دانلود پایان نامه و مقاله | مبحث سوم: طبیعت طلاق پس از رجوع – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
گفتار سوم: توارث
سؤالی که اغلب در اینجا مطرح میشود این است که آیا مطلقه از مطلق ارث میبرد در صورت مثبت بودن جواب با چه شرایطی است.
مطابق ماده ۹۴۶ ق م زن فقط از اموال منقول زوج ارث میبرد و همچنین از قیمت ابنیه و اشجار ولی از عرصه و عین ابنیه و اشجار ارث نمیبرد و اینیکی از وجوه افتراق ارث زوج و زوجه است که به سیر تاریخی ارث زن برمیگردد. اما همان گونه که در مباحث قبلی بیان شد طلاق خلع و مبارات از نوع طلاق بائن است و هیچ رابطهای بین زن و شوهر وجود ندارد و علیالقاعده زن و شوهر هیچ تکلیفی نسبت به همدیگر ندارند و زن میتواند بعد از طلاق نسبت به آینده زندگی خویش تصمیم بگیرد و دیگر مکلف به پیروی دستور شوهر نیست و پس از پایان عده اگر وجود داشته باشد میتواند با مرد دیگری پیوند زناشویی ببندد و متقابلاً شوهر نیز هیچ حقی بر زن مطلقه نخواهد داشت و نسبت به هم بیگانه و پس از طلاق در زمان عده هیچ تعهدی نسبت به پرداخت نفقه ندارد و در صورت فوت یکی از آن ها در ایام عده طلاق بائن برخلاف طلاق رجعی دیگری از او ارث نمیبرد بر این قاعده در طلاق بائن دو استثنا واردشده است اول:در مورد زنی است که باوجود داشتن حمل مرد او را مطلقه نموده است و اما دیگری، راجع به زنی است همسر مریض او را طلاق داده است و در اثر همان بیماری فوت نموده است .بر اساس بند ۲ ذیل ماده ۱۱۰۹ ق م نفقهای که شوهر در زمان حمل به زن میدهد برای تامین گذران زن و جبران زحمتی است که متحمل میشود و نباید آن را به دستمزد یا انفاق به کودک تعبیر کرد و به همین دلیل بر نفقهی اقارب مقدم است و الزام به آن مشروط به توانایی مالی پدر و نداری جنین نیست و طبق نظر استاد لنگرودی این نفقه به خاطر حمل داده میشود یعنی نفقه نفقهی حمل است نه حامل. (لنگرودی۱۳۸۶ ۱۷۹) لذا هرگاه زن در اثر نزدیکی با شوهر خود دارای حمل باشد و طلاق دادهشده باشد مرد در حدشان و نیاز زن باید خوراک و مسکن و پوشاک و بیمارستان را برای زن تأمین نماید زیرا زن در این زمان بیش از هر وقت دیگر به مهرو محبت شوهر نیازمند است حال که در اثر لجاجت و خودخواهی این رابطه منجر به طلاق شده است با دادن خدمات به حامل از طفل و نسل آینده باید تا حد ممکن حفاظت و نگهداری نمود تا زن با خیالی راحت زمان آبستنی را سپری نموده و فرزندی سالم تحویل جامعه دهد.
یکی از اسباب ارث رابطه سببی بین زن و شوهر است تا زمانی که زوجیت بین زن و مرد وجود دارد سبب ارث نیز موجود است با گسست رابطه زوجیت سبب ارث نیز از بین میرود برخلاف آنچه در طلاق رجعی هست در طلاق بائن با اجرای صیغهی طلاق هیچ نخ باریکی از رابطه زوجیت بین زن و مرد نیست و کاملاً بیگانه هستند لذا سبب ارث که رابطه زوجیت باشد از بین رفته است. بااینحال پس از طلاق بائن قانونگذار به طور استثنایی سببی را برای بردن ارث آنهم تنها برای زن پیشبینی نموده است و آن طلاق در صورت بیماری منجر به موت است بر طبق ماده ۹۴۴ ق م اگر شوهر در حال مرض زن خود را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به همان مرض بمیرد زوجه از او ارث میبرد اگرچه طلاق بائن باشد مشروط بر اینکه زن شوهر نکرده باشد و طبق بند چهارم ذیل همین ماده اشعار میدارد که دلیل واقعی ارث بردن زن عدم نفوذ اطلاق در ارث به دلیل حرمت یا کراهت طلاقی است که شوهر در واپسین بیماری میدهد و این ارث با ارث مطلقهی رجعیه متفاوت است. در مطلقهی رجعیه هنوز رابطه کاملاً قطع نگردیده و امیدی به بازگشت به زندگی وجود دارد و به همین دلیل به سفارش دین و شرع مطلقهی رجعیه تا پایان عده در منزل مرد میماند ولی در طلاق بائن این قضیه فرق دارد. اما فلسفه این ارثبری چه میتواند باشد قانون برای حفظ حقوق زن و جلوگیری از تقلب مرد به شوهر اجازه نمیدهد برای محروم کردن زن از سهم الارث او را مطلقه سازد اما در طلاقی که به درخواست زن انجام گیرد و مرد هیچ میلی به آن نداشته باشد فلسفی مذبور منتفی و لذا چنین زنی نباید مستحق سهم الارث آن مرد باشد حال با تو جه به واژه اگر در متن قانون میتوان گفت زن تنها در صورتی از شوهر سابق مریض ارث میبرد که شوهر بهناحق او را طلاق داده باشد.
برای نمونه به موارد زیر اشاره میگردد.
الف) اگر شوهر واقعاً قصد محروم ساختن زنش را از سهم الارث داشته و میخواهد تحت شرایطی زن را از گروه وراث خارج نماید آشکار است که مشمول حکم قانون شده و زن در صورت وجود شرایط دیگر از شوهر متوفی ارث میبرد.
ب) زن و شوهر قبل از طلاق بر طلاق خلع و مبارات توافق مینمایند در اینجا هرگاه کراهت زن از شوهر تنها به دلیل بیماری باشد زن مستحق ارث نخواهد بود اما اگر ریشه اختلاف به گذشته و قبل از مرض برگردد بهدور از انصاف است که زن را از ارث محروم نمود.
ج) اگر شوهر قصد محروم نمودن زن از ارث را نداشته است ولی بدرفتاری او به حدی بوده است که ادامه زندگی با چنین شوهری به دلیل عسر و حرج غیرممکن مینمود لذا زن برای رهایی از چنین مردی درخواست طلاق نموده است در این حالت هم باید مورد را مشمول قانون نمود و زن را در صورت جمع شرایط مستحق ارث ساخت.
د) اگر زن به دلیل بیماری شوهر طاقت ادامه زندگی با وی را نداشته و برای رسیدن به آسایش همسر خود را رها کرده و بجای پرستاری از شوهر مریض راه ناسازگاری با را در پیشگرفته و عسر و حرج را بهانه ساخته تا بدینوسیله از دادگاه حکم طلاق را تحصیل نماید چنین زنی را نباید مستحق ارث دانست زیرا بهجای حمایت از شوهر با طرح مسئله ی طلاق شوهر مریض را هر چه بیشتر با بحران روانی هم مواجه کردهاست و با کشاندن مرد مریض به دادگاه موجب تألم بیشتر او گشته است لذا مستحق دانستن چنین زنی نسبت به اموال شوهر سابق به دور از انصاف و عدالت است.
مبحث سوم: طبیعت طلاق پس از رجوع
در این مبحث آنچه بررسی میشود مربوط به امکان رجوع زوجه بهعوض میباشد و رجوع زوج به طلاق بهتبع آن میباشد در واقع طلاق خلع و مبارات طبیعتی دوگانه دارد. یعنی تا زمانی که زن به بذل رجوع نکند طلاق از نوع بائن است و حق رجوعی برای مرد نمیماند اما بعد از رجوع زن به ما بذل طلاق به جهت فقدان عوض ماهیت قبلی و حقیقی خود را مییابد و رجعی میشود.
همان گونه که قبلاً هم گفته شد و همچنین مفهوم مخالف بند ۳ ماده ۱۱۴۵ق م نیز مؤید این امر است طلاق خلع و مبارات پس از رجوع زوجه در بذل دارای ماهیت طلاق رجعی است در اینکه آیا احکام طلاق رجعی برآن بار میشود یا نه دو نظر وجود دارد (شهید ثانی ۱۴۱۳ ۱۶۶)
الف) مطلق احکام طلاق رجعی بر آن بار میشود و چون جواز رجوع مقتضی آن است و آنکه مقصود از عده رجعیه چیزی جز آنچه مرد میتواند در آن رجوع کند نمیباشد.
ب) مطلق احکام رجعی بار نمیشود چون این زن است که باعث جدایی و فاصله گردیده است و در اثر آن نفقه و سکنی ساقط گردیده است پس برگشت این احکام به بعد از بینونت نیاز به اصل و اقتضای استصحاب حکم سابق را دارد و از جواز رجوع مرد لازم نمی آید که مطلق باشد.
با توجه به ثبت رجوع و امضای شهود و گواهی سردفتر و عدم ارائه مدافعاتی که اعتبار سند رسمی را مخدوش نماید گواهی انحصار وراثت تأیید میگردد.
مرجع رسیدگی:شعبهی ۱۰۵۶ دادگاه تجدیدنظر تهران
خواسته اعتراض به گواهی انحصار وراثت
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:52:00 ق.ظ ]
|