حضرت علی (ع)، درباره‌ این جنگ‌ها به لشکریان خود می‌فرماید: «چنانچه آن ها را به خواست خدا شکست دادید، هیچ فرد در حال فراری را نکشید، جان هیچ مجروحی را نستانید، هیچ اسیری را گردن نزنید، شرمگاه هیچ کس را عریان و عیان نسازید، مردگان را مثله نکنید، به داخل هیچ سراپرده یا خانه بدون اذن صاحب آن داخل نشوید، مال آنان را به یغما نبرید، به جز اموالی که در ارتش آنان به دست شما افتاد، مابقی همه، متعلق به وارث آنان است. هیچ زنی را شکنجه و آزار ندهید؛ حتی اگر وی به مقدسات شما اهانت کرده باشد… .[۶۹]

ممکن است همچنین بین سپاه اسلام و مرتدان یعنی آنان که از دین خارج شده‌اند، جنگی رخ دهد؛ ‌به این معنا که هرگاه مرتدان به یک سرزمین غیراسلامی وارد شوند که دسترسی به آنان مقدور نباشد و در آنجا حکومتی تشکیل دهند و بخواهند بر قسمتی از خاک اسلامی حکم‌روایی کنند، به لحاظ ارتداد، باید با آن ها جنگید. البته جنگ علیه آنان به دنبال هشدار و اعلان صورت می‌گیرد؛ درست همان طور که ‌در مورد جنگ با دشمنان خارجی وجود دارد:

به هیچ وجه مذاکره‌ صلح صورت نمی‌پذیرد و با آنان در سرزمین خودشان صلح منعقد نمی‌شود، در حالی که با دشمنان خارجی می‌توان قرارداد صلح منعقد کرد؛

با مرتدان بنا به ملاحظات مالی به هیچ وجه مصالحه و سازش جایز نیست، در حالی که در این باره با دشمنان خارجی منعی وجود ندارد؛

مرتدان را نمی‌توان به بردگی گرفت و زنان آنان را اسیر کرد که البته این مسئله از موارد اختلافی بین فقهاست؛

اموال مرتدان جزو غنایم محسوب نیست، حال آن که رزمندگان فاتح می‌توانند از دشمنان خارجی غنیمت بگیرند.[۷۰]

۲-۲ : مخاصمات مسلحانه بین‌المللی

‌در مورد مخاصمات بین‌المللی ،قواعد همان مواردی است که در گفتارهای پیشین به آن ها اشاره شد. پس در اینجا تنها به حکم آیه مبارکه ۱۹۰ از سوره شریفه بقره اشاره می‌شود که به بیان کلی موضوع می‌پردازد و از بیان مکررات پرهیز می‌شود: «آنان که با شما به ستیز برمی‌خیزند، با آنان جنگ کنید، اما از حدود و موازین معینه تجاوز نکنید که خدا خطاکاران را دوست ندارد.»

در پایان، موارد زیر به عنوان اهم نتایج به دست آمده در این فصل از نظر می‌گذرد:

حقوق بشردوستانه اسلامی و حقوق بشردوستانه بین‌المللی دو مقوله به طور کامل مرتبط با یکدیگر هستند. در هر دو مبحث، انسانیت و حراست از کرامت انسانی به عنوان اصل، مفروض است و هر دو به نحوی به قواعد تناسب و ضرورت اشاره می‌کنند. به علاوه، اصل بنیادین تفکیک هم در هر دو رشته تأیید شده است.

حقوق بین‌المللی بشردوستانه مجموعه‌ای از حقوق مدرن و امروزین است که از بسیاری جهات با جنگ‌ها و مخاصمات نوین همخوانی دارد و این در حالی است که حقوق بشردوستانه‌ی اسلامی نخست، مانند حقوق بین‌الملل تدوین نشده است و ‌بنابرین‏ بسیاری از قواعد و اصول آن را باید از میان روایات و رویه موجود استخراج کرد؛ دوم، این مجموعه از حقوق اگر چه دارای خصیصه الزام‌آوری است، اما در عین حال با گذشت زمان نیاز به روزآمدی و اصلاحات دارد. برای مثال در باب استفاده از سپر انسانی یا به بردگی گرفتن اسیران، حقوق اسلامی با تکیه بر باب اجتهاد توانسته خود را با حقوق جدید تطبیق دهد. به نظر می‌رسد با توجه به موارد ذکر شده، حقوق بشردوستانه‌ی اسلامی می‌تواند در حال حاضر دارای دو کارکرد بسیار مهم باشد:

اول آن که این حقوق با تکیه بر منابع غنی اسلامی و نیز با توسل به باب اجتهاد، می‌تواند زمینه‌های نوآوری و ارتقای حقوق بشردوستانه‌ی بین‌المللی را از راه تأثیرگذاری بر حقوق داخلی کشورهای اسلامی فراهم آورد و ‌به این ترتیب راه خود را به اسناد بین‌المللی و همچنین قواعد عرفی بین‌المللی هموار کند. دوم، حقوق اسلامی با همخوانی خود با حقوق بین‌المللی بشردوستانه، همواره بر اجرای کامل این حقوق که نتیجه‌ای جز حمایت بیشتر از غیرنظامیان و نیز انسانی کردن مخاصمات مسلحانه ندارد، تأکید می‌ورزد و اینجا است که دولت‌های اسلامی که همگی از جمله اعضای اسناد و معاهدات بنیادین بین‌المللی در زمینه حقوق بشردوستانه هستند، باید با تکیه بر آموزه‌های اسلامی و نیز توجه به اصل بنیادین حقوق اسلامی ‌در مورد ایفای تعهدات (اوفوا بالعقود) حقوق بشردوستانه را اجرا کنند.

گفتار دوم :بررسی اصل نفی جنگ از دیدگاه اسلام و حقوق بین الملل

بند اول : اصل نفی جنگ و خشونت از دیدگاه بین الملل

با توجه به تقسیم‌بندی جنگ‌ها به جنگ داخلی و بین‌المللی، بدیهی است که برای نفی جنگ و خشونت در جامعه‌ جهانی باید بیشتر دولت‌ها را مخاطب قرار دهد، هرچند بلافاصله بر این مهم تأکید می‌شود که در روابط میان دولت‌ها و اصول و حقوق بین‌الملل هم به دلیل عدم وجود ضمانت اجرای مؤثر و ملتزم نبودن دولت‌ها به پیروی از تصمیمات نهادی فرادولتی (مثل سازمان ملل متحد)، آن ها خود را موظف به رعایت مقررات و تعهدات بین‌المللی نمی‌دانند و به همین دلیل هرچند در حقوق بین‌الملل به موجب مفاد منشور سازمان ملل متحد[۷۱] جنگ ممنوع است و حل اختلاف‌های میان کشورها از راه جنگ قابل پذیرش نیست، اما در عمل باز هم جامعه‌ جهانی در نقاط مختلف ، شاهد جنگ و درگیری است.

در تاریخ به جز این استمرار با وجود ممنوعیت یاد شده؛ می‌توان نقص در بیان منشور را مطرح دانست ‌به این دلیل که نخست: در منشور به ممنوعیت جنگ میان دولت‌ها اشاره شده و جنگ‌های داخلی و غیربین‌المللی مشمول این ممنوعیت قرار نگرفته‌اند.

دوم: در خود منشور اگرچه اصل را بر ممنوعیت جنگ قرار داده، اما موارد استثنایی را برشمرده که جنگ و توسل به زور را مباح می‌گرداند و آن حق دفاع مشروع در مقابل تجاوز به صورت فردی و یا جمعی است. واقعیت این است که برای نفی جنگ، باید ریشه‌های بروز پدیده جنگ را خشکاند و عواملی را که در شکل‌گیری جنگ و خشونت نقش سازنده دارند، از بین برد. اما در عمل مشاهده می‌شود که حتی توصیه های ‌آرمان‌گرایان (ایده‌آلیست‌ها) که رفع جنگ را از راه تقویت قواعد، مقررات و نهادهای بین‌المللی امکان‌پذیر می‌دانند و معتقدند که ایجاد سازمان‌های بین‌المللی به منظور حل مسالمت‌آمیز اختلاف‌ها و تقویت منافع مشترک میان دولت‌ها برای اصلاح ساختار نظام بین‌المللی می‌تواند جنگ را منتفی کند نیز، بی‌تأثیر بوده و جهان همچنان شاهد نابودی انسان‌ها و انسانیت در نقاط مختلف جهان است و بر این اساس جامعه‌ جهانی با پذیرش ضمنی این ناتوانی تلاش خود را معطوف به انسانی کردن جنگ و محدود کردن و ممنوع کردن اقدامات غیرانسانی در جنگ ‌کرده‌است. به نظر می‌رسد عدم موفقیت جامعه‌ جهانی ‌به این مهم برمی‌گردد که متأسفانه به انسان از منظر سیاسی نگریسته شده، نه از منظر انسانی، ‌بنابرین‏ باید ریشه‌های نفی جنگ در توجه به انسان و با عنایت به حقوق وی مورد توجه قرار گیرد، آن‌چنان که در اسلام عمل شده است.

با مروری اجمالی بر منابع اسلامی درمی‌یابیم که در فرهنگ غنی این آخرین دین الهی، خداوند با ناپسند دانستن اعمال خشونت، تجاوز و تعدی و اعلام اینکه متجاوزان را دوست ندارد[۷۲]؛ جنگ و خشونت را نفی و مسلمانان را از آن منع ‌کرده‌است.

برای شناخت دیدگاه اسلام و اثبات ادعای خشونت‌ستیزی و جنگ‌ستیزی اسلام می‌توان به مهم‌ترین موارد اثباتی زیر اشاره کرد:

بند دوم : نفی جنگ از منظر قرآن و احادیث

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...