کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل



 

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کاملکلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

لطفا صفحه را ببندید

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل

Purchase guide distance from tehran to armenia


جستجو


 



۱-۶- روش تحقیق:
درباره ادبیات و فرهنگ عامّه مردم هرمود صحرای باغ تحقیقی صورت نگرفته است، لذا در همین راستا مطالبی چند از کتبی همچون: لار شهری به رنگ خاک، لارستان، فرهنگ لارستانی، زبان لارستانی و فرهنگ عامّه مردم بستک استفاده نمودم اما بیشتر اطلاعات را به روش میدانی با بهره گرفتن از ضبط صوت، دوربین عکاسی، مصاحبه های متعدّد و باتلاش بسیار جمع­آوری کردم که خود معترفم خالی از عیب و ایراد نیست. مطالب جمع­آوری شده را پس از فیش برداری تنظیم کرده و به صورت تحقیق حاضر ارائه داده­ام تا شاید گوشه¬ای از ادبیات و فرهنگ و سنن این مردم نجیب و شریف از آسیب درامان بماند.
۱-۷- اهداف تحقیق:
هرکس به زادگاه و محل آباء و اجدادی خویش عشق می­ورزد و با سیر و سفر در زاد بومش بزرگان و نیاکان خویش را در خیال به تصویر می­کشد و آداب و رسوم و فرهنگ آنان در خاطرش تداعی می­ شود که نزدیک است به دست نسیان و فراموشی سپرده شود. به منظور پاسداری از فرهنگ و رسوم و آئین مردم هرمود صحرای باغ این مجموعه را گرد آوردم تا اندکی از دین خود را به آن دیار محبوب و ساکنانش و به ویژه مادر بزرگوارم ادا نمایم. لذا اهداف این تحقیق را در چند مورد بیان می­کنم.
نشان دادن عناصر فرهنگ عامّه روستای هرمود صحرای باغ از توابع لارستان.
جلوگیری از فراموش شدن بسیاری از آداب و رسوم.
پی بردن به افکار و اندیشه­ها، رفتار و منش و احساس مردم منطقه هرمود.
شناساندن مذهب، اعتقادات، اخلاق و باورهای مردم منطقه هرمود.
نشان دادن ارزش­های اجتماعی، ‌نوع زندگی، رفتار­های اجتماعی، محدودیت­ها و ناکامی­ها، نابرابری­های اجتماعی و اقتصادی و محرومیت­های گوناگون که در قالب افسانه­ها، قصه­ها و ترانه­ها جلوه گر می­ شود.
فصل دوّم
مبانی نظری تحقیق
۲-۱- تعاریف فرهنگ عامّه:
در زبان فارسی فرهنگ عوام، ‌معادل کلمه بین المللی «فولکلور» گرفته شده است. فولکلور از دو جزء «فولک[۱]» و «لور[۲]» ترکیب یافته است. در زبان انگلیسیفولک به معنی مردم است و لور به معنی دانش. پس فولکلور یعنی دانش عوام. نخستین کسی که تحت تأثیر رمانتیسم کلمه فولکلور را به کار برد، وی. جی. توماس[۳] در انگلستان بود و نخستین انجمن فولکلوری در حدود یک قرن پیش یعنی به سال ۱۸۷۸ تأسیس یافت. در فرانسه نخستین مجله فولکلوری به نام ملوزین[۴] در سال ۱۸۷۵ انتشار یافت و نخستین کنگره بین المللی فولکلور به سال ۱۸۸۶ تشکیل گردید.
فولکلور در زبان فارسی به نام­های گوناگونی چون «فرهنگ عامّه»، «فرهنگ عوام» و«دانش عوام» ترجمه شده است.
«فرهنگ مردم»، فرهنگ توده، «دانش توده»، «فرهنگ شفاهی» و… نام­های دیگر فولکلور در زبان فارسی می­باشند.
۲-۲- پیشینۀ گردآوری فرهنگ عامّه:
سالهاست که پژوهش­های فرهنگ عامّه توسط پژوهشگران علاقمند به این حوزه انجام می­گیرد و به چاپ می­رسد. این پژوهش­ها که نوعی بازنمایی هویت قومی و محلی و طایفه­ای است در معرفی و شناخت اقوام و فرهنگ­های بومی، کمک شایانی می­ کند، اما پژوهش­های فرهنگ مردم بیشتر به علاقه ­مندی شخصی پژوهشگر بر می­گردد.
توجه کردن به آداب و رسوم عامّه، از روزگاران گذشته مدنظر سفرنامه نویسان، سیاحان و نویسندگانی که در مسائل اجتماعی مردم، دقت می­کردند، بوده است به طوری که از قرون وسطی مورخّان، سیاحان و جغرافی­دانانی که معمولاً به عنوان سفرنامه نویس از آن­ها یاد می­کنیم در نوشته­ های خود که ناشی از مشاهداتشان بوده است، به موضوعات فرهنگ عامّه پرداخته­اند. افرادی چون، ابن خلدون، ابوریحان بیرونی، مسعودی و افراد دیگری که از متقدّمان بودند، در کتاب­های خود به فرهنگ عامّه پرداخته¬اند. در کنار این افراد سیاحان اروپایی که به ایران آمده اند، نوشته هایشان مملو از موضوعات فولکوریک درباره ایران است. مثلاً سفرنامه هایی چون دیولافوا، اوژن فلاندن، تاونیه و دیگران موضوعات فرهنگ مردمی فراوانی در آن یافت می شود.
از ابتدای قرن حاضر هم عده¬ای از محققان ایرانی به گردآوری موضوعات فرهنگ مردم پرداختند که نوشته­هایشان موجود است، افرادی چون: امیرقلی امینی، جمال­زاده، هدایت، کوهی کرمانی، آل احمد، محجوب، شاملو و دیگرانی که امروزه از کتاب¬های آنان به عنوان منابع پژوهش¬های فرهنگ عامّه استفاده می­ شود.
درحال حاضر هم افرادی چون آقای دکتر بلوک باشی، در زمینۀ ادبیات عامیانه و فرهنگ عامّه تحقیقات و کتاب­های درخور توجهی را انتشار داده­اند. بنابراین پرداختن به پژوهش¬های فرهنگ عامّه پیشینه­ای طولانی دارد و مختص به یکی دو دهه اخیر نیست.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

مطالعات تاریخی نشان می­دهد که انقلاب مشروطه مطالعات فولکلوریک را در ایران گسترش می­دهد و دلیل آن هم این است که نویسندگان و روشنفکران آن زمان دریافته بودند که برای ترغیب و علاقه ­مندی مردم به انقلاب لاجرم باید به زبان مردم کوچه و بازار با مردم سخن بگویند. سپس در زمان پهلوی اول موزه مردم شناسی تأسیس می­ شود. در دوره­ای که به نام جنبش روشنفکری مشهور است. صادق هدایت با توجه خود به فرهنگ مردم چراغ این نوع پژوهش­ها را پرنورتر می­ کند تا دیگران نیز مشتاقانه در این راه قدم بردارند. انجوی شیرازی در ادامه مرکز فرهنگ مردم در رادیو به راه می­ اندازد.
فعالیت­ها و پژوهش¬های فرهنگ مردمی هم­چنان در جریان است. وبلاگ­ها و سایت­هایی با این موضوع توسط پژوهشگران ایجاد می­ شود و حتی قدم محکم­تری همچون بخش و فرهنگ مردم در دایره المعارف بزرگ اسلامی برداشته می­ شود یا از مراکزی مثل کرمان شناسی در مرکز استان­ها به همّت علاقمندان ایجاد می­ شود.
۲-۳- اهمیّت فرهنگ عامّه:
فرهنگ عامّه یکی از وجوه مشخصه­ی یک ملّت،‌ قوم یا منطقه است. فرهنگ عامّه شعبه­ای است از جامعه شناسی و بررسی معتقدات و اندیشه­ها و گفتار مردم کوچه و بازار که از نظر روانشناسی و جامعه شناسی اهمیّت بسزایی دارد. تأمّل در گفتار و کردار مردم عامی بسیاری از مشکلات تاریخی و فلسفی و به خصوص اجتماعی را حل می­ کند و تاریکی­ها را روشن می­سازد. دیگر آن که ما هرگز نخواهیم توانست پیشرفت­های امروزی را ارج نهیم و قدر بشناسیم مگر این که از گذشته­مان آگاه باشیم؛ یعنی بدانیم که دیروز چه بودیم و امروز چه هستیم؟
۲-۴- عناصر فرهنگ عامّه:
صاحب نظران فرهنگ عامّه را شامل عناصر متعددی دانسته ­اند، از جمله:
۱-آداب و رسوم
۲- اساطیر، ‌افسانه­ها و قصه­ها
۳- امثال و حکم
۴- عقاید و باور­ها
۵- خرافات
۶- ترانه­ها و تصنیف­ها
۷- چیستان
۸- بازی­ها
۹- مثل­ها
۱۰- طنز
۱۱- رقص
۱۲- جادوگری
۱۳- شوخی­ها
۱۴- طبابت
۱۵- لالایی­ها
۱۶- خوردنی­ها و آشامیدنی­ها
۱۸- تفریحات و سرگرمی­ها
۱۹- اصطلاحات عامیانه
۲۰- قسم­ها، دعاها و نفرین­ها
۲۱- هنر­ها و صنایع دستی
۲۲- فال­گیری
۲۳- جشن­ها و اعیاد
۲۴- مکتب و مکتب خانه
۲۵- خواب و تعبیر خواب

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 01:50:00 ق.ظ ]




کوزران

۲۵

سنجابی

۸۰

فیروزآباد

عثمان وند

هلشی

۴۶

سر‌فیروز‌آباد

۱۰۳

جلالوند

۵۸

*مأخذ : (فرمانداری شهرستان کرمانشاه ،۱۳۸۵)
۳-۱۵. تحلیل سیستم حمل و نقل شهری و عوامل طبیعی– اقتصادی، اجتماعی و کالبدی کرمانشاه
۳-۱۵-۱. روند توسعه تاریخی و شکل­ گیری کلان­شهر کرمانشاه
۳-۱۵-۱-۱. دوران قبل از قاجار
مسیر تحولات تاریخی و کالبدی– فضایی شهر کرمانشاه در چهار دوره مشخص قابل تبیین است، این دوره­ها عبارتنداز دوران قبل از قاجار، قاجار، دوره پهلوی و دوره پس از انقلاب می­باشد.
شهرها از طریق دگردیسی سریع خود از مرحله­ «شهر کوچک» به شکل «شهر بزرگ» و سپس «کلان­شهر» و نهایتاً به شکل «شهر- منطقه» در خواهند آمد (عزیزی،۳۲:۱۳۸۲). شهر مرکز اداری و نظامی برای کنترل مملکت، محلی با برج و بارو برای حمایت در مقابل مهاجمان، مرکز تشکیل فرهنگ و تمدن، و بالاخره محل تجارت و تمرکز فعالیتهای اقتصادی در دوره­ های مختلف تاریخ، دلایل برتر اثبات وجود شهر به حساب می­آمده است (عابدین­درکوش،۲۰:۱۳۸۹).

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

موقعیت جغرافیایی شهر کرمانشاه در مسیر کاروانهای تجاری بیشترین نقش را در پدیداری و تداوم حیات شهر داشته است. ولی ساختار طبیعی محیط در جانمایی هسته اولیه سهم خاص خود را ایفا نموده است. وجود ارتفاعات در شمال و جنوب و دشت وسیع که شرق و غرب کرمانشاه را در برگرفته است، بستر طبیعی و جهت­دهنده شکل­ گیری شهر و توسعه آن در ادوار مختلف بوده است (برومندسرخابی، ۱۷۴:۱۳۸۸). به مانند سایر شهرهای ایران مسیر تاریخی نسبتاً مشابه و همچنین دارای ساختار اولیه مشخصی است که منطبق با همان الگوی کهندژهای ادوار میانه است. ارگ حکومتی، مسجدجامع، بازار و راه ارتباطی چهار عنصر اصلی این کهندژ بوده است (گزارش طرح جامع شهر کرمانشاه،۱۳۷۶). بدین ترتیب که «محله مرکزی شهر» به عنوان «کهندژ»، مجموعه محلات پیرامون آن به مثابه «شارستان» و مزارع و باغات اطراف نیز بخش «ربض» را در این شهر شکل می­دادند (برومندسرخابی،۱۸۱:۱۳۸۸). منطقه کرمانشاه همواره طی دوران مختلف مورد حمله مغولان، ایلخانان، اعراب، عثمانیان و غیره قرارگرفته و به کلی ویران ­شده است. شهر پس از هر ویرانی، در نقطه دیگری با فاصله­ای نه چندان دور از محل قبلی خود، ساخته می­شده است که آخرین آن در عهد زندیه اتفاق می­افتد. سپس ساکنان شهر به مناطق اطراف مهاجرت کرده و گروهی به سه دهکده «فیض­آباد، چنانی و برزه­دماغ» در مجاورت رودخانه آبشوران روی آوردند و شهری جدید که «کرمانشاه» نامیده شد را بنا نهادند. ویرانه­های شهر رها شده نیز، «کرمانشاه کهنه» نامیده شد. در واقع شکل­ گیری هسته اولیه و توسعه کالبدی شهر می­باشد. کرمانشاه به عنوان یک شهر مهم و مرکز حکومتی، با دوران حکومت «محمدعلی میرزا دولتشاه» آغاز می­ شود. مهمترین توانایی شهر قرارگرفتن در مسیر شاهراه ارتباطی و عبور زوار از این شهر می­باشد که می­توان آن را طلایی­ترین دوران شهر کرمانشاه نامید (برومندسرخابی،۱۶۹:۱۳۸۸-۱۶۷).
۳-۱۵-۱-۲. دوران قاجاریه
در این دوره شهر رونق و رشد خاصی می­یابد و آثاری چون دیوانخانه شهر، میدان توپخانه؛ سربازخانه شهری و حمام­ها و مساجد متعدد احداث می­ شود. کرمانشاه کنونی بازمانده و صورت استمرار یافته حکمرانی دولتشاه است. توسعه شهر در اواخر قاجار به خارج از دروازه­های شهر انتقال یافت و محدوده حصار قدیمی را در نوردید. شهر کرمانشاه در این دوران دارای جمعیتی در حدود ۶۰۰۰۰ نفر می­ شود. در سال ۱۸۵۰، نقشه­ای از موقعیت شهر کرمانشاه تهیه گردید که براساس آن شهر، در پنج کیلومتری غرب رودخانه قره­سو واقع شده ­است. و از هر طرف با دیوار خشتی محصور است. طول شهر از شمال­شرق به جنوب­غرب ۱۵۰۰متر و عرض آن از شمال به جنوب در حدود ۱۲۰۰ متر است. شهر به ۶ محله به نامهای فیض­آباد، توی­شهر، علاف­خانه، برزه­دماغ، محله ملاعباس­علی و قره­باغ تقسیم شده و دارای ۷ دروازه است (گزارش طرح جامع شهر کرمانشاه،۱۳۷۶). در واقع قدیمی‌ترین ناحیه شهر، اطراف بازار و محله‌های فیض‌آباد، برزه‌دماغ است که دارای کوچه‌های تنگ و پرپیچ و خم هستند. با گسترش شهر و اضافه شدن محلات جدید کم‌کم شهر از آن حالت بافت متراکم و متمرکز در اطراف بازار و مسجد جامع خارج شده و به تدریج در امتداد جاده اصلی و تاریخی شهر رو به گسترش نهاد. از طرف دیگر با از بین رفتن آثار باقی مانده از دروازه‌های قدیم و برج و باروی آن، شهر در اطراف هسته مرکزی نیز دارای رشد بی‌رویه‌ای بوده است (گزارش سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری کرمانشاه،۱۳۹۳).
۳-۱۵-۱-۳. دوره پهلوی
ساختار فضاهای شهری و محله­ای با ورود اتومبیل و حضور خیابان دگرگون شد. همزمان با این تحول، تغییر «اقتصاد» و «فرهنگ» و «تکنولوژی ساخت»، کالبد و سیمای شهر که فضاهای شهری را تعریف می­ کنند نیز دگرگون گشت. همه عرصه ­های عملکردی و کالبدی شهر را نیز تحت­الشعاع قرار داد. در گذشته که، رشد و توسعه شهر به صورت طبیعی و ارگانیک، امکان پذیر بود با فروریختن دیوارها و باروها، در راستای خیابانهای جدید در جهات مختلف گسترش یافت (برومندسرخابی،۲۸۳:۱۳۸۸). این دگرگونی­ها، حاصل دخالت در بافت­های شهری از سال ۱۳۰۴ می­باشد که از طریق اجرای نقشه­های گذربندی و توسعه و اصلاح برخی معابر، برخورد با مراکز تاریخی شهرها آغاز شد. حاصل این برخورد بی­توجهی به ساختار کالبدی شهر و ایجاد ساختارهایی نه بر پایه ضرورت­های واقعی بلکه بدون توجه به ویژگی­های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه بوده است (گزارش اداره راه و شهرسازی کرمانشاه،۱۳۷۶). همچنین با ورود وسایط نقلیه موتوری به شهر کرمانشاه به منظور دسترسی به درون محلات «فیض­آباد»، «برزه­دماغ» و «چنانی»، طرح احداث «خیابان مدرس» به اجرا درآمد. نتیجه این اقدام، تقسیم شدن بازار به دو پاره­شرقی و غربی بود. در این سالها «خیابان جلیلی» نیز از شمال به جنوب احداث شد. پیامد ظاهرشدن این خیابان، تقسیم شدن پاره­شرقی بازار به دو بخش بود (برومندسرخابی،۲۸۳:۱۳۸۸). احداث «خیابان جوانشیر» (ضلع غربی خیابان مدرس) نیز «بازار توپخانه» را از «راسته بازار علافخانه» جدا نمود. ارتباط بافت کهن با بخش میانی شهر، توسط خیابانها، منقطع شد، «سلسله مراتب» و «توالی فضایی» بین مرکزیت شهر و درونی­ترین فضای محله ضعیف و کمرنگ گردید (برومندسرخابی،۲۸۴:۱۳۸۸). به طور کلی فضاهای شهری به نوعی روحیه «درونگرایی» و متراکم داشته، و همچنین پیوسته و عمدتاً ریزدانه بودند. در حالیکه بعد از حضور خیابان و سواره­­روها، فضاهای شهر محصوریت دیرین را از دست داده، دانه­ها درشت و بافت و کالبد به صورت مجزا و از هم گسیخته شکل پیدا کردند (برومندسرخابی،۲۶۶:۱۳۸۸).
اقدامات جدید در شهرسازی در کرمانشاه موجب تحولات چشمگیری در سازمان فضایی و ساختار کالبدی شهر می­گردد. این دوره را می­توان به دو دوره تقسیم نمود:
۳-۱۵-۱-۳-۱. دوره پهلوی اول (۱۳۲۰-۱۲۹۹)
این دوره مقارن با فاصله جنگ جهانی اول و دوم است. شهرنشینی جدید در کرمانشاه توسعه یافته و ایجاد خیابان­های جدید و تعریض و توسعه معابر، ایجاد میادین و پارک­ها و همچنین ایجاد محلات با سبک معماری خاص موجب گشت که ساختار کالبدی شهر کاملاً دگرگون شود. خصوصیات کلی شهر عبارت است از:
پهن کردن خیابان­ها و ایجاد میدان­های شهر.
توسعه فضاهای نظامی در اطراف شهر شامل پادگان­ها و مراکز نظامی، توسعه محلات مسکونی شهر از سال ۱۳۰۰ به بعد در قسمت­ های جنوب و مرتفع شهر و شکل­ گیری محلات جدید (شریعتی، فردوسی و غیره).
ایجاد خیابان مدرس در سال ۱۳۱۴ از شمال­شرقی شهر به سوی جنوب­غربی امتداد پیدا کرده و مستقیماً از قلب شهر قدیم گذشته و تا ناحیه جنوب شهر کشیده شد (میدان آزادی فعلی تا میدان فردوسی فعلی). همچنین بناهای دو طبقه در اطراف آن و قطع ساختار کالبدی بازار و شهر.
ایجاد خیابان شریعتی (پهلوی­سابق) که توسعه شهر را به سمت شرق و در امتداد شمال و جنوب موجب شد.
ساخت و ساز گاراژها در انتهای شمال شهر، کنار جاده همدان- تهران.
توسعه به سمت جنوب شهر تا دره آبشوران.
روی کارآمدن حکومت پهلوی و آغاز روند مدرنیزاسیون باعث رشد و گسترش شهر کرمانشاه نگردید. عواملی که باعث توسعه نه چندان زیاد شهر کرمانشاه شد و یا مهمترین تحولات ­کالبدی شهر کرمانشاه در این دوره، محدود کردن شهر توسط خیابان مدرس (سپه سابق) بود، که از شمال­­شرق به طرف جنوب­غربی ادامه دارد و مهمترین مسیر داخلی آن زمان بود را قطع کرده و سبزه­میدان یا میدان توپخانه ­را از شکل آن زمان خارج و تغییر عملکرد وسیعی را در منطقه باعث گردیده و زمینه را برای انزوای بازار قدیم با هجوم به بدنه­های خیابانی فراهم نمود و عامل کم­توانی بازار گردید. در واقع بازار قدیم شهر محور اصلی حیاتی آن را تشکیل می­داده است. به طور کلی بین سال­های ۱۲۹۹ تا ۱۳۲۰ ه.­ش تغییرات جدیدی از جمله احداث خیابان­ها و میادین جدید، احداث گاراژها در منتهی­الیه شهر به شکل مسکونی و خشکاندن باغ­ها و ایجاد منازل مسکونی در آنها ایجاد گردید.
شکل (۳-۳): سیمای راه ­ها و محله ­بندی شهر کرمانشاه در سال ۱۲۹۸ه.ش (۱۹۱۹میلادی)
*مأخذ: (گزارش سازمان میراث فرهنگی، صنایع­دستی و گردشگری کرمانشاه،۱۳۹۳)
۳-۱۵-۱-۳-۲. دوره پهلوی دوم (۱۳۷۵-۱۳۲۰)
با شروع جنگ جهانی دوم، شهر در میان منطقه­ای متأثر از آشوبها و بی­نظمی­های قبیله­ای- عشیره­ای، قرار گرفت و جاده اصلی کرمانشاه- سنندج بسته شد و شهر به یک پایگاه نظامی تبدیل گردید (برومندسرخابی ،۲۷۱:۱۳۸۸). با آغاز سلطنت پهلوی دوم این دوره را می­توان اساس تشکیل کرمانشاه جدید و فعلی دانست. در این دوران رشد شهر در درون باغ­ها کماکان ادامه می­یابد. بین سالهای ۱۳۳۵-۱۳۲۰شهر رشدی اساسی داشت. تغییرات کالبدی و خصوصیات کلی شهر عبارتنداز:
توسعه قابل ملاحظه شهر به سوی جنوب، جنوب­غربی و غرب.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:50:00 ق.ظ ]




ـ مهارتهای فنی، در دو بخش کلی، یکی موضوعات اصلی و علوم تخصصی و دیگری تکنولوژی جدید.
۳ـ پیتر دراکر[۲۹]
دراکر با پذیرفتن لزوم مهارتهای سه گانه فنی، انسانی و ادراکی برای مدیران دو مهارت دیگر را نیز لازم می‌شمارد. مهارتهای لازم دیگر عبارتند از:

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ـ مهارتهای طراحی[۳۰]، مهارت حل مسأله[۳۱].
۴ـ آدیزس[۳۲]
آدیزس برای مدیران، چهار مهارت را بعنوان نقش‌های مدیر توضیح می‌دهد که عبارتند از:
تولید، نوآوری، اجرایی، ترکیبی.
به زعم وی هر یک از نقش‌ها از جزء سیستم تشکیل گردیده‌اند.
نقش تولیدی: شامل مهارتهای اقتصادی و فنی
نقش اجرایی: شامل مهارتهای ادراکی و ساختاری
نقش نوآوری: شامل مهارتهای اطلاعاتی و تصمیم گیری
نقش ترکیبی: شامل مهارتهای اجتماعی
۵ـ مینتز برگ[۳۳]
وی بر اساس مطالعات و مشاهدات خود از عملکرد مدیران عالی، مهارتهای مدیران را در قالب سه نقش عمده ذکر می کند:
ـ نقش متقابل شخصی: تشریفاتی، رهبری و رابطه‌ای
ـ نقش اطلاعاتی: گیرنده اطلاعات، دیده‌بان، نشر دهنده اطلاعات و سخنگو
ـ نقش تصمیم‌گیری: کارآفرینی، آشوب زدایی، تخصیص دهنده منابع و مذاکره کننده (فانی، ۱۳۷۵،ص۴۹- ۴۸).
۶ـ دیوید اوینگ[۳۴]
اوینگ مهارتهای مدیران را بر دانش[۳۵] و فهم[۳۶] مبتنی ساخته بود. او مهارتهای مدیران را در قالب دانش مدیریتی به سه دسته تقسیم کرد:
ـ روشها و فنون حل مسأله[۳۷]
ـ تشخیص واقعیات داخل و محیط سازمان[۳۸]
ـ اطلاعات در خصوص اهداف، سیاست‌ها و استانداردها (اوینگ، ۱۹۴۶، ص ۱۰۰-۹۱).
۷ـ مطالعات ستز[۳۹]، هاسکینز[۴۰] و دیلویت[۴۱]
اینان بعنوان متخصصین مشاوره آموزشی، مهارتهای مورد نیاز مدیران را بشرح زیر تعیین نموده‌اند:
ـ مهارتهای وظیفه‌ای[۴۲] مانند: بازاریابی، حسابداری و محاسبه نمودن
ـ مهارتهای بین شخصی که مشتمل است بر:
- مهارتهای ارائه‌ای،[۴۳] مهارتهای مشاوره‌ای[۴۴]
ـ مهارتهای سازمانی مشتمل بر:
ـ مدیریت فرایند
ـ مدیریت تغییر (دیلویت، هاسکینز و سلز، ۱۹۸۳، ص ۱۵۶).
۸ـ اندرسون[۴۵]
اندرسون ضمن انجام مطالعات گسترده‌ای مهارتهای مدیران را در طبقه‌بندی رابرت کاتز معرفی می کند.
مهارتهای سه گانه بر حسب دسته‌بندی کاتز، از نظر وی عبارتند از:
ـ مهارتهای ادراکی: شامل تجزیه و تحلیل اطلاعات، تصمیم‌گیری در موقعیت‌هایی که اطمینان کامل وجود ندارد و اختصاص منابع سازمانی و کارآفرینی.
ـ مهارتهای انسانی: شامل مهارتهای رهبری و انگیزش، حل تعارض و برقراری روابط همکارانه
ـ مهارتهای فنی: هدف گذاری، برنامه ریزی و اتخاذ تصمیم.
۹ـ پال سندویت[۴۶]
سندویت معتقد است که مدیران سازمانها باید موقعیت سازمان را در برابر سه تقاضا که امروزه مورد انتظار است حفظ نمایند:
کیفیت رو به رشد، کاهش هزینه، نوآوری.
که مدیران برای بر آوردن این انتظارات نیاز به دانش و مهارت دارند. وی مدل مهارتهای سه گانه رابرت کاتز را مورد بررسی قرار داده و مدلی تحت عنوان حوزه شایستگی[۴۷] ارائه می کند که شامل پنج طبقه است:
حوزه ادراکی ، ابتکاری[۴۸] ، حوزه رهبری[۴۹] ، حوزه روابط بین شخصی[۵۰] ، حوزه اداری[۵۱] ، حوزه فنی[۵۲] از حوزه‌های شایستگی سه حوزه رهبری، روابط بین شخصی و اداری در قالب مهارت انسانی از نظریه کاتز قرار دارند(فانی، ۱۳۷۵، ص ۵۲-۴۹).
۱۰ـ ثورلی ـ همبلین[۵۳]
اینان مهارتهای مورد نیاز مدیران را در قالب عناوین معمول در وظایف مدیران روشن می‌سازند:
ـ ارتباطات[۵۴]: وقت گیرترین کار مدیران بخصوص در اطلاع رسانی به رؤسا در سلسله مراتب مدیریت می‌باشد.
ـ برنامه‌ریزی و طراحی[۵۵]: دارای اهمیت ویژه‌ای است بعلت اینکه شیوه حرکت را مشخص می‌کند.
ـ نظارت و بررسی[۵۶] و بازرسی[۵۷]: در خصوص کار افراد و نیز دستگاه ها و ماشین آلات مطرح است.
ـ آموزش حین خدمت[۵۸]: یک وظیفه مهم می‌باشد که حاصل آن روزآمد کردن نیروی انسانی است.
ـ حل مسأله: برای امور برنامه ریزی نشده و حساس کاربرد دارد(بیگدلی، ۱۳۸۰، ص ).
۱۱ـ هانری فایول[۵۹]
فایول مهارتهای مدیران را در قالب سه دسته توانمندیها تقسیم‌بندی نموده است.
ـ توانمندیهای عام: شامل امور مالی، بازرگانی، حسابداری، تأمینی، تولیدی و اداری
ـ توانمندیهای فنی: شامل طراحی و ساخت
ـ توانمندیهای خاص: ترکیبی از دو توانمندیهای اخیر در مدیریت شامل برنامه‌ریزی، سازماندهی، هماهنگی، فرماندهی و کنترل است که عناصر مدیریت هم نامیده می‌شوند(سلطانی، ۱۳۷۵، ص ۹).
۱۲ـ برد ـ وار[۶۰]
این دو نفر طی مطالعاتی که در مورد مهارتهای مدیران انجام داده‌اند نشان می‌دهند که مدیران رده اول تعدادی وظایف معمول، تعدادی وظایف غیرمعمول و تعدادی مسایل برای حل پیش رو دارند.
ـ وظایف معمول[۶۱]: تعداد زیادی از مدیران وظایف مشابهی را انجام می‌دهند. عمده این وظایف، «مدیریت افراد» و «صدور دستور» به واحدهای زیر نظرشان است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ق.ظ ]




تجزیه خوشه‌ای بر اساس ضریب تشابه تطابق ساده و روش دورترین همسایه به علت گروه‌بندی مناسب و ضریب کوفنتیک قابل قبول ۵۹/، در فاصله ۵۶/۰ شباهت اینبردلاین‌های مورد مطالعه به ۳ گروه تقسیم نمود(شکل ۴-۴). که این گروه‌ها به ترتیب شامل گروه‌های A، B و C می‌باشند. بطوریکه ژنوتیپ B73 به تنهایی در گروهA قرار گرفته با توجه به گروه‌بندی حاصله لاین B73 می‌تواند به عنوان کاندید مناسبی(به دلیل فاصه ژنتیکی زیاد با سایر اینبردلاین‌ها) برای تلاقی با لاین‌های این مرکز جهت ایجاد هیبرید موفق استفاده گردد. بنابراین با توجه به تجزیه کلاستر مشاهده می‌شود هیچ یک از اینبردلاین‌های این مرکز در گروه A قرار نگرفته‌اند و تنها اینبردلاینB73 که شاهد می‌باشد در این گروه قرار گرفته است. اینبردلاین‌B73 یک اینبردلاین تجاری می‌باشد که متعلق به گروه هتروتیک ریدیلودنت است. بنابراین احتمالا این مرکز دارای این گروه‌هتروتیک نمی‌باشد. بیشترین فاصله ژنتیکی بین MO17 از گروه B و اینبردلاین ۲۷ از گروهC در فاصله ژنتیکی ۵۴/۰ درصد و کمترین فاصله ژنتیکی(۷۶/۰) بین اینبردلاین MO17 و اینبردلاین ۷ از گروهC می‌باشد. در این گروه‌بندی کمترین فاصله ژنتیکی(۸۵/۰) بین اینبردلاین‌های ۲۲ و ۲۳ در گروه B، و اینبردلاین ۳ و ۴ در گروه Cمی‌باشد.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

چوکان و همکاران(۲۰۰۶) در گروه‌بندی ۵۶ لاین‌خالص ذرت ایران را به با ۴۶ نشانگر SSR انجام دادند. اینبردلاین‌های ایران را در فاصله ژنتیکی ۴۶ درصد به ۴ گروه هتروتیک تقسیم نمودند. کنتاتی و همکاران(۱۹۹۵) به منظور بررسی توانایی نشانگر ISSR در بررسی چندشکلی، تنوع ژنتیکی نوزده رقم ذرت آجیلی و هشت رقم دندانه‌اسبی را مورد مطالعه قرار دادند در نهایت در فاصله ژنتیکی۴۰%، ۵ گروه هتروتیک بدست آمد که شامل ریدیلودنت، لنکسترشورکراپ، سوپرگولد، امریکای شمالی و امبرپیرل بودند.
شکل۴-۴ دندروگرام حاصل از ماتریس تشابه تطابق ساده و الگوریتم دورترین همسایه با نرم‌افزار NTSYS. لاین شماره یک و دو به ترتیب عبارتند از B73 و Mo17
در نتیجه در بررسی انجام گرفته با توجه به شکل ۴-۴ اینبردلاین‌های این مرکز را حداکثر می‌توان به دو گروه هتروتیک مختلف طبقه‌بندی نمود که شامل گروه هتروتیک Bو C می‌باشد که هر کدام از آنها ۱۴ اینبردلاین را در خود جا داده‌اند. با توجه به اینکه اینبردلاین MO17 که در گروهB قرار گرفته می‌توان نتیجه‌گیری نمود این گروه به گروه هتروتیک لنکسترشورکراپ تعلق دارد. علاوه بر این احتمالا گروه C یک گروه هتروتیک جدید(ناشناخته) می‌باشد. به منظور اطمینان از این کلاستر‌بندی ایجاد شده اطلاعاتی از مرکز تحقیقات صفی‌آباد دزفول در مورد تلاقی بین اینبردلاین‌های این مرکز بدست آمد که تایید کننده نتایج این پژوهش بود به طور مثال مشخص شد که از تلاقی بین لاین شماره ۲(MO17) با اینبردلاین شماره ۱۰ یعنی (۴۵/۱/۲-۱× MO17 ) هیبرید تجاری سینگل کراس کارون ۷۰۱ ایجاد شده. این هیبرید برخوردار از خصوصیات مورفولوژیک مورد نظر از جمله تحمل نسبی به تنش خشکی، ۷-۵ زودرس‌تر از رقم SC704 بود. در برخی آزمایشات عملکرد این هیبرید در سطح رقم SC704 و در برخی دیگر ۱۵۰۰- ۱۰۰۰ کیلوگرم بیشتر از آن بود. مزیت دیگر این هیبرید پتانسیل تولید بذر آن در مناطق گرمسیری است. که بر اساس بررسی انجام شده ۳۵۰۰ کیلو گرم بذر هیبرید در هکتار است تحمل به تنش‌های خشکی برای مناطق گرمسیری که گاها“ بصورت غیر قابل پیش بینی تبخیر شدید عامل تنش خشکی است اهمیت زیادی دارد. همینطور امکان کاهش مصرف نهاده با ارزش آب در مورد این هیبرید اهمیت زیادی دارد. علاوه بر این از تلاقی بین اینبردلاین شماره۱۰ با اینبردلاین شماره ۱۵ هیبرید مبین بوجود آمده است که خصوصیات مطلوب هیبرید ذرت مبین عبارتنداز ۱- این هیبرید نسبت به SC704، ۱۲ روز زودرس تر است این ویژگی برای مناطق گرمسیری کشور بسیار اهمیت دارد ۲- تحمل به تنش گرما بدلیل برخی خصوصیات مورفولوژیک همانند فاصله زمانی کوتاه ظهور اندام‌های زایشی و تعداد دانه گرده بیشتر خصوصیت دیگر این هیبرید است. در نهایت توصیه می‌شود که برای اطمینان از وجود دو گروه هتروتیک در این مرکز باید از آزمایشات تکمیلی استفاده نمود . گروه‌بندی افراد در خوشه‌های مختلف سبب جلوگیری از تشکیل هیبریدهای بیهوده می‌شود و ترکیب افراد در گروه‌های هتروتیک مختلف(با فاصله ژنتیکی مناسب) احتمال موفقیت در تلاقی را افزایش می‌دهد)پیری‌کشتیبان و همکاران،۱۳۹۰). در جدول ۴-۴ نیز برخی از ترکیبات امید بخش این مرکز ذکر شده.
جدول ۴-۴ ترکیبات امید‌ بخش حاصل از اینبردلاین‌های مورد بررسی

 

ردیف
لاین والد پدری
لاین والد مادری
پتانسیل عملکرد
گروه رسیدگی

 

۱
۱۱
۱۲
دانه‌ای
متوسط‌رس

 

۲
۱۸
۱۹
علوفه‌ای
دیررس

 

۳
۲۰
۲۱
علوفه‌ای
دیررس

 

۴
۳
۴
دانه‌ای
متوسط

 

شکل۴-۵ هیبرید سینگل کراس کارون ۷۰۱(نگارنده)
شکل۴-۶ هیبرید مبین (نگارنده)
برای عمل دورگ‌گیری لاین‌هایی را که دارای تفاوت زیادتری هستند باید به کار گرفت. بدیهی است که تلاقی بین ژنوتیپ‌های یک گروه‌ تفرق مطلوبی ار نظر صفات و عملکرد نشان نمی‌دهد، لذا جهت تنظیم برنامه تلاقی باید والدین مشهوری را از گروه‌های مختلف انتخاب نمود. هر چه والدین مناسب از یکدیگر دورتر باشند، هتروزیس بیشتری در نتایج قابل مشاهده است. در چنین شرایطی تنوع بیشتر شده و قادر خواهیم بود که صفات مطلوب( از جمله مقاومت به بیماری‌ها، آفات و تنش‌های غیرزیستی) را از منابع مختلف در یک رقم جمع نمائیم و پایه ژنتیکی ارقام حاصل از نتایج آنها را قویتر و زمینه آسیب‌پذیری ژنتیکی کاهش داد.

 

لاین

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:49:00 ق.ظ ]




بنابراین با وجود چنین نگاهی می بینیم که هیچ حزبی نمی تواند از جنبه ایجابی، اعتمادی در نظر امام کسب کند. اما سؤالی که مطرح می شود این است که چرا امام چنین نگاهی به حزب داشته اند؟ نگارند بر این نظر است، با توجه به استنادات تاریخی که امام می آورند، وجود چنین نگاه بدبینانه به حزب ناشی از عملکرد این احزاب است که نتوانسته اند وحدت کلمه را که ضامن پیروزی است به وجود آورند. بلکه درگیر منافع حزبی و درون حزبی شده اند که با ایجاد اختلاف و تفرقه راه را برای شکست جنبش ها و قیام های ملی در دوره های مختلف فراهم آورده اند. از سوی دیگر نگاهی گذرا به احزاب به خوبی نشان می دهد که همواره نوعی عنصر غیربومی یا به صورت حمایت خارجی و یا به صورت ایدئولوژی وارداتی در این احزاب نقش داشته است. احزاب چپ در ایران با گرایش های مارکسیستی و حمایت های شوروی خود نمونه ای متقن از وجود عنصر غیربومی در سازمان دهی این احزاب است. رهبری که استعمار و دخالت های خارجی را عامل استبداد و عقب ماندگی جامعه می داند و آن را مسؤول تمام غارت ها و بدبختی های مردم می داند، با وجود چنین نگرشی حزب نمی تواند محلی از اعراب در فلسفه سیاسی امام خمینی داشته باشند: … توطئه ها را با وحدت کلمه خنثی کنند. آنهایی که در بین مردم، کارگرها، دهقان ها، دانشکده ها، دانشگاه ها می روند و تخم فساد می کارند، آنها را بشناسند، ببینید اینها کی هستند، و از کجا تأیید می شوند و کی آنها را تأیید می کند. قلم های مسموم را بشناسند. اشخاصی که قلم دست می گیرند بر ضد اسلام، ضد روحانیت، بر ضد مسیر ملّت قلم فرسایی می کنند، بشناسند اینها را. سوابق اینها را بدست بیاورند. مطالعه در احوال اینها و در سوابق اینها بکنند.[۶۰۷]

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بنابراین با وجود چنین نگرشی نسبت به احزاب، هیچ حزبی نمی تواند کاندیدای کسب قدرت از سوی امام معرفی و یا مورد تائید قرار گیرد. اما مشکل اصلی که به وجود می آید این است که افراد مختلف و سرشناس که طی سالیان دراز با رژیم مبارزه کرده اند، این مبارزه را در قالب فعّالیت های حزبی سامان و سازمان داده اند. به عبارت دیگر فعّالیت های فردی این افراد، ضمن مشارکت، همکاری و فعّالیت های حزبی جریان داشته است. بنابراین ناگزیریم که مشی فکری امام را در ارتباط با احزاب و گروه های مختلف بسنجیم تا بتوانیم پاسخی مناسب برای سؤال خود بیابیم.
امام و روحانیت
نزدیکترین گروه به اندیشه و برنامه های امام روحانیت بود. روحانیت گروهی که بیشترین نزدیکی و همدلی را با شخص امام داشت. روحانیت قابل اعتمادترین گروه برای امام بود. ساده است چون امام خود یک روحانی بود و شناخت کافی از ایشان داشت. امام خود به عنوان نماد یک روحانی سیاسی، در طول مدت تدریس خود، در بدترین جو فکری که بر حوزه حاکم بود، شاگردانی را تربیت کردند که وجه و ویژگی مشترک شان با رهبری انقلاب در کارویژه سیاسی بود که برای روحانیت قائل بودند. شاگردانی که پس از تبعید امام اجازه ندادند شعله ای که روشن شده بود خاموش شود. این روحانیون که فعّالیت سیاسی را وظیفه شرعی و دینی خود می دانستند کسانی بودند که برای اوّلین بار سرکلاس درس امام با مبازره سیاسی آشنا شدند:
این را که دیانت باید از سیاست جدا باشد و علمای اسلام در امور اجتماعی و سیاسی دخالت نکنند، استعمارگران گفته و شایعه کرده اند. این را بی دین ها گفته اند. مگر زمان پیامبر اکرم (صلی الله) سیاست از دیانت جدا بود؟ مگر در آن دوره عده ای روحانی بودند و عده دیگر سیاستمدار و زمامدار؟ مگر زمان خلفای حق یا ناحق، زمان خلافت حضرت علی (علیه السلام) سیاست از دیانت جدا بود؟ این حرف ها را استعمارگران و عمال سیاسی آنها درست کرده اند تا دین را از تصرف امور دنیا و از تنظیم جامعه مسلمان برکنار سازند و ضمناً علمای اسلام را از مردم و مبارزان راه آزادی و استقلال جداکنند.[۶۰۸] با چنین نگرشی روحانیت هویت جدید می یابد. هویت جدید که سیاست جوهره آن را تشکیل می دهد. اما از منظر امام خمینی، مفهوم سیاست در اسلام اعم از مفهوم رایج سیاست است و دامنه اش گستردگی بیشتری نسبت به مفهوم رایج سیاست دارد. از نظر امام خمینی انسان یک بعد ندارد، جامعه هم یک بعد ندارد، انسان فقط یک حیوانی نیست که خوردن و خوراک همه شئون او باشد. آنها(انبیاء و اولیاء) می خواهند ملت را، ملت ها را، اجتماع را، افراد را هدایت کنند، راه ببرند در همه مصالحی که از برای انسان متصور است، از برای جامعه متصور است. همانی که در قرآن صراط مستقیم گفته می شود. این مختص به انبیاء و اولیاست و به تبع آنها برای علمای بیدار اسلام.[۶۰۹]
بنابراین وظیفه روحانی در امر سیاسی محدود به بازی قدرت نیست، بلکه تمام جنبه های زندگی فردی و اجتماعی افراد را در می گیرد. دغدغه اصلی روحانیت سیاست مادی که گره خورده به قدرت است نیست، بلکه سیاستی روحانی و معنوی است؛ که نقش هدایتگر و ناظر را بر عهده می گیرد. با چنین نگرشی روحانیت پا در میدان سیاست گذاشت. تفاوت این دست از مبارزان سیاسی با دیگر گروه ها و مبارزان سیاسی در تبعیت کامل از رهبرشان بود که با توجه سلسله مراتب دینی این تبعیت واجب و وظیفه شرعی بود. چنین تبعیت بی چون و چرا، انسجامی به روحانیت می بخشید که بی تردید هیچ گروه و حزبی از آن برخوردار نبود. روحانیت در میان سایر گروه ها و مبارزان قابل اعتماد ترین و قابل اتکاترین نیرو برای رهبری انقلاب بود. نیرویی که در اجرای منویات رهبری انقلاب هیچ ضعف و سستی از خود نشان نداده بود. با تبعید امام نه تنها دست از مبارزه برنداشتند بلکه آتش مبارزه را شعله ور ساختند. تعداد زیادی از روحانیون که بعد از تبعید امام زندانی و شکنجه شدند خود شاهد مثالی است بر عزم آنها در مبارزه. بعد از تبعید امام، ارتباطات همچنان ادامه داشت. روحانیون مختلف عازم محل اقامت امام می شدند و برای آینده مبارزه کسب تکلیف می کردند. نزدیکترین مشاوران به امام روحانیت بودند، گروهی که از سالیان دراز رهبری انقلاب را همراهی کرده بودند. اینان اوّلین کسانی بودند که برای اوّلین بار با مفهوم قیام آشنا شدند:
علمای ما از آن صدر اوّل تا حالا در هر عصری قیام کردند و در تاریخ نشان می دهد که اینها پیوسته قیام هایی می کردند و به تحریک خود ائمه بوده، نه این است که ائمه اطلاع نداشتند.[۶۱۰]
اکنون که این نیرو با تمام توان و امکانات خود پشت سر رهبری انقلاب قرار گرفت و قیام را به سرانجام رساند، وظیفه اش چه می شود. آیا باید در اینجا متوقف شود و برگردد به حوزه و سر کلاس درس یا اینکه برای او وظیفه جدیدی در نظر گرفته شده است. هر تصمیمی گرفته شود بستگی به نظر رهبری انقلاب دارد. وظیفه روحانیت در حکومت آینده چیست؟ این گروه که بی تردید بیشترین نقش را در کسب پیروزی به عهده داشت اکنون منتظر وظیفه جدید خود است. در مقام پاسخگویی به این سؤال باید برگردیم به تعریفی که امام از سیاست دارد. همانطور که اشاره شد ایشان دو جنبه مادی و معنوی را برای سیاست در نظر می گیرد. امروز که بهمن ۱۳۵۷ است، روحانیون برای جنبه معنوی سیاست از سوی امام در نظر گرفته شده اند. سیاست و حکومت همانطور که دیدیم بر اساس موازین اسلامی طراحی شده است. بیش از آنکه ظاهر آن اسلامی باشد مهم آن است که محتوای آن اسلامی باشد. در محتوای اسلامی است که وظیفه روحانیون نمود پیدا می کند، صورت و اجرای آن باید به دیگران واگذار شود.
بنابراین نگارنده بر این نظر است در روزهای منتهی به معرفی دولت موقت، امام پست اجرایی برای روحانیت در نظر نگرفته بودند، بلکه نقش ایشان نقشی تقیینی و نظارتی بوده است. ایشان در جاهای مختلف به این موضوع اشاره کرده اند و از آن دفاع کرده اند، که در این بخش نگارنده به طور مبسوط به این ایده امام در مورد عدم جواز به روحانیت برای قبول پست اجرایی طی سالهای اوّلیه انقلاب می پردازد. همان طور که قسمت های قبل به آن اشاره شد می توان بن مایه فکری امام را در ارتباط با حکومت از کتاب کشف الاسرار پیگیری کرد. در این کتاب نیز همان طور که اشاره شد، مسأله اصلی حاکمیت قانون الهی است که مبنایی برای اداره جامعه باشد. امام در این کتاب چنین می نویسند: «ما که می گوییم حکومت و ولایت در این زمان با فقهاست، نمی خواهیم بگوییم که فقیه، هم شاه، هم وزیر و هم نظامی است، بلکه می گوییم همان طور که یک مجلس مؤسسان تشکیل می شود از افراد یک ملت و همان مجلس تشکیل یک حکومت و تغییر یک سلطنت می دهد و یکی را به سلطنت انتخاب می کند … اگر یک همچون مجلسی از مجتهدین دیندار که هم احکام خدا را بدانند و هم عادل باشند و از هواهای نفسانی عاری باشند و آلوده به دنیا و ریاست آن نباشند و جزء نفع مردم و اجرای حکم خدا غرضی نداشته باشند، تشکیل شود و آن مجتهدین انتخاب یک نفر سلطان عادل کنند که از قانون های خدایی تخلف نکند و از ظلم و جور احتراز داشته باشد و به جان و مال و ناموس آنها تجاوز نکند به کجای مملکت بر می خورد».[۶۱۱] در جایی دیگر در همان کتاب امام چنین می نویسد:
«… ما می گوییم مجلس مؤسسانی که تشکیل می شود یک حکومت و تغییر یک رژی ، باید از فقها و ملاهای خردمند عالی مقام که به عدالت و توحید و تقوا و بی غرضی و ترک هوی و شهوت موصوف باشند، تشکیل شود تا در انتخاب سلطان، مصالح کشور و توده را سنجیده و شاه عدالت خواه مطیع قوانین کشور و توده را سنجیده و شاه عدالت خواه قوانین کشوری که همان قوانین خدایی است، انتخاب کنند. ما نمی گوییم و نگفتیم که شاه باید فقیه باشد».[۶۱۲] نگارنده با بررسی کتاب نامه ای از امام موسوی کاشف الغطاء (ولایت فقیه) به این نتیجه رهنمون شده است که حل معمای قدرت تقیینی و قدرت اجرایی در ارتباط با وظایف علماء با درک بحث امام پیرامون اختلاف حکومت اسلامی با سایر حکومت ها نهفته است. نگارنده بر این نظر است که امام در این بخش از کتاب محتوای حکومت را مشروط می کند به اجرای قانون الهی به عبارت دیگر حکومت باید قوانین اسلام را اجرا کند نه اینکه چه کسی آن را اجرا کند. با توجه با استناد امام به حاکمیت قانون اسلام در جای جای کتاب، این نکته به سمع خواننده رسیده می شود که حکومت کنندگان موظف به اجرای قانون اسلام هستند. این امر اساساً به معنای عدم جواز روحانیون به سیاست نیست، بلکه روحانیون به دلیل علمی که نسبت به قوانین الهی دارند، منبع اصلی قدرت در جامعه هستند؛ زیرا مجری قانون، نیاز به قانون برای اجرا دارد و تنها وظیفه مجری، اجرای قوانینی است که از کانال روحانیت برای اجرا به تصویب می رسد. بهترین شاهد مثال برای این نظر، بیان خود امام است که ایراد کرده اند: در حکومت اسلامی به جای مجلس قانونگذاری مجلس برنامه ریزی وجود دارد که برای وزارتخانه های مختلف در پرتو احکام اسلام برنامه ترتیب می دهد.[۶۱۳] که آنچه را در ادامه می آید چنین نظری را تقویت می کند.
امام در سخنرانی خود در نجف در تاریخ۱۰/۸/۱۳۵۶ چنین می گویند: این دانشگاهی ها، فردا مقدرات مملکت به دست اینهاست. توی روحانی که وزیر نمی شوی. من و توی روحانی که وزیر نمی شویم. ما که شغلمان علی حده است. فردا مقدرات این مملکت دست این دانشگاهی هاست. اینها هستند که می آیند یا وکیل می شوند یا وزیر می شوند یا عرض می کنم چه می شوند، شما اینها را برای خودتان حفظ کنید هی طرد نکنید.[۶۱۴]
امام در نجف در مصاحبه با خبرنگار روزنامه لوموند در پاسخ به این سؤال که آیا خود شما قصد دارید که در رأس آن قرار گیرید؟ چنین می گویند: شخصاً نه! نه سن من و نه موقعیت و نه مقام من و نه میل و رغبت من متوجه چنین امری نیست. اگر موقعیت پیش آید ما در میان کسانی که در جریان مفاهیم و فکر اسلام مربوط به حکومت هستند، شخص یا اشخاصی را که مستعد چنین امری باشند انتخاب خواهیم کرد.[۶۱۵]
امام در تاریخ ۲۳ شهریور ۱۳۵۷ در مصاحبه ای که با خبرنگاران رادیو - تلویزیون فرانسه داشته اند، در پاسخ به این سؤال که دریافت شما از حکومت اسلامی چیست؟ آیا منظورتان این است که رهبران، حکومت را خود اداره کنند؟ مراحل این حکومت کدام است؟ چنین می گویند: خیر، منظور این نیست که رهبران مذهبی خود حکومت را اداره کنند. لکن مردم را برای تأمین خواست های اسلام رهبری می کنند.[۶۱۶] امام در مصاحبه ۴/۸/۱۳۵۷ با خبرگزاری رویترز در پاسخ به این سؤال در صورتی که شاه استعفاء بدهد، رژیم جدید چگونه خواهد بود. آیا علماء خود حکومت خواهند کرد؟ چنین پاسخ می دهند: علماء خود حکومت نخواهد کرد. آنان ناظر و هادی مجریان امور می باشند. این حکومت در همه مراتب خود متکی به آرای مردم و تحت نظارت و ارزیابی و انتقاد عمومی خواهد بود.[۶۱۷] امام در نامه ای در آذر ۱۳۵۷ به آقای حسین نوری همدانی برای معرفی رجالی متدین و قابل اعتماد برای عضویت در شورایی که قرار بوده پس از سقوط رژیم شرکت کنند، چنین شروطی را بر می شمارند:
۱- نداشتن افکار مکاتب انحرافی، بلکه عدم تمایل به آن مکاتب، فقط افکار اسلامی داشته باشند.
۲- لیاقت اداره یک وزارتخانه را داشته باشند یعنی مطلع و مدیر باشند.
۳- معروف به ملیت و خوشنام باشند.
۴- در دولت های فاسد و مجلس های معروف به فساد، عضویت نداشته باشند.
۵- از سرمایه داران و معروف به سرمایه داری نباشند.
۶- از طبقه روحانیون نباشند.[۶۱۸]
امام در مصاحبه ای در ۷ آذر ۱۳۵۷ با خبرنگار لوژورنال در پاسخ با این سؤال: رژیم جمهوریی که شما می خواهید تشکیل دهید، اسلامی خواهد بود، بنابراین آیا خواهید پذیرفت که در رأس آن قرار گیرید؟ امام پاسخ می دهند: اوّل این مردم هستند که باید افراد کاردان و قابل اعتماد خود را انتخاب کنند و مسؤولیت امور را به دست آنان بسپارند و لکن من شخصاً نمی توانم در این تشکیلات مسؤولیت خاصی را بپذیرم و در عین حال همیشه در کنار مردم ناظر بر اوضاع هستم و وظیفه ارشادی خود را انجام می دهم.[۶۱۹]
امام در مصاحبه با خبرنگار روزنامه اکونومیست در ۱۸ دی ماه ۱۳۵۷ در پاسخ به این سؤال: نقش روحانیت و رهبران مذهبی را در دولت آینده چگونه می بینید؟ چنین پاسخ می دهند: روحانیون در حکومت آینده نقش ارشاد و هدایت را دارا خواهند بود.[۶۲۰]
امام در مصاحبه در ۲۲ دی ۱۳۵۷ با خبرنگار تلویزیون ای. بی. سی. امریکا در پاسخ به این سؤال که: ابهاماتی در مورد نقش شما در آینده وجود دارد، ممکن است نقش خود را در آینده بفرمایید؟ امام چنین پاسخ می دهند: من در آینده هم همین نقشی را که الان دارم خواهم داشت. نقش هدایت، راهنمایی و در صورتی که مصلحتی در کار باشد اعلام می کنم و اگر چناچه خیانت کاری در کار باشد با او مبارزه می کنم. لکن من در خود دولت هیچ نقشی ندارم.[۶۲۱]
امام در مصاحبه خود با خبرنگار مجله آلمانی اشترن در ۲۶ دی ۱۳۵۷ در پاسخ به این سؤال: که قبلاً اظهار فرموده بودید که اینها فقها و اشخاص دیگری هستند که باید به امور حکومت انتقال یابند و آیا این اصل به همان سان که قبلاً فرموده اید عمل خواهد شد؟ چنین می گویند: من چنین چیزی نگفته ام که روحانیون متکفل حکومت خواهند شد. روحانیون شغل شان چیز دیگری است. نظارت بر قوانین البته به عهده روحانیون است و اتکای روحانیون هم به ملت است نه حزبی.[۶۲۲] بنابراین همانطور که مشاهده می شود امام با اعتقادی راسخ بیان می دارد که وظیفه روحانیت قبول پست اجرایی نیست بلکه وظیفه آن هدایت و نظارت است. نکته ای که قابل توجه است که این اعتقاد امام تنها مربوط به زمانی نیست که ایشان هنوز وارد ایران نشده اند و دستشان از قدرت کوتاه است. بلکه حتی با حضور در ایران نیز رویه را پیگیری می کنند. اما این رویه اصلاً به معنای عدم دخالت روحانیون در سیاست نیست، بلکه تنها آنان را از قبول پست اجرایی بر حذر می دارد که در نهایت نگارنده در همین فصل بدین سؤال خواهد پرداخت که چرا امام طی آن سال ها چنین نگرشی نسبت به قبول پست اجرایی از سوی روحانیت داشته است. ایشان در ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ در سخنرانی در مدرسه علوی در حضور گروهی از طلاب حوزه علمیه قم، چنین بیان می کنند: من انشاالله از چند روز دیگر می آیم خدمت شما به قم، انشاالله آنجا در خدمتتان خواهم بود. امیدوارم که همه مان با هم در یک صف باشیم؛ نه جلو نه عقب. در یک صف همه با هم پیش برویم و انشاالله مقاصد شرعی اسلام را پیش ببریم. من خادم شما هستم.[۶۲۳]
آقای هاشمی در این ارتباط چنین می نویسد: اوایل اسفند ۱۳۵۷ مقارن است با تصمیم امام برای رفتن به قم. ما می دانستیم که نظر ایشان این بود که به قم بروند و حکومت را به صالحان واگذار کنند، و از آنجا حکومت را هدایت نمایند.[۶۲۴]
امام یک روز قبل از عزیمت شان در ۹ اسفند ۱۳۵۷ خطاب به ملت ایران چنین فرمودند:
در این موقع که قصد تشرف به قم را دارم لازم است از ملت بزرگ ایران عموماً تشکر کنم … لازم است مطالبی را تذکر بدهم:
۱- ملت باید توجه داشته باشد که ریشه های استعمار امریکا، شوروی، انگلستان و صهیونیسم هنوز از این مرز و بوم کاملاً قطع نشده است.
۲- کلید پیروزی ملت وحدت کلمه بود و اکنون احتیاج بیشتر به حفظ این وحدت کلمه و وحدت مقصد است.
۳- کارگران و طبقات مستضعف بدانند که در حکومت عدل اسلامی به آنان اجحاف نمی شود و نخواهد شد.
۴- ارتش، شهربانی و ژاندارمری اکنون در خدمت اسلام هستند و از ملت هستند، ملت باید از آنان پشتیبانی کند.
۵- کمیته های انقلاب اسلامی در تمام شهرستان ها موظفند که به مجرد مسلط شدن دولت، از دخالت در امور دولت خودداری نمایند.
۶- به تمام اعضای کمیته ها و زندان ها حکم می کنم که با زندانیان به طور انسانیت و اسلامیت رفتار کنند.
۷- کراراً گفتم و باز تکرار می کنم کسی حق ندارد به منزل مردم حمله کند و وارد منزلی شود.
۸- مردم برای همراهی با طبقه مستمند از گرانفروشی در ارزاق احتراز کنند.
۹- مردم نباید خدمت علماء را فراموش کنند.
۱۰- صلاح مطبوعات در خدمت و تحت تأثیر راست و چپ و شرق و غرب واقع نشود.
۱۱- … .[۶۲۵]
این پیام و محتوای آن به خوبی نشان می دهد که امام تصمیم خود را برای بازگشت گرفته اند. تشکری که امام در این پیام دارند و مطالبی که تذکر می دهند بیانگر این است که امام قم را برای ادامه فعّالیت های خود انتخاب کرده است. این رویه امام را به خوبی می توان در ماجرای انتخابات اوّلین دوره ریاست جمهوری هم مشاهد کرد. آقای هاشمی در این زمینه چنین می گوید: در مورد حضور روحانیت در امور اجرایی، تفکر امام از آغاز شروع نهضت این بود که روحانیت در کار اجرایی کمتر شرکت کند و فقط ناظر و پشتوانه امور باشد. ایشان حضور روحانیت را در شورای انقلاب که متشکل از روحانیون و غیرروحانیون بود، کافی می دانستند. مخالفت شان با کاندیداتوری شهید بهشتی در انتخابات ریاست جمهوری نیز بر پایه همین نظر بود.[۶۲۶]
آقای مهدوی کنی نیز چنین بیان می کنند: ایشان در دوره اوّل ریاست جمهوری اجازه ندادند که یک شخص روحانی برای ریاست جمهوری نامزد شود. به یاد دارم که من و آقای هاشمی و شهید باهنر در قم خدمت امام رفتیم، زمانی بود که بنی صدر می خواست کاندیدا شود. ما به امام عرض کردیم شما اجازه بدهید آقای بهشتی هم جزء کاندیداها باشند و مردم به هر کس بخواهند رأی بدهند. اما امام اصرار داشتند که بین نامزدها، شخص روحانی نباشد.[۶۲۷]
شهید محلاتی در خاطرات خود چنین بیان می کند: کاندیدای جامعه روحانیت شهید بهشتی بود. رفتیم خدمت امام عرض کردیم و امام قبول نکردند، فرمودند روحانی نباید باشد. وقتی که شهید بهشتی را امام قبول نکرد. آمدیم بین اینها به بنی صدر رأی دادیم، من آمدم قم و به اتفاق آقای انواری رفتیم خدمت امام و گزارش دادیم که جامعه روحانیت می خواهد بنی صدر را کاندید و اعلامیه بدهد. شما نظر مبارکتان چیست؟ بفرمایید. امام فرمودند: مانعی ندارد، ولی بروید با جامعه مدرسین هم صحبت کنید و هماهنگ کنید و با هم اعلامیه بدهید. من بلند شدم و به اتفاق ایشان - انواری- رفتیم جلسه جامعه مدرسین. در آن جلسه که بحث شد اینها گفتند: خیر ما می رویم امام را قانع کنیم حتماً باید آقای بهشتی باشد. دو سه نفر از جامعه مدرسین به اتفاق دوباره برگشتیم و رفتیم خدمت امام. مسأله را خدمت امام مطرح کردیم. امام فرمودند: روحانی را صحبتش را نکنید. معمم، نباید رئیس جمهور باشد و هیچ صحبت نکنید. اجازه ندادند که ما هم صحبت کنیم.[۶۲۸] حتی در دورانی که مهندس بازرگان خود در پست نخست وزیری بود به دلیل اختلافاتی که در انجام امور با شورای انقلاب، کمیته ها و سایر نهادهای انقلاب پیدا می کرد، ملاقاتی چند با امام در قم داشتند که ایشان خواسته بودند برای رتق و فتق امور در تهران حضور داشته باشند که حتی امام در پاسخ به مهندس بازرگان این خواست ایشان را اجابت نکرده بودند و به ایشان گفته بودند که بروید و امور را سامان دهید.
حتی بازگشت دوباره ایشان به تهران در بهمن ۵۸ به دلیل بیماری و ناراحتی قلبی شان بود. آقای هاشمی در این زمینه چنین می نویسد: دسترسی به امام در قم برای ما و اعضای دولت موقت، چندان دشوار نبود؛ اما گذشت زمان ضرورت حضور ایشان را در تهران برای ما مسجل تر کرد … . جمعی از اعضای شورای انقلاب نیز چند بار پیشنهاد بازگشت ایشان به تهران را مطرح کرده بودند، اما عملی نشد. سرانجام در کش و قوس انتخابات ریاست جمهوری، به ناگاه امام دچار ناراحتی قلبی و کسالت شدید شدند. وقتی این خبر به ما رسید، آقایان بهشتی، خامنه ای، موسوی اردبیلی و من بلافاصله به قم رفتیم … ایشان را با وسیله نقلیه مناسب که به همین منظور آماده شده بود به تهران منتقل کردیم.[۶۲۹]
اکنون سؤالی که مطرح می شود این است که چرا امام طی آن سال ها، چنین دیدی نسبت به قبول سمت های اجرایی از سوی روحانیون در دستگاه های اجرایی داشته اند؟ به نظر نگارنده با توجه به محبوبیتی که امام در میان توده مردم داشتند، حتی اگر خود ایشان هم سمت و پستی برای خود در نظر می گرفتند حمایت و پشتیبانی توده مردم از ایشان محرز بوده است. نگارنده در این بخش سعی بر آن دارند با استناد به گفته های خود امام و سایر دست اندرکاران امر انقلاب طی آن سال ها، معمای عدم قبول پست اجرایی از سوی روحانیون طی آن دوره را حل کند. به عبارت دیگر کدام دلایل سبب شده بود که طی آن دوره چنین نگرشی به وجود آید؟
امام در ضمن مصاحبه ای مورخ ۷ دی ۱۳۵۸ با حامد الگار دلیل عدم قبول پست اجرایی از سوی روحانیون را اینگونه تشریح می کنند:
«… شما در همین قضیه رئیس جمهوری به ما پیشنهاد می کردند که، پیشنهاد کردند از اشخاص حتی از دانشگاه به اینکه … روحانی باشد. من می گفتم نه. روحانی نقش باید داشته باشد، خودش رئیس جمهور نشود. لکن در ریاست جمهوری نقش باید داشته باشد. کنترل باید بکند … روحانی می گویید که بعد می خواهد در دولت (وارد شود) نمی خواهد نخست وزیر شود و نمی خواهد - عرض می کنم که - رئیس جمهور بشود و صلاحیتش هم نیست که اینها بشوند. لکن مراقبت دارد، نقش دارد. روحانیت در دولت نقش دارد، نه روحانیت دولت است. این نقش از اوّل بوده است … همان نقشی که برای روحانیت است که باید کنترل کند این چیزها را والا سر رشته ندارد. مگر می تواند که یک روحانی برود رئیس فوج بشود. سر رشته ای از این کار ندارد. یک روحانی که اطلاعاتش در باب یک اموری کم است، برود بخواهد آن ها را بگیرد. این معنا ندارد. اما روحانی چون موارد خطا و اشتباهی که از قانون اسلام که یک قانونی است که اگر اجرا بشود، همه مقاصد برای ما حاصل می شود این مطلع است. این سررشته دار این قانون است».[۶۳۰]
بنابراین تا به اینجا به دو نکته واقف شدیم که دلایل امام برای پشتیبانی از چنین نگرشی از یکسو ناشی از نقشی بوده که ایشان برای روحانیت در نظر داشته اند، از نظر ایشان مهم اجرای قانون اسلام بوده که با نظارت روحانیت چنین خواستی عملی می شده است، و از سوی دیگر ناشی از عدم تخصص و آموزشی بوده که روحانیت برای انجام کارهای اجرایی از آن بی بهره بوده است. که این عدم صلاحیت و شایستگی فنی برای روحانیت امری واضح و روشن است. هم بر حسب آموزش هایی که در حوزه دیده اند که بیشتر آموزش های دینی بوده، هم از این نظر که در طول مبارزات سیاسی روحانیون همیشه در جایگاه اپوزیسیون و مقاومت هیچگاه وارد مناصب و پست های اجرایی نشده اند که بتوانند تجربه ای برای انجام چنین اموری به دست آورند.
امام در جایی دیگر در شرح دیگر دلایل این نگرش چنین بیان می کنند:
«بله، ما یک وقتی که در نجف بودیم این کلمه را گفته ایم، که علماء مرتبه شان بالاتر از این است که داخل بشوند در امور اجرایی … .[۶۳۱] من یک کلمه را عرض بکنم - شاید قبلاً هم عرض کرده باشم - و آن اینکه من از اوّل که در این مسائل بودم و کم کم آثار پیروزی داشت پیدا می شد، در مصاحبه ای که انجام دادم، چه با کسانی که از خارج آمدند، حتی در نجف و در پاریس و چه در حرف هایی که خودم زدم، این کلمه را گفته ام که روحانیون شغل شان یک شغل بالاتر از این مسائل اجرایی است و چنانچه اسلام پیروز شود، روحانیون می روند سراغ شغل های خودشان.[۶۳۲] مادام که احکام اسلام پیاده نشده است و افراد صالحی نداشتیم تا طبق اسلام عمل کنند، علماء باید مشغول به کارهایشان باشند. این شأنی برای علماء نیست که ریاست جمهوری، یا پست دیگری داشته باشند».[۶۳۳] بنابراین از این بیانات امام نیز می توانیم دلیل دیگر ایشان را برای عدم جواز برای عهده گرفتن مسؤولیت های اجرایی از سوی ایشان طی این دوره دریابیم. از این منظر، امام شأن روحانیت و وظیفه ای که در نشر و تعلیم و حفظ اسلام و احکام دینی دارد بسیار بالاتر از قبول مناصب و پست های اجرایی می دانند. از نظر امام وظیفه اصلی روحانیت حفظ سنگر اسلام است که تنها از عهده روحانیت آگاه به احکام و قوانین اسلام برمی آید. به عبارت دیگر، دیگر افراد و اشخاص و گروه ها نیز می توانند از عهده مسؤولیت های اجرایی برآیند اما وظیفه حفظ اسلام تنها از عهده روحانیت مطلع و آگاه به احکام اسلام برمی آید و نه هیچ فرد و گروه دیگر.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:48:00 ق.ظ ]