و- تأثیر بر اقتصاد خانواده: تأثیر اشتغال زنان بر بالا رفتن قدرت خرید خانواده انکار‌ناپذیر به نظر می‌رسد. با این حال می‌توان در عمومیت این قاعده که اشتغال زنان بر وضعیت اقتصادی خانواده آثار مثبتی می‌گذارد، تردید کرد. اگر رضا‌مندی اقتصادی را نسبت میان در‌آمد‌ها و انتظارها بدانیم، افزایش رضایت از زندگی منوط به مثبت ‌شدن موازنه میان در‌آمد و انتظار است. بنابراین «اگر در‌آمد‌ها دو ‌برابر شود اما انتظارات سه ‌برابر گردد، نتیجه‌‌ای جز افزایش احساس فقر، حرص و نارضامندی نخواهد داشت» (زاهدی،۱۲۷:۱۳۸۲). در بسیاری از خانواده‌ها حضور زن در عرصه اشتغال در‌آمد‌زا به تغییر مناسبات اجتماعی و ارزشی خانواده می‌ انجامد، عزت‌مندی و آبروی خانواده را افزایش می‌دهد. در این حالت، اعضای خانواده در پی حفظ شئونات جدید و آبرو‌داری برمی‌آیند و می‌کوشند تا با افزایش مصرف در مواردی که پیش از این از ضروریات زندگی تلقی نمی‌شد جایگاه اجتماعی خود را ارتقا بخشند. در این حالت، با تغییر احساسات خانوادگی به‌دلیل افزایش انتظارات روبه‌رو خواهیم شد. چنین خانواده‌‌ای گر‌چه دارایی بیشتری دارد، ضرورتاً لذت بیشتری نمی‌برد. در‌آمد‌زایی زنان در صورتی که به تعدد مدیریت خانواده بر منابع مالی بیانجامد و هر ‌یک از زن و مرد به دلخواه در‌آمد‌های خود را هزینه کند، احتمال مصرف اقلام غیر ضرور را افزایش می‌دهد. نکته دیگر، تأثیر در‌آمد‌زایی زنان در کاهش احساس مسئولیت مردان است که می‌توان آثار آن را، هم در ملاک‌های گزینش ازدواج و هم در روابط خانوادگی مشاهده کرد (زعفرانچی،۴۹:۱۳۸۹).

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ه- تأثیر بر روابط خانوادگی: کاهش ارتباط کلامی با همسر نیز از دیگر پیامد‌های اشتغال تمام‌وقت زنان است. اگر نیاز به برقراری ارتباط کلامی با دیگران در محیط کار برآورده گردد، از انگیزه هم‌صحبتی با همسر کاسته می‌شود. همچنین فشار مضاعف، به خستگی زنان، و ضعف در روابط کلامی می‌ انجامد. به‌ هم‌ خوردن ساعات فعالیت‌های خانگی و انتقال بخشی از این فعالیت‌ها به ساعات پایانی شب نیز می‌‌تواند هم‌زمانی ورود به استراحت‌گاه را که با دقایقی هم‌صحبتی همراه است، کاهش دهد. ارتباط کلامی میان زوج از عوامل استوار سازی روابط زناشویی است. «در برخی جوامع که مادری ارزشمند‌تر از همسری تلقی می‌شود، ساعات حضور زنان در خانه بیشتر صرف رتق ‌و ‌فتق امور فرزندان و انجام کارهای خانگی می‌شود تا ارتباط با همسر» (حسینی،۳۴:۱۳۸۳).
ی- تحول در سیاست‌ها و قوانین: با گسترش اشتغال زنان می‌توان انتظار داشت که تغییراتی در قوانین کار رخ دهد. با فراگیر شدن اشتغال زنان این اعتراض شکل خواهد گرفت که با وجود مشارکت زنان در مخارج خانواده چرا سرپرستی خانواده بر عهده مردان باشد و آنان بتوانند محدودیت‌هایی برای اشتغال همسران خود ایجاد کنند؟ از سوی دیگر، با رواج ایده برابری زن و مرد، نیاز نظام سرمایه‌داری به فرا‌خوان زنان به بازار کار و فشار‌های احتمالی مردان برای کاهش تعهدات مالی، روند تحول قوانین به سمت مشارکت زنان در تأمین هزینه‌های خانواده و کاهش اقتدار سرپرست خانوار خواهد بود (زیبایی نژاد،۶۳:۱۳۸۹). همچنین کاهش جمعیت، افزایش آسیب‌های اجتماعی، افزایش مزاحمت‌های جنسی در محل کار، توسعه مشاغل جایگزین خانواده، تغییر الگوی مشارکت اجتماعی زنان از تاثیرات اشتغال زنان بر جامعه می باشند (رشاد،۱۳۳:۱۳۷۹).
حال با عنایت به تاثیرات و پیامدهایی که اشتغال زنان بر ابعاد فردی و اجتماعی زنان و جامعه در بردارد، ملاحظاتی بر مقوله اشتغال زنان وجود دارد که در ادامه به بررسی این ملاحظات از دیدگاه کارشناسان و صاحبنظران این عرصه خواهیم پرداخت.
۶-۳- نقش های زنانه و مردانه
یکی از ملاحظاتی که در باب اشتغال زنان وجود دارد مقوله نقش های زنانه و نقش های مردانه در جامعه است. نقش های زنانه و مردانه با توجه به موارد زیر تعیین می گردند
در دیدگاه اسلامی با نظر به محدودیت هایی که برای ورود مردان به بعضی عرصه ها وجود دارد، یکسری نقش ها وجود دارند که حضور زنان در آنها هم به لحاظ عرفی و شرعی پذیرفتنی تر است و هم بازدهی زنان در آن عرصه های بیشتر است. نقش هایی که هم موضوع زنانه داشته و هم برای زنان صورت می گیرد که نیازمند فاعلی زنانه نیز هستند. مشاغلی از قبیل پزشک زنان، آرایشگری زنان، آموزش زنان، خدمات به زنان و…
شرایط و استعدادهای ویژه زنان که به صورت ذاتی با مردان تفاوت های اساسی دارند آنان را مهیای پذیرش نقش هایی خاص نموده که ترجیح و تاکید دین اسلام را نیز به همراه دارند. مانند مشاغلی چون معلمی، مربیگری، مشاوره، مددکاری، بافندگی، نقش هنری و.. (بحار الانوار: ج۱۰۳، ص۲۵۸).
با توجه به شرایط خاص جسمانی زن که دین اسلام او را با عبارتی نظیر ریحانه (وسائل الشیعه: ج۲۰، ص۱۶۸ ؛ بحار الانوار: ج۷۴، ص۲۳۵ ؛ مستدرک الوسائل: ج۱۴، ص۲۵۱ ؛ الکافی: ج۵، ص۵۱۰ ؛ من لایحضره الفقیه: ج۳، ص۵۵۶ ؛ نهج البلاغه: نامه۳۱ ؛ غررالحکم: ص۴۰۸ ؛ تحف العقول: ص۸۵ مکارم الاخلاق: ص۲۱۸ ؛ کنزالفوائد: ج۱، ص۳۷۶). خطاب می کند، پذیرش بعضی از نقش ها و فعالیت های اجتماعی به عنوان شغل برای وی امری سخت و طاقت فرسا بوده و با ویژگیهای وی سازگاری ندارند. مانند مشاغلی چون فعالیت در معدن، بنّایی، کارگری در شرایط سخت و…
در اسلام با عنایت به ارزش هایی که بر مقوله نقش زنان در جامعه حاکم است از جمله تکبر، عزت و احترام زن در مقابل نامحرم (قرآن کریم، احزاب:۳۲ ؛ نهج البلاغه: حکمت۲۳۴). باعث می شود که بعضی از مشاغل برای زنان مطابق با شان آنان تلقی نشود. مانند مشاغلی چون منشی گری و یا مستخدم بودن زنان. «تکبر برای زن‌ها در مقابل مرد بیگانه ممدوح است. این حالت در بعضی از مشاغل به کلی از بین می‌رود؛ مثل منشی‌گری و مستخدم بودن زن» (مقام معظم رهبری،۱۳/۱۲/۸۴).
۶-۴- تزاحم اشتغال زنان با وظایف خانوادگی
یکی دیگر از ملاحظات بسیار مهمی که در باب اشتغال زنان در خارج از خانه وجود دارد، تزاحم آن با رسیدگی به وظایف و نقش های خانوادگی همچون همسری و مادری است. حضور زنان در عرصه های شغلی جامعه مساوی است با صرف زمان و انرژی آنها. این فرسوده شدن بخش قابل توجهی از زمان و نیروی آنها خود به خود باعث کم شدن شادابی و نشاط مورد نیاز آنان برای حضور در خانه و ایفای نقش های مادری و همسری خود می گردد و به نوبه خود می تواند آنان را تحت الشعاع قرار داده و از کیفیت پرداختن به آنها بکاهد (ملااحمد،۱۴۶:۱۳۸۰).
در واقع هر چند اسلام حق کار برای زنان را به رسمیت شناخته است و در کنار آن استقلال مالی و دستمزد عادلانه را نیز مورد تاکید قرار داده است اما با توجه به ضرورت حفظ بنیاد خانواده، اهمیت کار زنان در خانه و سازگاری طبیعت و ویژگی های زیستی زنان با آن، ترجیح می دهد در تقسیم کار، زنان کارهای خانه و تربیت اولاد را به عهده گیرند و در صورت تزاحم بین کار زنان در بیرون از خانه و مصالح مهم تر، مصالح اساسی تر مقدم خواهند بود (مصاحبه با حجت الاسلام زیبایی نژاد، ۱۷/۷/۹۰ ؛ دکتر کرمی،۲۰/۹/۹۰ ؛ دکتر نیلچی، ۱۱/۸/۹۰ ؛ دکتر زاهدی، ۲۳/۹/۹۰ ؛ دکتر ایمانی، ۳/۹/۹۰).
۶-۵- مطلوب نبودن اشتغال زنان با ذائقه مردان
یکی دیگر از ملاحظات مربوط به بحث اشتغال زنان این است که مردان عموما با اشتغال همسرانشان و دخالت آنان در تامین مخارج زندگی سازگاری ندارند و همواره دوست دارند که خود تامین کننده نیازهای همسر و مخارج زندگی باشند و همسرشان صرفا به امور مربوط به خانواده بپردازد. «جسی برنارد» می نویسد:
پشتکار و تکاپوی زیاد که منجر به موفقیت خواهد شد، ویژگی هایی که برای به دست آوردن شغل پر درآمد در جامعه مان مورد نیاز است، دقیقا آن چیزی است که اکثر مردان نمی خواهند در زنان وجود داشته باشد. امروز مردان حرفه ای و متخصص آینده، آنانی که حداقل در مدارس هستند، هنوز به دنبال مادرانی برای اولاد خود هستند. آنان به دنبال زنان متخصصی نیستند که بتوانند در دنیا به اندازه همان پیشرفت و استقلال آنها کار کنند (داولینگ،۲۵۵:۱۳۸۸).
در پایان بحث اشتغال باید به این سوال نیز پاسخ داد که اگر اشتغال زنان دارای پیامدهای منفی مانند پیامدهایی که ذکر شد باشند، چگونه با مقوله نقش های زنانه قابل جمع است؟ به نظر می رسد که پاسخ این مساله آن است که از آنجا که ساختار اشتغال در ایران و حتی سایر کشورها یک ساختار مردانه است و کیفیت و کمیت آن برای مردان طراحی شده است، ورود بانوان در این ساختار در بردارنده پیامدهای مطرح شده در فوق می گردد. به عبارت دیگر حضور بانوان در یک چارچوب شغلی سنگین، خشن و غیرقابل انعطاف است که عوارض و پیامدهای منفی در بردارد وگرنه جمع میان نقش ها و وظایف زنانه با یک ساختار شغلی منعطف و زن محور چندان دور از ذهن نیست.
۷- مشارکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی
حضور فعال و تعیین کننده زنان در سرنوشت سیاسی جامعه اسلامی و نیز دخالت موثر در فضای فرهنگی و اجتماعی از مهمترین مولفه های دین اسلام در الگوی نقش اجتماعی زنان مسلمان است. آیات و روایات بسیاری در زمینه بیعت زنان با پیامبر(ص) و مشارکت اجتماعی و فرهنگی آنان از جمله مهاجرت آنان از مکه به مدینه دوشادوش مردان و وظیفه امر به معروف و نهی از منکر برای زنان وجود دارند. یکی از مهمترین این آیات عبارتند از:
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَنْ لا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلا یَسْرِقْنَ وَلا یَزْنِینَ وَلا یَقْتُلْنَ أَوْلادَهُنَّ وَلا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ»
«اى پیامبر! هرگاه زنان مؤمن نزد تو آیند که با تو بیعت کنند بر این شرط که چیزى را با خدا شریک ندانند و دزدى و زنا نکنند و فرزندان خود را نکشند و دروغى را که در دست و بال خود ساخته و پرداخته باشند پیش نیارند و در هیچ کار پسندیده اى نافرمانى نکنند، پس با آنها بیعت کن و براى ایشان از خدا آمرزش بخواه که خدا آمرزنده و مهربان است» (قرآن کریم، ممتحنه:۱۲).
در این آیه کریمه خداوند به پیامبر(ص) دستور مى دهد که اگر زنان با ایمان نزد تو براى بیعت و اعلام وفادارى به پیام تو و اطاعت از فرمان تو آمدند، از آنان بیعت بگیر. از آنجا که (بیعت) در فرهنگ اعراب زمان نزول قرآن به معناى پیمان وفادارى به کسى و اعلام اطاعت و فرمان بردارى از او بوده است، همانند پدیده (انتخاب) در فرهنگ سیاسى امروز که زمینه مشروعیت سیاسى حکومت و فرمانبرى مردم از آن را فراهم مى کند (آیت اللهی،۷۰:۱۳۸۳)، لذا آیه کریمه به صراحت، سهم داشتن زنان را در امرى که نقش تعیین کننده در سرنوشت سیاسى جامعه و رابطه دوسویه فرماندهى و فرمانبرى حکومت و مردم دارد، تأیید مى کند و پیامبر(ص) را به عنوان حاکم و فرمانرواى دینى و سیاسى جامعه وادار به پذیرش آن مى سازد.
همچنین آیات دیگری پیرامون مشارکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زنان (قرآن کریم، نساء:۹۸-۹۷ ؛ احزاب:۵۰ ؛ ممتحنه:۱۰ ؛ توبه:۷۱ ؛ نمل:۴۲-۲۳ ؛ طه:۴۰ ؛ آل عمران:۶۱ ؛ فتح:۱۸). و نیز روایات بسیاری از بیعت زنان با پیامبر(ص) (وسائل الشیعه: ج۳، ص۳۰۹ ؛ الکافی: ج۱، ص۳۷۷ ؛ بحارالانوار: ج۱۹، ص۳۵۰ ؛ مستدرک الوسایل: ج۳، ص۲۲۷). و دعوت ایشان از زنان برای بیعت با حضرت علی(ع) (بحارالانوار: ج۹۴، ص۱۱۲). و حضور زنان در جنگ ها (بحارالانوار: ج۹۷، ص۳۱ ؛ الخصال: ج۱، ص۱۶۰ ؛ ریاحین الشریعه: ج۵، ص۸۰ ). شاهد می باشیم.
در باب لزوم مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در جامعه اسلامی، مراجعه به نظرات و دیدگاه های بزرگان دین نیز می تواند مفید واقع شود. حضرت امام خمینی (ره) در این زمینه می فرمایند:
«زن باید در سرنوشت خودش دخالت داشته باشد. زن ها در جمهوری اسلامی رای باید بدهند. همان طوری که مردان حق رای دارند، زن ها حق رای دارند. همان طوری که مردها باید در امور سیاسی دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند، زن ها هم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند. زنان هم باید در فعالیت های اجتماعی و سیاسی همدوش مردها باشند» (صحیفه نور: ج۱۱، ص۲۵۴).
مقام معظم رهبری نیز در باب مشارکت اجتماعی و سیاسی زنان می فرمایند:
«مسئولیت حضور در جامعه و فهمیدن دردهاى عمومى جامعه و سعى در علاج دردهاى عمومى جامعه، مخصوص مرد و مخصوص زن نیست؛ زن ها هم نمی‌توانند شانه‏شان را از این مسئولیت خالى کنند. اگر زن ها باید در این زمینه کارى انجام بدهند، البته باید انجام بدهند. محدودیتى هم وجود ندارد» (مقام معظم رهبری،۱۳/۴/۱۳۸۶).
البته در باب مشارکت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی زنان نیز ملاحظاتی وجود دارد که مهمترین آنها این است که حضور فعال اجتماعی و سیاسی زنان در جامعه ای که حاکمیت طاغوت و غیردینی در آن وجود دارد و مشارکت آنان به منزله تقویت نظام طاغوت تلقی می گردد نه تنها مجاز نبوده بلکه حرام نیز است و برعکس اگر در جامعه ای حاکمیت دین برقرار بوده و حضور اجتماعی و سیاسی زنان به تقویت ارکان آن حکومت می انجامد، مجاز و بلکه از وجوب شرعی برخوردار است (مصاحبه با حجت الاسلام زیبایی نژاد، ۱۷/۷/۹۰ ؛ دکتر امامی،۲۰/۹/۹۰ ؛ دکتر نیلچی، ۱۱/۸/۹۰).
البته مشارکت و حضور سیاسی و اجتماعی زنان لزوما به معنای ایفای نقش در سمت های مدیریتی کلان نیست بلکه اولا به معنای دخالت موثر در تصمیم سازی و تصمیم گیری است و ثانیا بحث بر سر حضور زنان به عنوان قشر تاثیرگذار و قابل توجه در مناسبات سیاسی است و نه یک زن به عنوان مدیر و وزیر.
به عبارت دیگر اینکه یک زن در راس امور مدیریتی یک مجموعه بزرگ قرار گیرد لزوما آن آرمان جامعه اسلامی که مشارکت فعال و دخالت موثر زنان در مناسبات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی است محقق نشده است، بلکه این آرمان زمانی محقق می گردد که در تمام تصمیمات و سیاست های کلان و خرد دخالت زنان هم به عنوان موضوع تصمیم گیری و هم به عنوان فاعل تصمیم گیری محسوس باشد. مثلا دخالت زنان به عنوان فاعل تصمیم گیری می تواند در قالب مشاوره گروهی از زنان نخبه و کارشناس اتفاق بیافتد.
جمع بندی
در این فصل به بررسی مولفه های الگوی نقش اجتماعی زن مسلمان ایرانی پرداخته شد. برای این منظور ابتدا اصول و پیش فرض های حاکم بر دیدگاه اجتماعی اسلام به منظور شناسایی چارچوب مفهومی الگوی نقش اجتماعی زنان مورد تبیین واقع شد که تعالی فرد در گرو تعالی جامعه، معیار ارزشمندی نقش، جایگاه مرد و زن در اقتصاد خانواده و جامعه، نقش های مکمل و موازی و اصالت خانواده و مصالح آن به عنوان عناصر این چارچوب تبیین گردیدند. سپس نظام ارزشی حاکم بر دیدگاه اسلام در زمینه نقش اجتماعی زنان ترسیم شد که نامطلوب بودن اختلاط زن و مرد، عزت و شأن زن و اصالت خانواده با محوریت زن از جمله عناصر نظام ارزشی حاکم در تعیین کیفیت نقش اجتماعی زنان ذکر شد. در پایان فصل به بررسی مولفه های الگوی نقش اجتماعی زنان و توضیح و تشریح کیفیت و اقتضائات آنها پرداخته شد که همسری، مادری، خانه داری، تحصیل، آموزش و تربیت، اشتغال، مشارکت سیاسی و اجتماعی از جمله عناصر و مولفه های این الگو مورد بررسی قرار گرفتند.
فصل چهارم
مولفه های الگوی مصرف زن مسلمان ایرانی پس از انقلاب اسلامی
مقدمه
یکی دیگر از محورهای مطرح در ادبیات علوم اجتماعی برای سبک زندگی را می توان مقوله مصرف و الگوی آن در زندگی افراد تلقی کرد. مصرف لغتی عربی است و در کتاب های لغت به معنای خرج و صرف، صرف کردن و به کار بردن است (دهخدا،۳۷۴:۱۳۴۱). حال با عنایت به این نکته در این تحقیق برای ترسیم الگوی سبک زندگی زن مسلمان ایرانی، یکی از محورهایی که مورد بررسی قرار می گیرد مقوله الگوی مصرف زن مسلمان ایرانی است که در ادامه سعی می شود مولفه های مورد تایید دین اسلام در باب مصرف زنان ارائه گردد.
پیش از پرداختن به مولفه های مورد پذیرش اسلام در مورد الگوی مصرف زن مسلمان ابتدا به بررسی پیش فرض های حاکم بر دیدگاه اقتصادی اسلام پرداخته، سپس نظام ارزشی حاکم بر الگوی مصرف زن مسلمان را تشریح و در پایان به تبیین و تفصیل مولفه های آن پرداخته خواهد شد.
الف- اصول و پیش فرض های حاکم بر دیدگاه اسلام در باب مصرف
از آنجا که مقوله مصرف و ابعاد آن در مرحله یک امر اقتصادی و نیز دارای مناسبات فرهنگی و اجتماعی گسترده است، ابتدا به تبیین پیش فرض های حاکم بر دیدگاه اقتصادی و فرهنگی اسلام که ارتباط مستقیم با مقوله مصرف دارند پرداخته و هر کدام را مورد بررسی تفصیلی قرار می دهیم.
۱- سطوح رفاه در دیدگاه اسلامی
اولین اصل مهم و اساسی در دیدگاه اقتصادی اسلام این است که دین اسلام سه سطح مصرف و رفاه را مورد پذیرش خود قرار داده است که به ترتیب دارای درجه اهمیت بوده و باید درجه بالاتر مقدم بر درجه پایینتر باشد.
۱- سطح کمتر از کفاف
۲- سطح کفاف
۳- سطح بالاتر از کفاف
که هرکدام از این سطوح دارای علائم، محدوده و احکام خاص خود هستند که می بایست هر فرد مسلمان آنها را شناسایی کند.
به طور کلی همه علمای اسلامی این سطوح را پذیرفته اند اما هر کدام در مورد علائم و محدوده های آنها اختلاف نظراتی با یکدیگر دارند. یکی از نظریات مطرح در این زمینه نظر شهید محمد باقر صدر است که در کتاب «اقتصادنا» به آن اشاره می کند. ایشان این دسته بندی را اینطور بیان می کنند که سطوح رفاه، پایینتر از ارضای نیازهای شدید، ارضای نیازهای شدید و ارضای نیازهای غیرشدید است که فقر با ارضای نیازهای شدید و غیرشدید برطرف می گردد و سطح ارضای آن به اندازه سطح رفاه عمومی است و حد بالای آن اسراف است (صدر،۳۳۵:۱۳۷۵).
همانطور که اشاره شد اختلاف نظر در حدود و علائم این سطوح در میان علما به چشم می خورد که بررسی همه ی دیدگاه ها از حوصله این پایان نامه خارج است و مجال دیگری را می طلبد (برای اطلاع از آراء سایر اندیشمندان ر.ک: غزالی، احیاء علوم الدین: ج۳، ص۲۲۰ ؛ ملامحسن کاشانی، المحجه البیضاء: ج۷، ص۳۶۴ نراقی، عواید الایام: ص۶۲۰ ؛ دادگر و باقری، سطح مصرف در اسلام: ص۱۳۷ ؛ کلانتری، اسلام و الگوی مصرف: ص۷۶ ؛ اشکذری، شاخص های توسعه اقتصادی از دیدگاه اسلام: ص۹۴).
۲- مصرف مطابق با شان عرفی افراد
یکی دیگر از اصول و مبانی که در دیدگاه اسلام پیرامون مصرف فرض گرفته شده این است که مصرف افراد می بایست مطابق با شان عرفی آنان صورت گیرد و همچنان که افراط و بالاتر از شان خود مصرف کردن مذموم است، تفریط کردن و شان خود را در مصرف رعایت نکردن نیز مورد نکوهش است. به طور مثال در روایات آمده است که اگر زندگی زنی در خانه پدر دارای سبک خاصی بود به این شکل که از رفاه خوبی برخوردار بوده و حتی برای انجام کارهایش کنیز و یا مستخدم داشته است، بعد از ازدواج نیز شوهر او موظف است نفقه را متناسب با شان خانوادگی زن پرداخت کرده و حتی لازم است برای او کنیز استخدام کند (المبسوط: ج۶، ص۴ ؛ منشور حقوق و مسؤلیت های زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران مصوب ۳۱/۶/۱۳۸۳).
البته در این زمینه یک نکته مهم وجود دارد که می بایست مورد توجه واقع شود. در جامعه امروز با وجود طبقات اجتماعی با سطح درآمدهای متفاوت، تعیین مصداق قاعده مصرف مطابق با شان افراد کمی دچار ابهام و دشواری می گردد از این جهت که مصرف در طبقه مرفه و متموّل دارای طیف بسیار باز و سطح بالا و در طبقه پایین و مستضعف شامل یک طیف محدود و سطح پایین است. به عنوان مثال در یک جایی از این شهر بزرگ تهران روسری با قیمت یک میلیون تومان خریداری شده و مصرف می شود و در جای دیگری از همین شهر تهران، روسری با قیمت پنج هزار تومان خریداری و مورد استفاده قرار می گیرد. حال آیا می توان این تفاوت ها را با قاعده فوق توجیه کرد؟ در پاسخ به این سوآل نظرات متفاوتی در میان کارشناسان و صاحبنظران این عرصه وجود دارد که به نظر می رسد تحلیل صحیح این است که شان عرفی افراد چیزی غیر هنجارهای طبقاتی آنان است. به عبارت دیگر اگرچه روسری یک میلیون تومانی در میان طبقات مرفه امری عادی و رایج است اما با این وجود آن را با عرف عمومی جامعه نمی توان توجیه کرد و از دیدگاه عرف جامعه، فردی با جایگاه طبقاتی مرفه چنین شانی را ندارد (مصاحبه با حجت الاسلام زیبایی نژاد، ۱۷/۷/۹۰ ؛ دکتر کرمی،۲۰/۹/۹۰ ؛ دکتر نیلچی، ۱۱/۸/۹۰ ؛ دکتر زاهدی، ۲۳/۹/۹۰ ؛ دکتر ایمانی، ۳/۹/۹۰ ؛ دکتر میرخانی، ۲۴/۹/۹۰ ؛ دکتر رجبی، ۲۶/۹/۹۰ ؛ دکتر باقری، ۱۱/۷/۹۰ ؛ دکتر امامی، ۵/۸/۹۰ ؛ دکتر آئینه وند، ۱۲/۹/۹۰ ؛ دکتر سجادیه،۲۰/۹/۹۰ ؛ دکتر علم الهدی، ۲۹/۸/۹۰ ؛ حجت الاسلام هادوی، ۲۳/۷/۹۰ ؛ حجت الاسلام قمی، ۱۳/۹/۹۰ ؛ دکتر قندفروش، ۱/۱۰/۹۰ ؛ دکتر همتی، ۹/۹/۹۰).
۳- فقر و غنا

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...