کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



جستجو


 



مبحث دوم : مفهوم شناسی

در هر پژوهش حقوقی نخستین و منطقی‌ترین وظیفه قبل از ورود به ماهیت و بررسی آن ارائه تعریفی از موضوع مورد بحث است تا به کمک آن بتوان تمامی مصداق های موجود یا جدید را شناسایی کرد ، در این صورت زمینه برای درک هر چه بهتر موضوع فراهم می شود. با این مقدمه در ابتدای امر مفهوم اثرتلویزیونی به عنوان یکی از آثار قابل حمایت در حقوق مالکیت فکری مطرح شده و سپس در ادامه انواع آثار تلویزیونی با توجه به قواعد و مقررات خاص رسانه تلویزیون مورد تحلیل قرار گرفته و نهایتاًً دست اندرکاران ساخت چنین آثاری مورد بررسی قرار می گیرند ، زیرا بحث از حقوق مالکیت ادبی و هنری آثار تلویزیونی از حیث ماهوی و شکلی در فصل های آینده نیازمند توضیح انواع آثار تلویزیونی و شناسایی پدیدآورندگان این آثار خواهد بود. پر واضح است که بیان تعاریف و مفاهیم فوق الذکر موجب می شود تا یک شمای کلی از آثار تلویزیونی ارائه شود.

گفتار اول : مفهوم اثر تلویزیونی

اثر[۷۰] در لغت به معنای نشانه ، علامت باقی مانده از هر چیز ، جای پا ، تالیف ، تصنیف ، دیوان شعر ، کتاب نثر ، آنچه از یک شاعر یا نویسنده به جا می ماند ، کیفیت و حالتی که از فاعل در منفعل گذارده می شود ، آمده است.[۷۱]

در اصطلاح فقهی اثر به معنای باقی مانده چیزی است. نَحنُ نُحیِ المَوتی وَ نَکتُبُ ما قَدُّمُوا اَو آثارَهُم- مراد اعمال و کارها و سنت هایی است که از انسان ها باقی می ماند. (یس آیه ۱۲ ) البته باقی مانده هرچیز متناسب با آن است ، برای مثال اثر هریک از عقد ، ایقاع ، زوجیت ، ملکیت ، احکام وضعی یا تکلیفی مترتب بر آن بوده و اثر متکلم کلام اوست. همچنین در علم درایه به حدیث نیز اثر اطلاق شده است.[۷۲]

قانون گذار ایران در ماده ۱ قانون حمایت از حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان و در مقام بیان موضوع مورد حمایت در تعریف اثر آورده است : « … به آنچه از راه دانش یا هنر و یا ابتکار پدیدآورندگان پدید می‌آید ، بدون در نظر گرفتن طریقه یا روشی که در بیان و یا ظهور و یا ایجاد آن به کار رفته اثر اطلاق می شود.» علی رغم آن که در این ماده سعی شده تا اثر به صورت ماحصل فکری پدیدآورنده تعریف شود ، اما بنا به تحلیل یکی از حقوق دانان این تعریف دارای اشکال بوده و جامع و مانع نسیت : جامع نیست ، زیرا اوصاف اصلی و دقیق یک اثر فکری یا ذهنی را بیان نمی کند. مانع نیست ، از این حیث که به دلیل کلی گویی تمامی آثار فکری اعم از اختراعات فنی و صنعتی را در برگرفته و از این حیث مجمل و مبهم است.[۷۳] اما در ماده ۱ پیش نویس لایحه جدید این ایراد برطرف شده و آمده است : « اثر عبارت است از هر گونه آفریده ادبی و هنری که در آن افکار و احساسات به شیوه ی اصیل ارائه شده است. » این ماده با بیان آفریده ادبی و هنری در بادی امر اختراعات فنی و صنعتی را از تعریف خارج نموده ، از طرف دیگر با بیان اصطلاح « شیوه ی اصیل ارائه » در انتهای ماده صراحتاً معیار اصالت را برای اثر تلقی شدن آثار ادبی و هنری که خود مقدمه حمایت مادی و معنوی می‌باشد ، بیان نموده است.

پس از روشن شدن مفهوم اثر نوبت به تبیین مفهوم اثر تلویزیونی می‌رسد ؛ در رابطه با مفهوم اثر تلویزیونی در قانون حمایت حقوق مولفان ، مصنفان و هنرمندان تعریفی ارائه نشده و تنها در بند ۳ ماده ۲ قانون مذکور و در مقام بیان آثار قابل حمایت به اثر سمعی و بصری اشاره شده و آمده است : « اثر سمعی و بصری به منظور اجراء در صحنه های نمایش یا پرده سینما یا پخش از رادیو یا تلویزیون که به هر ترتیب نوشته یا ضبط یا نشر شده باشد ، قابل حمایت می‌باشد. » با این وجود در پیش نویس لایحه جدید بعد از تعریف اثر ، ابتدائاً اثر ادبی[۷۴] تعریف شده و اثر دیداری- شنیداری (ترجمه فارسی اثر سمعی و بصری) از مصادیق آن خارج شده است. اما در بند ۶ ماده ۱ لایحه مذکور به تبعیت از معاهده بین‌المللی ثبت آثار سمعی و بصری ۱۹۸۹ میلادی[۷۵] در تعریف اثر دیداری – شنیداری آمده است : « اثر دیداری- شنیداری عبارت است از : اثری متشکل از مجموعه ای از تصاویر متوالی و مرتبط به گونه ای که مشاهده آن ها احساس متحرک بودن را در ذهن به وجود آورد ، خواه با صوت همراه باشد یا نباشد.» نکته قابل تأمل آنکه در کنوانسیون برن و اصلاحیه های بعدی آن نه تنها به تعریف اثر یا اثر سمعی و بصری اشاره نشده ، بلکه تنها به حمایت از آثار سینمایی و فعالیت های مربوط به آن اشاره شده است. حتی در کنوانسیون رم هم علی رغم حمایت از سازمان های پخش به تعریف آثار قابل پخش ( اعم از رادیویی یا تلویزیونی) اشاره ای نشده است.

با توجه به اینکه یکی از حقوق دانان در تعریف اثر تلویزیونی آورده است : « اثر تلویزیونی مجموعه ای از تصاویر است که ‌بر اساس قواعد و ویژگی های خاص این رسانه پرداخته شده و یا مورد اقتباس قرار گرفته و در نهایت یک برنامه تلویزیونی را می‌سازد. »[۷۶] نتیجتاً می توان گفت : اثر تلویزیونی همان برنامه های دیداری و شنیداری است که با روشن شدن تلویزیون بر صفحه آن پدیدار شده و بیینده را وارد دنیای ناشناخته ها می‌کند. ‌بنابرین‏ آنچه از رسانه تلویزیونی پخش می شود ، برنامه تلویزیونی است که خود ممکن است حاوی یک یا چند اثر تلویزیونی باشد.

گفتار دوم : انواع آثار تلویزیونی

افزایش کانال های تلویزیون سراسری و استانی از یک سو و پخش آثار تلویزیونی در اغلب ساعات شبانه روز و گاهاً در تمام ۲۴ ساعت موجب شده تا آثاری که در قالب برنامه های مختلف از تلویزیون پخش می‌شوند ، دارای تنوع و گستردگی فراوانی باشند. بدون شک مهم ترین هدف از تولید چنین برنامه هایی جذب مخاطب و اثرگذاری بر رفتارهای اوست ؛ در یک برداشت کلی رسانه ها به خصوص تلویزیون برای رسیدن به هدف مذکور کارکردی ۴ وجهی خواهند داشت :

در بادی امر همان گونه که در مقدمه قانون اساسی آمده است ، برنامه ها و آثار تولیدی می بایست جنبه ارشادی داشته و بیش از پیش بر تحکیم آرمان های اصیل جامعه اسلامی اعم از واجبات و مستبحات بپردازند. دوم آنکه از لحاظ اطلاعاتی با انعکاس رویدادهای داخلی و خارجی و تحلیل اخبار با ارتقای آگاهی عمومی جامعه زمینه را برای برداشت صحیح از وقایع فراهم سازند. سوم آنکه با آموزش های مفید و مؤثر در زمینه علمی و فرهنگی و هنری در جهت برخورداری بینندگان از آموزش رایگان و سهل الوصول برای افزایش توانمندی ها و نهایتاًً ارتقای فرهنگ عمومی گام بردارند. نهایتاًً با طراحی برنامه های شاد و تفریحی موجبات ساعاتی خوش را برای بینندگان فراهم سازند.[۷۷] نیل ‌به این کارکرد چهار گانه مستلزم تلاش روز افزون طراحان و برنامه سازان سازمان صدا و سیما برای تولید و پخش برنامه ها است. علی رغم حجم فزاینده برنامه ها می توان با بهره گرفتن از سه معیاری که در ادامه تشریح می‌گردد ، آن ها را طبقه بندی نمود.

بند اول ) از لحاظ موضوع

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:25:00 ق.ظ ]




۲-۶-۱متغیر های مستقل: متغیر های مستقل تحقیق در ذیل ارائه می‌گردد

تغییرات در وجه نقد و سرمایه گذاری های کوتاه مدت شرکت نسبت به سال گذشته است که از تفاوت وجه نقد و سرمایه گذاری های کوتاه مدت سال جاری و وجه نقد و سرمایه گذاری های کوتاه مدت سال گدشته شرکت به دست می‌آید.

کل وجه نقد شرکت برای ابتدای دوره یا انتهای دوره قبل.

ارزش بازار در ابتدای دوره تحقیق است که از طریق ضرب تعداد سهام در قیمت ابتدای دوره هر شرکت به دست خواهد آمد.

تغییر در سود قیل از بهره و مالیات شرکت است و در واقع از تفاوت سود قبل از مالیات و بهره ( ) سال جاری و سود قبل از بهره و مالیات سال قبل به دست می‌آید.

تغییر در کل دارایی به غیر وجه نقد و سرمایه گذاری های کوتاه مدت است و به صورت زیر محاسبه می شود.

(کل دارایی های سال جاری- وجه نقد سال جاری- سرمایه گذاری های کوتاه مدت سال جاری)-
( کل دارایی های سال قبل- وجه نقدسال قبل- سرمایه گذاری های کوتاه مدت سال قبل )

تغییر در هزینه های تحقیق و توسعه است و در صورتی که در صورت‌های مالی گزارش نشود صفر در نظر می گیریم.

تغییر در هزینه های بهره می‌باشد و همانند متغیر های بالا از تفاوت هزینه های بهره سال جاری و سال قبل محاسبه خواهد شد.

کل تغییر در سود تقسیمی شرکت.

کل تامین مالی شرکت است که به صورت زیر محاسبه خواهد شد.

تغییر در بدهی ها + تغییر در سرمایه

در رابطه بالا منظور همان کل سرمایه شرکت است نه حقوق صاحبان سهام.

جریان وجه نقد شرکت است که از صورت جریان وجه نقد شرکت به دست خواهد آمد.

کل دارایی های شرکت می‌باشد

هزینه استهلاک شرکت می‌باشد.

اندازه شرکت است که از طریق لگاریتم کل دارایی های شرکت به دست خواهد آمد.

کل دارایی های ثابت شرکت است.

ارزش بازار شرکت به کل ارزش دفتری شرکت است.

۷-۱فرضیه های تحقیق:

۱) ارزش نهایی انعطاف پذیری به طور معنادار مثبت است.

۱-۱)ارزش نهایی انعطاف پذیری با روش فارکلند و وانگ به طور معنادار مثبت است.

۲-۱) ارزش نهایی انعطاف پذیری با روش کلارک به طور معنادار مثبت است.

۲) بین ارزش نهایی انعطاف پذیری و نسبت اهرمی رابطه معکوس وجود دارد.

۳) ارزش نهایی انعطاف پذیری بیشترین تاثیر را بر تصمیمات ساختار سرمایه شرکت‌ها دارد.

۸-۱تعریف مفاهیم و واژگان تخصصی:

انعطاف پذیری مالی:توانایی واحد انتفاعی در تامین وجه نقد در فاصله کوتاه از دریافت اطلاعات در باره نیازمندی های مالی پیش‌بینی نشده یا پیدا شدن فرصت مناسب برای سرمایه گذاری دانست(شباهنگ،۱۳۸۴،ص۱۵۴).

ساختار سرمایه: ساختار سرمایه ترکیبی از بدهی‌ها و حقوق صاحبان سهام است که شرکت‌ها با آن تأمین مالی دارایی‌های خود را انجام می‌دهند. شرکت‌ها از دو منبع بدهی و حقوق صاحبان سهام در ترکیب ساختار سرمایه خود استفاده می‌کنند. انتخاب بین بدهی و یا حقوق صاحبان سهام به عنوان یک منبع تأمین مالی جدید تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی است که بر ساختار سرمایه شرکت تأثیر می‌گذارند(فریدونی، شریعت پناهی،۱۳۸۶،ص۳۸).

ارزش نهایی وجه نقد: واکنش سرمایه گذاران به یک ریال تغییر در وجه نقد در قالب بازدهی غیر عادی را ارزش نهایی وجه نقد گویند(کلارک،برایان،۲۰۱۰،ص۸).

اهرم مالی: عبارت است از درصد تغییرات سود خالص نسبت به درصد تغییرات سود عملیاتی یعنی با یک درصد تغییر در سود عملیاتی، سود خالص چقدر تغییر می­ کند(فریدونی، شریعت پناهی، ۱۳۸۶،ص۳۴).

تئوری نمایندگی: این نظریه مربوط به مواردی است که یک نفر مسئولیت تصمیم گیری را در خصوص توزیع منایع مالی و اقتصادی و یا انجام خدمتی را طی قراداد به شخص دیگر واگذار می کند. شخص اول را صاحب کار و شخص دوم را نماینده گویند(نمازی،محمد،۱۳۸۴،ص۱).

فصل دوم

مروری بر ادبیات

تحقیق

۱-۲مقدمه

یکی از اصلی ترین تصمیمات مدیران مالی در شرکت های سهامی عام، تعیین ترکیب بدهی و سهام است که این تصمیمات باید در راستای به حداکثر رساندن ثروت سهام‌داران، اتخاذ شوند.

دیدگاه سنتی در ساختار سرمایه، بر این نظریه استوار بود که می توان با بهره گرفتن از اهرم، ارزش شرکت را افزایش داد. اما آغاز نظریات مدرن ساختار سرمایه را می توان مقاله اولیه مودیلیانی و میلر(۱۹۵۸) دانست که اظهار کردند، تحت شرایط خاص (وجود بازار رقابت کامل، نبود مالیات بر درآمد، عدم وجود هزینه های ورشکستگی و نمایندگی، وجود تقارن اطلاعاتی بین فعالان بازار سرمایه)، ارزش شرکت مستقل از ساختار سرمایه است. اندکی بعد درسال۱۹۶۳ ، این دو اندیشمند، با افزودن معافیت های مالیاتی بدهی برای شرکت هایی که از بدهی استفاده می‌کنند، ایجاد اهرم مالی را باعث افزایش ارزش شرکت دانستند. سپس، میلر در سال۱۹۷۷ ، با افزودن مالیات بر درآمدهای شخصی به مدل، دریافت که مزایای مالیاتی به وسیله مالیات بر درآمدهای شخصی از بین می رود.

با این وجود، شواهد حاصل از مطالعات تجربی نشان داد که رفتار واقعی تامین مالی شرکت ها، با ادبیات نظریه های ساختار سرمایه سازگاری ندارند. ‌بنابرین‏، متعاقب انتشار نظریات مودیلیانی و میلر ‌در سال‌ های ۱۹۵۸ و ۱۹۶۳ و رفتار متناقض شرکت ها، تئوری های نوینی مانند توازی ایستا و ترجیحی ارائه شدند. در تئوری توازی ایستا فرض می شود، شرکت یک نسبت بدهی مطلوب را تعیین کرده و به سوی آن حرکت می‌کند. در تئوری ترجیحی، شرکت ها تامین مالی داخلی را به تامین مالی خارجی ترجیح می‌دهند و نسبت بدهی مطلوب و مشخصی برای شرکت ها وجود ندارد(قالیباف،ایزدی،۱۳۸۸،ص۱۰۵-۱۰۶).

در ادامه فصل مبانی نظری تحقیق به صورت مبسوط ارائه می‌گردد، مبانی نظری شامل هزینه سرمایه، بخش‌های ساختار سرمایه، مدل‌های ساختار سرمایه، اهرم مالی و ارزش گذاری شرکت، مفهوم ساختار سرمایه، عوامل مؤثر بر ساختار سرمایه، دیدگاه های مؤثر بر ساختار سرمایه، تئوری های ساختار سرمایه، مالیات و ساختار سرمایه، ساختار سرمایه و ورشکستگی و در نهایت انعطاف پذیری مالی می‌باشد که در ادامه توضیح داده خواهد شد. همچنین در ادامه فصل به پیشینه تحقیق نیز اشاره شده است.

۲-۲مبانی نظری

۱-۲-۲هزینه سرمایه:

هزینه سرمایه بازدهی است که بایستی برای استفاده از وجوه سرمایه گذار تهیه شود. اگروجوه قرض شوند هزینه مرتبط با بهره که بایستی برای وام پرداخت شود است. اگروجوه حقوق صاحبان هستند، هزینه بازدهی است که سرمایه گذار انتظار دارد، چه ازقیمت سهام و چه سود تقسیمی. از دیدگاه سرمایه گذار هزینه سرمایه ای همان نرخ مورد انتظار بازده می‌باشد .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:25:00 ق.ظ ]




رویکردبرنامه درسی هنر

رویکرد، دیدگاه کلی است که در سراسر برنامه حاکم است و مانند چتری همه ی عناصر برنامه را پوشش می‌دهد. جهت گیری کلی برنامه درسی ملی شکوفایی، تقویت و توسعه فطرت الهی(نظیر خداپرستی، زیبایی، دوستی، خلاقیت و …) است (برنامه درسی ملی: ص۳۱). این رویکرد با نگاهی جامع به انسان زمینه ساز رشد متعادل انسان در چهار عرصه ارتباط با خدا، خود، خلق و خلقت است.

رویکرد برنامه درسی هنر یا همان تربیت هنری نیز درصدد شکوفایی فطرت دانش آموزان از طریق ایجاد محیط آزاد برای تقویت حواس، تخیل، خلاقیت، ظرفیت های نهفته هوش و تفکر و افزایش حساسیت دانش آموزان نسبت به ویژگی ها و ابعاد زیباشناختی اشیاء و پدیده‌های مختلف است. درس هنر از طریق تربیت هنری در صدد ایجاد رشد و شکوفایی قابلیت ها و حساسیت های هنرمندانه دانش آموزان است و به آن ها یاد می دهدکه چگونه ببینند، بشنوند، ارتباط برقرار سازند و در جهت رشد و کمال حرکت کنند. علاوه بر آن آشنا کردن دانش آموزان با شیوه های بیان و ابراز هنرمندانه، طراحی و اجرای هنری، کسب آگاهی از هنر و تاریخ آن، قدردانی از هنرمندان و آثار هنری و ارزشمند شمردن آن هاست.

” تربیت هنری ” را به پنج موضوع کلی می توان تفکیک کرد که عبارت اند از :

۱- زیبا شناسی ۲- ارتباط با طبیعت ۳- آشنایی با تاریخ هنر ۴- تولید محصول هنری ۵- نقد هنری

این مباحث ، مهم ترین عناصر آموزش هنر از دوره ی ابتدایی تا دانشگاه هستند و بنابر سطح آموزش و متناسب با سنین آموزشی ، باید مطرح شوند(نواب صفوی و همکاران، ۱۳۸۷: ص ۱۲).

  1. زیباشناسی : یعنی درک توجیه قضاوت های افراد درباره آثار و اشیای هنری، یا طرح پرسشهایی درباره ماهیت هنر و قضاوت های آگاهانه درباره هنر. زیبایی شناسی را مطالعه پاسخ های فلسفی و روان شناسانه به هنر دانسته اند. حوزه ای از این علوم که به درک زیبایی و ارزش هنر می پردازد. شاخه ای از فلسفه و روان شناسی که درصدد درک تجارب و برداشت های هنری مان می‌باشد. از این رو زیبایی شناسی، اصطلاح به کار رفته برای واکنش های حسی و شناختی به هنر است (ویسلار[۴۸]،۲۰۰۴؛ ص۲۱۶).

۲- ارتباط با طبیعت: برای درک طبیعت و پرورش حواس دانش آموزان باید به حکمت آفرینش توجه داشت که چگونه عناصر گوناگون در کنار هم قرار گرفته و برای بقای همدیگر می کوشند. طبیعت علاوه براینکه در هنر الهام بخش ماست در کسب سایر مهارت های زندگی همچون دوستی، عشق، امید، خلاقیت و نو آوری نیز می‌تواند معلم خوبی برای ما باشد. تعادلی که در عناصر طبیعت وجود دارد و توازن و هماهنگی بین آن ها می‌تواند به عنوان الگویی برای زندگی مطرح شود.

ایجاد انگیزه، پرورش حواس، استعداد و تخیل در طبیعت، سلامت و بهداشت روانی و آموزش را تضمین می‌کند و تأثیرگذار در یادگیری درس هنر و سایر دروس می‌باشد. توصیف و تفسیر طبیعت، توجه به زیبایی طبیعت، تقویت حس زیبادوستی، و یافتن استدلال های علمی و منطقی از ارکان مورد توجه در این بحث می‌باشد(محمدپور، نیکان پور:۱۳۲۸۲؛ ص ۲۴-۲۲).

۳- آشنایی با تاریخ هنر: یعنی کسب دانش درباره نقش هنرمندان و فرهنگ و جامعه در آثارهنری، یا آگاهی از نقش هنر در فرهنگ گذشته و معاصر. از طریق تاریخ هنری، دانش آموزان ‌به این درک نایل می‌آیند که تمام اَشکال هنری، بعد ضروری فرهنگ هستند و اینکه تمام فرهنگ ها، هنر را رهنمون هستند حال، در پاسخ به اینکه چرا باید تاریخ هنر را مطالعه کرد، می توان گفت: هنگامی که دانش آموزان تاریخ هنری را مطالعه می‌کنند، آن ها ارزش و نقش بی همتای فرهنگ شان رامی آموزند به عبارتی دیگر، تاریخ هنری« چه کسی، چه چیز، چه وقت، کجا، و چرا[۴۹] » را به ما می‌گوید(گانتر[۵۰]، ۲۰۰؛ ص۹۵).

تاریخ هنری به نقشی که هنر و هنرمند در توسعه میراث فرهنگی جهان و جامعه معاصر ایفا کرده‌اند، می پردازد. از راه بررسی آثار هنری، دانش آموزان پذیرش تفاوت ها و شباهت های موجود میان مردم در زمانها، فرهنگ‌ها، مذاهب، و قومیت های مختلف را درک می‌کنند. آموختن درباره هنرمندان خاص و آثارشان، دوره زمانی شان، ممکن است برای برخی از دروس مناسب به نظر آید. اما هدف اصلی، درک اهمیت هنر و هنرمند در پیشرفت بشری گذشته و حال است(فینسترا وگویدموند[۵۱]، ۲۰۰۶؛ ص۷).

۴- تولید محصول هنری: یعنی ایجاد و خلق آثار هنری، یا ساخت آثار هنری. به منظور کسب رضایت از خلق هنر، دانش آموزان از راه تولید آثار هنری، آموزه هایی را درباره فرایند هنری می آموزند و از این روی می‌توانند در سطحی مطلوب تر، آثار و کوشش های سایر هنرمندان را پاس بدارند. مادامی که تمامی دانش آموزان، عملاً هنرمند نخواهند شد، اما همه آن ها ساکنان دنیای هنر خواهند بود و از تجارب تولید هنری شان در سطح مدارس بهره مند خواهند شد. اِمپوه معتقد است که آثار هنری خلق شده در هر دوره ای، تبیینی از تمدن را ثبت و ضبط کرده‌اند. از این رو می توان گفت که تولید هنری نقشی اساسی و اولیه در فهم هنر دارد(اِمپوه[۵۲]، ۲۰۰۲؛ ص۲۹).

۵- نقد هنری: یعنی واکنش و قضاوت درباره ویژگی‌های موجود در اَشکال و آثار هنری، یا تفسیر و تحلیل هنر. به باور فیسترا و گویدموند نقد هنری، شکلی از سواد تجسمی[۵۳] است که طی آن دانش آموز درباره اشکال هنری به مشاهده، توصیف، تحلیل، تفسیر و قضاوت می پردازد. تحلیل مکتوب[۵۴] از سوی منتقدان مشهور، به اندازه آثار هنری ارزشمند فرهنگی، می‌تواند در حوزه مطالعه انتقادی هنر مؤثر واقع گردد(فینسترا وگویدموند، ۲۰۰۶؛ ص۴۱).

دابس(به نقل از اسکاپل[۵۵]، ۲۰۰۶ : ص۱۵) اظهار می‌دارد، « نقد هنری، توانایی درک و پذیرش هنر، نقش آن در جامعه را ارتقاء می‌دهد. اساساً نقد هنری، ارتباطی است بین مخاطب و اثر هنری. مخاطب یک اثر هنری به طرح پرسش هایی پیرامون این که آن چیست، به چه منظور است، و چه ارزشی دارد، می پردازد.»

اصول حاکم بر برنامه درسی هنردوره ابتدایی

مهرمحمدی (۱۳۹۰) اصول برنامه درسی هنردر دوره ابتدایی رابه شرح ذیل بیان ‌کرده‌است.

  1. برخورداری درس هنر از جایگاهی مستقل و تعریف شده

درس هنر، یکی از مواد آموزشی درجدول مواد درسی دوره ابتدایی است و دو ساعت در هفته به آن اختصاص یافته است. معلم به تناسب شرایط کلاس و مدرسه خود، برنامه این ساعت ها را تنظیم می‌کند.

  1. جامعیت محتوایی

درس هنر از تنوع رشته‌های هنری برخوردار است. در این درس رشته‌های نقّاشی، کاردستی، تربیت شنوایی، قصّه و نمایش درکنار هم قرارگرفته اند. این رشته ها درحین این که از یکدیگرمتمایز ومتفاوت هستند، و مبانی خاص و کارکردهای منحصربه فردی دارند ولی همه ی جلوه های هم سنخ و جوشیده از ژرفای احساس و اندیشه اند و زیبایی ویژگی مشترک همه آن هاست.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ق.ظ ]




نمودار (۴-۲) ثبت فراوانی تعداد برقراری تماس چشمی در پنج جلسه ارزیابی

جدول (۴-۳): پنج جلسه ثبت داده های رفتار تماس چشمی در مرحله پیگیری

فراوانی

زمان

رفتار هدف

جلسات

۵

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه اول

۷

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه دوم

۶

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه سوم

۷

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه چهارم

۸

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه پنجم

این جدول داده های مربوط به ثبت رفتار تماس چشمی آزمودنی اول را در ۵ جلسه مرحله پیگیری نشان می‌دهد.

نمودار (۴-۳) ثبت فراوانی تعداد برقراری تماس چشمی در پنج جلسه پیگیری

آزمودنی دوم(B)

آزمودنی دوم ۷ ساله است و از سن ۴ سالگی توسط پزشک متخصص تشخیص درخودماندگی با عملکرد بالا داده شده است و حدود ۲ سال است که به کلینیک مراجعه کرده و از خدمات مخصوص این کودکان برخوردار شده است . وی تنها فرزند خانواده می‌باشد که پدر و مادرش حدود یک سال است از هم جدا شدند و کودک با مادرش زندگی می‌کند . این آزمودنی درمقیاس سنجش درخودماندگی کودکی( کارز) نمره ۴۸ را کسب کرد که کودک را ‌در دامنه نابهنجار متوسط تا شدید قرار می‌دهد، و همچنین نمره ۲۸ را در مقیاس ارتباط اجتماعی اولیه(SCQ) کسب کرد که ۱۳ نمره بالاتر از نقطه برش ۱۵ می‌باشد .مراحل کار با آزمودنی دوم هم شبیه آزمودنی اول برگزار شده است .

جدول(۴-۴) : پنج جلسه ثبت داده های رفتاری تماس چشمی در مرحله خط پایه

فراوان

زمان

رفتار هدف

جلسات

۶

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه اول

۸

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه دوم

۶

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه سوم

۹

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه چهارم

۵

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه پنجم

این جدول داده های مربوط به رفتار تماس چشمی آزمودنی دوم را در ۵ جلسه خط پایه نشان می‌دهد

نمودار (۴-۴) ثبت فراوانی تعداد برقراری تماس چشمی در پنج جلسه خط پایه

جدول(۴-۵) : پنج جلسه ارزیابی رفتار تماس چشمی بعد از هر پنج جلسه

فراوانی

زمان

رفتار هدف

جلسات

۸

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه اول بعد از پایان پنجمین جلسه آموزش

۱۰

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه دوم بعد از پایان دهمین جلسه آموزش

۹

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه سوم بعد از پایان پانزدهمین جلسه آموزش

۱۲

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه چهارم بعد پایان بیستمین جلسه آموزش

۱۱

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه پنجم بعد ازپایان بیست و پنجمین جلسه آموزش

این جدول داده های مربوط به رفتار تماس چشمی را در ۵ جلسه مرحله ارزیابی به منظور بررسی اثربخشی روش های یرجسته سازی چهره بر افزایش تماس چشمی آزمودنی دوم را نشان می‌دهد.

نمودار (۴-۵) ثبت فراوانی تعداد برقراری تماس چشمی در پنج جلسه ارزیابی

جدول (۴-۶): پنج جلسه ثبت داده های رفتار تماس چشمی در مرحله پیگیری

فراوانی

زمان

رفتار هدف

جلسات

۹

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه اول

۱۱

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه دوم

۱۱

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه سوم

۱۲

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه چهارم

۱۲

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه پنجم

این جدول داده های مربوط به ثبت رفتار تماس چشمی آزمودنی دوم را در ۵ جلسه مرحله پیگیری نشان می‌دهد.

نمودار (۴-۶) ثبت فراوانی تعداد برقراری تماس چشمی در پنج جلسه پیگیری

آزمودنی سوم ©

آزمودنی سوم ۷ ساله است، وی در یک خانواده ۶ نفری زندگی می‌کند و فرزند سوم خانواده است . کودک در سن ۶ سالگی توسط پزشک متخصص درخودمانده با عملکرد بالا تشخیص داده شده است و حدود یک سال و ۴ ماه است که در کلینیک مخصوص این کودکان خدمات آموزشی و توانبخشی دریافت می‌کند . این آزمودنی درمقیاس سنجش درخودماندگی کودکی( کارز) نمره ۴۶ را کسب کرد که کودک را در دامنه متوسط تا شدید ۴۵-۶۰ قرار می‌دهد، و همچنین نمره ۲۹ را در مقیاس ارتباط اجتماعی اولیه(SCQ) کسب کرد که ۱۴ نمره بالاتر از نقطه برش ۱۵ می‌باشد . مراحل کار با این آزمودنی همانند آزمودنی های قبلی برگزار شده است .

جدول(۴-۷) : پنج جلسه ثبت داده های رفتاری تماس چشمی در مرحله خط پایه

فراوان

زمان

رفتار هدف

جلسات

۵

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه اول

۷

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه دوم

۴

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه سوم

۶

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه چهارم

۴

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه پنجم

این جدول داده های مربوط به رفتار تماس چشمی آزمودنی سوم را در ۵ جلسه خط پایه نشان می‌دهد.

نمودار (۴-۷) ثبت فراوانی تعداد برقراری تماس چشمی در پنج جلسه خط پایه

فراوانی

زمان

رفتار هدف

جلسات

۶

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه اول بعد از پایان پنجمین جلسه آموزش

۸

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه دوم بعد از پایان دهمین جلسه آموزش

۷

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه سوم بعد از پایان پانزدهمین جلسه آموزش

۹

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه چهارم بعد پایان بیستمین جلسه آموزش

۷

۱۵ دقیقه

برقراری تماس چشمی به مدت ۳ ثانیه

جلسه پنجم بعد ازپایان بیست و پنجمین جلسه آموزش

جدول(۴-۸) : پنج جلسه ارزیابی رفتار تماس چشمی بعد از هر پنج جلسه

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ق.ظ ]




بند سوم: اعطای مهلت در حقوق ایران

اعطای مهلت اضافی برای اجرای تعهدات متعهد در حقوق ایران به عنوان یک قاعده و موضوع مرسوم وجود ندارد. تنها در برخی موارد به صورت جسته و گریخته در برخی قوانین، احکامی در این خصوص وجود دارد که البته همه ویژگی های مربوط به اعطای مهلت اضافی از جمله پیشنهاد اجرای تعهد در مهلت اضافی از سوی متعهد و تعیین مهلت به وسیله متعهدله را ندارد. در قانون مدنی به عنوان مادر قوانین حقوق خصوصی، در خصوص اعطای مهلت و شرایط و حدود و ثغور آن بحثی به میان نیامده است که طرفین قرارداد در صورت عدم اجرا از سوی متعهد، به آن رجوع و هر یک تکلیف خود را در خصوص این امر بدانند. با این حال این بدان معنا نیست که اصولاً در قانون مدنی ایران ماده قانونی در باب اعطای مهلت اضافی به متعهد برای اجرای تمام و کمال تعهداتش وجود ندارد، بلکه با استقراء در مواد مختلف آن می توان این موضوع را استنتاج کرد.

یکی از مواردی که می توان با دقت در مواد قانون مدنی دریافت که اعطای مهلت در قانون مدنی ایران پذیرفته شده است، موضوع لزوم الزام متعهد به ایفای تعهد قبل از ایجاد حق فسخ است. همان گونه که می‌دانیم در حقوق ما به هنگام نقض قرارداد، امکان فسخ قرارداد به عنوان اولین راه حل پیش‌بینی نشده است. حقوق ایران به تبعیت از نظر مشهور فقهای شیعه شیوه اجبار به انجام عین تعهد را پذیرفته و مورد تأکید قرار داده است. در صورت تخلف از انجام تعهدات قراردادی، متخلف ملزم به ایفای تعهداتش می شود و تا زمانی که راهی غیر از فسخ وجود نداشته باشد، این الزام وجود دارد[۲۱۴]. به همین دلیل است که مثلاً در صورتی که بایع در تسلیم مبیع یا خریدار در پرداخت ثمن تأخیر ورزد، ممتنع اجبار به تسلیم می‌گردد (ماده ۳۷۶ قانون مدنی). قانون مدنی بیش از آن که به فسخ قرارداد به عنوان ضمانت اجرای تخلف از تعهدات توجه داشته باشد، در صدد است تا زمینه برای اجرای کامل قرارداد فراهم شود. برای این که چنین مقصودی برآورده شود لازم است پس از گذشتن مهلت اجرای قرارداد، مهلت جدیدی به متعهد داده شود تا تعهداتش را اجرا کند. از سوی دیگر، حتی نفس این امر که متعهدله حق دارد که برای اجبار متعهد به دادگاه رجوع کند مؤید این مطلب است که به متعهد فرصتی برای ایفای تعهداتش داده خواهد شد، زیرا از آنجا که مطابق یک قاعده فقهی، مقدمه واجب واجب است، لذا اعطای مهلت به متعهد مقدمه ای برای انجام تعهداتش خواهد بود. این موضوع در ماده ۲۷۷ قانون مدنی تصریح شده است. به موجب قسمت اخیر این ماده: «حاکم می‌تواند نظر به وضعیت مدیون، مهلت عادله یا قرار اقساط دهد». از دیگر مواردی که در قانون مدنی در خصوص اعطای مهلت وجود دارد ماده ۶۵۲ قانون مدنی در خصوص عقد قرض است که شبیه به ماده ۲۷۷ همین قانون است. در این ماده آورده شده است که : «در موقع مطالبه، حاکم مطابق اوضاع و احوال برای مقترض مهلت یا اقساطی قرار می‌دهد». هر چند در رویه قضایی، قضات محاکم ‌به این ماده و ماده ۲۷۷ قانون مدنی التفات نمی کنند و متعهد قرارداد را که خواهان مهلت است را به سمت دادن دادخواست اعسار از پرداخت محکوم به هدایت می‌کنند.

نکته ای که باید در اینجا خاطر نشان ساخت این است که دادن مهلت که در حقوق ایران به شیوه الزام متعهد به ایفای تعهدات قراردادی انجام می‌گیرد، الزاماًً باید از طریق دادگاه باشد، در غیر این صورت اگر متعهدله به تنهایی یا با توافق متعهد، مهلت اضافه ای برای اجرای تعهدات متعهد تعیین کنند و آن مهلت نیز بدون انجام تعهدات متعهد خاتمه یابد، این امر حقی به متعهدله برای فسخ قرارداد نمی دهد، بلکه وی باید به دادگاه مراجعه و الزام متعهد به ایفای تعهدات قراردادی را بخواهد، مگر این که فسخ عقد شرط شده باشد.

گفتار دوم: تعیین کننده مهلت

بعد از تبیین اصل موضوع یعنی اعطای مهلت و پذیرفتن آن، باید دید شخصی که مهلت را تعیین می‌کند کدام یک از طرفین قرارداد است. اهمیت موضوع از آن جهت است که در صورت انتخاب هر یک از طرفین قرارداد برای این امر، اختیار تعیین میزان مهلت در اختیار وی خواهد بود و ممکن است طرف مقابل از اختیار خود بر خلاف منافع طرف مقابل استفاده کند و به وی ضرر برساند. موارد فوق را در حقوق و اصول مورد تحقیق به بحث خواهیم گذاشت.

بند اول: در اصول قراردادهای تجاری بین‌المللی

ماده ۴-۱-۷ اصول قراردادهای تجاری بین‌المللی بیان می‌دارد: «طرف مسئول عدم اجرا می‌تواند … هر گونه عدم اجرایی را جبران کند، به شرط این که : الف) بدون تأخیر غیر موجه ، اخطاری مبنی بر نحوه پیشنهادی ِجبران عدم اجرا و زمان بندی آن را به طرف دیگر بدهد».از طرف دیگر ماده ۱-۵-۷ بیان می‌دارد: «‌در مورد عدم اجرای تعهد، طرف زیان دیده می‌تواند با اخطار به طرف دیگر، مدت زمانی اضافی برای اجرای تعهد در اختیار او قرار دهد». شاید در بداهت امر این گونه به ذهن متبادر شود که چون متعهد قرارداد از انجام وظایف قراردادی خود تخلف ‌کرده‌است و قرارداد را به نحو کامل اجرا نکرده است، متعهدله در تعیین مهلت زمانی اضافی دارای اختیار کامل می‌باشد، ولی با ملاحظه مواد فوق مشخص می شود که در یک ماده متعهد و در ماده دیگری متعهدله به عنوان تعیین کنده مهلت اضافی برای اصلاح مورد تعهد معرفی شده اند. سوال این است که کدام یک از دو طرف مهلت اضافی برای انجام تعهد را تعیین می‌کنند؟ متعهد یا متعهدله؟ هر چند شاید بتوان گفت با وجود وصف «متعارف بودن مهلت» شاید تفاوت چندانی نکند که تعیین کننده مهلت چه کسی باشد. چرا که در صورت عدم توافق طرفین بر سر مدت زمان متعارف، دادگاه یا داور نسبت به تعیین مدت اقدام خواهد کرد. لذا بدین گونه نخواهد بود که صرفاً اختیار تعیین مهلت با متعهدله خواهد بود. اختیار وی با گنجانده شدن قید «متعارف بودن مهلت» محدود شده است و وی باید با ملاحظه این شرط نسبت به اعطای مهلت اضافی اقدام نماید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 11:24:00 ق.ظ ]