کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



آزمایش ارزیابی

DL 67/1

DL 5/2

ریز شمع ها

DL 5/1

DL 2

میخ کوبی ها

DL 33/1

انکرها

DL = بار طراحی = بار طراحی کنترل کننده غیر ضریبدار ریز شمع.
مقایسه ای به صورت نمودار از مطالب بالا در شکل ۲-۳ آمده است که به ارتباط آزمایشها با معیارهای طراحی SLD وLFD کمک می کند. همچنین در آن نشان داده می شود که آیا انجام آزمایش های شاهد بر روی ریز ریز شمع ها، انکرها و میخ کوبی ها مشخص می کنند که معیار DLLF مناسب است یا بیش از حد مورد انتظار می باشد. ترکیب آزمایشهای ارزیابی و شاهد واسطه ای هستند جهت حصول اطمینان از اینکه توزیع مقاومت ها بیش از حد φنخواهند شد و نیز حصول اطمینان از اینکه آیا اعضای آزمایش نشده مناسب خواهند بود و یا اینکه متجاوز از مقدار DLLF می گردند.آزمایش های ارزیابی همراه با آزمایش های شاهد جهت حصول اطمینان، تنها برای ۵ درصد اعضای ریز شمع و میخ کوبی ها بکار می روند.در انکرهای دائمی ، هر انکر تولید شده یک آزمایش شاهد محسوب می گردد، بنابراین انتخاب ضریب اطمینان کمتر، توجیه پذیر است.در ریز شمع ها و میخ کوبی ها که تنها ۵ درصد ریز شمع های تولید شده آزمایش می شوند(آزمایش شاهد)، بنابراین بارهای آزمایش درمقایسه با انکرها، بیشتر می شوند. با به خاطر آوردن بخش های قبلی و پیشنهادهای ارائه شده برای استفاده از ضریب اطمینان ژئوتکنیکی ۵/۲ (برای خاک و سنگ) در جهت تخمین مقاومت اسمی (نهایی)مربوط به پیوند دوغاب – خاک، مقدار مجاز مربوط به پیوند ژئو تکنیکی خاک و دوغاب در روش SLD برای طراحی بدست می آید. همچنین در بخش های قبلی نشان داده شده که چگونه φG برای طراحی های مربوط به روش LFD در جهت سازگار شدن با روش طراحی SLD با ضریب اطمینان ۵/۲ کالیبره می شود. بنابراین بار پیشنهاد شده مربوط به آزمایش ارزیابی به مقدار DL 5/2،به این دلیل است که بتوان ظرفیت ژئوتکنیکی ریز شمع را ارزیابی نمود که آیا مقدار آن حداقل با ظرفیت اسمی دوغاب وخاک که برای استفاده در طراحی تخمین زده می شود، برابر است یا خیر. بارهای آزمایش شاهد که برابر با مقدار DL 67/1 پیشنهاد شده به خاطر این است که اطمینان حاصل شود از اینکه آیا ظرفیت ژئوتکنیکی همه ریز شمع های ایجاد شده،که۹۵ درصد آنها آزمایش نشده اند حداقل برابر با LFDL هست یا خیر.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

سازه ای :
از این رو که این آزمایش ها تحت شرایط کنترل شده ای انجام می شوند و زمان اعمال بار کوتاهی نیز دارند، در طراحی ریز شمع در برابر گسیختگی سازه ای، برای بارهای مربوط به آزمایشهای شاهد و ارزیابی ممکن است ضریب اطمینان کوچکتری در مقابل جاری شدن فلز در کشش، جاری شدن و کمانش فلز در فشار یا خرد شدگی دوغاب در فشار، نسبت به ضرایب ایمنی بکار رفته در طراحی سازه ای ریز شمع های مورد بهره برداری ،بکار می رود. ضریب اطمینان ۲۵/۱ = FS در برابر این نوع گسیختگی های سازه ای برای آزمایش های بار گذاری، بکار می رود. در روش دیگر، اعضای سازه ای متعلق به ریز شمع ها نباید بیشتر از ۸۰ درصد از ظرفیت های سازه ای نامبرده، در خلال اعمال بار وارده در آزمایش، تحت تنش واقع شوند.دربرخی از طراحی ها، ریز شمع مربوط به آزمایش ارزیابی نیاز به غلاف و میلگرد بزرگتری نسبت به ریز شمع های دیگر ایجاد شده دارد. درنتیجه یک ریز شمع سخت تر، می تواند ظرفیت پیوند دوغاب و خاک را در ریز شمع های ساخته شده، بطور کافی تأیید کند؛ اما ممکن است نتواند رفتار تغییر شکلی ریز شمع های کوچکتر را ارائه کند. در اینگونه موارد، ریز شمع هایی که تحت آزمایش شاهد قرار گر فته اند، می توانند ارائه کننده رفتار تغییر شکلی ریز شمع های ساخته شده، باشند.ریز شمعی که تحت آزمایش ارزیابی قرار می گیرد تنها در ارزیابی و بررسی مقاومت اسمی پیوند دوغاب و خاک بکار می رود.FHWA روش SLD را برای طراحی سازه ای ریز شمعهای مربوط به آزمایشهای ارزیابی و شاهد با ضریب اطمینان ۲۵/۱ = FS ، پیشنهاد می کند.یک روش جایگزین، به کار گرفتن بخش تغییر شکل یافته می باشد.بنابراین باید کرنش های مجاز برای هریک از مصالح را دقیقاً مورد توجه قرار داد.
۲ – ۱۳ - طول غلاف شده ریز شمع:
(Fy bar , Fy casing) مینیممFy-steel =
بار مجاز کششی مربوط به آزمایش در محل:
(۲- ۲۱ )
بار مجاز فشاری مربوط به آزمایش در محل :
۲ – ۱۴ - طول غلاف نشده ریز شمع:

(۲- ۲۲) (طول غلاف امتداد یافته دردوغاب)×(قطر پیوند دوغاب وخاک)
۲۵/۱=
۲ – ۱۵ - بار مجاز کششی مربوط به آزمایش در محل :
(۲-۲۳)  +(قطرپیونددوغاب وخاک)

بار مجاز فشاری مربوط به آزمایش در محل:
(۲-۲۴)  +(سطح مقطع میلگرد)  +(سطح مقطع دوغاب)
۲ – ۱۶ - ظرفیت پیوند دوغاب به فلز :
پیوند میان دوغاب سیمانی و فلز (فولاد)به ریز شمع امکان رفتار مرکب می دهد، که عملاً مکانیزمی برای انتقال بار ریز شمع از فولاد به خاک را بوجود می آورد. مقادیر معمول پیوند نهایی فولاد و دوغاب در رنجی ما بین ۱ تا ۷۵/۱ مگا پاسکال برای میلگردهای صاف و ۲ تا ۵/۳ مگا پاسکال برای میلگردهای غیر صاف می باشد(ACI 318 ).در اغلب موارد، پیوند دوغاب و فولاد، بر طراحی ریز شمع حاکم نیست بلکه معمولاً ظرفیت سازه ای و ژئوتکنیکی ریز شمع در طراحی نقش اصلی را دارند.
۲ – ۱۷ - طراحی طول نفوذ غلاف در دوغاب (طول پلانج) :
همانطور که در شکل( ۲-۲ )دیده می شود، فرایند ساخت یک ریز شمع مسلح و مرکب در این شکل عبارتست از وارد نمودن غلاف ریز شمع به قسمت فوقانی طول پیوند. این ناحیه، انتقال بین بخش بالایی غلاف شده و بخش غلاف نشده در طول پیوند را فراهم می آورد.این بخش همچنین، امکان انتقال بخشی از بار ریز شمع به خاک را می دهد، بار بخش غلاف نشده را که ضعیف ترین بخش سازه ای ریز شمع است را کاهش می دهد. بار انتقالی[۳] در سراسر طول پلانج (طول امتداد یافته غلاف به داخل دوغاب) دیده می شود و می توان آن را به محاسبات نشان داده شده در بخش مربوط به طراحی طول غلاف نشده مرتبط نمود. مقدار این بار بر مبنای پیوند و چسبندگی واحد دوغاب و خاک از جدول ۲- ۳ که بطور یکنواخت در سراسر طول پلانج عمل می کند، بدست می آید.همچنین باید به کاهش در انتقال بار بدلیل دستخوردگی و اختلالات بوجود آمده در پیوند میان غلاف و دوغاب و نیز دوغاب و خاک، توجه ویژه نمود. همانطور که در شکل( ۲-۴ ) نشان داده شده است، به محض اینکه ریز شمع تحت یک بار بزرگ قرار بگیرد، این امکان وجود دارد که غلاف از دوغاب و خاک جدا شود و بطورمؤثر طول پلانج را کاهش داده و همچنین سبب کاهش انتقال بارگردد. این کاهش، توسط آزمایش های میدانی بر روی ریز شمع ها تحت باری بیش از اندازه بزرگ، تأیید شده است. بار انتقالی به عنوان یک مؤلفه مهم در طراحی طول غلاف نشده ریز شمع به شمار می آید، و مقدار آن را می توان از تجربه متخصصین اجرایی وآزمایش های صحرایی به طور دقیق بدست آورد.
۲ – ۱۸ - سازگاری کرنش ها ما بین اعضای سازه ای :
سازگاری کرنش ها ما بین اجزای سازه ای در ریز شمع های مسلح شده مرکب، باید در طراحی سازه ای ریز شمع مورد توجه قرار گیرد، بویژه زمانی که از میلگردهای فولادی با ظرفیت بسیار زیاد در ریز شمع استفاده شده باشد. میلگردهای تسلیح با تنش تسلیم بیش از Mpa 828 نیز موجود می­باشند
(با مقاومت نهایی Mpa 1035) کرنش متعلق به ۸۵ درصد تنش تسلیم فشاری میلگرد در طراحی ریز شمع برای حالت LFD، ممکن است از حد کرنش قابل تحمل دوغاب در مقابل شکستگی و ترک، بیشتر باشد.بنابراین محدود نمودن مقدار تنش تسلیم بکاربرده شده در طراحی، به جهت جلوگیری از شکستگی دوغاب، امری ضروری است.سازگاری کرنش ها مابین دوغاب و غلاف به دلایلی دارای اهمیت کمتری است.
شکل( ۲- ۴) : جزئیات مربوط به انتقال بار از طریق طول نفوذ غلاف در لایه باربر
پیوند. [ Liew, S.S., et al2003]
شکل( ۲-۵) : تغییرات انتقال بار از طریق طول نفوذ در لایه باربر پیوند با افزایش بار وارده[ Liew, S.S., et al. 2003]
از جمله این دلایل عبارتند از: مقاومت تسلیم پائین مربوط به فلز غلاف (معمولاً Mpa 551 به طور ماکزیمم)، و محدود بودن دوغاب در درون غلاف که به آن این اجازه را می دهد تا کرنش بیشتری را قبل از رسیدن به گسیختگی متحمل شود. سازگاری کرنش ها ما بین میلگردهای با ظرفیت بالا و غلاف ها نیز نیازمند بررسی می باشد. مساحت مقطع غلاف معمولاً بزرگتر از سطح مقطع میلگرد می باشد، بنابراین عمده بار ریز شمع به غلاف منتقل می گردد.کرنش متعلق به ۸۵ درصد تنش جاری شدن میلگرد در مقاومت نهایی ریز شمع (روش بار ضریب دار LFD)، ممکنست منجر به جاری شدن غلاف گردد و می تواند یکپارچگی و سلامت رزوه ها و دنده های محل اتصال غلاف ها را دچار مشکل کند. به طورخلاصه، ضرورت سازگاری کرنش ها، ما را به استفاده از میلگردها و غلاف هایی با تنش تسلیم کوچکتر ملزم می کند. تنش تسلیم فشاری نیز نباید بیشتر از مقدار Mpa 600 گردد تا بتواند سازگاری کرنش ها را در دوغاب متعلق به بخش غلاف شده ریز شمع تأمین نماید. در بخش غلاف نشده ریز شمع نیز، تنش تسلیم فشاری بکار گرفته شده در محاسبات نیز نباید بیشتر از Mpa 600 شود. اگر بارهای اعمال شده و کرنش های ناشی ازآنها سبب تغییر شکلهای دائمی در دندانه های محل اتصال غلاف ها نشوند، می توان از میلگردی با تنش تسلیم بالا همراه با مقاومت کششی نهایی بالایی (در مقایسه با غلاف)، استفاده نمود و همچنین زمانی که شواهد نشان دهند دوغاب درون غلاف قابلیت تحمل کرنشی بیش از ۰۰۳/۰ را دارد می توان مقاومت فشار نهایی بالایی را برای فولاد در نظر گرفت .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 05:02:00 ق.ظ ]




شکل ‏۳‑۳۶: توزیع تنش ون مایزز به ازای شعاع ساژیتال mm 40 و زاویه زانو صفر درجه [۱۴].
شکل ‏۳‑۳۷: تنش ون مایزز به ازای مقادیر گوناگون شعاع ساژیتال [۱۴].
شکل ‏۳‑۳۸: تنش برشی به ازای مقادیر گوناگون شعاع ساژیتال [۱۴].
شکل ‏۳‑۳۹: تنش ون مایزز به ازای مقادیر گوناگون زاویه زانو [۱۴].
شکل ‏۳‑۴۰: تنش برشی به ازای مقادیر گوناگون زاویه زانو [۱۴].
با توجه به اینکه استفاده از تأثیر شعاع ساژیتال در توزیع تنش، برای بهینه کردن پروتز زانو در تحقیق مالش و همکاران به طرز قابل قبولی مدنظر قرار گرفته، در تحقیق حاضر از تکرار این بحث صرف‌نظر شده است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

قابل ذکر است که پروفیل سطح تماسی پروتز زانوی مورد نظر به تعیین رفتار مکانیکی مفصل زانو حساس می‌باشد و، از سوی دیگر، وفادار بودن به فرم طبیعی استخوان‌های ساق و ران، ایجاد تغییرات در فرم هندسی پروفیل سطح تماسی را با محدودیت روبرو می‌کند. در نتیجه چاره کار در آن دیده شد که با تغییر در فرم سینی پروتز در واقع مشخصه‌ های مکانیکی جنس پروتز بهینه گردند.
در این راستا، مدل جدیدی از تیبیال و تیبیال‌ترای ارائه شده است که در شکل ‏۳‑۴۱ و شکل ‏۳‑۴۲ مشاهده می‌شود. در این مدل، سطح صاف سینی پروتز به دو سطح شیب‌دار با زوایای متفاوت تغییر یافته است. جدول ‏۳‑۶ تأثیر تغییر زوایای سطوح راست و چپ سینی پروتز بر میزان تنش و کرنش تیبیال را نشان می‌دهد. مشاهده می‌شود که با تغییر زوایای سطوح ایجاد شده در مدل، میزان تنش و کرنش معادل نیز تغییر می‌یابد. به عنوان مثال، به ازای زاویه ثابت شیب چپ برابر با ۲۰ درجه، زوایای ۱، ۳ و ۵ درجه برای شیب راست به ترتیب مقادیر MPa 82/28، MPa 18/23 و MPa 07/28 را برای حداکثر تنش معادل نتیجه می‌دهند، که از میان این موارد، ۳ درجه شیب در سطح سمت راست و ۲۰ درجه شیب درسطح سمت چپ کم‌ترین مقدار حداکثر تنش معادل را حاصل نموده‌است.
شکل ‏۳‑۴۱: مدل جدید تیبیال و تیبیال‌ترای.
شکل ‏۳‑۴۲: مدل جدید تیبیال، تیبیال‌ترای و فیمورال تحت زاویه زانوی ۶۰ درجه.
جدول ‏۳‑۶: مقایسه نتایج حاصل از شبیه‌سازی با دو فرض خطی و غیر خطی بودن رفتار مواد.

زاویه شیب
سطح راست (˚)
زاویه شیب
سطح چپ (˚)
حداکثر تنش معادل (MPa) حداکثر کرنش الاستیک معادل
۳ ۲۰ ۱۸/۲۳ ۰۶۰۹/۰
۳ ۱۵ ۹۶/۲۷ ۰۶۴/۰
۳ ۲۵ ۴۱/۲۷ ۰۶۲/۰
۱ ۲۰ ۸۲/۲۸ ۰۶۳/۰
۱ ۱۵ ۵۳/۲۹ ۰۵۶/۰
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:01:00 ق.ظ ]




مقدمه :
صادرات به عنوان موتور محرکه اقتصاد و رمز بقای کشورها در بازارهای جهانی نقش مهمی را در عرصه اقتصاد ایفا می کند، زیرا تقویت ظرفیت های تولید و ایجاد ظرفیت های جدید ضمن هموار کردن راه توسعه صادرات نقش دولت را به عنوان تضمین کننده سرمایه گذاری های موجود و کاهش انحصار پررنگ تر می کند. از سوی دیگر صادرات امکان استفاده از بازارهای جهانی را برای رشد تولید داخلی مهیا کرده و بنگاه های تولیدی را قادر می سازد از محدودیت های بازار داخلی رها شده و با توسعه صادرات بازارهای جهانی را هدف قرار داده و از صرفه های اقتصادی حاصل از مقیاس تولید بیشتر بهره برداری کنند.یکی از مهم ترین ابزارهای استراتژی توسعه صادرات، برخورداری از مزیت نسبی در گردونه مبادلات خارجی است. ممکن است کشوری از لحاظ تولید مزیت داشته باشد ولی از نظر بازرگانی فاقد مزیت باشد. فقدان مزیت بازرگانی از ناکارایی نسبی در بازار کالادر مراحلی همچون بسته بندی، حمل، کنترل کیفیت، استانداردهای تولیدی، عدم دسترسی به اطلاعات مربوط به تجارت جهانی و… ناشی می شود .

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

فصل اول : کلیات تحقیق
مقدمه
محققانی که بدنبال شناسایی محرک های موفقیت صادرات بوده اند دریافته اند که استراتژی های بازاریابی و استراتژی هایی که شرکت ها در بازار صادرات خود اتخاذ می کنند بر تعیین عملکرد صادراتی اثر گذار است. در ادبیات بازاریابی صادرات ، علاقمندی خاصی به انعطاف پذیری استراتژیک وتاثیراتی که این امر بر عملکرد صادراتی دارد وجود دارد . شرکت های انعطاف پذیر آنهایی هستند که رفتارشان با مفاهیم انعطاف پذیری در یک راستا قرار دارد. (Hunt and Morgan, 1995)
این شرکت ها با تغییرات محیط بین المللی خود را هماهنگ کرده و تغییرات محیطی را در خود نهادینه می کنند . این امر می تواند بر عملکرد صادراتی و افزایش سهم بازار و توسعه بازار صادراتی محصول اثر گذار باشد .
محققان معتقدند ؛ انعطاف پذیری استراتژیک می تواند بصورت بالقوه عملکرد را بهبود داده و موجب سود آوری و بهبود صادرات گردد . سوال اصلی این تحقیق این است که انعطاف پذیری استراتژیک چه تاثیری بر عملکرد صادراتی و توسعه بازار صادرات دارد ؟
بیان مسأله
عملکرد صادراتی حاصل عملیات سازمانی است که شامل دستاوردها و اهداف داخلی و خارجی شرکت می باشد.دراینجا، عملکرد صادراتی به عنوان کسب اهداف سازمانی تعریف شده و درآن توسعه محصول و توسعه بازار که درنتیجه موجب کسب سودآوری برای شرکت خواهد شد موردتوجه قرارمیگیرد . میزان موفقیت یک شرکت در امر صادرات را میتوان با عملکرد صادراتی آن ارزیابی نمود .برای سنجش عملکرد صادراتی ، سه معیار مختلف مالی ، غیرمالی و مرکب وجود دارد . معیارهایی چون فروش ، سود و رشد از جمله معیارهای مالی و معیارهایی نظیر موفقیت ، رضایت ، دستیابی به اهداف از جمله معیارهای غیرمالی به شمار می آیند . معیارهای مرکب نیز بر اساس انواع متنوعی از معیارهای عملکردی بناشدهاند .تحقیقات مختلفی در زمینه عوامل موثربرعملکرد صادراتی صورتگرفته است. Cooper, 2005)) در هر کدام از این تحقیقات، متغیرهایی مدنظر بودهاند که بنا به نظر محقق ، به طورمستقیم یا غیرمستقیم بر عملکرد صادراتی موثربودهاند. تعداد متغیرهای بررسی شده تاحدودی گسترده بودهاند .این گستردگی به حدی است که حتی موجب ایجاد نتیجهگیریها ، ابهامات و یافتههایی متناقض نیز شدهاست .اغلب تحقیقات اولیه در زمینه صادرات در جهت تشخیص صادرکنندگان از غیرصادرکنندگان بودهاست ، به این معنیکه یشتر فرآیندبینالمللیشدن شرکت را مدنظرقرارمیدادند. بعدازآن، محققین به بررسی فاکتورهای خارجی موثر بر رفتارصادراتی، نظیر برنامه های تشویقی درست، رویآوردند. درسومین مرحله، محققین به بررسی فاکتورهای مربوط به رفتار شرکت ها ، متناسب با صادرات و نتایج آن پرداختند . محققین دستهچهارم فاکتورهایی را موردبررسی و مطالعه قراردادندکه بر عملکرد یا موفقیت صادراتی ، شرکتها موثر میباشند .به عنوان مثال ،کاسیکید و همکارانش با ارئه مدلی به بررسی تاثیر سه عامل خصوصیات عینی شرکت ، متغیرهای مرتبط با درک صادرات ( اندازه و تجربه صادراتی، انگیزه صادرات ، مشکلات صادرات ، مزیت های رقابتی ) و تعهد به صادرات ( بخش مجزای صادرات ، ورود به بازار خارجی و معیارهای انتخاب مشتری ، بازدید مداوم از بازار صادراتی ، برنامه ریزی وکنترل صادرات ) بر روی عملکرد صادراتی در کشورهای اروپایی پرداختند .وایت و گریفیت و ریانز نیز به تجزیه وتحلیل تعدادی از روش های اندازه گیری عملکرد صادراتی در بخش خدما ت پرداختند. والاس و بیکر نیز در استرالیا مدلی را برای متغیرهای موثر بر عملکرد صادراتی ارائه دادند. آنها در این مطالعه متغیرها را به دو دسته متغیرهای غیرملموس( گرایشی ، مهارتی ، دانشی ) و ملموس ( توزیع ، محصول ، ارتباط با مشتری ، کنترل ، عرضه کنندگان ) تقسیم نمودند. (Christensen, 2007)
۱٫۲٫۱ انعطاف پذیری استراتژیک
پر واضح است که رفتارهای بازارگرایی در خلا شکل نمیگیرد و بسیاری از عوامل احتمالا بر چگونگی عملکرد صاردات شرکت در محیط بین المللی اثر گذار است . (Aaby and Slater,1999; Sousa et al., 2008; Zou and Stan, 1998)
اما مبحث اساسی که درادبیات بازارگرایی و عملکرد صادراتی می بایست مورد بررسی قرار گیرد، مفهوم انعطاف پذیری استراتژیک است. هدف کلیدی تحقیقات عملکرد صادراتی شناسایی و ارزیابی اهمیت پیشرانه های عملکرد صادراتی است . انعطاف پذیری استراتژیک یکی از پیشرانه ها و پیش زمینه های اساسی در این مورد است ، چرا که در ادبیات موضوع انعطاف پذیری استراتژیک شکل دهنده عملکرد بین المللی شرکت می باشد . (Buckley and Casson,1998; Brouthers et al., 2008) تحقیقات دیگری نشان می دهد که انعطاف پذیری استراتژیک و توسعه بازار صادرات هردو نقش اساسی در تعیین عملکرد سازمانی ایفا می کنند . (Johnson et al., 2003) وهردوی آنها برای موفقیت تجاری الزامی هستند . انعطاف پذیری استراتژیک در ادبیات موضوع چنین تعریف شده است : توانایی شرکت برای انطباق و پاسخگویی به تغییرات محیطی . Combe and Greenley,2004,p.1456) ) ویاتوانایی سازمانی برای مدیریت اقتصادی وسیاسی ریسک ها با پاسخگویی بلادرنگ به تهدیدات و فرصت های بازار (Grewal and Tansuhaj, 2001, p. 72) . تحقیقات نشان میدهدبرای دستیابی به انعطافپذیری استراتژیک فعالیتهای آتی(ایجادگزینههای واقعی برای شرکت) صادرکنندگان میتوانند در ساختار صادرات و استراتژیهای صادرات سرمایهگذاری کنند و سیستم قابلیت‌های هماهنگ صادرات را ایجادکنند . (e.g., Buckley and Casson, 1998; Johnson et al., 2003; Sanchez, 1995) . سرمایه گذاری فعلی در این گزینه ها می تواند دسترسی به گزینه های تصمیم گیری بیشتری که در نهایت منجر به افزایش سود آوری ، سهم بازار بیشتر و رشد فروش می شود را ایجاد کند . در این تحقیق سه منبع انعطاف پذیری صادرات شناسایی شده است . (سه نوع سرمایهگذاری که می تواندگزینه واقعی ایجادکند.) این سه منبع بر اساس ادبیات انعطاف پذیری استراتژیک در تحقیقات می باشند : اول ، بر مبنای چارچوب مفهومی ارائه شده توسط اولاخ(۲۰۰۰) براذر (۲۰۰۸) و لیبلین (۲۰۰۳) حدی است که درآن شرکت ها در هنگام تصمیم گیری صادارت تجربه صادرات خودراباانعطاف پذیری درمی آمیزند . به ویژه سرمایه گذاری درتجارب صادراتی بزرگتر( از طریق وارد شدن در بازارهای وسیعتر وبیشتر ویادرمحدوده زمانی بزرگتر) به شرکت ها این امکان را می دهد تا خروجی ها را تغییر داده و از بازاهای کم سود تر به بازارهای پرسودتر تمرکزکنند . این امر همچنین به شرکت ها این امکان را می دهد که تنوع رویدادها و ایده ها را افزایش دهند و این امر به ایجاد فرصت های بیشتر برای توسعه راه های جدید شناسایی گزینه های تجاری جدید کمک می کند . (Luo and Peng, 1999) انعطاف پذیری صادرات به معنای شناسایی و رصد فرصت های صادراتی جدید برای کسب مزیت از آنها و اقدام به موقع برای صادرات در این فرصت ها می باشد .
نوع دیگرانعطاف پذیری صادراتی به عنوان انعطاف پذیری هماهنگی تعریف می شود. (Sanchez, 1995) درشرکت هایی که برانعطاف پذیری هماهنگی سرمایه گذاری می شود، انعطاف پذیری در واحد صادرات بالامی باشد . واحد صادرات دارای گزینه هایی برای مدیریت موثر منابع داخلی از طریق الف) تعریف استراتژی هماهنگ ب) شکل دهی مجدد ساختار داخلی متناسب با استراتژی و ج) اجرای هماهنگ استراتژی های بازاریابی جدید می باشد . هنگامی که سرمایه گذاری در انعطاف پذیری هماهنگ صادراتی پایین باشد ، به هرترتیب ممکن است در تصمیمات صادرات ، هماهنگی وجودنداشته باشد و واحدهای وظیفه ای مختلف بر مبنای تشخیص خود عمل کنند و تصمیم نهایی بر مبنای مصلحت نهایی شرکت نباشد . (Cadogan et al., 2005)
۲٫۱٫۲ توسعه بازار صادرات
در ادبیات بازاریابی بین المللی ، راهبرد توسعه بازار صادراتی به این صورت تعریف شده است : تصمیم راهبردی بلندمدت راجع به میزان گستردگی بازار صادراتی در طول زمان و تخصیص تلاشهای بازاریابی میان بازارهای صادراتی مختلف . در این خصوص دو رویکرد بدیل در ادبیات صادراتی شناسایی شده و مورد بحث قرار گرفته است : تمرکز بازار ، به معنی تمرکز استراتژیک یک شرکت بر تعدادی از بازارهای صادراتی به دقت انتخاب شده و تخصیص منابع برای فعالیت های صادراتی در همین بازارها و گسترش بازار. به معنی صادرات به هر تعداد بازار صادراتی که مقدور باشد ، بدون توجه ویژه به بازار خاص. ( Katsikeas,2006) انتخاب راهبرد توسعه بازار صادراتی می تواند تاثیر مهمی بر تدوین راهبردهای آمیخته بازاریابی صادراتی کل شرکت داشته و نهایتا برعملکرد صادراتی آن موثر باشد اما توافق عامی در مورد اینکه کدام راهبرد منجر به عملکرد صادراتی بهتر خواهد شد میان پژوهشگران وجودنداشته است . بدلیل مشکلات مفهومی و روش شناختی در این مطالعات وکمبود پژوهش های تجربی در این زمینه ، نتایج حاصل از آنها یکپارچه نیست و رابطه میان راهبرد بازاریابی صادراتی و عملکرد صادراتی همچنان به عنوان موضوعی حل نشده باقی مانده است (Zou,2002) .اغلب مطالعات مربوط به توسعه بازار صادراتی در یک دوره ۱۰ ساله بین سال های ۱۹۹۵ و ۲۰۰۵ منتشر شده اند .این مطالعات توجه خود را معطوف این مساله ساخته اندکه کدامیک از راهبردهای نامبرده ( تمرکز بازار یا گسترش بازار ) به عملکرد صادراتی بهتری منجرمیشود. برخی ازاین مطالعات اتخاذ راهبرد تمرکز بازار را پیشنهادمیکنند، با این استدلال که با تمرکز روی نسبتاکمی از بازارهای کلیدی ، شرکت های صادراتی خواهند توانست سهم بازار بزرگتری به دست آورند که آن نیز در جای خود سودآوری بلندمدت آنها را بهبود می بخشد. (Trang,2000) گروه دیگری از این مطالعات استراتژی گسترش بازار را توصیه می کنند ، چرا که بدست آوردن سهم بازارهای محدود در تعداد زیادی از بازارهای صادراتی پراکنده ، شرکت های صادراتی را قادرساخت که ریسک بازار خارجی را کاهش داده و به سطوح سودآوری بالاتری دست یابند. در میان این دو دیدگاه ، برخی از صاحبنظران نیز رویکرد اقتضایی در پیش گرفته و معتقدند که مناسب بودن یک راهبرد توسعه بازار صادراتی خاص ، به عوامل موقعیتی مختلفی از قبیل: محصول ، بازار و متغیرهای خاص شرکت بستگی دارد .(Taylor,2008) باتوجه به نتایج تحقیقاتی که تفاوت معنی داری در عملکرد صادراتی میان دوگروه تمرکز بازار و گسترش بازار مشاهده نکرده اند ، محققان بعدی ( از دهه ۱۹۹۰ به بعد ) رویکردی اقتضایی اتخاذ کرده اند و سعی در شناخت عواملی داشته اند که راهبردهای تمرکز بازار و گسترش بازار را از هم متمایز می سازد . نکته قابل توجه اینکه در جدیدترین پژوهش ها دیگر به متغیر عملکرد صادراتی پرداخته نشده است. در این میان کاتیسکاس و لئونیدو به طور تجربی به شناسایی متغیرهایی پرداخته اند که می توانند توضیح دهند ؛ چرا شرکت ها از یک رویکرد خاص در توسعه بازار صادراتی پیروی می کنند .کاتیسکا و دیگران در جدیدترین پژوهش انجام گرفته در این حوزه به شناسایی تفاوت های موجود شرکت های دارای استراتژی های توسعه بازار صادراتی مختلف، از نظر مدیریت فروش صادراتی پرداخته اند . (Katsikeas,2006)
ضرورت تحقیق
شرکت های صادر کننده و فعال در امر صادرات همواره باید نسبت به عملکرد خود آگاهی داشته باشند و بتوانند معیارهای ارزیابی را مشخص نمایند تا از مزیت رقابتی برخوردار گردند . دولت ها علاقه‌مندکمک به شرکت ها جهت افزایش صادرات هستند و در این راستا برنامه‌های ارتقاء صادرات دولت منجر به افزایش بیشتر صادرات شرکت‌های کوچک‌ و متوسط در مقایسه با شرکت‌های بزرگ می‌گردد . لذا رفتار صادراتی شرکت‌های‌ کوچک و متوسط و همینطور عواملی که نقش مهمی را در موفقیت صادراتی آنها ایفا می‌کند از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است . در این میان توجه شرکت ها به امر بازاریابی و گرایش به بازار میتواند نقطهعطفی در بهبودعملکرد صادراتی آنها باشد. توجه به نیازهای مشتریان میتواندگردش مالی وسودآوری شرکتها را افزایش دهد . از آنجائیکه امر صادرات همواره درکشور ما از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و تاکید بر صادرات غیرنفتی و ارائه مشوقهای صادراتی بوده است ، درنتیجه انجام این تحقیق با هدف ارزیابی عملکرد صادراتی شرکت های صادر کننده سنگ تزئینی ضرورت پیدا میکند .
۴٫۱ سوالات تحقیق
آیا هرچه انعطاف پذیری صادراتی در شرکت های تولید کننده سنگ های تزیینی بالاتر باشد ، سطح عملکرد صادراتی بالاتر است ؟
آیا هرچه انعطاف پذیری صادراتی در شرکت های تولید کننده سنگ های تزئینی بالاتر باشد ، سهم بازار صادراتی آن بالاتر است ؟
راهکارهای بهبود عملکرد صادراتی شرکت های تولید کننده سنگ های تزئینی کدامند ؟
۵٫۱ اهداف تحقیق
این تحقیق با هدف بررسی انعطاف پذیری استراتژیک بر عملکرد صادراتی انجام می شود . درهمین راستا اهداف زیر دنبال می شود :
بررسی وضعیت عملکرد صادراتی در شرکت های صادر کننده سنگ تزئینی در استان مرکزی
ارائه راهکارهایی برای بهبود عملکرد صادراتی این شرکت ها
۶٫۱ فرضیات تحقیق
فرضیه اصلی اول: انعطاف پذیری استراتژیک بر عملکرد صادراتی اثر دارد .
فرضیه فرعی اول: تجربه صادرات بر عملکرد صادراتی اثر دارد .
فرضیه فرعی دوم: نوع تصمیم گیری استراتژیک شرکت بر عملکرد صادراتی اثر دارد .
فرضیه فرعی سوم: هماهنگی استراتژیک فعالیت های بر عملکرد صادراتی اثر دارد.
فرضیه اصلی دوم: انعطاف پذیری استراتژیک بر توسعه بازار صادرات اثر دارد.
فرضیه فرعی چهارم: تجربه صادرات بر توسعه بازار صادرات اثر دارد.
فرضیه فرعی پنجم: نوع تصمیم گیری استراتژیک شرکت بر توسعه بازار صادرات اثر دارد.
فرضیه فرعی ششم: هماهنگی استراتژیک فعالیت های بر توسعه بازار صادرات اثر دارد.
۷٫۱ تعریف واژگان تحقیق
انعطاف پذیری صادرات: انعطاف پذیری صادرات به معنای شناسایی و رصد فرصت های صادراتی جدید برای کسب مزیت از آنها و اقدام به موقع برای صادرات در این فرصت ها می باشد.
عملکرد صادراتی : معیاری برای ارزیابی توان سازمان ها در مورد میزان موفقیت در بازارهای صادراتی می باشد . این معیار توسط رشد فروش ، سهم بازار و نسبت به رقبا سنجیده می شود .
فصل دوم : مروری بر ادبیات و پیشینه تحقیق
مقدمه
به طور کلی برچسب “انعطاف پذیری” به سازمان هایی اختصاص یافته که می توانند به تغییرات بافتی سریع و غیرقابل پیش بینی پاسخ دهند. به طور ویژه تر، انعطاف پذیری استراتژیک به پویایی سهام در بازار محصولات صادراتی اشاره دارد. این انعطاف پذیری ایجاد‍، نگهداری و حتی تحقق گزینه های استراتژیک در سطح مسیر توسعه صادرات را دربردارد. تأکید بر انعطاف پذیری استراتژیک برای تقویت درک ما از بی نظمی های مشاهده شده در گستره صادرات امیدبخش است. صادرات به عنوان موتور محرکه اقتصاد و رمز بقای کشورها در بازارهای جهانی نقش مهمی را در عرصه اقتصاد ایفا می کند، زیرا تقویت ظرفیت های تولیدوایجاد ظرفیت های جدید ضمن هموارکردن راه توسعه صادرات نقش دولت رابه عنوان تضمین کننده سرمایهگذاریهای موجود وکاهش انحصار، پررنگتر میکند. (Christensen,., 2007) ازسوی دیگرصادرات امکان استفاده از بازارهای جهانی را برای رشد تولید داخلی مهیاکرده و بنگاه های تولیدی را قادر می سازد از محدودیت های بازار داخلی رها شده و با توسعه صادرات بازارهای جهانی را هدف قرارداده و از صرفه های اقتصادی حاصل از مقیاس تولید بیشتر ، بهره برداری کنند . یکی از مهم ترین ابزارهای استراتژی توسعه صادرات، برخورداری ازمزیت نسبی درگردونه مبادلات خارجی است. ممکن است کشوری ازلحاظ تولید مزیت داشته باشد ولی از نظر بازرگانی فاقد مزیت باشد. فقدان مزیت بازرگانی از ناکارآیی نسبی در بازار کالا در مراحلی همچون بسته بندی ، حمل ، کنترل کیفیت ، استانداردهای تولیدی ، عدم دسترسی به اطلاعات مربوط به تجارت جهانی و… ناشی می شود . (Christensen,., 2007)
بازاریابی به عنوان یک پدیده تجاری، یک چارچوب فکری، یک فرایند اقتصادی، یک فرایند تعدیل عرضه و تقاضا، خلق مطلوبیت فیزیکی، زمانی و مکانی، فرایند تمرکز و برابری و توزیع، یک فرایند انتقال مالکیت محصول تعریف شده است. از دیدگاه اقتصاددانان ، بازاریابی یک فرایند اجتماعی است که کالاو خدمات را به گونه یی از تولیدکننده به سمت مصرف کننده هدایت می کند که موجب برقراری تعادل میان عرضه و تقاضا گردیده و اهداف اجتماعی را تامین می کند. Cooper, 2005))
بازاریابی را میتوان ازدیدگاه مشتری نیز تعریفکرد. پیتردراکر در این رابطه تعریف زیر را ارائه می کند: « در صورتی که بازاریابی از نظر نتیجه نهایی آن ملاحظه شود، اساس کار تجارت است. » این تعریف مشخص می کند که تاکید باید بر چه عواملی باشد و این مساله توجیه اقتصادی وجود یک شرکت در یک حرفه یا تجارت است . یک شرکت وقتی می تواند به صورت بلندمدت به کار خود ادامه دهد که رضایت مشتری را تامین کند . این امر مستلزم فعالیت های گوناگون بازاریابی در طی زمان است. بازاریابی مهم ترین قدم در صادرات است. شناخت بازارهای خارجی و راه های نفوذ به آن، شناخت هستههای قدرت ، شناخت رقبا در کشور هدف از مهمترین قسمتهاست که نیازمند تحقیقات و جمعآوریاطلاعات استراتژیک است. استراتژی بازاریابی شامل مشخصکردن گروههایی از مشتریان ( بازار هدف ) است که یک بنگاه می تواند در مقایسه با رقبای خود به نحو بهتری خدمتدهی کند. در استراتژی بازاریابی، یک بنگاه تصمیم میگیردعرضه محصول، قیمت، پخش و کوششهای ترویجیاش را متوجه بخش خاصی از بازار کند. Harrington ,2006))
در حالت ایده آل، استراتژی گزینش شده باید نیازهایی از مشتریان را هدف بگیرد که در حال حاضر در بازار برآورده نشده اند و از ظرفیت لازم برای سوددهی برخوردارند. استراتژی موثر، به این نکته توجه دارد که یک کسب وکار نمی تواند همه کار برای طیف های مختلفی از مشتریان انجام دهد و باید بازار و توانمندی هایش را بررسی و تحلیل و در پایان بر یک بازار هدف ، تمرکز کند . فقدان فعالیت مستمر موسسات و شرکت های دست اندرکار تولید یا بازاریابی جهت تنظیم یک برنامه مدون بازاریابی از ضعف های دیگری بوده که فرصت توسعه صادرات مناسب را از بین برده است. (Christensen,., 2007) توجه به شیوه های بازاریابی صحیح می توانند علاوه بر توزیع و ترویج فروش، طراحی و قیمت گذاری مناسبی را دربر داشته باشد، بدین ترتیب موجبات جلب رضایت مشتری فراهم شده و بازاریابی درست منابع جهت تامین نیاز بازار ایجاد می شود . و این موضوع گام های بعدی را در بررسی قابلیت ها و استعدادهای جذب بازار به دنبال خواهد داشت. یکی از دلایل عدم موفقیت صادرکنندگان نبود اطلاعات صحیح و جامع است که مانع ورودآنها به بازارهای جهانی شده و رشد بالقوه آنها را محـدود می کند. صادرات با طیف وسیعی از عوامل محیطی، مشتریان و رقبایی سرکار دارد که متفاوت با بازار داخلی هستند. به همین دلیل تحقیقات بازار و تبلیغات صادراتی، نیازمند مدیریت و روش های متناسب با بازارهای هدف و مخاطبین آنهاست.یک صادرکننده قبل از ورود به بازار خارجی نیازمند آن است که با انجام تحقیقات لازم در بازار با نوع اطلاعات مورد نیاز و روش جمع آوری آن از کشور دیگری که متفاوت از کشور خود است، آشنا شود. تفاوت های محیطی، تفاوت های فرهنگی، حقوقی، سیاسی، اقتصادی، مالی، جغرافیایی، بازارهای چندملیتی، مناطق آزاد و توافق های اقتصادی، سطح توسعه اقتصادی و ریسک و عمده اطلاعات مورد نیاز صادرکننده را دربر می گیرد که باید در مورد آنها تحقیق انجام دهد. Khanna T, 2005)) خلاء رویکرد استراتژیک در بازاریابی محصولات صادراتی به خوبی نمایان است. مشکلات اصلی در صادرات به ویژه مشکلات اصلی در زمینه بازاریابی، نحوه بسته بندی و عدم شناخت بازارهای مناسب و عدم تمایل به گسترش بازاریابی و تکامل دانش شناختی، از مواردی هستند که برای حل آنها نیاز به استراتژی و مدیریتی هدفمند ، احساس میشود و تا تفکر ، اندیشه و تحقیقات استراتژیک برای اصلاح این مسائل وجود نداشته باشد، Cooper, 2005)) توسعه بازار صادراتی نیز امکان پذیر نخواهد بود. تحقیقات در بازارهای مقصد باتوجه به سیاستها و محدودیتهای کشورهای مقصد و مبدا و تحقیق و بررسی پیرامون آنها از اقداماتی است که باید برای ورود به بازارهای جهانی صادرات انجام شودواین موضوع مستلزم برنامه استراتژیک بوده تابراساس آن برنامهای جامع وعلمی، طراحی و بهاجراگذاشتهشود. به صادرات بایدبه عنوان پدیده ای علمی نگریست وآنرا طبق اصول صادرات پیش برد و به عنوان یک رشته علمی که روزبه روزمفاهیم تازه تری درآن تعریف می شود، نگریست. با نگاهی به تعریف بازاریابی، میبینیم که تحقیق و تبلیغات جزیی از فرایند بازاریابی بوده و با دیگر قسمتها ارتباط دارد و به طور خاص در بازاریابی صادراتی نقش آنها بسیار حساس و حیاتی است. جهانی سازی رو به رشد بازار ها و افزایش مشارکت سازمان ها در سطح جهانی منجر به این شده تا عملکرد صادراتی مرکز توجهات بسیاری در متون تحقیقتی محققین قرار گیرد. ( Leonidou, 2003; Matanda & Freeman, 2009)
انعطاف پذیری استراتژیک ؛ شناخت مدیریتی
انعطافپذیری استراتژیک به عنوان مجموعه ای از قابلیتهاست که شرکتها را قادر به تغییرمیکند. این توانایی به شکتها فرصت مقابله و رویارویی باتغییرات محیطی را میدهند و همچنین آنهارا قادربه هدایت تغییرات دربازارهای رقابتی بسیار بزرگ یا همان هایپرمارکتها میکند. Matanda,2009)) درحالیکه برخی از مطالعاتتجربی اخیر به بررسی پیامدهای حاصل از انعطافپذیریاستراتژیک پرداختند. و دراین بین رابطه مثبتی بین انعطافپذیری استراتژیک وعملکرد شرکتها بیانداشت و زمانی اتفاق میافتد که شرکتها درحال حرکت بسوی صنایع درحال رشد بوده و یا بایستی با شوکهای محیطی روبروشوند . Khanna T, 2005)) موارد پیشین راجع به انعطاف پذیری استرتژیک در متون تحقیقاتی زیادی یادشدهاند اما بیشتر از لحاظ تئوری گسترشیافته و اجماع کمی بر روی مفهومسازی در این بین به چشم می خورد. در حالیکه مباحث پیشین در این باره بیشتر راجع به شناخت مدیریتی ، منابع شرکت و اختیارات استراتژیک می باشند و در این بین هیچ مدل مفهومی توسعه نیافته و در ارتباط با این اجزا تست ومورد ارزیابی واقع نشده اند . از اینرو اهمیت نسبی فرمولاسیون اختیارات استراتژیک برای توسعه و ارتقا انعطاف پذیری استراتژیک بسیار مهم قلمداد می گردد ولی شواهد تجربی حمایت کننده از این بحث دردسترس نیستند. عدموجود اجماع برروی مفهومسازی با یافته های تحقیقاتی راجع به انعطافپذیری استراتژیک در تضاد میباشد. و همچنین برای مدیرانی که بدنبال درک صحیحی از مضوع میباشند ، مفید نمیباشد . بنابراین توسعه نظریه در ارتباط با شناخت مدیریتی، منابع شرکتی و اختیارات استراتژیک رابطه آنها با انعطاف پذیری استراتژیک مهم و حیاتی است تا منجر به شناخت چگونگی رفتار شرکت ها در زیر سایه تلاطمات محیطی گردد. (Christensen, 2007) کاملا واضح می باشد که توسعه مفهومی از لحاظ نظری در این حوزه منجر به ایجاد نتایج غیرقاطع میگردد. نویسندگانی مانند کومبه و گرینلی ۲۰۰۴ و نادکارینی و نارایانان ۲۰۰۷ به اهمیت شناخت مدیریت در شکل باورها یا طرحوارههای استراتژیک اشارهکردهاند و اینچنین عنوانشدهاست که مدیران از طرحواره استراتژیک برای تصمیمگیری استفاده میکنند . همانطور که طبق گقته پیشینیان راجع به انعطافپذیری استراتژیک استناد می گردد ، الگوهای استراتژیک همانند لنزهایی هستند که مبتنی بر باورها و دانش پیشین میباشند که از طریق آن تصمیمگیرندگان در حوزه استراتژی به تفسیر داده ها میپردازند. از اینرو الگوهای استراتژیک اینچنین پنداشته میشود که بر روی بازشناسایی تغییرات و همچنین انعطافپذیری استراتژیک و رفتار منعطف متعاقب تاثیرگذار میباشند .( Nadkarni and Narayanan, 2007) بطو مشابه ساینی و جانسون (۲۰۰۵) بر روی آموزش مدیریت و دانش ضمنی به عنوان پیشینه محتمل انعطاف پذیری استراتژیک بحث کردند همچنین این موارد به عنوان زیربنای طرحواره قلمداد شدند. بنابراین شناخت مدیریت، ازاهمیت بالایی درمطالعات تجربی برخوردار بودند : به ویژه دانشوباورهای مدیران درباره چگونگی نیل به عواقب عملکرد. نتیجتا، طرحواره های استراتژیک به عنوان باورهایی درباره استراتژیهایی برای رسیدن به اهداف مورد نظر مورد ارزیابی قرار گرفتند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:00:00 ق.ظ ]




- ابراهیم حقیقی: عنوان‌بندی مقدمه‌ای است بر آغاز فیلم همراه با اطّلاعاتی که باید به تماشاگر منتقل­کند. این اطّلاعات شامل، نام­فیلم، نام­تمامی افرادی که در فیلم هم کاری داشته‌اند. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۳۰)
- مسعود دشتبان: عنوان‌بندی آغازگر و سر فصل فیلم است. رنگی است که به صدا در می‌آید و بیننده را آماده‌ی دیدن فیلمی که بعد از عنوان‌بندی می‌آید می‌کند. اطّلاع دهنده است. می‌گوید: فیلمی که شما خواهید دید شامل چه مضمون و مطالبی است. مثلاً فیلمی است علمی، تاریخی یا تفریحی.
- نورالدین زرّین کلک: عنوان‌بندی عبارت است از: شناسنامه‌ی فیلم. اگر بخواهیم برای فیلم شناسنامه صادر کنیم، عنوان‌بندی جایی است که در آن مشخّصات فیلم و دست اندرکارانش می‌آید. بنابراین هویتّی فراسوی فیلم به آن اضافه می‌کند. اگر فیلم را به دکانی تشبیه ­کنیم عنوان‌بندی تابلوی آن است. اگر بپرسیم که چه تابلوی برای این دکان مناسب است جوابش این است: تابلویی که تعریفی از موّاد داخل دکان می‌کند. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۳۱)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

- اکبر عالمی: در زبان فرانسه عنوان‌بندی به معنای عنوان سر فصل به کار می‌رود که معادل انگلیسی آن تایتل است. در واقع عنوان‌بندی باب­ آشنایی را به سوی قصّه، سبک و سازندگان فیلم باز می‌کند در لحظات اوّل می‌تواند باعث کشش بیشتری شود و تماشاگر را مشتاق دیدن کند.
- نصرت الله کریمی: عنوان‌بندی ضمن این که به تماشاگر آگاهی می‌دهد که سازندگان اثر چه کسانی هستند تا حدودی نقش پیش درآمد هم دارد.
- مسعود کیمیایی: عنوان‌بندی عقل خلاصه شده‌ی یک فیلم است. عنوان‌بندی زمانی­که به فیلم می‌چسبد خود سینماست. عنوان‌بندی در تفکر کلّی فیلم حضور دارد. شکل پذیری ساختمانی فیلم را قبول می‌کند. امّا یک اندیشه مستقل و مجرد دارد، که در مجموعه‌ی فرهنگی و اجرایی همان فیلم نفس می‌کشد.
- مرتضی ممیز: عنوان‌بندی در واقع شناسنامه‌ی فیلم است. هر فیلمی به آن احتیاج دارد. عنوان‌بندی به شکل، کاری هنرمندانه و گرافیکی از حدود سی­ سال پیش در سینما باب شد.
- داریوش مهرجویی: عنوان‌بندی فیلم در حکم روی جلد کتاب است، همراه با صفحه فهرست مطالب و یا پشت جلد صفحه موسیقی یا کاست یا بروشور تئاتر و کنسرت به هر حال معرف فیلم است. کارکرد آن نیز اساساً ارائه اطّلاع و خبر است، که چه کسی چه کار کرده و در چه سِمتی است. این خبر را یا به شیوه‌ای ساده ارائه می‌کنند و تنها روی محتوای خبر تأکید می‌کنند. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۳۳)
۴-۳ لزوم طراحی عنوان­بندی برای فیلم
اگر چه طراحی عنوان­بندی فیلم هنوز برای بسیاری از فیلم سازان کاری اضافی و تجمّلی محسوب می‌شود امّا برای اکثریت فیلم سازان امروزی همچون امری جدّی و بجا تلقی می‌گردد.
رابرت براون جان طراح عنوان­بندی که عنوان­بندی گیرای شب ژنرال­ها از کارهای مشهور اوست می‌گوید: عنوان­بندی بخشی کم ارزش­تر از بعقیه فیلم نیست. عنوان­بندی مانند جلد­ کتاب می‌باشد که با ذوق کامل طراحی شده تا خریدار را جلب کند.
در تأیید گفته‌ی رابرت براون جان می‌توان از فیلم‌های بسیاری نام برد که اعتبار آنها به عنوان­بندی شان بستگی شدید دارد. به عنوان نمونه می‌توان از فیلم‌های دور دنیا در هشتاد روز، اکسدوس- پلنگ صورتی نام برد. امروزه علاوه بر فیلم­سازان برای منتقدان فیلم نیز عنوان­بندی اهمیّت روز افزونی یافته است و در اغلب نقدهای سینمایی شاهد تشویق یا ابراز نارضایتی از عنوان­بندی فیلم ها هستیم.
تماشاگران تیز بین نیز همیشه عنوان‌بندی خوب را مورد توجّه و تشویق قرار می‌دهند به عنوان مثال با آن که عنوان‌بندی پایانی فیلم دور دنیا در ۸۰ روز بسیار طولانی بود تماشاگران نه تنها برای دیدن تمامی آن در جای خود باقی مانند بلکه دست اندرکاران را تشویق نموده و ابتکارهای گرافیکی و فکرهای زیرکانه دیداری آن را نیز تحسین می‌کردند. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۱۱)
اگر از لزوم عنوان­بندی برای فیلم سخن گفته شد باید این نکته را هم افزود، که عنوان­بندی تیغ دو دمی است که اگر در خدمت فیلم نباشد بر علیه آن عمل می‌کند. از این رو عنوان­بندی ضعیفی که در مقدمه‌ی قوی قرار می‌گیرد و قادر به زمینه‌سازی و القای حال و هوای فیلم اصلی نیست به همان اندازه برای فیلم زیان‌آور است.
عنوان­بندی مناسب که از توانایی ترکیب حروف و خطوط و رنگ­ها و موسیقی و جلوه‌های دیداری و صوتی در جهت انتقال نمادها و مفاهیم برخوردار باشد که بیننده حتی اگر بی‌سواد باشد بتواند آن را به سرعت دریافت کند دارای ارزش فوق‌العاده‌ای است و توان پیام رسانی فیلم اصلی را بسیار بالا می‌برد. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۱۲)
۴-۴ تاریخچه عنوان‌بندی در جهان
عنوان­بندی فیلم تقریباً عمری هم پای خود سینما دارد و به مرور زمان همچون سینما از شکل­ها و فنون ساده و ابتدایی به­گونه‌های رسا­تر و کمال یافته‌تر تحول یافته است. در دوران سینمایی صامت(۱۹۲۶-۱۸۹۵) عنوان­بندی غالباً عبارت بود از: قاب یا صحنه‌ی سیاه ساده‌ای که نام و مشخّصه‌های اثر به سادگی تمام و بدون هیچ­گونه ویژگی بر آن نوشته می‌شد. در اوایل کار حتّی به ندرت تلاشی در جهت انتخاب حروف متناسب با نوع فیلم به کار می‌رفت. به این معنی که برای فیلم‌های جنایی، عشقی، پلیسی، وسترن و … غالباً حروفی مشابه به ­کار گرفته می‌شد و آرایشی یکسان برای نوشته‌های عناوین فیلم مورد استفاده قرار می‌گرفت. این روند سال­ها ادامه داشت تا آن ­که به تدریج عنوان­بندی فیلم دستخوش دگرگونی و ابداعات ساده‌ای شد. گام نخست دقّت در حروف نوشته‌ها و حسّاسیّت نشان دادن کارگردانان در انتخاب حروفی متناسب با فضای کلّی فیلم بود.
گام بعدی در دهه(۱۹۳۰) برداشته شد. در آن زمان علاوه بر دقّت در انتخاب حروف نوشته‌ها و زمینه‌ای هم که حروف بر آن نوشته می‌شد مورد توجّه قرار گرفت. به این معنی که زمینه‌ی نوشته‌های عنوان­بندی نیز هماهنگ با فضای فیلم انتخاب می‌شد. ابتکاراتی چون نوشتن عناوین بر­ روی کرکره‌های چوبی، پنجره‌ی خانه، بر روی بافتی از نی، خیزران، یا بر روی پارچه‌ی ساتن با رنگ­های شاد نمونه‌هایی از این دگرگونی بود. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۸۹)
سپس عنصر حرکت در عنوان­بندی فیلم وارد شد. نمونه ی قدیمی و تکراری آن استفاده از صفحات آلبوم و یا کتاب بود. به این شکل که مشخّصات فیلم و اسامی افراد بر روی صفحه‌های کتاب یا دفتری نقش می‌شد و دستی (پیدا یا ناپیدا) به آرامی صفحه‌ها را ورق می‌زد، البته در بین فیلم‌های این دوره چندتایی هم بودند که به هیچ­وجه­ از عنوان­بندی تصویری ­استفاده نکردند. یکی از بهترین نمونه‌های آنها فیلم “آمبرسونهای باشکوه[۲۰]” ساخته‌ی اُورسون ولز[۲۱] بود، که در آن نام افراد دست اندرکار فیلم به طور شفاهی خوانده می‌شد. این همان فکری است که بیست و پنج سال بعد توسط فرانسوا ترومز[۲۲] در فیلم فارنهایت[۲۳] ۴۵۱ تکرار شد.
دهه(۱۹۵۰) نقطه‌ی عطفی در تاریخ سینما و نیز در طراحی عنوان­بندی فیلم بود. همه‌گیر شدن تلویزیون در این دهه در اروپا و آمریکا، سینما را با رقیبی جدّی و خطرناک رو به رو ساخت. سینما در مبارزه بر سر بقاء به ناچار متوسّل به نوآوری‌های فنی زیادی شد. مهّم‌ترین آنها تغییر اندازه‌ی پرده‌ی نمایش بود. گسترده ­شدن ناگهانی پرده فیلم سازان را با مسائل پیچیده‌ای در زمینه‌ی پر کردن قاب تصویر رو به رو ساخت و این مشکل طبعاً در­ مورد­ عنوان­بندی فیلم نیز جلوه­گر شد. بنابراین ۵۰ سال طول کشید ­تا صنعت فیلم­سازی دگرگونی­های فنی، نیاز به فراتر رفتن از حد قالب‌های تکراری، تطبیق با شرایط، نیازهای جدید، اهمّیّت هنر گرافیک و کمکی که این هنر می‌توانست به این صنعت ارائه دهد پی­برد. سرآغاز این تحول ساخت عنوان­بندی فیلم‌های کارمن جونز[۲۴] (۱۹۵۴) و مرد بازوطلایی[۲۵] (۱۹۵۵) توسط سائول­باس[۲۶] بود. (سعیدی پور ،۱۳۷۶،ص۹۰) در واقع با سائول­باس بود که طراحی عنوان­بندی به عنوان حرفه‌ای­کاملاً مستقل که نیازمند به آگاهی‌های فنی از یک سو و اندیشه‌های خلاق هنری از سوی دیگر داشت شناخته شد. کاری که باوهاوس برای یک ورق کاغذ ­سفید کرد، سائول­باس در دهه ۱۹۵۰ برای پرده‌ی سینما انجام داد. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۹۱)
در مورد عنوان­بندی‌های تلویزیون نیز با یک دهه تأخیر اتّفاق مشابهی روی داد. در دهه( ۱۹۶۰) تلویزیون به همان راهی رفت که سینما ده سال پیش آغاز کرده بود. طراحی عنوان­بندی‌های شروع برنامه‌ها جالب‌تر شد و نوشته‌ها از حالت رسمی خارج گردید و ترکیب هر یک از تصویرها ارتباط نزدیکتری با پیامی که باید منتقل می‌شد پیدا کرد. این تغییرات به طور مشخّص ابتدا با کارهای اریک سوکول در تلویزیون اتریش با آمیختن شیوه‌های گرافیکی آغاز شد. همزمان با او گرافیک تلویزیون و ویدئوی ایستگاه­های تلویزیونی دیگری را نیز تحت تأثیر قرار داد. روی لاتون[۲۷] و برنارد لوج[۲۸] از BBC لندن کارهای خوبی را که گیرایی زیادی داشتند، مُحقق ساختند. همچنین فریدرگریندلر[۲۹] و دایترزیمرمن[۳۰] از اشتوتکارت کارهای خوبی ارائه نمودند به طوری که امروزه پس از ۲۰ سال، بذری که در اروپای مرکزی (وین) کاشتند در آمریکای جنوبی ثمر داده است. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۹۳)
۴-۵ انواع عنوان‌بندی
عنوان‌بندی سینمایی و تلویزیونی به لحاظ موقعیّت و زمان نمایش دو بخش می­ شود، عنوان‌بندی که در ابتدای فیلم می ­آید و عنوان‌بندی که پس از پایان فیلم با برنامه ظاهر می­ شود.
۴-۵-۱ عنوان‌بندی آغازین
عنوان‌بندی که ­در ابتدای ­فیلم یا برنامه­ی نمایشی( قبل از شروع یا پس از سکانس نخست ) قرار می­گیرد، عنوان‌بندی ­آغازین نامیده­ می­ شود. اصطلاح رایج عنوان‌بندی بیشتر برای همان بخش به­ کار می­رود. از ­آنجایی که این عنوان‌بندی در ابتدای فیلم می ­آید، کارکردها و حسّاسیّت های ویژه ای دارد و موفقیّت آن در جلب و جذّب تماشاگر مؤثر خواهد­ بود. بـر عکس، ضعف­های آن علاوه بر فضاسازی ناقص و اطّلاع رسانی نا درست، تماشاگر را در همان ابتدای فیلم خسته می­ کند.
در عنوان‌بندی می­توان به نقاط فیلمنامه اشـاره تصویری و محتوایی داشت و از آنها بهره نمایشی بـرد، امّا نمی­ توان گره­های نمایشی داستان را­ باز ­کرد. فقط می­توان به گره افکنی­های فیلمنامه و داستان به طرز مناسب اشاره­کرد و به ­آن پرداخت .
اصطلاحاً گفته­ می­ شود عنوان‌بندی نبایستی داستان ­را لو بدهد. چرا­ که از ­تمایل تماشگر نسبت به پیگیری داستان و ماجرا می­کاهد و این ضعف عنوان‌بندی را می­رساند. باز­کردن گره­های فیلمنامه، جذّابیّت­های اصل داستان و فیلم را کاهش می­دهد و دیدن فیلمی که پایان آن ­را می­دانیم جذّابیّتی ندارد.
عنوان‌بندی خوب، عنوان‌بندی است که ضمن فضا­ سازی داستان، از بیان و نمایش نقاط کلیدی و پایان داستان طفره می­رود. اشاره در عنوان‌بندی مانند حرکت بر لبه تیغ است و بایستی با ظرافت و دقّت مینیاتوری، به فراز و فرود فیلم پرداخت. بدون اینکه احساس­شود از تمایل تماشاگر نسبت به دیدن فیلم کاسته شده است .
در عنوان‌بندی آغازین معمولاً پس ­از عنوان فیلم یا برنامه، برخی از اسامی عوامل تولید ­فیلم یا برنامه­ آورده شود، از جمله: بازیگران مطرح، گروه کارگردانی، گروه تصویر برداری یا فیلمبرداری، گروه صدا برداری و صداگذاری، سناریست، مونتور، آهنگساز، طراح دکور و صحنه، طراح لباس، مدیر تولید، جلوه­های ویژه و تهیه کننده (عنوان حقیقی ) علاوه بر اینها ممکن است پیش از درج عناوین، کپشن تقدیم، تشکر یا توضیح فیلم نمایش داده شود.
- نمایش اسامی بازیگران ترتیب های متفاوتی دارد:
- اهمیّت نقش: نام بازیگرانی که نقش مهمّتری در فیلم یا برنامه دارند، زودتر نمایش داده می­ شود.
- اولویّت هنرمند: بسته به جایگاه ­هنری، شهرت، سن و سال هنرمند، نام بازیگران ترتیب می­ شود.
- قراردادی: بعضاً در قرار ­داد بازیگر قید می­ شود که نامش چه موقع در عنوان‌بندی نمایش یابد.
- ایفای نقش: براساس تقدم و تأخر ورود به داستان یا صحنه، نام بازیگران ترتیب و درج می­ شود. البته این ترتیب گذاری بیشتر در تائتر و تله تئاتر رایج است.
- الفبایی: تقدم و تأخر نمایش نام بازیگران، براساس الفبایی نام­ خانوادگی آنها انجام می­ شود.
اسامی­ای که در عنوان‌بندی آغازین نمایش می­یابد، نقش و وظیفه­شان در تولید فیلم و روایت داستان ، کلیدی است با آوردن نام آنها در عنوان‌بندی، علاوه بر اطلاع رسانی، به فضاسازی فیلم در ذهن مخاطب و تماشاگر کمک می­ کند. به طور نمونه نمایش نام برخی بازیگران خاص، این فکر را در ذهن تماشاگر تداعی می­ کند که احتمالاً به دلیل حضور آن بازیگر، با ژانر خاصّی رو به رو است. در مجموع هدف اصلی عنوان‌بندی آغازین فضاسازی و تحریک تماشگر برای تماشای فیلم یا برنامه است، با این حال برخی اطّلاعات شناسنامه­ای اثر هم نمایش داده می­ شود. البته نمی­ توان جنبه­ های تبلیغی این اسامی و عناوین را­ در نظر نگرفت و اینکه قرار دادن عناوین بازیگران سرشناس، چقدر درجذّب تماشاگر مؤثر خواهد بود.
۴-۵-۲ عنوان‌بندی پایانی
عنوان‌بندی پایانی، شناسنامه­ی کامل فیلم است و اسامی تمام عوامل فیلم (عنوان حقوقی تهیه کننده) بوسیله آن نمایش داده می­ شود. به دلیل فراوانی اسامی، بایستی به شیوه­ای گذرا به آنها اشاره کرد و دیگر لازم نیست مثل عنوان‌بندی آغازین، عناوین مدّتی روی صفحه ثابت بمانند. خواندن این اسامی با مرور چشم کفایت می­ کند. برعکس در­عنوان‌بندی آغازین مدّت زمانی که اسامی می­مانند، به اندازه­ای است که بتوان آن کلمات و عناوین را با دهان باز، بلند بلند خواند.
از آنجایی که مخاطب عنوان‌بندی آغازین، همه تماشاگران فیلم هستند، عنوان‌بندی وظیفه فضاسازی و اطّلاع رسانی را بر عهده دارد. ولی مخاطبان عنوان‌بندی پایانی، افراد خاص هستند از همین رو، کارکرد اصلی عنوان‌بندی پایانی، ارائه شناسنامه­ی اثر و اطّلاع رسانی است.
حرفه­ای های سینما و تلویزیون از طریق عنوان‌بندی پایانی، عوامل تولید اثر را می­شناسند. برای تماشاگران معمولی، دانستن نام همه عوامل تولید فیلم یا برنامه چندان ضرورت ندارد. به همین دلیل فضاسازی، زمان عنوان‌بندی آغازین معمولاً نباید آنقدر طولانی باشد تا تماشاگر را خسته کند. در صورتی که زمان عنوان‌بندی پایانی محدودیت ندارد و بدیهی است که طولانی­تر از عنوان‌بندی آغازین خواهد بود. شیوه اطّلاع رسانی در عنوان‌بندی آغازین، همچون طرح روی جلد­کتاب است که اسامی عوامل کلیدی قید می­شوند، مانند نویسنده، مترجم، گردآورنده و … ولی صفحه شناسنامه کتاب، تمام عوامل و دست اندرکاران تولید کتاب را می­توان نام برد. به طور نمونه کارگاه صحافی و لیتوگرافی در شناسنامه کتاب درج می­ شود، امّا تصور کنید چقدر بی­معنا خواهد بود که روی جلد کتاب و در کنار نام نویسنده نوشته شود : “لیتوگرافی : … یا صحافی.
۴-۵-۳ عنوان‌های اعتباری
افزودن بر دگرگونیهای شیوه‌ها و فنون عنوان­بندی که مختصراً به ­آن اشاره کردیم. عنوان­بندی فیلم دستخوش دگرگونی دیگری نیز­ شده که ناشی از مسئله‌ای صرفاً تجاری است. به این معنی که با ظهور بازیگران حرفه‌ای و عمده شدن عامل محبوبیّت بازیگران در فروش فیلم، عنوان­بندی نیز دچار تغییراتی شد. اندازه حروف، اسامی بازیگران و تأخر و تقدّم آن به صورت تابعی از شهرت و محبوبیّت آنان درآمد. بازیگری که نامش قبل یا بالای نام فیلم می‌آمد. به­ طور رسمی به عنوان بازیگری بزرگ معرفی شده بود اهمیّت این کار به تدریج به آنجا رسید ­که در قراردهای بین بازیگران و تهیّه کنندگان فیلم، اصول و مقرّرات پیچیده‌ای وضع شد که نوع، اندازه و ترتیب تقدّم و تأخر نام بازیگران را در عنوان­بندی فیلم به دقّت توضیح می‌داد. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۹۳)
از این رو آن قسمت از عنوان­بندی که به نام‌های افراد می‌پرداخت به عنوان اعتباری مشهور شد. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۹۴)
۴-۵-۴ تفاوت های عنوان‌بندی آغازین و پایانی
عنوان‌بندی آغازین و پایانی اگر چه در یک بسته ارائه می­شوند، امّا هر کدام کارکرد و وظیفه­ی جداگانه دارند که به آن اشاره شد. این دو تفاوت­هایی نیز دارند که به آنها می­پردازیم:
الف: همان طوری که پیش­تر اشاره شد، کارکرد عنوان‌بندی آغازین، ترکیبی از فضاسازی و اطّلاع­رسانی است، امّا عنوان‌بندی پایانی صرفاً به هدف اطّلاع­رسانی طراحی می­ شود. البته شیوه اطّلاع­رسانی این دو هم متفاوت است، اطّلاع­رسانی آغازین ، موجز و نمادین است، امّا در عنوان‌بندی پایانی، با ­هدف ارائه شناسنامه­ی کامل اثر، اطّلاعات منتقل می­ شود و تقدّم و تأخر ارائه اطّلاعات، ماهیّت نمایشی و هنری ندارد. در عنوان‌بندی آغازین، براساس اهمیّت و نقش افراد در تولید اثر، ترتیب نمایش نام آنها مشخّص می­ شود.
ب: مدّت زمان عنوان‌بندی آغازین کوتاه­تر از عنوان‌بندی پایانی است. در آغازین با دو کارکرد فضاسازی و اطّلاع­رسانی مواجهیم و ناچاریم در­کمترین زمان، فضا را آماده و اطّلاعات مهمّ را ارائه­کنیم. چرا­که تماشاگر برای دیدن عنوان‌بندی، پا به سینما نگذاشته است. پرگویی و دراز شدن عنوان‌بندی آغازین، به سر بردن حوصله تماشاگر است. امّا در عنوان‌بندی پایانی محدودیّتی نیست. بیشتر تماشاگران عادی به محض شروع آن( بعضاً هم با روشن شدن چراغ های داخل سالن همراه می­ شود ) صندلی سینما را ترک می­ کنند. عنوان‌بندی پایانی برای مخاطبان خاص است که پی­جوی شناخت درست اندرکاران تولید فیلم هستند. به طور نمونه آنها مایل­اند بدانند دستیار کارگردان، صدا، تدوین، دکور یا منشی صحنه چه­کسی یا کسانی بوده ­اند، آنها به دنبال نمره دادن به همکاران حرفه­ای­شان هستند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:00:00 ق.ظ ]




(احکام بروج: اوتاد)
* خدایان: بیت‌السلطان، وتد وسط السماء، وتد دهم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: در بندهشن، بجز وتد عاشر که نام دیگر آن mēx ī mayān ī ā̌smān (=وتد وسط السماء) است، دلالت هر دوازده بیت ذکر شده است. در احکام نجوم سنتی، وتد وسط السماء، که خانه دهم است، «بیت‌السلطان» نام دارد (دهخدا؛ بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵). بهار (۱۳۴۵: ۱۰۹) نام تنجیمیِ این خانه را در پهلوی Baɣān به معنی «خدایان» حدس می‌زند. در تنجیم سنتی، میخ دهم، خانه شاهان (Kings)، اعمال (Deeds) و افتخارات (Honors) است که معادل آنها در لاتین به ترتیب عبارتند از: Regnum ، Actus و Honores (مکنزی، ۱۹۶۴: ۵۲۶؛ اسنودگراس، ۱۹۹۷: ۹-۱۰). در بندهشن، از آنجا که بحث اوتاد در تشریح زایچه کیهان مطرح شده است و در این زایچه برج سرطان، در وتد طالع (وتد اول) واقع است، برج بره نیز در میخ میان آسمان (وتد وسط السماء) قرار دارد. (برای توضیحات بیشتر رک. Mēx)

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

ریشه شناسی: این واژه مرکب است از اسم baɣ + پسوند نسبت -ān : هند و ایرانی آغازین: از ریشه *bhag-, *bhaǰ- «بخشیدن» (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۲۳)؛ سانسکریت: bhága-, bhāgá- «بخشنده» (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۲۴۱)؛ اوستایی: baga-, baɣa- (رایشلت، ۱۹۱۱: ۲۴۲)؛ فارسی باستان: bāga- «بغ، خدا» (کنت، ۱۹۵۳: ۱۹۹)؛ فارسی میانه: Baγān (بهار، ۱۳۴۵: ۱۰۹؛ بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۶)؛ جمع bag [bg, bk’] «بغ، خدا» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۲)؛ جمع bay (مکنزی، ۱۹۷۱: ۱۸)؛ فارسی میانه ترفانی: [bˀˀn, bˀn] «خدایان» جمع [by] «بغ» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۲؛ مکنزی، ۱۹۷۱: ۱۸)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: [bgˀn] «خدایان» جمع [bg]؛ [ALḤA] «اله، خدا» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۲)؛ فارسی میانه کتیبه ای: [bgy] (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۲)؛ پازند: byąn «بغان، خدایان»، یکبار بجای vehąn آمده است (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۲)؛ فارسی نو: بغان «خدایان»؛ معادل انگلیسی: regnum ؛ career ؛ (اسنودگراس، ۱۹۹۷: ۹-۱۰)؛ معادل عربی: بیت السلطان (بهار، ۱۳۷۵: ۱۰۵).

    • §§

bām [bˀm | Av. bāma- | M bˀm]
(تقسیمات روز)
* بام: بامداد، طلوع آفتاب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: واژۀ bām در پهلوی اساساً به معنی «پیدایی تنِ خورشید» بوده و به اولین بخش از روز یا «هاون گاه» اشاره دارد (رک. bām ī ōš). متضاد این واژه در فارسی میانه و پهلوی اشکانی šām [šˀm] «شامگاه، غروب» است (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۳۱۵). (رک. bāmdād )
ریشه شناسی: ایرانی آغازین: *baH- «درخشیدن» (چئونگ، ۲۰۰۷: ۱)؛ سانسکریت: از ریشه bhā- (مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۲۵۹)؛ اوستایی: در ترکیب Vīspō.bāma- «شکوه مطلق» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۳)؛ فارسی میانه: bām «شعاع، درخشش» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۳؛ هوبشمان، ۱۸۹۵: ۲۴)؛ «بام، بامداد» (بهار، ۱۳۴۵: ۹۸)؛ «فروغ، شکوه» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۵۰)؛ فارسی میانه ترفانی: [bˀm] (مکنزی، ۱۳۷۳: ۵۰)؛ فارسی میانه اشکانی: bām (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۰۳؛ نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۳)؛ پازند: bām «روز» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۳)؛ فارسی نو: بام + وش؛ معادل عربی: فجر، صباح.

    • §§

bām ī ōš [bˀm y ˀwš]
(تقسیمات روز)
طلوع آفتاب، طلوع فجر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: مطابق بندهشن (۲۶: ۹۰)، اوشبام (سپیده دم) هنگامی است که شعاع خورشید پیدا است اما تن خورشید پیدا نیست. و بامِ اوش (طلوع) هنگامی است که تن خورشید پیدا می‌شود. (رک. bāmdād )
ریشه شناسی: ترکیب bām ī ōš یک اضافه ملکی است، مرکب از: bām «شعاع، درخشش» + نشانه اضافه ī + ōš «سپیده دم»؛ در نتیجه این ترکیب بر روی هم به معنی «تجلیِ سپیده دم، طلوع فجر» می‌باشد. (برای بررسی ریشه شناختی رک. bām و ōš ī bām)

    • §§

bāmdād [bˀmdˀt’ | M bˀmdˀd, N ~]
(تقسیمات روز)
* بامداد، صبح؛ گاه اول روز، هاون گاه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحات: بامداد یا بامدادگاه یکی از بخشهای پنج‌گانه روز است که از طلوع خورشید آغاز شده و تا نیمروز (ظهر) ادامه دارد. نام دیگر این بخش از روز «هاون گاه» است. (رک. bām ī ōš و Asnyanąm)
ریشه شناسی: (رک. bām): فارسی میانه: bāmdād «بامداد، سپیده دم» (مکنزی، ۱۳۷۳: ۵۰)؛ «بامداد» (بهار، ۱۳۴۵: ۹۸)؛ «سپیده دم، صبحگاه» (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۳؛ دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۰۳)؛ فارسی میانه ترفانی: [bˀmdˀd] bāmdād (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۳؛ بویس، ۱۹۷۷: ۲۶)؛ فارسی میانه اشکانی: bāmδād (بویس، ۱۹۷۷: ۲۶؛ دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۰۳)؛ پازند: Bāmdāḏ (نیبرگ، ۱۹۷۴: ۴۳)؛ bāmδād (هوبشمان، ۱۸۹۵: ۲۴)؛ فارسی نو: بامداد؛ معادل عربی: صباح.
ترکیبات:
bāmdād gāh [bˀmdˀt’ gˀs] «بامدادگاه» (بهار، ۱۳۴۵: ۹۸).

    • §§

Bašn [Paz. Bašn, Bəšn, Bəš́n | MP bšn]
(منازل قمر)
* بشن، به معنی «قامت»: خانه ششم ماه. از ۶ درجه و ۴۰ دقیقه تا ۲۰ درجه از برج دوپیکر.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بسامد، خوانش و توضیحات: این واژه به عنوان یک اصطلاح نجومی در دو جای بندهشن آمده است: بار اول در (۲: ۲)، به عنوان یکی از منازل قمر و با املای پازند به شرح زیر: در TD1, DH, K20, M51 (bəšn) ، در TD2 (bašn) ، در K20b (bəš́n) (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۵پ۳۵)؛ و بار دوم در (۲: ۲۱) به عنوان یک ستاره تیزرو و با املای پهلوی (bšn’) (بهار، ۱۳۴۵: ۱۰۰). انکلساریا (۱۹۵۶: ۳۱)، به تبعیت از یوستی (۱۸۶۸: ۱۲۷)، این واژه را به صورت Bešn خوانده است. هنینگ (۱۹۴۲: ۲۴۵) این منزل قمری را Bašn خوانده و آنرا با Betelgeuse که نام آن در عربی «إبط الجوزاء»[۸] است، یکی می‌داند. اما به هر حال، این منزل برابر است با منزل عربی «هنعه» که برگرفته از نام ستاره‌ای با همین نام است. نام لاتین این ستاره Alhena (γ Gemini =) بوده و جایگاه آن در پای توآم تالی و درون کهکشان راه شیری است. بیرونی (۱۳۲۱: ۴۰۶) نیز مکان این منزل را مابین دو ستارۀ زر و میسان در پای توآم تالی می‌داند. معادل هندی این منزل Ardrá «تازه، مرطوب، نرم» نام دارد (بهار، ۱۳۷۵: ۵۸).
ریشه شناسی: منزل قمری Bašn در برج فلکی دو پیکر واقع است. از طرفی واژه بشن در فارسی به معنی «قامت و هیکل» است که آشکارا اشاره به صورت «دوپیکر» دارد که به قول دهخدا تصویر «مرد قائم» را نشان می‌دهد. در نتیجه وجه تسمیه این منزل قمر «ایستاده و قائم بودن» دو پیکر است: هند و ایرانی آغازین: از *bhrj́hant- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۲۶)؛ سانسکریت: از bṛhánt- (چئونگ، ۲۰۰۷: ۱۲-۱۳؛ مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۲۳۲)؛ اوستایی: از barəz- «بزرگ کردن» و bərəzaṇt- «بلند» (چئونگ، ۲۰۰۷: ۱۲-۱۳؛ مایرهوفر، ۱۹۹۶: ۲۱۲)؛ bǝrǝzaṇt- (لوبوتسکی، ۲۰۰۹: ۲۶)؛ فارسی باستان: baršnā- ، baršan- «ارتفاع، عمق» از ریشه bard- «بلند بودن» (کنت، ۱۹۵۳: ۲۰۰)؛ فارسی میانه: bašn «بالا، قامت» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۱۱؛ مکنزی، ۱۳۷۳: ۵۱؛ بهار، ۱۳۴۵: ۱۰۰)؛ Bašn «منزل قمری ششم» (بهار، ۱۳۷۵: ۵۸؛ بهار، ۱۳۴۵: ۴۰۳؛ بهزادی، ۱۳۶۸: ۵)؛ فارسی میانه ترفانی: bašnāy «بلندا، قامت» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۱۱؛ بویس، ۱۹۷۷: ۲۸)؛ فارسی میانه اشکانی: [bšn] «عضو بدن، شاخه» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۱۱)؛ فارسی میانه اشکانی ترفانی: bašnān «قامت، ارتفاع» (دورکین-مایسترارنست، ۲۰۰۴: ۱۱۱؛ بویس، ۱۹۷۷: ۲۸)؛ پازند: Bašn, Bəšn, Bəš́n (پاکزاد، ۲۰۰۵: ۳۵پ۳۵)؛ فارسی نو: بشن «قامت، بدن، تن» (دهخدا)؛ معادل عربی: هنعه.

    • §§

bazakkar [bckgl]
(تنجیم)
نحس، بزه‌گر

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:00:00 ق.ظ ]