«… متفکر نقاد ایده‌آل عادتاً فردی کنجکاو، مطلع و آگاه، به دنبال دلیل، نسبت به عقاید نو یا متفاوت گشوده‌ذهن، انعطاف‌پذیر، در ارزیابی بی‌طرف، در مواجهه با سوگیری‌های شخصی با خود رو راست و صادق، در قضاوت محتاط، مایل به تجدید‌نظر، درباره‌ موضوعات دارای نظری روشن و خالی از ابهام، در برخورد با مسایل پیچیده نظام‌مند، در یافتن اطلاعات مرتبط پیگیر و سخت‌کوش، در انتخاب معیارها منطقی و معقول، در کندوکاو و بررسی متمرکز و به دنبال نتیجه‌‌گیری‌هایی است که تا جایی که موضوع و شرایط امکان می‌دهد، دقیق هستند. ‌بنابرین‏، پرورش متفکر نقاد خوب به معنای کار در جهت این ایده‌آل است. این کار رشد مهارت‌ها[۳۸]ی تفکر انتقادی را با پرورش این گرایش‌ها[۳۹] تلفیق می‌کند که همواره به بینش‌های سودمند می‌ انجامد و پایه و اساس یک جامعه‌ منطقی و ‌دموکرات است» (انجمن فلسفی امریکا، ۱۹۹۰؛ ص. ۲).

بیانیه مذکور خاطر نشان می‌کند که هر مفهوم‌سازی از تفکر انتقادی که فقط بر مهارت‌های شناختی متمرکز باشد، کامل نیست (انجمن فلسفی امریکا، ۱۹۹۰). بلکه، متخصصان تفکر انتقادی معتقدند در این تفکر مؤلفه‌ای منش‌شناختی[۴۰] نیز وجود دارد که از آن تحت عنوان گرایش[۴۱] یاد می‌شود. گرایش نسبت به تفکر انتقادی، تمایلی است که فرد را به استفاده عملی از مهارت‌های خود در تفکر انتقادی برمی‌انگیزد و بدون آن، فرد تمایلی به کاربرد مهارت‌های تفکر انتقادی خویش ندارد. به طور کلی، گرایش‌ها ابعادی از شخصیت و تمایلاتی درونی، طولانی‌مدت و عادت‌گونه هستند که بر رفتار انسان تأثیر می‌گذارند. از این رو، فرد دارای گرایش به تفکر انتقادی به استفاده از مهارت‌های تفکر انتقادی خود تمایل و عادت دارد. به عبارت دیگر، مؤلفه منش‌شناختی گرایش به تفکر انتقادی انگیزشی درونی و مداوم است که خود را به هنگام مواجهه فرد با حل یک مسأله، ارزیابی یک ایده و یا گرفتن یک تصمیم‌ به صورت تمایل فرد به استفاده از مهارت‌های تفکر انتقادی نشان می‌دهد (گیانکارلو و فاسیونه، ۲۰۰۱؛ فاسیونه، ۲۰۱۱).

فرد دارای گرایش به تفکر انتقادی «روحیه نقادانه[۴۲]»ای دارد. داشتن روحیه نقادانه ‌به این معنا نیست که چنین شخصی همیشه به طور منفی و بیش از حد منتقد همه کس و همه چیز است. متخصصان از عبارت استعاره‌ای روحیه انتقادی در معنای مثبت آن استفاده می‌کنند و منظور آن ها این است که چنین شخصی کنجکاو است، ذهن تیزی دارد و بسیار مشتاق دانستن دلایل مسایل و اطلاعات معتبر است. همیشه می‌خواهد بداند «چرا؟» یا «چگونه؟» یا «چه اتفاقی می‌افتد اگر؟» (فاسیونه، ۲۰۱۱). شخصی که گرایشی قوی نسبت به تفکـر انتقادی دارد،

احتمالاً با اظهارات زیر موافق است:

«متنفرم از میزگردهایی که در آن ها افراد عقاید خود را با صدای بلند بیان ‌می‌کنند ولی در توضیح اینکه چرا چنین عقایدی دارند، هیچ دلیلی نمی‌آورند.»

«برای من مهم است که منظور افراد را با توجه به چیزی که دارند می‌گویند، بفهمم.»

«در کارهایی که از من انتظار می‌رود با فکر خودم آن ها را انجام دهم، عملکرد بهتری دارم.»

«تصمیمی نمی‌گیرم، مگر اینکه با توجه به عقایدی که دارم ‌در مورد آن فکر کرده باشم.»

«به جای اتکا به نوشته ها و یادداشت‌های شخص دیگری، ترجیح می‌دهم اطلاعاتی را که خودم فراهم آورده‌ام، بخوانم.»

«سعی می‌کنم در عقاید دیگران چیز با ارزشی پیدا کنم، حتی اگر این احتمال وجود داشته باشد که آن را رد کنم.»

«اگر مسأله‌ای سخت‌تر از آنچه که انتظارش را داشته‌ام باشد، به حل کردن آن ادامه می‌دهم.»

«تصمیم‌گیری عاقلانه از برنده شدن در بحث، باارزش‌تر است» (فاسیونه، ۲۰۱۱، ص. ۱۰).

شخصی که گرایشی ضعیف نسبت به تفکر انتقادی دارد، احتمالاً با اظهارات بالا مخالف و با اظهارات زیر موافق است:

«من کارهایی را ترجیح می‌دهم که در آن ها فرد ناظری به من بگوید دقیقاً چه کاری را انجام دهم و دقیقاً چگونه آن را انجام دهم.»

«مهم نیست مسأله‌ای چقدر پیچیده باشد، می‌توان مطمئن بود که همیشه راه حل ساده‌ای وجود دارد.»

«من وقت خود را با جست و جوی مطلبی در کتاب‌ها، تلف نمی‌کنم.»

«از اینکه استادان به جای اینکه فقط پاسخ سـؤال‌ها را بگویند درباره آن ها بحث کنند، متنفرم.»

«… هر مطلبـی را که فکـر می‌کنی باعث هم‌ عقیده شدن دیگـران با تو می‌شـود، بیـان کن.» (فاسیونه، ۲۰۱۱، ص. ۱۰).

پیتر فاسیونه و همکارانش (راهنمـای سیاهه گـرایش به تفکـر انتقـادی کالیفرنیا[۴۳]، ۲۰۰۷؛

فاسیونه و فاسیونه، ۱۹۹۲؛ فاسیونه، گیانکارلـو، فاسیونه و گینن[۴۴]، ۱۹۹۵؛ گیانکارلـو و فاسیونه،

۲۰۰۱) در مطالعات خود نشان داده‌اند که هفت جفت گرایش مثبت و منفی نسبت به تفکر انتقادی یا هفت ویژگی منش‌شناختی دوقطبی در ارتباط با تفکر انتقادی وجود دارند. قطب‌های مثبت این هفت ویژگی منش‌شناختی هفت عادت فکری خوب و قطب‌های منفی آن ها هفت عادت فکری بد را تشکیل می‌دهند. عادت‌های فکری خوب یک متفکر نقاد عبارتند از حقیقت‌جویی[۴۵]، گشوده‌ذهنی[۴۶]، تحلیلگری[۴۷]، قاعده‌مندی[۴۸]، اعتماد به [نفس در] تفکر انتقادی[۴۹]، کنجکاوی[۵۰] و پختگی شناختی[۵۱]. عادت‌های فکری بد فردی که نقادانه فکر نمی‌کند بی‌صداقتی[۵۲] با خود (در برخورد با اطلاعاتی که به دست می‌آیند)، تعصب[۵۳]، بی‌توجهی[۵۴] (نسبت به دلالت‌های ضمنی اطلاعات)، بی‌قاعدگی[۵۵] (در روش برخورد با اطلاعات)، بی‌اعتمادی[۵۶] به قدرت استدلال خود، بی‌تفاوتی[۵۷] (نسبـت به یافته های تازه و جدید) و ساده‌نگری[۵۸] (به طور‌ مثال، به صورت دوگانه‌گرایی ساده‌انگارانه[۵۹]) هستند (راهنمای سیـاهه گرایش به تفکـر انتقـادی کالیفرنیا، ۲۰۰۷؛ فاسیونه و فاسیونه، ۱۹۹۲؛ فاسیونه و همکاران، ۱۹۹۵؛ گیانکارلو و فاسیونه، ۲۰۰۱). جدول شماره ۱-۱ این عادت‌های فکری خوب و بد یا گرایش‌های مثبت و منفی نسبت به تفکر انتقادی را نشان می‌دهد.

جدول شماره ۱-۱: گرایش‌های مثبت و منفی نسبت به تفکر انتقادی (برداشت شده از گیانکارلو و فاسیونه، ۲۰۰۱)

گرایش‌های مثبت و منفی نسبت به تفکر انتقادی
گرایش‌های مثبت
گرایش‌های منفی

حقیقت‌جویی

بی‌صداقتی (رو راست نبودن با خود از نظر فکری)

گشوده‌ذهنی (بی‌تعصبی درباره عقاید خود)

تعصب درباره عقاید خود

تحلیلگری

بی‌توجهی (برخورد سطحی)

قاعده‌مندی

بی‌قاعدگی

اعتماد به نفس در تفکر انتقادی

بی‌اعتمادی به قدرت استدلال خود

کنجکاوی

بی‌تفاوتی

پختگی شناختی

ساده‌نگری

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...