دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | ۲-۱-۲-۵- عوامل مرتبط با خودکشی – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
ب )خودکشی خودخواهانه:
این نوع خودکشی وقتی رخ می دهد که شخص رابطهای قوی با هیچ گروه اجتماعی ندارد. فقدان وابستگی خانوادگی توضیحی است برای آسیبپذیری افراد مجرد نسبت به افراد متاهل و آسیبناپذیری نسبی زوجهای صاحب فرزند در مقابل خودکشی. در مناطق روستایی وابستگی اجتماعی بیشتر از شهر است و به همین جهت میزان خودکشی در آنها پایینتر است.
ج) خودکشی ناشی از بیهنجاری:
هرگاه نظارتی که جامعه بر رفتارها و هنجارها دارد ضعیف یا حذف شود، حالت بیهنجاری یا نابسامانی در جامعه به وجود می آید. بیهنجاری از تضعیف وجدان اخلاقی ناشی می شود و عموماً با بحرآنهای بزرگ اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی همراه است. خودکشی ناشی از بیهنجاری را کسانی مرتکب می شوند که وابستگی آنها با جامعه دچار آشفتگی است و در نتیجه از معیارهای رفتاری مرسوم محروم گردیدهاند. این نوع خودکشی توضیحی است برای عیار بالاتر این رفتار در بین افراد طلاق گرفته در مقایسه با افراد متاهل، و آسیبپذیری بیشتر کسانی که وضع اقتصادی آنها تغییر ناگهانی و شدید پیدا کردهاست. این نوع خودکشی به بیثباتی اجتماعی همراه با گسیختگی معیارها و ارزشهای اجتماعی نیز اطلاق می شود. خودکشی ناشی از بیهنجاری درست در برابر خودکشیهای سنتی که از نوع خودخواهانه است، قرار می گیرد. در این نوع خودکشی، فرد به حیاتش نه از آن رو پایان می دهد که هنجاری را شکسته یا به قانون مورد پذیرش گردن ننهاده، بلکه بدین سبب دست به خودکشی میزند که بعد از تلاش بسیار، زندگی را سراب، پیروزیها را بیفرجام و حیات ناشی از تقدیر را پوچ یافته است.
د)خودکشی ناشی از تقدیر:
دورکیم خودکشی ناشی از تقدیر را به عنوان چهارمین نوع خودکشی معرفی کردهاست. این نوع خودکشی افرادی را شامل می شود که دارای محدودیتهای سنگین و همیشگی هستند و زندگی بیثمری دارند، همانند افراد زندانی که دیگر تحمل ماندن در زندان را ندارد.
رز[۶۱] علل اقدام به خودکشی را در سه حیطه بیماری روانی، مسایل اجتماعی و مسایل ارگانیک و جسمی مورد بررسی قرار می دهد:
-
- اختلالات روانپزشکی: شامل افسردگی، الکلیسم، اعتیاد دارویی، اسکیزوفرنی و اختلالات شخصیتی از علل عمده در این حیطه هستند.
-
- مسایل اجتماعی: همانند انزوا، از دست دادن عزیز، فقدان فرد مهم در زندگی، محدودیت، جدایی و نداشتن شغل یا کار میتواند از عوامل مهم ایجاد ایده و اقدام به خودکشی باشد.
- ابعاد فیزیکی یا فیزیولوژی: بیماریهای جسمی، تومور بدخیم، اختلالات عصبی، کاهش فعالیت سروتین مغزی.
۲-۱-۲-۵- عوامل مرتبط با خودکشی
خودکشی و عوامل روانشناختی
اخیراًً بعضی محققان بین نمایش خودکشی و اقدام از روی دو دلی و اقدام به خودکشی عمدی تفاوت قائل شدهاند (حسینی، ۱۳۷۸).
اشنایدرمن اقدام به خودکشی را بر اساس بیان فرد درباره قصد او برای گرفتن جان خود به چهار دسته تقسیم می کند.
-
- آنهایی که مصمماند خودکشی کنند.
-
- آنهایی که تردید دارند خودکشی کنند.
-
- آنهایی که قصد خودکشی ندارند.
- آنهایی که فقط تظاهر می کنند و مطمئن هستند که نجات مییابند.
بر اساس نظر ژیرارد، حوادث زندگی هویت و خود مفهومی فرد را تهدید می کنند و باعث می شوند که حمایتهای هویتی وی ریشهکن شود. آن دسته از تغییرات زندگی که مبتنی بر برنامه و قابل انتظارند، مانند بازنشستگی یا مرگ طبیعی قوم و خویش، تاثیر کمتری در رفتار خودکشی دارند تا تغییرات نامنتظر مانند ناکامیهای شغلی و حرفه ای (ژیرارد[۶۲]، ۱۹۹۳).
مباحث روانشناختی ابعاد متفاوتی از خودکشی را در بر می گیرد که متاسفانه در نظریهی جامعهشناسی کلاسیک اثری از آن نیست و در همان گام نخست به دست فراموشی سپرده شده است. بدین ترتیب، همانطور که در این مختصر آمد، محیط اجتماعی و خانوادگی، با ایجاد تاثیرات روانی مثبت یا منفی، ممکن است حداقل زمینه ارتکاب خودکشی را مستعد کند یا نامناسب سازد (محمدپور، ۱۳۸۳).
خودکشی و عوامل اقتصادی
در این بحث منظور از عوامل اقتصادی آن دسته از جریانات و فرآیندهایی است که در کسب پایگاهها و نقشهای اجتماعی مرتبط با پایگاه اقتصادی موثرند و تغییر در آنها باعث تزلزل در مبانی رفتار اجتماعی فرد می شود. در کشورهای از نظر اقتصادی توسعه یافته، خطر خودکشی برای مردان در سن پیری و برای زنان در سن میانسالی بالاتر است (ژیرارد، ۱۹۹۳).
بحث ژیرارد متوجه این نکته است که این مسئله را باید با در نظرگرفتن نقشپذیری اقتصادی مطرح کرد. وی نشان می دهد که صرف نوسآنهای اقتصادی که از نظر دورکیم با ایجاد بیهنجاری باعث ایجاد خودکشی می شد کافی نیست و خود تغییرات اقتصادی در وضعیت وحدت هم ممکن است اثری مشابه داشته باشد.
خودکشی و دین
دورکیم در پژوهش نظری و تجربی خود از خودکشی به این نتیجه رسیده بود که در قرن نوزدهم (قرن مورد مطالعهی دورکیم) کاتولیکها، به علت آموزههای مذهبی فراوانتر و حمایتهای مذهبی بیشتری که از آن برخوردارند کمتر از پروتستآنها خودکشی میکرده اند. وی ضمناً خاطر نشان می سازد که مذهب ممکن است به دلیل حمایت اجتماعی از فرد، عامل بازدارندهای در ارتکاب خودکشی باشد (دورکیم، ۱۳۷۸).
پوپل و دی[۶۳] (۱۹۹۶) با فرضیات دورکیم در این زمینه مخالفند. آنها معتقدند که میزان خودکشی پروتستآنها و کاتولیکها با یکدیگر قابل مقایسه نیست. بر طبق نظر این دو پژوهشگر، مأموران دولت خودکشی کاتولیکها را مخفی نگه داشته و آنها را در مقولههایی مانند تصادفات، مرگهای ناشناخته و مرگهای اتفاقی طبقه بندی کرده اند. آنان دریافتند که جمعیت کاتولیک مذهب، کودکان بیشتر و افراد جوانتری نسبت به پروتستآنها دارند. آنها نتیجه گرفتند که با توجه به جوان بودن جمعیت کاتولیک مذهب نرخ کلی خودکشی در بین کاتولیکها به مراتب بیشتر از پروتستآنهاست.
-
- -Gilifyon ↑
-
- ۲ -James ↑
-
- – Sadock & Sadock ↑
-
- – Word health organisashen ↑
-
- – Gilion ↑
-
- – Gang ↑
-
- -Christensen ↑
-
- – Sorakic ↑
-
- – Sher ↑
-
- – Kerby ↑
-
- – attachment and temperament ↑
-
- -Cloninge ↑
-
- – Gillinad ↑
-
- – James ↑
-
- – Etecsion ↑
-
- – Hiligard ↑
-
- – Robins ↑
-
- – Sheldon ↑
-
- – paoloof ↑
-
- -Robins ↑
-
- – Moorhed ↑
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:40:00 ق.ظ ]
|