۲-۲-۶-۱)چرخه مدیریت دانش ویگ

به نظر ویگ (۱۹۹۳) سه شرط کسب موفقیت در کسب و کار عبارت اند از: ۱) داشتن کسب و کار (محصولات، خدمات) و مشتریان؛ ۲) منابع (منابع انسانی، سرمایه و تجهیزات)؛ ۳) توانایی عمل. شرط سوم بر چرخه مدیریت دانش تأکید دارد. دانش نیروی اصلی در ایجاد توانایی عمل به طور هوشمندانه است. با بهبود دانش بهتر می‌دانیم که چه کاری را چگونه انجام دهیم. به عقیده ویگ هدف اصلی مدیریت دانش «تسهیل خلق، ذخیره، تسهیم و استفاده از دانش با کیفیت به منظور خلق سازمانی است که به طور هوشمندانه عمل کند». انجام کار هوشمندانه بدین معنی است که باید به وظایف خود با تخصص بیشتر نگاه کنیم؛ یعنی به همان اندازه که باید دانش با کیفیت بالا را به دست آوریم، باید آن را به روش های مختلفی نیز به کار گیریم. کار هوشمندانه «عبارت از به کارگیری بهترین دانش در دسترس است». چرخه مدیریت دانش ویگ شیوه خلق و به کارگیری دانش توسط افراد یا سازمان‌ها را مشخص می‌کند و چهار گام اصلی آن، همان طور که در شکل (۲-۲) نشان داده شده است عبارت از: ۱) خلق دانش ۲) حفظ دانش ۳) تسهیم دانش ۴) کاربرد دانش.

این چرخه دامنه­ای از یادگیری از همه نوع منابع را در بر می‌گیرد: تجربه شخصی، آموزش شغلی یا آموزش رسمی، هم ردیفان، و آگاهی از همه منابع. بدین ترتیب می توان دانش را یا در درون ذهن خود یا به شکل ملموس از قبیل کتب یا پایگاه های داده حفظ کرد. همچنین، دانش می‌تواند به روش های مختلفی با توجه به شرایط و هدف مورد نظر تسهیم و به کار برده شود.

الف) خلق دانش: به فعالیت هایی اشاره دارد که دامنه آن از تحقیق بازار تا ‌گروه‌های نمونه، ‌پیمایش‌ها، هوشمندی رقابتی، و کاربردهای داده کاوی است. خلق دانش پنج فعالیت کسب دانش، تجزیه و تحلیل دانش، ترکیب دانش، مدل سازی دانش و سازماندهی دانش را در بر می‌گیرد:

کسب دانش: خلق دانش می‌تواند از طریق پروژه های تحقیق و توسعه، نوآوری‌های افراد به منظور بهبود روش های کار، آزمایشها، مباحثه منطقی درباره دانش موجود، و استخدام افراد جدید اتفاق افتد. همچنین دانش ممکن است از طریق واردات دانش (دانش تخصصی حاصل از کارشناسان و دستورالعمل های کاری، درگیری در فعالیت های تجاری مشترک برای کسب فناوری، یا انتقال افراد بین واحدها)، و سرانجام از طریق مشاهده دنیای واقعی (انجام بازدید از محل، مشاهده فرایند پس از شروع تغییر) خلق شود.

تجزیه و تحلیل دانش متشکل است از:

استخراج دانش حاصل از مطالب کسب شده (مثل تجزیه و تحلیل رونوشتها و تشخیص موضوعات، گوش کردن به یک موضوع، و انتخاب مفاهیم برای بررسی بیشتر).

خلاصه کردن مطالب استخراج شده (مثل مدل سازی یا نظریه پردازی).

تشخیص الگوهای استخراج شده (مثل تحلیل روند).

توضیح روابط بین اجزای دانش (مثل مقایسه و تحلیل روابط).

تأیید اینکه مطالب استخراج شده با معانی منابع اصلی تطابق دارد (مثل اطمنیان از اینکه معانی از طریق خلاصه کردن، تنظیم کردن، و غیره مخدوش نشده باشد).

ترکیب یا ساختاردهی مجدد دانش: شامل تعمیم مواد تحلیل شده به منظور دستیابی به اصول وسیعتر، تدوین فرضیات برای توضیح مشاهدات، ایجاد سازگاری بین دانش جدید و موجود، و به روز آوری مخزن دانش با ورود دانش جدید می شود.

کدگذاری و مدل سازی دانش: شامل چگونگی نمایش دادن دانش موجود در ذهن ما (برای مثال، مدل‌های ذهنی)، چگونگی تلفیق دانش در درون یک مدل منسجم، چگونگی مستندسازی دانش در کتب و راهنماها، و چگونگی رمزگذاری آن به منظور انتقال آن به مخزن دانش است.

سازمان دهی دانش: سرانجام، دانش برای کاربردهای خاص و طبق یک چارچوب سازمانی معین(از قبیل استاندارها و حوزه ها) سازماندهی می شود. برای مثال، خدمات میز کمک[۵۳] یا فهرست سؤالات متواتر[۵۴] روی اینترانت شرکت. این سازماندهی معمولاً با بهره گرفتن از فنون تشخیص موجودی دانش و طبقه بندی آن انجام می شود. برای مثال، فهرست واژگان کلیدی یا حوزه ها، مشخصات موضوع دانش، و راهنمای ترجمه.

ب) حفظ دانش: شامل به خاطر سپردن، انباشت و گنجاندن دانش در مخازن و آرشیو کردن آن می شود. به خاطر سپردن دانش بدین معنی است که فرد دانش (دانشی که یک فرد خاص درک و فهم نموده) را ذخیره کرده یا به خاطر سپرده است. انباشت دانش[۵۵]در یک مخزن بدین معنی است که یک پایگاه دانش مبتنی بر رایانه ایجاد و همچنین دانش رمز گذاری شده است و امکان ذخیره شدن در حافظه سازمانی را دارد. جای دادن دانش[۵۶]عبارت از تضمین اینکه دانش بخشی از رویه های کسب و کار است (برای مثال، اضافه کردن به راهنمای رویه ها یا دوره های آموزشی). سرانجام، آرشیو کردن دانش عبارت است از خلق یک کتابخانه علمی و منسوخ کردن دانش کهنه شده یا نامرتبط از مخزن فعال دانش به طور نظام مند. نمونه هایی از دانش شرکت ها عبارت اند از: دارایی فکری، حق انحصاری اختراعات، دانش مستند شده به صورت گزارش‌های تحقیقی، مقالات فنی، یا دانش پنهان که در اذهان افراد موجود است اما ممکن است استخراج و وارد پایگاه یا مخزن دانش شود (نکات راهنما، ترفندهای تجاری، مطالعات موردی، مطالب نمایشی ارائه شده توسط کارشناسان، نظامهای پشتیبانی کاری). بدین طریق، دارایی‌های دانشی ارزشمند سازمان در مخازن یا در ذهن افراد مستند و بدن ترتیب برای مراجعه و استفاده در آینده قابل دسترس می‌شوند.

ج) تسهیم دانش: به اشتراک گذاشتن دانش شامل هماهنگی[۵۷]، تجمیع و دسترسی[۵۸]، و بازیابی دانش[۵۹] می شود. هماهنگی دانش معمولا ً مستلزم تیم‌های همکاری برای ایجاد شبکه ارتباطی به منظور دانستن این نکته است که «چه کسی چه می‌داند». به محض اینکه منابع دانش شناسایی شدند، به صورت سوابق قابل مراجعه برای یک کتابخانه یا مخزن به منظور تسهیل دسترسی و بازیابی بعدی تبدیل می‌شوند. گره‌های نمونه اغلب به منظور رسیدن به اجماع در این باره تشکیل می‌شوند. سپس دسترسی و بازیابی باید قادر به مشاوره به افراد با دانش درباره مسائل دشوار، کسب نظر از کارشناس مربوطه، یا بحث درباره یک مسئله دشوار با یک همکار هم ردیف باشد. به علاوه، دانش می‌تواند به طور مستقیم از مخزن دانش قابل دسترس و بازیابی باشد (برای مثال، استفاده از سیستم پایگاه دانش به منظور دریافت مشورت درباره چگونگی انجام کار یا خواندن یک دانش مستند شده به منظور اتخاذ یک تصمیم).

سازمان‌ها می‌توانند دانش را به روش های مختلفی به اشتراک بگذارند. کارکنانی که دانش مورد نیاز درباره حل یک مسئله خاص را ندارند می‌توانند با افراد دیگر سازمان یا از طریق پیدا کردن کارشناس مرتبط در میان شبکه تخصصی معین شده در سازمان و تماس مستقیم با آن فرد ارتباط برقرار کنند. سپس این کارکنان می ‌توانند همه این اطلاعات را سازماندهی کرده، از کارکنان دانشی مجرب تر بخواهند که روایی محتوای تهیه شده را تأیید کند.

د) کاربرد دانش: روش های کاربرد دانش به شرح زیر است:

– استفاده از دانش مستند شده برای انجام یک فعالیت جاری. برای مثال، تولید محصولات استاندارد، ارائه خدمات استاندارد، به منظور دانستن اینکه چه کسی در یک حوزه مشخص دارای دانش است.

– انتخاب دانش مربوط به کنترل وضعیت. برای مثال، شناسایی فردی که باید با او مشورت کنید. یا می خواهید مسئله را در میان بگذارید.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...