دانلود پایان نامه های آماده | قسمت 10 – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
اثرات حالت روحی مثبت بر روی نیات رفتار شهروندی سازمانی کارکنان حالت های روحی به وضعیت روانی اطلاق میشود که در آن شخص به طور کلی مسایل مربوط به زندگی کاری و شخصی خود را مثبت و یا منفی ارزیابی میکند. این وضعیتها در بازه زمانی کوتاهمدت رخ داده و در طول زمان در نوسان میباشد و به نظر میرسد که حالات روحی پیشبینی کننده بهتری از تفاوتهای فردی مداوم و پایدار برای رفتار شهروندی سازمانی است. اثرات حالت روحی مثبت بر روی نیات کارکنان برای انجام اقداماتی که از نظر سازمانی مطلوب هستند ولی بخشی از ضروریات شغلی رسمی آن ها نیستند (OCB) مؤثر است. چندین توضیح نظری برای اینکه چرا حالت روحی مثبت رفتار شهروندی سازمانی را افزایش میدهد ارائه شدهاند.”ارگان”(۱۹۸۸) بیان کرد یک توضیح این است که یک کارمند در حالت روحی مثبت ممکن است موقعیتها و افراد را مثبت درک کند و کشش فزاینده نسبت به دیگران و چشمانداز مطلوب عمومیت یافته ممکن است کارکنان را مستعد نشان دادن رفتارهایی کند که بهطورکلی به اعضای سازمان نفع رسانده و ستادههای سازمانی را ارتقاء دهد.
حالت روحی مثبت باعث میشود که کارکنان حالات خوب را تجربه کرده و رفتار شهروندی سازمانی را به عنوان ابزاری برای حفاظت و طولانی کردن حالت روحی مثبت شان به کار گیرند اما این نکته که همواره نیات مرجع رفتار هستند موضوعی است که هنوز هم مورد بحث قرار میگیرد. روانشناسان اجتماعی دریافتهاند که بسیاری از رفتارها از نیات رفتاری پیشبینی میشوند و تحقیقات سازمانی که رابطه بین نیات و اعمال را مورد آزمون قرار میدهند نشان دادهاند که نیات مرجع رفتار سازمانی واقعی هستند (Schappe, 1998, 277)
بهطورکلی آزمون ارتباط میان حالات روحی مثبت و رفتار شهروندی سازمانی نشان میدهد که چگونه وضعیت روحی ایجاد شده، و سپس تمایل به بروز رفتار شهروندی سازمانی در محیط کار مشاهده میشود. با این حال”ارگان” (۱۹۹۴) یادآوری نمود که هرچند حالات روحی لحظهای ممکن است بررخدادهای خاص رفتار شهروندی سازمانی اثر بگذارد اما به دلیل اینکه رفتار شهروندی سازمانی روندهای بلندمدت در رفتار را منعکس میکند در حالی که موقعیتهای حالات روحی، کوتاهمدت هستند، مطالعه میدانی چنین رابطهای مشکل میباشد.
۳-۸-۲ اخلاق کاری پروتستان[۴۰]
مبانی نظری را میتوان در مقاله “ماکس وبر” در سال ۱۹۰۴ با عنوان اخلاق کاری پروتستان و روحیه کاری سرمایهداری یافت. کار وبر بر روی این بحث متمرکز شده است که چرا افراد سود مادی را برای خودشان و نه بخاطر ضرورت آن دنبال میکنند. پاسخ وبر در تعامل پیشبینی نشده و غیرعمومی به تجدید شکل پروتستان در قرن شانزدهم ریشه دارد که در آن یک نوع متمایز و جدید شخصیت روانشناسی ظاهر شد که بر کار سخت، نظم و استقلال از دیگران تأکید داشت. وبر بحث کرد که این روحیه سرمایهداری جدید با تغییرات عمیق دیگر در این حوزه (نظیر تکنولوژی تولید، طراحی سازمانی، حمل و نقل و توسعه بازارهای جهانی) ترکیب شده است تا به سمت انقلاب صنعتی پیش برویم.
“مک کله لند” و همکارانش (۱۹۵۳) و(۱۹۶۳) اولین تحلیلگران روانشناسی بودند که در مورد اخلاق کاری پروتستان مطالعاتی را انجام دادند. مطالعات آن ها روی ارزش اتکاء به خود از اخلاق کاری پروتستان (بویژه آموزش مستقل به وسیله والدین) تأکید داشت و نتیجه آن قرار دادن اخلاق کاری پروتستان داخل یک متغیر مرکزی به نام «نیاز برای موفقیت» بود. دانشمندان رفتار بعدی، در حالی که به ارتباط میان اخلاق کاری پروتستان و نیاز به موفقیت اذعان داشتند پنج اصل دیگر را از مفهوم اخلاق کاری پروتستان که توسط وبر بیان شده بود استخراج کردند که عبارت بودند از, کار سخت فیالذاته یک ارزش است، کار سخت کلید موفقیت است، حیات مرتاضانه (خطرات دلخوشی به خود)، استقلال یا اتکا به خود و اجتناب از تفریح. (Ryan, 2002, 125)
به هر حال از آنجایی که “مورمن و بلیک لی” رابطه میان رفتار شهروندی سازمانی و ارزشهای جمعگرایی (یعنی ارزشهای غیرفردی) را مورد تأکید قرار دادند، “فارنمن”، (۱۹۹۰) پیشنهاد کرد که اخلاق کاری پروتستان ممکن است با استراتژیهای همکاری ناسازگار باشد و سپس در پی تحقیقات تجربی که به همراه “کوئیلی” انجام داد به این نتیجه رسید که, بُعد استقلال از اخلاق کاری پروتستان به شکل منفی با رفتار شهروندی سازمانی ارتباط پیدا کردهاست.
در بررسی دیگری که توسط “پوکیچ” (۱۹۷۳) انجام شد نتایج نشان داد که امتیازات اخلاق کاری پروتستان بالا با مشخصههایی از شخصیت نظیر تمیز بودن، مؤدب بودن و مطیع بودن همراه است و چنین مشخصههایی نظیر برخی از ابعاد رفتار شهروندی سازمانی هستند نظیر احترام، کمک کردن و جوانمردی.
“فارت و مرنس” (۱۹۷۵) در یک مطالعه که ۴۰ دانشجوی لیسانس و پایینتر را در بر میگرفت دریافتند که دانشآموزانی که اخلاق کاری پروتستان را تأیید میکنند، داده های بیشتری را به سازمان میآورند (نظیر ساعت کاری) و ستادههای بیشتری نسبت به افرادی دارند که اخلاق کاری پروتستان را تأیید نمیکنند.
آریان (۲۰۰۰) با بررسی این نظریات و انجام تحقیقاتی این فرضیه را که ابعاد اخلاق کاری پروتستان از کار سخت، عدم رفاه و ریاضتکشی بعد از کنترل متغیر عدالت سازمانی به شکل مثبتی با رفتار شهروندی سازمانی مرتبط است به آزمون گذاشت و به این نتایج دست یافت که بُعد کار سخت از اخلاق کاری پروتستان به شکل مثبت و معناداری با رفتارهای کمک کردن و روحیه اجتماعی رابطه دارد در حالی که بُعد استقلال از اخلاق کاری پروتستان به شکل منفی معناداری با رفتارهای کمک کردن ارتباط دارد.
یکی از تلاشهای صورت گرفته در این مورد توسط بلیک لی و مورمن(۱۹۹۵) انجام شد که به بررسی نقش دو ویژگی فردگرایی[۴۱] و جمعگرایی[۴۲] در پیشبینی رفتار شهروندی سازمانی پرداختند. آن ها با توجه به نظر “پارسونز و شیلز”(۱۹۵۱) به این طریق میان فردگرایی و جمعگرایی تفاوت قایل شدند,
فردگرایی – جمعگرایی راهی برای تمایز میان افرادی است که مایل هستند تا به علایق و اهداف شخصی خود دست پیدا کنند در مقابل افرادی که مایل به جمع بوده و بیشتر روی سیستم اجتماعی تمرکز میکنند.
این مفهوم یک واژه دوقطبی است به این صورت که یک فردگرا ۱) علایق شخصی خودش را مهمتر از علایق گروه در نظر میگیرد، ۲) دستیابی به اهداف شخصی خود را در اولویت قرار میدهد.
کاری که توسط هافستد (۱۹۸۰) انجام شد نشان داد که این بُعد یکی تمایز اساسی بین فرهنگی است. برخی فرهنگها مثل آمریکا فردگرا هستند و برخی دیگر مثل چین جمعگرا.
یک جامعه جمعگرا به وسیله شهروندانی که میخواهند از اهداف گروه حمایت کرده و رفاه گروه را حفظ کنند شناخته میشود در حالی که یک جامعه فردگرا به وسیله شهروندانی که منافع خودشان را مقدم میشمارند شناخته میشود اما فرهنگهایی که برچسب فردگرایی و جمعگرایی خوردهاند بیشتر فرهنگهای سادهای هستند که اکثریت افراد در آن دارای تفاوتهای فردی در جمعگرایی یا فردگرایی میباشند.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:45:00 ق.ظ ]
|