کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



– به دلیل آنکه افراد را می توان در طبقات و دسته های مشترکی قرار داد، پس روش هایی که برای درمان یک بیماری خاص کاربرد دارند، برای افراد مبتلا به آن بیماری نیز مشترکند.

-هرچند ابعاد وجودی انسان به چند بعد جسمانی، روانی و اجتماعی تقسیم می‌شوند، ولی تأکید اساسی بر بعد جسمانی است.

دیدگاه مذبور، که به مکتب «زیست گرایی» نیز شهرت دارد، در مطالعه رفتار انسان، بیشترین اهمیت را برای بافت ها و اعضای بدن قایل می شود. این مکتب، که پایه اصلی روان پزشکی را تشکیل می‌دهد، بیشتر بر بیماری روانی توجه دارد، نه بهداشت روانی; زیرا بیماری روانی را جزو سایر بیماری ها به شمار می آورد. روان پزشکی، که در اواخر قرن هجدهم شاخه ای از پزشکی شناخته می شد و به درمان بیماری های روانی می پرداخت، از بیماری روانی مفهوم عضوی را در نظر می آورد. همان گونه که اشاره شد، دیدگاه «روان پزشکی» برای تبیین بیماری روانی به پدیده ها و اختلال های فیزیولوژیک اهمیت می‌دهد. این دیدگاه از علم پزشکی الهام می‌گیرد; زیرا علم پزشکی معتقد است: بیماری جسمی در اثر بی نظمی در عملکرد یا در خود دستگاه به وجود می‌آید. دیدگاه «روان پزشکی» درباره فرد دید تعادل حیاتی دارد; معتقد است: اگر رفتار شخص از هنجار منحرف شود، ‌به این دلیل است که دستگاه روانی او اختلال پیدا ‌کرده‌است. ‌بنابرین‏، فرض بر این است که در آینده نوعی نقص در دستگاه عصبی او کشف خواهد شد و همه اختلال های فکری و رفتاری بر اساس آن قابل تبیین خواهند بود. به دلیل آنکه دیدگاه «روان پزشکی» درباره فرد دید تعادل حیاتی دارد، طبق این دیدگاه، بهداشت روانی عبارت است از: نظام متعادلی که خوب کار می‌کند.

۱۵- الگوی رفتارگرایی:

طبق این الگو، سلامت روان به معنای وجود رفتار سازگارانه و عدم رفتار ناسازگارانه است. «رفتار سازگارانه» رفتاری است که فرد را به اهدافش برساند و «رفتار ناسازگارانه» رفتاری است که فرد را از رسیدن به اهدافش باز دارد. بر اساس چارچوب این دیدگاه، فرد سالم کسی است که در جامعه طوری رفتار کند که به اهدافش برسد. حال اهداف چه باشند و جامعه چه جامعه ای باشد، فرق نمی کند و چندان اهمیتی ندارد. بیمار هم کسی است که رفتارش او را به اهدافش نرساند. تلاش و هدف نهایی این الگو و نظام ارزشی آن این است که شیوه های رفتار سازگارانه و رسیدن به اهداف را به افراد آموزش دهد. در الگوی رفتارگرایی، اهتمام بر این است که فرد به هدفش برسد؛ فرقی نمی کند که این هدف خوب باشد یا بد، و ‌در کنارش حق دیگران ضایع شود یا نشود.

۱۶-الگوی انسان گرایی:

روان شناسی «انسانگرا» الگویی از سلامت روان را ارائه می‌دهد . در این الگو، بر طبیعت و جنبه‌های مثبت انسان و فعّال بودن وی تأکید می شود. طبق این الگو، «سلامت روان» به معنای رشد، شکوفاسازی و تحقق استعدادها و نیروهای درونی انسان است. از چشم انداز این الگو، انسان سالم کسی است که استعدادهای خود را شکوفا سازد و به کمال مطلوب و ایده آل برسد. در نظام ارزشی این الگو، هدف و هنر انسان رسیدن به کمال و شکوفاسازی تمام استعدادهای ذاتی و درونی وی است.

در دیدگاه «انسانگرا»، انسان با یک سلسله متنوع از استعدادها و نیروها متولّد می شود که روی هم رفته، به «طبیعت انسان» معروف است. این نیروها عبارتند از: هوش، نیازها و غرایز، معنویات و الهیّات، عاطفی بودن، اجتماعی بودن و مانند آن که بر اساس این الگو، تمام آن ها، هم سالم هستند و هم مثبت. همه انگیزه انسان و اصلی ترین انگیزه وی نیز شکوفاسازی این نیروهای سالم و مثبت است. طبق این الگو، انسان کلّیتی است متشکل از روح و جسم (تن و روان) که همواره به طرف خودشکوفایی و کمال در حرکت است. در این دیدگاه انسان را ذاتاً سالم، مثبت و فعّال می پندارد که با اراده، اختیار و مسئولیت خودش، اعمال و کردارش را انجام می‌دهد. وی مسئول سلامت خویش است و اگر هم مریض شود، خودش باید در درمانش فعّال و تصمیم گیر باشد.

تاریخچه بهداشت روانی :

درحقیقت بهداشت روانی را می توان یکی ازقدیمی ترین موضوعات به شمارآورد؛زیرابیماری های روانی از زمان‌های قدیم وجود داشته به طوری که «بقراط»درحدود۴۰۰سال قبل ازمیلادعقیده داشته که بیماران روانی را مانندبیماران جسمی درمان کرد.تقریبا ازسال ۱۹۳۰بعدازتشکیل اولین کنگره بین‌المللی بهداشت روان بودکه این رشته به صورت جزئی ‌ازعلوم پزشکی درآمدوسازمان های روان پزشکی ومراکزپیشگیری درکشورهای مترقی فعالیت‌های خودراشروع کردند.درسال۱۹۴۸درسومین کنگره بین‌المللی بهداشت روان که درلندن تشکیل شداساس فدراسیون جهانی بهداشت روان بنیان گذاری ‌شد و به عضویت رسمی سازمان یونسکووسازمان بهداشت جهانی درآمد.روز۱۸فروردین مطابق باهفتم آوریل روزجهانی بهداشت می باشدکه درسراسرجهان مسائل بهداشتی کشورهای موردبررسی قرارمی گیرد.

درایران علی‌رغم آن که اززمان «محمدبن زکریای رازی»وبعد«ابوعلی سینا»به بیماران روانی توجه داشتندولی به طوررسمی درسال۱۳۳۶برنامه های روان شناسی وبهداشت روان ازرادیوایران آغازشدودرسال ۱۳۳۸ اداره بهداشت روانی دراداره کل بهداشت ووزارت بهداری وقت تشکیل گردید.اگرچه ازسال ۱۳۱۹تدریس بیماری­های روان پزشکی دانشگاه تهران آغاز شد.

عوامل مؤثردراختلال بهداشت روانی:

۱-عوامل زیستی :تعدادی عوامل زیستی وجوددارند،که ازطریق آنهابه نسل بعدمنتقل می‌شوند،مانندافسردگی مادران قابل انتقال به فرزندانشان می‌باشد.تعدادی عوامل زیستی نیزمی ‌باشند که برکاربردسیستم عصبی مرکزی اثرگذاشته وسلامت روان را برهم می‌زنند،مثل اختلال درترشح غده تیروئیدکه برمغزاثر می گذاردوموجب کم طاقتی وعصبانیت درفردمی شوند.‌بنابرین‏ بهتراست درموارفوق آزمایشاتی انجام گیرد.

۲-عوامل عاطفی وروانی: انتطارات وذهنیات منفی ما،عوامل اصلی مشکلات روانی مامی باشند.عواملی مانند فشارروانی مستمر،فضای عاطفی سرد،جدایی،تبعیض وبی محبتی موجب افسردگی،وسواس،بی خوابی،بی قراری واضطراب درافرادمی شود.که ‌باید برای برطرف نمودن آنهابه صورت جدی اقدام نمودتاازاثرات سوءبردستگاه ایمنی جلوگیری شود.

۳-عوامل اجتماعی :خانواده واجتماع درتامین سلامت روانی افراد،نقش مؤثری دارند.کمبودهایی ‌در زمینه های تامین مسکن،شغل،تغذیه ‌و برخورداری ازرفاهی نسبی،همه وهمه برسلامت روانی انسان هااثردارند.

پیشگیری ‌از بیماری های روانی :

۱-پیشگیری اولیه :عبارت است ‌از کلیه اقداماتی که منجربه جلوگیری ازبروزبیماری می شود،مثل واکسیناسیون درطب عمومی .پیشگیری اولیه به کاربردروشهاوابزاری که ‌در جلوگیری ازظهوربیماری مؤثرهستنداشاره می کندو رفتارهای مثبت ‌را تقویت می‌کند.هدف مداخله ‌در پیشگیری اولیه،جلوگیری ‌از شروع بیماری واختلال روانی است.‌در پیشگیری اولیه افرادجامعه گروه هدف راتشکیل می‌دهند واهداف زیررابه طوراختصاصی در این مرحله دنبال خواهدشد:

-تاثیرشرایط محیطی ‌و آلودگی های زیست محیطی،شرایط اجتماعی واقتصادی برسلامت روان

-نقش عوامل ژنتیکی دربروزاختلالات روانی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 12:32:00 ب.ظ ]




۳- پایین‏تر بودن نقش زن در وضعیت اقتصادی : نصف بودن دیه زن نسبت‏به مرد از سوی عده ای این گونه توجیه شده، که اصولا دیه براى جبران خسارت وارده به مجنى‏علیه یا خانواده او و نقش بازداندگی دارد و برای پیشگیری از خون و خون ریزی و جنگ های پی در پی بوده است، و به دلیل آنکه که مرد نقش بیشتر و مؤثرترى در کارزار اجتماعی و زندگى اقتصادى دارد و با از بین رفتن یا صدمه دیدن او لطمه بیشترى به وضع مالى خانواده و جامعه وارد مى‏آید، بخصوص که در نظام حقوق اسلام اداره خانواده و مسئولیت تامین معیشت‏ آنان با اوست; ‌بنابرین‏ دیه او باید بیشتر باشد[۸۱]. بر طبق این تحلیل، دو برابر بودن دیه مرد نسبت‏به زن، به معناى پایین‏تر بودن ارزش زن نیست; بلکه به لحاظ تبعات از دست دادن مرد و یا صدمه دیدن او در خانواده است و حال که قرار است این ضایعه به صورت مادى جبران و خسارت داده شود، تفاوت موقعیت زن و مرد باید عادلانه در نظر گرفته شود. و چون حکم شرعى و قانونى با توجه به وضع غالب تعیین مى‏شود و وضع غالب این است که مرد تامین‏کننده هزینه خانواده و داراى نقش مؤثرتر اقتصادى و مالى است، خسارت قابل پرداخت‏ به او یا خانواده‏اش، بیشتر از زن تعیین شده است.

۴ . اسلام نظامی جامع و به هم پیوسته دارد که نظام حقوقی بخشی از آن است . فقه اسلامی زوایای گوناگون زندگی انسان را از پیش از ولادت تا پس از مرگ مورد توجه قرار داده است . ‌بنابرین‏، باید تمام زوایا و مسائل ریز را در نگاه کلان و در راستای آن برنامه کلی لحاظ کرد . پس تکیه به برخی نکات ریز و نگاه استقلالی به آن، بدون توجه به پیکره کلی و برنامه کلان، نتیجه مطلوب نمی دهد; برای مثال، امروزه کشورهای پیشرفته بر اساس نظام مالیاتی خاص اداره می‌شوند . کشور آلمان نظام اقتصادی خود را بر ۱۶درصد مالیات در تمام معاملات استوار ساخته است . اگر کسی به پرداخت مالیات ۱۶درصدی در مقابل خرید یک کبریت اعتراض داشته باشد، این اعتراض بدون در نظر گرفتن برنامه کلان آن کشور که نظام اقتصادی خود را بر اساس آن استوار داشته، صورت گرفته است .

پس از آن جا که قانون به طور کلی وضع می شود، قانون گذار مصلحت عمومی را رعایت می‌کند و موارد استثنایی و تبصره ای سبب نقض حکم کلی نمی شود .

۵ . مسئله تنصیف دیه زن از دیرباز در کتب فقهی مطرح شده است . شیخ طوسی پس از ذکر مسئله، آن را نظر تمام فقیهان شیعه و سنی جز دو تن از علمای اهل سنت معرفی می‌کند و دلیل خود را اجماع و برخی روایات می‌داند [۸۲].

۶- دلیل عمده در مسئله روایاتی است که در این زمینه وارد شده است . عبدالله بن مسکان از امام صادق (ع) چنین نقل می‌کند: دیه المراه نصف دیه الرجل;[۸۳]دیه زن نصف دیه مرد است .

اهل سنت نیز از رسول خدا (ص) چنین نقل کرده‌اند: دیه المراه علی النصف من دیه الرجل، دیه زن نیمی از دیه مرد است . این مطلب از حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)، عمر، ابن عباس، زید بن ثابت نیز نقل شده است[۸۴] .

ابان بن تغلب می‌گوید: به امام جعفر صادق (ع) عرضه داشتم، درباره مردی که یک انگشت زنی را قطع کرده، چه می فرمایید؟ دیه آن چقدر است؟ فرمود: ده شتر . گفتم: اگر دو انگشت را قطع کرد؟ فرمود: بیست شتر . گفتم: اگر سه انگشت را قطع کند، چه؟ فرمود: سی شتر . گفتم: اگر چهار انگشت او را قطع کند؟ فرمود: بیست شتر . گفتم: سبحان الله، سه انگشت را قطع می‌کند، دیه اش سی شتر است و چهار انگشت را قطع می‌کند، دیه اش بیست شتر؟ ! اگر ما این سخن را در عراق می شنیدیم، از گوینده اش بیزاری می جستیم و آن را به شیطان نسبت می دادیم . حضرت فرمود: آرام; ای ابان، این حکم رسول خدا – صلی الله علیه واله – است که دیه زن و مرد تا ثلث یکی است و اگر به حد ثلث رسید، نصف می‌گردد . ای ابان، تو خواستی با قیاس با من سخن گویی . چنانچه سنت قیاس شود، دین از بین می رود[۸۵] .

به بیان دیگر دیه مالى است که در برابر آسیبى که به انسان وارد شده است، گرفته مى‏شود.

مقدار آن به ارزش شخص آسیب دیده ارتباط ندارد. ‌بنابرین‏، کسى نمى‏تواند بگوید چون دیه زن نصف دیه مرد است، زن نصف مرد ارزش دارد. عظمت و ارزش انسان به صفات و کسب مراتب علمى و عملى وابسته است و در این جهت مرد و زن یکسانند. قرآن مجید مى‏فرماید: «پس پروردگارشان دعاى آنان را اجابت کرد من عمل هیچ صاحب عملى از شما را، از مرد یا زن که همه از یکدیگرند، تباه نمى‏کنم.»[۸۶]

«هر کس از مرد یا زن کار شایسته کند و مؤمن باشد، قطعاً او را با زندگى پاکیزه‏اى حیات بخشیم و مسلماًً به آنان بهتر از آنچه انجام مى‏دادند، پاداش خواهیم داد.»[۸۷]

«و کسانى که کارهاى شایسته کنند مرد باشند یا زن، در حالى که مؤمن باشند، آنان داخل بهشت مى‏شوند، و به قدر گودى پشت هسته خرمایى مورد ستم قرار نمى‏گیرند.»[۸۸]

«هر که بدى کند، جز به مانند آن کیفر نمى‏یابد و هر که کار شایسته کند مرد باشد یا زن در حالى که ایمان داشته باشد، آنان داخل بهشت مى‏شوند و در آنجا بى‏حساب روزى مى‏یابند.»[۸۹]

‌بنابرین‏، ارزش انسان به انسانیت او و نائل شدن وى به مراتب والاى قرب الهى است. معیار ارزش همان است که در قرآن بدان تصریح شده است که «اِنّ اَکْرَمَکُمْ عنداللّه‏ِ اَتقیکُمْ»[۹۰]

در این جهت جنسیت نقشى ندارد؛ زن و مرد یکسانند و چه بسا زنان از استعداد بهترى برخوردار باشند. دیه به معناى قیمت نهادن شخص و شخصیت نیست. بدین سبب، اگر یکى از شخصیت‏هاى بزرگ علمى یا سیاسى کشور در جریان یک قتل غیر عمد کشته شود، دیه‏اش با دیه کارگر ساده‏اى که این گونه جان باخته، برابر است. کسى نمى‏تواند بگوید چون فقدان آن شخصیت خلأ بزرگى در جامعه ایجاد مى‏کند، دیه‏اش بیش‏تر است! چنان که قتل عمد گناهى بسیار بزرگ است و در این زمینه زن و مرد تفاوت ندارند. قرآن کریم مى‏فرماید: «هر کس کسى را – جز به قصاص قتل یا فسادى در زمین – بکشد، چنان است که گویا همه مردم را کشته باشد.»[۹۱]

۷٫ از آنجا که در مسائل اخلاقى هیچ امتیازى بین زن و مرد نیست و در مسأله دیه نیز جنبه خیر بودن مطرح نیست، و؛ بلکه مربوط به جنبه بدنى است، و چون مردها در مسائل اقتصادى معمولاً بیشتر از زن ها بازدهى اقتصادى دارند، دیه آن ها نیز بیشتر است و این بدان معنا نیست که از دید اسلام مرد ارزشمندتر از زن است؛ بلکه تنها بعد جسمانى آن دو صنف لحاظ مى‏شود. یکى از مراجع معاصر در درس خارج فقه خود موضوع تفاوت دیه زن و مرد را مورد توجه قرار داد که به طور مختصر به آن اشاره‏کنیم. ایشان در ضمن جواب اجمالى ‌به این مسأله متذکر مى‏شوند که: دیه بر عکس آنچه در فارسى گفته مى‏شود، «خون بها» نیست. خون انسان بالاتر از این است که قیمتش این ها باشد؛ بلکه به تصریح قرآن، خون یک انسان برابر با خون همه انسان ها است.[۹۲]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ب.ظ ]




برای مثال برزونسکی (۱۹۹۴، ۱۹۹۰) بر مبنای پژوهش‏های وسیع مدلی را ارائه کرد که مشخص می ‏کند نوجوانان دارای وضعیت های هویتی متفاوت از فرآیندهای شناختی- اجتماعی مختلفی برای حل مسائل شخصی، تصمیم‏ گیری ها و پردازش اطلاعات مرتبط به «خود» و در نهایت شکل‏گیری هویتشان استفاده می‏ کنند.

۲-۱-۳-۲-۳- دیدگاه برزونسکی

برزونسکی (۱۹۹۲) بر اساس یک دیدگاه شناختی- اجتماعی بر روی تفاوت فرآیندهایی تأکید نمود که افراد در وضعیت‏های مختلف برای تصمیم گیری، گفتگو درباره‏ موضوعات مربوط به هویت، حل مسئله و کشف اطلاعات از آن فرآیندها استفاده می‏ کنند. او سبک پردازش هویت را برای نشان دادن فرآیندهای شناختی درگیر در مقابله و حل مسئله میان افراد در مراحل گوناگون بحران هویت به کار می‏برد. مدل شناختی- اجتماعی هویت بر نظریه سازندگی مبتنی است؛ یعنی افراد نقش فعالی را در ساختن تفکر خود نسبت به اینکه چه کسی هستند ایفا می‏ کنند (برزونسکی، ۱۹۹۳). او بر اساس این مدل، سه سبک هویت اطلاعاتی، هنجاری و سردرگمی- اجتنابی را معرفی می‏ نماید.

۱- سبک هویت اطلاعاتی

افراد دارای این سبک، ‌در مورد مشاهدات خود شکاک هستند و تمایل دارند که قضاوت ‌در مورد رویدادهای اطرافشان را به تعویق بیندازند، تا زمانی که بتوانند اطلاعات را ارزیابی و پردازش کنند. این افراد جستجوگر هستند و میل به جستجوی گزینه‏های کارکردی و جانشینی برای حل مشکلات دارند و در مقابل تجارب جدید، با آغوش باز از آن استقبال می‏ کنند. این افراد اطلاعات محورند، افرادی فعال، جستجوگر و ارزیابی کننده هستند. این اشخاص به سازه‏های ذهنی خود شک می‏ کنند و به آزمون مجدد آن می‏پردازند. افراد دارای سبک هویت اطلاعاتی، تفکر انتقادی دارند. همچنین این سبک با ویژگی‏هایی همچون مسئله مداری، هوشیاری در تصمیم گیری، درون نگری و پیچیدگی رابطه دارد (برزونسکی، ۱۹۹۰).

۲- سبک هویت هنجاری

نوجوانان با سبک هویت هنجاری، نسبت به موضوعات هویتی و تصمیم گیری‏ها به همنوایی با انتظارات و دستورهای افراد مهم و ‌گروه‌های مرجع می‏پردازند. آن ها به طور خودکار، ارزش‏ها و عقاید را بدون ارزیابی آگاهانه قبول می‏ کنند و درونی می‏سازند. تحمل کمی برای مواجه شدن با موقعیت‏های جدید دارند (برزونسکی، ۱۹۹۰؛ برزونسکی و کینی[۹۲]، ۱۹۹۵). این افراد با تعارضات هویت روبرو هستند. آن ها بسیار دفاعی بوده و نیاز زیادی به ساختار دادن به زندگی دارند. این سبک با ویژگی‏هایی مانند، وظیفه شناسی، کمک‏خواهی، ناشکیبایی در برابر ابهام و عدم تمایل به بررسی اطلاعات ناهماهنگ با ارزش‏ها و باورها ارتباط دارد. این افراد بیشتر به تأیید اجتماعی و جامعه پذیری رفتارها توجه دارند و ملاک خود را تأیید افراد مهم و معتبر قرار می ‏دهند (برزونسکی، ۱۹۹۰).

۳- سبک هویت سردرگم- اجتنابی

افراد با سبک سردرگم- اجتنابی، اهمال‏کار هستند و تا حد ممکن سعی به تأخیر انداختن موقعیت‏های تعارض انگیز و تصمیم‏ گیری دارند. در مواقعی که امکان چنین تأخیری وجود نداشته باشد. در تصمیم‏ گیری، بیشتر به پیامدهای محیطی تکیه می‏ کنند (برزونسکی، ۱۹۹۰، ۲۰۰۳). این افراد مسائل و مشکلات شخصی‏شان را به تعویق می‏اندازند و تمایلی برای مواجه شدن با تعارضات ندارند. رفتار و تصمیم های آن‏ها تحت تأثیر موقعیت است. این نوع سبک با خودآگاهی، هوشیاری و راهبردهای تصمیم‏ گیری رابطه منفی دارد (برزونسکی، ۱۹۹۴).

۲-۲- پژوهش‏های پیشین:

۲-۲-۱- سبک های دلبستگی و صمیمیت:

میکولینسر و شاور (۲۰۰۵) با مرور پژوهش‏های پیشین ‌به این نتیجه رسیدند که افراد با سبک‏های دلبستگی متفاوت در رویداد‏های ارتباطی، هیجان‏های متفاوتی را تجربه می‏ کنند، به طوری که افراد دلبسته ایمن نسبت به افراد نا‏ایمن، نیم‏رخ هیجانی تمایز یافته و متنوع‏تری را نشان داده ‏اند. دیگر پژوهش‏ها نیز حاکی از آن است که افراد با توجه به سبک دلبستگی خود به هیجان‏های متفاوتی سوگیری دارند (ماگایی، هونزیکر، مسیاس و کلور[۹۳]، ۲۰۰۰؛ زیلبر، گلدستاین[۹۴] و میکولینسر، ۲۰۰۷) و هیجان‏های یکسان را به گونه‏ای متفاوت تجربه می‏ کنند، بر این اساس، پاسخ‏دهی و ابراز هیجانی افراد نیز بر حسب الگوی دلبستگی‏شان متفاوت است (روگنونی، گالاتی، کاستا، کرینی[۹۵]، ۲۰۰۸). مهارت های هیجانی که به عنوان توانایی تشخیص و ابراز هیجانات و همچنین توانایی همدلی با دیگران تعریف شده است (کوردوا، جی و وارن[۹۶]، ۲۰۰۵) باعث افزایش صمیمیت و احساس امنیت شده انتقادپذیری را در فرد افزایش می‏ دهد و در حفظ و تداوم یک ارتباط صمیمی موفق ضروری است (دان‏هام[۹۷]، ۲۰۰۸).

نتایج پژوهش میکولینسر و همکاران (۲۰۰۱؛ به نقل از خوشخرام و گلزاری، ۱۳۹۰) نشان می‏ دهد که افراد با دلبستگی ایمن، واکنش‏های عاطفی مثبتی نسبت به رویداد‏های خنثی دارند و افراد با دلبستگی ناایمن، واکنش‏ عاطفی منفی نسبت به رویدادهای خنثی نشان می ‏دهند.

ساسلو، دن‏لووسکی، آرولت و اهرمان[۹۸] (۲۰۱۰) بیان می‏ کنند که افراد با سبک دلبستگی اضطرابی به چهره‏های غمگین، گرایش بیشتری داشته در صورتی که این حالت در افرادی با سبک دلبستگی اجتنابی شدت کمتری دارد. سادیکج، ماسکوویتز و زورف[۹۹] (۲۰۱۱) نیز بیان می‏ کنند که بین رفتار مقبول شریک زندگی و عواطف منفی افراد رابطه معکوس وجود دارد که میزان عاطفه منفی در افراد با دلبستگی اضطرابی بالاتر است.

سیمپسون[۱۰۰] (۱۹۹۰) در پژوهش اثرات دلبستگی بر روابط، ۱۴۴ زن و شوهر را در یک بررسی طولی مورد پژوهش قرار داد و دریافت که دلبستگی ایمن نسبت به دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا، با احترام، تعهد و رضایتمندی بیشتر رابطه دارد و در افراد دارای دلبستگی ایمن، آشفتگی هیجانی کمتر است و آن‏ها و ارتباطات با کیفیت‏تری دارند.

کسیدی و شاور (۲۰۰۸) در توجیه رابطه‏ سبک دلبستگی و سلامت روان اشاره می‏ کنند که پیامد فرایند دلبستگی ایمن، ایجاد احساس ایمنی در فرد است و پیامد دلبستگی‏های ناایمن، ایجاد ترس و وحشت در فرد می‏ باشد.

بنابر نتایج پژوهش‏ها دلبستگی ایمن با ویژگی‏های ارتباطی مثبت شامل صمیمیت و خرسندی، دلبستگی اجتنابی با سطوح پایین‏تری از صمیمیت و تعهد، دلبستگی دوسوگرا با شور و هیجان و دل‏مشغولی ‌در مورد روابط توام با خرسندی کم، مرتبط است (فینی و نولر[۱۰۱]، ۱۹۹۰؛ به نقل از حیدری و اقبال، ۱۳۸۹).

بپیلاک، آریندل و لوتیجن[۱۰۲] (۲۰۰۵) در پژوهش خود بیان نمودند که تجربیات اولیه مراقبان بر کیفیت روابط بعدی (عاشقانه) افراد اثر می‏ گذارد. در این پژوهش نشان داده شد که که دلبستگی ایمن به طور مثبت و دلبستگی ناایمن به طور منفی با صمیمیت در رابطه عاشقانه کنونی ارتباط دارد. فرانت[۱۰۳] (۲۰۰۵) نیز یک ارتباط منفی بین کیفیت رابطه با مادر و مشکلات مرتبط با صمیمیت یافته است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ب.ظ ]




۱-۷-۱-۱-۳-گفتار سوم :طبقه بندی مجرمان بر اساس قوانین

۱-۷-۱-۱-۳-۱-مجرمین به عادت

تبیین مفهوم حقوقی و جرم شناسانه ی بزهکاران به عادت تفاوت این نوع بزهکاران را با سایر گونه‌های بزهکاران به درستی مشخص می‌کند . پژوهش های فراوان برای تبیین این مفهوم انجام شده‌اند . در برخی پژوهش ها ، محکومیت دوباره به ارتکاب جرم به منزله معیار حقوقی شناسایی این نوع بزهکاران معرفی شده است. بر اساس چنین نگرشی ، بزهکاری به عادت وضعیت افرادی است که با وجود داشتن پیشینه محکومیت کیفری ، دوباره مرتکب جرم یا شماری از جرم ها شده اند .

در پژوهش دیگر، تحمّل کیفرزندان به منزله معیارحقوقی شناسایی بزهکاران تلقی شده است. مطابق این معیار، بزهکار به عادت افرادی هستند که ،پیشینه تحمّل کیفر زندان را برای یک یا چند بار داشته باشند

قانونگذاران برای شناسایی مجرمین به عادت معمولاً ‌از معیارهای حقوقی مانند بازداشت موقّت ، محکومیت قطعی کیفر یا تحمّل حبس بهره می گیرند . قانونگذاری ایران نیز با وضع مقرّرات در زمینه تکرار جرم و نیز در قانون اقدامات تامینی و تربیتی سال ۱۳۳۹ ‌به این ایده در قالب تکرار جرم و شرایط شناسایی مجرمین به عادت توجّه ‌کرده‌است .

۱-۷-۱-۱-۳-۲-مجرمین خطرناک

از نظر جرم شناختی ، نخستین بار رافائل گاروفالو مفهوم حالت خطرناک را که قبلاً درروانپزشکی مطرح شده بود،وارد جرم شناسی نمود.حالت خطرناک دارای دوبعد« ظرفیت ‌و استعداد جنایی»یعنی وضعیتی که به واسطه اقتران عوامل جرم و جامعه پذیری می‌آید و«سازگاری اجتماعی » به معنای درجه انطباق و جامعه پذیری مجرم ، است. بدیهی است که پذیرش این مفهوم بالینی ، به عنوان معیار تعیین نوع و میزان واکنش کیفری و تحمیل این واکنش ها به صرف احراز وجود حالت خطرناک و بدون آن که فرد مرتکب جرم شده باشد ، با توجّه به سوء استفاده هایی که می‌توانست از آن صورت پذیرد ،با استقبال حقوق ‌دانان روبرو نشده و به جای آن مفهوم « مجرم خطرناک » را به کار گرفتند ؛ یعنی فردی که اوّلاً مجرم است و مرتکب جرم شده است.ثانیاًً ؛ بر مبنای برخی فاکتورهای حقوقی و بالینی دارای حالت خطرناک است. بر طبق ماده ی یک قانون اقدامات تامینی و تربیتی مصوب ۱۳۳۹ مجرمین خطرناک به مجرمینی اطلاق می شود که مرتکب تکرار جرم هستند و اقدامات تامینی و تربیتی در آنان بی اثر بوده است و به محض آزادی از زندان مجدداً دست به ارتکاب جرم می‌زنند . [۸]

۱-۷-۱-۱-۳-۳-مجرم احساساتی

معمولاً دچار اختلال روانی بوده و واکنش آنان در برخورد با امور مخالف میل باطنی خود، شدید بوده و قبل یا بعد از ارتکاب جرم،حالت هیجانی فوق العاده دارند و پس از ارتکاب جرم نیز خیلی زود از کرده خود پشیمان می‌شوند و اکثراً اقدام به خود کشی می‌کنند.

۱-۷-۱-۱-۳-۴-مجرم اتفاقی

این دسته فقط هنگامی که فرصت مناسبی پیدا کنند ، مرتکب جرم می‌شوند و سعی می‌کنند با کنترل کارهای پنهان خود،اعمالشان را از دیدگاه حقوقی و عمومی جامعه مخفی نگه دارند. این گونه افراد تحت شرایط و عوامل خاصی مرتکب جرم می‌شوند یعنی مجرمین این گروه بر اثر اجبار و یا کشش های درونی به طرف اعمال جنایت آمیز کشیده می‌شوند و بیشتر ارتکاب اعمالشان از بی ثباتی عاطفی آن ها ناشی می شود و اگر عوامل و انگیزه های ارتکاب برایشان باقی بماند ممکن است به ارتکاب جرائم دیگر و حتی شدیدتر نیز مبادرت ورزند .

۱-۷-۱-۱-۳-۵-مجرم حرفه ای

مجرمین خطرناک کسانی هستند که بر اثرتکراراعمال خشونت آمیز، در ارتکاب جرم بیشتر پا بر جا هستند و آن چه که انجام می‌دهند به عنوان عمل خلاف فرهنگ و ضد اجتماعی است ولی برای خودشان به عنوان فرهنگ جنایی پذیرفته شده است.[۹]

۱-۷-۱-۲-مبحث دوم: حالت خطرناک و نظریه های مربوط به آن

در این مبحث به بررسی خالت خطرناک و نظریه ها و ارکان این موضوع می پردازیم .

۱-۷-۱-۲-۱-گفتار اول:مبانی نظری ،ا رکان و انواع حالت خطرناک

حالت خطرناک اگر چه در ابتدا به عنوان جایگزینی برای تقصیر در حقوق کیفری و به عنوان اعتراض به نحوه تعیین مجازات بر اساس ملاحظات صرفاً اخلاقی مطرح شد ، ولی در طول زمان را زیر سؤال برد؛ زیرا که از منظر مکتب تحققی، اعتقاد به جرم- تقصیر- مجازات معادله کیفری آزادی اراده، در همه موارد پذیرفته نیست. رویکرد کلاسیک ضمن تأکید بر آزادی اراده، صر فا به خصیصه سزادهی کیفر معتقد بود، و کیفر را تنها یک پاسخ اتوماتیک به جرم می‌دانست و توجهی به آثار آن نداشت. در مقابل مکتب کلاسیک، گاروفالو پیشنهاد می‌کند که یک معیار جدید ارائه شود تا هم مجرمیت در آن حفظ شود و هم شخصیت مرتکب لحاظ شود؛ و در همین راستا مفهوم حالت خطرناک را پیشنهاد می‌کند. (جرم‌شناسان بالینی معتقدند که مفهوم حالت خطرناک مورد نظرگاروفالو، در حقیقت یک اقتباس از مفهوم هشداربوده است و این دو مترادف هستند). ‌به این ترتیب مکتب تحققی دو پیشنهاد ارائه می‌دهد:[۱۰]

۱-به جای مسئولیت اخلاقی مسئولیت اجتماعی داشته باشیم (پیشنهاد فرّی)[۱۱]

۲-با تعدیل حس انتقام جویی –که با مجازات ارضاء می شود – به دنبال کارایی مجازات باشیم.[۱۲]

اینگونه بود که به تدریج، از اوائل قرن ۲۰ میلادی اصطلاح حالت خطرناک وارد حقوق کیفری وقانون آئین دادرسی کیفری شده و در نتیجه آن، تشکیل پرونده شخصیت در دادرسی ها الزامی می شودو قانون قاضی را موظف می‌کند که از روانپزشک قانونی استفاده کرده و نظر او را راجع به حال خطرناک بزهکار جویا شود. حالت خطرناک در یک تعریف ساده عبارت است از میزان درجه احتمال ارتکاب جرم توسط یک فرد؛ یا درجه بالای خطرناک ارتکاب جرم؛ یا حالتی که گویای ارتکاب جرم در زمان نزدیک است. این توصیف کلی است و باید عناصر تشکیل دهنده آن در جرمشناسی و حقوق کیفری مورد بررسی قرار گیرد.[۱۳]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ب.ظ ]




۱)حق حبس در حقوق مستمر به طور کامل اجرا نمی شود. مثلا در عقد اجاره، با وجود تدریجی بودن منافع، اجاره بها باید کامل و فوری پرداخته شود. (بند ۳ ماده ۴۹۰ ق. م)

۲) دیگر اینکه در عقود مستمر بطلان عقد ناظر به آینده است (مواد ۴۸۳ و ۴۹۶ و ۴۹۷ ق. م) در صورتی که در عقود فوری بطلان عقد از زمان تشکیل آن است یا به تعبیر دقیق تر بطلان عقد کاشف از آن است که عقدی تشکیل نشده است.

۳) ممکن است تغییر اوضاع و احوال و وقوع حادثه غیر قابل پیش‌بینی و پیشگیری عقود مستمر را بی فایده کند و مسأله تعدیل را پیش بیاورد در صورتی که در عقود آنی مسأله مواجه شدن عقد با حوادث پیش‌بینی نشده مطرح نمی شود.[۲۲۲]

۴) در عقود مستمر، عامل زمان، در سقوط دین اثر مستقیم دارد و پیش از گذشتن آن نمی توان ادعا کرد که آثار عقد پایان پذیرفته یا مدیون به التزام خود عمل ‌کرده‌است. ولی در عقود فوری، موعد اجرای تعهد جنبه تبعی دارد و اثر عقد با اجرای تعهد پایان می پذیرد.[۲۲۳]

با وجودی که قرارداد میزبانی مضبوط به وقت است و موقت محسوب می شود ،عقدی مستمر است. چراکه اجرای تعهدات در طول زمان معین و مشخصی موضوع قرارداد است که این مدت ممکن است از یک تا ده سال در قرارداد ذکر شود. از این گذشته کاربر قبل از پایان مدت قرارداد می‌تواند درخواست خود مبنی بر تمدید قرارداد را از طریق کنترل پنل خود به شرکت ارسال و وجه آن را واریز نماید. این امکان تمدید قرارداد ،هر چند به درازا کشد ،منافاتی با موقت بودن آن ندارد. آنچه در یک قرارداد میزبانی وب بسیار حائز اهمیت است در دسترس بودن وب سایت کاربر در تمام آنات طول قرارداد است و همین موضوع است که یک شرکت میزبانی را معتبر می‌سازد. یعنی استمرار در انجام تعهدات تا پایان مدت قرارداد هدف اصلی و قصد مشترک طرفین است. با این وجود مستمر بودن این قرارداد باعث می شود که در صورت بروز حوادث پیش‌بینی نشده و تغییر در شرایط قراردادی هدف کاربر حاصل نشود چرا که این وضع قرارداد را بی فایده می‌کند.

از طرفی درج شرط عدم مسئولیت در قرارداد نمونه توسط شرکت میزبان ،تعدیل قرارداد را غیر ممکن می‌سازد. یعنی اگر مدت قرارداد یک سال باشد و برای مدت قابل ملاحظه ای وب سایت مشتری ،به دلیل بروز یکی از حوادثی که در قرارداد مصداق فورس ماژور تعیین شده است ،از دسترس کاربرانش خارج شود ،شرکت میزبان هیچ مسئولیتی در قبال برگرداندن مبالغ دریافتی یا احتساب زمان معادلی به جای زمانی که وب سایت مشتری در دسترس نبوده است ،ندارد. امروزه این مسئله دغدغه رایج اکثر کاربران است وبسیار اتفاق می افتد که در هنگام مراجعه به سایت با خطاهای گوناگونی روبرو شوند. ‌بنابرین‏ پیشنهاد می شود قانون‌گذار با تصویب مقرره ای در جهت حمایت از مصرف کنندگان ،درج شرط عدم مسئولیت را در مواردی بی اعتبار بداند. مثلا در صورتی که زمان در دسترس نبودن وب سایت ،نسبت به کل مدت قرارداد از مقدار مشخصی بیشتر شود.

گفتار ششم: تجاری بودن قرارداد

طبق “بند۳ ماده ۲ ق.ت.”: «هر قسم عملیات دلالی … و همچنین تصدی به هر نوع تأسیساتی که برای انجام بعضی امور ایجاد می شود از قبیل تسهیل معاملات ملکی یا پیدا کردن خدمه و تهیه و رساندن ملزومات و غیره» از گروه معاملات تجاری اند. برای مثال بنگاه های مسافرتی و تبلیغاتی از جمله این بنگاه های تجاری محسوب می‌شوند و معاملات آن ها نیز تجاری است. از این ماده چنین بر می‌آید که تصدی هر نوع مؤسسه و تأسیسات برای ارائه خدمات حتی به صورت واسطه ،تجاری است و بنگاه مذبور به عنوان شخصی حقوقی ،تاجر محسوب می شود. از طرفی طبق ماده” ۳ق.ت.” هر نوع معامله ای که تاجر به اعتبار تاجر بودن به انجام برساند تجارتی است. ‌بنابرین‏ قرارداد ارائه خدمات کلاً و قرارداد میزبانی وب نوعاً عنوان تجاری به خود می‌گیرد. البته مفهوم قرارداد تجاری در نظام حقوقی داخلی با رویکرد حقوق بین‌الملل تفاوت دارد. دکتر اسکینی در این باره می‌گوید: دو نظام حقوقی در تعریف قرارداد تجاری با یکدیگر فرق دارند. در نظام حقوقی داخلی کشورهایی که از نظام حقوقی کشور فرانسه اقتباس کرده‌اند ،قرارداد تجاری را از قرارداد مدنی تفکیک می‌کنند ، اما در سطح نظام بین‌المللی چنین تفکیکی وجود ندارد. به عبارت دیگر چه در کشور ایران چه در کشور فرانسه و چه در کشورهای دیگر در سطح بین‌المللی تفکیک بین قرارداد مدنی و قرارداد تجاری وجود ندارد ،بلکه قرارداد تجاری بین‌المللی به قراردادهایی گفته می‌شود که بین تجار بین‌المللی صورت می‌گیرد و تاجر بین‌المللی هم عمدتاً یک شخص حرفه‌ای است که به مبادلات اقتصادی می‌پردازد این حقوقدان ادامه می‌دهد : حال ممکن است که این مبادلات به معنی حقوقی ما یعنی با توجه به ماده”۲ ق.ت.” ایران، تجاری باشد یا نباشد؛ ولی این صفت تجاری برای معاملات حرفه‌ای بین‌المللی چه مدنی باشد و چه تجاری ،به کار گرفته می‌شود. لفظ حقوق تجارت بین‌الملل نیز در این زمینه به کار گرفته می‌شود ،اگرچه معاملاتی که در حوزه این حقوق مورد مطالعه قرار می‌گیرد ،الزاماً به مفهوم حقوق داخلی ما، تجاری نباشد[۲۲۴].

در یک نگاه ‌بسیار کلی، زمانی که تجارت از طریق ارتباطات الکترونیکی انجام می شود تجارت الکترونیکی محقق می شود. به عبارت دیگر هر نوع فعالیت تجاری که در آن از کامپیوتر و فناوری دیجیتالی استفاده می شود، اعم از اینکه فناوری دیجیتالی ،طرفین را به یکدیگر مرتبط کند یا باعث شود طرفین نسبت به انعقاد قرارداد مبادرت نمایند ،خواه این تجارت بین خود تجار(B2B) یا بین تجار و مصرف کنندگان (B2C) و یا بین تجار و دستگاه های دولتی(B2A) واقع شود ،تجارت الکترونیکی صورت پذیرفته است. البته اینکه استفاده و دخالت کامپیوتر و فناوری دیجیتالی در تجارت باید چه اندازه باشد تا تجارت الکترونیکی محقق گردد، محل اختلاف است.[۲۲۵]

گفتار هفتم: بین‌المللی بودن قرارداد در موارد مشخص

تجارت الکترونیکی ماهیتاً جهانی و بین‌المللی است. هر چند تجارت الکترونیکی ممکن است داخل مرزهای یک کشور انجام شود، ولی چون اینترنت شبکه جهانی است، تجارتی که از طریق اینترنت واقع می شود اصولاً فراملی تلقی می شود. بخشی از مسائل حقوقی تجارت الکترونیکی متأثر از این واقعیت است که تجارت الکترونیکی دارای ماهیت جهان شمولی و فراملی است. بخش دیگری از مسائل حقوقی تجارت الکترونیکی، مرتبط با ماهیت دیجیتالی و مجازی داده های الکترونیکی است.[۲۲۶]

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 12:32:00 ب.ظ ]