اما آنچه که دارای ارزش ذاتی بوده و فراهم کننده لذت می‌باشد چه ویژگی هایی باید داشته باشد به عبارت دیگر ملاک ها و معیار های زیبایی ازنظر ارسطو کدامند؟

 

همان‌ طور که قبلاً بیان شد افلاطون زیبایی ها را با زیبایی مثل می سنجید اما ارسطو از سه معیار برای نقد شعر استفاده می‌کند که از این ۳ معیار برای نقد سایر هنرها نیز می توان بهره برد. سه معیار مورد نظر ارسطو برای ارزیابی و نقد شعر شامل منطق و عقل، قوانین اخلاقی و قوانین هنری می‌باشد(کویچ،۱۳۸۹ب،ص۶۳). حال در استفاده از این سه معیار باید گفت که هر اثر هنری باید با قوانین منطقی، قوانین اخلاقی و معیارهای زیباشناختی مطابقت داده شود. البته ارسطو معیار های زیباشناختی را مهمتر از دو معیار دیگر می‌دانست و می گفت این معیارها در هر صورت باید رعایت شوند. در خصوص معیارهای زیباشناختی ارسطو به اندازه و نظم اشاره می‌کند(همان منبع). چیزی را که او نظم و به عبارتی مناسب‌ترین صورت می‌دانست بعدها به طور رایج فرم نامیده شد و منظور از اندازه، اندازه مناسب یا ابعاد مناسب برای اشیاء بود به نظر او اشیا بزرگتر لذت بیشتری از اشیا کوچکتر فراهم می آورد اما اشیاء بسیار بزرگتر نیز زیبا نخواهند بود و هر اثری باید اندازه ای مناسب داشته باشد تا در ذهن و حافظه بماند در واقع چیز زیبا باید قابل درک باشد و جهت قابل درک بودن، تناسب اندازه و وجود یکپارچگی در یک اثر هنری ضروری است برای مثال زیبایی یک انسان به سن او بستگی دارد و زیبایی در جوان، پیر و کودک متفاوت است.

 

یکی دیگر از موضوعاتی که درباره زیبایی شناسی ارسطو می توان بدان اشاره نمود پرداختن وی به تجربه زیباشناختی است. البته ارسطو با اصطلاح خاصی آن را توضیح نداده است بلکه توصیف او نشان می‌دهد که وی از وجود چنین تجربه ای آگاه بوده است. او در رساله اخلاق تجربه زیباشناختی را چنین توصیف می‌کند(همان منبع،،ص۶۶):۱- حاوی لذت عمیق است ۲- با حالتی انفعالی همراه است یعنی کسی که آن را تجربه می‌کند احساس می‌کند انگار طلسم شده است. در واقع به تعجب برانگیز بودن موقعیت اشاره می‌کند ۳- این تجربه می‌تواند حد و اندازه مناسبی داشته باشد اما حتی اگر بیش از حد هم باشد کسی اعتراض نمی کند. ۴ – تجربه ای است که فقط برای انسان مناسب است موجودات دیگر لذت هایشان بیشتر از حس چشایی و بساوایی است تا از بینایی و شنوایی و هارمونی موجود در آن ها ۵- این تجربه از حواس ناشی می شود اما به حساسیت آن ها بستگی ندارد زیرا حواس موجودات زنده دیگر حساس تر و تیزتر از انسان هستند ۶- لذت آن از خود حواس ناشی می شود نه از چیزی که با آن مواجه هستیم برای مثال از گل‌ها به خاطر بو و رایحۀ آن ها لذت می بریم یا بشقاب ها و نوشیدنی ها بدین علت لذت بخش هستند که نشانه ای از خوردن و نوشیدن در آن ها وجود دارد.

 

به طور کلی در زیبایی شناسی ارسطو هنر باز زیبایی تفاوتی نداشته و بیشتر راجع به هنرها سخن گفته است هنر خود نوعی علم است که به دو دسته هنر ابزاری و هنر زیباآفرینی تقسیم می شود گرایش انسان به هنر معلول گرایش وی به امر موزون و تقلید است و هنرها ناشی از تقلید می‌باشند. گرایش انسان به هنرها موجب شده که هنر باعث تطهیر احساسات وی شود و آدمی در تفریحات خود نیز بدان روی آورد و هنر به حصول تعالی ترین هدف انسان که خوشبختی است یاری می رساند. وی از سه معیار قوانین منطقی، اخلاقی و هنری درباره زیبایی شعر سخن گفته است که معیارهای هنری را مهم تر از بقیه می‌دانست و اندازه و نظم را معیارهای زیباشناختی قلمداد می نمود. نکته آخر اینکه وی از تجربه و لذتی توصیف می‌کند که امروزه با اصطلاح تجربه زیباشناختی از آن یاد می شود.

 

زیبایی شناسی کانت

 

کانت فیلسوف دیگر ایدئالیسم است که در خصوص زیبایی شناسی و هنر بحث زیادی نموده است که در اینجا به اختصار بدان اشاره می نماییم.برای این منظور بار دیگر تعریف کانت از زیبایی را مطرح می‌کنیم:

 

« زیبا چیزی است که بدون نفع شخصی و مفهوم خاصی باشد و خوش آیند بودن آن جنبه عمومی و کلی داشته باشد.»(به نقل از رضای الهی،۱۳۵۴،ص۹۲)

 

تعریف نشان می‌دهد که کانت به دنبال آن بوده تا زیبایی را از اموری که نفع شخصی دارند جدا سازد یعنی خوشایندی زیبایی به خاطر نفع شخصی نباشد بلکه جنبه کلی و همگانی پیدا کند.

 

نکته دیگری که کانت برآن اشاره می‌کند هم سطح نبودن زیبایی هاست(همان منبع) وی برای زیبایی سطوح سه گانه ای مطرح می‌کند که این سه سطح عبارت اند:

 

    1. قشنگی:آن سطح از زیبایی هاست که با زرق و برق خاصی همراه بوده و ظاهری فریبنده دارد فوری صورت می‌گیرد و فوری نیز اثر می‌گذارد اما اثر آن سطحی و زود گذر است با بیقراری و بی فکری همراه است و بین همه لذات وجود دارد مانند گل،جواهر،آرایش .

 

    1. زیبایی: به نظر کانت این سطح زیبایی، مختص هنر است و در برخی اوقات اعمال اخلاقی را هم شامل می شود تشخیص این نوع زیبایی با تعمق ذهنی و همچنین با آرامش و تفکر همراه است، دیر اثر می‌گذارد و اثر آن دیر فراموش می شود مانند امور اخلاقی .

 

  1. عالی: بالاترین سطح زیبایی است که با مجلل و بزرگ بودن همراه است و همیشه تعجب را همراه خود دارد. این سطح کمال زیبایی هنری است مانند قصرهای عظیم، مساجد بزرگ، ساختمان سلول که با عظمت همراه بوده و انسان را به تعجب و تأمل وا می‌دارد.

این سه نوع زیبایی ازنظر کانت با سه نوع لذت و همچنین سه نوع کار هنری مطابقت دارد(رضای الهی،۱۳۵۴) این تطبیق در جدول شماره (۲-۱) نمایان است. این جدول نشان می‌دهد ‌بر اساس دیدگاه کانت آنچه در عالم هنری وجود دارد منحصر به قشنگی نبوده زیرا قشنگی ها لذات طبیعی دارند و به سمت حیوانیت هستند اما زیبایی هنری و لذات روحانی یا عالی به زندگی معنا می بخشند و در تشکیل و درک آن ها تخیل به همراه عقل دخالت دارد.

 

جدول(۲-۱): سطوح زیبایی ازنظر کانت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سطوح لذات سطوح زیبایی سطوح کار هنری لذات جسمانی قشنگی کار های هنری سطحی لذات نفسانی زیبایی کارهنری لذات عالیه عالی کارهای هنری عالی

هنر ازنظر کانت

 

ازنظر کانت، هنر جزئی از فلسفه عملی است یعنی هنر به همراه اخلاق و منطق فلسفه عملی را تشکیل می‌دهند در هنر انسان می کوشد افکار معنوی و آسمانی خود را که از طرفی نامحدود و از طرف دیگر نامحسوس می‌باشد با احساس خویش ممزوج نماید و آن را به شکلی محدود و محسوس مبدل سازد(رضای الهی،۱۳۵۴،ص۳۹).

 

ازنظر کانت هنر باید سه خاصیت داشته باشد(همان منبع):

 

    1. خوش آیند باشد اما جنبه کلی و مطلق داشته باشد

 

    1. خوش آمد باشد اما ازنظر روحی نه جسمانی.

 

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...