۶- رضایت شغلی
رضایت شغلی یکی از عوامل تأثیرگذار بر شادمانی افراد است. تایت و پاجت[۳۴] (۱۹۸۹) پس از بررسی ۳۴ پژوهش، گزارش کردند که میزان همبستگی میان رضایت شغلی و شادمانی ۴۶/۰ است. سیکزنت میهالایی (۱۹۹۷) این همبستگی را به خوبی توضیح داده است. سیکزنت مفهوم فلو را برای اولین بار وارد ادبیات شادمانی کردهاست . «فلو» به معنای لحظات فوقالعاده نشاطانگیزی است که « آن چه فرد تجربه میکند، آن چه آرزو میکند وآنچه فکر میکند باهم هماهنگ هستند.» (سیکزنت میهالایی، ۱۹۹۷). سیکزنت معتقد است که مردم « فلو» را بیشتر هنگام کار تجربه میکنند و چنین میکند که رضایت شغلی یکی از مهمترین پیشبینیکننده های شادمانی باشد .
۷- وضعیت تأهل
شادمانی در بزرگسالان ارتباط زیادی با وضعیت تأهل دارد. لوپری و فرایدرس[۳۵] (۱۹۸۱) روند زندگی زناشویی و ارتباط آن با میزان شادمانی را به شکل (U) تصور میکنند. آن ها معتقدند که وقتی فرد تصمیم میگیرد ازدواج کند، شادی او افزایش مییابد، وقتی که ازدواج صورت میگیرد از شادی ایجاد شده کم میشود و این کاهش تا زمان رسیدن فرزندان به سن نوجوانی، ادامه مییابد. بعد از این دوره، شادمانی مجدداً سیر صعودی پیدا میکند تا به سطح اولیه خود میرسد. دانیز[۳۶] و همکاران (۱۹۹۹) معتقدند که افراد متأهل نسبت به کسانی که هرگز ازدواج نکرده یا جدا شدهاند و یا همسر خود را از دست دادهاند، بیشتر احساس شادی و شادمانی میکنند. علاوه بر این افرادی که هنوز ازدواج نکردهاند اما با نامزد مورد علاقه خود زندگی میکنند ، از کسانی که تنها زندگی میکنند خیلی شادمانترند. البته این امر به ارزشهای فرهنگی مورد قبول جوامع بستگی دارد. یافته های بعضی از پژوهشها نشان میدهد که در جوامعی که فردگرایی رواج دارد، زندگی با نامزد مورد علاقه موجب شادمانی فرد میشود، اما در کشورهای جمعگرا، افرادی که با نامزد خود زندگی میکنند از افراد ازدواج کرده و یا افرادی که نامزد ندارند ، دارای شادمانی کمتری هستند. این نتایج احتمالاً به این دلیل است که در جوا مع فردگرا، زندگی مشترک با نامزد پسندیده است، ولی در کشو رهای جمعگرا این عمل کاری مذموم به حساب میآید. در جوامع جمعگرا، فردی که با نامزد خود زندگی میکند، احساس میکند که در مقابل ارزشهای اجتماع ایستاده است و جامعه هم علیه آن ها عمل میکند و به این سبب شادمانی آن ها کاهش مییابد. ماستکاسا[۳۷] (۱۹۹۴) تفاوت میزان شادمانی افراد مجرد و متأهل را اینگونه توضیح میدهد: اولاً طلاق و جدایی استرسزا و ناخوشایندند و ثانیاًً ازدواج مزیتهایی برای فرد ایجاد میکند که در غیاب آن فرد از آن ها محروم میشود ( بهزادی آقایی ، ۱۳۸۸ ) .
۹- شخصیت
تحقیقات نشان دادهاند که برون گرایی[۳۸] با خوشبختی و به طور خاص با عاطفه مثبت همبستگی دارد، شادی برون گرایان تا اندازه ای ناشی از لذت مقابل اجتماعی با دوستان میباشد که برون گرایان از آن لذت بیشتری میبرند، زیرا آن ها دارای مهارتهای اجتماعی قوی تری میباشند که آن ها را قادر به برقراری ارتباط اجتماعی میسازد .
آرگایل و لو (۱۹۹۰) یک مطالعه طولی انجام دادند و پی بردند که بیرون گرایی، شادی در ۵ ماه بعد را پیشبینی میکند. البته در این میان جرئت مندی نقش واسطه داشت. جرئت مند بودن، مهارتی است که طی آن فرد دیگران را با خوش رفتاری تحت تأثیر قرار میدهد (آرگایل، ترجمه گوهری و همکاران،۱۳۸۳) .
کارهای اخیر دینر[۳۹] دیدگاه وسیع تری در خصوص اینکه چرا درون گراها[۴۰] و برون گراها از لحاظ سبک زندگی تفاوت دارند،اما روان رنجورها[۴۱] و افراد با ثبات این چنین نیستند برای ما فراهم آورده است .
پرسش مهم در این بو د که آیا تجربه عاطفه مثبت و منفی بیشتر به شخصیت بستگی دارد یا به وضعیت هایی که به طور اتفاقی در آن قرار میگیرد. در مورد عاطفه منفی، تأثیر فرد ۹ برابر بیش از عامل وضعیت بود به عبارت دیگر، برخی از افراد تقریباً از وضعیتی که در آن قرار داشتند، دارای عاطفه منفی زیادی بودند ، در حالی که برخی دیگر در وضعیت مختلف عاطفه منفی اندک داشتند. در مورد عاطفه مثبت، عامل فرد فقط دو برابر عامل وضعیت تأثیر داشت. بنابرین عاطفه مثبت از شخصی به شخص دیگر بسیار تفاوت دارد. تا حدی هم به وضعیتی که فرد در آن قرار میگیرد بستگی دارد. این یافته از جمله قوی ترین شواهدی هستند که نشان میدهد شادی و دو مؤلفه عمده اش، یعنی عاطفه مثبت و منفی بیشتر توسط شخصیت تعیین میگردد تا وضعیت، خصوصاًً در مورد عاطفه منفی صحت دارد. برعکس میزان عاطفه مثبت به حد زیادی تحت تأثیر وضعیتی است که در آن قرار داریم. این یافته ها تلویحات مهمی را در بر دارد. اگر می خواهید شادتر شوید،می توانید توجه خود را بر کاهش عاطفه منفی یا افزایش عاطفه مثبت متمرکز کنید (آیزنک، ترجمه فیروزبخت و بیگی ، ۱۳۷۵) .
۱۰- جنسیت
معمولاً همه اعتقاد دارند زنان نسبت به مردان احساسی ترند ولی شواهد زیادی در تأکید این نظر وجود ندارد. زن و مرد از نظر شادمانی و رضایت کلی با یکدیگر متفاوت نیستند. مهمترین تفاوت احساسی بین زن و مرد این است که زنان تغییرپذیری بیشتری دارند،یعنی هم عاطفه مثبت و هم عاطفه منفی بیشتری دارند. زنان ۵۰ درصد بیشتر اضطراب و روان رنجوری رنج میبرند و هیجان منفی بیشتری در زندگی روزمره دارند و دو برابر مردان دچار افسردگی میشوند. نکته قابل ذکر این است زنان جوان کمی شادتر از مردان جوان هستند. ولی زنان مسن کمتر از مردان مسن شادند (آیزنک، ترجمه فیروزبخت،۱۳۷۵) .
۱۱- سن
برخی از مطالعات، رضایت مندی در زمینههای مختلف را در ارتباط با سن بررسی کردهاند. برای مثال بات و بیزر[۴۲] (۱۹۸۷) ۱۳۸۵۸ آزمودنی را در ۱۳ کشور مورد بررسی قرار دادهاند. یکی از نتایج چنین است :
ترس از افزایش سن، با سن افزایش مییابد و این منبع کاهش خوشبختی فردی است (کلماک و راف[۴۳] ۱۹۸۴). این موضوع تا اندازه ای به خاطر، کاهش سلامتی و جسمانی،کاهش جذابیت،تنهایی و مرگ است (آرگایل،ترجمه گوهری و همکاران، ۱۳۸۳) .
برای درک دقیق تر اثرات سن بر شادی باید به یاد داشته باشیم که شادی را به درستی می توان ترکیبی از عاطفه مثبت بالا و عاطفه منفی پایین دانست. مارجوری لونتال[۴۴] و همکارانش تمامی افراد هر چهار گروه سنی را که از لحاظ تجارب مثبت و منفی در سطح بالا یا پایین بودند مورد سنجش قرار دادند و سپس آن ها را در یکی از چهار طبقه جای دادند :
خوشحال (از لحاظ تجارب مثبت در حد بالا و از لحاظ تجارب منفی در حد پایین)
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:15:00 ب.ظ ]
|