کاربرد الگوی پنج عاملی:

قابل ذکر است که الگوی پنج عاملی به وسیله بسیاری از نظریه پردازان معاصر صفات به عنوان مبنایی برای ارائه ساختار شخصیت معرفی شده است. علاوه بر این پرسشنامه شخصیت (NEO-PI) نیز به عنوان ابزار مناسبی برای اندازه گیری این صفات شناسایی شده است. ‌به این ترتیب بسیاری از کاربرد‏های بالقوه این الگو و پرسشنامه شخصیت از جمله: انتخاب زمینه ای، تشخیص شخصیت ،آسیب شناسی و تصمیم گیری ‌در مورد معالجات روان شناسی مشخص می‏ شود. پیشرفت در این حوزه‏‏ها بسیار جدید است و برای ارزشیابی آن‏ها به زمان نیازمندیم (پروین و جان، ۱۳۸۱). در اینجا به بررسی کاربرد این الگو در علایق شخصی و انتخاب زمینه‏‏های حرفه ای می‏پردازیم.

مؤلفه های ویژگی های شخصیت:

برون گرایی – درون گرایی

—آیزنک در بحث های خود پیرامون شخصیت دو مسئله ی کلی را مطرح می‌کند ؛یکی از این مسائل جنبه ی توصیفی شخصیت است که از دیرباز در روانشناسی مطرح بوده است ؛ مسئله ی دیگر بررسی عوامل سببی است که در جریان آن می کوشد علل زیرساز اختلاف های شخصیت افراد را تجزیه و تحلیل کند .

جنبه‌های توصیفی شخصیت :

شکل یک نتیجه ی پژوهش های بسیاری است که آیزنک و همکارانش در زمینه ی خصوصیات روانی انجام داده‌اند . در دایره ی کوچک چهار مزاج مشهور جای دارند . دو مزاج سودائی و صفراوی در برابر دو مزاج بلغمی و دموی قرار دارند. بدین معنی که دوتای اول هیجان های شدیدی دارند و نسبتاً ناپایدار و روان رنجورند ، در حالی که شدت هیجان ها در دوتای دوم کمتر است و در سلوک و رفتار ثبات بیشتری دارند .

—مردمان صفراوی و دموی خصوصیات مشترکی دارند که می توان آن ها را با اصطلاح «برون گرایی » توصیف کرد . در حالی که مالیخولیائی ها و بلغمی ها «درون گرا » هستند . ما می‌توانیم این کیفیات را بر طبق دو اصل مقوله ای و بعدی طبقه بندی کنیم . بر طبق سیستم نوعی ما می‌توانیم مردم را در یکی از چهار بخش مالیخولیائی ، صفراوی ، بلغمی و دموی جای دهیم . در این جا هیچ حالت بینابینی مثل دموی ـ بلغمی وجود ندارد . راه دیگر این است که برای شخص روی دو پیوستار یا محور جایی منظور شود ؛ آنگاه با اشاره به جایگاهی که در این الگوی دو بعدی دارد او را توصیف کرد .

—توصیف چهار مزاج:

دموی مزاج: دموی مزاج آدم بی خیال و پرامید و آرزویی است؛وقتی دست به کاری می زند آن رادارای اهمیت فوق العاده ای می‌داند ؛ آنقدر خوش قلب است که به مردم کمک کند ؛ بسیار مردم آمیز است ؛ راضی و خوشنود است ؛ هیچ چیزی را جدی نمی گیرد ؛ ممکن است نادم بشود اما پشیمانی خود را زود فراموش می‌کند ؛ از کار کردن به سادگی احساس خستگی می‌کند .

سودایی مزاج: هرچیزی را که به آنان مربوط شود دارای نهایت اهمیت می شمارند ؛ در هر جایی علت و سببی برای نگران شدن می جویند ؛در هر موقعیتی مشکلات و سختی ها را می بینند ؛در این افراد ارتباط با دیگران موجب نگرانی و بدبینی و اندیشناکی آنان می شود؛ به همین جهت در شادمانی بر روی آنان بسته است .

—صفراوی: آتشین مزاج است ؛ زود برانگیخته می شود ؛ تند کار است ولی پشتکار ندارد ؛ سرگرم کار است اما علاقه ای به آن ندارد ؛ بیشتر دلش می‌خواهد دستور بدهد ؛ عاشق این است که نزد دیگران از او تعریف و تمجید شود ؛ بسیار خودشیفته است و به خود می بالد ؛ خسیس است ؛ مؤدب است ؛ خوشی های صفراوی مزاج کمتر از دیگران است ،چون بیشتر از دیگران برای خود مخالف می تراشد .

—بلغمی مزاج : بلغمی به معنای فقدان هیجان است . شخص به سهولت یا به سرعت به هیجان نمی آید اما وضع هیجانی او استمرار دارد ؛ اعمالش نه از روی غریزه بلکه برخاسته از اصول است ؛ با مردم عادلانه رفتار می‌کند و معمولاً در حالی که به ظاهر تسلیم دیگران می شود ، با پای فشردن بر آمالش پیش می‌رود .

—اسم صفت های موجود در دایره ی خارجی شکل یک نتیجه شمار چشم گیری از پژوهش تجربی است . آیزنک با نتایج حاصل از این پژوهش ها ، تحلیل های آماری پیچیده ، تحلیل های همبستگی ، تحلیل مؤلفه های اصلی ، تحلیل های عامل را صورت داد تا بتواند ابعاد اصلی شخصیت را به دست آورد .

این کوشش ها منجر به پیدایی دو محور نیرومند شد یکی درون گرایی ـ برون گرایی و دیگری نااستواری هیجانی در برابر بهنجاری .

—برونگرایی ـ درونگرایی: بعدی است که دامنه ای بین دو حد انتهایی دارد و در وسط های این دامنه افرادی قرار دارند که نه برونگرا هستند نه درونگرا . از داده های تجربی هم چنین بر می‌آید که بیشتر مردم در همین منطقه بینابین قرار دارند. نمونه ی بارز برونگرایی کسی است که مردم آمیز است ؛ از مهمانی خوشش می‌آید ؛دوستان بسیار دارد ؛ به سخن گفتن با دیگران نیاز دارد ؛ مشتاق تحریک و هیجان است و به طور کلی فردی تکانشی است ؛ تغییر و دگرگونی را دوست دارد ؛ تمایل به پرخاشگری دارد و زود از کوره در می رود ؛ احساس هایش را در اختیار ندارد و آدم چندان باثباتی نیست.

از سوی دیگر نمونه ی بارز درونگرایی فردی کم حرف و به نحوی گوشه گیر است ؛ آدم توداری است ؛ به دور اندیشی تمایل دارد ؛ به احساس های آنی اعتماد نمی کند ؛ تحریک و هیجان را دوست ندارد ؛ زندگی منظم و با قاعده را دوست دارد ؛ به احساساتش کاملاً مسلط است و زود از کوره در نمی رود ؛ با ثبات و تا حدودی بدبین است و برای معیارهای اخلاقی ارزش فراوان قائل است . این دو دسته از نظر سطح پایه ی انگیختگی مغزی با یکدیگر فرق می‌کنند . برون گراها به خاطر پایین بودن سطح انگیختگیشان به تحریک نیاز دارند و به طور فعال آن را می جویند .

درون گراها به خاطر بالا بودن سطح پایه از برانگیختگی اجتناب می‌کنند . در نتیجه به تحریک حسی واکنش شدیدتری نشان می‌دهند . به علاوه آن ها آستانه ی درد پایین تری دارند .

عوامل سببی :

در اینجا آیزنک می کوشد تا به کمک تجزیه و تحلیل عوامل ارثی و محیطی علل زیرساز اختلاف های بین فردی را تا حد ممکن بررسی کرده و به نتایج مثبتی نائل شود . در این راه از یافته های « نوروفیزیولوژیکی » بیوشیمی ، قوانین توارث و سایر علوم پایه کمک گرفته است .

—برای توجیه روابط میان «ژنوتیپها » و «فنوتیپها » در رشد شخصیت او توازن میان « تحریک ـ وقفه » به عنوان بخش سرشتی شخصیت یا سنخ ارثی فرض کرده و عقیده دارد که این جنبه ی سرشتی طبق قانون مندل به ارث برده می شود . این ساخت ارثی را می توان از طریق بررسی پدیده هایی مانند: شرطی شدن ، پیشرفت حاصل از استراحت ، هوشیاری ، خاطره و . . . به قالب پدیده‌های آزمایشی قابل مشاهده درآورد .

جاندار که مجهز به سنخ ارثی ویژه ای است با محیط خاصی مواجه است . این تعامل به سنخ پدیداری برون گرایی و درون گرایی و صفات نخستین می‌ انجامد :. pb = pc +e صفات نخستین را که مؤلفه های برون گرایی و درون گرایی هستند می توان یک رشته عادت به شمار آورد . پس از آن به سطح بالاتری می‌رسیم .

—نظریه ی بازداری :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...