منابع دانشگاهی و تحقیقاتی برای نگارش مقاله بررسی رابطه هوش هیجانی ... |
آگاهی از هیجان های خود، مدیریت هیجان ها، خود انگیزی، شناسایی هیجانها در دیگران واداره روابط. با این تغییر مختصر، توجه مؤلفان درتعریف هوش هیجانی به سمت مفهوم انگیزش ( خود انگیزی ) و روابط اجتماعی ( اداره روابط ) تغییر جهت یافت. این تغییر مفهومی موجب شد که توانایی فهم و پردازش هیجانی با برخی از ویژگی های دیگر ترکیب شود و یک رویکرد جدید در حوزه هوش هیجانی به نام رویکرد مختلط به وجود آید.
در قالب همین رویکرد مختلط، یک مدل متفاوت دیگر توسط بار – ان در سال ۱۹۹۷ ایجاد و هوش هیجانی را شامل :« مجموعه ای از توانایی ها و کفایت ها و مهارت های غیر شناختی که توانایی فرد را برای کسب موفقیت در مقابله با شرایط و فشارهای محیطی تحت تأثیر قرار میدهد، تعریف نمود.(۷)
( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )
گسترش مطالعات در زمینه تعریف و تبیین هوش هیجانی با تلاش هایی جهت سنجش عینی این مفهوم نیزتوأم بوده است. بنابر توصیه بار – ان کسانی که درصدد تعریف و سنجش مفهوم هوش هیجانی هستند، بایستی تا حد امکان این مفهوم را روشن، دقیق و عملیاتی تعریف کنند. در نتیجه این رویکرد موجب میشود که مفهوم هوش هیجانی ملموس تر شده و فهم، سنجش و کاربرد آن آسانتر گردد.
نکته اساسی در تعریف و مدل سازی هوش هیجانی این است که مفهوم جدید و چالش برانگیزی بوده و طبیعی است که نمی توان بین پژوهشگران توافق یا همگرایی زیادی را انتظار داشت. با وجود این، می توان از طریق نظری به یکپارچه سازی و همگونی رویکردهای مختلف تحت عنوان هوش هیجانی مبادرت نمود. بدین معنی که از یک رویکرد هوش هیجانی به عنوان یک هوش، مجموعه ای از استعدادهای هیجانی را در نظر میگیرد و در نتیجه می تواند به عنوان معادلی برای بهره هوشی ( IQ ) به حساب آید. از سوی دیگر هوش هیجانی به عنوان مجموعه ای از کفایت هایی اکتسابی، بررسی چگونگی سازگاری با محیط اش را امکان پذیر میسازد. (۷)
مدل هوش هیجانی گلمن
یکی از برجسته ترین نظریه پردازان هوش هیجانی دانیل گلمن است که در ابتدا نظریه خود را با الهام از یافته های مایر و سالووی پایه ریزی نمود، اما وی رویکرد خود را بسط داده و مولفه های زیادی را وارد چارچوب نظری خود کرد. گر چه برخی شباهت ها و پیوستگی بین نظریه گلمن و نظر مایر و سالووی وجود دارد، اما در عین حال برخی تفاوت های مهم نیز بین آنها دیده میشود.
به عنوان مثال، مدل هوش هیجانی گلمن شامل مؤلفه هایی مانند انگیزش و همدلی نیز هست، و اینها عواملی هستند که مایر و سالووی معتقدند فراسوی مرز هوش هیجانی قابل گسترش اند.
گلمن در سال ۱۹۹۵ در کتاب معروف « هوش هیجانی » خود پنج حوزه اصلی شامل « آگاهی از هیجان های خود، مدیریت هیجان ها، خود انگیزی، شناسایی هیجان های دیگران و اداره روابط» برای هوش هیجانی مشخص نمود. او سپس در سال ۱۹۹۸ رویکرد اولیه خود را گسترش داد تا مهارت های بیشتری را شامل شود و در نهایت مدل هوش هیجانی خود را مشتمل بر ۲۵ کفایت اصلی در پنج مقیاس ، پایه ریزی نمود. به نظر گلمن هوش هیجانی هم شامل عناصر درونی و هم عناصر بیرونی است. عناصر درونی مولفه هایی از قبیل خود انگاره، خود آگاهی ،احساس استقلال و توانمندی، خود شکوفایی و ابراز وجود را در بر میگیرد و عناصر بیرونی روابط بین فردی، سهولت در همدلی و احساس مسئولیت را شامل میشود. هم چنین هوش هیجانی شامل ظرفیت پذیرش واقعیات، انعطاف پذیری، توانایی حل مشکلات هیجانی و توانایی مقابله با استرس و تکانه هانیزهست.
گلمن معتقد است که کفایت های هوش هیجانی برای مدیریت خود هیجان و اداره روابط بسیار اساسی هستند وی بر این عقیده است که افراد برای برتری یافتن بر این چالش ها باید مؤلفه های هوش هیجانی خود را پرورش دهند. این مولفه ها عبارتند از :
-
- خود آگاهی هیجانی :شناختن احساسات هنگامیکه به وجود می آیند رکن اصلی هوش هیجانی است. توانائی کنترل لحظه به لحظه احساسات، کلید بصیرت روان شناختی و درک خویشتن، است. افرادی که به احساسات و هیجانات خود اطمینان بیشتری دارند، مهارت بیشتری در کنترل و هدایت وقایع زندگی از خود نشان میدهند.
آگاهی از هیجانات باعث اطمینان بیشتر به ویژه هنگام اخذ تصمیم های مهم زندگی مانند انتخاب همسر یا یک حرفه میشود.
گلمن ( ۱۹۹۵ ) خودآگاهی را ریشه و اساس سایر مولفه های هوش هیجانی میداند و آن را چنین تعریف میکند :« درک عمیق و روشن از احساسات، هیجانها، نقاط ضعف و قوت، نیازها و سائق های خود ». وی معقتد است افرادی که سطح خودآگاهی بالاتری دارند به دلیل شناخت توانائی خود، همیشه از اعتماد به نفس و عزت نفس بالاتری نیز برخوردارند. این افراد در کارهای خود دقیق بوده و امید واری آنها غیر واقع بینانه نمیباشد و مسؤلیتی را قبول میکنند که درحد توان آنها باشد. همچنین این افراد با خود و دیگران صادق بوده و به خوبی میدانند که هر احساس تا چه اندازه بر آنها و اطرافیان تأثیر میگذارد.
-
- مدیریت ( کنترل ) هیجان ها : ابراز واکنش های هیجانی مناسب، قابلیتی ( استعدادی ) است که براساس خودآگاهی بنانهاده میشود. توانایی تعدیل عواطف منفی مانند اضطراب، خشم و افسردگی یک مهارت هیجانی ضروری است. انعطاف پذیری هیجانی به شخص در غلبه بر مشکلات و موانع اجتناب ناپذیر زندگی یاری می رساند. افرادی که فاقد توانایی خود تنظیمی [۱۵]هیجانی هستند، دائما ٌ در معرض احساس پریشانی به سر میبرند.
خود تنطیمی هیجانی به معنی سرکوب هیجانها و یا ایجاد سد دفاعی محکم در برابر احساسات و خودانگیزی نیست، بلکه بر عکس یک شیوه انتخاب برای نحوه ابراز احساسات و روش ابراز آنهاست، به شکلی که این روش ابراز بتواند هم جریان تفکر را تسهیل کند و هم از انحراف آن جلوگیری نماید.
-
- خود انگیزش :توانایی تمرکز برهدفی خاص برای دستیابی به موفقیت ضروری است خود کنترلی هیجانی مانند به تاخیر انداختن ارضای نیازها و کنترل تکانهها، در دستیابی به اهداف زندگی بسیار حائز اهمیت است. اشخاصی که توان مهار هیجانهایشان را دارند و علی رغم ناکامی ها امید وار و خوش بین هستند، عموماٌ در انجام وظایف خود سازنده تر و مؤثرتر عمل میکنند.
بسیاری از روانشناسان خودانگیزی را شرط بقاء میدانند. به عقیده آنان انسان سالم هیچ کاری را بدون هدف از پیش تعیین شده، انجام نمیدهد و برای دستیابی به هدف و یا حتی، انتخاب آن خود انگیزی لازم است. از نظر گلمن خودانگیزی زبان سائق پیشرفت است و کوشش در جهت رسیدن به حد مطلوبی از فضیلت میباشد. افراد خود انگیخته همواره در کارهای خود، نتیجه محور بوده و سائق زیادی برای دستیابی به اهداف و معیارهای خود دارند.
-
- شناختن هیجانات در دیگران ( همدلی ) :همدلی یکی دیگر از مهارتهای مبتنی بر خودآگاهی هیجانی است و برای اثر بخشی روابط بین فردی بسیار بنیادی میباشد. کسانی که با سر نخ های اجتماعی ظریف به خوبی آشنا هستند، احساسات دیگران را به خوبی درک کرده ودر روابط شغلی و شخصی شان بسیار موفق ترند. گلمن همدلی را عبارت از « درک احساسات و جنبههای مختلف دیگران و انجام یک عمل مناسب و واکنش مورد علاقه آنان » تعریف میکند. این مولفه با احساس مسئولیت در قبال دیگران نسبت بیشتری دارد ،زیرا هر چه اطرافیان برای ما اهمیت بیشتری داشته باشند، بیشتر سعی میکنیم تا در مقابل آنها واکنش مناسبی نشان دهیم و شرط انجام واکنش مناسب نیز درک نوع احساس طرف مقابل است.
-
- اداره کردن روابط ( مهارتهای اجتماعی ) : هنر برقراری رابطه به مهارت مدیریت هیجان های دیگران نیازمند است. کفایت اجتماعی زمینه ساز محبوبیت، رهبری و مؤثر بودن روابط بین فردی است. گلمن معتقد است افرادی که تمایل دارند در ایجاد رابطه با دیگران موثر واقع شوند، باید توانایی شناسایی، تفکیک و کنترل احساس خود را داشته باشند، سپس از طریق همدلی یک رابطه مناسب برقرار کنند.
ارتجاعی بودن سیستم عصبی تعیین کننده ظرفیت های اولیه مربوط به هر یک از حوزه های هوش هیجانی است. هر فرد دارای مجموعه عصب شناختی زیربنایی است که تعیین کننده وضعیت مزاجی اوست ، مانند توانایی کنترل تکانه های هیجانی، کمرویی یا تحریک پذیری.
گر چه اساس زیر بنایی کفایت هیجانی، عصبی است ،اما مدارهای مغزی درگیر، انعطاف پذیرند. هر یک از این پنج حوزه به میزان زیادی مجموعه ای از عادات و پاسخ های آموخته شده را نشان میدهند، و در نتیجه می توان با روش های مناسب، آنها را بهبود بخشید. (۱)
مدل هوش هیجانی بار – ان (Bar-on)
مدل دیگر در حیطه رویکرد مختلط، مدل هوش هیجانی بار – ان میباشد وی مدلی چند عاملی برای هوش هیجانی تدوین کرده است. از نظر وی هوش هیجانی شامل « مجموعه ای از توانایی ها، کفایت ها و مهارت هایی غیر شناختی است که توانایی فرد را برای کسب موفقیت در مقابله با اقتضائات و فشارهای محیطی تحت تأثیر قرار میدهد. » وصفت هیجانی دراین نوع هوش رکن اساسی است که آن را از هوش شناختی متمایز میکند .
هوش هیجانی فرد یک عامل مهم در تعیین توانایی موفقیت در زندگی است و به طور مستقیم بهداشت روانی وی را تحت تأثیر قرار میدهد. هوش هیجانی همچنین با سایر تعیین کننده های مهم ( توانایی فرد برای موفقیت در مقابله با حوادث محیطی ) مانند شرایط و پیش آمادگی های زیستی – طبی، استعداد عقلی شناختی و واقعیت ها و محدودیت های فوری در حال تغییر محیط نیز ترکیب میگردد. این رویکرد با دیدگاه تعاملی بم[۱۶] و آلن[۱۷] از این جهت که براهمیت تمرکز سنجش عوامل شخصی و موقعیت های محیطی در پیش بینی رفتار تأکید دارد موافق است. اپستین [۱۸]نیز بر این دیدگاه تأکید و بیان میدارد که طرح این پرسش که کدامیک از آنها ( موقعیت یا شخص ) مهم ترند، امری بی معناست، چرا که رفتار همیشه نتیجه کنش مشترک شخص و موقعیت است. رفتار همیشه در یک بافت موقعیتی رخ میدهد نه در خلاء. بنابراین، بحث در باره ویژگی های رفتار فرد بدون مشخص کردن موقعیتی که رفتار در آن رخ داده است، امری بی معنی است .
مدل هوش هیجانی چند عاملی بار – ان با ظرفیت عملکرد مرتبط است تا خود عملکرد ( یعنی ظرفیت برای موفقیت نه خود موفقیت)؛ این چارچوب مفهومی جامع بر گروهی از مؤلفه های عاملی ( مهارت های هیجانی ) مبتنی است و سایر مدل های موجود هوش هیجانی را نیز در بر میگیرد. به این معنا که این مدل تنها بر آگاهی از احساسات و استفاده از این اطلاعات برای تطابق با زندگی تأکید ندارد، بلکه در بر گیرنده مؤلفه های دیگری است که در تعیین موفقیت فرد در کنار آمدن با فشارها و اقتضائات محیطی کم اهمیت نیستند .
اصطلاح « موفقیت » بدان صورت که در تعریف بار – ان از هوش هیجانی آمده است، به صورت محصول نهایی تلاش ها ی فرد برای دستیابی و رسیدن به کمال تعریف شده است و بنا بر این ،مفهومیبسیار ذهنی و به طور بالقوه تحت تأثیر شرایط اجتماعی است هوش هیجانی پیش بینی موفقیت را نیز ممکن میسازد، زیرا نشان میدهد که چگونه فردی آگاهی و دانش خود را در موقعیتی بی درنگ به کار میگیرد.(۲)
بار – ان به چند دلیل اصطلاح « هوش هیجانی » را برای اشاره به این سازه به کار برده است. اول اینکه، اصطلاح « هوش » به معنی توانائی ها، کفایت ها و مهارت های عمده ای است که بیانگر مجموعه آگاهی فرد برای تطابق با زندگی است. اصطلاح « هیجانی » نیز بر تفاوت بین این نوع هوش خاص از هوش شناختی تاکید دارد.
بار – ان مولفه های رویکرد مفهومی خود نسبت به هوش هیجانی را که به وسیله نسخه فعلی پرسشنامه بهره هیجانی بار – ان ( EQ-I ) مورد سنجش قرار میگیرند، مشخص نمود که در جدول صفحه بعد فهرست شده اند :
جدول مؤلفه های هوش هیجانی مورد سنجش در پرسشنامه EQ-I
مؤلفه های درون فردی | مؤلفه های بین فردی | مؤلفه های سازش پذیری | مؤلفه های مدیریت استرس | مولفه های خلق عمومی |
خود آگاهی هیجانی | همدلی | حل مسأله | تحمل فشار روانی | شادکامی |
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1400-09-29] [ 02:07:00 ق.ظ ]
|