بونفور۲۰۰۳)) IC-dVAL شکل۲-۱۰: چار چوب مدل

۲-۲-۳ اجماع درباره سرمایه فکری:

با توجه به تعاریف و دیدگاه های گوناگون درباره سرمایه فکری، به نظر می‌رسد در بیشتر تعاریف و طبقه بندی ها، سرمایه فکری به سه زیر مجموعه تقسیم می شود. این سه زیر مجموعه، سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری می‌باشد (بونتیس ۱۹۹۶، ادوینسون و سالیوان۱۹۹۶، روس و روس ۱۹۹۷، استیوارت ۱۹۹۵).

سرمایه انسانی: شامل شایستگی، مهارت، تجربه و توانایی فکری کارمندان می‌باشد (بونفور ۲۰۰۲، بروکینگ ۱۹۹۶، ادوینسون و مالون۱۹۹۷، روس و دیگران۱۹۹۷، استیوارت ۱۹۹۷۸، سالیوان۱۹۹۷).

سرمایه ساختاری: شامل فرایندها، سیستم ها، ساختارها، دارایی های فکری و سایر دارایی های نامشهودی می شود که در اختیار شرکت می‌باشد اما در ترازنامه شرکت نشان داده نمی شود (بونفور۲۰۰۲، بروکینگ۱۹۹۶، ادوینسون و مالون۱۹۹۷، روس و دیگران۱۹۹۷، استیوارت ۱۹۹۷).

سرمایه مشتری: باقیمانده سرمایه فکری، سرمایه مشتری می‌باشد که به سطوح فردی و سازمانی بر می‌گردد. سرمایه مشتری واسطه ای از سرمایه فکری است که شامل دانش گروهی و شبکه دانش می‌باشد که با هم وجود داشته و از یک شبکه ارتباطی مشتق می‌شوند (بارت۱۹۹۲، کلمن۱۹۸۸، ادوینسون و مالون۱۹۹۷، روس و دیگران۱۹۹۷، استیوارت ۱۹۹۷). این ارتباط محدود به ارتباطات خاصی نمی شود بلکه ارتباط با مشتریان، تامین کنندگان، سهام‌داران و سایر افراد مرتبط با سازمان را شامل می شود (بونفور ۲۰۰۲، ادوینسون و مالون۱۹۹۷، روس و دیگران۱۹۹۷).

در تمام تعاریف یک همبستگی بین سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری دیده می شود. بسیاری از تحقیقات انجام شده ‌در مورد سرمایه فکری نیز این تقسیم بندی را در نظر گرفته اند. در واقع همبستگی بین زیر مجموعه ها منجر به قرار گرفتن آن ها تحت یک عنوان کلی با نام سرمایه فکری سازمان شده است (بروکینگ۱۹۹۶، هان۲۰۰۱، لی۲۰۰۱، روس و دیگران ۱۹۹۷).

سرمایه بازار (بونفور)

دارایی های بازار (بروکینگ)

سرمایه مشتری (ادوینسون)

مشتریان (موریتسن و دیگران)

دارایی های نامشهود تجاری (سالیوان)

ساختار خارجی (سویبی)

سرمایه ارتباطی (ویدما)

سرمایه ساختاری (بونفور)

سرمایه زیر بنایی (بروکینگ)

سرمایه فرایندی(رادوینسون)

سرمایه ساختاری(گروه کنراد)

فرایند(موریتسن و دیگران)

سرمایه سازمانی(روس و دیگران)

دارایی های نامشهود ساختاری (سالیوان)

ساختار داخلی (سویباس)

سرمایه ساختاری (ویدما)

سرمایه انسانی (بونفور)

دارایی های متمرکز بر نیروی انسانی (بروکینگ)

سرمایه انسانی (ادوینسون)

سرمایه فردی (گروه کنراد)

کارکنان (موریتسن و دیگران)

سرمایه انسانی (روس و دیگران)

سرمایه انسانی (سالیوان)

صلاحیت کارکنان

(سو یبی)

سرمایه انسانی (ویدما)

شکل ۲-۱۱ : معرفی نقشه سرمایه فکری

۲-۲-۳-۱ سرمایه انسانی

۲-۲-۳-۱ سرمایه انسانی:

سرمایه انسانی شامل دانش، مهارت، توانایی و تجربه کارکنان یک سازمان می‌باشد. (بونتیس ۱۹۹۸، بونفور۲۰۰۲، بروکینگ۱۹۹۶، ادوینسون ومالون۱۹۹۷، روس و دیگران۱۹۹۷، استیوارت۱۹۹۷، سالیوان۱۹۹۸، نلسون[۳۴]۱۹۸۲) این تعریف در تمامی بحث های سرمایه فکری نافذ می‌باشد. ‌بنابرین‏ سرمایه انسانی به عنوان یک سطح فردی شناسایی می شود. (هادسون[۳۵] ۱۹۹۳) سرمایه فکری ترکیبی از توانایی ها و ظرفیت های فردی و سازمانی برای خلق ارزش تجاری و حل مسائل تجاری در یک سازمان می‌باشد.

ادبیات سازمانی متذکر می شود که سازمان ها خودشان خلق دانش نمی کنند بلکه این کار توسط کارکنان سازمان صورت می‌گیرد. (آرگریس[۳۶] و شون[۳۷] ۱۹۷۸)

با توجه به یادگیری های فردی، کارکنان باعث ایجاد دانش در سازمان می‌شوند. هنگامی که سازمان پتانسیل و چهارچوب لازم را جهت ایجاد و ذخیره ی این دانش داشته باشد، دانش فردی در اختیار سازمان قرار می‌گیرد. در واقع سرمایه انسانی دانش فردی می‌باشد که در حصار سازمان قرار دارد و متعلق به سازمان می‌باشد.بر طبق نظریه لی[۳۸] و ویتلوستجن[۳۹](۱۹۹۸) شرکت هایی که حیات بیشتری دارند، تجربه انباشته ی بیشتری دارند، از کارکنان با تحصیلات بالاتری استفاده می‌کنند و قدرت ارتباطی بیشتری با سایر سازمان‌ها دارند. عنوان سرمایه انسانی توسط شولتز[۴۰] برنده جایزه نوبل اقتصادی در سال ۱۹۸۱ نیز به کار برده شده است. شولتز بیان می‌کند که مهمترین فاکتور در رسیدن به کیفیت زندگی بهتر با پیشرفت در دانش حاصل می شود و پیشرفت در دانش نیز با سرمایه گذاری در سرمایه انسانی محقق خواهد شد. (شولتز، ۱۹۸۱)

‌بنابرین‏ سرمایه انسانی به ارزش انباشته سرمایه گذاری در آموزش نیروی انسانی بر می‌گردد. سرمایه انسانی عامل خلاقیت و تجدید استراتژی در سازمان می‌باشد که البته این تاثیر گذاری به ساختار تشکیلاتی سازمان مربوطه نیز بستگی دارد. یعنی زمانی سازمان ها می‌توانند از منابع سرمایه انسانی بهره مند شوند که زیر ساخت های لازم جهت استفاده از این منابع را داشته باشند.

در رویکرد اقتصادی به ارزش ایجاد شده در سازمان توسط افراد سازمان تأکید می شود (بکر[۴۱]۱۹۹۲، نلسون [۴۲]و وینتر[۴۳]۱۹۸۲). عملاً وجود سرمایه انسانی به هوش ذاتی اعضای سازمان بستگی دارد(بونتیس ۱۹۹۸). اساساً سرمایه انسانی نمی تواند مستقیما توسط سازمان ایجاد شود (ادوینسون و مالون۱۹۹۷). البته باید توجه داشت که امکان دارد سرمایه انسانی سازمان کاهش یابد و یا توسط سایر رقبا محدود شود. مانند زمانی که کارکنان سازمان اقدام به ترک سازمان کنند و سایر رقیبان این کارکنان را جذب نمایند. ‌بنابرین‏ یک سازمان نباید تنها به سرمایه گذاری در نیروی انسانی توجه کند، بلکه باید در راستای حفظ سرمایه انسانی موجود در سازمان اقدامات لازم را انجام دهد.

۲-۲-۳-۲ سرمایه ساختاری

سرمایه ساختاری شامل زیر ساخت ها و سیستم های اطلاعاتی سازمان می‌باشد که قادر است دانش فردی را به دارایی های گروهی و سازمانی تبدیل کند (نیکولینی[۴۴]۱۹۹۳). سرمایه ساختاری باعث گسترش سرمایه فکری در یک سازمان می شود. سرمایه ساختاری شامل فرایند تولید، سیستم های اطلاعاتی، اطلاعات و روش های موجود در سازمان می‌باشد. سرمایه ساختاری دارای اهمیت حیاتی برای سازمان می‌باشد، زیرا تنها زیر مجموعه سرمایه فکری است که سازمان واقعا مالک آن می‌باشد. (بونتیس۱۹۹۸، بونفور۲۰۰۲، بروکینگ۱۹۹۶، ادوینسون و مالون۱۹۹۷، نیکولینی۱۹۹۳، روس و دیگران۱۹۹۷، سالیوان ۱۹۹۸، استیوارت۱۹۹۱، وینتر۱۹۸۷، یانت[۴۵] و اسنیل[۴۶]۲۰۰۴)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...