پس در این شرایط

۱-اگر W هم بر x و هم y تاثیر بگذارد استنتاج ‌در مورد رابطه علی و معلولی میان y,x در هر دو جهت غیر معتبر است.

۲-اگر W تنها بر x (یا تنها بر y) تاثیر بگذارد استنتاج رابطه علی و معلولی در یک جهت یهتی اینکه y و x را ایجاد می‌کند (یا xوy را ایجاد می‌کند) غیر معتبر است(کاپورالیی[۷] و همکاران، ۳۶،۲۰۰۴).

این چارچوب می‌تواند برای تجزیه و تحلیل پیوندهای علی و معلولی میان توسعه مالی رشد اقتصادی و بازارهای سهام (به عنوان متغیر بالقوه حذف شده w) استفاده شود نتایج به دست آمده در چارچوب دو متغیر گذشته (که تنها شامل توسعه مالی و رشد اقتصادی بود) در صورتی که متغیر سوم مرتبط باشد و حالت (۱) یا (۲) برقرار باشد تغییر کنند شرط اساسی برای بدون تغییر ماندن آن ها این است که متغیر حذف شده نباید علت یا مسبب توسعه مالی یا رشد اقتصادی باشد .اگر آن معلول هر یک از این دو متغیر باشد اما علت آن ها نباشد آنگاه استنتاج در سیستم دو متغیری یا سه متغیری با هم برابرند اما اگر بازار سهام یک متغیر حذف شده در مجموعه متغیرهای علت باشد آنگاه بسته به جزئیات دقیق این مجموعه ‌استنتاج‌های حاصل از تست‌های دو متغیری می‌توانند غیر معتبر باشند به علاوه حتی در مواردی که استنتاج غیر معتبر نیست یک سری تست‌های رابطه علی و معلولی سه متغیری انجام می شود(کاپوریل [۸]و پیتیس، ۱۹۹۷، ۴۲۶).

توسعه بازارسهام ورشد اقتصاد

بازار سرمایه شیوه ای ارزان برای گردآوری سرمایه برای شرکتهاست. این امر ریسک اعتباری را کاهش میدهدچون انتظار می رود شرکت‌ها کمتر وابسته به بانک‌ها باشند. ‌بنابرین‏ بازارهای سهام رشد اقتصادی را با تشویق پس انداز توسط افراد از یک و معرفی شیوه جدیدی برای تامین مال شرکت‌ها از سوی دیگر تقویت می‌کنند یک راه دیگر که توسعه بازار سرمایه می‌تواند از آن طریق بر رشد اقتصادی تاثیر بگذارد با تخفیف مسئله تئوری نمایندگی و در نتیجه افزایش بهره وری است . در یک بازار سهام کارآمد، قیمت سهام می‌تواند نشان دهنده کاهش در انگیزه ها برای حاکمیت شرکتی نادرست باشد و ‌بنابرین‏ نشان دهنده افزایش در ارزش شرکت است. به علاوه یک بازار سرمایه امکان تصرف شرکت را فراهم می‌کند و انتظار می رود این مکانیسم کنترل شرکتی بهتر و ارزش شرکت را تقویت کند. این بدان معنا است که در شرایطی که کنترل ضعیفی دارد ممکن است مدیریت آن با شرایطی مثل تصرف روبرو شود. (سیتانا و همکاران،۳،۲۰۱۲).

شلیفر[۹] وو یشنی (۱۹۹۰) نشان دادند که تهدید تصرف برای مدیریت شرکت‌های ثبت شده در بورس می‌تواند منتهی به مدیریت کارآمد منابع شود. در هر حال انتقاداتی ‌در مورد عملیات واقعی در ارتباط با مکانیسم تصرف و قیمت گذاری وجود داشته باشد و مطرح شده است که این روش‌ها می‌توانند منتهی به پایین آوردن نرخ سرمایه گذاری بلندمدت در یک بازار سهام توسعه یافته نشوند(شلیفر وو یشنی،۱۹۹۰،۱۱).

بینسوانگر [۱۰](۱۹۹۹) این انگیزه صنعت برای پاداش‌های کوتاه مدت، سودهای فوری و پاداش‌های سالانه مدیران را در جهت عملکرد مؤثر تشویق نمی کند و ارزش سرمایه گذاری های بلند مدت را تضعیف کرده و به منافع بلند مدت شرکت آسیب می رساند. همچنین مشاهده شده است که این انگیزه ها ثروت جدیدی ایجاد نمی کنند و ‌بنابرین‏ رشد را سبب نمی شوند. انتظار می رود نقدینگی بازار سهام تاثیر مثبت بر رشد داشته باشد(بینسوانگر،۱۹۹۹).

نیوسر [۱۱]و کوگلر (۱۹۹۸) می‌گویند که سرمایه گذاران طی دوره پروژه سرمایه گذاری دسترسی به پس انداز ایشان را از دست نمی دهند چون بازار سیال به پس انداز کنندگان اجازه می‌دهد سهمشان را در شرکت در هر زمان که مایل به تغییر پورتفویشان هستند به سرعت و به راحتی خرید و فروش کنند. بدون بازاری که نقدینگی را تقویت نکند سرمایه گذاران از سرمایه گذاری پولشان پروژه هایی که مستلزم تحصیص سرمایه بلندمدت هستند اکراه دارند و این سطوح سرمایه گذاری را به صورت مؤثر کاهش می‌دهد. یک بازار سهام تخصیص سرمایه را بهبود می بخشد و بدینوسیله چشم اندازهای رشد بلندمدت را تقویت می‌کند (نیوسر و کوگلر،۶۳۸،۱۹۹۸).

بنسیونگا[۱۲]، اسمیت و استار (۱۹۹۶) نیز ‌به این موضوع اشاره دارند. در حالی که از یک سو ممکن است پس انداز کنندگان دارایی‌های سیال را نگهداری کنند از سوی دیگر بازار می‌تواند سرمایه گذاری بلند مدت را برای پروژه های سودآورتر تسهیل کند(بنسیونگاوهمکاران،۱۹۹۶،۲۴۱).

هولمستروم[۱۳] و تیرول (۱۹۹۳) نقش مثبت نقدینگی مورد تأکید قرار گرفته است. آن ها مشاهده می‌کنند که نقدینگی حاکمیت شرکت را بهبود می بخشد ‌به این طریق که سرمایه گذاران را تشویق می‌کند اطلاعات بیشتری ‌در مورد شرکت‌ها به دست آورند که این به نوبه خود مدیران شرکت‌ها را تشویق می‌کند بیشتری تلاششان را در جهت منافع سهام‌داران به کار بگیرند. اما نظریه مربوط به تاثیر دقیق نقدینگی بیشتر بر بازار سهام بر رشد اقتصادی مبهم است و ‌بنابرین‏ می‌تواند نرخ پس انداز را کاهش دهد و در نتیجه مانع رشد شود(هولمستروم و تیرول،۶۷۸ ،۱۹۹۳).

اولستفلد[۱۴] (۲۰۰۹) به اشتراک گذاری بیشتر ریسک از طریق متنوع سازی پروژه های داخلی و بین‌المللی که ریسک و بازده بالایی دارند را امکان پذیر می‌سازد و در نتیجه منتهی به تخصیص کارآمدتر پس اندازها در میان فرصت‌های سرمایه گذاری می شود. عدم وجود بازارهای سرمایه اداره شده به صورت ‌کارآمدتر سرمایه گذاران را در متنوع سازی پورتفوهایشان محدود می‌کند و در نتیجه ممکن است افراد از سرمایه گذاری روی حق مالی اجتناب کنندچون بسیار پر ریسک هستند. از اینرو گردآوری حق مالی برای شرکت‌ها دشوار می شود. ریسک های ویژه شرکت می‌توانند از طریق بازار سرمایه تنوع بخشیده شوند( اولستفلد،۲۰۰۹،۶۳).

آتجه[۱۵] و جووانیک (۱۹۹۸) نشان دادند که بازارهای سهام فرصت بیشتری را برای پخش ریسک و تجمع ریسک فراهم می‌کنند. سرمایه گذاران قادرند سرمایه گذاری شان را بر اساس سطح ترجیح ریسک تنظیم کنند. بازارهای سهام کارآمد همچنین می‌توانند نقشی برجسته در کاهش هزینه های اطلاعات ایفا کنند.این ازطریق خلق وانتشار اطلاعات ویژه شرکت امکان پذیر است که قیمتهای کارآمد سهام را آشکار می‌سازند) آتجه و جووانیک،۶۳۲،۱۹۹۸)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...