کلیه مطالب این سایت فاقد اعتبار و از رده خارج است. تعطیل کامل


آخرین مطالب



جستجو


 



 

سواد مالی توانایی افراد در کسب اطلاعات، تجزیه و تحلیل و مدیریت وضعیت مالی شخصی شان است به گونه ای که رفاه مالی آن ها را تحت تاثیر قرار می‌دهد. این مفهوم نمایانگر توانایی جمع‌ آوری اطلاعات مربوط به شکلی است که متمایز کننده گزینه های متفاوت مالی باشد، همچنین بحث در خصوص موضوعات و مسائل مالی و پولی و برنامه ریزی و ‌پاسخ‌گویی‌ به رویدادهای مؤثر بر تصمیمات مالی روزمره که در اقتصاد عمومی رخ می‌دهد نیز در قالب این تعریف می‌باشد.

 

از نظر هاستون[۹] (۲۰۱۰) سواد مالی شامل آگاهی از دانش و همچنین به کارگیری مسائل مالی در زندگی کاری و شخصی می‌باشد. به عبارت دیگر هاستون سواد مالی را دانش استفاده از آگاهی ها و ابزارهای مالی می‌داند.

 

جاکوب و همکاران[۱۰] (۲۰۰۰) آگاهی مالی شخصی را دانش مفاهیم و مهارت های مدیریت مالی شخصی دانسته اند. از نظر آن ها واژه مالی به دامنه وسیعی از فعالیت های روزمره زندگی که با پول در ارتباط است اطلاق می‌گردد که از فعالیت هایی چون کنترل دسته چک تا مدیریت کارت اعتباری، آماده سازی بودجه، خرید بیمه یا سرمایه گذاری را در بر می‌گیرد. آگاهی به معنی دانستن شرایط، شیوه ها، قوانین، حقوق، هنجارهای اجتماعی و دیدگاه های لازم برای درک و انجام این وظایف مالی حیاتی می‌باشد. این نویسندگان می‌گویند آگاهی مالی توانایی خواندن و به کارگیری مهارت های ریاضی را نیز در بر می‌گیرد. توانایی هایی که برای داشتن انتخاب های مالی مناسب ضروری هستند. همچنین از نظر آن ها آگاهی مالی شامل دانش و مهارت های مالی شخصی است که توانایی درک شرایط و مفاهیم مالی و تبدیل آن دانش به یک رفتار را نیز در بر می‌گیرد. این عنوانین عبارتند از مفاهیم پس انداز، کسب سود، بودجه گذاری یا تخصیص بودجه، خرید بیمه نامه، مدیریت اعتبارات و قرض ها و چگونگی کارکرد با مؤسسات خدمات مالی. دانش مالی؛ حداقل دانش لازم برای مشارکت موفق در اقتصاد را فراهم می‌کند و دسته ای از ابزارهای ضروری می‌باشد که چگونگی هزینه روزمره پول را تعیین می‌کند.

 

ویت و همکاران[۱۱] (۲۰۰۰) آگاهی مالی شخصی را توانایی خواندن، تحلیل، مدیریت و پرداختن به مسائل مالی شخصی می­دانند که این توانایی روی شرایط زندگی فرد تاثیر دارد و عبارت است از توانایی درک گزینه های مالی، مباحثه بدون مشکل ‌در مورد پول و موضوعات مالی، برنامه ریزی برای آینده و واکنش مناسب به رخ دادهایی که روی تصمیمات مالی روزمره اثر می‌گذارند.

 

گارمن و فورگو[۱۲] (۲۰۰۰) آگاهی مالی را به عنوان دانستن اصول و واژگان لازم برای مدیریت موفق مسائل مالی فردی تعریف کرده‌اند. آن ها مشاهده کردند که این توانایی چندان در میان آمریکایی ها گسترده نیست و اظهار داشته اند که موانع آگاهی مالی عبارتند از عدم آگاهی از مسائل مالی شخصی، پیچیدگی های زندگی مالی، گیج شدن به علت وجود انتخاب های فراوان در زمان گرفتن تصمیمات مالی و نبودن وقت کافی برای آموختن مسائل مالی شخصی.

 

با بررسی تعاریف و مطالعات ارائه شده در زمینه سواد مالی می توان گفت که سواد مالی ابزاری برای درک مفاهیم کلیدی مدیریت مالی است. سواد مالی شامل توانایی بالانس حساب بانک، تهیه بودجه، پس انداز برای آینده و یادگیری راهبردهای لازم برای مدیریت بدهی است. یک فرد در صورتی باسواد مالی تلقی می شود که قادر به مدیریت مالیه شخصی خود در زندگی و جامعه در حال تغییر باشد. برای این امر باید فرد تلاش کند تا مفاهیم و ادراکات لازم را تحصیل نموده و مهارت های خود را در این زمینه توسعه دهد، همچنین بتواند تاثیرات تصمیمات مالی فرد بر روی خودش، دیگران و محیط را درک کند.

 

۲-۳- تاریخچه سواد مالی

 

از اوایل تا اواسط قرن بیستم، ملاحظات مالی تا حدودی ساده بود اما با ابداع شبکه گسترده جهانی در اواخر این قرن، خرید و فروش ساده تر و در دسترس تر شدن وخرج کردن اوج گرفت. برخی از مردم شروع به خرج پول­هایی کردند که نداشتند و خیلی زود با مشکلات اعتباری و قرض روبرو شدند. وارد شدن مقادیر قابل رهن و وام های سرمایه منزل به ابهام عموم مردم افزود. کارت های اعتباری قرض گرفتن پول را آسان تر می ساختند و توسط آن ها زمان باز پرداخت قرض طولانی تر شده بود. چون این موارد جدید بودند عموم مردم از تاثیرات این نوع قرض گرفتن بر کل بدهی شان آگاهی کامل نداشتند. شهروندانی که دانش مالی پایه را نداشتند نمی توانستند تصمیمات مناسب ‌در مورد خرید ماشین، خرید بیمه نامه، گرفتن رهن، انتخاب کارت اعتباری، پس انداز برای بازنشستگی و … را اتخاذ کنند.

 

با به وجود آمدن این مشکلات برای اولین بار در سال ۱۹۹۰ در آمریکا اهمیت سواد و آگاهی مالی شهروندان مورد توجه قرار گرفت. در این سال اولین ائتلاف با هدف آموزش مردم و آشنا کردن آن ها با مبانی مسائل مالی شخصی صورت پذیرفت. اکنون این ائتلاف از ۱۸۰ سازمان و ائتلاف ایالتی تشکیل شده است که همگی یک هدف دارند. از سال ۱۹۹۵ این ائتلاف تلاش کرد تا از طریق راهکارهای مختلف و متنوع، مشکل سواد مالی پایین مردم آمریکا را حل کند. ارائه بروشورهای مجانی شامل: برنامه های درسی، داستان، دستورالعمل های تدریس، کتاب های کار، فعالیت ها و ارتباط با سایت های اطلاعاتی دیگر و آموزش معلمان از جمله فعالیت های این گروه است. در آمریکا در سال ۱۹۷۲ سازمانی با نام مؤسسه‌ ملی آموزش مسائل مالی، به منظور آموزش متخصصان در زمینه مالی تأسيس شد. با پیچیده تر شدن فعالیت های مالی و اقتصادی سرانجام این سازمان ‌به این نتیجه رسید که عموم مردم نیاز اساسی به آموزش مسائل مالی و منابع آن دارند. ‌بنابرین‏ در سال ۱۹۹۷ تصمیم گرفته شد تا همه مردم مورد توجه قرار گرفته وآموزش داده شوند.

 

۲-۴- اهمیت سواد مالی

 

سواد مالی و آگاهی از ابزار، فنون و روش های مدیریت منابع مالی به عنوان یکی از نیازهای مهم در دنیا برای تمام افراد جامعه شناخته می شود. هوگارت[۱۳] (۲۰۰۲) پنج دلیل عمده برای اهمیت دانش مالی شخصی را بدین ترتیب بیان می‌کند:

 

    1. مصرف کننده گان مطلع و تحصیل کرده؛ می‌توانند برای خانواده شان تصمیمات بهتری بگیرند و از این طریق امنیت اقتصادی و رفاه آن ها را تامین کنند.

 

    1. یک بازار مؤثر و کافی نیازمند مصرف کننده گان آگاه است تا تصمیمات آگاهانه اتخاذ کنند.

 

    1. برخی تغییرات بوم شناختی روی اقتصاد اثر خواهد گذاشت، مثلا: جوانانی که بدون داشتن مدل ها و تجارب کافی در حال رسیدن به استقلال مالی هستند و مهاجرانی که نیازمند آموختن هستند تا بتوانند در بازارهای آمریکا مسائل مالی خود را مدیریت کنند.

 

    1. مسئولیت رفاه بلند مدت در ۱۵ تا ۲۰ سال اخیر از دوش کارفرمایان و دولت به دوش افراد گذاشته شده است.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[سه شنبه 1401-09-22] [ 02:20:00 ق.ظ ]




 

    1. . phrase ↑

 

    1. . Combination ↑

 

    1. . step ↑

 

    1. . IFSAF ↑

 

    1. . Vstep ↑

 

    1. . Tap ↑

 

    1. . March ↑

 

    1. . Easy walk ↑

 

    1. . Mambo side ↑

 

    1. . Mambo front ↑

 

    1. . Mambo back ↑

 

    1. . Mambo – rock back ↑

 

    1. . Baby Mambo ↑

 

    1. . Jazz square ↑

 

    1. . Box step ↑

 

    1. . Shuffle or chasse ↑

 

    1. .Zig zag ↑

 

    1. . Alternate Knee ↑

 

    1. . Kick front ↑

 

    1. . Chasse ↑

 

    1. . Step touch ↑

 

    1. . Double touch ↑

 

    1. . Grapevine ↑

 

    1. . Classic Chasse ↑

 

    1. . Mambo Chasse ↑

 

    1. . Mambo chacha ↑

 

    1. . Chacha ↑

 

    1. . Tap ↑

 

    1. . Lung side ↑

 

    1. . Squat ↑

 

    1. . Lung-Degage ↑

 

    1. . Knee up ↑

 

    1. . Heel dig ↑

 

    1. . Twist ↑

 

    1. . March in ↑

 

    1. . March out ↑

 

    1. . Minnesota ↑

 

    1. . Myers ↑

 

    1. . Cantril ↑

 

    1. . Bradburn ↑

 

    1. . NORC ↑

 

    1. . Campbell ↑

 

    1. . Converse ↑

 

    1. . Rogers ↑

 

    1. . University Michigan ↑

 

    1. . Wilson ↑

 

    1. .Diener ↑

 

    1. .Gallup ↑

 

    1. .MORT۱۲. Veenhoven ↑

 

    1. . Kahnman ↑

 

    1. .Schwarts ↑

 

 

    1. . Mckennell ↑

 

    1. . aAffectometer ↑

 

    1. . Kannan ↑

 

    1. . Flett ↑

 

    1. . Tellegan ↑

 

    1. . Intensity ↑

 

    1. . Depth ↑

 

    1. . Frequency ↑

 

    1. . Heady ↑

 

    1. . Wearing ↑

 

    1. . Spielberger ↑

 

    1. . Lucas ↑

 

    1. . Ryff ↑

 

    1. . Tomkins ↑

 

    1. . Bronne ↑

 

    1. . Mahney ↑

 

    1. . Shame ↑

 

    1. . Kuboby ↑

 

    1. . Canningham ↑

 

    1. . Ulrich ↑

 

    1. . Altman ↑

 

    1. . wohlwil ↑

 

    1. . Pearce ↑

 

    1. . Oishi ↑

 

    1. . Within- Country ↑

 

    1. . Okun ↑

 

    1. . eurotic ↑

 

    1. . Veenhoven ↑

 

    1. . Feist ↑

 

    1. . Inglehart ↑

 

    1. . Meta- analysis ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:45:00 ق.ظ ]




 

اما آنچه که دارای ارزش ذاتی بوده و فراهم کننده لذت می‌باشد چه ویژگی هایی باید داشته باشد به عبارت دیگر ملاک ها و معیار های زیبایی ازنظر ارسطو کدامند؟

 

همان‌ طور که قبلاً بیان شد افلاطون زیبایی ها را با زیبایی مثل می سنجید اما ارسطو از سه معیار برای نقد شعر استفاده می‌کند که از این ۳ معیار برای نقد سایر هنرها نیز می توان بهره برد. سه معیار مورد نظر ارسطو برای ارزیابی و نقد شعر شامل منطق و عقل، قوانین اخلاقی و قوانین هنری می‌باشد(کویچ،۱۳۸۹ب،ص۶۳). حال در استفاده از این سه معیار باید گفت که هر اثر هنری باید با قوانین منطقی، قوانین اخلاقی و معیارهای زیباشناختی مطابقت داده شود. البته ارسطو معیار های زیباشناختی را مهمتر از دو معیار دیگر می‌دانست و می گفت این معیارها در هر صورت باید رعایت شوند. در خصوص معیارهای زیباشناختی ارسطو به اندازه و نظم اشاره می‌کند(همان منبع). چیزی را که او نظم و به عبارتی مناسب‌ترین صورت می‌دانست بعدها به طور رایج فرم نامیده شد و منظور از اندازه، اندازه مناسب یا ابعاد مناسب برای اشیاء بود به نظر او اشیا بزرگتر لذت بیشتری از اشیا کوچکتر فراهم می آورد اما اشیاء بسیار بزرگتر نیز زیبا نخواهند بود و هر اثری باید اندازه ای مناسب داشته باشد تا در ذهن و حافظه بماند در واقع چیز زیبا باید قابل درک باشد و جهت قابل درک بودن، تناسب اندازه و وجود یکپارچگی در یک اثر هنری ضروری است برای مثال زیبایی یک انسان به سن او بستگی دارد و زیبایی در جوان، پیر و کودک متفاوت است.

 

یکی دیگر از موضوعاتی که درباره زیبایی شناسی ارسطو می توان بدان اشاره نمود پرداختن وی به تجربه زیباشناختی است. البته ارسطو با اصطلاح خاصی آن را توضیح نداده است بلکه توصیف او نشان می‌دهد که وی از وجود چنین تجربه ای آگاه بوده است. او در رساله اخلاق تجربه زیباشناختی را چنین توصیف می‌کند(همان منبع،،ص۶۶):۱- حاوی لذت عمیق است ۲- با حالتی انفعالی همراه است یعنی کسی که آن را تجربه می‌کند احساس می‌کند انگار طلسم شده است. در واقع به تعجب برانگیز بودن موقعیت اشاره می‌کند ۳- این تجربه می‌تواند حد و اندازه مناسبی داشته باشد اما حتی اگر بیش از حد هم باشد کسی اعتراض نمی کند. ۴ – تجربه ای است که فقط برای انسان مناسب است موجودات دیگر لذت هایشان بیشتر از حس چشایی و بساوایی است تا از بینایی و شنوایی و هارمونی موجود در آن ها ۵- این تجربه از حواس ناشی می شود اما به حساسیت آن ها بستگی ندارد زیرا حواس موجودات زنده دیگر حساس تر و تیزتر از انسان هستند ۶- لذت آن از خود حواس ناشی می شود نه از چیزی که با آن مواجه هستیم برای مثال از گل‌ها به خاطر بو و رایحۀ آن ها لذت می بریم یا بشقاب ها و نوشیدنی ها بدین علت لذت بخش هستند که نشانه ای از خوردن و نوشیدن در آن ها وجود دارد.

 

به طور کلی در زیبایی شناسی ارسطو هنر باز زیبایی تفاوتی نداشته و بیشتر راجع به هنرها سخن گفته است هنر خود نوعی علم است که به دو دسته هنر ابزاری و هنر زیباآفرینی تقسیم می شود گرایش انسان به هنر معلول گرایش وی به امر موزون و تقلید است و هنرها ناشی از تقلید می‌باشند. گرایش انسان به هنرها موجب شده که هنر باعث تطهیر احساسات وی شود و آدمی در تفریحات خود نیز بدان روی آورد و هنر به حصول تعالی ترین هدف انسان که خوشبختی است یاری می رساند. وی از سه معیار قوانین منطقی، اخلاقی و هنری درباره زیبایی شعر سخن گفته است که معیارهای هنری را مهم تر از بقیه می‌دانست و اندازه و نظم را معیارهای زیباشناختی قلمداد می نمود. نکته آخر اینکه وی از تجربه و لذتی توصیف می‌کند که امروزه با اصطلاح تجربه زیباشناختی از آن یاد می شود.

 

زیبایی شناسی کانت

 

کانت فیلسوف دیگر ایدئالیسم است که در خصوص زیبایی شناسی و هنر بحث زیادی نموده است که در اینجا به اختصار بدان اشاره می نماییم.برای این منظور بار دیگر تعریف کانت از زیبایی را مطرح می‌کنیم:

 

« زیبا چیزی است که بدون نفع شخصی و مفهوم خاصی باشد و خوش آیند بودن آن جنبه عمومی و کلی داشته باشد.»(به نقل از رضای الهی،۱۳۵۴،ص۹۲)

 

تعریف نشان می‌دهد که کانت به دنبال آن بوده تا زیبایی را از اموری که نفع شخصی دارند جدا سازد یعنی خوشایندی زیبایی به خاطر نفع شخصی نباشد بلکه جنبه کلی و همگانی پیدا کند.

 

نکته دیگری که کانت برآن اشاره می‌کند هم سطح نبودن زیبایی هاست(همان منبع) وی برای زیبایی سطوح سه گانه ای مطرح می‌کند که این سه سطح عبارت اند:

 

    1. قشنگی:آن سطح از زیبایی هاست که با زرق و برق خاصی همراه بوده و ظاهری فریبنده دارد فوری صورت می‌گیرد و فوری نیز اثر می‌گذارد اما اثر آن سطحی و زود گذر است با بیقراری و بی فکری همراه است و بین همه لذات وجود دارد مانند گل،جواهر،آرایش .

 

    1. زیبایی: به نظر کانت این سطح زیبایی، مختص هنر است و در برخی اوقات اعمال اخلاقی را هم شامل می شود تشخیص این نوع زیبایی با تعمق ذهنی و همچنین با آرامش و تفکر همراه است، دیر اثر می‌گذارد و اثر آن دیر فراموش می شود مانند امور اخلاقی .

 

  1. عالی: بالاترین سطح زیبایی است که با مجلل و بزرگ بودن همراه است و همیشه تعجب را همراه خود دارد. این سطح کمال زیبایی هنری است مانند قصرهای عظیم، مساجد بزرگ، ساختمان سلول که با عظمت همراه بوده و انسان را به تعجب و تأمل وا می‌دارد.

این سه نوع زیبایی ازنظر کانت با سه نوع لذت و همچنین سه نوع کار هنری مطابقت دارد(رضای الهی،۱۳۵۴) این تطبیق در جدول شماره (۲-۱) نمایان است. این جدول نشان می‌دهد ‌بر اساس دیدگاه کانت آنچه در عالم هنری وجود دارد منحصر به قشنگی نبوده زیرا قشنگی ها لذات طبیعی دارند و به سمت حیوانیت هستند اما زیبایی هنری و لذات روحانی یا عالی به زندگی معنا می بخشند و در تشکیل و درک آن ها تخیل به همراه عقل دخالت دارد.

 

جدول(۲-۱): سطوح زیبایی ازنظر کانت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سطوح لذات سطوح زیبایی سطوح کار هنری لذات جسمانی قشنگی کار های هنری سطحی لذات نفسانی زیبایی کارهنری لذات عالیه عالی کارهای هنری عالی

هنر ازنظر کانت

 

ازنظر کانت، هنر جزئی از فلسفه عملی است یعنی هنر به همراه اخلاق و منطق فلسفه عملی را تشکیل می‌دهند در هنر انسان می کوشد افکار معنوی و آسمانی خود را که از طرفی نامحدود و از طرف دیگر نامحسوس می‌باشد با احساس خویش ممزوج نماید و آن را به شکلی محدود و محسوس مبدل سازد(رضای الهی،۱۳۵۴،ص۳۹).

 

ازنظر کانت هنر باید سه خاصیت داشته باشد(همان منبع):

 

    1. خوش آیند باشد اما جنبه کلی و مطلق داشته باشد

 

    1. خوش آمد باشد اما ازنظر روحی نه جسمانی.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 01:09:00 ق.ظ ]




 

    1. -moving away from people ↑

 

    1. -going against people ↑

 

    1. -Divies & Cummings ↑

 

    1. -veber ↑

 

    1. – Stringere ↑

 

    1. – Hans selye ↑

 

    1. – Lazarus ↑

 

    1. – Paul Vanrayt ↑

 

    1. – Sayles ↑

 

    1. -Davison&Neale&Kring ↑

 

    1. -Conon ↑

 

    1. -Selye ↑

 

    1. -Biological stress syndrom ↑

 

    1. -Alarm reaction ↑

 

    1. -Chock phase ↑

 

    1. -Countor chock ↑

 

    1. -Rebound reaction ↑

 

    1. -Resistance ↑

 

    1. -Exhaustion ↑

 

    1. -Lazarus ↑

 

    1. – Paul Vanrayt ↑

 

    1. -Apprasial ↑

 

    1. -Life ernest ↑

 

    1. -Holmes & Rahe ↑

 

    1. -Muris ↑

 

    1. -Munn ↑

 

    1. – Barker ↑

 

    1. – Laswell ↑

 

    1. -Katz ↑

 

    1. – Shannon & Weaver ↑

 

    1. -Dance ↑

 

    1. -Weiner ↑

 

    1. -Wood ↑

 

    1. -Wilbur Schramm ↑

 

    1. -Altman & Taylor ↑

 

    1. -social penetration ↑

 

    1. -Little John ↑

 

    1. -Persaud ↑

 

    1. -Brown ↑

 

    1. -Chen & Wang & Gao ↑

 

    1. -Abbey & Andrews ↑

 

    1. -Borrello ↑

 

    1. – Keogh & Bond & Flaxman ↑

 

    1. -Senik ↑

 

    1. -Sherina & Rampal & Kaneson ↑

 

    1. – Misra & Castillo ↑

 

    1. -Myers ↑

 

    1. -Jones & Johnson ↑

 

    1. – Lu ↑

 

    1. -Benitez & Cuevas&Rodriguez Pulido ↑

 

    1. – Rubenstein & May & Sonn & Batts ↑

 

    1. – Horowitz & Rosenberg & Baer & Ureno& Villasenor ↑

 

    1. – Westenman & Grandy & Lupo & Mitchel ↑

 

    1. – General Health Questionnaire ↑

 

    1. – Handerson ↑

 

    1. – Goldberg & Hillier ↑

 

    1. – Cheung & Spars ↑

 

    1. – Gadzella ↑

 

    1. – Gadzella & Baloghu ↑

 

    1. -Factot Analysis ↑

 

    1. -Varimax ↑

 

    1. -Kaiser-Meyer-Olkin Test ↑

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
[دوشنبه 1401-09-21] [ 11:23:00 ب.ظ ]




 

        1. تداوم روند سودآوری: هر چه قدر اخبار خوب یا بد در سود سال جاری، در سال‌های آینده نیز پایدار باشد، انتظار داریم ضریب واکنش سود آن شرکت بالا باشد لذا اگر اخبار خوب ،GN، سال جاری ناشی از معرفی موفقیت آمیز یک محصول جدید یا کاهش شدید هزینه توسط مدیریت باشد پاسخ بازار باید نسبت به زمانی که اخبار خوب متاثر از سود غیر منتظره فروش تجهیزات است، بیشتر باشد. سرمایه گذاران انتظار ندارند که سود های غیر منتظره ای که شناسایی شده است و ناشی از فروش تجهیزات ، اموال و ماشین آلات است در آینده نیز تکرار شود ‌بنابرین‏ واکنش آن ها نسبت ‌به این نوع سود های غیر عملیاتی کمتر و در نتیجه ضریب واکنش سود پایین تر خواهد بود.

 

    1. کیفیت سود: به ظاهر هر چه کیفیت سود بالا باشد انتظار ضریب واکنش سود بالاتری نیز خواهد رفت چرا که سرمایه گذاران بهتر می‌توانند از عملکرد جاری به عملکرد آتی شرکت پی ببرند.

 

    1. شباهت انتظارات سرمایه گذاران: سرمایه گذاران مختلف با توجه به اطلاعات پیشین و توانایی خود در ارزیابی اطلاعات صورت های مالی نسبت به سود خالص دوره بعد یک شرکت ، دارای انتظارات متفاوتی هستند. هر قدر انتظارات سرمایه گذاران ‌در مورد سود خالص و آینده شرکت شباهت بیشتری به هم داشته باشد اثر هر ریال از سود غیر منتظره بر قیمت سهام بیشتر می شود. در نتیجه ضریب واکنش سود خالص بالاتر خواهد بود.

 

  1. توان آگاهی دهندگی قیمت: با فرض یکسان بودن شرایط هرچه قیمت اطلاعات بیشتری را تبیین کتد محتوای اطلاعاتی سود حسابداری کمتر و ضریب واکنش سود پایین تر خواهد بود. یکی از علائمی که نشان دهنده بار اطلاعاتی قیمت می‌باشد، اندازه شرکت است. شرکت های بزرگ بیشتر مطرح هستند و مورد نظر رسانه های خبری قرار می گیرند. با این وجود تحقیقی را ایستن و زمجوزکی انجام دادند و ‌به این نتیجه رسیدند که اندازه و بزرگی شرکت نمی تواند به عنوان متغیر عمده ضریب واکنش سود را توجیه کند.

در این تحقیق عامل ریسک عدم پرداخت و تاثیر آن بر ضریب واکنش سود مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

نتایج تحقیقات اجام شده ‌در مورد ضریب واکنش سود در جدول ۱-۱ نشان داده شده است.

 

جدول (۱-۱) نتایج تحقیقات انجام شده ‌در مورد ضریب واکنش سود

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتایج اصلی دوره تحقیق محقق(محققین( تداوم روند سودآوری به عنوان اولین عامل مؤثر بر ضریب واکنش سود شناسایی و تعیین گردید

 

( کور مندی و لایپ ،۱۹۸۷، ص۳۴۰)[۹]

۱۹۸۰-۱۹۷۴ کور مندی و لایپ تنها عامل مؤثر به شکل منفی بر ضریب واکنش سود ریسک سیستمتاتیک است و عامل نرخ فرصت‌های رشد ، به شکل مثبت بر ضریب واکنش سود تاثیر گذار است

 

( کولین و کوتاری، ۱۹۸۹، ص ۴۹)[۱۰]

۱۹۸۷-۱۹۸۰ کولین و کوتاری تداوم روند سود آوری پس از کنترل متغیر های ریسک و رشد، عاملی مؤثر بر ضریب واکنش سود است

 

(استین و زیمچوسکی ، ۱۹۸۹ ، ص ۳۱)[۱۱]

۱۹۸۷-۱۹۸۱ استین و زیمچوسکی ضریب واکنش سود برای شرکتهی فاقد اهرم یا با سطح پایین اهرم نسبت به شرکت‌های اهرمی و یا با سطح بالای از اهرم بزرگتر است

 

(لی و فارقر، ۱۹۹۱،ص ۲۲)[۱۲]

۱۹۸۴-۱۹۷۰ لی و فارقر علاوه بر ریسک سیستماتیک ، ریسک عدم پرداخت) (Default Risk نیز کاهش دهنده ضریب واکنش سود است ۱۹۸۸-۱۹۸۷ هالیوال و رینولد رتبه بندی اوراق قرضه و نسبت بدهی ها به عنوان شاخص های ریسک عدم پرداخت در تشریح ضریب واکنش سود نقش دارد

 

(بیلینگز، ۱۹۹۹، ص ۵۱۰)[۱۳]

۱۹۹۶-۱۹۷۷ بیلینگز انشار و باز پرداخت بدهی ها که به ترتیب ، باعث افزایش و کاهش ریسک عدم پرداخت می گرردد، به دلیل وجود شاخص های غیر قابل اتکاء مانند عدم اندازه گیری دقیق مفاهیم مفهوم در تئوری های بنیادین ، ناپایداری مدل های اقتصادی و زیر سوال بودن سودمندی اصول بنیادی نظریه کلاسیک مالی بر طبق تحقیقات اخیر، به شکلی دقیق نمی تواند باعث کاهش و افزایش ضریب واکنش سود گردد

 

(یئو و کیم ، ۲۰۰۲، ص۱۱)[۱۴]

۱۹۹۳-۱۹۸۴ یئو و کیم دریافتند که میزان ضریب واکنش در شرکتهایی که دارای نسبت های بالای سود تقسیمی به جریان‌های نقدی آزاد و نسبت های اهرم کوچکترهستند و نیز شرکتهایی که دارای فرصت های رشد بالاتری هستند بزرگتر است ۱۹۹۸-۱۹۸۰ آریف و چنگ

 

۶-۱ فرضیه های تحقیق

 

فرضیه اصلی اول: بین سود غیر منتظره استاندارد شده و بازده غیر عادی انباشته در بازار سرمایه ایران ارتباط وجود دارد.

 

فرضیه اصلی دوم: ریسک عدم پرداخت بر ضریب واکنش سود تاثیر گذار است.

 

فرضیه اصلی سوم: ریسک سیستماتیک(بتا) بر روابط میان ریسک عدم پرداخت و سود غیر منتظره استاندارد شده و بازده غیر عادی انباشته تاثیر گذار است.

 

فرضیه اصلی چهارم: فرصت های رشد بر روابط میان ریسک عدم پرداخت و سود غیر منتظره استاندارد شده و بازده غیر عادی انباشته تاثیر گذار است.

 

فرضیه اصلی پنجم: اندازه شرکت بر روابط میان ریسک عدم پرداخت و سود غیر منتظره استاندارد شده و بازده غیر عادی انباشته تاثیر گذار است.

 

فرضیه اصلی ششم: پایداری سود شرکت بر روابط میان ریسک عدم پرداخت و سود غیر منتظره استاندارد شده و بازده غیر عادی انباشته تاثیر گذار است.

 

۷-۱ تعریف واژه ها و اصطلاحات:

 

ضریب واکنش سود[۱۵] : ضریب واکنش سود ، بازده غیر منتظره بازار را در واکنش به اجزای غیر منتظره سود گزارش شده اندازه گیری می‌کند (کوتاری ، ۲۰۰۱،ص ۶)[۱۶].

 

بازده غیر عادی[۱۷]: به عنوان تفاوت میان بازده واقعی شرکت با بازده مورد انتظار یا بازده کل بازار می‌باشد(همان منبع،ص ۹)۴.

 

سود غیر منتظره: به عنوان تفاوت بین سود واقعی کسب شده و سود مورد انتظار تعریف می شود (همان منبع،ص ۱۱)۵.

 

ریسک عدم پرداخت[۱۸]۶: این ریسک به معنی احتمال عدم توانایی واحد تجاری در پرداخت به موقع بدهی ها و ایفای تعهدات خود در سر رسید این بدهی ها می‌باشد ( لی و فارقر،۱۹۹۱ ،ص ۲۰)[۱۹]۷٫

 

پایداری سود[۲۰]۸: پایداری سود بیانگر این اموضوع است که چه مقدار از سود سال جاری در سال بعد نیز تکرار می شود (هالیوال و رینولد ، ۱۹۹۴، ص۴۱۵)[۲۱]۹٫

 

فصل دوم

 

مروری بر ادبیات تحقیق

 

۱-۲ مقدمه

 

حسابداری به عنوان مکانیزمی جهت ایجاد توان ارائه اطلاعات مربوط، علاوه بر ایجاد امکان تصمیم گیری بهتر سرمایه گذاران ، دارای منافع اجتماعی از طریق بهبود کارکرد بازارهای اوراق بهادار می‌باشد. تحقیقات حسابداری تأکید دارد که قیمت ها در بازار اوراق بهادار به اطلاعات حسابداری واکنش نشان می‌دهد که این واکنش نشان از محتوا و، بار اطلاعاتی و اطلاعات مفید حسابداری است که باعث تغییر عقاید و رفتارهای سرمایه گذاران می شود و میزان درجه مفید بودن ، به وسیله وسعت و اندازه تغییرات حجم و با به دنبال انتشار اطلاعات اندازه گیری می شود.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت
 [ 10:32:00 ب.ظ ]