فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | هیجان – 1 |
نظریه های هوش : با وجودی که هوش یکی از آن موضوعاتی است که در حوزه روانشناسی ، بسیار مورد بحث قرار گر فته است اما تعریف استانداردی از این که چه چیزی دقیقاً تشکیل دهنده هوش است وجود ندارد . برخی پژوهشگران هوش را یک قابلیت منفرد و عمومی می دانند در حالی که برخی دیگر اعتقاد دارند که هوش در بر گیرنده دامنه ای از مهارت ها و استعداد ها است . آنچه در زیر میآید برخی از نظریه های عمده درباره هوش است که ظرف چندین سال اخیر ارائه گشته است .
هوش عمومی : چالزاسپیرمن [۱]
چالزاسپیرمن ( ۱۹۴۵ – ۱۸۶۳ ) ، روانشناس انگلیسی ، به تشریح مفهومی پرداخته است که آن را هوش عمومی یا عامل نامیده است . او پس از استفاده از روشی به نام « تحلیل عوامل » برای بررسی تعدادی از آزمونهای استعداد روانی ، متوجه شد که امتیاز این آزمون ها به نحو قابل ملاحظه ای به یکدیگر شبیه هستند . کسانی که نتایج خوبی در یک آزمون شناختی کسب کردهاند ، در سایر آزمونها نیز نتایج خوبی به دست آورده اند و بر عکس . اسپیرمن نتیجه گیری کرد که هوش یک قابلیت شناختی عمومی است که قابل ارزیابی و کمی شدن میباشد .
هوش چند گانه : هاوارد گاردنر[۲]
یکی از جدید ترین ایده ها ، نظریه هوش چند گانه هاواردگاردنر است . گاردنر به جای تمرکز بر تحلیل امتیاز آزمونها ، عقیده دارد که مقدار عددی هوش انسان ، بیانگر دقیق و کامل تواناییهای او نیست . نظریه او هشت هوش مختلف را بر پایه مهارت ها و توانایی هایی که در فرهنگ های مختلف ارزش گذاری شده اند ، توصیف میکند . این هشت هوش عبارتند از : هوش تصویری – فضایی ، هوش کلامی – زبانی ، هوش اندامی – جنسی ، هوش منطقی – ریاضی ، هوش میان فردی ، هوش موسیقیایی ، هوش درون فردی و هوش طبیعی .
نظریه سه وجهی هوش : رابرت استرنبرگ[۳]
رابرت استرنبرگ روانشناس معروف ، هوش را بدین صورت تعریف میکند : هوش عبارت است از فعالیت ذهنی در جهت انطباق هدفمند با محیط واقعی مربوط به زندگی شخص یا انتخاب و شکل دهی آن . با وجودی که او با گاردنر موافق است که هوش ، بسیار فراتر از یک قابلیت منفرد و عمومی است ، اما عقیده دارد که برخی از انواع هوش های گاردنر بهتر است به عنوان استعدادهای فردی در نظر گرفته شوند . آنچه استرنبرگ هوش موفق نامیده از سه عامل متفاوت تشکیل شده است :
هوش تحلیلی : این مؤلفه به قابلیت های حل مسئله اشاره میکند .
هوش مولد : این جنبه از هوش قابلیت برخورد با شرایط جدید با بهره گرفتن از تجربیات گذشته و مهارتهای فعلی است .
هوش عملی : این عنصر به قابلیت انطباق و وفق پذیری با یک محیط در حال تغییر اشاره میکند .
انواع هوش از دیدگاه استرنبرگ : استرنبرگ که نظریه خود را در دهه ۸۰میلادی مطرح کرده به اجزای عالیه عملیاتی و اجزای کسب معلومات در هوش اشاره میکند و بر این اساس وی نیز هوش را به انواع هوش کلامی ، هوش کاربردی و هوش اجتماعی تقسیم میکند .
هوش کلامی : در این نوع هوش فرد به سرعت مطالب را میخواند و می فهمد و در سخن گویی، واژگان بیشتر و دقیق تری به کار میبرد .
هوش کاربردی : با بهره گرفتن از این نوع هوش ،فرد هوشمند همواره موقعیت ها را خوب بررسی میکند و مسائل خود را به نحو مطلوب و موفقیت آمیز حل میکند .
هوش اجتماعی : فرد هوشمند با این نوع از هوش، افراد را آن گونه که هستند می پذیرد ، پیش از سخن گفتن می اندیشد و رفتار و کردارش با سنجیدگی و ژرف نگری همراه است.(به نقل ازآقا جانی پور،۱۳۸۶٫ ۷۵-۷۰)
هیجان[۴]:
واژهای که به عنوان هیجان به آن اشاره میکنیم،اصطلاحی است که روانشناسان و فلاسفه بیش از یک قرن درباره معنای دقیق آن به بحث و جدل پرداختهاند.
ریشه اصلی لغت emotion فعل لاتین motere به معنای حرکت کردن است که اضافه شدن پیشوند e) (معنای ضمنی دور شدن را به آن می بخشد.در فرهنگ آکسفورد[۵] معنای لغوی هیجان اینگونه آمده :”هر تحریک یا اغتشاش در ذهن ،احساس،عاطفه و هر حالت ذهنی قدرتمند وتهییج شده”. در اینجا هیجان برای اشاره به یک احساس ،فکر ،حالت روانی و بیولوژیکی مختص آن و دامنه ای از تمایلات شخصی برای عمل کردن به کار می رود.هیجانها پدیدههای چند وجهی بوده و تا اندازه ای حالت های عاطفی ذهنی میباشند وآنها باعث میشوند تا به شیوه ای خاصی احساس کنیم مثلا شادمان هستیم و …..همچنین پاسخ های زیستی نیز میباشند مانند آن دسته از واکنش های فیزیولوژیک که بدن را برای عمل سازگاری آماده میسازند.هیجان ها پدیدههای اجتماعی نیز بوده و تولید حالت های متمایز صوتی و بدنی میکنند که تجربه های هیجانی درونی ما را به دیگران انتقال میدهند.(گلمن ۱۹۹۵،ترجمه پارسا،۱۳۸۰)
از اوایل دهه ۱۹۸۰ بود که مفهوم متفاوتی از هیجانها ایجاد شد و شروع به رشد کرد.عقیده جدید این بود که هیجانها الزاماً در رفتار و تفکر هوشمندانه تداخل ایجاد نمی کنند،بلکه به هوش انسان کمک میکنند.در واقع یکی از تفکرات مهمی که در این سالها به وجود آمداین بود که هیجانها نوعی اطلاعات هستند .معنای آن این است که مردم از هیجانهای خود استفاده میکنند تا درباره دنیا و محیط اطراف خود ،قضاوت کنند.هیجانها چه نوع اطلاعاتی ارائه میدهند؟طبق این نظریه ،هیجانها درباره ارزش ،اطلاعاتی ارائه میدهند،آن ها نوعی علایم اختصاری و سریع هستند که به ما اطلاع می دهندچه چیزی را در محیط خود ارزیابی و قضاوت کرده ایم و آن را مثبت یا منفی یافته ایم.(گنجی، ۱۳۸۴)
تعداد هیجانهای شناخته شده ،با در نظر گرفتن ترکیبات ،تحولات و اختلافات جزئی میان آن ها ،به چندین نوع میرسد.در واقع هیجان های ظریف بی شماری وجود دارند که برای آن ها واژه ای نداریم.
از نظر برخی نظریه پردازان مجموعه هیجانات زیر جهان شمول هستند.
-خشم:تنفر،آزردگی ،غیظ،خصومت و ……
-اندوه:دلتنگی ،غصه و ناامیدی و………..
-عشق:پذیرش،رفاقت،شیفتگی و……….
-شادمانی: لذت،آسودگی ،خرسندی ،وجد و در نهایت شیدایی
-شرم:احساس گناه،حسرت،پشیمانی ،افسوس و توبه. .(گلمن۱۹۹۵،ترجمه پارسا،۱۳۸۰)
این استدلال که چند هیجان محوری وجود دارد،نیز از سوی پل اکمن[۶]مطرح شده است.وی گزارش داد که افراد متعلق به فرهنگ های مختلف در سراسر دنیا میتواند حالت ها یا چهره حاکی از چهار هیجان (ترس ،خشم ،اندوه و لذت) را تشخیص دهند. همین مسئله حاکی از جهان شمول بودن این هیجان ها میباشد.(مهانیان خامنه،۱۳۸۲)
تعاریف هیجان متعدد و اغلب متناقض میباشد، این تضاد به علت آن است که نماد های متعددی از هیجان وجود دارد.هیجان شامل حداقل چهار جزء اصلی زیر میگردد:
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:12:00 ب.ظ ]
|