۲-۳-۳ فرایند آموزش

در فرایند آموزش سه عنصر اصلی سازمان، کارکنان، و مدیران و سرپرستان درگیر هستند که هر یک

از عناصر مذکور در جستجوی امتیازات و منافعی در رابطه باخود، از فرایند آموزش می‌باشند. ‌بنابرین‏ فرایند آموزش باید هماهنگی و همسویی را در بین آنان به گونه ای میسر که امکان هدایت و اداره مطلوب آموزشی را موجب شود.

فرایندی که در شکل۲- ۱ترسیم شده است با این دیدگاه دنبال می‌گردد که همسویی و هماهنگی را در عناصر ذینفع سازمان حاصل نماید.

‌بنابرین‏ آموزش فرایندی است که افراد ‌بر اساس آن دانش و مهارت های را جهت تأمین هدفی خاص قرارمی گیرند و هدف به کار گیری فرایند آموزش بالا بردن توان تفکر و نگرش کارکنان، افزایش مهارت و تبهر افراد، افزایش بهره وری سازمان و بهبود کیفیت کار می‌باشد، ضمن آن که بهبود روابط کارکنان و مدیران نیز مدنظر می‌باشد. در فرایند آموزش، تعیین نیازهای آموزشی، تعیین اهداف آموزش، انتخاب روش های آموزش، اجرا و ارزیابی آن ها از اهمیت بسیار برخوردار است.

تعیین نیازهای آموزش

تعیین اهداف آموزشی بهبود معیارهای ارزیابی نتایج آموزش

انتخاب یا بهبود مواد ودستوالعمل ها،روش های آموزش و برنامه های آموزش

ارزیابی و پیگیری اثربخش آموزش

هدایت آموزش در عمل

انتخاب طرح های عملی آموزش

آموزش کارکنان

فرایند آموزش جدول(۲-۲) : اقتباس ازسیدجوادین،۱۳۸۷

ورودی های فرایند آموزش

-اهداف، مأموریت‌ ها، سیاست ها و خط مشی سازمان

– تغییرات در محیط، تکنولوژی و شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی

– تغییرات در سازمان و فعالیت سازمان

– شرح وظایف، مسئولیت ها و عملکرد اجزای سازمان

– نتایج ارزیابی عملکرد

– سطح دانش، اطلاعات و مهارت های موجود

سوابق تحصیلات و آموزش کارکنان

– دانش، اطلاعات و مهارت های مورد نیاز برای تقبل وظایف مورد انتظار در آینده

– ملاحظات مربوط به نوع و چگونگی فعالیت های سازمان

– ملاحظات حقوقی، قانونی ومالی

در دنیای امروز همه ی پدیده ها به سرعت در حال دگرگونی هستند. تحولات علمی یکی از عوامل سر عت دهنده ی این دگرگونی می‌باشد، هر پژوهشی با یافته ای همراه است. مجموعه یافته های انسان ها ذخایر دانش بشر را می‌سازند، ذخایری که در هر لحظه به آن افزوده می شود. تغییر در دانایی به تغییر در روش های تولید و بهره برداری مناسب از محیط می‌ انجامد. با این تغییرات ابزارهای تولید تغییر می‌یابد انسان نیز در جریان این تغییرات، متحول می شود، خواسته های جدید برای او شکل می‌گیرد. این جریان به صورتی پیوسته در حال انجام است (بابازاده،۱۳۹۰).

تعریف آموزش: مفهوم آموزش بر خلاف پرورش یک نظام نیست، بلکه آموزش، فعالیتی است هدف دار و از پیش تعیین شده که هدفش فراهم کردن فرصت ها و موقعیت هایی است که امر یادگیری را در درون یک نظام پرورشی تسهیل می‌کند و سرعت می بخشد (سنگری، ۱۳۸۳).

آموزش فرآیندی است که افراد بر اساس آن دانش و مهارت هایی را جهت تأمین هدفی خاص فرا می گیرند و هدف از به کارگیری فرایند آموزش بالابردن توان تفکر و نگرش کارکنان، افزایش مهارت و تبحر افراد افزایش بهره وری سازمان و بهبود کیفیت کار می‌باشد، ضمن آنکه بهبود روابط کارکنان و مدیران مدنظر ما باشد. در فرایند آموزش، تعیین نیازهای آموزشی، تعیین اهداف آموزش، انتخاب روش های آموزش، اجرای ارزیابی آن ها از اهمیت بسیار برخوردار است (سیدجوادین،۱۳۸۷).

نظر محقق راجع به آموزش تربیت نیروی انسانی و ایجاد توانایی‌های لازم برای آمادگی فردا.

آموزش در سازمان به دو دسته تقسیم می شود:

۱-آموزش قبل از خدمت:آموزش قبل از خدمت آن نوع آموزشی است که قبل از ورود فرد به سازمان به وی ارائه می شود تا شایستگی و توانایی‌های لازم را در او ایجاد و وی را برای احراز شغل در آینده آماده کند این نوع آموزش برای رفع مشکلات خاص سازمانی صورت نمی گیرد، بلکه هدف عمده آن تربیت نیروی انسانی برای سازمانی ویژه است.

۲- آموزش ضمن خدمت: آموزش ضمن خدمت چیزی نیست جز تلاش هایی که با هدف ارتقای سطح دانش و آگاهی و مهارت های فنی، حرفه ای و شغلی و نیز استقرار رفتار مطلوب در کارکنان یک سازمان صورت می‌گیرد و آنان را برای انجام بهینه وظایف و مسئولیت های شغلی آماده می‌کند(فتحی واجارگاه،۱۳۸۷).

۲-۳-۴ شرایط مورد نیاز آموزش کارکنان

برای آن که در رفتار کارکنان از جنبه‌های دانشی، نگرشی و مهارتی تغییری پدید آید، فراهم شدن شرایط زیر ضروری است:

    1. کارکنان خود را ناگزیر از تغییر بدانند: به دیگر سخن، کارکنان انگیزه تغییر در خود و رفتارشان را داشته باشند. با توجه به سرعت رشد علم در جهان همه انسان ها باید خود را با شرایط جدید و امروزی وفق دهند. در جهان کنونی هر چیزی تاریخ مصرفی دارد حتی مدرک تحصیلی و اگر آن نیز به روز نشود از درجه اعتبار ساقط می‌گردد. پس لازم است کارکنان برای هر وظیفه ای که بر عهده می گیرند تخصص به روز آن وظیفه را داشته باشند.

    1. کارکنان از وظایف محوله و کاری که باید انجام دهند آگاه باشند: فقدان یا کمبود آگاهی نسبت به وظیفه و شیوه انجام دادن آن، مانعی برای گرایش به تغییر در رفتارهای موجود است. در واقع کلیه کارکنان باید دارای شرح وظیفه مکتوب و شفاف باشند. این وظیفه مدیریت منابع انسانی هر سازمانی است که به عنوان کارفرما برای هر شغل و پست شرح وظیفه شفاف و مکتوبی ارائه نماید.

    1. کارکنان باید در جایگاه شغلی متناسب با قابلیت های شخصی و توانمندی های عملیاتی قرار گرفته باشند: کارکنانی که ارتباط بین علایق و تحصیلات و نیز آینده شغلی خود با دوره آموزش طراحی شده نمی یابند غالباً در دوره های آموزشی شرکت نکرده و یا در صورت شرکت انگیزه ای برای یادگیری نشان نمی دهند. شاید مهم ترین دلیل عدم رغبت به حضور فعال در این دوره ها بر می‌گردد به نحوه انتخاب و جذب مستخدم توسط مدیریت منابع انسانی. متاسفانه در بسیاری از سیستم های اداری کشور این مشکل به صورت حاد وجود دارد که افراد در جایگاه های تخصصی خود نیستند پس ‌بنابرین‏ خلا آموزش احساس می شود لیکن با آموزش های کوتاه مدت که به منظور بروز کردن آموخته های قبلی است نیز نمی توان به آن چه خواسته کارفرماست رسید.
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...