واپسین مرحله وقتی تجزیه و تحلیل می‌شود به موضوع خلقت مربوطند؛ آنچه بیش از بن‌مایه‌های اساطیری به چشم می‌آید و بن‌مایه‌ی آفرینش است. لب سخن آنکه در اینجا بحث آفرینش انسان و طبیعت در گسترده‌ی دید قرار می‌گیرد:
آفرینش بنا بر باورهای ایران باستان در محدوده‌ی دوازده هزار سال اساطیری انجام می‌گیرد. این دوازده هزار سال به چهار دوره‌ی سه هزارساله تقسیم می‌شود. در دوران نخستین، عالم مینوی و در دوران‌های بعد مینوی و گیتی است در سه هزار سال اول که جهان مینوی است و هنوز نه مکان هست و نه زمان و جهان فارغ از ماده و حرکت است، از دو «هستی» سخن به میان می آرد: یکی جهان متعلق به اورمزد که پر از نور، زندگی، دانایی، زیبایی، خوشبویی، شادی و تندرستی است و مجموعه‌ای است از هر آنچه ذهن می‌تواند راجع به دنیای خوبی بیندیشد. دوم جهان بدی متعلق به اهریمن که تاریک است و زشت و مظهر نابودی، بدبویی، بیماری، غم و مجموعه‌ای است از هر چه ذهن می‌تواند راجع به دنیای بدی بیندیشد.
بن‌مایه‌ی آفرینش بنیادی‌ترین جنبه‌ی اسطوره‌هاست: «جهان پیرامون ما، جهانی که بدست بشر آبادان شد. اعتباری ندارد جز آنچه به وسیله‌ی نمونه‌ای مینوی که اسوه و الگوی آن است، بدو ارزانی می‌شود. انسان همه چیز را از روی نمونه‌ای از پیش پرداخته، می‌سازد. نه تنها، شهر او پرستشگاهش نمونه‌های مینوی دارند؛ بلکه این حکم در مورد سرتاسر سرزمینی هم که آن جا خلقت ساکن است، صدق می‌کند ساکن شدن در کشوری تازه ناشناخته و نا آباد معادل است با نوعی عمل.» (الیاده، ۱۳۷۹: ۲۵)
حماسه‌ی ملی ما شاهنامه با اسطوره‌ی آفرینش آغاز شده است گذشته از حماسه‌ی ملی ما بن‌مایه‌ی آفرینش را در حماسه‌ی هندوان نیز می‌توانیم ببینم و شاید زیباترین سرود آفرینش را در ریگ ودا بیابیم.
آن هنگام نه نیستی بود و نه هستی
نه هوایی (جوی) بود و نه آسمانی که از آن برتر است
چه پنهان بود، در کجا؟ در ظل حمایت کی؟ آیا آب ژرف بی‌پایانی وجود داشت؟
آن هنگام نه مرگ بود و نه زندگی جاویدی، نه نشانه‌ای از شب و روز؛

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:20:00 ق.ظ ]




در طی دوره همودیالیز تامین افزایش کیفیت زندگی و افزایش میزان امید قابل توجه است لذا برای بهبود و اصلاح کیفیت زندگی بیماران از طریق همودیالیز بایستی یک برنامه تمرینی خوب انجام گردد [۶۴] .

( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

برنامه تمرینی مستلزم رعایت مواردی میباشد از جمله اینکه این برنامه بایستی یک طرح مراقبتی مطمئن، هماهنگ، مناسب و با نظارت بر وضعیت سلامت بیمار و مرتبط با این بیماران باشد[۶۴] . لذا برنامه های تمرینی برای این بیماران بایستی در مرکز همودیالیز (درحین همودیالیز) و در منزل اجراشود[۶۵] . همچنین تمرینات ورزشی باعث حفظ کیفیت زندگی و افزایش میزان بقا و ظرفیت عملکردی در سالمندان و بیماران همو دیالیز میگردد[۶۶] . تمرینات آموزشی زیادی برای بیماران ESRD تحت همودیالیز وجود دارد اما نوع تمرین و طراحی برای این جمعیت نیازمند بحث است و واضح است که فیزیوتراپ ها مسئول برنامه های ورزشی این دسته از بیماران میباشند[۶۴] . در طی ۳دهه گذشته تاثیر برنامه های تمرینی بر روی کیفیت زندگی بیماران CKD مورد آنالیز قرار گرفته است[۶۴] . در بیماران تحت همو دیالیز کاهش توده عضلانی باعث کاهش پاسخ به التهاب در بدن، بی تحرکی و اسیدمی میشود. میزان توده عضلانی را میتوان با افزایش دفعات همودیالیز، حمایتهای تغذیه ای و تنظیم اسیدمی و تحرک های فیزیکی محافظت نمود[۶۷] . یکپارچگی و تداوم بافتهای ماهیچه ای توسط بیوسنتز میتوکندری ها انجام میشود[۵۹] . با تخریب عملکرد میتوکندری ها قدرت انقباضی و عملکرد توده ماهیچه های اسکلتی به دنبال آسیب DNA و تغییرات سن کاهش مییابد[۶۴] . در مقاله دیگری از دست دادن عضله در بیماران ESRD با اصطلاح اتلاف انرژی و پروتئین همراه است(PEV)[32] در واقع افزایش کاتابولیسم پروتئین ها مرتبط با سنتز پروتئین است . این وضعیت هم چنین مرتبط با اختلالات متابولیک، آنومالی های هورمونی و آنومالی های حین تشکیل عضلات و فاکتورهای مرگ و میر قوی در بیماران ESRD است به همین دلیل درمان PEV در حفظ بیماران ESRDمهم است[۶۸] . ورزش یکی از روش های حفاظتی جهت کاهش از دست دادن پروتئین و حفظ عملکرد عضلات است. ورزش یک محرک مستقیم موثر در سرعت سنتز پروتئین عضله است[۶۹]. از سوی دیگر آموزش ورزشهای مقاومتی باعث افزایش عملکرد میتوکندری در ماهیچه های پیر میشود. با این حال تمرینات باعث افزایش بیوسنتز میتوکندری و محا فظتهای آنتی اکسیدانی میگردد[۶۲،۶۳] . گزارش شده است که ورزش تاثیر مثبتی بر روی آنمی، ظرفیت عملکردی، کاهش عوامل خطر زای بیماریهای قلبی عروقی، هیپرلیپیدمی و مشکلات روانی در بیماران ESRD دارد[۶۵].
۲-۱-۱۴-۲-۱ . ارزیابی ظرفیت عملکردی:
بیشترین ظرفیت هوازی(VO2)[33] یک پارامتر مهم جهت اندازه گیری میزان ظرفیت عملکردی در بیماران ESRD است علاوه بر این ۶MWT[34] یکی از ابزارهای بالینی برای بررسی ظرفیت عملکردی در بسیاری از بیماریهای مزمن است.۶MWT جهت ارزیابی ظرفیت عملکردی در بیماران CKD مداخله کافی برای بررسی فاکتور مرگ و میر نیست. در بیماران CKD در مراحل آخر این عامل را میتوان جهت تعیین میزان بقای بیمار استفاده نمود و توصیه میشود در طی دوره درمان و پیگیری بیماران انجام شود[۷۰] . دربیماران ESRD تحت همو دیالیز اوج جذب اکسیژن پایین است که ناشی از آنمی، اختلالات عملکرد قلب، اختلال در عملکرد عروق و آنومالی های عضلانی اسکلتی، آنومالی های متابولیکی و اختلالات اتونومیک است. در بیماران با نارسایی مزمن کلیه که تحت درمان جایگزین هستند و در بیماران پیوندی مصرف اکسیژن بهبود مییابد اما این پارامتر در بیماران همودیالیز بدون تغییر باقی میماند. تغییرات حجم اکسیژن بعد از پیوند مرتبط با خروجی قلب است که منجر به افزایش ضربان قلب میشود بنابراین در مقایسه با بیماران همو دیالیز که در افزایش ضربان قلبی هستند و ظرفیت ورزش را دارند، آمادگی های قلبی عروقی در بیماران پیوندی بهبود مییابد[۷۱]. با ارزیابی بیماران ESRD به وسیله پاسخ های ذهنی ، میزان اوج مصرف اکسیژن، عملکرد فیزیکی و تستهای قدرت عضلانی، محدودیت در عملکرد فیزیکی شان شناسایی می شود. یک سوم بیماران همودیالیزی قادر به انجام عملکردها و فعالیتهای روزانه زندگیشان بدون کمک گرفتن از دیگران نیستند. عملکرد های فیزیکی عامل اصلی تعیین کننده کیفیت زندگی هستند لذا به عنوان یک نتیجه ، تلاش برای تقویت عملکرد در این بیماران جهت بهبود کیفیت زندگی لازم و ضروری است[۶۵] . در حقیقت ورزشهای هوازی قسمتی از درمان روتین در بیماران نارسایی مزمن کلیه است. ورزشهای مقاومتی برای به حداقل رساندن مشکلات استخوانی، خطر بروز بیماریهای قلبی عروقی لازم است [۷۲] . عملکرد فیزیکی و کیفیت زندگی در بیماران دریافت کننده همو دیالیز میتواند بوسیله [۳۵]۲MWT، [۳۶]KDQOL ارزیابی شود [۵۹] . در یک مطالعه آمادگی های فیزیکی، تغییرات رفتاری و کیفیت زندگی و سلامت بررسی شد که در آن برنامه ۱۲هفته ورزش با شدت کم تا متوسط در طی همودیالیز به عنوان مشاوره ورزشی در نظر گرفته شد. این ورزشها ۳-۲ بار در هفته و در هربار ۳۰دقیقه در طی ۲ساعت اول همودیالیز انجام شدند. شدت ورزش به صورت شخصی و براساس مقیاس بورگ بود. حمایتهای روحی علاوه بر مشاوره های ورزشی برای کاهش خروج از برنامه انجام شد. برنامه آمادگی فیزیکی شامل بدست آوردن بیشترین ظرفیت هوازی، مهارتهای فیزیکی و قدرت عضلات اندام تحتانی بود. فرم کوتاه بررسی سلامت عمومی جهت ارزیابی کیفیت سلامت عمومی و زندگی این بیماران استفاده گردید و نتایج نشان داد که برنامه ورزشی باعث تغییرات مثبت در میزان انرژی ، سلامت عمومی و تغییرات رفتاری شده است [۶۴] .
۲-۱-۱۴-۲ -۲٫ ورزش:
انجام ورزش برای بیماران کلیوی دارای اهمیت فراوان است زیرا منافع مختلفی از جمله افزایش ظرفیت عملکردی و کاهش عوامل خطر بیماریهای قلبی را دارد. علاوه بر این بیماران منافع روانی زیادی را نیز دریافت میکنند. از سوی دیگر اضطراب و افسردگی که دو مشکل اصلی در بیماران همودیالیزی است ممکن است با انجام ورزش کاهش پیدا کند. محل آموزشهای ورزشی یک فاکتور مهم در برنامه های ورزشی است همچنین تلاشهای مرکز همودیالیز در افزایش فعالیتهای فیزیکی بیماران نیز قابل اهمیت است[۷۳]. برنامه ورزشی و فیزیوتراپی میتواند در یک مرکز انجام نشوند و بایستی همه بیماران تشویق به حضور منظم در این برنامه گردند که با شرکت در این برنامه ها و فعالیت میتوانند از زندگی و دوستانشان لذت ببرند[۴۶]. باتوجه به اینکه بیماران CKD در فعالیتهای فیزیکی محدودیت دارند لذا روش های مختلفی برای پیش بینی قدرت و میزان توانایی فیزیکی این بیماران وجود دارد از جمله پیاده روی وکار با تردمیل. کاهش در میزان ظرفیت ورزشی این بیماران به میزان قابل توجهی کیفیت زندگی را مختل میکند. تحقیقات اخیر نشان داده اند که بین کاهش عملکرد ورزش و افزایش کراتینین رابطه وجود دارد [۷۴]. تاثیر مثبت ورزش در جمعیتهای عمومی بیشتر از بیماران ESRD گزارش شده است . افزایش فعالیتهای فیزیکی مرتبط با بهبود توانایی ها، افزایش ظرفیت فعالیتهای عملکردی در زندگی روزانه، وظایف شغلی و کیفیت زندگی و بقا است . لذا ورزشهای معمولی جهت این بیماران توصیه میگردد. نتایج یک مطالعه بین المللی در این بیماران دلالت بر این دارد که ورزشهای معمولی مرتبط با پیامدهای مثبت در این جمعیت است. در مطالعه تنتوری[۳۷] وهمکاران(۲۰۱۰) حدود ۷/۴۷% از شرکت کنندگان جهت ورزشهای معمولی گروه بندی شدند. محققین دریافتند که ورزش باعث افزایش کیفیت زندگی ، عملکردهای فیزیکی ، کیفیت خواب ،کاهش دردهای بدنی و بی تفاوتی در بیماران شده است. از سوی دیگر این ورزشها باعث تاثیرات مثبت بیشتر و کاهش علائم افسردگی شد ه است. بنابراین تمرینات ورزشی ایمن هستند و منجر به افزایش میزان Vo2 و تغییرات در تعداد ضربان قلب بیماران همودیالیزی میشود[۷۵] . مطالعات دیگری بیان مینمایند که تمرینات ورزشی باعث بهبود حداکثر Vo2، عملکرد بطن چپ، سندرم سوتغذیه، التهاب آترو اسکلروز، آنمی ، کیفیت خواب ، اضطراب ، کیفیت زندگی ، فعالیتهای روزانه و کیفیت همودیالیز و کاهش مرگ ومیر میشود[۷۶] . بیماران شناخته شده یا مشکوک به بیماریهای قلبی میبایستی تست ورزش را قبل از شرکت در برنامه های آموزشی شدید انجام دهند و ممکن است جهت انجام آموزشهای با شدت متوسط ، تاریخچه بیمار، معاینات جسمانی ، نوار قلب برای تعیین اینکه آیا برنامه ورزشی برای بیمار مناسب است یا نه انجام شود[۵۳] .
البته ورزش دوچرخه سواری قبل و یا در طی همودیالیز یک گزینه مناسب درمانی در بسیاری از مراکز همودیالیز است. آموزشهای ورزشی در حین همودیالیز باعث برداشتن املاح از طریق افزایش جریان خون در عضلات و خروج اوره و توکسین ها از عروق میگردد[۷۷] در همان زمان ممکن است به علت کاهش تحمل نسبت به انجام ورزش ناشی از شیفت مایعات و الکترولیت بیمار دچار کاهش فشارخون گردد لذا ورزش در ۲-۱ ساعت اول همودیالیز مناسب است[۷۸] .
۲-۱-۱۴-۲-۳٫روش های ورزشی در بیماران همودیالیز:
۲-۱-۱۴-۲-۳-۱ . ورزشهای اینترادیالتیک [۳۸]با شدت کم:
تمرینات تقویت شده در سطح متوسط جهت بهبود عملکرد فیزیکی، وضعیت تغذیه و کیفیت زندگی در بیماران CKD و همودیالیزی شناخته شده است[۶۰].
۲-۱-۱۴-۲-۳-۲ . ورزشهای انعطاف پذیر و تقویتی:
جهت آمادگی های قلبی عروقی در بیماران شدت ورزشها را از سطح آرام تا دشوار و همچنین درحین پدال زدن توانایی بیماران را در صحبت کردن بدون مشکل و میزان ضربان قلب و فشارخون را تعیین میکنند و سپس بیماران را براساس تستهای ۲MWTو مقیاس IIRS[39] و پرسشنامه کیفیت زندگی KDQOL ارزیابی مینمایند[۷۹] .
۲-۱-۱۴-۲-۳-۳٫ ورزشهای مقاومتی:
اختلال در سایز فیبرهای ماهیچه ای و کارکرد آنها، در بیماران CKD شایع است. این تغییرات ماهیچه ای منجر به عملکرد ضعیف عضلات و محدودیت در عرضه اکسیژن میشود[۸۰]. یک مطالعه در سال۱۹۹۷ نشان داد که در جمعیتهای مشابه و عمومی ، ورزشهای مقاومتی به تنهایی میتواند باعث بهبود VO2 در بیماران CKD شود در نتیجه تاکید زیادی روی فعالیتهای مقاومتی شده است[۷۹] .
بالاکریشن [۴۰] وهمکاران (۲۰۱۰) تاثیر ورزشهای هوازی با شدت بالا را به صورت تصادفی کنترل شده در بیماران CKD که در مراحل ۳و۴ و تحت رژیم کم پروتئین بودند، برای آزمودن اثر ورزشهای مقاومتی بر تعداد کپی DNA و شناسایی ترکیب فنوتیپ عضلات اسکلتی انجام دادند.
گروه آموزشی ورزشهای مقاومتی : شرکت کنندگان این گروه در ۳ جلسه هر هفته تحت نظارت فیزیوتراپ ورزش انجام دادند که شامل ۵ دقیقه گرمش- ۳۵دقیقه ورزش مقاومتی در قفسه سینه و فشار بر پاها، اکستنشن زانو و فلکشن قفسه سینه و ۵دقیقه سردش ( شامل ۵ تا ۸ بار بالا و پایین کردن بدن و ورزشهای انعطاف پذیر و کششی) بود. شرکت کنندگان هر جلسه این حرکات را ۸ بار تکرار میکردند.
گروه کنترل : شرکت کنندگان این گروه همان ورزشهای انعطاف پذیری و کششی مرحله سردش گروه آزمون را انجام دادند.
نتایج مطالعه نشان داد که ظرفیت متابولیک اکسیداتیو در عضلات اسکلتی افزایش یافته است و هیچ رابطه ای بین محتوی میتوکندری و مقاومت به انسولین وجود نداشت[۸۱] .
۲-۱-۱۴-۲-۴٫ برنامه ورزشی:
زمانی تصور میشد که افراد CKD به علت خستگی و آنمی و عوارض ناشی از درمان در برنامه های ورزشی شرکت نمیکنند. اما حال میدانیم که تغییرات فیزیولوژیک در طی ورزشهای منظم مفید هستند و ورزش در بیماران CKD مهم تر از جمعیت عادی است، سخت ترین قسمت از برنامه ورزشی ممکن است پیداکردن زمانی برای ورزش به خصوص در زمانی که تحت همو دیالیز هستند باشد. هیچ دستورالعمل کلی برای ورزش در بیماران CKD وجود ندارد و براساس تناسب بدنی، انگیزه و نوع محدودیتهای هرفرد متفاوت است. اساسا موثرترین تمرینات استفاده از عضلات بزرگ با روش ریتمیک است.
بهترین ورزشها شامل پیاده روی، شنا (به ویژه برای افرادی که درد مفاصل دارند) دوچرخه سواری (ثابت یا متحرک) اسکی یا رقص آیروبیک است.
تکرار: حداقل ۳بار و حداکثر ۵ بار درهفته (مثلا دوشنبه، چهارشنبه، جمعه، یکشنبه)
دوره: از سطح کم ومناسب برای مثال ۵دقیقه برای هرجلسه شروع گردد و سپس هر جلسه ۳-۲دقیقه اضافه شود تا به سطح ۳۰دقیقه برسد گرچه ممکن است با طولانی کردن زمان احساس بهتری داشته باشند.
شدت: تعیین میزان شدت ورزش بستگی به ظرفیت فردی هر شخص دارد عموما بیمار بایستی احساس خوبی از ورزش داشته باشد و به گونه ای نباشد که در روز بعدی آن را پیگیری نکند در هرجلسه باید اول به آرامی گرم شود و سطح آهسته آن را افزایش دهد و مجددا در انتهای ورزش سطح آن را افزایش دهد . در واقع ورزشی ایده آل است که بیمار آن را به طور منظم و یکپارچه و لذت بخش بداند. بیمار بایستی به یاد داشته باشد که قبل از ورزش پزشک خود را ملاقات نماید اگر به تغییرات در جلسات همودیالیز ، دارو، و یا وجود مشکلات مفاصل و استخوان وجود داشته باشد ممکن است اثر منفی روی ورزش داشته باشد[۸۲].
۲-۱-۱۴-۲-۵٫ تاثیر برنامه های آموزش ورزش در بیماران CKD:
شواهد زیادی منبی بر منافع ورزش منظم و دراز مدت در بیماران CKD وجود دارد. لازم است که تاثیر ورزش در روی عملکرد کلیه نیز در نظر گرفته شود زیرا خود ورزش میتواند باعث پروتئین اوری و کاهش خونرسانی در کلیه و کاهش GFR گردد. گزارش شده است که ورزش تراپی برای ۱۲هفته به طور قابل توجهی باعث بهبود آستانه متابولیک های بی هوازی و سطوح HDL[41] و کلسترول و تخمین میزان GFR در بیماران با بیماریهای قلبی عروقی و CKD شده است . بنابراین ورزش تراپی میتواند در استراتژیهای بالینی جهت بهبود عملکرد کلیوی موثر باشد[۸۲].
از طرف دیگر آنمی یک ریسک فاکتور موثر در کاهش ظرفیت ورزشی در جمعیت عمومی است اما در جمعیت CKD یک ارتباط مستقیم بین سطح هموگلوبین و ظرفیت ورزشی وجود دارد. مطالعات نشان داده اند که با درمان آنمی توسط اریتروپویتین ، ظرفیت ورزشی و میزان VO2 بهبود یافته است لذا باید تلاش جهت درمان آنمی در بیماران CKD انجام شود [۵۷] . افراد CKD ممکن است احساس خستگی و ضعف ناشی از آنمی داشته باشند تحقیقات نشان داده اند که ورزش باعث افزایش قابل توجهی در تعداد گلبولهای قرمز خون میگردد و باعث افزایش انرژی بیشتر در برنامه های ورزشی و فعالیتهای روزمره زندگی میشود. با انجام ورزش نیاز فرد به تزریق خون و فرآورده های خونی جهت رفع آنمی برطرف میگردد . بهبود آنمی در افراد CKD با بهبود در سطح انرژی ، عملکرد جسمانی، خواب و خستگی و افزایش کیفیت زندگی میشود که میتواند تاثیر مثبت و به سزایی جهت انگیزه برای ادامه توانبخشی را داشته باشد[۴۷] .
۲-۱-۱۴-۲-۶٫ علل عدم مشارکت بیماران در برنامه ورزش:
با وجود منافع ورزش اما بیماران همودیالیزی علاقه و مشارکت چندانی برای تمرینات ورزشی نشان نمیدهند. باتوجه به نتایج دریافت شده، موانع ورزش و تسهیل کننده ها، راهبردهای لازم برای توسعه مشارکت در تمرینات ورزشی برای این بیماران انجام شده است. لذا نونایاما[۴۲] و همکاران (۲۰۱۰) به ارزیابی کاربرد برنامه های مختلط در بیمارستان و منزل برای بیماران سالمند همودیالیز پرداختند به گونه ای که مشارکت در برنامه های ورزشی در بیمارستان به ۸۹درصد رسید لذا برنامه های ورزشی در برنامه مراقبتی گنجانده شد و به بیمار و خانواده هایشان در رابطه با اهمیت ورزش بحث گردید. انتخاب نوع ورزش نیز بر اساس علاقه و درخواست بیمار و تجهیزات در دسترس بود[۵۹] .
دلایل مشارکت پایین بیماران در برنامه های ورزشی در منزل شامل فقدان انگیزه و محدودیتهای زمانی است. بروز عوارض انفارکتوس ماهیچه ای در بیماران ESRD نادر است و به نظر میرسد که با ادم موضعی و درد ناگهانی در توده عضلانی همراه است. در اندام فوقانی نیز ادم و درد حاد در قسمت خلفی و پایین بازو رخ میدهد که تاندونهای شانه و آرنج غیر فعال میشوند . پاتوژنز انفارکتوس عضله کاملا ناشناخته است اما فیزیوتراپی میتواند از این وضعیت پیشگیری کند[۸۳] .
از سوی دیگر کاهش توده عضلانی به طور عمومی در بیماران نارسایی مزمن کلیه وجود دارد و به ویژه در بیمارانی که تحت همو دیالیز میباشند. همچنین براساس نتایج میزان شکستگی به علت شکنندگی استخوانها در این بیماران شایع تر است. از دست دادن توده استخوانی در بیماران همودیالیزی بدون علامت است که میتواند به راحتی نادیده گرفته شود . کاهش دانسیته استخوانی باعث افزایش خطر شکستگی میگردد . درصورت وجود استئوپنی نیاز به توجه و درمان دارند. شناسایی بیماران در معرض خطر که ممکن است خطر شکستگی در آنها توسعه یابد از طریق اندازه گیری دانسیته استخوانی به طور منظم میتواند به عنوان یک خط مشی سالم و موثر در کاهش مرگ و میر و هزینه های پزشکی موثر باشد. بهینه سازی سوخت و ساز مواد معدنی- آموزشهای ورزشی و حفاظت از سقوط و استفاده از محافظهای مفصل ران در بیماران در معرض خطر روش های مناسبی برای پیشگیری هستند. بیمارانی که در معرض خطر شکستگی هستند باید توجهات ویژه ای در انتخاب نوع ورزشها برایشان انجام شود[۸۴].
خستگی یکی دیگر از علائم شایع در بیماران ESRD است که باعث کاهش انرژی در این بیماران شده و کیفیت زندگی را کاهش میدهد. علل خستگی در بیماران همودیالیزی شامل:
۱-خستگی فیزیولوژیکی(کاهش ظرفیت هوازی و قدرت عضلانی)
۲-خستگی روانی و رفتاری(اضطراب، استرس، اختلالات خواب)
۳-خستگی مرتبط با همودیالیز( دفعات مکرر همودیالیز، تغییر در روش زندگی ناشی از محدودیتهای فیزیکی)
۴-مسائل اجتماعی و دموگرافیکی(وضعیتهای حرفه ای، کاهش حمایت های اجتماعی) [۸۵] .
علاوه بر این ها نوروپاتی حسی حرکتی ناشی از اورمی و نقص در اتصالات نوروماسکولار میتواند عامل مهمی در ضعف عضلانی این گروه از بیماران باشد که منجر به خستگی میشود لذا شناخت مکانیسم اصلی ضعف عضلانی اسکلتی از طریق برنامه ورزشی سالم مقدور است. به غیر از ضعف عضلانی، خستگی میتواند با التهاب، چاقی، روش همودیالیز، خواب ، افسردگی و سطوح سیتوکنین همراه باشد .گرچه درک دقیق از این فاکتورها میتواند به پزشک و مابقی تیم درمان در افزایش بقای بیمار و کیفیت زندگی کمک کننده باشد[۸۵] .
دلگادو[۴۳] وهمکاران (۲۰۱۰) سی آیتم در رابطه با ورزش با همکاری نفرولوژیست ها و انجمن نفرولوژی آمریکا طراحی نمودند که نفرولوژیستها افزایش میزان فعالیت های جسمی را از بیماران خواستار شدند. علت کاهش رفتارهای مشاوره ای در بیماران کاهش اعتماد به نفس در توانایی انجام فعالیتهای فیزیکی بود. باوجود گایدلاین ها ، رفتارهای مشاوره ای افزایش نیافت و این گایدلاین ها برای نفرولوژیستهای جوان و تازه کار کافی نبود به همین دلیل گزارش کردند که بیماران همودیالیزی به سبک زندگی بی تحرک با وجود بالا بودن ریسک آن توافق بیشتری دارند[۸۶] .
گزارش شده است که تعداد زیادی از بیماران همودیالیزی (۹۸%) خواهان فعالیت فیزیکی با وجود تاثیر مثبت هستند. گرچه ۹۲% از شرکت کنندگان گزارش کردند که محدودیتهایی که در حین انجام فعالیت فیزیکی داشته اند ، کاهش یافته است. تعداد ی نیز گزارش نمودند که خستگی و تنگی نفس مانع فعالیت فیزیکی در آنها بوده است[۴۸]. بنابراین به نظر میرسد بزرگترین موانع در اجرای برنامه ورزشی در جمعیت همودیالیزی ها ، عدم بیان تاثیر مناسب برنامه های ورزشی در این جمعیت است.
۲-۱-۱۴-۲-۷٫ بررسی سلامتی مرتبط با آمادگی جسمانی و تناسب اندام[۴۴]
درمطالعه ای با هدف بررسی سلامتی آزمونی با بهره گرفتن از اورفیت از ۲۵بیمار ESRD تحت همودیالیز در واحد همودیالیز به عمل آمد که ۱۸ بیمار دارای معیار ورود بودند. تست پیاده روی ۶ دقیقه ای جهت تعیین آمادگی برای پیاده روی در مسافت دو کیلومتری انجام شد. براساس تعریف انجمن توراسیک آمریکا (ATS)[45] این تست، تست مناسبی برای بیماران CKDاست. میزان فشارخون و تعداد ضربان قلب قبل و بعد تست چک شد و شرکت کنندگان تحت ورزش شدید بوسیله مقیاس بورگ بررسی شدند و در پایان تست میزان پیاده روی اندازه گیری شد.
همچنین آمادگی عضلانی اسکلتی بیماران را بوسیله اجزا کشش عضلانی، قدرت و انعطاف پذیری از طریق اورفیت باتری تست[۴۶] بررسی شد. جهت بررسی آمادگی موتور، تست تعادل پا با چشمان باز و بسته انجام میشد که در پایان تست زمانها با هم جمع میشدند.
جهت وضعیت بدن، وزن بدن و میزان BMI[47] انتروپومتری اندازه گیری میشد . محققین دریافتند که سلامتی مرتبط با آمادگی فیزیکی در بیماران همودیالیزی در حال کاهش است و بایستی در برنامه های مراقبتی و درمانی بیماران همودیالیزی به این مهم پرداخته شود[۸۷] .
همچنین شتاب سنجی[۴۸] یک تکنولوژی جهت اندازه گیری فعالیت فیزیکی است که میتواند میزان تکرار ورزش، شدت و طول دوره را پیش بینی کند هرچند که روایی و پایایی این ابزار تحت بحث و بررسی است[۸۸] .
پیگیری بیماران در طی همودیالیز و افزایش برنامه های بالینی میتواند برای برنامه منزل موثر باشد و فیدبک آن را در بیمار و خانواده های آنها دریافت کنیم. بیماران جوان نیازمند برنامه های متنوع با شدت بیشتری هستند که فیزیوتراپ بر حسب وضعیت بالینی و شیوه زندگی روزانه و وضعیت اجتماعی و کار به آنها این اجازه را میدهد[۸۸] .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:20:00 ق.ظ ]




۶- نظریه قضاوت اجتماعی
افراد از اینکه در جریان قضاوت اجتماع، به عنوان فردی جدا از جامعه و عموم مردم تلقی شوند، وحشت دارند به همین دلیل همواره سعی دارند در شرایطی که دیدگاهشان با دیدگاه عمومی در تعارض است، از بیان آن پرهیز کنند، به هنگام اتخاذ یک تصمیم تمام جوانب آن را بسنجند تا رفتاری مغایر با اصول حاکم بر جامعه از آنها سر نزند و پس از انجام عمل، به ارائه کمترین دلایل برای انجام عمل بسنده می کنند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بنابراین نظریه، افراد می کوشند برای برابری با جامعه، رفتارهای خود را تغییر دهند. در این میان اعتماد به نفس و احساس مسئولیت نسبت به خود می تواند مانعی در برابر تغییر مبانی و اساس دیدگاه های افراد به شمار رود.
به مثالی در این خصوص توجه کنید: فرهاد که در یکی از روستاهای مناطق مرکزی ایران زندگی می کند، پس از تلاشی مداوم توانست در آزمون ورودی دانشگاه در رشته مورد علاقه اش، پذیرفته شود. او اکنون در خوابگاهی اقامت گزیده و بیشتر وقت خود را با همکلاسی هایش در دانشگاه و خوابگاه می گذراند.
زندگی سخت روستا به او ساده زیستن را آموخته، اما زندگی در شهر نیازمند رفتاری دیگر است. دوستانش هر روز با لباس هایی متفاوت از روزهای قبل در دانشگاه حاضر می شوند و به رستوران های گران قیمت می روند. از سوی دیگر گفت و گو با دختران و زنان نامحرم بر اساس فرهنگ جاری در زادگاه فرهاد، امری خطا و مذموم است، با این حال او می بیند، دختران و پسران در دانشگاه با یکدیگر گفت و گو می کنند، درس می خوانند و به اردو می روند. فرهاد در می یابد برای پذیرفته شدن در جامعه جدید باید بعضی از عقاید پیشین را رها کند و مانند دیگران شود. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۵۶)
۷- نظریه ساختارگرایی
دیدگاه های مختلفی در این خصوص وجود دارد که بعضی از آنها عبارتند از: دیدگاه «جسی دلیا»؛ او بر این باور است که در جامعه گروهی از افراد وجود دارند که بیش از دیگران بر رفتار انسان ها دقیق می شوند و تا زمانی که به شناختی عمیق از دیگری نرسند، ارتباط با او را آغاز نمی کنند. بنا بر این نظریه، این افراد نسبت به دیگران، استعداد بیشتری در برقراری روابط موفق دارند که بر اساس شناخت کامل و دقیق شکل گرفته است. این افراد در گفت و گو با دیگران از مباحث منطقی بهره می گیرند و به این ترتیب به شناختی همه جانبه از طرف مقابل می رسند.
به این مثال توجه کنید: محمد کودکی است که پدر و مادر خود را در کودکی و در جریان یک تصادف از دست داده و از همان زمان در یک شیرخوارگاه زندگی می کند. او کودکی کنجکاو است و درباره چرایی هر پدیده و چگونگی شکل گیری آن، پرسش های زیادی در ذهن دارد. او به تازگی ششمین سالگرد تولدش را در کنار دیگر دوستانش جشن گرفته که با رویدادی جدید مواجه می شود. قرار است، شیرخوارگاه را ترک و زندگی جدیدی را با زن و مردی که او را به فرزندی پذیرفته اند، آغاز کند.
این مسئله او را به فکر واداشته و سوال های بسیاری در ذهنش پدید آورده است. به محض برقراری ارتباط با زن و مردی که مادر و پدر او به شمار می روند، به زبانی کودکانه درباره ویژگی های اخلاقی آن دو می پرسد. او می خواهد بداند چه کارهایی به نظر والدین جدید، نادرست به شمار می آیند و او نباید انجامشان دهد، محمد درباره مقررات منزل می پرسد و آنها را با مقررات شیرخوارگاه می سنجد و وضعیت جدید را سبک و سنگین می کند. او هر صحبت پدر و مادر را به منزله دریافتی از شرایط جدید تلقی می کند و بر اساس این اطلاعات و داده ها، زندگی با آنها را آغاز می کند. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۵۷)
۸- هرم سلسله نیازهای مازلو
«ابراهام مازلو» روانشناس معروف، یکی از اولین کسانی است که به خودشناسی و مطالعه در مورد خویش توجه بسیاری مبذول داشته است. «مازلو» بر این باور است که انسان ها می‏باید آن چیزی بشوند که باید بشوند. او سلسله مراتبی از نیازهای انسان ها شکل داده است، که تمام نیازهای نامحدود انسانی را در چند طبقه به قرار زیرتقسیم بندی کرده است:
اولین دسته از نیازها، نیازهای جسمانی است. این نیازها هسته مرکزی دوام و بقاء جسمانی هر انسان است. هر انسان می‏باید، بخورد و بنوشد تا زنده بماند، اگر جز این باشد با دشواری بزرگی رو به رو خواهد بود. نیاز جسمانی با نیاز به امنیت و ایمنی تعقیب می‏شود. به محض سیر شدن شکم و رفع نیازهای جسمانی نیاز ایمنی مطرح می شود که از یکسو تداوم وضع موجود است، یعنی اینکه در آینده نیز بتواند سیر شود، و از سوی دیگر صیانت ذات و در صحنه زندگی بودن برای انسان مطرح است، این نیاز از ابتدای خلقت با انسان بوده است و چیز جدیدی نیست. به این معنی که، نخستین انسان‏های شکارچی پس از صید یک گوزن این هراس را داشتند که فردا چیزی برای خوردن نداشته باشد، از این رو بخشی را امروز خورده و بخش دیگر را در جایی مخفی کرده و به طریقی محافظت کرده‏اند که برای فردا و فرداهای آنها، چیزی برای خوردن وجود داشته باشد. بسیاری از اندیشمندان به این روش، حفظ و تداوم وضع موجود می گویند. اما از طرف دیگر این انسان همواره می‏خواسته، زندگی کند. با وجود اینکه مرگ را در باور دارد و می‏داند که دیر یا زود با آن رو به رو خواهد شد، اما می‏خواهد بیشتر بماند و مرگ خود را به تعویق افکند. دو نیاز فوق، یعنی جسمانی و ایمنی را نیازهای اولیه می‏گویند. چرا که بودن یا نبودن آنها موجب بودن یا نبودن آدمی می‏شود.
از نظر «مازلو» پس از این نیازها، نیازهای اجتماعی مطرح می‏شوند. این نیازها با پذیرش اجتماعی، یعنی دوست داشتن و دوست داشته شدن و مورد توجه قرار گرفتن همراه است. این نیاز اجتماعی، در واقع، با زیستن در جمع، کم و بیش ارضاء می‏شود. ما در خانواده زندگی می‏کنیم، با مردم کوچه و محله می‏آمیزیم، در محل کار با دیگران تعامل داریم و در نهایت در شهر و جامعه به این نیاز ما پاسخ داده می‏شود. زمانی می‏توانیم به خلاء آن وقوف یابیم که ما را در سلول بسته‏ای به دور از دیگر انسان ها قرار دهند. در آن صورت این نیاز کاملاً خود را نشان خواهد داد.
فراتر از نیازهای اجتماعی، نیاز «حرمت به خود» است. «پیرسون» و «نلسون» این نیاز را چنین تعریف می‏کنند: «نگرش و احساس ما در مورد خویشتن و تصویر از خود، و اینکه ما خود را چگونه می‏دانیم و تا چه حد به آن وقوف یافته‏ایم. هر انسانی تصوری از خود دارد و نیاز دارد که این تصور در او به درستی شکل گیرد.» او دلش می‏خواهد همه او را نسبت به انجام امور انسانی توانا و ذی‏صلاح بدانند.
در حد نهایی این هرم، «مازلو» خودیابی یا خودشکوفایی را قرار داده است. می‏توان گفت این نیاز، نیاز به راستی رساندن هستی خویش است. یعنی از بودن به شدن، رسیدن و توانایی‏های بالقوه خود را کشف کردن و به کار گرفتن. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۵۸)
۲-۲-۲- موانع ارتباطات انسانی
یکی از ویژگی های انسان سالم و موفق، مهارت و توانایی برقراری ارتباط مؤثر و سازنده با دیگران است. ارتباطات زمانی موثر واقع می شوند که از موانع گوناگونی که به اشکال مختلف برسر راه ما قرار گرفته اند به سلامت گذر کنیم. در حقیقت، اطلاعات و پیام ها را پس از عبور از فیلترهای مختلف ارتباطی در ذهن دریافت می کنیم.
برای برقراری یک ارتباط موانع بسیار زیادی متصور است، که می توان از ساده ترین و پیچیده ترین شکل آن نام برد که وجود هر یک از آنها در عدم برقراری یک ارتباط انسانی موثر خواهد بود. موارد زیر به گفته بسیاری از اندیشمندان این حوزه، شاید از جمله متداولترین مواردی باشند که در روند برقراری ارتباط می تواند ایجاد مشکل، هم برای فرستنده و هم برای گیرنده، داشته باشند. (همان ۱۳۹۰، ۷۷)
۱- عدم برنامه ریزی در ارتباطات
یکی از اساسی ترین موانع برقراری ارتباط، نبود برنامه در برقراری ارتباط است. به عبارت دیگر فرستنده، هدف، منظور، روش، زمان و مکان و یا حتی شرایط برقراری ارتباط و چگونگی روند یک ارتباط را نمی داند. شاید یک نمونه مهم در این خصوص این باشد که افراد بدون در نظر گرفتن شرایط و افراد، نسبت به موضوع خاصی اظهارنظر می کنند. (همان ۱۳۹۰، ۷۷)
۲- پنداشت متفاوت
یکی دیگر از موانع اساسی و مهم در برقراری ارتباطات انسانی که می تواند مسیر ارتباط را تحت تأثیر قرار دهد، پنداشت متفاوت است.
در این مانع، اساس تفاوت در نگرش، دانش و تجربه است. به عبارت دیگر افراد به یک موضوع، شغل و … از زاویه یکسان نگاه نمی کنند. بطور مثال؛ در نگاه به یک خانه، افراد مختلف از منظرهای مختلف به آن نگاه می کنند. یکی به ظاهر آن، یکی به متراژ آن، دیگری به بزرگی اتاق ها و … همه آنها به یک خانه نگاه می کنند، ولی برداشت یکسانی ندارند. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۷۸)
۳- موانع ادراکی
یکی دیگر از موانع ارتباطی، موانع ادراکی است که شامل کلیشه سازی، خطاهای هاله ای، فرافکنی و اعتبار فرستنده می باشد. گاهی اوقات در برقراری ارتباط، دچار کلیشه هایی از قبل ساخته شده، می باشیم و همه چیز، همه کس و همه گفتار را فقط در قالب خاصی بررسی می کنیم و گاهی اوقات در برقراری ارتباط به دلیل وجود خطاهای هاله ای مفاهیم را یکسره اشتباه درک می کنیم و بر اساس درک غلط، پاسخ غلط می دهیم.
در روانشناسی و علوم شناختی خطای هاله ای (اثر هاله ای) به نوعی خطا در شناخت و تصمیم گیری گفته می شود که تحت تأثیر ذهنیت قبلی قضاوت کننده شکل می گیرد و می تواند از حقیقت و انصاف به دور باشد. به عنوان مثال، وقتی معلمی از دانش آموزی ذهنیتی منفی به عنوان یک فرد “تنبل” دارد، در برخوردهای بعدی نیز ممکن است این پیش داوری بر قضاوت او تأثیر بگذارد. از این روست که همیشه به معلمان توصیه می شود در هنگام تصحیح ورقه های امتحانی به اسامی دانش آموزان نگاه نکنند تا ذهنیت های قبلی بر نحوه قضاوت آنها تأثیر نگذارد.
تأثیر خطای هاله ای می تواند در قضاوت کننده بسته به تصویر ذهنی قبلی مثبت یا منفی باشد. شرکت های بزرگ در دنیا و مارک های معروف (برند) سعی می کنند از جنبه مثبت این خطا برای بازاریابی بیشتر محصولات خود استفاده کنند. در این راستا تلاش می کنند تا «اسم» محصول در اصطلاح خراب نشود و اعتبار همیشگی را داشته باشد. (همان ۱۳۹۰، ۷۸)
۴- اختلاف زبان
یکی از مشکلات اساسی دیگر در ارتباط انسانی وجود اختلاف در زبان ارتباط است که البته مربوط به اختلاف زبان کلامی و غیر کلامی می شود. زبان کلامی می تواند باعث عدم درک پیام توسط گیرنده شود. بطور مثال، اگر زبان فرستنده فارسی باشد، باید زبان گیرنده نیز فارسی باشد. زبان غیرکلامی نیز می تواند مورد اختلاف باشد. مثلا حرکات دست فرستنده و گیرنده باید یک معنی و مفهوم را داشته باشند. (همان ۱۳۹۰، ۷۹)
۵- پارازیت
یکی دیگر از موانع ارتباطی پارازیت می باشد که شامل زمان نامناسب، مجاری نامناسب، مزاحمت های فیزیکی، حجم بالای اطلاعات می باشند. در بسیاری از مواقع به علت وجود سر و صدای زیاد و یا عوامل محیطی، روند انتقال پیام از فرستنده به گیرنده بطور کامل انجام نمی شود و باعث می شود که یک فرایند و دور معیوب در ارتباط، حاصل شود. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۷۹)
۶- واکنش های احساسی
واکنش های احساسی به کلیه عملکردهای انسانی اطلاق می شود که در انجام آن عقل نقش کمتری دارد و براساس احساسات شکل گرفته و ادامه می یابد و معمولاً لحظه ای و آنی است.
این واکنش های احساسی شامل خشم، عصبانیت، عشق، تنفر، حسد، ترس و … می شود. معمولا انسان ها در مواجه با هر یک از احساسات از خود پاسخ هایی را بروز می دهند، که معمولا منطق و استدلال در آنها کم رنگ است و فرد بعد از انجام عمل نسبت به آن احساس پشیمانی و … پیدا می کند. (همان ۱۳۹۰، ۸۰)
۷- ناسازگاری ارتباطات شفاهی و غیرشفاهی
یکی دیگر از موانع جدی در برقراری ارتباطات انسانی عدم تطابق گفتار و عمل است. در بسیاری از اوقات ما با مردم نمی توانیم ارتباط مطلوبی برقرار کنیم، در حالی که گفتار ما کاملاً درست می باشد، فرد مخاطب بدان عمل نمی کند، و زمانی که از وی سوال می شود می گوید گوینده چیزی می گوید که خود به آن عمل نمی کند.
یکی از مشکلات جدی جوامع بشری، در حوزه های فرهنگی، اجتماعی، خانوادگی، سیاسی همین عدم انطباق است، فرزندان ما بیش از گفتار ما به اعمال ما نگاه می کنند، و زمانی که می بیند، والدین چیزهایی را که می گویند خود به آن عمل نمی کنند، دراین زمان آنها هم فقط گفته های آنها را می شنوند و نسبت به آن عکس العملی نشان نمی دهند. در حوزه های اجتماعی، مسئولین اجتماع، مطالبی از رفتارهای مطلوب اجتماعی را بیان می کنند در حالی که خود بدان عمل نمی کنند، لذا ما در این حوزه هم نمی توانیم شاهد بهبود باشیم. (همان ۱۳۹۰، ۸۰)
۸- عدم اعتماد متقابل
با توجه به تعریفی که از ارتباط ارائه شد و با در نظر گرفتن اصل ارتباطات انسانی، تمامی اعمال و رفتار ما نوعی ارتباط محسوب می شود. باید به مقوله اعتماد توجه جدی نماییم.
معمولاً ما حرف مهم و با ارزش خود را به افرادی می گوییم که به آنها اعتماد داریم و یا اجناس و اموال مهم و با ارزش خود را نزد کسی می گذاریم که به او اعتماد داریم، حال با توجه به این نکته یکی از مهمترین مشکلات ما در برقراری ارتباط انسانی عدم اعتماد متقابل است. یعنی فرد مخاطب تا زمانی که نتواند اطمینان و اعتماد ما را جلب کند، ما با او ارتباط برقرار نمی کنیم و این اعتماد در تمامی زمینه ها می تواند مطرح باشد. (همان ۱۳۹۰، ۸۱)
۲-۲-۳- مهارت های ایجاد حسن تفاهم و اعتماد
۱- برای برقراری ارتباط موثر، موضوع و دلیل مشترک پیدا کنید.
۲- از زبان بدن استفاده کنید (حرکات فیزیکی، دستها، سر و چشم).
۳- تن صدا را هماهنگ کنید.
۴- خلق وخوی مناسب و همانند بخود بگیرید.
۵- مسائل و موضوعات موردعلاقه مخاطب را شناسایی کنید. (شاه محمدی ۱۳۹۰، ۹۳)
۱- موضوع و دلیل مشترک پیدا کنید
یک ارتباط گر موفق در بیان دلایل موفقیت خود می گفت: «من یک موضوع با علاقه مشترک با هر فرد پیدا می کنم. اگر کسی ماهیگیری دوست داشته باشد. درباره ماهیگیری با او صحبت می کنم. اگر به ورزش علاقه مند باشد، من هم درباره ورزش صحبت می کنم. اگر از من پیرتر باشند، در نقش پسر گم شده او، ایفای نقش می کنم. در هر وضعیت، شبیه یک آفتاب پرست رنگ عوض می کنم.» (همان ۱۳۹۰،۹۳)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 04:19:00 ق.ظ ]
 
مداحی های محرم