۲-۲-۱۴٫ تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد مالی سازمان

جانسون و سوئنن در مطالعه ای که انجام دادند ۱۰ شاخص را به عنوان شاخص های شرکت های موفق در نظر گرفته اندکه سودآوری و نقدینگی از بین این شاخص ها مرتبط با سرمایه در گردش اند. سودآوری یکی از شاخص های مهم در ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها محسوب می شود، که با بهره گرفتن از معیار هایی همچون بازده دارایی ها و بازده ناخالص دارایی های غیرمالی و… محاسبه می‌گردد. نقدینگی نیز طبق نظر شلتون به توانایی سازمان برای ادای تعهدات کوتاه مدت خود مربوط می شود و سازمان باید سرمایه در گردش کافی یا دسترسی به وجوه کافی برای ادای این تعهدات را داشته باشد. پس می توان این چنین استدلال کرد که یک سطح نقدینگی بهینه می‌تواند به عنوان معیار مناسبی برای عملکرد مالی سازمان در نظر گرفته شود(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۰۷).

تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد مالی سازمان از دو جنبه تاثیر سیاست های سرمایه در گردش بر عملکرد و تاثیر شاخص های مدیریت سرمایه در گردش بر عملکرد مورد بررسی قرار می‌گیرد(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۹).

۲-۲-۱۴-۱٫ سیاست های مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد:

شرکت ها می‌توانند سرمایه گذاری در سرمایه در گردش خود را به حداقل برسانند یعنی یک سیاست جسورانه را در پیش گیرند یا یک سیاست محافظه کارانه را انتخاب کنند ‌بنابرین‏ مدیریت شرکت مجبور است قبل از انتخاب سیاست سرمایه در گردش خود ‌در مورد موازنه ریسک و بازده تصمیم گیری نماید. حداقل کردن سرمایه گذاری در سرمایه در گردش (سیاست تهاجمی) ممکن است به طور مثبت بر روی سودآوری شرکت تاثیر بگذارد. از سوی دیگر سرمایه گذاری سنگین در سرمایه در گردش (سیاست محافظه کارانه) نیز ممکن است منجر به سودآوری گردد چرا که به عنوان مثال، نگه داشتن موجودی کالای زیاد، هزینه وقفه های احتمالی در فرایند تولید خسارات ناشی از کمیابی تولیدات را کاهش می‌دهد و همچنین هزینه های تامین را کاهش داده و در مقابل نوسانات قیمت از شرکت حمایت می‌کند. نتایج مطالعاتی که در این زمینه انجام شده نشان می‌دهد که شرکت هایی که سیاست سرمایه در گردش جسورانه را انتخاب نمده اند در مقایسه با شرکت های با سیاست محافظه کارانه دارای بازدهی و سودآوری بالاتری بوده اند(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۹).

مزایای یک سیاست تهاجمی کاهش هزینه ها و افزایش سود می‌باشد. چندین هزینه با بهره گرفتن از یک سیاست تهاجمی ممکن است کاهش یابد که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد: ۱- هزینه های موجودی کالا پایین تر و در نتیجه نگهداری کمتر موجودی ها و حرکت چرخش سریع موجودی. ۲- کاهش هزینه های بودجه بندی به دلیل استفاده از سیاست اعتباری تهاجمی. ۳-کاهش هزینه های بودجه بندی به دلیل استفاده زیاد از بدهی های کوتاه مدت(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۹).

لازم به ذکر است برای شرکت های کوچکتر به دلیل استفاده بیشتر از بدهی ها در مقایسه با شرکت های بزرگتر ، سیاست سرمایه در گردش تهاجمی می‌تواند سودآوریشان را به طور قابل ملاحظه ای افزایش دهد. اگر چه باید توجه داشت که سیاست های سرمایه در گردش تهاجمی، ریسک ناتوانی در ادای تعهدات را هم افزایش می‌دهد(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۹).

در کل می توان این چنین استدلال کرد که سیاست های سرمایه در گردش جسورانه، اگر چه ریسک زیادی را نیز دارا می‌باشد در مقایسه با سیاست های سرمایه در گردش محافظه کارانه دارای سودآوری بیشتری است. و شرکت ها باید از طریق موازنه ریسک و بازده که شالوده تمام تصمیم گیری های مالی است، سیاست های سرمایه در گردش مناسب را اتخاذ نمایند(فتحی و توکلی، ۱۳۸۸، ۱۰۹).

۲-۲-۱۴-۲٫ شاخص های مدیریت سرمایه در گردش و عملکرد:

در این بخش ارتباط بین شاخص های مدیریت سرمایه در گردش یعنی مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان پرداخت حساب های پرداختنی، مدت زمان نگهداری موجودی کالا و چرخه نقدینگی را با سودآوری و نقدینگی به عنوان دو شاخص عملکرد با بهره گرفتن از شواهد تجربی حاصل از یافته های جانسن و سوئنن در این زمینه بررسی می‌کنیم(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۰۹).

الف- نقدینگی و شاخص های مدیریت سرمایه در گردش: سرمایه گذاری در سرمایه در گردش یک موقعیت نقدینگی خوب برای شرکت ایجاد می‌کند که برای بقای آن حیاتی است. نکته مهم این است که نقدینگی باید به خوبی مدیریت شود و در حد بهینه قرار گیرد. ائلجی؛ مدیریت نقدینگی کارا را شامل برنامه ریزی و کنترل دارایی های جاری و بدهی های جاری می‌داند به نحوی که ریسک ناتوانی در پرداخت تعهدات کوتاه مدت را کاهش می‌دهد و از سوی دیگر از سرمایه گذاری افراطی در این دارایی ها اجتناب کند(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۱۰).

سطح بهینه نقدینگی حداقل سطح نقدینگی است که برای پشتیبانی از فعالیت های تجاری و تولیدی ضروری است و از آنجا که عامل کلیدی سطح نقدینگی بهینه چرخش نقدینگی است، برای رسیدن به نقدینگی بهینه باید چرخه نقدینگی را در حداقل ممکن نگهداریم. یعنی در سطح حداقل بهینه ای که با سطح جاری فعالیت های تجاری و تولیدی سازمان سازگار بوده و سازمان بتواند به اهداف خود دست یابد و خود را با تغییرات بازار تطبیق دهد. ‌بنابرین‏ نقدینگی بیش از اندازه نمی تواند به عنوان معیاری برای عملکرد خوب باشد. پس می توان چنین نتیجه گرفت که برای رسیدن به نقدینگی بهینه به عنوان معیاری برای عملکرد، سازمان ها باید چرخه نقدینگی خود را در حداقل ممکن نگه دارند و نگه داشتن چرخه نقدینگی در حداقل بهینه مستلزم کاهش مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان پرداخت حساب های پرداختنی و کاهش تعداد روزهای نگهداری موجودی کالا می‌باشد(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۱۰).

ب- سودآوری و شاخص های مدیریت سرمایه در گردش: برای مشخص شدن ارتباط بین سوداوری و شاخص های مدیریت سرمایه در گردش به نمونه هایی از تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده است اشاره می شود. گارسیا و همکاران با مطالعه شرکت های کوچک و متوسط اسپاتیایی در طی دوره زمانی ۲۰۰۲-۱۹۹۶ انجام دادند ‌به این نتیجه رسیدند که مدیران می‌توانند از طریق کاهش مدت زمان نگهداری موجودی کالا و کاهش مدت زمان وصول مطالبات و در نتیجه کاهش چرخه نقدینگی ایجاد ارزش نموده و سودآوری خود رابهبود بخشند. وانگ نیز یک نمونه از شرکت های تایوانی و ژاپنی را طی دوره ۱۹۹۶-۱۹۸۵ مورد بررسی قرارداد و دریافت که چرخه نقدینگی کوتاهتر با عملکرد عملیاتی بهتر مرتبط می‌باشد.یافته های بوک و همکاران مبین این مسئله است که سازمان ها با نرخ موجودی کالای بالا به احتمال زیاد عملکرد مالی بدی دارند.

از مجموع شواهد تجربی اشاره شده در بالا می توان چنین استدلال کرد که ارتباط معناداری بین کاهش مدت زمان وصول مطالبات، مدت زمان نگهداری موجودی کالا و مدت زمان پرداخت حساب های پرداختنی و در نتیجه چرخه نقدینگی کوتاهتر و سوداوری شرکت ها وجود دارد و شرکت ها با نگداشتن چرخه نقدینگی و اجزای تشکیل دهنده آن در حد بهینه می‌توانند به سودآوری بالایی دست یابند(فتحی و توکلی،۱۳۸۸، ۱۱۲).

۲-۲-۱۵٫ تاثیر مدیریت سرمایه در گردش بر سودآوری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...