تحقیقی در دانشگاه هاستون[۲۱۵] توسط شارم، ونتا و شارپ (۲۰۱۳)[۲۱۶] نشان داد بیشتر ویژگی های اختلال شخصیت مرزی با اشکال در تنظیم هیجان و درجات بالای اجتناب تجربی روبه رو است. نتایج به ما می‌گوید اجتناب تجربی سهم هر چند کم اما مستقل و تاثیر گذاری، در ویژگی های اختلال شخصیت مرزی دارد. به ویژه زمانی که این افراد در تنظیم هیجاناتشان دچار اشکال باشند. علاوه بر این، اجتناب تجربی نقش واسطه ای در ارتباط بین تنظیم هیجان و اختلال شخصیت مرزی ایفا می‌کند. اجتناب تجربی و تنظیم هیجان، هر دو از اهداف بسیار مهم درمانی در کاهش علائم اختلال شخصیت مرزی درافراد بزرگسال هستند.

در مطالعه دیگری که انجام شده توسط ایورسون[۲۱۷] و همکاران (۲۰۱۲) با هدف بررسی اجتناب تجربی، تنظیم نیافتگی هیجان و تحمل پریشانی در بیماران سرپایی اختلال شخصیت مرزی، نتایج گویای این مسئله بودند که هم تنظیم هیجان و هم اجتناب تجربی، به طور معنی داری با اختلال شخصیت مرزی هم بستگی[۲۱۸]دارند. تجزیه و تحلیل رگرسیون بین داده های تنظیم نیافتگی هیجان و اجتناب تجربی، به عنوان متغیر مستقل نشان می‌دهد که در صورت کنترل متغیر افسردگی، تنها اجتناب تجربه ای است که ارتباط معنی داری با اختلال شخصیت مرزی دارد. این پژوهش پیشنهاد داده است که به نقش متغیر اجتناب تجربی به عنوان یک فرایند مرکزی در اختلال شخصیت مرزی توجه بیشتری شود (وولارت، آلنس، تورگرسون، ۱۹۹۸)[۲۱۹].

نتایج پژوهش چپمن، اسپچت و سلوسی[۲۲۰] (۲۰۰۵) نشان داد که بین ویژگی­های اختلال شخصیت مرزی و اجتناب تجربی و راهبردهای مقابله­ای اجتنابی رابطه مثبتی وجود دارد.

چپمن و سلوسی (۲۰۰۷) در پژوهش دیگری ‌به این نتایج دست یافتند که نمره ­های اجتناب تجربی در افراد مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد با اختلال شخصیت مرزی بالاتر از افراد مبتلا به اختلال سوء مصرف مواد بدون اختلال شخصیت مرزی بود.

در این قسمت پیشینه پژوهشی متغیرهای مورد بررسی بیان شد، ارتباط متغیرها با یکدیگر بیان گردید و در پایان تحقیقات انجام شده در ایران و خارج از کشور بیان گردید که خلاصه آن بدین شرح می‌باشد: گفته شد که بسیاری از نظریه پردازان در حوزه آسیب شناسی روانی در تبیین اختلالات روانی، نقش و جایگاه متفاوتی را برای هیجان ها قائل شده اند. امروزه گذشته از مدل های التقاطی، بسیاری از نظریات شناختی نیز به نقش پررنگ هیجان ها در تحول و تداوم اختلالات روانی پی برده اند، به طوری که بسیاری از آن ها هیجانات را همتراز با شناخت ها در ایجاد اختلالات روانی می دانند و به سمت مدل های شناختی-هیجانی حرکت کرده‌اند. تحقیقات همچنان نشان داده‌اند که می توان در کنار درمان دارویی از درمان روان شناختی با تأکید بر مهارت های نظیم هیجان برای افزایش سرعت بهبودی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد استفاده کرد. از طرفی با توجه به شیوع بالای اختلالات شخصیت در افراد معتاد به نظر می‌رسد مداخلات روان شناختی در مراکز درمان سوء مصرف مواد در کنار دارو درمانی کاملا ضروری و الزامی باشد. از آنجا که اجتناب تجربی نقش واسطه ای در ارتباط بین تنظیم هیجان و اختلال شخصیت مرزی ایفا می‌کند، اجتناب تجربی و تنظیم هیجان، هر دو از اهداف مهم درمانی در کاهش علائم اختلال شخصیت در افراد بزرگسال هستند. همچنین پژوهش‌ها پیشنهاد می‌دهند که در درمان اختلال سوء مصرف مواد و اختلال شخصیت مرزی، ناگویی خلقی و اجتناب تجربی باید یکی از اهداف درمانی برای درمانگران باشد.

۲-۷- سوالات پژوهش

۱-آیا گروه درمانی مبتنی بر تنظیم هیجان بر ناگویی خلقی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد همبود با اختلال شخصیت مرزی اثر دارد؟

۲-آیا گروه درمانی مبتنی بر تنظیم هیجان بر اجتناب تجربی بیماران مبتلا به سوء مصرف مواد همبود با اختلال شخصیت مرزی اثر دارد؟

فصل سوم

روش پژوهش

۳-۱- طرح پژوهش، بیان متغیرها و نحوه تغییر یا کنترل آن‌ ها

تحقیق از نوع کاربردی می‌باشد که از نظر روش تحقیق، به دلیل وجود یک گروه آزمایشی و یک گروه کنترل با پیش آزمون و پس آزمون آزمایشی است. گروه آزمایشی در این پژوهش شامل بیماران بستری در بیمارستان اعصاب و روان استاد محرری می شود که در بهار ۱۳۹۴، تشخیص اختلال سوء مصرف مواد را همبود با اختلال شخصیت مرزی دارا بودند و تحت درمان گروهی مبتنی بر تنظیم هیجان گراس (۲۰۰۲) قرار گرفتند. گروه کنترل شامل افرادی در همان مقطع زمانی با تشخیص یکسان با گروه آزمایشی بود که هیچ گونه مداخله روانشناختی دریافت نکردند و صرفا تحت درمان با نگهدارنده متادون قرار داشتند.

۳-۲- جامعه آماری، نمونه و روش نمونه گیری

جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه افرادی بود که با تشخیص اختلال سوء مصرف مواد (محور ۱) و اختلال شخصیت مرزی (محور ۲) در بهار ۱۳۹۴ در بیمارستان شهید محرری شیراز بستری و تحت درمان با نگهدارنده دارویی متادون قرار داشتند. این گزینش بر اساس چهارمین نسخه تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی صورت گرفته است. لازم به ذکر است که از تمام این افراد در زمان بستری مصاحبه بالینی به عمل آمده بود و یک بار تحت نظر متخصص روانپزشک و یک بار هم تحت نظارت روانشناس بالینی بخش این تشخیص را دریافت کرده بودند. در آغاز پژوهش بعد از مطالعه پرونده این افراد و انتخاب آن ها مجددا توسط پژوهشگر مصاحبه بالینی از این افراد به عمل آمد و تعداد ۱۵ نفر جهت شرکت در گروه آزمایشی و ۱۵ نفر هم جهت گروه کنترل انتخاب شدند.

از جامعه آماری یک گروه ۳۰ نفری به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در ۲ گروه ۱۵ نفری قرار گرفتند. گروه ها از نظر جنسیت، سن، نوع ماده مصرفی و تشخیص یکسان همتا شدند. ملاک‌های ورود افراد نمونه ‌به این پژوهش عبارتند از: جنسیت مرد، گروه سنی از ۱۸ تا ۴۵ سال، سطح تحصیلات حداقل شش کلاس و نوع ماده مصرفی آن ها که هرویین بوده است. ملاک‌های خروج از پژوهش نیز عبارتند از: جنسیت زن، گروه سنی کمتر از ۱۸ و بیشتر از ۴۵ سال، تحصیلات کمتر از ابتدایی، سابقه درمان از طریق شوک الکتریکی و همچنین ابتلا به اختلالات سایکوتیک در محور ۱ بر طبق چهارمین فهرست تجدید نظر شده راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانپزشکی. لازم به ذکر است تمام افراد گروه نمونه بستری و تحت درمان با نگهدارنده دارویی متادون قرار داشته اند.

    1. . Kiriscy, Tarter,Feske, Pilkonis ↑

    1. . Zanarini, Frankenberg, Dubo, Sickel, Levin ↑

    1. . Trull, Waudby, SHer ↑

    1. . Ross ↑

    1. . Veheul ↑

    1. . Negetive affect ↑

    1. . Impulsivity ↑

    1. . Troll ↑

    1. . alexythymia ↑

    1. . Taylor, Bagby ↑

    1. . Haviland, Henry ↑

    1. . preliminary ↑

    1. . Ruesch ↑

    1. . Krystal ↑

    1. .Parker JD ↑

    1. . Webb D ↑

    1. . Experiential Avoidance ↑

    1. . Hayes, Wilson, Gifford, Follet, Strosahls ↑

    1. . Self –injuring behaviour ↑
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...