دانلود پایان نامه های آماده | ۲-۱۰- کیفیت حسابرسی مستقل – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
۵- چارچوب حاکمیت شرکتی باید اطمینان دهد که موارد بااهمیت درخصوص وضعیت مالی ، عملکرد ، مالکیت و حاکمیت شرکت به صورت صحیح و مستمر افشا شود.
۶- چارچوب حاکمیت شرکتی باید درخصوص هدایت راهبری شرکت ، کنترل مؤثر مدیریت توسط هیئتمدیره و پاسخگویی هیئتمدیره به سهامداران اطمینان دهد.
در این پژوهش دو فاکتور از معیارهای حاکمیت شرکتی مورد بررسی قرار میگیرد: مدیران غیرموظف در هیئتمدیره و کیفیت حسابرسی مستقل ( احمدپور و همکاران،۱۳۹۰،ص۶).
۲-۹- مدیران غیرموظف
طرفداران تئوری نمایندگی برای افزایش استقلال هیئتمدیره از مدیریت ، از این پدیده پشتیبانی میکنند که هیئتمدیره میبایست در اختیار مدیران غیرموظف باشد و معتقدند که رفتار فرصتطلبانه مدیر میبایست توسط مدیران غیراجرایی تحت نظارت و کنترل قرار گیرد. وجود مدیران غیراجرایی در هیئتمدیره می تواند کیفیت تصمیمات مدیران اجرایی را تحتتأثیر قرار داده ، مسیری راهبردی فراهم آورد ، عملکرد را بهبود بخشد ، مدیران را در مسیر پاسخگویی سوق دهد و رفتار فرصتطلبانه مدیران اجرایی را نظارت و کنترل نماید. تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد وجود اعضای غیرموظف در هیئتمدیره تا حد زیادی فعالیتهای مدیریت سود را متوقف می کند.
مدیر غیرموظف ، عضو پارهوقت هیئتمدیره است که فاقد مسئولیت اجرایی در شرکت بوده و میبایست شرایط زیر را دارا باشد: ۱- سهامدار شرکت و یا شرکتهای وابسته و فرعی آن نباشد. ۲- هیچگونه مشارکتی در مدیریت شرکت و شرکتهای وابسته و فرعی آن نداشته باشد. ۳- در استخدام شرکت و یا مشاور شرکت نباشد. ۴- هیچگونه منافع مستقیم و غیرمستقیم مالی و مدیریت در شرکت و شرکتهای وابسته و فرعی آن نداشته باشد. ۵- وابستگی و یا رابطه خویشاوندی نزدیک با هیچیک از مدیران و سهامداران نداشته باشد. تحقیقات صورت گرفته نشان میدهد وجود اعضای غیرموظف در هیئتمدیره تا حد زیادی فعالیتهای مدیریت سود را متوقف می کند (ماراکچی ، ۲۰۰۱ به نقل از احمدپور و همکاران ،۱۳۹۰،ص۷).
۲-۱۰- کیفیت حسابرسی مستقل
در مفاهیم حاکمیت شرکتی بر استقرار نظام حسابرسی داخلی ، کمیتهی حسابرسی و اجرای حسابرسی مستقل تأکید ویژهای گردیده و همچنین بیان شده که رابطه بین مدیران و حسابرسان مستقل از طریق کمیتهی حسابرسی و مدیران غیرموظف شکل گیرد. وجود یک سیستم حاکمیت شرکتی قوی ، علاوهبر تقویت و افزایش اثربخشی کنترلهای داخلی ، سبب افزایش استقلال حسابرسان مستقل و در نتیجه افزایش کیفیت حسابرسی می شود. بهبود کیفیت حسابرسی مستقل نیز به نوبه خود سبب تقویت و افزایش اثربخشی کنترلهای داخلی ، افشای به موقع اطلاعات و اجتناب از رفتار فرصتطلبانهی مدیران میگردد. بررسیها نشان میدهد در شرکتهایی که کیفیت حسابرسی مستقل از سطح مطلوبی برخوردار است ، میزان استفاده از مدیریت سود در حد پایینتری نسبت به دیگر شرکتها قرار دارد (فرانسیس،۱۹۹۹ به نقل از احمدپور و همکاران،۱۳۹۰،ص۸). بنابرین انتظار میرود حسابرسی مستقل به عنوان یکی از فاکتورهای حاکمیت شرکتی نقش مهمی را در متوقف نمودن مدیریت سود فرصتطلبانه داشته باشد.
۲-۱۱- ساختار مالکیت
یکی از مهمترین عوامل اثرگذار بر کنترل و ادارهی شرکتها ترکیب مالکیت و به خصوص تمرکز مالکیت سهام شرکتها در دست سهامداران عمده است. چنین سهامدارانی ، درصد قابلتوجهی از سهام شرکت را در اختیار دارند که به نوبه خود می توانند ادارهی شرکت را در دست گیرند. در مقابل ، سهامداران خرد تمایل چندانی به کنترل و نظارت بر مدیران ندارند. زیرا در اینصورت مجبور میشوند تا هزینه های کنترل را به تنهایی تقبل نمایند ، درحالی که سهم اندکی در سود شرکت دارند. وقتی تمرکز بالای مالکیت وجود دارد ، امکان نظارت و کنترل بهتر بر عملکرد مدیریت شرکت فراهم میگردد ( احمدپور و همکاران، ۱۳۹۰، ص۹).
از طرف دیگر سهامداران عمده ممکن است در جهت منافع خویش و به زبان سهامداران اقلیت و دیگر سهامداران حرکت نمایند. به عبارتی دیگر بالا بودن تمرکز مالکیت ، سبب فراهم شدن امکان کنترل و ادارهی شرکت توسط معدودی سهامدار عمده می شود. نتیجه آن از یک طرف پیدایش مشکل نمایندگی بین تعداد معدودی سهامدار عمده و تعداد کثیری سهامدار جزء است. با اینحال منطقی است که فرض کنیم ، همپوشانی بیشتر بین مالکیت و کنترل منجر به کاهش تضاد منافع و در نتیجه افزایش ارزش شرکت میگردد.
عموماً بیان می شود که بین میزان تمرکز مالکیت و سودآوری شرکتها ، یک رابطه یو شکل معکوس () وجود دارد. به عبارتی وقتی تمرکز مالکیت از یک سطح خیلی پایین ، شروع به افزایش می کند ، به علت بالا رفتن نظارت از طرف سهامداران عمده ، هزینه های نمایندگی کاهش یافته و در نتیجه سودآوری شرکت افزایش مییابد. اما زمانی که تمرکز مالکیت تا حدود معینی افزایش یافت ، هزینه های ناشی از آن ، از منافع حاصله پیشی گرفته و سودآوری را کاهش مییابد ( احمدپور و همکاران،۱۳۹۰،ص۹).
۲-۱۲- سهامداران نهادی
سهامداران نهادی شامل شرکتهای بیمه ، بانکها ، صندوقهای بازنشستگی ، صندوقهای مشترک سرمایه گذاری و شرکتهای سرمایه گذاری هستند (کوه:۲۰۰۳). در کشورهایی که ساختارهای مالکیت گسترده است مانند انگلیس و آمریکا ، سهامداران نهادی نقش بیشتری را در کنترل فعالیتهای شرکت بازی میکنند. سهامداران نهادی که سرمایه گذارانی ماهی هستند و ثروت و منابع مالی زیادی در اختیار دارند ، گرایش بیشتری در به دست آوردن و استفاده از اطلاعات گرانبها ، باارزش ، بهموقع و مربوطتر ، برای پیش بینی قدرت سودآوری اتی شرکتها و کشف مدیریت سود ، نسبت به دیگر سرمایه گذاران دارند. بنابرین این توانایی را دارند تا مانع از سیاستها و فعالیتهای مدیران در استفاده از مدیریت سود فرصتطلبانه شوند. سهامداران نهادی یک نقش کنترلی دارند که به مدیران فشار می آورند تا در بلندمدت به گونه ای عمل نمایند که به شرکت صدمهای وارد نشود (بوشی، ۱۹۹۸ به نقل از احمدپور و همکاران، ۱۳۹۰، ص۱۰).
از دیدگاه نظری نیز سهامداران نهادی جایگاه ویژهای در حاکمیت شرکتی دارند. زیرا انها هم می توانند بر مدیران شرکت نظارت داشته و هم منافع مدیران و سهامداران را همسو کنند. اما از طرفی دیگر این تمرکز می تواند به دلیل دسترسی به اطلاعات محرمانه سبب پیدایش اطلاعات نامتقارت بین آنان و سهامداران خرد گردد. همچنین سهامداران نهادی کوتاهمدت برخلاف سهامداران نهادی بلندمدت ، آشکارا و بیپرده به افزایش سود کوتاهمدت علاقهمند هستند. بنابرین به شرکتها فشار میآورند که بیشتر بر سودهای کوتاهمدت تأکید نمایند تا بر سودهای بلندمدت و این امر می تواند برای حیات بلندمدت و آیندهی سرمایه گذاران زیانآور باشد (حساسیگانه و پوریانسب، ۱۳۸۴ و باقرآبادی،۱۳۸۹).
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:40:00 ب.ظ ]
|