مقالات و پایان نامه ها | ۱-۲- بیان مسأله – 1 |
از زمانی که فناوری های دیجیتالی بیشتر شبیه ابزارهای تفکر شدهاند و فقط ابزارهای آموزشی نیستند، دانش فناورانه نیز به وجود آمده است که این نوع دانش برای مدرسان شامل فناوری اطلاعاتی همراه با دانش محتوایی و تربیتی می شود. در واقع چهارچوبی از دانش محتوایی، تربیتی و فناورانه به وجود آمده تا تشریح کند چگونه این سه جز از دانش می توانند ترکیب شوند تا یک موضوع را با فناوری دیجیتال به طور مؤثری تدریس کنند (میشراو کهلر[۸]، ۲۰۰۶ و نیس[۹]، ۲۰۰۵ ). انوری رستمی وشهائی (۱۳۸۸) معتقدند که دانش یکی از عواملی است که می تواند بر بهبود نوآوری[۱۰] اثرگذار باشد، چرا که امروزه، نیاز به یادگیری و تغییر در سازمانها رو به افزایش است.
امروزه نوآوری و پیشرفت فنی، حاصل تعاملات پیچیده اجزا در تولید، توزیع و کاربرد انواع مختلف دانش است. عملکرد نوآورانه هر کشور تا حد زیادی به نحوه ارتباط و به کارگیری این اجزا (به عنوان عناصر یک سیستم یکپارچه) بستگی دارد (تقوی و پاکزاد، ۱۳۸۶(. در واقع با پیشرفت روزافزون دانش و فناوری و جریان گسترده اطلاعات امروزه جامعه ما نیازمند پرورش انسانهایی است که بتوانند با مغزی خلاق با مشکلات روبرو شده و به حل آن ها بپردازند. در این رویکرد نیاز به آموزش و تقویت خلاقیت و خلق افکار نو برای رسیدن به جامعهای سعادتمند از اهمیت خاصی برخوردار است. افزایش خلاقیت در سازمانها می تواند به ارتقای کمیت و کیفیت خدمات، کاهش هزینه ها، جلوگیری از اتلاف منابع، کاهش بروکراسی و در نتیجه افزایش کارایی و بهره وری و ایجاد انگیزش و رضایت شغلی در کارکنان منجر گردد (علیرضایی و تولایی، ۱۳۸۷).
روشن است که مؤسسات آموزشی نیز باید روشهای سنتی فعالیتهای خود را مورد بازبینی قرار داده، و به منظور ماندگاری سازمان در زمان حال و آینده اقدام به به کارگیری روشها و فنون جدید کنند (شرفی، ۱۳۸۷).
بنابرین راه کمک به این سازمانها تدوین سیاستهای حمایتگر از نوآوری میباشد، اولین گام در تدوین سیاستهای مناسب برای حمایت از نوآوری در مؤسسات بررسی عوامل مؤثر و محرک نوآوری و همچنین چگونگی تاثیر این عوامل بر سازمانها میباشد که می تواند نوآوری و خلاقیت را در سازمان تحت تاثیرخواه مثبت یا منفی قرار دهد (منطقی، خسروپور و خانی، ۱۳۹۲).
با توجه به مطالب ذکر شده و با توجه به نقشی که عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی می تواند در تعیین اهداف تدریس اعضای هیئت علمی داشته باشد، مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین عوامل کلیدی نوآوری دانشگاهی و اهداف تدریس اعضای هیئت علمی پرداخته است، همچنین متغیر دانش اعضای هیئت علمی در این پژوهش به عنوان متغیر میانجی مورد بررسی قرار گرفته است.
۱-۲- بیان مسأله
امروزه دانشگاهها کارکرد زیادی در جهت توسعه همه جانبه به ویژه فرهنگ حاکم بر جامعه دارند. دانشگاهها که مقدرات کشور در دست آنهاست، کارکردهای اساسی در زمینه تولید، اشاعه و تربیت نیروهای کارامد و همچنین گسترش فرهنگ اصیل اسلامی دارند (محبوبی و توره، ۱۳۸۷). از طرفی اعضا هیئت علمی در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی به عنوان یکی از عوامل اصلی تلقی میشوند که نحوه عملکرد آنها به خصوص در آموزش نقش اساسی در بازدهی و کیفیت دانشگاههادارد ( لسانی و محمدی، ۱۳۹۰). عوامل بسیاری مانند راهبردهای تدریس، تجربه کار، محیط دانشگاهی، هوش هیجانی، خودکارآمدی، خوداتکایی و برون گرایی می توانند بر عملکرد اعضای هیئت علمی مؤثر باشند، اما اهداف تدریس در بین این عوامل، مهمترین نقش را ایفا می کند. در واقع اهداف به زندگی جهت داده و برای انتخابهایی که در زندگی انجام میدهیم ایجاد انگیزه میکنند و علاوه بر اینکه نقش محرک را در انجام وظایف ایفا میکنند و بر پردازش اطلاعات نیز مؤثر واقع میشوند (شانک[۱۱]، ۲۰۰۲). تدریس کنش متقابل استاد و فراگیر است که در این تعامل استاد با برنامه ریزی تلاش می کند تا شرایط مطلوب تغییر را به وجود آورد. بعضی تدریس را بیان صریح معلم درباره آنچه باید یادگرفته شود میدانند و گروهی دیگر تدریس را همورزی متقابلی میدانند که بین معلم و شاگرد و محتوا در کلاس درس جریان دارد. گروه زیادی از مربیان، متخصصان تعلیم و تربیت فراهم آوردن موقعیت و اوضاع و احوالی که یادگیری را برای شاگردان آسان کند تدریس نامیدهاند. از مجموعه تعاریف ارائه شده در این زمینه میتوان نتیجه گرفت که تدریس یک فعالیت است. اما نه هرنوع فعالیتی، بلکه فعالیتی که آگاهانه و بر اساس هدف خاصی انجام میگیرد، فعالیتی که بر پایه وضع شناختی شاگردان انجام میپذیرد و موجب تغییر آنان می شود. بنابرین به طور کلی، عمل تدریس یک سلسله فعالیتهای مرتب، منظم، هدفدار و از پیش طراحی شده است؛ فعالیتی که هدفش ایجاد شرایط مطلوب یادگیری است، فعالیتی که به صورت تعامل و رفتار متقابل بین معلم و فراگیر جریان دارد (شعبانی، ۱۳۸۷، ص ۱۰۳ و ۱۰۴). تدریس در واقع به کنش متقابل بین استاد و دانشجو اشاره دارد که در طی آن تغییراتی در ویژگیهای روانی، فکری و رفتاری دانش آموزان صورت میگیرد، این فعالیت در واقع کاملا برنامه ریزی شده و بر اساس هدف خاصی صورت میگیرد.
هدف نهایی تدریس یا حالت مطلوب به وسیله مجموعه ای از تکالیف که مستلزم پایهای از آگاهی و معلومات مشخص و ساخت فکری و فرایندهای شناختی معین است، تعیین می شود (شعبانی، ۱۳۸۷، ص ۱۰۹). در واقع اهداف، چگونگی سازماندهی فرایندهای تفکر، رفتار و واکنشهای احساسی را تحت تاثیر قرار می دهند (شوتز، کرودر و وایت[۱۲]، ۲۰۰۱). لازم به ذکر است که مهمترین گام در یک طرح ارزشیابی بیان نگرشها و انتظارات دانشجویان است، که این انتظارات در واقع به عنوان نتایج یا اهداف تدریس به شمار میروند. شناسایی این انتظارات به عنوان نقطه مرکزی در فعالیتهای یک استاد به شمار میرود (فرخ نژاد و پیردادیان،۱۳۹۰). آنجلو و کراس[۱۳](۱۹۹۳) اهداف تدریس را به معنای توصیفات اعضای هیئت علمی در مورد آنچه که میخواهند دانشجویان فراگیرند، میدانند. بنابرین به طور کلی میتوان اهداف تدریس را همان حالت مطلوب (شوتز و همکاران ، ۲۰۰۱)، دانست که برگرفته از نگرشها و انتظارات دانشجویان (فرخ نژاد و پیردادیان) و توصیفات (انتظارات) اساتید (آنجلو و کراس،۱۹۹۳) بوده و سعی بر آن است که اساتید و دانشجویان در تعامل با هم به کمک یک سلسله فعالیتهای مرتب، منظم، هدفدار و از پیش طراحی شده (شعبانی، ۱۳۸۷، ص ۱۰۳ و ۱۰۴) ، به آن دست یابند.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:24:00 ق.ظ ]
|