۲-۲-۳-۳-۲ بازجویی ضد تراست
هزینه های قوانین ضد تراست نامساعد ممکن است بسیار زیاد باشد و در نتیجه مدیران را تشویق به کمتر از واقع نشان دادن سود کند.
۲-۲-۳-۳-۳ تخفیف واردات
شرکت ها در طول دوره ای که تخفیف وارداتی اعطا می شود مزایای مالی به دست می آورند. از این رو آن ها انگیزه دارند که در طول این دوره ها سود خود را کاهش دهند و به علت واردات کالای خارجی از سوی دولت و ناتوانی در رقابت با شرکت های خارجی، از دولت ادعای جبران غرامت کنند.
۲-۲-۳-۳-۴ مقررات بانکی
تدوین کنندکان مقررات بانکی از اعداد حسابداری برای تعین نسبت کفایت سرمایه استفاده میکنند. از این رو، مدیران بانک ها انگیزه دارند در زمانی که این نسبت کمتر از حد قانونی ان است، اعداد حسابداری را دستکاری و بدین وسیله هزینه های سیاسی خود را کاهش دهند. آن ها عمدتاًٌ این کار را از طریق کاهش اندوخته زیان وامها انجام میدهند.
۲-۲-۴ الگو های مدیریت سود
۲-۲-۴-۱ آب ازسر گذشتن(استقبال از زیان)
زمانهای که شرکت داری بحران مالی سازمانی یا تجدید ساختار می شود(مانند استخدام یک مدیر عامل جدید)احتمالا بدین گونه عمل نماید.اگر شرکتی زیان گزارش کند، احتمالا مدیریت چنین احساس میکند که ناگزیر است زیان سنگین گزارش کند زیرا در این مورد چیز زیادی از دست نخواهد داد در نتیجه مدیر درصدد بر میآید اقلام بزرگی از داراییها را حذف کند، هزینه های مورد انتظار آینده را تعیین نماید و به طور کلی همه حساب ها را تسویه نماید، چنین اقداماتی باعث می شود که احتمال سود گزارش شده آینده افزایش یابد. در واقع حذف اقلام بزرگی از داراییها باعث می شود که، پیشاپیش سود خالص آینده «به حساب بانک» منظور گردد.
۲-۲-۴-۲ به حداقل رساندن سود
این کار مشابه اقدامی است که آن را «آب از سر گذشتن» مینامند، ولی در عمل دارای چنان شدتی نمی باشد. امکان دارد شرکتی که، از دیدگاه سیاسی، در دوره هایی که سودهای زیاد گزارش میکند در معرض دید قرار میگیرد دست به یک چنین اقدامی بزند. رویه های حسابداری که موجب میشوند سود خالص به حداقل برسد عبارت اند از: حذف مبالغ سنگینی از دارایی های سرمایه ای و نامشهود، منظور کردن هزینه های سنگین برای تبلیغات و تحقیق و توسعه،کاربرد روش های حسابداری مبتنی بر(تلاش های موفقیت آمیز)به وسیله شرکت های نفت و گاز از بابت هزینه های اکتشاف و ازین قبیل کارها. محاسبه مالیات بر سود بر اساس سقف موجودی ها به روش LIFO نیز میتواند الگوی دیگری باشد که موجب ایجاد انگیزه در مدیر می شود تا بدین گونه عمل نماید. دیدگاه مذبور این بحث را تقویت میکند که شرکت ها با چنین اقداماتی در صدد بر میآیند خود را از دست رقابت شرکت های خارجی برهانند.
۲-۲-۴-۳ به حداکثر رساندن سود
امکان دارد مدیران برای تامین هدف های مندرج در قرارداد حقوق و پاداش اقدام به حداکثر رساندن سود خالص گزارش شده نمایند مشروط بر اینکه نوع اقدام به گونه ای نباشد که از سقف تعیین شده فراتر روند. همچنین احتمال دارد شرکتهایی که به مرحله نقض مفاد قرارداد وام نزدیک میشوند درصدد برآیند سود را به حداکثر برسانند.
۲-۲-۴-۴ هموارسازی سود
شاید این جذاب ترین الگوی مدیریت بر سود باشد. در تحقیق «هیلی» مشاهده می شود که مدیران دارای انگیزه اند، تا به حد کافی، سود را هموار سازند و آن را در فاصله بین «کف و سقف» قرار دهند. همچنین امکان دارد مدیران سود خالص را هموار سازند تا احتمال اخراج از شرکت را کاهش دهند.
این موضوع آشکار است که چنین الگوهایی از مدیریت بر سود میتوانند با یکدیگر در تضاد باشند. با گذشت زمان، الگویی که شرکت انتخاب کردهاست به سبب عوامل زیر تغییر خواهد کرد: تغییر در مفاد قراردادها، تغییر در سطح سودآوری، تغییر مدیرعامل، نیاز به سرمایه و تغییر در میزانی که شرکت، از دیدگاه سیاسی، در معرض مردم قرار می گیرند. حتی در یک نقطه از زمان امکان دارد شرکت احساس نماید که با نیازهای ضد و نقیض روبرو شده است. از یک سو، باید به دلیل های سیاسی سود خالص گزارش شده را کاهش دهد و از سوی دیگر برای گرفتن وام سود خالص دوره های مختلف را هموار سازد.
۲-۲-۵ علت تداوم یافتن مدیریت بر سود
در مورد علت تداوم یافتن مدیریت بر سود یک پرسش مطرح می شود: چرا هیئت مدیره، وام دهندگان، نهادهای دولتی و سرمایه گذاران، مدیریت بر سود را منع نمی کنند؟
بنا به گفته آقای چیپر، یک دلیل وجود دارد، یعنی دست یافتن به اطلاعات محرمانه و درون سازمانی در دسترس مدیران برای دیگران بسیار پر هزینه است. برای مثال، کشف مقدار اقلام تعهدی اختیاری، حتی به وسیله هیئت مدیره بسیار مشکل است.
حال با توجه به اینکه مدیریت بر سود تداوم مییابد، اینک این پرسش را مطرح میکنیم که آیا در مجموع مدیریت بر سود خوب یا بد است؟
۲-۲-۵-۱ جنبه خوب مدیریت بر سود
می توان از مدیریت بر سود به عنوان نوعی ابزار استفاده کرد، بدان وسیله اطلاعات محرمانه را به بازار رسانید تا قیمت سهام بتواند آینده شرکت را به شیوه بهتری منعکس نماید.
«سوبرامانیام» با بهره گرفتن از الگوی «جونز» اقلام تعهدی را به دو بخش اختیاری و غیر اختیاری تقسیم کرد او پس از کنترل کردن اثر جریان های نقدی عملیاتی و اقلام تعهدی غیر اختیاری بر بازده سهام، مشاهده کرد که بازار سهام در برابر اقلام تعهدی اختیاری واکنش مثبت نشان میدهد و نتیجه تحقیق با این دیدگاه تطبیق می کند که، به طور متوسط، مدیران بااستفاده ازمدیریت برسود، به روشی مسئولانه، می کوشند درباره قدرت سودآوری آینده شرکت اطلاعات محرمانه افشا نمایند.
«الیوت و فین[۱۳]۱» در مورد اعمال مدیریت مسئولانه بر سود شواهد و مدارک بیشتری ارائه کردند. آن ها نمونه ای از شرکتهای بزرگ آمریکایی را برای سالهای ۱۹۹۲ تا ۱۹۸۲را مورد تحقیق قرار دادند و شواهد و مدارکی ارائه کردند مبنی بر اینکه شرکتهایی که برای پنج سال یا بیشتر دارای الگوی رشد یکنواخت سود خالص و نسبت بالاتری برای «قیمت به سود» بودند (در مقایسه با شرکتهای هم سطح و دارای رشد پر نوسان در مورد سود خالص، ولی بدون الگوی رشد یکنواخت ) اگر الگوی یکنواخت افزایش سود خالص از مجرای مدیریت بر سود ایجاد شود، چنین به نظر میرسد که بازار به این نوع اقدام مدیر (اعمال مدیریت بر سود که در اجرای آن در مورد قدرت سود آوری آینده شرکت گزافه گویی نمی شود) ارج می نهد.
۲-۲-۵-۲ جنبه بد مدیریت بر سود
همان طور که در مورد جنبههای مدیریت مسئولانه (خوب) برسود، شواهد و مدارک وجود دارد، در مورد جنبههای «بد» مدیریت بر سود هم شواهد و مدارکی وجود دارد.
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:42:00 ب.ظ ]
|