نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : زیبایی ... |
واژههای به کار رفته در شعر ۸۸
تشبیه شعر به نقاشی ۸۸
مبحث خیال درتفسیر ابنسینا ۹۴
تلقّی متعالی از خیال و تخیّل ۹۵
فرق تصدیق و تخییل ۹۶
خیال جسمانی یا غیر جسمانی؟ ۹۸
ابنسینا و مادی نبودن خیال ۹۸
آثار نفی تجرد خیال ۹۹
شواهدی از گرایش شیخ به تجرد خیالی ۱۰۰
الف)تجرد خیال در انسان ۱۰۰
ب-تجرد نفس حیوانات ۱۰۰
بقای قوهی خیال و نقدی بر «حکمت بوعلی» ۱۰۱
نتیجه ۱۰۲
اقسام محاکات ۱۰۲
محاکات در شعر ۱۰۳
محاکات در سایر هنرها ۱۰۴
جمع بندی: ۱۰۵
جمع بندی ۱۰۶
منابع و مآخذ ۱۱۱
فارسی ۱۱۱
عربی ۱۱۲
مقدمه
انسان ذاتا موجودی کمال گراست و وجود وی دنبال کمال رسیدن در تمام زمینهها است لذا دنبال تعریف و هدفی است که به بیانی خوبیها و زیباییها را درون آن هدف تبیین کند. از مواردی که همه انسانها علیرغم تعاریف مختلف و دیدگاههای متفاوت، به بررسی آن پرداختهاند موضوع زیبایی است که خود کمالی برای انسان معرفی شده است. نحوه بیان موضوع در افراد مختلف، متفاوت است که این بستگی به مبنای فکری آن شخص دارد. فیلسوفان بزرگ مسلمان، در نوشتهها و آثار خود مستقیم به زیباییشناسی نپرداخته اند، اما در نوشتههای ایشان به موضوعاتی اشاره شده که در سبز فایل فیلسوفان معاصر آن عناوین را ذیل مبحث زیباییشناسی بررسی میکنند.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))
دربررسی نظرات فیلسوفان باید پیشینه تاریخی آن نیز مورد بررسی قرار گیرد. سوالی مطرح است که چه لزومی دارد در بررسی نظرات یک فیلسوف در ابتدا به پیشینه تاریخی و تاریخ فلسفه آن پرداخته شود؟ کلام واضح و روشن است چرا که تاریخ فلسفه بستری را شکل میدهد که خود فلسفه درون آن معنا مییابد، فلسفه از لامکان به وجود نمیآید واگر نظر و ایدهای در کلام یک فیلسوف یافت میشود قطعا ریشههای آن بحث در کلام فیلسوفان سابق دیده میشود. لذا در بررسی نظرات زیباییشناسانه ابنسینا، نظرات فلاسفه قبل از ابنسینا بویژه ارسطو و فارابی بسیار حایز اهمیت است. این کلام بدان معنا نیست که فیلسوف جدید الزاما همان سخن پیشینیان را تکرار کرده باشد بلکه عموما مطلبی بر دانش پیشینیان میافزایند که این مسأله در ابنسینا به خوبی مشهود است.
یکی از مباحث محوری در کلام فیلسوفان بحث زیبایی است. فیلسوفان اسلامی تعاریف و دیدگاههای ویژه درباره زیبایی دارند، به عقیده ایشان زیباییهای موجود در این عالم جلوههای ناقص و مقیدی از زیبایی مطلق یعنی حق تعالی هستند.
مباحثی که در باب زیبایی در کلام فیلسوفان مسلمان بدان پرداخته میشود، ذیل مباحث مربوط به صفات کمالیّه وجمالیّه حق تعالی مطرح میشود.
صدرالمتاّلهین شیرازی میفرماید: هر زیبایی و کمالی رشحهای و پرتوی از زیبایی و کمال خداوند است. . یا در جای دیگر میفرماید: هو مبدأ کل خیر و کمال و منشأ کلّ حُسن جمال. یعنی حق تعالی سرچشمه هر نیکی و کمال، و منشأ هر زیبایی و حُسن است.[۱] وی هر زیبایی را که در این جهان است، سایه و پرتوی از زیبایی موجود در جهانهای بالا و عوالم دیگر میداند که البته در آن عوالم خالی و عاری از هر گونه نقص و شائبه و تغییرند؛ اما در این جهان مشوب به ماده و نقص و تغییرند. هر نیرو، کمال و منظره و زیبایی که در این جهان فرودین یافت میشود، در حقیقت سایه و تصویرهایی هستند از آن چه در آن جهان است. این امور تنزّل یافته و متکثّر شدهاند و به صورت جِرم درآمده اند، بعد از آن که از هر گونه نقص، عیب، بری و پاک، و از هرگونه غبار، زنگار و تاریکی عاری بودند.
فیلسوفان اسلامی، سرشت زیبایی را در ارتباط و نزدیکی آن چیز با خدا دیدهاند که البته در این سیر تحت تأثیر منابع فکری نوافلاطونی مانند اثولوجیای منسوب به ارسطو بودند که در واقع تألیفی مبتنی بر انئادهای افلوطین است.
به طور کلی، فیلسوفان اسلامی خلاقیتهای ادبی و هنری را به عنوان غایتِ فینفسه لحاظ نمیکردند. بلکه علاقه و هدف آنها تبیین ارتباط این خلاقیتها با غایات کاملاً، فکری و عقلانی باید باشد. ولذاست که در تعاریف زیبایی در کلام فیلسوفان مسلمان غایت اهمیت ویژهای دارد. و درنظر به غایت میتوان مسیر فکری ایشان را به خوبی تبیین کرد.
زیباییشناسی در فلسفه اسلامی
در کلام فیلسوفان مسلمان زیبایی به عنوان غایت فی نفسه مورد بررسی قرار نمیگرفت بلکه در نظر ایشان، مهم تبیین مناسبات میان این فعالیتها با غایات عقلانیِ محض بود. به ویژه درباره شعر و خطابه، تاکید فلسفه اسلامی بر آنها تاکید عمل گرایانه و سیاسی بود و به شعر و خطابه، به عنوان ابزاری در نظر گرفته و آن را برای انتقال حقایق متن فلسفه به عامه مردم، که تواناییهای عقلانی آنها محدود فرض میشد، به کارمیبردند.
هنگام بحث در مورد زیبایی در اسلام باید توجه داشت که در فلسفه از مهمترین شاخصهها و ویژگیهای موجود، عنصر ایمان است که قالب شکل و محتوا را به کل تغییر داده است.
در بررسی زیباشناسانهای که در باب اقسام زیبایی معمول است، زیبایی به دو قسم معرفت شناختی و هستی شناختی تقسیم میشود که هریک از این اقسام ویژگیها و تعاریف منحصر به خود را دارا هستند که بالطبع موارد وموضوعاتی که این اقسام را مورد بررسی قرار میدهند متفاوت هستند ممکن است در این بخش از نوشته این پرسش به ذهن خطور کند که با توجه به اقسام زیبایی پایان نامه معرفت شناختی است یا هستی شناسی؟ توضیح این که اگر زیبایی را وجود شناسانه مورد بررسی قراردهیم باید به ریشههای وجودی زیبایی بپردازیم به این که در یک وجود عناصر زیبایی چیست و چگونه شکل گرفته است؟ اما اگر نگاه معرفت شناسانه به زیبایی داشته باشیم تعریف از زیبایی ارتباطی با عناصر زیبایی نخواهد داشت و به عناصر معرفت شناسانه زیبایی میپردازیم. حال سوال این است که ابنسینا به کدام یک از این دو نوع پرداخته و اصولا زیبایی در نظر ابنسینا معرفت شناسانه است یا وجود شناسانه؟
پاسخ این است که در آثار ابنسینا هم به زیبایی معرفت شناسانه پرداخته شده است که درکتاب فن شعر و مبحث خیال به آن میپردازدو هم به زیبایی هستی شناسانه پرداخته شده است که در رساله عشق و موسیقی به آن میپردازد.
نکته قابل توجه در این نوشته این است که در این رساله به مبحث زیبایی از دیدگاه ابنسینا پرداخته شده که در یک جا معرفت شناسانه و در یک جا هستی شناسانه است. وهدف در این رساله تبیین زیبایی در کلام ابنسینا است. و فارغ از این که زیبایی در کدامین قسم در کلام وی بررسی شده است، عنصر و تعریف زیبایی به صورت تحلیلی توصیفی مورد بررسی قرار گرفته است. چرا که در نظر خود فیلسوف نیز این جدایی صورت نگرفته و به صورت مطلق زیبایی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است.
نکته دیگری که در بررسی نظرات ابنسینا باید به آن توجه داشت این است که ابنسینا فیلسوفی مسلمان بوده و عنصر ایمان را در جای جای نظرات وی میتوان مشاهده کرد و این نکته به خوبی نمایان است که نگاه وی به خلقت و وجود به خاطر صرف الوجود بودن اشیا و جهان نیست و برخلاف فلاسفه یونان که وجود را بنای اصلی خلقت میدانستند ابنسینااساس تفکرات و نظرات خود را خدا قرار داده است. [۲]بنابراین در تعریف این فیلسوف از زیبایی توضیحات و تعاریفی را میبینیم که کاملا متفاوت با تعاریفی است که دیگر فلاسفه بیان کردهاند. که به طور مفصل در جایگاه مناسب به آن پرداخته میشود.
حال سوال این است که آیا میتوان در دستگاه فکری ابنسینا به یک قاعده کلی در رابطه با زیبایی رسید؟ وایا اساسا قاعدهمند است؟
مراد از زیبایی در نظر ابنسینا با توجه به مبانی فلسفی او چیست؟
ریشهها و مسیر ادراک زیبایی در نظر ابنسینا کدام است؟
نکته:
باید توجه داشت که آن چه در این پایان نامه لحاظ شده تطبیقی نیست و هیچ گونه مقایسهای در آن صورت نگرفته است و صرفا به تحلیل نظرات ابنسینا پرداخته شده تا پایه و اساسی باشد برای مقایسه و تطبیق با دیگر نظرات که در این موضوع به بررسی پرداخته اند.
اهداف
اهدافی که در این پایان نامه دنبال میشود:
مشاهده میشود به علت فرهنگ و مبانی فلسفی فکری که در غرب مطرح میشود عناوینی مثل زیبایی نیز طبق همان مبانی تبیین میشود که تطبیق آن بر دیگر فرهنگها به خاطر تفاوت در فرهنگ و مبانی فلسفه صحیح نیست. لذا باید دقت داشت که جایی که مبانی متفاوت است تعریف از زیبایی نیز متفاوت میشودو تعریف باید طبق همان مبانی مورد بررسی قرار گیرد.
در این پایان نامه دنبال این هستیم که باتوجه به مبنای فلسفی ابنسینا زیبایی را تبیین کنیم
به طور کلی میتوان اهداف را در چند بند زیر بیان کرد:
-
- این پژوهش برگ جدیدی به مجموعه زیبا شناسی ابنسینا میافزاید
-
- با فهم صحیح وتبیین کامل و جامع از زیبایی در کلام ابنسینا، دیگر معیار ما برای ارزش گذاری نظر ابنسینا نمیتواند روش غربی کانتی و هگلی باشد. و معیار و روش جدیدی لازم است.
-
- تبیین اثر پذیری ابنسینا از افلاطون و ارسطو و افلوطین در نظرات زیباییشناسی و در نتیجه نظرات در باب زیبایی.
-
- پژوهش عمیقتر در زیباییشناسی حسی ابنسینا و اشنای با مبانی زیباشناسی ابنسینا.
پیشینه تحقیق
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 05:10:00 ق.ظ ]
|