برخی ازمحققین نظیر لیت[۳۹] معتقدند که نظریه Q توبین در خصوص مبحث سرمایه‌گذاری با وجود این که از نظر تئوری جالب به نظر می‌رسد ولی در کارهای تجربی بسیار ضعیف ظاهر شده است و فایده لازم را ندارد (Leith, 1998.P.7) .

همچنین هنوود[۴۰]معتقد است که اگرچه Q می‌تواند در پیش‌بینی بازار سهام و توجیه ادغام و ترکیب‌ها مورد استفاده قرار گیرد ولی در توضیح سرمایه‌گذاری واقعی انجام شده ، نامطلوب عمل می‌کند . به عنوان نمونه ، اواخر دهه ۴۰ و اوایل دهه ۵۰ مقطع زمانی ای است که توسط Q توبین به عنوان دوره عدم رشد ، ارزیابی شده است و اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ عکس این حالت رخ داده است . همچنین از سال ۱۹۷۰ شاخص Q به جای این که در هنگام افزایش سرمایه‌گذاری بالا برود پایین آمده است . این گونه شواهد تجربی نشان داده است که عملکرد Q در برخی موارد معکوس به نظر می‌رسد(( Henwood, 1999, P.8 .

بخش دوم

مفاهیم مربوط به

مدیریت ریسک مالی

۲-۲-۱) مقدمه

پیش فرض اصلی مدیریت ریسک این است که دلیل وجودی هر واحد اقتصادی ، ایجاد ارزش برای ذینفعان خود می‌باشد . همه شرکت ها با عدم قطعیت روبه رو هستند و یکی از چالش های مدیریت این است که چه مقدار عدم قطعیت را بپذیرد ، به طوری که ارزش ذینفعان رشد یابد . عدم قطعیت هم ‌در مورد ریسک و هم ‌در مورد فرصت ، همراه با احتمال از دست دادن یا افزایش ارزش مطرح می‌گردد . مدیریت ریسک ، مدیر را قادر می‌سازد تا علی رغم وجود عدم قطعیت و ریسک و فرصت های وابسته به آن ، واحد اقتصادی را به صورت مؤثر اداره نموده و بدین ترتیب ایجاد ارزش در شرکت را افزایش دهد .

به منظورتوصیف رفتار واقعی شرکت ها ، اقدامات مختلف اجرایی و مدیریتی شرکت به دو دسته ، مدیریت دارایی واقعی(RAM)[41] و مدیریت ریسک مالی(FRM)[42] تقسیم می‌گردد . مدیریت دارایی واقعی خود شامل دو بخش مدیریت تولید و عملیات(POM)[43] و مدیریت ریسک واقعی(RRM)[44] می‌باشد . رفتارهای یک شرکت از قبیل ، انتخاب پروژه و یا پوشش ریسک اساسا از طریق مدیریت دارایی واقعی و مدیریت ریسک مالی شکل می‌گیرد . ارزش یک شرکت از مدیریت دارایی واقعی آن نشأت می‌گیرد و مدیریت ریسک مالی ، عدم هماهنگی مدیریت دارایی واقعی با استراتژی کلی شرکت را کاهش می‌دهد . در واقع مدیریت ریسک مالی به خودی خود به طور مستقیم قادر به خلق ارزش برای شرکت نمی باشد و ارزش آن در کاهش هزینه های هماهنگی مدیریت است .

در این بخش مطالب مختلفی از ریسک ، انواع مختلف آن به همراه تقسیم بندی های صورت گرفته بر روی آن بیان می‌گردد و در ادامه به مدیریت ریسک ، فلسفه مدیریت ریسک ، ابزار های مدیریت ریسک ، مشتقات مالی به عنوان ابزاری برای پوشش ریسک و انواع آن ها و مدیریت ریسک مالی و در انتها به انعطاف پذیری سرمایه و هزینه درماندگی مالی پرداخته می شود .

۲-۲-۲) تعریف ریسک

از کلمه ریسک بر حسب موارد استفاده اش در زمینه‌های مختلف ، تعبیرات متفاوتی به عمل آمده و مؤلفین ، تعاریف متعددی از آن نموده اند . به عنوان مثال ، گیلب[۴۵]، ریسک را پدیده ای می‌داند که بتواند نتیجه حاصل از آن چه سرمایه گذار انتظار دارد را منحرف سازد و هیوب[۴۶]، ریسک را احتمال کاهش درآمد یا از دست دادن سرمایه تعریف می‌کند و ریسک را فقط زیان ناشی از سرمایه گذاری می‌داند (راعی و دیگران،۱۳۹۱،ص۴۹) . در یک تعریف کلی ، می توان نوسان پذیری بازده سرمایه گذاری را ریسک سرمایه گذاری نامید؛ در واقع به زبان ریاضی ، ریسک انحراف معیار بازدهی است .

زمانی که گفته می شود در یک عمل یا وضعیت خاص ریسک وجود دارد ، شنونده در می‌یابد که عدم اطمینانی[۴۷] در رابطه با نتایج حاصل از آن عمل وجود داشته و این امکان می رود که حداقل یکی از نتایج محتمل ، نامطلوب بوده و به طور ضمنی ، بر نامعلوم بودن و غیرقابل پیش‌بینی بودن نتایج آتی اشاره می کند . ‌به این دلیل ، زمانی که از توانایی بیشتری در پیش‌بینی آینده برخوردار باشد ، با ریسک کمتری مواجه شده و با کاسته شدن توانایی در پیش‌بینی آینده ، ریسک نیز بیشتر می‌گردد (مظلومی،۱۳۸۸،ص۲).

مفهوم اصلی که تمام این تعاریف بر آن تأکید دارند ، وجود عدم اطمینان از اتفاقات آینده است و ریسک نوعی از عدم اطمینان به آینده است که قابلیت محاسبه را داشته باشد (wiliyams & Hainz,2003,p 32). اگر نتوان میزان عدم اطمینان به آینده را محاسبه نمود ، ریسک نخواهد بود و تنها عدم اطمینان است ؛ ‌به این دلیل است که برای ریسک مقادیر مشخصی ارائه می‌گردد و می توان آن را مدیریت و کنترل نمود (اکبریان و دیگران،۱۳۸۵،ص۱۵۸) . به طور کلی عدم اطمینان مضمون ریسک را تشکیل می‌دهد و عبارت از تردیدی است که شخص در ارتباط با وقوع یک نتیجه ممکن از میان نتایج ممکن دارد . اگر تخمین نتایج آتی با تعیین همراه بوده و از حتمیت وقوع یا عدم وقوع آن ها اطمینان حاصل گردد ، عدم اطمینان نیز مستولی نخواهد شد . در نتیجه به علت معلوم بودن آینده ، اصولاً ریسکی نیز وجود نخواهد داشت (مظلومی،۱۳۸۸،ص۲) . آشنا شدن با انواع طبقه بندی های به عمل آمده از ریسک و انتخاب یک گروه ، به عنوان زمینه ای است که فعالیت های مدیریت ریسک بر روی آن متمرکز است . در ادامه انواع ریسک بر مبنای رویکرد بنیادی و مدرن و تقسیم بندی کلی از ریسک بیان خواهد شد .

      1. انواع ریسک بر مبنای رویکرد بنیادی

این رویکرد عوامل ذاتی مؤثر بر متغیر بازدهی اوراق بهادار را در طول زمان نشان می‌دهد که به آن ریسک کلی اوراق بهادار می‌گویند . بر مبنای رویکرد بنیادی ، عوامل تشکیل دهنده ریسک را که باعث تغییر در قیمت سهم در بازار می‌گردند می توان در مقوله هایی طبقه بندی نمود که عبارتند از( راعی و دیگران،۱۳۸۳،ص ص ۲۲۹-۲۲۵) :

    • ریسک سیاسی[۴۸]– ریسک سیاسی یا کشور عبارت است از کاهش ارزش سرمایه ، که به دلیل تغییر در سیاست ها و نظام سیاست گذاری یک کشور رخ می‌دهد و به انتظار سرمایه گذار نسبت به آینده سیاسی کشور بستگی دارد و در کل تغییرات عمده ای در محیط اقتصادی و سیاسی یک کشور ایجاد می‌کند . یک جنگ ناگهانی ، انتخاب رئیس جمهور جدید تا فوت ناگهانی وی ، رونق سفته بازی و امثال این ها ، از جمله رخدادهایی هستند که بر بازار سهام تاثیر بسیار زیادی خواهند داشت .

    • ریسک تجاری[۴۹]– تغییرات در قدرت سوددهی یک شرکت ، سبب ضرر سرمایه ای یا کاهش بازده سالانه سرمایه گذاری خواهد شد . ریسک تجاری را ، در ناتوانی یک شرکت در پایداری صحنه رقابت ، یا در حفظ نرخ رشد یا ثبات سوددهی می توان تعریف نمود .

    • ریسک نرخ بهره[۵۰]– ریسک نرخ بهره یعنی ریسک کاهش ارزش اصل سرمایه . بسیاری از سرمایه گذاران ، خرید اوراق بهادار با بازدهی ثابت یا اوراق قرضه معتبر را راه حلی برای رهایی از ریسک می دانند اما این نوع از اوراق دارای ریسک نرخ بهره می‌باشند .

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...