کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل




جستجو


 



«او در ۲ اسفند ۱۲۹۹ به یکی از افسران انگلیسی گفت که در حال پیشروی به سوی پایتخت و استقرار حکومتی است که بیش از دل مشغولی به مجلس، مشروطه و قانون اساسی و موضوع های بی ربطی از این قبیل قدری به نظم و ترتیب خانه خود بپردازد» (فوران، ۱۳۸۶: ۳۰۲)
و این نقل قول تا حدودی هماهنگی رضاخان را با گفتمان تازه شکل گرفته در نزد روشنفکران نشان می دهد. یرواند آبراهامیان هم در مورد رضاشاه و علایق ناسیونالیسی او می نویسد:
«وی خواهان ایرانی بود که از یک سو دور از نفوذ روحانیون و نیروهای مذهبی، دسیسه های خارجی، شورش های قبیله ای و اختلافات قومی و از سوی دیگر دارای نهادهای آموزشی غربی، زنان غربی مآب فعال در بیرون از خانه و ساختار اقتصادی نوین دارای کارخانه های دولتی، شبکه‌های ارتباطی، بانکهای سرمایه گذاری و فروشگاه های بزرگ باشد. هدف درازمدت وی ایجاد جامعه ای شبه غربی بود…. ابزارهایش برای رسیدن به این هدف، غیردینی سازی، مبارزه با قبیله گرایی، ملی گرایی، توسعه آموزشی و سرمایه دولتی بود.» (آبراهامیان، ۱۳۸۷: ۱۷۹)

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

به هر حال تجدد خواهی وجه مشترک ناسیونالیسم لیبرال عصر مشروطه و ناسیونالیسم تجدد خواه عصر رضاشاه است. اما ویژگی بارز ناسیونالیسم تجدد خواه عصر رضاشاه این است که بر «تجدد آمرانه» تأکید دارد. و پیش فرض اساسی گفتمان تجدد آمرانه که برآمده از هرج و مرج های پس از مشروطه بود این است که تودۀ مردم اهمیت ترقی و پیشرفت را درک نمی کنند و شیوه های رسیدن به آن را نمی شناسند، لذا ضروری است نخبگان ترقی خواه، آنان را در مسیر تجدد و پیشرفت هدایت کنند و در این فرایند هرکجا که اهداف و برنامه های ترقی خواهانه دولت و نخبگان سیاسی با خواست و ارادۀ مردم مغایرت داشته باشد. کاربرد زور و اجبار برای پیشبرد این اهداف و برنامه ها مشروعیت پیدا می کند. عصاره و چکیدۀ این دیدگاه فوق به خوبی در این عبارت بیان شده است: «برای مردم و به رغم مردم»
و در اینجا یکی از تفاوت های اساسی گفتمان ناسیونالیسم در دورۀ مشروطه و گفتمان ناسیونالیسم عصر رضاشاه نمایان می شود. ناسیونالیست های لیبرال عصر مشروطیت، ترقی و تجدد را در سایه آگاهی و آزادی و حکومت قانون جستجو می کردند، در حالی که ناسیونالیست های تجدد خواه، با تأکید بر قدرت دولت خواهان اصلاحات از بالا بودند.
«ناسیونالیسم تجددخواه که برپایه بینشی پوزیتیویستی، اقتدار گرا و اراده گرا شکل گرفته بود… مشارکت سیاسی مردم در امر نوسازی را به آینده ای نامعلوم که جهل و واپس ماندگی از جامعه رخت بر بسته باشد موکول می کرد (انتخابی، ۱۳۷۱: ۲۶)
ما در این رساله در پی آن هستیم که با به کارگیری نظریه گفتمان روند شکل گیری گفتمان ناسیونالیسم در ایران را در یک برهه ۴۰ ساله (۱۳۲۰- ۱۲۸۰) مورد بررسی و کنکاش قرار دهیم.
فصل اول
کلیات
بیان مسئله
«ناسیونالیسم» اشتقاقی است از لفظ (Nation) که در فرهنگ اجتماعی اروپا قدمت دیرپائی دارد. لفظ «ناسیون» Nation از ریشه‌ی لاتین ناسیو (Nasci) به معنای زاده شدن،‌ از حدود قرن ۱۳ میلادی معمول بوده است. و به گروهی از مردم که زادگاه یکسانی داشته‌اند اطلاق می‌گردیده است. پیش از تحولات قرون اخیر از واژه (Nation) نسل یا گروه نژادی از مردم مراد می‌شد و این لفظ اهمیت سیاسی نداشت؛ اما در قرن ۱۶(Nation) به یک واحد سیاسی متداول اطلاق شد و کاربرد اصطلاحاتی آن از اواخر قرن ۱۸ میلادی آغاز گردید. اصطلاح «ناسیونالیسم»[۱] اولین بار در سال ۱۷۸۹ توسط آگوستین باروئل،[۲] کشیش ضدانقلاب فرانسوی استعمال شد و از این زمان به تدریج ناسیونالیسم تا اواسط قرن ۱۹ به شکل جنبش و دکترین سیاسی درآمد، پس بدین ترتیب مفهوم اصطلاحی ملت[۳] و ملت‌گرائی[۴] را باید اساساً مولود انقلاب فرانسه دانست. (آصف، ۱۳۸۴: ۷۴)
برای اینکه بحث ما در مورد شرایط و علل شکل‌گیری ناسیونالیسم روشن‌تر گردد به نظر می‌رسد باید مروری کوتاه بر شرایط سیاسی – اجتماعی و تاریخی پیش از شکل‌گیری این مفهوم در غرب داشته باشیم.
بدین منظور قابل ذکر است که در پایان قرون وسطی و به دلایل گوناگون سیاسی و اجتماعی متعدد که از حوصله‌ی این بحث خارج است، نظام فئودالیسم از هم پاشید و ما شاهد تکوین نوع جدیدی از دولت هستیم که در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی و جامعه‌شناسی تاریخی به دولت‌های مطلقه معروف هستند. در عصر پیش از دولت‌های مطلقه، شیوه معمول در اداره اجتماعات و جوامع انسانی در اروپا به سبک دولت –شهری، امپراطوری و شاهزاده‌نشینی با حاکمیت بارون‌های فئودال بود و ساکنان قلمروهای سیاسی به مثابه «تبعه» و «رعایای» حاکم یا سلسله حکام محسوب می‌شدند و هویت سیاسی آنان در قالب وفاداری به حکّام شکل می‌گرفت. با پیدایش دولت‌های مطلقه، قدرت سیاسی رو به تمرکز نهاد، و برخلاف دولت‌های ضعیف و نیم بند قرون وسطی، دولت مطلقه ابزارهای اداری و نظامی لازم را برای ایجاد همگرائی و یکپارچگی سیاسی در اختیار گرفتند و با سلب قدرت از گروه ها و طبقات گوناگون، قدرت سیاسی را در دست پادشاه متمرکز کردند. باید گفت که دولت‌های مطلقه با ایجاد تمرکز و یکپارچگی سیاسی در جامعه، نخستین گام‌ها را در شکل‌گیری هویت ملّی برداشتند. با وقوع انقلاب فرانسه، تحولی بنیادین در کیفیت برداشت مردم از نوع رابطه و نسبت‌شان با هیأت حاکمه‌ی خود، ایجاد شد، در انقلاب فرانسه مردم دریافتند که هویت سیاسی آنها می‌تواند در حس هویت ملی و وطن‌دوستی متجلی گردد و رابطه‌ی تبعیت و فرمان‌بری مطلق از حکام به رابطه‌ی شهروندانی ذی‌حق هرچند در نظر مبدل شود.
با این انقلاب ایده ناسیونالیسم و ملت‌گرائی در فرانسه زاده شد و با لشگرکشی‌های ناپلئون به سراسر اروپا صادر شد، اشغال بخش اعظمی از اروپا توسط ناپلئون، باعث شد که برای نخستین بار در سرزمین‌های اشغال شده یک حسّ آگاهی از هویت ملّی بوجود بیاید (هیوود، ۱۳۸۷: ۲۷۰) و این موج آگاهی از هویت ملی در قرن ۱۹ باعث ایجاد تغییرات عظیمی در نقشه‌ی اروپا گردید و ما ادامه این روند را هم در طول سالهای وقوع جنگ جهانی اول و هم در سالهای بین دو جنگ جهانی (که در رژیم‌های فاشیستی و نازیستی تبلور یافت) و هم در طول سالهای پس از جنگ شاهد هستیم. در سالهای پس از جنگ جهانی دوم و در اکثر کشورهای مستعمره شاهد بروز نوعی ناسیونالیسم استقلال‌طلب هستیم که این ناسیونالیسم استقلال طلب به عنوان ابزاری در دست رهبران کشورهای مستعمره جهت دست‌یابی به استقلال سیاسی کشورهایشان به کار رفت و در دهه‌ های اخیر هم علی‌رغم نظر برخی از اندیشمندان مبنی بر کاهش اهمیت ناسیونالیسم به عنوان یک آئین و دکترین سیاسی، هم‌چنان شاهد اهمیت سیاسی ناسیونالیسم به عنوان یک آموزه در حیات ملتها هستیم و تحولات بعد از فروپاشی شوروی در شرق اروپا و بالکان می‌تواند به عنوان شاهدی بر این ادعای ما باشد.
در کشور ما ایران نیز در قرن ۱۹ و به خصوص در نیمه دوم این قرن ما شاهد ظهور گفتمان ناسیونالیستی در عرصه‌ی اندیشه‌ و عمل هستیم و این گفتمان چه در دوره پیشا مشروطه و چه در عصر مشروطیت و چه در دوران حکومت پهلوی اول برجستگی خاصی دارد.
- مسئله‌ای که ما در اینجا به دنبال تصریح و تبیین آن هستیم این است که: چه عواملی باعث شکل‌گیری این گفتمان (گفتمان ناسیونالیستی) در عصر مشروطه، و هم چنین به نحوی بارزتر در ایران عصر پهلوی اول شد؟
اهداف پژوهش
هدف اصلی و اولیه‌ی ما در این پژوهش، آگاهی از دلایل شکل‌گیری گفتمان ناسیونالیستی در ایران معاصر است. و با توجه به اینکه جریان ملی‌گرائی و ناسیونالیسم در ایران، چه در عصر مشروطیت و چه در عصر رضا‌شاه و هم‌چنین در دوران ملی شدن صنعت نفت و به خصوص در رژیم برآمده از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مورد توجه است. و اینکه این گفتمان‌ در سالهای بعد از کودتای ۲۸ مرداد هم مورد تأکید اپوزیسیون سیاسی است (جبهه‌ی ملی و نهضت آزادی) و هم مورد تأکید رژیم محمدرضا پهلوی (ناسیونالیسم مثبت در عرصه‌ی سیاست خارجی و بحث باستان‌گرائی ناسیونالیستی در عرصه‌ی داخلی) است.
ما بر آن شدیم تا چگونگی شکل‌گیری این گفتمان را که در طول تاریخ معاصر ایران دارای اهمیت بوده است را در ابتدای امر بررسی کنیم. و بنگیریم که به چه دلیل یا دلایلی این گفتمان در بادی امر شکل گرفت؟ و با شناخت زمینه‌ها و علل شکل‌گیری این پدیده، به شناخت بهتری از این گفتمان در طول تحولات سیاسی اجتماعی ایران معاصر دست پیدا کنیم.
اهمیت و ضرورت پژوهش
با توجه به اینکه ناسیونالیسم یکی از مهم‌ترین پدیده‌های سیاسی است که بر تحولات سیاسی – اجتماعی ایران اثر گذاشته است و در طول سیر تاریخ معاصر ایران و به‌ خصوص از مشروطه به بعد ما شاهد ظهور اندیشه و عمل ناسیونالیستی در قالب‌های متفاوت در جامعه‌ی ایران هستیم و هم‌چنین مبحثی که تحت عنوان رابطه‌ی دین و ملیت مطرح می‌شود، باعث شد تا نگارنده به این فکر بیفتد و تأمل کند که به راستی چه شد که این اندیشه از غرب به ایران وارد شد؟ (البته در وجه مدرن آن) و در بستر متفاوتی از آنجا و به شکلی متفاوت به عرصه‌ی نظر و عمل وارد شد و هم چنین با توجه به این امر که در منابع فارسی به این مسئله به نحوی درخور پرداخته نشده است، برآن شدیم تا به شکلی مستدل به این امر بپردازیم که علل و عوامل شکل‌گیری این گفتمان در برهه‌ی مورد نظر ما چه بوده است تا بدین وسیله بتوانیم عملکرد این پدیده سیاسی را در ایران در برهه‌های متفاوت تاریخی، مورد ارزیابی قرار دهیم.
سوابق یا پیشینه‌ موضوع
حقیقت این است که در مورد شکل‌گیری ناسیونالیسم در ایران و اینکه چه علل و عواملی باعث شکل‌گیری این گفتمان در بستری متفاوت از غرب شد منابع اندکی وجود دارد یکی از مهم‌ترین آثاری که راجع به مبحث ناسیونالیسم در ایران نگاشته شده است کتابی با همین عنوان، اثر ریچارد کاتم پژوهشگر آمریکائی است کاتم در این کتاب، تحولات سیاسی ایران معاصر از دوران مشروطیت و قبل از آن را تا سالهای اولیه‌ی دهه ۴۰ بررسی می‌کند و دست آخر نیز در حین وقوع انقلاب اسلامی و به طور شتابزده،‌ فصلی با عنوان «پانزده سال بعد» به این کتاب می‌افزاید. او این تحولات را در این برهه‌ی زمانی در قالب ناسیونالیسم و تأکید بر ملت‌گرائی در ایران مورد بررسی قرار می‌دهد. اما در کتاب کاتم به خوبی تشریح نمی‌شود که چه شد که در ایران گفتمانی به نام ناسیونالیسم شکل گرفت هم چنین در این اثر هیچ اشاره‌ای به اندیشه‌ها و افکار ناسیونالیستی در ایران نشده است.
از جمله آثار دیگری که در مورد ناسیونالیسم در ایران نوشته شده است کتابی تحت عنوان «مصدق، نفت و ناسیونالیسم ایرانی» است. این کتاب شامل مجموعه مقالاتی است که در سمیناری در مرکز مطالعات خاورمیانه‌ی دانشگاه تگزاس راجع به بحران ملی شدن صنعت نفت در ایران ارائه شده است.
مقالات این مجموعه، عمدتاً از زاویه‌ی نفت به مبحث ناسیونالیسم در ایران پرداخته است. به دو دلیل این اثر محتوی متفاوت با کار ما دارد. اول اینکه: در مقطعی کوتاه ناسیونالیسم ایرانی را در ارتباط با بحث نفت مورد بررسی قرار می‌دهد و دوم اینکه: این مقطع با مقطع مورد بحث ما متفاوت است. هم‌چنین در این کتاب نیز مثل کتاب کاتم به پیدائی و شکل‌گیری ناسیونالیسم در ایران پرداخته نشده است.
رضا داوری اردکانی نیز دارای دو کتاب در زمینه‌ی ناسیونالیسم است که عبارتند از «ناسیونالیسم و انقلاب» و «ناسیونالیسم و حاکمیت ملی». داوری در این دو کتاب کمتر به مبحث تکوین ناسیونالیسم در ایران پرداخته است و بیشتر بحث‌های او، بحث‌هایی تاریخی و تئوریک در مورد خود پدیده ناسیونالیسم هستند.
حمید بهزادی هم در کتاب «ناسیونالیسم: تحلیلی تئوریک و عملی از آثار سیاسی و اجتماعی ناسیونالیسم در صحنه‌ی بین‌المللی با توجه به وضع کنونی ایران» به ارائه بحث‌هائی در خصوص ناسیونالیسم در ایران پرداخته است. اما این اثر نیز بیشتر بعدی تئوریک دارد و مطالب مربوط به ناسیونالیسم در ایران و شکل‌گیری آن به نحوی در حاشیه قرار گرفته‌اند.
داریوش قمری نیز در کتابی با عنوان «تحول ناسیونالیسم در ایران» به بررسی ناسیونالیسم در دوره ملی شدن صنعت نفت می‌پردازد که این کتاب هم برهه‌ی تحقیقی‌اش، برهه‌ای متفاوت از زمان مورد تحقیق ماست.
سوسن سیاووشی هم در کتابی تحت عنوان «لیبرال ناسیونالیسم در ایران» به بررسی ناسیونالیسم لیبرال. در عصر مصدق تا انقلاب اسلامی می‌پردازد، که آن هم با دوره مد نظر ما در این تحقیق متفاوت است.
مسعود انصاری هم کتابی در مورد ناسیونالیسم دارد که بیشتر در مورد ناسیونالیسم و مبارزات ضد استعماری در قاره آفریقاست. در این کتاب و در مباحث اولیه مولف به روند شکل‌گیری و سیر تکوین ناسیونالیسم در غرب می‌پردازد ولی همانطور که گفته شد مطالب بعدی کتاب در مورد ناسیونالیسم در آفریقاست و کتاب حاوی مباحثی در مورد ایران نیست.
فریدون آدمیت هم در آثار خود که بیشتر در مورد انقلاب مشروطه هستند گهگاه اشاراتی به ناسیونالیسم دوران مشروطه دارد، اما آثار او نیز دو تفاوت عمده با تحقیق ما دارند اول اینکه فاقد زمینه‌ای نظری هستند و تا حدودی به توصیفاتی در مورد ناسیونالیسم می‌پردازد و دیگر اینکه در این آثار بررسی کاملی از شکل‌گیری این پدیده در ایران قرن ۱۹ صورت نمی‌گیرد. در کتابهای دیگری نیز می‌توان اشاراتی پیرامون ناسیونالیسم ایرانی یافت کتابهایی مثل «ایران بین دو انقلاب» به قلم یرواند آبراهامیان و کتاب «اقتصاد سیاسی ایران» به قلم محمدعلی همایون کاتوزیان و هم چنین کتاب «مقاومت شکننده» اثر جان فوران که در هر سه کتاب همانطور که گفته شد، اشاراتی به ناسیونالیسم ایرانی شده به تفصیل به این بحث پرداخته نشده است. و هم‌چنین در این کتابها تحلیلی از چگونگی شکل‌گیری ناسیونالیسم در ایران به طور مشخص وجود ندارد و تکوین ناسیونالیسم در ایران در این کتاب‌ها، در حاشیه قرار دارد.
همان طور که در بالا ذکر آن رفت، در اکثر کتابهای فوق علل شکل‌گیری ناسیونالیسم در ایران وجه برجسته‌ای ندارد و همین امر نویسنده این سطور را راغب کرد که در این تحقیق و تا حد توان، به علل شکل‌گیری این گفتمان در ایران بپردازد.
مبانی و چارچوب نظری
در این تحقیق، ما از نظریه‌ی گفتمان، و آن هم جنبه‌ای از این نظریه که بیشتر از سایر نظریه‌های گفتمان،‌ به مبحث اجتماع و سیاست می‌پردازد به عنوان چارچوب نظری استفاده می‌کنیم. چارچوب نظری انتخاب شده برای پژوهش حاضر، نظریه گفتمان لاکلاوموف است. قابل ذکر است که در سال‌های اخیر نظریه‌ی گفتمان در حوزه‌های مختلف علوم انسانی کاربرد وسیعی یافته است.
شاید بتوان مهم‌ترین دلیل رشد این نظریه‌ را نارضایتی از پوزیتیویسم به خصوص در رشته‌هائی چون علوم سیاسی و جامعه‌شناسی دانست. رشد این نظریه هم چنین تحت تأثیر چرخش زبانی در دهه ۱۹۷۰ و نظریه‌های هرمنویتک، نظریه‌ی انتقادی و پسا ساختارگرائی در دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، شدت بیشتری گرفت. در گرایش‌های مختلف علوم انسانی، تفسیرهای مختلفی از نظریه‌ی گفتمان وجود دارد و در حوزه علوم سیاسی، لاکلاوموف مهم‌ترین نظریه‌ی گفتمانی را ارائه کرده‌اند ما در این پژوهش نظریه‌ی این دو اندیشمند را به عنوان چارچوب نظری برگزیده‌ایم و شرح و تفصیل این نظریه به عنوان چارچوب نظری پژوهش ما، در قسمت مباحث نظری تحقیق به طور مفصل آورده خواهد شد.
مفروضات
مفروض اصلی و اساسی ما در این پژوهش این است که: اصطلاح ناسیونالیسم و نه آگاهی ملی و احساسات مشترک نسبت به ایران، از مفاهیم متجددانه‌ی قرون جدید است.
اما با این حال نمی‌توان ریشه‌ها و رگه‌های تاریخی مشترک در شکل‌گیری این اصطلاح را نیز نادیده گرفت. ناسیونالیسم در غرب در راستا و در ارتباط با تحولات و تصورات چندی در زمینه‌های عینی و ذهنی در عرصه‌ی اجتماع شکل گرفت، اما در ایران ناسیونالیسم از آن اندیشه‌ی تجدد و ملزومات عینی و ذهنی آن بدور بود و علیرغم بهره‌گیری از پیشینه‌های تاریخی، بیشتر تحت تأثیر تحولات جهانی و شیوع ناسیونالیسم به دیگر کشورهای خارج از اروپا شکل گرفت.
به طور کلی باید گفت که بستر اولیه‌ی شکل‌گیری ناسیونالیسم در غرب، با بستر آن در ایران متفاوت بود هم‌چنین قابل ذکر است که در کشوری مثل ایران از قرن‌ها قبل آگاهی ملی وجود داشته است. اما اهمیت ناسیونالیسم به عنوان عامل تأثیرگذار در گرایش‌ها و رفتار سیاسی ایرانیان، عمدتاً به سده بیستم محدود می‌شود.
درست است که ما حتی قبل از اولین برخوردهای ایرانیان با دنیای متجدد غربی هم شاهد احاس تعلق به ایران هستیم ولی این پدیده دارای نیرو و توان کمتری نسبت به دوره و برهه‌ی زمانی بعد از آن (ایران پس از برخورد با دنیای متجدد) است. ما در این زمینه با ریچارد کاتم نویسنده آمریکائی «ناسیونالیسم در ایران» هم عقیده‌ایم که در ایران از قرن ها پیش آگاهی ملی وجود داشته است. اما اهمیت ناسیونالیسم به عنوان عامل اولیه تعیین کننده گرایش‌ها و رفتار سیاسی ایرانیان و همانطور که در تعریف مورد نظر ما نیز در این رساله خواهد آمد، به عنوان جنبشی ایدئولوژیک، محدود به قرون جدید و بعد از برخورد ایرانیان با مقوله‌ی تجدد است.
سؤال‌های پژوهش
سؤال اصلی
- سوال اصلی تحقیق حاضر را می‌توان به صورت زیر ذکر کرد:
- چه عواملی باعث شکل‌گیری گفتمان ناسیونالیستی در ایران، در برهه‌ی زمانی (۱۳۲۰-۱۲۸۰) گردید؟
- سؤالات زیر را نیز می‌توان به عنوان سؤال‌های فرعی تحقیق حاضر در نظر گرفت:
۱) تکوین ناسیونالیسم در غرب در چه بستر تاریخی، سیاسی، اجتماعی صورت گرفته است؟
۲) گفتمان ناسیونالیستی در منازعه‌های گفتمانی عصر مشروطه دارای چه جایگاهی بوده است؟
۳) چگونه بی‌قراری‌های گفتمانی حاصل از مشروطیت به ایجاد گفتمانی نو در ایران انجامید؟
۴) گفتمان ناسیونالیسم، در عصر رضاشاه و در دوران گفتمان پهلویسم دارای چه جایگاهی بوده است؟
فرضیات تحقیق
فرضیه‌ی اصلی
فرضیه اصلی تحقیق این است که:
گفتمان ناسیونالیستی (به عنوان مفهومی جدید) از اواخر قرن ۱۹ و در اثر رویاروئی ایرانیان با دنیای متجدد، در ایران شکل گرفت و همین گفتمان بعد از بی‌قراری‌ها و منازعات گفتمانی دوره مشروطه، به عنوان یکی از عناصر گفتمان پهلویسم صورت‌بندی شد.
فرضیات فرعی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1400-09-29] [ 05:40:00 ق.ظ ]




۱- برنامه‌های کودک محور
این برنامه‌ها با برنامه‌های تحریک آموزش کودک شروع می‌شود و به مرور خدمات توان بخشی ودرمانی، مراقبت‌های بهداشتی، فیزیوتراپی، کاردرمانی، زبان و گفتار درمانی به آن اضافه می‌شود.
۲- برنامه‌های خانواده محور
برنامه‌های خانواده محور شامل آموزش خانواده و مشاوره با والدین است (میرخان،۱۳۹۲).
کودکان و دانش آموزان معلول جسمی ـ حرکتی
ناتوانی های جسمانی می توانند بر توانایی حرکت فرد، استفاده کارآمد از دست ها و پاها ، بلعیدن غذا و تنفس اثر بگذارد. همچنین این نوع ناتوانی ها می توانند بر شناخت ، گفتار ، زبان ، بینایی، شنوایی و کنترل روده تاثیر گذارد. بنابراین هـرقـدر اطلاعـات ما به عنوان معلم، والدین و برنامه ریزان در خصوص معلولین جسمی ـ حرکتی بیشتر باشد، توانایی بیشتری برای بهره گیری از خدمات پزشـکی، آمـوزشی و اجـتماعی خواهیم داشـت.

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

انواع معلولیت جسمی ـ حرکتی
نوآموز و دانش آموز معلول جسمی ـ حرکتی خفیف تا متوسط: به فردی اطلاق می‌شود که علی¬رغم معلولیت جسمانی در اندام‌های فوقانی، تحتانی یا هر دو، دارای هوشبهر مرزی و بالاتر باشد، به طوری که با بهره گرفتن از تسهیلات، ابزارها و تجهیزات ویژه، می‌تواند از امکانات آموزشی و پرورشی بهره‌ مند شود.
نوآموز و دانش آموز معلول جسمی ـ حرکتی شدید و عمیق : به فردی اطلاق می‌شود که علی¬رغم داشتن هوشبهر مرزی و بالاتر، به علت آسیب¬دیدگی شدید در اندام‌های فوقانی، تحتانی یا هر دو قادر به انجام امور شخصی نباشد، به طوری که با ایجاد تسهیلات، انطباق و تعدیل روش‌های آموزشی و پرورشی، ابزارها و تجهیزات ویژه، می‌تواند از امکانات آموزشی و پرورشی بهره‌ مند شود.
ناتوانی های جسمانی می تواند به شکل فلج مغزی ، شکاف ستون فقرات ، آسیب های نخاعی و پلاسیدگی عضلانی دیده شود، فلج مغزی شایع ترین نوع آسیب‌ در این دانش آموزان می باشد.
فـلـج مغـزی یک اصـطلاح عــام اسـت ‌که‌ بــرای نـامـیدن مـجـمـوعـه ای ازناهنجاری ‌های گوناگون که بر توانایی حرکت، حفظ وضعیت و تعادل کودک تاثیر می‌گذارد، به کار می رود. یکی از عوامل ایجاد کننده فلج مغزی، ضربه مغزی است. ضـربه مـغزی توانـایی مغز را برای کنترل عضلات تحت تاثیر قرار می دهد بطوریکه ناهنجاری های حرکتی را باعث می شود. این ضربه براساس محل و شدت خود می تواند آسیب های دیگری مانند تشنج، اختلال تکلم، اختلال یادگیری و کمبود شنیداری و دیداری را در کودک پدید آورد.
شیوع
معلولین جسمی ـ حرکتی از لحاظ فراوانی یکی از کوچک ترین و در عین حال متفاوت ترین گروه ها در میان کودکان استثنایی هستند. در بین معلولین جسمی ـ حرکتی شیوع فلج مغزی در حدود ۴ تا ۵ در ۲ هزار تولد زنده است. این ارقام با توجه به متغیرهای گوناگون متفاوت است. برای مثال برخی کودکان با شکل های شدیدی از فلج مغزی به دنیا می آیند و نمی توانند ادامه بدهند و شیوع تولدهای زنده این کودکان را که می میرند در بر نمی گیرد . برخی از این کودکان نیز ممکن است چند ماه یا چند سال بعد از تولد تشخیص داده شوند.
سبب شناشی
تصادفات، حوادث، مسمومیت ها، بیماری های مزمن و عوارض ناشی از آنها، عوامل ژنتیکی، سوء تغذیه مادر، سن بالای مادر ، دارو ، اشعه ، استعمال دخانیات و… می توانند سبب بروز نوعی نارسایی حرکتی در فرد شوند . فلج مغزی نیز علل گوناگونی دارد ، هر عاملی که بتواند بر مغز اثر بگذارد می تواند موجب فلج مغزی شود . عوامل گوناگونی همچون بیماری های حاد ، کمبود اکسیژن مغز ، تولد زود رس ، عفونت مادری ، ضربه حین تولد ، ناسازگاری خون ، عفونت جنین و عفونت پس از تولد همگی می تواند موجب این اختلال عصب شناختی ـ حرکتی شود.
طبقه بندی
معلولین جسمی ـ حرکتی در کشورهای مختلف به روش های گوناگونی طبقه بندی می شوند. در این میان، طبقه بندی فلج مغزی از ثبات بیشتری برخوردار است. دو روش برای طبقه بنـدی فلج مغزی وجود دارد: یکی از روش ها به نوع ناتوانی حرکتی توجه دارد و دیگری تعداد اعضای بدن را که دچار ناتوانی حرکتی شده اند، مورد بررسی قرار می دهد.
الف ـ طبقه بندی نوع اول (قوام عضلات)
۱- اسپاستیک[۴]
۲- آتتوید[۵]
۳- آتاکسی[۶]
۴- مختلط[۷]
اسپاستیک
این نوع فلج مغزی بیشترین تعداد مبتلایان را دربر می‌گیرد. مـهم ترین نشانه های مربوط به عصب شناسی در این نوع فلج مغزی، سفتی عضلات و عدم توانایی در شل کردن آن هاست. درجه معلولیت متغیر است‌ و ممکن‌است فقط یک دست ‌یا یک پا یا دست و پای یک سمت بدن و یا هر چهار اندام و یا اینکه کم و بیش کل بدن را درگیر سازد. حدود ۷۵٪ از کودکان فلج مغزی حالت سفتی و اسپاسمی را به عنوان نشانه اصلی عصب شناسی بروز می دهند.
آتتوید
نشانه‌های اصلی عصب‌شناسی دراین گروه، وجود حرکات غیرارادی می باشد. که حرکات ارادی طبیعی مثل نوشتن، راه رفتن و صحبت کردن را تحت تاثیر قرار می دهد. در حدود ۱۰٪ افراد دچار فلج مغزی مبتلا به آتتوید هستند.
آتاکسی
نشانه ‌های غـالب در این گـروه نـاهـمـاهـنگی حرکات ارادی، گام برداشتن بی ‌ثبـات وعـدم‌توانایی درکنترل کامل بدن می‌باشد.درحدود ۵٪ ازکودکان مبتلا به‌ فلج مغزی این علائم را نشان می دهند. این حالت در مقایسه با حالات دیگر بسیار نادر است.
مختلط
در بسیاری از کودکان خصوصیات بیش از یک نوع فلج مغزی دیده می شود مثلاً در بعضی از کودکان علائم فلج مغزی اسپاستیک و آتتوید تواماً دیده می‌شود که به این ها مختلط می‌گویند. درحدود ۱۰٪ کودکان مبتلا به فلج مغزی جزو این گروه هستند.
ب ـ طبقه بندی نوع دوم (درگیری اندام ها)
- مونو پلژی[۸] : یک دست یا گاهی فقط یک پا درگیر است.
- همی پلژی[۹] : نیمی از بدن کودک درگیر است.
- پارا پلژی[۱۰] : دو اندام تحتانی درگیر است که اکثراً بعلت ضایعات نخاعی بوجود می آید.
- دی پلژی[۱۱] : چهار اندام درگیرند ولی درگیری اندام تحتانی بیشتر از اندام فوقانی می باشد.
- تری پلژی[۱۲] : سـه انـدام درگیر است، دو اندام تحتانی و یک انـدام فوقانی یا دو اندام فوقانی و یک اندام تحتانی
- کوادر پلژی[۱۳] : چهار اندام از بدن درگیر است و درگیری تنه، سر و صورت هم وجود دارد.
- دابل همی پلژی[۱۴] : چهار اندام درگیرند ولی درگیری اندام فوقانی بیشتر از اندام تحتانی می باشد(صفری و آهویی، ۱۳۸۴).
ویژگی های کودکان معلول جسمی ـ حرکتی
بطورکلی کودکان معلول جسمی ـ حرکتی به دلیل مشکلاتی که در قوام عضلانی، اختلال بینایی، اختلال شنوایی، اختلالات تکلم ، اشکالات ارتوپدی (وجود دفرمیتی ) ، ناهنجاری های دهـانـی و عـدم تـطابق دندانی ، اشکالات درکی و عاطفی ، اشکالات رفتاری ، رفلکس های غیرطبیعی ، الـگوهـای غـلـط و وضعیت بدنی غیر عـادی، اخـتلالات حسی، ضعف در تصور بدنی دارند، مـوانعی را در امـر آموزش تجربـه مـی کنند که این موضوع بـه نحوی عـزت نفس و اعتماد به خود و رفتارهای مناسب هیجانی و اجتماعـی را در آنـان کاهش می دهد . لـذا معلمان باید بـا تکیه بـر توانایی دانش آموزان، برنامه ریزی مدونی را در جهت به حداقل رسانیدن موانع طراحی نمایند تا بواسطه آن فرصت‌های لازم در جهت رشد توانایی های دانش آموزان فراهم سازند.
ناتوانی های جسمانی برنگرش خود فرد و دیگران مانند والدین ، خواهران و برادران، همسالان،معلمان و…نسبت به بیمار تاثیر می گذارد. تاثیر ناتوانی در برخی از جنبه های اجتماعی ، تحصیلی و روانی قابل ملاحظه است. برای مثال کودکان و نوجوانانی که مدت قابل توجهی را به علت استفاده از خدمات و مراقبت های پزشکی از خانه و مدرسه دور می مانند، فرصت کمتری برای ایجاد دوستی ها، حضور در رویدادهای اجتماعی و رشد مهارت های اجتماعی دارند. بی توجهی به مسائل روانی و رفتاری گاه مشکلات عدیده ای را برای آنان بوجود خواهد آورد که ناتوانی های حرکتی او را تحت الشعاع قرار می دهد . این مسائل جایگاه خاصی را در تـوان بخشی یک کودک معلول بخود اختصاص می دهـد . میزان خدمـات و تلاش هایی که برای درمان به کار گرفته می شود به ماهیت مشکلات و توانمند ی های فرد یا کودک بستگی دارد . به طور کلی درمان ، معطوف پیشگیری از بد شکلی های جسمانی ، ایجاد وضعیت های بدنی و حرکتی مفید ، فراهم ساختن جراحی استخوانی مناسب و مورد نیاز، رسیدگی به مشکلات تغذیه و بلع، تامین ارتباط مکمل مناسب و وسایل کمکی، تجویز دارو های مناسب ( شل کننده های عضلانی ) و رشد تحرک و استقلال است. به علت ماهیت چند بعدی مشکلات ، ممکن است به خدمات تخصصی پزشکی و انسانی در قالب گروه های درون رشته ای و بین رشته ای نیاز باشد. این گروه ها شامل متخصصان پزشکی ، کاردرمانگر ، شنوایی شناس ، متخصص گفتار و زبان، مددکار اجتماعی، معلم و …می شوند که با یکدیگر به کودک کمک می کنند تا به حداکثر توانمند های خود دست یابد(همان).
ملاحظات آموزشی
با توجه به محدودیت ها و تفاوت های فردی افراد معلول جسمی ـ حرکتی، تبیین هدف ها و برنامه های آموزشی یکسان برای آن ها غالباً ممـکن نیست، حتـی در میان کودکانی که از میزان معلولیت یکسانی برخوردارند ،هدف ها و برنامه های آموزشی را باید براساس خصوصیات هوشی، جسمـانی ، حسی و عاطفی کودک پایه گذاری کرد . در اجرای برنامه های آموزشی و پرورشی این دانـش آموزان، بـخصـوص آنـان که مبتلا به معلولیت های شدید و مزمن هستند، ممکن است با دو مشکل مواجه شویم. اول اینکه کودک ممکن است از تجربه هایی که کودکان سالم در تحصیل برخوردارند، محروم شود. دوم آنکه کودک ممکن است نتواند مانند سایر دانش آموزان وسایل آموزشی را بکار گیرد و در برابر وظایف آموزشی از خود واکنش منفی نشان دهد. مبنای آموزش کودکان معلول جسمی ـ حرکتی براساس تفاوت های فـردی اسـت. هدف ها و برنامه های آموزشی آنان شبیه هدف ها و برنامه هایی است که برای کودکان عادی اجرا می شود مانند خواندن، نوشتن، حساب و تجربه هایی که به منظور آشنایی آنها بـا دنیای اطرافشان صورت می گیرد. عـلاوه بـر این، بـرنامه هایی برای آموزش مهارت های حرکتی، مهارت های زندگی و مهارت های شغلی نیز لازم است تا در مجموعه برنامه های آموزشی و پرورشی آنان گنجانده شود.
در آموزش وپرورش کودکان جسمی ـ حرکتی، معلم باید به میزان بسیار زیادی آموزش را بر مبنای نیازهای خاص روانی و جسمی هر کودک بنیان نهد. لازم است تا یک طـرح یا برنامه دراز مدت برای هر کودک براساس ارزیابی دقیق از او در زمینه های ارتباطی و توانـایی هـا، حالات عاطفی، ظرفیت ذهنی، اشکالات احتمالی یادگیری و مشخصات جسمانی تهیه و تنظیم شود.
کودکان این گروه مانند هر کودک دیگری نـیاز دارند که در انجـام تکالیف خـود مـوفـق شوند. اگر نیازهای آنان به طور مناسب ارزیابی و مورد توجه واقع نشود، در بسیاری از وظایف روزانـه و تکالیف مدرسه احساس عدم کفایت می کنند، و این مسئله غالباً به اختلال هیجانی در یادگیری می انجامد و یا انجام موفقیت آمیز کارهایی که قبلاً در آن هـا تسلط داشته اند را با شکست روبرو می سازد. لذا معلم باید به تلاش های کودک به شکل مثبتی پاسخ داده و ارتباط با کودک را بهبود بخشد بطوریکه آموزش را برای کودک امری لذت بخش، معنادار و هماهنگ با محیط اطراف او سازد، تا با تاکید بر نـکات مثـبت پیشرفت کودک، فرصتی پیش آید تا وی به توانایی های خود پی ببرد و در مراحل بعدی آموزش، بیشترتلاش کند. به این منظور درک کامل توانایی‌ها و ناتوانی‌های کودک نه تنها در تعدیل واکنش ها موثرند، بلکه موجب تعدیل توقعات و انتظارات ما از فرد معلول و حتی از خودمان می شود(میرخان، ۱۳۹۲).
مبحث دوم
کتاب درسی
خط و چاپ، ایجاد دو شیوه و دو نظام دگرگون‌ساز در انباشت، انتقال و بازیافت اطلاعات است (آذرنگ، ۱۳۸۴). اختراع خط، نوع جدیدی از ارتباط را که ارتباط غیرمستقیم نامیده می‌شود، به‌وجود آورد و سنّت شفاهی به سنّت کتبی تغییر یافت و با اختراع چاپ، سنت کتبی تقویت و بر دامنه، ابعاد، سرعت و امکانات آن افزوده شد. به‌عبارت دیگر، خط بین فرستنده و مخاطب، واسطه انتقال پیام گردید و مبادله افکار را از ارتباط مستقیم، بی‌نیاز ساخت و به هر فرد، اجازه داد با فرد یا افراد دیگر وارد گفتگو شود. (معتمدنژاد، ۱۳۸۴) درنتیجه کتاب، به‌عنوان ساده‌ترین و کارآمدترین رسانه ارتباطی و اطلاعاتی میان جهان دانش و معرفت و عالم بشریت پدیدار شد (آذرنگ، ۱۳۷۷)، و با رشد و پیشرفت فرهنگ و تمدن، کتاب به بهترین رسانه برای مجموعه‌های کامل و جامعه اطلاعات در هر حوزه‌ای تبدیل شده و ابزار مؤثر انتقال فکر، فرهنگ و دانش شد (لئون ای ولادیمیرف[۱۵]، نشریات یونسکو، ش ۳۰ ).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:40:00 ق.ظ ]




(همان: ۴۸۰)
گویا جوانی در این قافله بوده است که علی رغم دستور اسکندر مبنی بر ممانعت از همراهی افراد فرتوت ، به دلیل علاقه‌ی زیاد به پدرش او را در صندوقی پنهانی نهاده و با خود حمل می کرد. جوان از هراس اسکندر برای پدر تعریف می کند که او میل رفتن در درون تاریکی را دارد ولی چاره‌ای برای بیرون آمدن از آن نمی داند. پیر به فرزند می آموزد که مادیانی آبستن را در وقت بارنهادن مهیّا کنند و چون کرّه بزاید در پیش او کرّه را سر ببرند . چون وقت بازگشتن از سرچشمه‌ی ظلمات فرا برسد آن مادیان قافله را به این جا و برسر قتلگاه بچّه راهنمایی خواهد کرد.

(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

بالاخره اسکندر در تلاشی بیهوده در ظلمات برای یافتن آب تلاش می کند ولی به آن نمی رسد.خضر پیامبر و به روایتی حضرت الیاس که در این سفر همراه اسکندر بودند به آب حیات دست پیدا می کنند و از آن می نوشند. یکی در دریا جاودانه می شود ودیگری در بیابان .
چو الیاس و خضر آب‌ خور یافتند از آن تشنـــگان روی بــــــرتافتند
ز شادابـــــی کام آن سرگذشت یکـــی شد به دریا یکی شد به دشت
(همان: ۴۸۰)
در حالی که خضر از آب چشمه سیراب گشته و سر وتن را نیز با آن آب تطهیر کرده است،در تدارک آن است که برای اسکندر نیز آبی بردارد . امّا ناگهان آن آب از نظرش پنهان می شود:
چو در چشمه یک چشم زد بنگرید شد آن چشمه از چشم او ناپدید
(همان: ۴۸۱)
« حضرت خضر که شاهد این واقعه بود،راز الهی را در می یابد که آب حیات رزق اسکندر نخواهد شد.بنابراین طبق گفته ی نظامی نه از ترس بلکه از روی مصلحت شایسته ندید که خود را به اسکندر بنمایاند و ترجیح داد چون آب آن چشمه او هم از اسکندر گم گردد . »
(صفوی ، ۱۳۶۴ : ۱۲۱)
بدانست خضر از سر آگـــــــهی که اسکندر از چشمه مـــــاند تهی
ز محــــــرومی او نه از خشم او نهان گشت چون چشمه از چشم او
(نظامی گنجوی ، ۱۳۸۸ : ۴۸۲)
اسکندر در حالی که در ظلمات حیران و ویلان به این سوی و آن سوی می رفت ، ناگهان مورد خطاب و عتاب سروش الهی قرار می گیردکه ای بنده‌ی خاکسار! دست از این زیاده طلبی و افزون خواهی بردار وعقلت را به جای گوشت به کار بینداز. اسکندر پس از شنیدن این پیام از ظلمات بیرون می آید وبا ریزه سنگی که سروش برای به هوش بودن به او می دهد ، رهسپار روم می گردد.
سروشی در آن راهش آمـــــد به پیش بمالید بـــر دست او دســت خویش
جــــــهان گفت یکسر گرفــــتی تمام نیی سیر مغز از هــــوس های خام
بـــــدو داد سنگی کـــم از یک پشیز کـــــه این سنگ را دار با خود عزیز
در آن کوش از این خانه ی سنگ بست که همــسنگ این سنگی آری بدست
همانا کز آشوب چنــدین هــــــــوس بــه هــمسنگ او سیر گردی و بس
(همان: ۴۸۳)
داستان اسکندر و شرح لشکرکشی‌های او در جهان و همین طور داستان گرد جهان گردیدن او با بیرون آمدنش از ظلمات در شرفنامه به پایان می رسد. او پس از بیرون آمدن از ظلمات بنیاد شهر بلغار را پی ریزی می کنداز آن جا به روس و سپس از طریق دریا به روم باز می گردد.
گزارش چنین شد درین کــارگاه که چون زد در آن غار شه بارگاه
بســی گنج در کار آن غـــار کرد وزآن غـــار شهری چو بلغار کرد
ز بلغار فرّخ درآمـــــــد به روس برآراست آن مرز را چون عـروس
وز آن جا درآمـــد به دریای روم برون برد کشتی به آبـــــــاد بوم
(همان: ۴۸۵)
۵-۳۸. داستان رفتن اسکندر به ظلمات به نقل از عبدی بیگ شیرازی
عبدی بیگ شیرازی در دفتر اوّل و بخشی که به اجمال نگاهی به فتوحات و لشکرکشی های اسکندر دارد،در خصوص داستان ظلمات ،او نیز واقعه را بعداز جنگ روم و روس دانسته و می گوید:
پس آنگاه از بـــــــرق سم ستور به دهــلیز ظلمات انداخت نور
زظلمت سوی روشنی راه بـــــرد زتندی دم آبـــی آنجا نخورد
(عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م :۳۸ )
در داستانی که نظامی آورده است ،اسکندر پس از خروج از ظلمات از طریق دریا رهسپار روم می گردد و گزارشی مبنی بر ملاقات مجدّد او با نوشابه در شهر بردع وجود ندارد.عبدی بیگ در دفتر نخست در این باره معتقد است که اسکندر پس از خروج از ظلمات چند روزی را در پیش نوشابه به سر آورده است :
زدهـــــلیز ظلمات آسان گذشت زدربند وباکو به شیروان گذشت
سوی بردع آمد به صد نوش وناز به نوشابه شد چنگ عشرت نواز
(همان: ۳۸)
او هم چنین در دفتر دوّم به این موضوع اشاره می کند و می گوید که اسکندر پس از فتح روس گام در ظلمات می گذارد ولی به چگونگی و علل و عوامل حرکت اسکندر به ظلمات اشاره‌ای نمی کند:
چـــو بر روشنی گشت فیروزمند گــــذر در شبستان ظلمت فــکند
درآن دشت کـز حشر بر وی گرو خــضر بــــود و الیاسشان پیش رو
اگـــرخضربختش نــشد یار کار نــدادش دمی آب ازآن چشمه سار
ولــــــی پیر توفیق شد رهنمون کــــــــزآن ظلمت آباد آمد برون
ازآن چشمه چـون کرد قطع نظر بـــــــــرآورد از کوه یاجوج سـر
(همان: ۹۲)
در این داستان مانند آنچه که نظامی به تفصیل آورده است ، همراهان اسکندر در ظلمات حضرت خضر و الیاس بوده‌اند. چنان که عبدی بیگ می گوید ، کسی که باعث شد اسکندر از آن ظلمات خارج گردد « پیر توفیق» یا همان حضرت خضر بوده است در حالی که نظامی آن را رهنمودهای پدر پیر جوانی می داند که به صورت مخفیانه با اسکندر در سفر ظلمات همراه بوده است . به علاوه چنان که می دانیم ، حضرت خضر پس از دست یافتن به آب حیوان و ناپدید شدنش، ترجیح داد که او هم دیگر در منظر اسکندر ظاهر نشود و آن حضرت تنها قبل از دست یابی به آب در درون ظلمات به عنوان پیشرو منسوب شد ، چنان که نظامی می گوید:
چنان داد فـــرمان در آن راه نو کــــــه خضر پیمبر بـــود پیشرو
(نظامی گنجوی ، ۱۳۸۸ : ۷۰)
۵-۳۹. داستان قوم یأجوج و مأجوج و ساختن سد از نظر عبدی بیگ
عبدی بیگ معتقد است که اسکندر بعد از خروج از ظلمات از کوه یأجوج سر بر آورده است . در آن جا با سرزمینی ویران روبرو می گردد که دارای آب فراوان است ولی همه جای آن خراب و تباه است .
ازآن چشمه چـون کرد قطع نظر بــرآورد از کـــوه یـــأجوج ســر
یکی وحشت آبادش آمــد به پیش که گشتی درو پای انـدیشه ریـش
زمین بیدریـــغ آب ها در گـــذر مواضع خـــــرابه یک از یــک بتر
ملک دیــده را کـــرد سیماب بار ز افسوس ویـــــرانی آن دیـــــار
(عبدی بیگ شیرازی ، ۱۹۷۷م :۸۲)
« اسکندر در پی یافتن علّت بر می آید و در این علّت یابی تنی چند از مردمان آن دیار را می یابد و در باره‌ی دلیل خرابی این دیار علی رغم فراوانی آب و خاک خوب می پرسد.»
( هدایت ، ۱۳۷۶ : ۱۱۹)
مردم آن سر زمین نقل می کنند که:
کـــه باشد خرابی این مرز و بـوم ز افساد یأجـــــوج و مأجوج شوم
درآینـد ازین درّه بیرون چوگـرگ به تــن کوچک امّا به قــوّت بزرگ

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ق.ظ ]




۱-۸-۱) قلمرو موضوعی
قلمرو موضوعی این تحقیق در حوزه مدیریت استراتژیک قرار دارد و شامل بررسی کارایی شعب سازمان تامین اجتماعی استان گیلان با بهره گرفتن از تحلیل پوششی داده ها می باشد.
۱-۸-۲) قلمرو زمانی
اطلاعات میدانی مربوط به سال مالی ۱۳۹۱ شعب تامین اجتماعی استان گیلان است که در نیمه اول سال ۱۳۹۲ گردآوری شده است.
۱-۸-۳) قلمرو مکانی
قلمرو مکانی این تحقیق را شعب سازمان تامین اجتماعی استان گیلان تشکیل می دهند.
۲-۱) مقدمه
ارزیابی عملکرد به عنوان یکی از مهم ترین فعالیت های مدیران منابع انسانی و وظایف سازمان شناخته می شود(Boswell & Boudreau, 2002). ارزیابی عملکرد با هدف تشخیص نسبی میزان بصیرت، تخصص، دانش، سعی و تلاش، اصلاح ، بهبود و تعالی نیروی انسانی صورت می گیرد که در نهایت باعث بهبود عملکرد فردی و سازمانی می شود(گرجی و صیامی، ۱۳۸۷). در عصر حاضر تحولات شگرف دانش مدیریت، وجود نظام ارزیابی عملکرد را اجتناب ناپذیر کرده است ؛ به گونه ای که فقدان نظام ارزیابی در ابعاد مختلف سازمان، اعم از ارزیابی در استفاده از منابع و امکانات، اهداف و استراتژی ها، مدیران و کارکنان را به عنوان یکی از علائم بیماری های سازمان قلمداد می کند. امروزه ارزیابی عملکرد به عنوان یک رویکرد راهبردی جهت ادغام فعالیتهای منابع انسانی با سیاست های کسب و کار شناخته شده است و سازمان ها از روش ها و رویکردهای پیشرفته و پیچیده ای جهت ارزیابی عملکرد خود استفاده می کنند. ارزیابی عملکرد به یک واژه کلی اطلاق می شود که فعالیت های مختلفی را شامل می شود که سازمان از طریق این فعالیت ها به دنبال ارزیابی عملکرد، افزایش قدرت رقابتی، ارتقا عملکرد و توزیع پاداش هاست (Behri & patron, 2008).
در این فصل نیز تلاش شده تا ضمن پرداختن به مفهوم ارزیابی عملکرد به مدل تحلیل پوششی داده ها و چیستی و چگونگی آن در بررسی ارزیابی عملکرد بیشتر پرداخته شود.
۲-۲) عملکرد سازمانی
یکی از سوالات مهم در کسب و کار این بوده است که، چرا برخی از سازمان ها در حالی که سازمان های دیگر شکست خورده اند، موفق هستند. عملکرد سازمانی، مهم ترین مساله برای سازمان های انتفاعی و غیر انتفاعی است.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

اطلاع از عوامل تاثیرگذار بر عملکرد سازمان برای مدیران بسیار مهم بوده است، زیرا این مساله برای برداشتن قدم های مناسب در آغاز حائز اهمیت است. با این حال، تعریف، مفهوم سازی، و اندازه گیری عملکرد کار آسانی نیست. محققان تعاریف و عقاید مختلفی در مورد عملکرد سازمانی داشته اند، ولی هنوز به عنوان یک مساله جنجال برانگیز باقی مانده است (Barney, 1991).
عملکرد در لغت یعنی حالت یا کیفیت کارکرد. بنابراین عملکرد سازمانی یک سازه ی کلی است که بر چگونگی انجام عملیات سازمانی اشاره دارد (رهنورد، ۱۳۸۷).
عملکرد معادل اقتصاد، کارایی و اثربخشی برای یک برنامه ی خاص یا فعالیت است. با این حال، دفت (۲۰۰۰) بیان می دارد که، عملکرد سازمانی، فعالیت سازمان ها برای دستیابی به اهداف با بهره گرفتن از منابع به شیوه ای موثر و کارآمد است. کاملاً شبیه به گفته ی دفت، ریچاردو (۲۰۰۱) بیان می دارد که، عملکرد سازمانی، فعالیت سازمان برای دستیابی به اهداف و مقاصد است (Abo-jarard, 2010).
هو[۳] (۲۰۰۸) بیان می دارد که عملکرد سازمانی شاخصی است که چگونگی تحقق اهداف یک سازمان یا موسسه را اندازه گیری می نماید.
معروفترین تعریف عملکرد توسط نیلی و همکاران[۴] (۲۰۰۲) ارائه شده است: «فرایند تبیین کیفیت اثربخشی و کارایی اقدامات گذشته». مطابق این تعریف، عملکرد به دو جزء تقسیم می شود: ۱) کارایی که توصیف کننده چگونگی استفاده سازمان از منابع در تولید، خدمات یا محصولات است، یعنی رابطه بین ترکیب واقعی و مطلوب دروندادها برای تولید بروندادهای معین؛ و ۲) اثربخشی که توصیف کننده درجه نیل به اهداف سازمانی است. این اهداف معمولاً در قالب مناسبت[۵] (درجه ی انطباق بروندادها با نیازهای مشتریان)، در دسترس بودن[۶] (جنبه هایی نظیر فراوانی، ارائه در میان گروه های الویت دار، و و فاصله ی فیزیکی)، و کیفیت (درجه ی تحقق استانداردهای مورد نیاز) تبیین می شوند (Dollery & Worthington, 1996).
عملکرد سازمانی (OP)را می توان شاخصی برای اندازه گیری میزان دستیابی خوب و مــوثر یک اقدام به اهداف تعیین شده تعریف می شود ،که می تواند بوسیله کارایی و اثر بخشی سازمان در دستیابی به اهداف ، برآورد شود. عملکرد سازمانی تابع عملکرد منابع انسانی و تعامل آنها با منابع و امکانات و تکنولوژی موجود در سازمان می باشد ((Ho,2008 . از سوی دیگر عملکرد منابع انسانی هم تابع انگیزش و توانایی آنهاست . توانایی منابع انسانی خود تابع دانش شغلی و مهارت کاربرد دانش مذکور در انجام وظایف و فعالیتهای شغلی است . انگیزش منابع هم خود ، تابع نگرش آنها و شرایط و موقعیتی است که در آن کار می کنند با توجه به این مفاهیم عملکرد سازمانی را می توان به شکل زیر مفهوم سازی کرد .
عملکرد سازمانی = تابع (عملکرد منابع انسانی´امکانات و تجهیزات´تکنولوژی)
عملکرد منابع انسانی = تابع (توانایی´انگیزش)
توانایی = تابع (دانش و مهارت)
انگیزش = تابع(نگرش´موقعیت) (بزاز جزایری،۱۳۸۷: ۱۸)
بطور خلاصه، می توان گفت سازمانها می توانند با بهبود نگرش و موقعیت کاری موجب انگیزش کارکنان ، و افزایش دانش و مهارت انجام کار در آنها شده و از طریق بکارگیری امکانات و تکنولوژی مناسب عملکرد سازمانی را بهبود ببخشند (فلاحتی، ۱۳۹۰: ۶۹).
۲-۳) عوامل موثر بر عملکرد سازمانی
متغیرهایی که باید مورد توجه مدیریت منابع انسانی قرار گیرند آشکار و واضح یا پنهان و ضمنی هستند . نمودار زیر معرف مدلی است که در مطالعه ی نظام گرایانه ی عملکرد سازمانی و بررسی روشی که مدیریت انسانی می تواند مفید باشد. این مدل عواملی را نشان می دهد که اگر سازمان قرار است باقی بماند و در بلند مدت پیشرفت کند مدیریت باید به آنها توجه کند. تمام عوامل نشان داده شده در این نمودار با یکدیگر از درون بسیار وابسته و متعاملند.
محیط درونی سازمان
دستاوردهای سازمانی
محیط بیرونی سازمان
شکل ۲-۱) الگویی از عملکرد سازمانی منبع: جزئی، ۱۳۸۸
۲-۳-۱) محیط بیرونی[۷] :
عواملی که در سمت چپ مدل نشان داده شده اند واقعیتهایی از محیط بیرونی هستند که بر فعالیتهای درون سازمان اثر می گذارند. مدیریت ممکن است تنها کنترل محدودی بر این عوامل داشته باشد ، ولی محیط بیرونی اثر قوی ای بر زندگی سازمانی و سیاستها و رویه های منابع انسانی به طور اخص دارد. درک و کنار آمدن با محیط بیرونی بخش مهمی از تلاش جهت بهبود عملکرد سازمانی است، و متخصصین منابع انسانی و کلاً مدیران باید به طور دائم فعالیتهای خود را با این عوامل همسو کنند. که از عوامل انسانی و فرهنگی ای که بر عملکرد سازمان اثر می گذارند می توان به مهارتها و توانایی های فنی و مدیریتی ، بهایی که مردم به رفتار دیگران می دهند ، ارزشی که برای محصولات یک سازمان در نظر می گیرند ، طرز تلقی نسبت به کار و تفریح ، طرز تلقی مربوط به کار جمعی ( همچون علاقه یابی علاقگی فرد به تشکیل اتحادیه )، و طرز تلقی درباره ی مشارکت در تصمیم گیری و حل مشکل اشاره کرد. عامل دیگر فنآوری موجود در جامعه است که شامل تجهیزاتی همچون مایکرو کامپیوتر یا روبات ها و فنون استفاده ی تجهیزات ، و دانش نظری و کاربردی متکی به آن می شود. هزینه و موجود بودن منابع طبیعی از دیگر عوامل بیرونی هستند که بر آنچه سازمان انجام می دهد و نحوه ی اجرای آن اثر می گذارند. عوامل اقتصادی مهم شامل بازارها (تعداد افرادی که محصولات مشخصی را می خواهند) ، قدرت خرید مردم ، سطح اشتغال یا عدم اشتغال ، و رقابتی که برای بازارها و منابع وجود داردر ؛ معیارهای تنظیم کننده - قوانین، تصمیمات دادگاه ها، و بخشنامه های اداری - نیز در نحوه ی عمل سازمانها اثرگذارند و به خصوص تبعات مهمی برای مدیریت منابع انسانی به همراه دارند. در نهایت، بازارها برای آنچه سازمان تولید می کند یا مایل است تولید کند بر سوددهی بنگاه اقتصادی و بقای بلند مدت آن اثر خواهند گذاشت. در سازمانهای موفق، تعیین نیازهای بازار و واکنشهای استفاده کننده ، فعالیتی با اولویت بالا به شمار می رود.
۲-۳-۲)محیط درونی[۸] :
عواملی که در وسط مدل نشان داده شده است جنبه هایی از محیط داخلی سازمان است کـــه مدیریت و کارکنان هر دو کنترل زیادی بر آنها دارند. مدیریت، به ویژه کنترل جامعی بر سیاستها و عملیات منابع انسانی ، مالی ، فنآوری ، و منابع فیزیکی مورد استفاده ، و ساختار سازمان ، فلسفه ی مدیریت ، و شیوه ی رهبری دارد. عواملی که به ندرت به طور مستقیم کنترل می شوند عبارتند از فرهنگ سازمانی، فضای سازمانی، و رفتار برانگیخته شده و کار تیمی. « مدیریت منابع انسانی » به این دلیل در وسط نمودار قرار گرفته است که سیاستها و عملیات مدیریت منابع انسانی برای بقای سازمان و توفیق بلند مدت آن از اهمیت بالایی برخوردار است. مردم سازمان را تشکیل میدهند ، و مردم فرآیندهای ایجاد محصول و خدمت را که سازمان به دلیل آنها در فعالیت است اداره می کنند. در حقیقت ، چگونگی اداره ی منابع انسانی احتمالاً مهمترین عامل در عملکرد کلی یک سازمان است. عوامل درونی توسط خطوط نقطه چین به یکدیگر مربوط شده اند تا بر اثر متقابل آنها بر یکدیگر و تعامل آنها دلالت کنند . بنابراین ، برای آن که سازمانی بسیار موفق شود، تمام این عوامل درونی باید به طور هوشمندانه و به طور هماهنگ اداره شوند.
۲-۳-۳) دستاوردها[۹] :
عواملی که در سمت راست مدل نشان داده شده است دستاوردها یا نتایج سازمانی هستند . این دستاوردها معرف چهار معیار عملکردند که در ارزیابی موفقیت یک سازمان مفید می باشند .

    • اثربخشی، احتمالاً مهمترین دستاوردی است که می توان آن را به عنوان معیاری برای دستیابی به اهداف سازمان تعریف کرد. در ارزیابی اثربخشی مهم است درجه ای را که اهداف فردی کارکنان، گروه های کاری، و اهداف کلی سازمان با یکدیگر همخوانی دارند برآورد کرد. بنابراین، اثربخشی فرد عبارت است از درجهی مشارکت فرد در دستیابی به هدفهای سازمانی، و اثربخشی گروه درجه ای است که هدفهای گروه در ارتباط با نیل به هدفهای سازمان به دست می آید.
    • کارایی ، شامل سنجش یک نتیجه ی دلخواه در مقابل منابع استفاده شده برای دستیابی به آن نتیجه است. کارایی عبارت از نسبت ستاده ها به داده ها است، یامنافع به هزینه ها. یک سازمان می تواند در نیل به هدفهای اساسی خود اثربخش باشد ، و در عین حال، بسیار غیر کارا. یا سازمانی می تواند در انجام برخی امور به غیر از رسیدن به هدفهای خود کارا باشد، که در آن صورت اثربخش نیست.
    • توسعه، معیاری است که با توجه به آن هر یک از کارکنان، گروه های کاری، و تمام سازمان برای رویارویی بافرصتها و چالشهای آینده ظرفیت خود را توسعه می دهند. برای بقای بلند مدت سازمان این دستاورد بسیار مهم است. رسیدن به هدفهای کوتاه مدت نظیر به دست آوردن سطوح خاصی از سود، کاملاً امکان پذیر است، ولی برای دستیابی به آن کاهش دادن جدی منابع انسانی می تواند موجب تضعیف و شاید ورشکستگی سازمان شود. این امر زمانی می تواند رخ دهد که به مسائلی چون استخدام، آموزش، و دادن فرصت به مردم برای به عهده گرفتن مسئولیتهای وسیع تر توجه کافی نشود. توسعه زمانی صورت می گیرد که منابع مالی، تکنولوژیکی، و فیزیکی بهبود یا افزایش یابند.
    • رضایت خاطر مشارکت کننده، اشاره به واکنش مثبت عاطفی کارکنان نسبت به کار و شغلهایشان دارد. رضایت فرد بسیار مهم است ولی رضایت جمعی افراد در گروه ها و سازمان به عنوان یک مجموعه نیز، حائز اهمیت است. عملکرد بالا احتمالاً از تمرکز مطلق بر رضایت کارکنان به دست نمی آید، ولی نادیده گرفتن این عامل خطر رسیدن به نتایج بسیار منفی، مانند عدم توانایی در حفظ کارکنان با ارزش یا استخدام استعدادهای مطلوب را به دنبال دارد (جزئی ، ۱۳۸۸: ۱۳۱-۱۳۶).

۲-۴) ارزیابی عملکرد
اندازه گیری یا ارزیابی عملکرد یکی از مهمترین اجزا سیستم مدیریت است. بسیاری از مدیران نقش حیاتی آن را در ارتباطات و دنبال نمودن اهداف استراتژیک سازمان درک نموده اند. بطور کلی کارایی، دارای مفهومی بسیار فراگیر بوده و بیشتر در سه حوزه مهندسی، مدیریت و اقتصاد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. ازاین رو تعاریف متفاوتی در منابع مختلف از کارایی ارائه شده (محمد زاده و همکاران، ۱۳۸۶) که در زیر به ارائه برخی از آنها می پردازیم.
تعاریف بیشماری از ارزیابی عملکرد توسط صاحبنظران ارائه گردیده که به برخی از آنها اشاره شده است:

    • ارزیابی به عنوان یکی از عملکردها و وظایف مهم مدیریت نوین و حتی مدیریت کلاسیک مطرح بوده و زمانی برنامه ریزی و طراحی های انجام شده در مورد سازمان، مثمرثمر خواهد بود که بر مبنای یک نظام ارزیابی، سنجیده شده و نواقص آن رفع شود. امروزه یکی از بیماری های جدی مدیریت مخصوصا در کشورهای جهان سوم که به سمت صنعتیشدن و همچنین دنیای اطلاعاتی حرکت میکنند عدم کنترل و ارزیابی برنامهها، افراد و سازمان است (Phillips.1983).
    • ارزیابی یک جریان بازخورد فعالیت ها و مقایسه آنها با معیارهای تعیین شده است که طی آن واحدها و عوامل انسانی از چگونگی عملکرد خود و تأثیر آن در کارآیی سازمان و نظرات مسئولان در مورد نتایج بدست آمده بر اساس شاخص های معرفی شده اطلاع کسب میکنند. دلیل دیگری که میتوان بیان داشت این است که ارزیابی و اندازه گیری سه امتیازی کلیدی را برای سازمان به ارمغان می آورد که عبارتند از:
    1. تسهیل در تعیین استراتژی و اهداف بلند مدت مشتری مدار
  1. تهیه اطلاعات برای پاسخگویی به ذینفعان
موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ق.ظ ]




و اگر حکم کردید عدالت را شعار خود قرار دهید و قدرت و هیبت خداوند را به یاد داشته باشید .
و این بیت هم اشاره ای است به آیه قرآن کریم [ و اِذا حَکَمتُم بَینَ النّاسِ اَن تَحکُموا بِالعَدلِ ] [۱۳] .
( قرآن کریم ، النساء ، ۴/۵۸)
و همواره یکدیگر را به سوی حق نصیحت کنید و کریمانه تلاش کنید و از صبر و ایمان استمداد بطلبید .
و این بیت اشاره ای است به آیه قرآن کریم [ و تَواصَوا بِالحَقِّ وَ تَواصَوا بِالصَّبرِ ] [۱۴] ( قرآن کریم ، العصر ، ۱۰۳/۳ )
۵-۳- عالم ، تجلی گر قدرت لایزال الهی
ای همه هستی ز تو پیدا شده خاک ضعیف از تـو تــوانا شده
زیــر نشیــن علمـت کاینات ما به تو قائم چو تو قائم به ذات
( آیتی ، ۱۳۷۱ هـ ، ص ۳)
خواست و اراده الهی در آفرینش این گونه بوده است که انسان به تدریج متولد شوند و سپس با مرگ جا به جا شوند و این گردش و جابه جایی در جان به عنوان یک اصل و حکمت عالیه و بی شائبه برقرار بماند . تمام حوادثی که در جهان هستی رخ می دهد همه در ید قدرت اوست او می گریاند و او
می خنداند و مرگ و زندگی همه در اختیار اوست . بی اذن و اراده او حتی برگی از درخت نمی افتد .
و این که سرشته ی همه امور از ازل تا ابد همه به ذات اقدس او منتهی می گردد .
و این حکمت بی بدیل از قرآن کریم سرچشمه می گیرد که : [ فَاللهُ هُوَ الوَلِیُّ و هُوَ یُحیِ المَوتی و هُوَ علی کُلِّ شیءٍ قَدیرٌ [۱۵] ] ( قرآن کریم ، شوری ۴۲/۹)
اسماعیل صبری در قصیده « عام الله » این چنین قدرت خداوند را بازگو می کند :
یا ابنَ حواءَ مَن أمَاتَ وَ أحیَا وَ اقتِــدَراً أحـاطِ بالاکوانِ
یَبعَثُ الارضَ کلَّ عَامٍ فَتَحیَا بعد مَوتٍ بَهِیجَهَ[۱۶] الاغصانِ
تَنبِتُ اَلحبَّ و الثِّمَارَ وَ تَزهُو [۱۷] فــی بِسَاطٍ مُرَصَّعِ الألوانِ
( صبری ، بی تا ، ص ۵۹)
ای فرزند آدم چه کسی می میراند و زنده می گرداند و با قدرت بر جهان احاطه دارد .
و این بیت اشاره ای به آیه قرآن کریم [ اِنَّه و هُوَ اماتَ و احیاء[۱۸] ] ( قرآن کریم ، نجم ۵۳/۴۴)
آیتی در همین معنا چنین سروده است :
آن چه تغییر نپذیرد تویی و آن که نمرده ست و نمیرد تویی
( آیتی ، ۱۳۷۱ هـ ، ص ۳)
و زمین را هر ساله بر می انگیزاند و بعد از مرگ آن را زنده می گرداند در حالی که شاخه هایش تازه و سرسبز است .
و چه زیبا شاعر در این بیت از آیه قرآن کریم استعانت جسته : [ یُخرِجُ الحَیَّ مِنَ المِیَّتِ و یُخرِجُ المَیِتَ مِنَ الحَیِّ و یُحیِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها و کَذلِکَ تُخرَجونَ [۱۹] ] ( قرآن کریم ، روم ۳۰/۱۹)
دانه ها را از دل خاک مرده می رویاند و گیاهان سرسبز در فرش رنگارنگ زمین پرورش می دهد.
سعدی علیه الرحمه در دیباچه گلستان همین مضمون را چنین آورده اند . فراش باد صبا را گفته تا فرش زمردین بگسترد و دایه ی ابر بهاری را فرموده تا نبات در مهد زمین بپرورد . ( سعدی ، ۱۳۶۸هـ ، ص ۳)
و خداوند عزوجل چون خواست خداوندی خویش را نمایان سازد و قدرت خویش را عرضه کند گاهی این قدرت و عظمت را خود آشکار می ساخت و گاهی با اولیای خاص خود متجلی می ساخت که در فرهنگ بشری « کرامت و معجزه » خوانده می شود .
خداوند با این کرامات و معجزات انسان ها قصد داشت دو چیز به بشر نشان دهد : یکی این که در جهان پیرامون ما که همه چیز یکنواخت و با روند طبیعی و خاص خود سپری می شود و قدرت و عظمت خود را به رخ کشید و دیگری این که با نمایش این سلطه و قدرت دائمی خود ولایت تکوینی یا تصوف در خلقت هستی را آشکار سازد .
این ولایت تکوینی در اصل مخصوص و در ید قدرت خداست و اوست که می تواند هر کاری را هر چند از نظر مردم محال و غیر ممکن باشد به مرحله انجام درآورد و در قدرت وی هیچ گونه محدودیت و اندازه ای وجود ندارد . وی قادر مطلق است و توانایی به هر کار و امری را دارد .
شاعر می فرماید :
یمزج الماءَ و هو یجری حَثِیثاً [۲۰] فی جَذوعِ النَّبَاتِ بالأدهانِ
کلُّ شَـربٍ له مِــذَاقٌ وَ طَعمٌ قُدرَهٌ أعجزت قُوَی التَّبیَانِ
فَیضُ عِلمِ الحکیمِ رَبِّ البرایا ما بَدَا نُـورُ سِرِّهِ فی جنانِ

( اینجا فقط تکه ای از متن پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

( صبری ، بی تا ، ص ۵۹)
آب را در هم می آمیزد ، و به سرعت در تنه گیاهان با روغن جریان می یابد .
هر نویشیدنی طعم و مزه خاصی دارد ، قدرتی که از دایره قدرت توضیح و تفسیر خارج است .
بسیاری از علوم و حکم الهی در ورای پرده ی ناشناخته هاست و راز آن برای جهانیان آشکار نشده است.
آتش و آب و باد و خاک و سکون همه در امر قدرتت بی چون
( سنایی ، بی تا ، ص ۷۰۶)
وقتی به آفریده های خدا نظر می افکنیم خود را در برابر آن چنان نیروی عظیم می بینیم که
نمی توان برای آن حدی تصور کرد ، بازگشت به مصنوع میلیون ها حقایقی که در عجایب طبیعت و اعماق نفس انسان به امانت نهاده شده ، برای به دست آوردن میزان توانایی پدید آرنده آن ها ، روشن ترین برهان است، و جز از این طریق، چنین نظامی قابل تغییر و تعلیل نیست . ( موسوی لاری ، ۱۳۶۰هـ ، ص ۱۸۹)
توانایی بی مانند او است که عقل در برابر آفریننده این دستگاه عظیم به خضوع وا می دارد ، و هیچ واژه ای نمی تواند ابعاد این قدرت را مشخص سازد ، آن ذات بی همتا آن چنان توانا و مسلط است که به محض این که اراده کند چیزی به وجود آید ، کافی است که فرمان « شو » از سوی او صادر گردد و بلافاصله « خواهد » شد . ( همان )
صبری در ادامه ابیات این چنین می سراید که :
لم یَــدَع ذَرَّهً علی الارضِ إلا ضَـمَّها عِلـمُهُ بأجلَی بیانِ
مَــالِکُ المُلکِ نافِذُ الامِرَفردٌ کلَّ یـومٍ سلطانُهُ فی شَانِ
خَلَقَ الموتَ و الحیاهَ لِتُجزَی طَیِّباتُ الأعمالِ بالإحسانِ
( صبری ، بی تا ، ص ۵۹ )
هیچ ذره ای بر روی زمین نیست مگر این که علم خداوند به آشکارترین شکل آن را در بر گیرد .
هاتف اصفهانی در رابطه با همین مضمون می گوید :
دل هر ذره ای را بشکافی آفتابیش را در میان بینی
( اصفهانی ، ۱۳۴۵ هـ ، ص ۸۹۸)
او مالک هستی است که دستورش اجرا می شود و یکتاست و در هر روز ، به شأن کاری می پردازد.
و این بیت اشاره ای است به آیه قرآن کریم [ کُلَّ یَومٍ هُوَ فی شَأنٍ [۲۱] ] ( قرآن کریم ، الرحمن ۵۵/۲۹)
او مرگ و زندگی را خلق کرد تا کارهای خوب را با نیکی پاداش دهد .
و چه زیبا شاعر در این بیت از آیه قرآن کریم استعانت جسته : [ اَلَّذی خَلَقَ الموتَ وَ الحَیوه لیَبلُوَکمُ اَیُّکُم اَحسَنُ عَملاً [۲۲] ] ( قرآن کریم ، الملک ۶۷/۲)
خداوند متعال می فرماید : « هر موجودی که در آسمان ها و زمین است ، از فرشته و آدمی و جن و سایر موجودات دیگر ، همه حوائح خود را از او می طلبند و او هر روز در شأن و کاری است . » حضرت رضا (ع) فرمود : « از کار پروردگار آن است که زنده می کند و می میراند و روزی می دهد و کم و زیاد می گرداند و درجات بندگان را رفیع یا خوار و پست می کند . »( بروجردی ، ۱۳۸۰ هـ ، ۷/۳۸-۳۹)
سعدی شیرین سخن نیز چنین سروده است :

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 05:39:00 ق.ظ ]