همچنین در تبصره این ماده آمده است: ” درصورتی که ازدواج پدر و مادر طفل به ثبت نرسیده باشد، اعلام ولادت و امضای اسناد متفّقاً به عهده پدر و مادر خواهد بود و هر گاه اتفاق پدر و مادر در اعلام ولادت میسر نباشد، سند طفل با اعلام یکی از ابوین که مراجعه می کند، با قید نام کوچک و طرف غایب تنظیم خواهد شد. اگر مادر اعلام کننده باشد، نام خانوادگی مادر به طفل داده می شود.”
از آنجایی که کودک ثمره زندگی مشترک هستند، طبیعی است که در مورد انتخاب نام همفکری و توافق صورت پذیرد و احساسات هیچ یک از والدین نادیده گرفته نشود، و نام انتخابی را که برای کودک به ثبت می‌رسانیم، باید مناسب و نیکو و برازنده او باشد و نامی نباشد که درآینده باعث سرافکندی کودک شود و کودک در مقابل دیگران خجالت زده باشد. زیرا نام او وضعیت خانوادگی و الگوهای آنان است و تا ابد همراه کودک خواهد بود. این حقّی است که بر گردن والدین است.
(( اینجا فقط تکه ای از متن درج شده است. برای خرید متن کامل فایل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت nefo.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. ))

ثبت نام نیکو داشتن حقّ کودک و امری مسلّم است و امکان بهره مندی از حقوق، در زندگی اجتماعی، برای کودک فراهم می شود. در واقع ثبت تولد کودکان و انتخاب نام نیکو، نشان از فراموش نکردن آنها و عدم نقض حقوق آنها، در پیشرفت کشورها امری اساسی محسوب می شود.
کنوانسیون حقوق کودک در بند ۱ ماده ۶ مقرر می دارد:” کشورهای طرف کنوانسیون حق ذاتی هر کودک را برای زندگی به رسمیت خواهند شناخت.” طبق این ماده اولین حق ذاتی کودک هویت اوست که باید از طرف نهاد خانواده و دولت مشخص شود.
در این باره اصل ۳ اعلامیه حقوق کودک مقرر می‌دارد:” کودک از زمان تولد سزاوار داشتن نام و تابعیت است”
و نیز در بند های ۲ و ۳ ماده ۲۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی آمده است:
۲-"تولد هر کودکی باید بلافاصله پس از زایش ثبت شود و کودک باید دارای نام باشد.”
۳-” هر کودکی حق داشتن تابعیت را دارد.”
همچنین کنوانسیون حقوق کودک هم، ثبت تولد را اجباری دانسته و پس از ثبت ولادت، داشتن نام، تابعیت و خانواده را برای هر کودکی ضروری دانسته است. دولتهای عضو را موظف به منطبق کردن قوانین ملی خود با مقررات مزبور کرده است و مقرر داشته: هیچ کودکی نباید بی تابعیت بماند.
هدف از این تمهیدات در ماده ۸ کنوانسیون حقوق کودک هم به خاطر حفظ هویت کودک ذکر شده است. و برای اینکه هویت کودک حفظ شود، سه عامل: ۱٫ نام ۲٫ تابعیت ۳٫ خانواده ضروری هستند.
بدیهی است وجود نام برای متمایز ساختن کودک از دیگران و شناخته شدن او در جامعه ضروری است. تابعیت هر کودکی برای باز شناختن قوانین متبوع او و نیز حمایت دولت خاص از کودک به عنوان تبعه امری بایسته است. همچنین وجود خانواده برای بالندگی و تربیت صحیح کودک در کنار والدین مورد اتفاق روانشناسان و نیز حقوقدانان ملل متمدن است.(عابد خراسانی، ۱۳۸۹: ۷۲)
حقوق بین الملل حق کودک را برای داشتن خانواده و رشد او در محیط خانوادگی برای حفظ هویت و تکامل شخصیت او ضروری دانسته است. به همین دلیل بند ۲ ماده ۷ کنوانسیون حقوق کودک، دولت‌ها را موظف کرده است که زمینه و ساز و کار هایی ایجاد کنند تا هر کودکی از حق داشتن ملیّت و هویت خود بهره‌مند گردد.
به نظر می رسد با توجه به قوانین و اسناد بین‌المللی هویت کودک که یکی از حقوق ذاتی آن محسوب می‌شود، دارای ارزش و احترام خاصّی است و به آن تأکید شده است. باید در اجرای آن به درستی عمل شود. زیرا خیلی از کودکانی در نقاط مختلف کشور هستند، که هویت ندارند و برای داشتن هویت آنان اقدامات قانونی صورت نگرفته است و بدون هیچ هویتی به زندگی سخت و طاقت فرسا ادامه می دهند و از سایر حقوق اجتماعی خود بی بهره هستند.
۳-۱-۲ حق تکریم شخصیتی:
یکی دیگر از مسائل حیاتی مربوط به کودک توجه به نیازهای معنوی و روانی کودک می باشد. زیرا کودکان کرامت دارند و رعایت اصول اخلاقی درباره آنان الزامی است؛ به دلیل اینکه موقعیت خاص دارند و به شدت، در معرض آسیب و تضییع حقوق هستند و توانایی مقابله و احقاق حق خود را ندارند. در نتیجه، باید ساز و کار مناسب و مستقلی از نظر قواعد و مقررات برای تضمین این حقوق و تکالیف دیگران در برابر کودکان ایجاد شود. (پیوندی، ۱۳۹۰: ۴۱۴)
یکی از دلایل اساسی در ایجاده عقده های روانی، توجه نکردن به شخصیت و حیثیت معنوی هر فرد است. آدمی در هر سنی به شخصیت خود علاقه مند می باشد و همیشه دوست دارد مورد احترام و تکریم قرار بگیرد. توجه نکردن به این موضوع می تواند منجربه تزلزل شخصیت افراد گردد، این امر خود یکی از معضلات اجتماعی می باشد. بنابراین باید به شخصیت کودک احترام گذاشت و در هر موقعیت این امر را فراموش نکرد.
مهمترین محورهای تکریم شخصیت کودک در سفارش های معصومان (ع) عبارتنداز: خطاب نیکو به فرزندان و کودکان، سلام کردن به آنان، انتظار مناسب و به جا گذاشتن از آنان، وفای به وعده داده شده به آنان و عیب جویی نکردن از آنان می باشد.(همان منبع، ۳۶۶)
بنابراین می توان گفت واژه تربیت علاوه بر پرواندن جسم و تن کودک، پرواندن روح و روان کودک نیز دلالت دارد. در واقع والدین و سرپرستان قانونی باید کودکان را برای ورود به زندگی اجتماعی آماده کنند. در رفتار خود و کودکان نظارت کافی داشته باشند و به شخصیت آنان احترام بگذارند. چه در محیط خانوادگی و چه در محیط اجتماع برای آنان ارزش قائل شوند و ادب و احترام را رعایت کنند، تا کودکان از همان کودکی احترام گذاشتن را یاد بگیرند و ملکه ذهنشان شود. زیرا برای اینکه شخصیت کودکان رشد پیدا کند به محبّت و تفاهم و توجه از سوی والدین نیاز دارند و همینطور در محیط مدرسه و بیرون باید شخصیت آنان را خرد و کوچک نکنیم.
همچنین به اصل کرامت ذاتی، که مبنای فلسفی نظام حقوق بشر تلقی می شود، در اسناد مختلف حقوق بشری گاه صراحتاً و گاه اشاره وار توجه شده است. از جمله در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر که از” شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان ” به عنوان ” اساس آزادی و عدالت و صلح” در جهان یاد می کند. در مقدمه میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و حقوق مدنی و سیاسی، حقوق بشر، ناشی از حیثیت ذاتی انسان ها دانسته شده است.
در اسناد بین المللی حقوق کودک این اصل کرامت ذاتی کودکان مورد توجّه می باشد و آنان نه به عنوان موجود متعلق به والدین، بلکه موجودی با هویت مستقل در نظر گرفته می‌شوند.(ابراهیمی ورکیانی، ۱۳۸۹: ۴۰)
زیرا از بین بردن مشکل تکریم شخصیتی و عاطفی و ذاتی کودک خیلی دشوارتر از، مشکلات اقتصادی کودک است.
رفتار منطبق با شئونات و ارزش کودکان در ماده ۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر تأکید می کند، ” همه انسان‌ها آزادانه به دنیا آمده اند و از لحاظ حیثیت و حقوق با هم برابرند و عقلانیت و وجدان به آنها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر برادرانه رفتار کنند. ” زیرا مشکل تکریم شخصیتی در آینده کودک تأثیر زیادی دارد و باید به درستی حیثیت و حقوق برابر را متناسب با شأن کودکان اجرا کنیم و آنان را هم جزیی از افراد جامعه بدانیم. احترام گذاشتن نیاز هر انسانی است، مخصوصاً کودکان که بیشتر از بقیه نیازمند به احترام هستند و دوست دارند که در مقابل دیگران از شخصیت خوبی برخوردار باشند وقتی به کودکان احترام می‌گذاریم در مقابل، آن‌ها هم به حرفهای شما احترام می گذارند و بهتر خوبی و بدی را که به آن ها گوشزد می کنید را رعایت می کنند و در آینده انسانی سالم با خصوصیات اخلاقی خوب پرورش می یابند. زیرا از همان کودکی والدین حقوق آنان را به نحو احسن ایفا کرده اند، که اینگونه پرورش یافتند و نیازهایشان به خوبی در دوران کودکی اجرا شده است و آینده خوبی در انتظار آن‌ها می باشد.
در این راستا در ماده ۱۱۰۴ قانون مدنی ایران مقرر می دارد:” زوجین باید در تشیید مبانی خانواده و تربیت اولاد خود به یکدیگر معاضدت نمایند”
در این ماده که تأکید به تربیت و تشیید مبانی خانوادگی به والدین شده است. نباید کوتاهی از جانب والدین پیش آید. زیرا همین مسائل ریز و درشت هستند که شخصیت عاطفی و معنوی کودک را شکل می‌دهند.
احترام به شأن و منزلت کودکان یکی از حقوق بنیادین آن‌هاست. هر کودک، انسانی منحصر به فرد دارای شخصیت مستقل در حال رشد و تکامل محسوب می‌گردد و از این جهت کرامت انسانی، منافع و نیاز‌های او باید از طرف والدین و دولت مورد حمایت قرار گیرد. مطابق این اصل، در برخورد با کودکان باید شأن و منزلت آن‌ها را مورد توجه قرار دهیم و با توجه به اینکه کودکان مستقل از بزرگسالان هستند و نیازهای خاص آن‌ها شناسایی شده است باید برای رفع نیاز آن‌ها اقدام‌هایی صورت گیرد.‌(ابراهیمی ورکیانی،۱۳۸۹: ۴۰)
خوشبختانه در مورد کودکان هم دولت و هم والدین احساس مسئولیت می کنند و تمام سعی خود را دارند تا از حمایت و امداد فروگذار نکنند و محبت و عواطف و مسئولیت و احترام گذاشتن به کودکان باعث شود، هیچ کودک از حمایت و امداد صحیح محروم نشود. دولت با برنامه ریزی های صحیح و برنامه‌های رادیویی و تلویزیونی، آگاهی کافی و لازم را به والدین بدهد، تا بیشتر با نیاز های عاطفی کودکان آشنا شوند و همه چیز حساب شده و طبق برنامه ریزی باشد، تا کودکان احساس حمایت را در آغوش پر مهر پدر و مادر حس کنند و والدین را بهترین دوست و همراه خود بدانند و درس زندگی و احترام گذاشتن به شخصیت خود و دیگران را از والدین خود یاد بگیرند نه مؤسسات اجتماعی.
همچنین طبق ماده ۱۶ کنوانسیون حقوق کودک که در بردارنده حق همه کودکان برای برخورداری از حمایت قانونی در برابر مداخلات خودسرانه و غیر قانونی در امور خصوصی،خانوادگی و مکاتبات وی تأکید دارد. زیرا وقتی این دخالت ها از ناحیه پدر و مادر و اعضای خانواده باشد، قانون نمی تواند به خوبی حریم خصوصی کودک را تضمین کند، چون ارزش و حرمت خانواده به اندازه ای است که دخالت درآن به معنای مداخله در رابطه والدین و کودکان و محدود ساختن نقش سازنده و بسیار مهم بزرگسالان در رابطه با کودکان خواهد بود. البته مطالب فوق، گویای این مطلب نیست که قانون به هیچ وجه نمی تواند جلوی تعارض و دخالت مضر خانواده را بگیرد، بلکه در مواقع خاص که کودک مورد رفتار خشونت آمیز معترضانه والدین یا یکی از آن‌ها قرار بگیرد، باید با ساز و کارهای قانونی از او حمایت کرد.
همین موارد هستند که باعث خرد شدن شخصیت کودکان و بی احترامی به آنان می‌شوند. بنابراین باید برخورد با کودکان و احترام گذاشتن به آنان به نحوی باشد که موجب توسعه احترام با حقوق بشر و آزادی‌های اساسی شود و محیط و ارتباطات اجتماعی کودکان را باید مد نظرگرفت تا به درستی به آن‌ها احترام گذارند و رشد یابند و نباید کودکان از صحنه جامعه طرد شوند، بلکه کودکان به جامعه احساس تعلق داشته باشند و این احساس با رعایت کردن حقوق آنان و احترام گذاشتن به شخصیت آنان امکان پذیر می شود.
همچنین اصول و مفاد کنوانسیون حقوق کودک و معیارها و هنجارهای سازمان ملل متحد این است که حقوق کودکان را تضمین کند و از تبعیض در حقوق کودکان پیشگیری نمایند.
به نظر می رسد دولت باید ساز و کارهای مناسب در این زمینه، از جهات مختلف مثل: تصویب قوانین مورد نیاز، فرهنگ سازی در جامعه به وسیله آموزش و اطلاع رسانی و… را فراهم آورد. هر چقدر هم که والدین در شخصیت کودک نقش داشته باشند قابل احترام است، امّا دولت هم در این حق نقش بسزایی دارد، و در کلیه امور و اقدامات، دولت ها و خانواده ها باید منافع کودکان و رشد شخصیتی آنها را مدّ نظر قرار دهند.
قوانین و اسناد بین المللی از والدین انتظار فداکاری ندارد، ولی از آنان می خواهند که مانند دو شریک همدل، در رشد شخصیت کودک یاور هم باشند. (کاتوزیان، ۱۳۹۰: ۶۷۱) به همه ابعاد وجودی کودکان اعم از رشد اجتماعی، عاطفی، شخصیتی و هوشی توجه کنند و دولت هم توجّه و حمایت قوی به آنان داشته باشد.
۳-۲ حق شرایط مناسب زندگی کودک:
باید براساس اقتضای دوران کودکی، به کودکان توجه کرد و نظام حقوقی باید نیازهای اساسی کودکان را پیش‌بینی کند و با توجه به نیازها و مقتضیات دوران کودکی، آن ها را تنظیم و اجرا شود.
در قوانین جمهوری اسلامی ایران در اصل ۴۳ قانون اساسی نیازهای اساسی افراد را برای ریشه کن کردن فقر و محرومیت و برآوردن نیازهای انسان، خوراک، مسکن، بهداشت، تأمین اجتماعی و… در جریان رشد و تشکیل خانواده و سطح زندگی مناسب را برای همه مشخص کرده است.
بنا بر ماده ۲۷ کنوانسیون حقوق کودک ” دولت‌های طرف کنوانسیون حق هر کودک را به برخورداری از سطح مناسب زندگی برای توسعه جسمی، ذهنی، روحی، اخلاقی و اجتماعی به رسمیت می شناسند.”
در عبارت “سطح مناسب زندگی در اسناد بین المللی” فوق الذکر تعریف دقیقی ارائه نشده است. اما تا حدودی می توان به مفهوم آن پی برد.
طبق ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر” هر کس حق دارد که از سطح زندگی مناسب برای بهداشت و سلامت خود و خانواده‌اش برخوردار باشد.”
حقّ مسلّم هر فرد برای برخورداری از سطح مناسب زندگی است و باید از سوی دولت حمایت جدّی به عمل آید.
ماده ۱۱ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی” دولت‌های طرف میثاق حاضر، حق هرکس را نسبت به داشتن سطح مناسب برای خود و خانواده اش به رسمیت می شناسند.”
ماده ۲۵ اعلامیه جهانی حقوق بشر عبارت فوق را به معنی ” مناسب برای بهداشت و سلامت اجتماعی شخص و خانواده اش منجمله خوراک، پوشاک، مراقبت‌های پزشکی و خدمات ضروری اجتماعی ” به کار می‌برد و در ماده ۱۱ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی شامل ” خوراک و پوشاک و مسکن” می‌گردد. در حالی که در کنوانسیون حقوق کودک به معنی ” سطح مناسبی از زندگی برای توسعه جسمی، ذهنی، روحی، اخلاقی و اجتماعی کودک است.”
در این اسناد به سطح مناسب زندگی تأکید فراوانی شده است. دولت باید سطح مناسب زندگی که نیازهای اساسی برای افراد جامعه، مخصوصاً کودکان است، فراهم کند تا همگان از زندگی ایده آل برخوردار باشند.
این نیازهای اساسی عبارت اند از: خوراک، پوشاک و مسکن است، که یک سطح زندگی مناسب را مشخص می‌کند. هر چند که نمی توان گفت چه میزان از این نیازها لازم است ولی می توان گفت که نیاز اساسی و مهم هر یک از افراد مخصوصاً کودکان است. همه به طور یکسان باید از نیازهای اساسی خود برخوردار گردند.
هیچ کس نباید در شرایطی زندگی کند که تنها راه تأمین نیازهایش از طریق تحقیر یا محروم ساختن خود از آزادی‌های بنیادین از قبیل: تکدی گری، فحشا یا کار به صورت بردگی باشد. به بیان افتصادی صرف، یک سطح مناسب زندگی متضمن زندگی در بالای خط فقر در جامعه مربوطه است. (ایده، ۱۳۹۰: ۱۳۳)
طبق ماده ۲۷ کنوانسیون حقوق کودک ” اقدامات ویژه‌ای می‌بایست از سوی دولت برای سطح مناسب زندگی برای کودکان اتخاذ گردد.” به همین دلیل نباید کودکان را هرگز به خاطر عدم حداکثر تلاش برای برآوردن کامل نیازهایشان سرزنش کنیم بلکه نیاز است جامعه و دولت تلاش شایانی در این زمینه به عمل آورد.
دولت باید سطح مناسب زندگی را برای همه افراد مخصوصاً کودکان که فردای جامعه را تشکیل می‌دهند، در حد لازم و یکسان فراهم کند، تا دیگر دچار مشکلات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نشوند.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...