کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



همان طور که می دانیم عواملی که باعث انگیزش افراد می شوند منجر به رضایت افراد از کارشان می شوند و از آنجایکه نظریات انگیزشی با نظریات رضایت شغلی ارتباط تنگاتنگی دارند، لذا در ادامه نظریات انگیزشی را نیز بیان می نماییم.
به طو کلی انگیزش را می توان حالتی در فرد دانست که آنان را از انجام رفتار و عمل خاصی متمایل می سازد. نظریات انگیزشی در دو قالب محتوایی و فرایندی ذکر شده اند، که نظریات محتوایی می کوشند تا عواملی که افراد را به کار می انگیزد دقیقا مشخص سازد. در این تئوری ها نیاز و محرک هایی که موجب انگیزش می شوند برشمرده شده و غالبا نحوه ارضا آن در سازمان بیان گردیده اند، در صورتی که تئوری های فرایندی بیشتر بر جریان و فرایند انگیزش افراد تاکید شده است. تئوری های محتوایی شامل سلسله مراتب نیازهای مازلو، تئوری نیازهای زیستی، تعلق و رشد آلدرفر، تئوری دو عاملی هرزبرگ و تئوری X و Y مک گریگور می باشد.

تئوری سلسله مراتب نیازهای مازلو

سلسله مراتب مازلو اولین تئوری است که در نظر می گیریم. در شکل زیر تئوری ابراهام مازلو در خصوص نیازهای سطح بالا به صورت عزت و احترام و خود شکوفایی و نیازهای سطح پایین را به صورت نیازهای اجتماعی و ایمنی و فیزولوژیک مشخص می نماید. طبقه بندی مازلو، پاره ای از نیازها مهم تر از دیگرانند و نخست بایستی آنها ارضا شوند تا نیازهای بعدی مبنای انگیزش قرار گیرند. بنابراین با توجه به شکل نیازهای فیزولوژیک باید قبل از فعال شدن نیازهای ایمنی ارضا شوند و همین طور نیازهای ایمنی قبل از این که نیازهای اجتماعی مطرح شوند بایستی تامین گردند.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

شکل ۲-۲) فرایند انگیزش از طریق ارضاء نیازها

با توجه به شکل بالا نیازهای فیزولوژیک جزء گروه های اولیه محسوب می شوند که شامل نیازهایی از قبیل آب و غذا هستند. انسان ها سعی دارند این نیازها را قبل از پرداختن به سطح ایمنی برطرف سازند که شامل امنیت، حمایت، ثبات و امثال آنهاست. وقتی که مردم با این نیازها مواجهه باشند به سراغ شغل هایی می روند که این نیازها را به خوبی ارضاء نمایند.
نیازهای اجتماعی شامل حس و تعلق و پیوستگی است، زمانی که نیازهایی فیزولوژیکی و ایمنی ارضاء گردید. نیازهای ارتباط و تعلقات فعال می شود. نوع کار تیمی که در مدیریت فراگیر و سایر سیستم های با عملکرد بالا مورد تایید قرار گرفته اند، از جمله مکانیزم های مرتفع نمودن این نیازها محسوب می شود.
نیازهای مندرج در سطوح بالا، نیازهای مربوط به عزت و حرمت و خود شکوفایی است. اینجا کار چالش انگیز و ارج نهادن به بازده خوب، هسته اصلی را تشکیل می دهد. بعضی مطالعات نیز گزارش کرده اند که نیازها همراه با مراحل رشد حرفه ای افراد، اندازه سازمان و حتی موقعیت جغرافیایی تغییر می کند ولی هیچ گونه شواهد یکدستی وجود ندارد که ارضاء یک نیاز در یک سطح ، موجب کاهش اهمیت آن و افزایش اهمیت نیاز سطح بالاتر می شود.

تئوری نیازهای زیستی، تعلق و رشد آلدرفر

این تئوری شباهت زیادی به تئوری سلسله مراتب نیازها دارد ولی تفاوت عمده این دو تئوری در این است که در تئوری آلدرفر مراتبی برای نیازها وجود ندارد و آنها در یک پیوستار قرار گرفته اند. این بدین معنی است که هر فرد به طور همزمان می تواند دارای نیازهای زیستی، تعلق و حرمت باشد. هر فرد بر اساس شخصیت، روحیات، فرهنگ و آموخته های خود ممکن است گروهی از نیازها برایش مطرح شده و اهمیت پیدا کند (رابینز و دیسنزو، ۱۳۸۲).
تفاوت نظریه مازلو و آلدرفر:
در نظریه مازلو تا یک نیاز برطرف نشود، به نیاز بعدی نمیرویم، اما در نظریه آلدرفر به طور همزمان نیازها را بر طرف می کنیم.
در نظریه آلدرفر نیازها سلسله مراتبی نیست.

نظریه دو عاملی هرزبرگ “انگیزش و بهداشت”

فردریک هرزبرگ تحقیق خود را بر روی انگیزش با طرح دو سوال زیر از کارکنان شروع کرد:
چه وقت شما احساس استثنایی خوب در مورد شغل خود داشتید؟
چه وقت شما یا احساس استثنایی بد درباره شغل خود داشتید؟
هرزبرگ و همکاران (۱۹۶۸) در تحقیقات خود با بررسی پاسخ های ۴۰۰۰ نفر به این پرسشنامه انگیزش- بهداشتی را تدوین نمود، آنان متوجه شدند که پاسخ دهندگان چیزهای مختلفی را به عنوان عدم رضایت (که بعداً عوامل بهداشتی نامیده شدند) و عوامل مختلفی را به عنوان منابع رضایت (که بعداً به عنوان عامل انگیزشی نامیده شدند) مشخص نمودند. عوامل راضی کننده یا انگیزشی برای بهبود رضایت شغلی کارکنان، مدیر باید این عوامل را مورد استفاده قرار دهد؛
توفیق در انجام کار، مسئولیت، قدردانی، پیشرفت، نفس کار و رشد
این عوامل به محتوای شغل مربوط می شوند، یعنی همان چیزهایی که مردم عملاً در شغلشان انجام می دهند، طبق نظرات هرزبرگ، هنگامی که این فرصت ها وجود نداشته باشد، کارکنان از کارشان رضایت ندارند و لذا عملکرد مطلوب نخواهند داشت.
عوامل بهداشتی: عوامل بهداشتی با جوانب کار مرتبط است. یعنی عواملی که به محیط کار شخص مربوط است. عدم رضایت شغلی بیشتر به محیطی که مردم در آنجا انجام وظیفه میکنند مربوط است تا ماهیت کار، عوامل بهداشتی عبارتند از:
نحوه اداره شرکت و سیاست های آن، امنیت، سرپرستی، ارتباط با همکاران، ارتباط با سرپرست، زندگی شخصی، شرایط کاری، ارتباط با زیردستان، حقوق و مزایا و مقام یا منصب
عامل “حقوق و مزایا” در این فهرست احتمالا، بیش از عوامل دیگر باعث تعجب است. هرزبرگ دریافت که حقوق پایین موجب عدم رضایت است ولی افزایش حقوق هم، باعث انگیزش یا رضایت کارکنان نمی شود. بهبود شرایط کاری (مانند داشتن دفتر کار، تهویه مطبوع) نیز همین وضع را دارد. دلیل این نتیجه گیری این است در تئوری عوامل دوگانه ، موجب رضایت مردم از کارشان نمی شود، بلکه فقط باعث می شود که از عدم رضایت جلوگیری به عمل آید (فرهنگی و همکاران، ۱۳۸۶).

تئوری X،Y مک گریگور

این نظریه توسط داگلاس مک گریگور عنوان گردید. تئوری x فرض می کند که اغلب مردم ترجیح میدهند هدایت شوند، به قبول مسئولیت علاقه ندارند و بیش از هر چیز تأمین می خواهند. این فلسفه با این اعتقاد همراه است که پول، مزایای شغلی و تهدید به تنبیه در مردم ایجاد انگیزش میکند. مدیرانی که مفروضات این تئوری را می پذیرند، کوشش می کنند رفتار کارکنان خود را ساخت دهند و آن را از نزدیک کنترل و سرپرستی کنند. آنها گمان می کنند که در مدیریت رفتار افراد غیر قابل اعتماد، غیر مسئولانه و رشد نیافته، کنترل مستقیم کاملاً مناسب است و ضرورت دارد.
تحت تأثیر شدید سلسله مراتب نیازهای مازلو، مک گریگور نتیجه گرفت که مفروضات تئوری x درباره طبیعت انسان، عموماً نادرست است و شیوه های مدیریت مبتنی بر این مفروضات غالباً از ایجاد انگیزش در افراد برای اینکه در جهت تحقق هدف های سازمانی کار کنند، ناتوان خواهند بود. بزعم مک گریگور، مدیریت به وسیله هدایت و کنترل، ممکن است در نیل به هدف ناموفق شود زیرا این روش از لحاظ ایجاد انگیزه در افرادی که نیازهای فیزیولوژیک و ایمنی آنها به طور معمول ارضاء می شود و نیازهای اجتماعی، احترام و خود یابی آنها در حال بروز و تسلط یافتن است، روش تردید آمیزی است (فرهنگی و همکاران، ۱۳۸۶).
مک گریگور دریافت که مدیریت به اقدامات و اعمالی که بر درکی صحیح و دقیق از طبیعت انسان وانگیزش او مبتنی است، نیاز دارد. در نتیجه مک گریگور بدیل تئوری x را که تئوری y نام گرفت وضع کرد. این تئوری فرض می کند که مردم طبیعتاً تنبل و غیر قابل اعتماد نیستند. به موجب این تئوری انسان اصولاً می تواند در کار خود خلاق و خود فرمان شود، به شرطی که به طور مقتضی برانگیخته شود. بنابراین، وظیفه اساسی مدیریت باید این باشد که این استعداد بالقوه را در انسان آشکار و بالفعل سازد. کارمندی که دارای انگیزه مقتضی است می تواند با هدایت فعالیت های خویش در جهت تحقق هدف های سازمانی، به بهترین وجه به هدف های خود نایل آید. مدیرانی که از طبیعت انسان تصوری مطابق تئوری y دارند معمولاً محیط کار کارکنان خود را شکل نمی دهند، کنترل نمی کنند و تحت سرپرستی مستقیم قرار نمی دهند. در عوض کوشش می کنند به کارکنان خود کمک کنند تا با مواجهه با کنترل کمتری از خارج، رشد پیدا کرده و بیش از پیش بر اعمال خود کنترل شخصی داشته باشند. در چنین محیطی کارکنان می توانند از لحاظ نیازهای اجتماعی، احترام و خودیابی که غالباً ضمن کار نادیده گرفته می شوند، رضایت حاصل کنند. در صورتی که شغل فرد رضایت نیازهای او را در هر سطح فراهم نکند، او برای ارضای شایسته آنها به جای دیگری روی خواهد آورد. این موضوع برخی از مسائل موجود را که مدیریت در زمینه هایی نظیر غیبت و نقل و انتقال کارکنان با آنها مواجه است، روشن می سازد. مک گریگور استدلال می کند که وضع نباید این طور باشد (نیکو اقبال، ۱۳۷۸).
مدیریت علاقهمند است درباره کار بیشتر بداند، و به گمان مک گریگور کار می تواند برای مردم مانند بازی، طبیعی و رضایت بخش باشد. علی رغم اینکه کار و بازی هر دو فعالیت های ذهنی و بدنی هستند و در نتیجه، میان آنها ذاتاً تفاوت بارزی از لحاظ ارضای نیاز قابل درک است. در حالیکه بازی از درون به وسیله فرد کنترل می شود (وی تصمیم می گیرد که چه می خواهد بکند)، کار از خارج به وسیله دیگران کنترل می گردد ( کارگر هیچ کنترلی بر کار خود ندارند). از این رو، مدیریت و مفروضات آن درباره طبیعت انسان میان کار و بازی تفاوتی به وجود آورده که غیرطبیعی به نظر می رسد. در نتیجه مردم در سر کار خود احساس خفقان میکنند و به دنبال بهانه هایی می گردند که هرچه بیشتر وقت خود را فارغ از کار بگذرانند تا بتوانند نیازهای احترام و خودیابی خود را ارضاء کنند (به فرض اینکه آنها به حد کافی پول دارند که نیازهای ایمنی و فیزیولوژیک خود را ارضاء کنند). اغلب کارکنان به دلیل شرطی شدن با مدیریت تئوری x به جای اینکه کار را منبع رضایت و مبارزه شخصی بدانند، آن را یک بلای اجتناب ناپذیر تلقی می کنند.
آیا کار واقعاً یک بلای اجتناب ناپذیر است؟ خیر؛ مخصوصاً در سازمان هایی که گروه ها و نیروی کار متناجسی دارند و هدف های این گروه به موازات هدف های سازمانی است، وضع چنین نیست. در این سازمان ها، قدرت تولید بالاست و افراد با خوشحالی سر کار خود حاضر می شوند زیراکه کار ذاتاً ارضاء کننده است (راینز و دیسنزو، ۱۳۸۲).

نظریههای فرآیندی

نظریه انتظار و احتمال ویکتور وروم

بر اساس این تئوری انگیره فرد برای انجام یک کار خاص، ناشی از میزان انتظار و احتمالی است که بر حصول نتایج خاصی مرتبط می داند. به عبارت ساده، فرد انگیره کاری را پیدا می کند که حداکثر نتایج برایش متصور باشد. در یکی از نظریه های انتظار و احتمال قصد فرد به انجام و رضایت او تحت تأثیر عواملی چون ارزش و مطلوبیت پاداش و نتیجه، انتظار و احتمال وقوع پاداش و نتیجه، توان و استعداد فرد در کار، ادراک فرد از نقش خود در سازمان و احساس منصفانه بودن پاداش دارد.
این نظریه بیان می کند که مردم به شغل های مختلفی که در اختیار آنان است می نگرند (از قبیل آمدن بر سر کار، در برابرنیامدن بر سر کار) و به انتخاب شغلی می پردازند که به تصور آنان با بیشترین احتمال به پاداش های مورد علاقه می انجامد. در تحلیل نظریه انتظار عناصر مهمی وجود دارد: اولاً پیش بینی (انتظار) آنچه که روی خواهد داد، عامل مؤثر انتخاب است و برآورد ما از آینده اهمیت دارد. نکته دوم این است که این نظریه مشتمل بر دو عامل عمده است : انتظار اینکه بازدهی حاصل خواهد شد و ارزش رضایت بخشی پیش بینی آن بازده چقدر خواهد بود.
نخستین بیان این شیوه توسط ویکتور وروم به عمل آمده است. وی دو الگو عرضه کرده است: یکی برای پیش بینی انتخاب های معینی از قبیل اینکه فرد چه حرفهای را برخواهد گزید یا در شغل خود چقدر تلاش به عمل خواهد آورد، و دیگری برای پیش بینی نگرش های فرد نسبت به شغل خود. ترکیب انتظار و ارزش تعیین کننده این است که شخص چه چیز را انتخاب خواهد کرد. پیامدهای این نظریه برای اقدام مدیریت بر سه گونه اند. اولاً آنچه که حائز اهمیت است، پیش بینی پاداش است. مردم بر اساس آنچه که به پندارشان به دست خواهند آورد، دست به انتخاب می زنند تا بر مبنای آنچه که در گذشته کسب کرده اند. ثانیاً پاداش ها باید به گونه ای تنگاتنگ و آشکار با رفتارهای مطلوب سازمانی ارتباط داشته باشند. ثالثاً از آنجا که افراد مختلف به پاداش های متفاوت ارج می نهند باید در انطباق بازده های سازمانی یا پاداش ها با آرزوهای خاص افراد، تلاش هایی به عمل آید. این فنون باید درجه برانگیختگی کارکنان را افزایش دهد (فرهنگی وهمکاران، ۱۳۸۶).
نظریه انتظار بر مبنای تعبیرات وروم (۱۹۶۴) از علم سازمانی پایه گذاری شده است. نظریه وروم بر این فرض استوار است که : «گزینش هایی که توسط یک شخص از میان راه کارهای گوناگون به عمل می آید، مربوط به رویدادهای روانی و روانشناختی است که همزمان با آن رفتار رخ می دهد. » به عبارت دیگر این انتخاب ها با ادراک و شکل گیری عقاید و نظریات مرتبط است (نیکو اقبال، ۱۳۷۸).
در اصل در نظریه انتظار چنین استدلال می شود که گرایش به نوعی عمل یا اقدام در جهتی مشخص، در گرو انتظاراتی است که پیامد آن مشخص بوده و نتیجه مزبور مورد علاقه عامل یا فاعل است. این نظریه شامل سه متغیر یا رابطه می شود. آنها از این قرارند:
۱- رابطه بین تلاش و عملکرد فرد؛ درجه یا میزانی که پاداش های سازمانی می توانند نیازها یا هدف های شخصی فرد را تأ مین کنند، و همچنین میزان جذابیت یا جالب توجه بودن پاداش ها.
۲- رابطه بین عملکرد و پاداش؛ میزان یا حدود باور فرد، مبنی بر اینکه سطح معینی از کار به نتیجه، دستاورد یا پاداش مورد نظر می انجامد.
۳- رابطه بین پاداش و اهداف شخصی؛ از دیدگاه یا نظر فرد، مقدار کوشش یا تلاشی که احتمالاً به عملکرد معینی بینجامد.
با وجود اینکه این نظریه اندکی مبهم و پیچیده است، ولی واقعیت این است که تجسم آن چندان مشکل نیست. میزان تولید مورد نظر فرد در هر زمان مشخص به هدفی خاص و پنداشت یا برداشت او از ارزش نسبی عملکرد (طی مسیر خاصی که به هدف مزبور می انجامد) بستگی دارد (رابینز، ۱۳۸۶).

نظریه اختلاف[۸۴]

این نظریه توسط اسمیت و همکاران (۱۹۷۷) وی ارائه شده است. آنان ثابت کردند که رضایت شغلی می تواند به وسیله اختلاف بین انگیزش کار شاغلین و مشوق های ارائه شده توسط سازمان توضیح داده شود. بر اساس این نظریه اگر نیازهای که فرد را برای کار برمی انگیزاند دقیقاً به وسیله مشوق های سازمان ارضا شوند، اختلاف وجود نداشته و رضایت شغلی در حد بالاتر است. اما اگر نیازهای فرد بیش از پاداش هایی باشد که از کار خود دریافت می کند، اختلاف به وجود خواهد آمد که منجر به نارضایتی می شود. اگر پاداش ها بیش از نیازها باشد، اختلاف موجب رضایت شغلی مثبتی می شود (رابینز، ۱۳۸۶).
به عقیده لاک رضایت و نارضایتی شغلی به اختلافی که شخص بین آنچه از شغلش بدست آورده و آنچه آرزو داشته، بستگی دارد. چنانچه بین میزان خواسته ها و آرزوهای شغلی فرد و دستاوردهای واقعی اش اختلاف وجود نداشته باشد، وی خشنودی و رضایت خواهد داشت؛ و برعکس اگر مزایای شغلی وی کمتر از میزان خواسته هایش باشند ناراضی خواهد بود.
شکل اصلاح شده دیگری نیز از مدل اختلاف ارائه شده است؛ پورتر رضایت شغلی را به عنوان اختلاف بین میزان عواملی که بایستی در شغل وجود داشته باشد، و میزانی که اکنون وجود دارد تعریف کرده است. لاوِر نیز رضایت شغلی را اختلاف بین ادراک کارمند از شرایطی که بایستی ایجاد شود و شرایطی که به طور واقعی در شغل وجود دارد، می داند. اگر بین آنها اختلافی موجود نباشد فرد از شغل خود رضایت خواهد داشت (رابینز، ۱۳۸۶).

نظریه برابری آدامز

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 02:58:00 ق.ظ ]




در سال ۲۰۰۸ ایجاد شده است. چارچوبی را برای تفکر استراتژیک ارائه می‌دهد. اهرم‌های عملکردی مرتبط با هر فرایند را تشخیص می‌دهد. این مدل ۶ ناحیه را مشخص می‌کند: تشخیص نیازها و تعین اهداف، طراحی و توسعه سیستم لجستیک، تولید، فروش و توزیع، حمایت لجستیکی و کنترل فرایند لجستیکی جهانی
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

Estampe et al (2013)

SCM/SME

در سال ۲۰۰۸ ایجاد شده است؛ و شامل مدیریت تقاضا، توزیع، جریان واردات و صادرات، موجودی، تولید، منبع یابی، بازگشت و خدمات پس از فروش و قابلیت ردیابی

Estampe et al (2013)

APICS

به آنالیز مدیریت خدمات مشتری و نوآوری، محرک‌های کارایی، چابکی، کنترل ریسک و پایداری می‌پردازد. این مدل به چند دسته شاخص مدیریت عملیات تقسیم می‌شود.

Lamouri, Thomas (2000)

چارچوبی برای رقابت بر مبنای زمان

۳ ناحیه R&D، عملیات و فروش را در نظر می‌گیرد و از سنجه‌های زمانی برای اندازه گیری عملکرد استفاده می‌شود.

Saad, Patel (2006)

چارچوب فیتزگرالد

۲ دسته سنجه مربوط به نتایج و تعیین کننده‌های نتایج ارائه می‌دهد

Saad, Patel (2006)

چارچوب براون

تفاوت بین سنجه‌های ورودی، فرایند و خروجی را مشخص می‌کند و یک رویکرد افقی و جامع برای مدیریت و اندازه گیری عملیات و فرایند ارائه می‌دهد.

Saad, Patel (2006)

چارچوب ICAS

لیستی بسیار تفصیلی از سنجه‌های مالی و غیرمالی ارائه می‌دهد.

Saad, Patel (2006)

روش PMQ

پرسشنامه‌ای برای سنجش عملکرد ارائه می‌دهد.
معیارهای مالی، معیارهای غیرمالی

Saad, Patel (2006)

روش بنیتا

مصرف منابع را مشخص می‌کند و انعطاف پذیری را به عنوان جزئی از اندازه گیری مؤثر عملکرد زنجیره معرفی می‌کند. رویکرد کمی را برای اندازه گیری انعطاف پذیری ارائه می‌کند و لیستی از سنجه‌های عملکردی را ارائه می‌دهد.

Saad, Patel (2006)

روش گوناسکاران

۴ لینک زنجیره را مشخص می‌کند: برنامه، منبع، ساخت و حمل. لیستی تفصیلی از سنجه‌ها را برای سطوح استراتژیک، عملیاتی و تاکتیکی ارائه می‌دهد.

Saad, Patel (2006)

چارچوب GSCF

به‌وسیله دانشگاه ایالتی اوهایو در یال ۱۹۹۴ ارائه شده است. ۳ سطح استراتژیک، تاکتیکی و عملیاتی را مشخص می‌کند و روی ۶ فرایند تمرکز می‌کند: مدیریت روابط مشتری، مدیریت خدمات مشتری، مدیریت تقاضا، اجرای سفارش، مدیریت جریان تولید، مدیریت ارتباط عرضه کننده، توسعه محصول و مدیریت بازگشت.

Cooper et al (1997)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:58:00 ق.ظ ]




    • بازاریابی ورزش- استفاده از متغیرهای آمیخته بازاریابی به منظور انتقال مزایای مشارکت در ورزش به مشتریان بالقوه.
        • بازاریابی بوسیله ورزش و استفاده از حمایتهای مالی به عنوان یک وسیله برای ترویج و تبلیغ محصولاتشان(ریکرت[۹]،۲۰۰۵).

      ( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

در یک تعریف ترکیبی از شانک، ون هیردن و ایوانز به یک تعریف جامع تری از بازاریابی ورزشی دست پیدا میکنیم: بازاریابی ورزشی کاربرد ویژهایی از فرآیندها و اصول بازاریابی برای محصولات و خدمات ورزشی میباشد؛ بازاریابی خدمات و محصولات ورزشی و غیر ورزشی به وسیله تداعی معانی از قبیل حمایت مالی با ورزش و بازاریابی رمزهای پنهان و بدنه ورزش، شخصیتها، رویدادهایشان، فعالیت‌هایشان، اعمالشان، استراتژی ها وجهه (تصویرشان) (ریکرت،۲۰۰۵).
۲-۳ حمایت مالی
حمایت مالی این پتانسیل را دارد که ابزار مراودات بازاریابی در قرن ۲۱ بشود. اگر کسانی که ازدیاد حمایت مالی را وسط دو دهه گذشته گواهی دادهاند باور کنیم این گمان آنقدر سخت نیست. اکنون بازاریابان حمایت مالی را به عنوان یک چاره ترویجی مؤثر در مقابل ابزارهای مراودهای دیگر میشناسند (کوسنس[۱۰]،۱۹۹۶).
از سال ۱۹۹۶، هنوز یک تعریف پذیرفته شده عمومی از حمایت مالی وجود ندارد. در مقاله های منتشر شده در انگلستان، ( تعریف مینگهام،۱۹۸۳) مکرراً دیده میشود. در تحقیقات فرانسوی زبان مکررأ به تعریف (دربایکس و همکاران، ۱۹۹۴) رجوع شده است، در حالیکه اغلب مقالات منتشر شده در آلمان تعریف (برون، ۱۹۸۷) را نقل کردهاند. فقدان اتفاق آرا در خصوص تعریف از این کشور به آن کشور به ابهامات باقیمانده در رابطه با ماهیت حمایت مالی و روشی که حمایت مالی به سبک-های دیگر مراودات نزدیک میشود برمیگردد (بجورن،۲۰۱۱).
با توجه به مقالات بازنگری شده ، حداقل توافقی وجود دارد که حمایت مالی وابسته به یک تبادل بین حامی مالی شده و حامی مالی است، و اهداف (مراودات) بازاریابی بوسیله بهره برداری از تداعی معانی بین آن دو دنبال میشود. ریسک به عنوان مشخصه ذاتی حمایت-مالی به دلیل پیش پینی ناپذیری سرانجام و یا اشاعه رویداد ملاحظه شده است. اگر افراد حمایت مالی شدهاند ریسک به طور ویژه بالا است (سگارا، ۱۹۸۶ و پیکوت[۱۱]،۱۹۹۸). هر چند، چندین ویژگی دیگر حمایت مالی باقی میماند تا بحث کنیم که یک خط واضح بین حمایت مالی و دیگر ابزار مراودات وجود دارد (بجورن[۱۲]،۲۰۱۱).
حمایت مالی یک رابطه تجاری بین یک مهیا کنندهی وجوه، منابع یا خدمات و یک فرد، رویداد یا سازمان است که در عوض حقوق و تداعی معانی را پیشنهاد میکند که ممکن است برای مزایای تجاری در عوض سرمایهگذاری حمایتمالی، استفاده شده باشند. با حمایت مالی، یک سازمان همکاری و کمک به جامعه محلی با یک نگاه به دیده شدن به عنوان همراه، مراقب و درگیربودن بیشتر در امور محلی را نشان میدهد. در یک دورنمای بیشتر تجاری، بعضی سازمانها از حمایتمالی به عنوان یک ابزار دستیابی به مخاطبان بیشتر استفاده میکنند (هاگ اسکولان،۲۰۰۸).
حمایت مالی به عنوان تدارک کمکهایی از قبیل پول، افراد، و تجهیزات به یک فرد، مقام صلاحیت دار، یا هیات (حمایت شده) بوسیله یک سازمان تجاری (حامی) با هدف کسب اهداف تجاری تعریف شده است (مینگهام، ۱۹۸۳ ، پوپ و ووگس،۱۹۹۸). امروزه، مؤسسات تاکید زیادی روی توانایی حمایت مالی در نشان دادن یک بازگشت در سرمایه دارند (اونجو،۲۰۰۴).
گراتون و تیلور(۱۹۸۵) دوباره گفته مینگهام(۱۹۸۳) را نقل میکنند که حمایت مالی را به عنوان تدارک کمک مالی و جنسی به یک فعالیت بوسیله یک سازمان تجاری با هدف کسب اهداف تجاری تعریف کرد. اهداف تجاری به عنوان نتایجی که منفعت مالی میآورند یا فروش را افزایش میدهند تفسیر شده‌اند(کوشاک،۲۰۰۴).
حمایت مالی بر اساس تئوری تبادل است که پیشنهاد میکند یک تبادل بین دو طرف یا بیشتر رخ خواهد داد اگر همهی طرفین درگیر احساس کنند که آنها به جای خدمات یا اجناسشان ، هدایای برابر دریافت میکنند(کوشاک،۲۰۰۴). هم حامی و هم تیم حمایت شده باید احساس کنند که رابطه سودمند است. مزیتها برای یک تیم ورزشی به طور مساعد مشهود هستند به طوریکه پول دریافت شده از یک حامی به اعتبار مالی عملیات سازمانی کمک میکند.هر چند، مزایایی دو طرفهایی که یک حامی برای خریدن حقوق بازاریابی دریافت میکند تا حدی مشکل ترند تا شناسایی شوند. مزایای حامی در یک تنوعی از روشها، اندازه گیری شدهاند شامل: زمان های هم ارز رسانه ، فراخوانی حامی و به رسمیت شناختن، انتقال تصویر، نگرش به سوی حامی، قصد خرید، تناسب حامی، و افزایش فروش(کوشاک،۲۰۰۴).
شرکتها دائمأ بوسیله گروه های مختلفی دعوت میشوند تا حامی رویدادها، فعالیتها، و امور با ارزش شوند. شرکتها همچنین به طور فعال در جستجوی محلهایی هستند که بتوانند نامشان را پیش روی عموم مردم بیاورند. برای مثال کوکاکولا[۱۳] یک دوره طولانی حامی شرکت کننده در بازیهای المپیک، جامهای جهانی، سوپر بولها[۱۴]، و جوایز آکادمی[۱۵] (مراسم دادن جوایز اسکار که هر ساله برگزار میشود) بوده است. بواسطه پرداختن مبالغ هنگفتی پول، کوکاکولا امیدوار است که توجه عمومی مطلوبی را بدست آورده و همچنین تداعی معانیش را با عالی ترین نوع رویدادها تلقی کند (کاتلر،۲۰۰۳).
شرکتها پول خوبی را بابت قرار دادن نامشان روی تجهیزات ورزشی از قبیل ساختمانها، دانشگاهها، و استادیومها پرداخت میکنند تا نامشان را مقابل چشمان عموم مردم نگه دارند (کاتلر،۲۰۰۳).
شرکتها میتوانند حامی یک امر مهم باشند (از قبیل: بهتر خوردن، تمرین بیشتر، قرارملاقاتهای دکترمنظم، گفتن نه به داروی مخدر) در آنچه “بازاریابی با دلیل[۱۶]” (شراکت در امری که بیشتر مردم به آن اعتقاد دارند) نامیده شده است. بوسیله شراکت در امری که بیشتر مردم به آن اعتقاد دارند، شرکت میتواند شهرت مؤسسه را افزایش داده، آگاهی علامت تجاری را بالا برده، وفاداری مشتری را بیشتر کرده، بفروشد، و پوشش مطبوعات مورد نظر را افزایش دهد (کاتلر،۲۰۰۳).
۲-۴ مزایا و اشکالات حمایت مالی
۲-۴-۱ مزایایی حمایت مالی
شنک[۱۷] (۱۹۹۹) رایجترین مزایای درک شده با حمایت مالی را به صورت زیر بیان کرده است

    • ساخت انتقال تداعی معنی وجهه(تصویر) مثبت
    • برطرف کردن شایعه و تهمت رسانه ها
    • ایجاد آگاهی
    • نفوذ در ترجیحات عمومی
    • کسب انگیزه داخلی
    • ساختن خوش نیتی
    • مضمون یکسان در رسانه های گوناگون
    • ایجاد انحصاریت
    • ایجاد سربلندی و مباهات
    • سخت گیری در رابطه با اجتناب از مخاطبان هدف

۲-۴-۲ اشکالات حمایت مالی

    • بازاریابی کمین[۱۸]
    • مجادلهها ونگرشهای منفی
    • عدم استاندارد سازی
    • انعطاف ناپذیری
    • مشکلات ارزیابی
    • مصرف زمان
    • انتقال ضعیف پیام
    • ریسک آرزوی بد
    • پایین آمدن فراخوانی و تاثیر پیام (فائد[۱۹]،۲۰۰۶).

۲-۵ حمایت مالی ورزشی
مفهوم حمایت مالی ورزشی یک پدیده جدید نیست چنانکه منشاء آن تقریبأ به ۱۴۰ سال قبل بر می‌گردد با توجه به گزارش هوول[۲۰] در سال ۱۹۸۳ که گراتون و تیلور(۱۹۸۵) آن را نقل کردهاند. این مطالعه میان فرهنگی توصیف کرد که چطور یک شرکت استرالیایی که یک تور کریکت انگلیسی را حمایت مالی کرد، یک سود قابل توجه در معامله کسب کرد. در همان گزارش حمایت مالی ورزشی این چنین تعریف شد پشتیبانی و حمایت از یک ورزش، رویداد ورزشی، رقابت یا سازمان ورزشی بوسیله یک شخص یا هیات خارجی برای سود دو سویه هر دو طرف (گراتون و تیلور[۲۱]، ۱۹۸۵).
در تعریفی دیگرحمایت مالی ورزشی تدارک کمک بوسیله یک سازمان تجاری (حامی). نقدی یا جنسی، به یک مایملک[۲۲] ورزشی(حمایت شونده). در تبادل برای حقوقی که با آن مایملک ورزشی در ارتباط باشد با هدف کسب سود اقتصادی و تجاری، تعریف شده است (جان،۲۰۰۱).
گزارش حمایت مالی IEG نشان داد که ورزش ۶۹% از کل هزینه های حمایت مالی بوسیله مؤسسات آمریکای شمالی را بوجود آورده است و هنر ۶% ، بازاریابی با دلیل(در اموری که مورد دلخواه مردم است) ۹% ، جشنوارهها و نمایشگاهها ۸% ، جاذبهها و تورهای سرگرمی ۸% به دنبال آن هستند(گزارش حمایت مالی آی ایی جی، ۲۰۰۳). در یک جهت گیری ویژه تر بوسیله اوتکر و هایس[۲۳](۱۹۹۵). حمایت مالی را به عنوان پشتیبانی مالی که یک صنعت در عوض نمایش علامت تجاری فرآهم میآورد تعریف میکنند. موریاریتی و دانکن[۲۴] (۱۹۹۷) یک تعریف کمتر تجاری از حمایت مالی با در برداشتن هدایای بشر دوستانه به عنوان یک شکلی از حمایت مالی ، ارائه میدهند؛ جائیکه شهرت ایجاد شده بوسیله حمایت مالی یک نقش ثانویه را بازی میکند تا واقعأ کردار نیک برای امور نیازمند انجام شود. مک کارویل و کوپلند[۲۵](۱۹۹۴) تلاش کردند تا حمایت مالی را بوسیله مقایسه آن در رشد اعتبار مالی با حمایت مالی درگیر در پیشرفت اهداف تجاری توصیف کنند که آن را از شکلهای دیگر کمک مؤسسه شبیه بشر دوستانه ، نیکوکاری، و قیومیت متمایز میکند. یک تعریف جامع تر دیگر بوسیله شانی و سندلر[۲۶] (۱۹۹۳) از حمایت مالی ارائه شده بود تا اهمیت اهداف حمایت مالی را روشن سازد: تدارک منابع بوسیله یک سازمان مستقیمأ با یک رویداد یا فعالیت در عوض یک تداعی معنی[۲۷] مستقیم با رویداد یا فعالیت. سازمان تدارک دهنده میتواند تا آن زمان این تداعی معنی مستقیم را استفاده کند که هر یک از اهداف بازاریابی، مؤسسه ، یا رسانه را کسب کند (کوشاک،۲۰۰۴).
در ایران فوتبال به نسبت دیگر رشته های ورزشی به صورت حرفهای تر دنبال میشود که درآمدهای آن از محل تبلیغات و بلیط فروشی میباشد و حق پخش تلویزیونی، و حمایت مالی شرکتها در وضعیت نا مشخصی قرار دارد در حالیکه در سایر کشورهای صاحب فوتبال حق پخش تلویزیونی و حامیان مالی جزء اصلی ترین منابع درآمد محسوب میشوند به طوریکه به طور میانگین حدود ۳۰ درصد درآمدهای صنعت فوتبال از طریق حامیان مالی بدست میآید (الهی،۱۳۸۷).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:58:00 ق.ظ ]




در روز دوشنبه‌ ششم‌ شعبان‌ ۷۲۶ق‌ بار دیگر ابن‌ تیمیه‌ را با برادرش‌ زین‌الدین‌ عبدالرحمان‌ در قلعه دمشق‌ زندانى‌ کردند بنابر نوشته مقریزی‌ سبب‌ صدور فرمان‌ سلطان‌ این‌ بوده‌ است‌ که‌ شمس‌الدین‌ ابن‌ قیم‌ الجوزیه‌ شاگرد بنام‌ ابن‌ تیمیه‌ در شهر قدس‌ در مسأله شفاعت‌ و توسل‌ به‌ انبیاء سخن‌ گفت‌، یعنى‌ به‌ فتوای‌ ابن‌ تیمیه‌ آن‌ را جائز نشمرد و مجرد قصد قبر حضرت‌ را (بدون‌ قصد مسجد آن‌ حضرت‌) منکر شد. مردم‌ بیت‌المقدس‌ از این‌ فتوا ناراحت‌ شدند و به‌ جلال‌الدین‌ محمد قزوینى‌ قاضى‌ القضاه دمشق‌ (د ۷۳۹ق‌) نامه‌ نوشتند، و این‌ خبر به‌ سلطان‌ ملک‌ ناصر بن‌ قلاوون‌ رسید. او مسأله‌ را به‌ شمس‌الدین‌ محمد بن‌ عثمان‌ حریری‌ حنفى‌ (د ۷۲۸ق‌) قاضى‌ القضاه حنفى‌ ارجاع‌ کرد. قاضى‌ القضاه حنفى‌ ابن‌ تیمیه‌ را سخت‌ نکوهش‌ کرد، و این‌ موجب‌ شد که‌ ملک‌ ناصر فرمان‌ دهد که‌ او را به‌ زندان‌ بیاندازند.[۱۱]
در جمادی‌الاخر(۷۲۸ق‌/ آوریل‌ ۱۳۲۸م)‌ کتاب‌ و کاغذ و قلم‌ و دوات‌ را از او گرفتند و از مطالعه‌ منعش‌ کردند، زیرا ابن‌ الاخنائى‌ قاضى‌ القضاه مالکى‌ در قاهره‌ کتابى‌ در رد بر این‌ تیمیه‌ درباره مسأله زیارت‌ نوشت‌. این‌ کتاب‌ به‌ دست‌ ابن‌ تیمیه‌ رسید و ردی‌ بر آن‌ نوشت‌ و او را جاهل‌ خواند. ابن‌ الاخنائى‌ به‌ ملک‌ ناصر شکایت‌ کرد و او فرمان‌ داد که‌ کتاب‌ و دفتر از او باز گیرند. ابن‌ تیمیه‌ در شب‌ دوشنبه‌ ۲۰ ذیقعده همان‌ سال‌ در زندان‌ قلعه دمشق‌ وفات‌ یافت‌. [۱۲]

    1. نظر بزرگان اهل سنت در مورد ابن تیمیّه:

عقاید و افکار ابن تیمیه در میان علما و بزرگان عصر خویش موافقان و مخالفانی را برانگیخت. از شاگردان‌ و مدافعان‌ سرسخت‌ ابن‌ تیمیه‌ مى‌توان‌ ابن‌ کثیر، مؤلف‌ البدایه و النهایه (۷۴۴ق‌) را نام‌ برد که‌ در سراسر کتاب‌ خود به‌ هر مناسبتى‌ از ابن‌ تیمیه‌ دفاع‌ کرده‌ و او را ستوده‌ است‌. او در روز وفات‌ ابن‌ تیمیه‌ به‌ قلعه دمشق‌ رفت‌ و بر سر جسد او نشست‌ و صورتش‌ را باز کرد و بوسید.[۱۳]
یکی دیگر از علمای‌ بزرگ‌ قرن‌ که‌ معاصر ابن‌ تیمیه‌ بوده‌ و از او دفاع‌ کرده‌ و به‌ سبب‌ او در رنج‌ و زحمت‌ افتاده‌است، حافظ و محدث‌ مشهور ابوالحجاج‌ مزی‌ صاحب‌ تهذیب‌ الکمال (از معتبرترین‌ کتب‌ رجال اهل‌ سنت‌) است‌ که‌ در ۷۴۲ق‌ درگذشته‌ است.[۱۴] از شاگردان‌ بنام‌ او احمد بن‌ محمد مری‌ لبلى‌ حنبلى‌ است‌ که‌ به‌ گفته ابن‌ حجر[۱۵] نخست‌ مخالف‌ ابن‌ تیمیه‌ بود، ولى‌ پس‌ از ملاقات‌ با او از دوستان‌ و شاگردان‌ او گردید و مصنفات‌ او را نوشت‌ و در طرفداری‌ از او پافشاری‌ کرد و در رد بر صوفیه‌ و مسأله زیارت‌ سخت‌ از او دفاع‌ کرد تا آنکه‌ عامه‌ و صوفیان‌ بر او شوریدند و قصد کشتن‌ او کردند. سرانجام‌ تقى‌الدین‌ اخنائى‌ قاضى‌ مالکى‌ او را احضار کرد و چندان‌ چوبش‌ زد تا خونین‌ شد، سپس‌ او را وارونه‌ سوار قاطر کردند و در شهر گرداندند.
اما بزرگ‌ترین‌ شاگرد و مدافع‌ ابن‌ تیمیه‌ بى‌شک‌ شمس‌الدین‌ محمد ابن‌ ابى‌ بکر بن‌ ایوب‌، معروف‌ به‌ ابن‌ قیم‌ الجوزیه(۶۹۱-۷۵۱ق‌) است‌ که‌ در همه اقوال‌ و عقاید تابع‌ و حامى‌ بى‌چون‌ و چرای‌ او بود و نشر و بسط عقاید ابن‌ تیمیه‌ را در زمان‌ حیات‌ او و پس‌ از مرگ‌ او بر عهده‌ داشت‌ و به‌ همین‌ سبب‌ او را تازیانه‌ زدند و سوار بر شتر در شهر گرداندند و با ابن‌ تیمیه‌ در قلعه دمشق‌ زندانى‌ کردند. او از ۷۱۲ق‌ تا سال‌ مرگ‌ ابن‌ تیمیه‌ ملازم‌ او بود و با مخالفان‌ او به نزاع پرداخت. از این‌ رو نام‌ او همیشه‌ با نام‌ استادش‌ قرین‌ است.
اما در طرف مقابل، برخى از شخصیّتهاى بزرگ اهل سنّت و معاصر «ابن تیمیّه» نیز، مطالب وى را به نقد کشیده، و عده ای کتابهایى مستقلّ در بطلان آراى او تألیف کردند. [۱۶]
۲-۱٫ انتقاد تند ذهبى از ابن تیمیّه:
«ذهبى» دانشمند بلند آوازه عصر «ابن تیمیّه» در نامه اى خطاب به وى مى نویسد:
«اى بى چاره، آنان که از تو متابعت مى کنند در پرتگاه زندقه و کفر و نابودى قرار دارند، نه این است که عمده پیروان تو عقب مانده، گوشه گیر، سبک عقل، عوام، دروغگو، کودن، بیگانه، فرومایه، مکّار، خشک، ظاهر الصلاح، و فاقد فهم هستند. اگر چنانچه سخن مرا قبول ندارى آنان را امتحان کن، و با مقیاس عدالت بسنج.
تا کى سخنان ناشایست خود را بالاتر از احادیث صحیح بخارى، و صحیح مسلم مى شمارى؟ اى کاش احادیث آن دو کتاب از اعتراض تو در امان مانده بود، تو بعضى اوقات آنها را تضعیف کرده و بى ارزش مى کنى و یا توجیه نموده و انکار مى کنی.آیا وقت آن نرسیده است که از جهل و نادانى دست بردارى و توبه کنى؟ بدان که مرگت نزدیک شده است، به خدا قسم گمان نمى کنم تو به یاد مرگ باشى، بلکه کسانى را که به یاد مرگ هستند تحقیر مى کنى! … تو با من که دوستت هستم این چنین برخورد مى کنى پس با دشمنانت چه خواهى کرد.به خدا سوگند درمیان دشمنانت، افراد صالح و شایسته و عاقل و دانشور فراوان هستند، چنان که در بین دوستان تو افراد آلوده، دروغگو، نادان و بى عار زیاد به چشم مى خورند.» [۱۷]
۲-۲٫ ابن حجر عسقلانى و نسبت نفاق به ابن تیمیّه:
ابن حجر عسقلانی در الدرر الکامنه درباره وی می آورد:
بزرگان اهل سنّت در رابطه با «ابن تیمیّه» نظریّه هاى مختلفى دارند، بعضى معتقدند که وى قائل به تجسیم است، زیرا او در کتاب «العقیده الحمویّه» براى خداوند تعالى دست و پا، ساق پا و صورت، تصوّر کرده است.
و بعضى به سبب مخالفت او با توسّل و استغاثه به رسول اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم)، که این نیز تنقیص مقام نبوّت، و مخالفت با عظمت حضرت به حساب مى آید، وى را زندیق و بى دین دانسته اند.
و بعضى به جهت سخنان زشتى که در باره امیر مؤمنان(علیه السلام) بیان داشته وى را منافق دانسته اند. [۱۸]
چون وى گفته است: على بن أبی طالب بارها براى به دست آوردن خلافت تلاش کرد، ولى کسى او را یارى نکرد، جنگهاى او براى دیانت خواهى نبود، بلکه براى ریاست طلبى بود، اسلام ابوبکر، از اسلام على که در دوران طفولیّت صورت گرفته با ارزش تر است، و همچنین خواستگارى على از دختر أبو جهل نقص بزرگى براى وى به شمار مى رود.
تمامى این سخنان نشانه نفاق اوست، چون پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله وسلم)به على (علیه السلام) فرموده است: جز منافق کسى تو را دشمن نمى دارد.
۲-۳٫ سُبْکى و بدعت گزار دانستن ابن تیمیه:
سُبکى متوفّاى سال ۷۵۶ هجرى، از دانشمندان مشهور اهل سنّت و معاصر ابن تیمیه است؛
که دو کتاب به نامهاى «شفاء السقام فی زیاره خیر الأنام» و «الدرّه المضیّه فی الردّ على ابن تیمیّه» نوشت وی در مورد ابن تیمیه آورده است:
او در پوشش پیروى از کتاب و سنّت، در عقاید اسلامى بدعت گذاشت، و ارکان اسلام را درهم شکست، او با اتّفاق مسلمانان به مخالفت بر خاست، و سخنى گفت که لازمه آن جسمانى بودن خدا و مرکّب بودن ذات اوست، تا آنجا که ازلى بودن عالم را ملتزم شد و با این سخنان حتى از ۷۳ فرقه نیز بیرون رفت. [۱۹]
۲-۴٫ گمراه و گمراه گر شمردن ابن تیمیه از سوی ابن حجر مکی:
ابن حجر مکّى، متوفای ۹۷۴هجری، از دانشمندان بزرگ اهل سنّت و مورد قبول وهّابیّت در باره «ابن تیمیّه» مى نویسد:
خدا اورا خوار و گمراه و کور و کر کرده است، و پیشوایان اهل سنّت و معاصرین وى از شافعیها، و مالکیها، و حنفیها، بر فساد افکار واقوال او تصریح دارند، اعتراض وى حتى عمر بن خطاب و على بن أبی طالب (علیه السلام) را نیز در بر گرفته است … سخنان «ابن تیمیّه» فاقد ارزش بوده، واو فردى بدعت گذار، گمراه، و گمراه گر و غیر معتدل است، خداوند با او به عدالت خود رفتار نماید، و ما را از شرّ عقیده و راه و رسم وى حفظ نماید. [۲۰]
۳٫آثار:
ابن‌ تیمیه‌ مصنفات زیادی داشته اما از تعداد آنها عدد مشخصی در دست نمی باشد. ابن‌ شاکر شمار مصنفات‌ او را تا ۳۰۰ جلد نوشته‌ و فهرست‌ آثار او را در فوات‌ الوفیات‌[۲۱] آورده‌ و افزوده‌ است‌ که‌ فتاوی‌ وی‌ را که‌ در مدت‌ ۷ سال‌ اقامتش‌ در مصر صادر کرده‌ بود، در بیش‌ از ۳۰ مجلد گرد آورده‌اند.ازجمله مهمترین آثار وی می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
الف)در تفسیر
رساله در تفسیر وکیف یکون. تفسیر سوره الاخلاص. جواب أهل العلم والایمان،تفسیر المعوذتین.
ب)در عقائد:
الایمان، الاستقامه، اقتضاء الصراط المستقیم، الفرقان بین أولیاء الرحمن وأولیاء الشیطان، التوسل والوسیله، الرساله الحمویه،الرساله التدمریه،العقیده الواسطیه، رساله مراتب الاداره،الاحتجاج بالقدر، بیان الهدی من الضلال،الجواب الصحیح،معتقدات اهل الضلال، معارج الوصول،السؤال عن العرش،بیان الفرقه الناجیه، درء تعارض العقل والنقل، منهاج السنه النبویه،ابطال قول الفلاسفه باثبات الجواهر العقلیه، شرح حدیث النزول، نقض المنطق،الرد علی المنطقیین،رفع الملام عن الأئمه الأعلام، الواسطه بین الحق والخلق،
ج)در فقه:
رسالهالقیاس،القواعد، رسالهالحسبه، الأمربالمعروف، العقود، المظالم المشترکه، حقیقهالصیام، قصائد، عقیدتی، القصیده التائیه.
د) سایر مؤلفات:
الاربعین التی رواها شیخ الاسلام بالسند، الاکلیل فی المتشابه والتأویل، التبیان فی نزول القرآن، الرساله الاکملیه، الرساله العرشیه، القاعده المراکشیه، رساله الی اهل البحرین فی رؤیه الکفار ربهم، رساله ایضاح الدلاله فی عموم الرساله، رساله فی أمراض القلوب وشفاؤها.
بخش دوم: زندگینامه ابن قیم

    1. شرح حال:

اِبْن‌ِ قَیّم‌ِ جَوزیّه‌، شمس‌الدین‌ ابوعبدالله‌، محمد بن‌ ابى‌ بکر بن‌ ایوب‌ زُرَعى‌ (۷ صفر ۶۹۱ -۱۳ رجب‌ ۷۵۱ق‌/۲۹ ژانویه ۱۲۹۲-۱۶ سپتامبر ۱۳۵۰م‌) دانشمند حنبلى‌ که‌ به‌ سبب‌ کثرت‌ تألیفات‌ در زمینه‌ های‌ گوناگون‌ شهرت‌ یافته‌ است‌. او را به‌ اعتبار شغل‌ پدرش‌ که‌ قیم‌ (مباشر) مدرسه جوزیه‌ بوده‌ است‌، ابن‌ قیم‌ خوانده‌اند[۲۲]. بدون‌ تردید پدر ابن‌ قیم‌ به‌ دلیل‌ شغلش‌ در مدرسه جوزیه‌ با آراء و آثار حنبلیان‌ آشنا بوده‌ است‌ و احتمال‌ دارد که‌ این‌ آگاهی ها در کودکى‌ به‌ فرزندش‌ رسیده‌ باشد، زیرا او را یکى‌ از استادان‌ ابن‌ قیم‌ دانسته‌اند.
از زندگى‌ ابن‌ قیم‌ و اینکه‌ چگونه‌ به‌ بلوغ‌ فکری‌ رسیده‌ است‌، اطلاعى‌ در دست‌ نیست‌. شاگردان‌ او چون‌ ابن‌ کثیر و ابن‌ رجب‌ که‌ از احوال‌ و آثار وی‌ یاد کرده‌اند، گویا به‌ جزئیات‌ احوال‌ ابن‌ قیم‌ در سالهای‌ کودکى‌ و نوجوانى‌ آشنایى‌ نداشته‌ و بیشتر به‌ هویت‌ و شخصیت‌ دینى‌ و علمى‌ او در روزگار پختگى‌ و بلوغ‌ فکری‌ اشاره‌ کرده‌اند. نوشته‌های‌ خود وی‌ نیز، حتى‌ کلیات‌ زندگى‌ او را در کودکى‌ و نوجوانى‌ روشن‌ نمى‌کند. گویى‌ زندگى‌ فرهنگى‌ او از روزگاری‌ شروع‌ شده‌ که‌ دست‌ ارادت‌ به‌ دامن‌ تقى‌الدین‌ ابن‌ تیمیه‌ (ه م‌) زده‌ بوده‌ است‌. البته‌ این‌ نکته‌ نه‌ بدان‌ معناست‌ که‌ ابن‌ قیم‌ پیش‌ از رسیدن‌ به‌ ابن‌ تیمیه‌ به‌ حیات‌ فکری‌ و فرهنگى‌ دست‌ نیافته‌ است‌، زیرا او بدون‌ تردید در واپسین‌ سالهای‌ سده ۷ و دهه نخست‌ سده ۸ه.ق‌ برخى‌ از علوم‌ عصر را مى‌دانسته‌ و نزد بسیاری‌ از استادان‌ روزگارش‌ به‌ تحصیل‌ علوم‌ مى‌پرداخته‌ است‌. چنانکه‌ نزد ابن‌ ابى‌ الفتح‌ بَعلى‌(۷۰۹ق‌) و مجدالدین‌ تونسى‌ (م ۷۱۸ق‌) کتابهایى‌ در ادب‌ عربى‌ چون‌ ملخّص‌ ابوالبقاء و الفیه ابن‌ مالک‌ و قسمتى‌ از کافیه الشافیه و بخشى‌ از المقرب‌ ابن‌ عصفور را خوانده‌ و نزد مجدالدین‌ حرانى‌ (د ۷۲۹ق) کتابهای‌ فقهى‌ چون‌ مختصر ابوالقاسم‌ حِرَقى‌ و المقنع‌ ابن‌ قدامه‌ را فراگرفته‌ و اصول‌ و کلام‌ را از صفى‌الدین‌ هندی‌ آموخته‌ و نزد او آثاری‌ چون‌ الاربعین‌ و المحصل‌ فخر رازی‌ را خوانده‌ است.‌[۲۳] و نیز از ابن‌ شیرازی‌، ابن‌ مکتوم‌، ابن‌ عبدالدائم‌ (۷۱۸ق‌)، تقى‌الدین‌ سلیمان‌، مطعم‌، شهاب‌الدین‌ نابلسى‌ و فاطمه‌ دختر ابراهیم‌ بن‌ محمد بن‌ جوهر استماع‌ حدیث‌ کرده‌ است و اگر گفته مراغى‌ درست‌ باشد، ابن‌ قیم‌ پیش‌ از رسیدن‌ به‌ ابن‌ تیمیه‌، یعنى‌ قبل‌ از ۷۱۲ق‌ با تصوف‌ نیز آشنا بوده‌ و به‌ مشرب‌ صوفیانه‌ تمایل‌ داشته‌ است. با این همه‌، آنچه‌ از مجموع‌ نوشته‌های‌ ابن‌ قیم‌ و نیز از گفتارهای‌ کوتاه‌ و بلند دیگران‌ درباره او حاصل‌ مى‌آید، این که‌ دانش‌ و آموخته‌های‌ علمى‌ وی‌ آنگاه‌ شکوفا شده‌ و تکمیل‌ گردیده‌ که‌ در اوج‌ جوانى‌، یعنى‌ در ۲۱ سالگى‌ به‌ جمع‌ شاگردان‌ ابن‌ تیمیه‌ پیوسته‌ است‌. در ۷۱۲ق‌ که‌ ابن‌ تیمیه‌ از قاهره‌ به‌ دمشق‌ باز آمد، ابن‌ قیم‌ به‌ او پیوست‌ و مدت‌ ۱۶ سال‌ همراه‌او بود و ازاین‌ همراهى‌ بسیار بهره ‌مند شد.
نقل شده است که‌ ابن‌ قیم‌ به‌ سبب‌ انکار مسافرت‌ به‌ قصد زیارت‌ مقبره خلیل‌الله‌(ع‌) به‌ زندان‌ افتاد. از تاریخ محبوس‌ شدن‌ او به‌ سبب‌ این‌ موضوع‌ اطلاع درستی در دست نیست، اما مسلم‌ مى‌نماید که‌ او این گونه‌ آراء را درباره زیارت‌ قبور پس‌ از آشنایى‌ با ابن‌ تیمیه‌ فراگرفته‌ است‌. بنابراین‌ زندانى‌ شدن‌ او نخستین‌ بار مى‌بایست‌ پیش‌ از ۷۲۶ق‌ روی‌ داده‌ باشد، زیرا در این‌ سال‌ وی‌ بار دیگر همزمان‌ با استادش‌ ابن‌ تیمیه‌ به‌ زندان‌ افتاد.[۲۴] در این‌ نوبت‌، ابن‌ قیم‌ حدود دو سال‌ در قلعه دمشق‌ محبوس‌ بود و هر چند با ابن‌ تیمیه‌ در آن‌ قلعه‌ به‌ سر مى‌برد، ولى‌ محدوده حبس‌ او از استادش‌ جدا بود و در همین‌ زندان‌ بود که‌ ابن‌ قیم‌ به‌ تدبر و تفکر در آیات‌ قرآنى‌ پرداخت. پس‌ از مرگ‌ ابن‌ تیمیه‌، چنان که‌ آثار ابن‌ قیم‌ نشان‌ مى‌دهد تا پایان‌ عمر به‌ او و آراء او وفادار ماند. عده‌ای ابن‌ قیم‌ را رئیس‌ اصحاب‌ ابن‌ تیمیه‌ دانسته‌ و گفته‌اند که‌ ابن‌ تیمیه‌ چون‌ او خلف‌ و پیروی‌ نداشته‌ است‌[۲۵]. خود وی نیز ابن‌ تیمیه‌ را بزرگ‌ترین‌ ناصر اسلام‌ خوانده‌ است.[۲۶]

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

علاوه بر این، درباره خصوصیات اخلاقی ابن‌ قیم‌ گفته‌اند که‌ از حسن‌ خلق‌ و مودت‌ بهره‌مند بود، به‌ کسى‌ حقد و حسد نمى‌ورزید ، عابد و خاضع‌ و منیب‌ بود.[۲۷] در اوقات‌ آسودگى‌ به‌ استنساخ‌ نوشته‌های‌ خود و دیگران‌ اهتمام‌ مى‌کرد . و به‌ جمع‌ کردن‌ کتاب‌ علاقه‌ای‌ وافر داشت‌ و کتابخانه‌ای‌ فراهم‌ کرده‌ بود که‌ پس‌ از مرگ‌ او، فرزندانش‌ مدتها آنها را مى‌فروختند.
از ۷۲۸ق‌ که‌ سال‌ رهایى‌ او از زندان‌ قلعه دمشق‌ بوده‌ است‌ تا ۷۳۱ق‌ که‌ به‌ سفر حج‌ رفت‌؛ از احوال‌ او اطلاعى‌ دقیق‌ در دست‌ نیست‌، اما این‌ مقدار دانسته‌ است‌ که‌ حنبلیان‌، او را نماینده صدیق‌ و یار وفادار ابن‌ تیمیه‌ مى‌دانستند و به‌ امامت‌ او در مدرسه جوزیه‌ نماز مى‌گزاردند.شکى‌ نیست‌ که‌ ابن‌ قیم‌ در این‌ سالها به‌ تألیف‌ و تصنیف‌ برخى‌ از آثار خود اهتمام‌ داشته‌ است‌ و نیز عده‌ای‌ از حنبلیان‌ پیرو ابن‌ تیمیه‌ برای‌ روشن‌ نمودن‌ برخى‌ از فتواهای‌ وی‌ نزد او مى‌رفته‌اند. نیز احتمال‌ دارد که‌ در همین‌ سالها مجالس‌ درسى‌ نزد او برپا بوده‌ باشد، ولى‌ گویا اینکه‌ حلقه درس‌ او از ۷۴۳ق‌ رسمیت‌ و عمومیت‌ یافته‌ است‌، زیرا از صفر همان‌ سال‌ او در مقام‌ تدریس‌ در مدرسه صدریه‌ که‌ یکى‌ دیگر از مدارس‌ مهم‌ حنبلیان‌ در دمشق‌ بوده‌ است‌. ظاهراً به‌ هنگام‌ تدریس‌ در مدرس مذکور بوده‌ است‌ که‌ ابن‌ قیم‌ پاره‌ای‌ از فتواهای‌ ابن‌ تیمیه‌ را پى‌ گرفته‌ و عده‌ای‌ از مخالفان‌ را بیدار کرده‌ است‌. چنانکه‌ در نوشته‌ای‌ که‌ پیش‌ از محرم‌ ۷۴۶ ه.ق در خصوص‌ عدم‌ ضرورت‌ وجود محلل‌ در «سبق‌» پرداخته‌ بود.و در آن‌ رأی‌ ابن‌ تیمیه‌ را تأیید کرده‌ بود، تقى‌الدین‌ سبکى‌ احضارش‌ کرد و او را به‌ پذیرش‌ رأی‌ جمهور که‌ بر ضرورت‌ وجود محلل‌ در مسابقه‌ اتفاق‌ داشتند، واداشت.‌[۲۸]
بار دیگر نیز در ۷۵۰ق‌ ابن‌ قیم‌ در مورد طلاق‌ فتوایى‌ داد و در آن‌ نظر ابن‌ تیمیه‌ را اختیار کرد. محتمل‌ است‌ که‌ ابن‌ قیم‌ در این‌ فتوا به‌ انکار وقوع‌ سه‌ طلاق‌ در یک‌ لفظ پرداخته‌ باشد که‌ پیش‌ از او با ابن‌ تیمیه‌ نیز به‌ سبب‌ همین‌ نظر، فقهای‌ شافعى‌ و حنفى‌ مخالفت‌ کرده‌ بودند. به‌ هر حال‌ دراین‌ نوبت‌ باز هم‌ سبکى‌ با او درافتاد. درگیری‌ آنان‌ به‌ درازا کشید تا آنکه‌ امیر سیف‌الدین‌ ابن‌ فضل‌ بَدَوی‌ آن‌ دو را به‌ صلح‌ فراخواند و آشتى‌ داد. [۲۹]
تدریس‌ و تربیت‌ شاگردان‌ در مدرسه صدریه‌ حدود ۸ سال‌ ابن‌ قیم‌ را به‌ خود مشغول‌ داشته‌ است‌. گویا در واپسین‌ سالهای‌ همین‌ دوره‌ به‌ مکه‌ سفری‌ کرده‌[۳۰] و پس‌ از بازگشت‌ از این‌ سفر، ظاهراً بعد از آنکه‌ ایامى‌ را باز در مدرسه مذکور تدریس‌ مى‌کرده‌است‌، درگذشته‌ و در کنار مدفن‌ مادرش‌ در مقبره باب‌ صغیر به‌ خاک‌ سپرده‌ شده‌ است‌.[۳۱]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:57:00 ق.ظ ]




شرح زیر استفاد شد .
مدارس شهرستان گیلان غرب شامل چهار دبیرستان بود که به تصادف ۲ مدرسه انتخاب شد .
و از هر مدرسه ۱۲ کلاس به صورت تصادفی انتخاب شد .
و از هر کلاس ۱۰ نفر به صورت تصادفی انتخاب شد .
روش گردآوری اطلاعات
از سه پرسشنامه سبک دلبستگی، سبک های هویت و کفایت اجتماعی استفاده شد.
مقیاس دلبستگی بزرگسالان ابتدا در سال ۱۹۹۰ به وسیله کا لینزوریدتهیه شد و در سال ۱۹۹۶مورد بازنگری قرار گرفت .مبنای نظری این آزمون ،نظریه دلبستگی است.مقیاس دلبستگی بزرگسالان که چگونگی ارزیابی فرد از مهارت های ارتباطی و سبک رابطه صمیمانه وی را مورد بررسی قرارمی دهد،دارای ۱۸ عبارت است که پاسخ دهندگان در یک مقیاس لیکرت ۵ درجه ای میزان موافقت یا مخالفت خود با هر یک از عبارات را بیان می کنند. این پرسشنامه دارای سه زیر مقیاس: وابستگی، که میزان اطمینان و تکه کردن آزمودنی به دیگران را نشان می دهد. زیر مقیاس نزدیکی، که میزان ضمیمیت و نزدیکی عاطفی آزمودنی با دیگران را می سنجد و زیر مقیاس اضطراب که میزان نگرانی فرد از طرد شدن را مورد ارزیابی قرار می دهد. به هر یک از زیر مقیاس ها ۶ عبارت اختصاص یافته است.
نحوه نمره گذاری و تفسیر نتایج
زیر مقیاس نزدیکی (۶ عبارت): ۱، ۸، ۹، ۱۰، ۱۴، ۱۷
زیر مقیاس وابستگی (۶ عبارت): ۳، ۴، ۷، ۱۵، ۱۶، ۱۸
زیر مقیاس اضطراب (۶ عبارت): ۲، ۵، ، ۱۱، ۱۲، ۱۳
*عبارت ۲-۳-۴-۹-۱۰-۱۶-۱۷-۱۸ نمره گذاری به صورت معکوس انجام می شد.
برای به دست اوردن نمرات مربوط به هر زیر مقیاس، امتیاز عبارات مربو به آن را با هم جمع کرده و بر تعداد عبارات (۶) تقسیم کنید.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

آزمودنی ها بر مبنای نتایج به دست امده، در یکی از سه گروه دارای سبک دلبستگی: ایمن، اضطرابی و اجتناب جای می گیرند.
سبک دلبستگی ایمن: افرادی که امتیاز آنها در زیر مقاس نزدیکی و وابستگی بالاتر از متوسط و در زیر مقیاس اضطراب کتر از متوسط است.
سبک دلبستگی اضطرابی: افرادی که امتیاز آنها در زیر مقیاس اضطراب بالاتر از متوسط و در زیر مقیاس های نزدیکی و وابستگی متوسط است.
سبک دلبستگی اجتنابی : افرادی که امتیاز آنها در هر سه زیر مقیاس پایین است.
ویژگی های روان سنجی
ضریب پایایی بازآزمایی این آزمون برای هر یک از سه زیر مقیاس نزدیکی، وابستگی و اضطراب به ترتیب ۶۶۸/۰، ۷۱/۰ و ۵۲/۰ گزارش شده است. کولینز و رید (۱۹۹۰) نشان دادند که زیر مقیاس های نزدیکی بودن ۰C) وابستگی (D) و اضطراب (A) در فاصله زمانی ۲ ماه و حتی ۸ ماه پایدار ماندند. با توجه به اینکه مقادیر آلفای کرونباخ در تمامی موارد مساوی یا بیش از ۸۰/۰ است، میزان قابلیت اعتماد به دست امده، بالا است.
در ایران نیز میزان قابلیت اعتماد با بهره گرفتن از روش آزمون – آزمون مجدد به صورت همبستگی بین دو اجرا بر روی نمونه ای با حجم ۱۰۰ نفر آزمودنی، نتایج حاصل از دو بار رای این پرسشنامه با فاصله زمانی یک ماه از یکدیگر بیانگر آن بود که تفاوت بین دو اجرای مقیاس ها C, D, A در RAAS معنادار نبوده است و این ازمون در سطح ۹۵% قابل اعتماد است، اما با توجه به همبستگی بین نایج دو اجزا، زیر مقیاس A قابل اعتمادترین (۷۵/۰=r) است و در درجه بعدی زیر مقیاس C قابل اعتماد است (۵۷/۰=r) و D کمترین میزان قابلیت اعتماد را در بین این سه زیر مقیاس دارا بوده است (۴۷/۰=r) از سوی دیگر با محسابه آلفای کرونباخ مشخص شد که زیر مقیاس اضطراب (S) بیشترین قابلیت اعتماد( ۷۴/۰) و وابستگی (D) کمترین قابلیت اعتماد (۲۸/۰) را دارد و قابلیت اعتماد زیر مقیاس نزدیک بودن در حد متوسط (۵۲/۰) است که نتایج با بررسی از طریق باز آزمایی هماهنگ بوده است.
.پرسشنامه سنجش سبک هویت (ISI-G6)[112]
این پرسشنامه ابتدا توسط برزونسکی (۱۹۸۹) در امریکا ساخته شده و سه سبک هویت اطلاعاتی، سردرگم و هنجاری و میزان تعهد فرد را مورد سنجش قرار می دهد سبک هویت نشان دهنده تفاوت افراد در این است که چطور هویت خود را ساختار بندی و بازسازی می کنند. این پرسشنامه در سال (۱۹۹۸) توسط وایت و همکاران در آمریکا مورد تجدید نظر قرار گرفت. پرسشنامه اصلی دارای ۴۰ سؤال است، ولی در این پژوهش از پرسنامه ۳۶ سؤالی آن (آناجانی، ۱۳۸۱) استفاده شده است. هر سوال دارای ۵ گزینه است که به ترتیب به صورت کاملاً موافقم =۵، تاحدودی موافقم – ۴، مطمئن نیستم، ۳، تا حدودی مخالفم=۲، کاملا مخالفم =۲، نمره گذاری می شوند. دارای۴۰ سؤال ۵ گزینه ای در چهار مؤلفه : (جهت گیری اطلاعاتی، جهت گیری هنجاری، جهت گیری سردرگم/اجتماعی جهت گیری تعهدی) به شرح زیر اندازه گیری شد:
جدول شماره ۳-۱- پرسشنامه سبک های هویت برحسب مولفه های آن

سؤال
مؤلفه
تعداد
متغیر
بوسیله ی سؤال های زیر اندازه گیری خواهد شد:
سبکهای هویت جهت گیری اطلاعاتی ۱۱ ۳، ۳۵، ۳۳، ۳۰، ۲۶، ۲۵، ۱۸، ۱۶، ۶، ۵، ۲
جهت گیری هنجاری ۹ ۴۰، ۳۴، ۳۲، ۲۸، ۲۳، ۲۱، ۱۹، ۱۰، ۴
جهت گیری سردرگم/اجتنابی ۱۰ ۳۸، ۳۶، ۳۱، ۲۹، ۲۷، ۲۴، ۱۷، ۱۳، ۸، ۳
جهت‌گیری تعهدی
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 02:57:00 ق.ظ ]