هانت[۱۹۲] و اسپلبک (۲۰۰۶) در مطالعه ای با ۵۸۸ دانشجوی زن دریافتند، بد رفتاری هیجانی در طول دوران کودکی از طریق نقش میانجی ناگویی خلقی با اختلالات شخصیت رابطه دارد. پژوهشگران بیان داشتند تجارب آسیب زای دوران کودکی با اختلال در پردازش و تنظیم هیجانات به رشد ناگویی خلقی منجر می شود. در نتیجه، مشکل در مدیریت عواطف و افزایش سطح ناگویی خلقی ممکن است افراد را در معرض خطر بیشتر ابتلا قرار دهد (هانت و اسپلبک، ۲۰۰۶). در مقابل برخی از پژوهش های دیگر این یافته ها را تأیید نکردند. برای مثال زلانتیک[۱۹۳] و همکاران (۱۹۹۶) بین علائم تجزیه ای، ناگویی خلقی، تکانشگری، سوءاستفاده جنسی و خود آزاری رابطه معناداری مشاهده نکردند. همسو با آن ها پابی وبو و مکولاک[۱۹۴] (۲۰۰۴) در بررسی نمونه ای از دانشجویان به رابطه معنا داری بین ناگویی خلقی و بد رفتاری جنسی در کودکی دست نیافتند.

۲-۵-۶- ناگویی خلقی از دیدگاه روانپویشی

نظریه روانکاوی معتقد است که مشکلات در تنظیم عواطف ریشه در گذشته دارند، مانند ناگویی خلقی که روابط اولیه دشوار با والدین ممکن است در رشد آن نقش داشته باشد (پدروسا[۱۹۵] و همکاران، ۲۰۰۷). با این حال، نظریه روان پویشی بر چندین مدل مختلف تأکید می‌کند. برخی از نظریه های روان پویشی اشاره کردند که ناگویی خلقی دفاعی بر ضد احساسات است (هونری، ۱۹۵۲؛ کلمان، ۱۹۵۲؛ نقل از ماتیلا، ۲۰۰۹). در واقع مفهوم ناگویی خلقی ثانویه از این طریق به عنوان نوعی مکانیسم دفاعی تعریف شده است. برخی بحث ها نیز وجود دارد که ناگویی خلقی نباید به عنوان یک صفت شخصیتی در نظرگرفته شود، بلکه همانند اجتناب، بازداری، انکار یا سرکوبی یک مکانیسم دفاعی روان پویشی است که احتمال دارد با تولید گفتار هیجانی اندک همراه باشد (لاملی[۱۹۶] و همکاران، ۲۰۰۷).

پژوهش هایی که در حوزه روان تحلیل گری بخصوص بررسی مکانیسم های دفاعی افراد ناگویی خلقی انجام شد، نشانگر این است که افراد با ویژگی های ناگویی خلقی معمولا سبک های دفاعی رشد نایافته دارند (ماتیلا، ۲۰۰۹). رابطه ناگویی خلقی و همپوشی آن با سرکوبی، بحث انگیز است. شواهد تجربی وجود دارد که نشان می‌دهد این پدیده ها همپوشی دارند، اما در نهایت متمایزند (بگبی و همکاران، ۱۹۸۶؛ لبندن و همکاران، ۲۰۰۷). پیرو این مسئله سبک دفاعی رشد نا یافته یا ناسازگار (هلمس[۱۹۷] و همکاران، ۲۰۰۸)، برون زایی، کناره گیری، بازگشت[۱۹۸]، فرافکنی، عمل زدایی،[۱۹۹] پرخاشگری انفعالی (وایز[۲۰۰] و همکاران،۱۹۹۱) و تجزیه (ایروین و ملبین – هلبرگ، ۱۹۹۷؛ گراب و همکاران[۲۰۱]، ۲۰۰۲) مطرح شد (ماتیلا، ۲۰۰۹).

علاوه بر این نشان داده شد که ناگویی خلقی با دفاع رشد یافته رابطه منفی دارد (پارکر و همکاران، ۱۹۹۸). همسو با یافته های فوق، بشارت (۱۳۸۷) در بررسی رابطه سبک دفاعی افراد ناگویی خلقی در بین دانشجویان نشان داد که بین نمره ناگویی خلقی و سبک دفاعی رشد یافته، همبستگی منفی معنا دار و با سبک دفاعی نوروتیک و رشد نایافته رابطه مثبت معناداری وجود دارد (بشارت، ۱۳۸۷). با این حال حتی اگر بین ناگویی خلقی و دفاع رشد نایافته رابطه وجود دارد، این تأیید نمی کند که این ها پدیده‌های تبادلی هستند (ماتیلا، ۲۰۰۹).

۲-۵-۷- اختلال شخصیت مرزی و ناگویی خلقی

وب و مک موران[۲۰۲](۲۰۰۸)، طی پژوهشی گزارش داده‌اند که ناگویی خلقی تنها پیش‌بینی کننده ویژگی‌های اختلال شخصیت مرزی در نمونه ۱۳۴ نفری از دانشجویان بوده است. بر اساس نتایج این پزوهش، می توان گفت که رابطه بین این دو سندرم بالینی که دربرگیرنده شناسایی، تشخیص، درک و ارتباط بر قرا ر کردن با هیجانات دیگران است، می‌تواند توانایی فرد را برای کنترل این هیجانات تقویت کند. پژوهش ها نشان داده‌اند که هیجانات مثل یک سیستم پسخوراند عمل می‌کنند که با بهره گرفتن از این سیستم، افراد می‌توانند رفتارها و روابط بین فردی خود را تنظیم کنند (کارور و شیئر[۲۰۳]، ۱۹۹۰). برنبام[۲۰۴] (۱۹۹۶)، اظهار داشت زمانی که افراد نمی توانند هیجانات خود را شناسایی کنند، در نتیجه ممکن است نتوانند از پسخوراندی که این هیجانات تولید می‌کنند، استفاده کنند. ‌بنابرین‏ وی معتقد است که اختلال شخصیت مرزی ‌به این دلیل که بد تنظیمی هیجانی یکی از مشخصه‌ های اصلی اختلال شخصیت مرزی است با ناگویی خلقی همبستگی دارد، زیرا که ناتوانی در شناسایی هیجانات به ناتوانی در تنظیم آن مربوط می شود. به منظور درک بهتر رابطه همپوشانی بین ناگویی خلقی و اختلال شخصیت مرزی، لازم است رابطه زیر بنایی موجود بین آن ها بررسی شود. یک نقص معمول که در هر دو وجود دارد بد تنظیمی هیجانی است، که با واکنش هیجانی شدید، تجربه هیجانی شدید و افراطی، و فقدان مهار مدیریت هیجانات قوی مشخص می شود (وب و مک موران، ۲۰۰۸).

لواس[۲۰۵] و همکاران (۲۰۱۲) طی پژوهشی که با هدف بررسی رابطه بین ناگویی خلقی و اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان انجام دادند، دریافتند که افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مقایسه با افراد گروه کنترل ناگویی خلقی بیشتری دارند، اما این تفاوت تا حدودی با سطح افسردگی یا اضطراب قابل توجیه بود. لوآس و همکاران (۲۰۱۲) پژوهشی با هدف بررسی رابطه بین ناگویی خلقی و اختلال شخصیت مرزی در ۵۹ نوجوان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام دادند. آن ها در نتیجه پژوهش خود گزارش کردند که نوجوانان مبتلا به اختلال شخصیت مرزی در مقایسه با افراد سالم گروه کنترل، ناگویی خلقی بیشتری داشتند که با میزان افسردگی یا اضطراب آن ها همبستگی داشت، از این رو این افراد ناگویی خلقی در اختلال شخصیت مرزی را علامت ثانویه یا علامت وابسته به حالت خواندند.

یافته های پژوهش لانگ[۲۰۶] و همکاران (۲۰۱۱) نیز بر اهمیت ناگویی خلقی در اختلال شخصیت مرزی صحه گذاشته و نشان می‌دهد که ناگویی خلقی با تغییراتی در انتقال عصبی گابا ارژیک رابطه دارد. آن ها همچنین اضافه می‌کنند افرادی که در مقیاس ناگویی خلقی نمره بالایی می گیرند حالات غیر انطباقی از تنظیم هیجان از خود بروز می‌دهند.

۲-۶- پژوهش های پیشین

پژوهش‌های داخلی

در پژوهشی که توسط پهلویان و همکاران (۲۰۰۳) انجام شد، با بهره گرفتن از طرح پژوهش مورد- شاهد[۲۰۷] و به صورت گذشته نگر ۱۰۶ معتاد از نظر خصوصیات تشخیصی با ۱۰۶ نفر جمعیت غیر معتاد مورد مقایسه قرار گرفتند، نشان داده شد که افراد معتاد در مقایسه با جمعیت عادی در کلیه مقیاس های آزمون ام. ام. پی. آی، نمرات بالاتری داشته اند و این تفاوت ها از نظر آماری معنی دار بوده است، درحالی که رقم فوق برای جمعیت غیر معتاد ۲/۲۶ درصد بوده است. ۳/۴۱ درصد از معتادان مشکوک به اختلال شخصیت بوده اند، رقم فوق برای جمعیت عادی ۸/۵ درصد بوده است. پروفایل ام. ام. پی. آی هم در دو گروه از نظر شکلی و هم از جهت بر افراشتگی و فرو رفتگی مقیاس ها بایکدیگر تفاوت آشکاری داشته اند. پروفایل کلی گروه غیر معتاد در هیچ کدام از مقیاس ها جنبه پاتولوژیک را نشان نداد. اما شکل کلی پروفایل شخصیتی معتادان نشان دهنده نا بهنجاری شخصیتی بارز در اکثر مقیاس‌ها بود. آشفتگی های روان شناختی در معتادانی که در سنین پایین تر اقدام به سوء مصرف نموده اند پایین تر از سایرین بوده است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...