پایان نامه -تحقیق-مقاله | ۲-۶٫ سیاستهای مطلوب مدیریت سرمایه در گردش – 2 |
۲-۴-۲٫ سرمایهگذاری در داراییهای جاری
به طور کلی داراییهای جاری بیش از نیمی از کل داراییهای یک مؤسسه را تشکیل میدهند. از آنجا که این داراییها، سرمایهگذاریهای عمدهای بهحساب میآیند و نظر به اینکه سرمایهگذاریهای به نسبت فراری هستند ارزش توجه کامل مدیر مالی را دارند(همان منبع).
۲-۴-۳٫ اهمیت مسئله برای مؤسسات کوچک
مدیریت سرمایه در گردش بهویژه برای شرکتهای کوچک پراهمیت است یک مؤسسه کوچک میتواند با اجاره کارخانه و تجهیزات، میزان داراییهای ثابت خود را کمینه سازد، اما راهی برای دوری از سرمایهگذاری در داراییهای جاری ندارد؛ بنابرین آن ها برای مدیرمالی شرکتهای کوچک از اهمیت بیشتری برخوردار است. بهعلاوه به علت عدم دسترسی مدیرمالی آن ها به بازارهای سرمایه و اعتبارات بلندمدت، شرکت باید به طور جدی بر اعتبارات تجاری و وامهای کوتاهمدت بانکی تکیه کند. اینها هر دو بر سرمایه در گردش خالص اثر میگذارند، زیرا باعث بالا رفتن بدهیهای جاری میشود(همان منبع).
۲-۴-۴٫ رابطه بین رشد فروش و داراییهای جاری
رابطه بین رشـد فـروش و نـیاز به تأمین مالی داراییهای جاری، رابـطه نزدیک و مستقیم است. افزایش فروش باعث ایجاد نیازهای مشابه سرمایهگذاری در موجودیهای اضافی میگردد (شباهنگ،۱۳۸۵).
۲-۵٫ استراتژیهای مختلف سرمایه در گردش
شرکتها میتوانند با بهکارگیری استراتژی مختلف در رابطه با مدیریت سرمایه در گردش، میزان نقدینگی شرکت را تحت تأثیر قرار دهند؛ این سیاستها را میزان مخاطره و بازده آن ها مشخص میکند. مدیران سرمایه در گردش به دو دسته تقسیم میشوند: مدیران محافظهکار و مدیران متهور (جسور)(دی لوف و مارک[۶]،۲۰۰۵).
سیاست محافظهکارانه در مدیریت سرمایه در گردش باعث خواهد شد که قدرت نقدینگی بیشازحد بالا برود. دراجرای آن سعی میشود که مخاطره ناشی از ناتوانی بازپرداخت بدهیهای سررسید شده به پایینترین حد ممکن برسد. مدیر، در ایـــن روش، میکوشد تا مقدار زیادی داراییجاری (که نرخ بازده آن ها پایین است) نگهداری نماید. از این رو، شرکتهایی که چنین روشی را پیش میگیرند بهاصطلاح دارای بازده و مخاطره[۷]اندک خواهند بود(همان منبع).
مدیریت سرمایه در گردش با سیاست جسورانه میکوشد تا با داشتن کمترین میزان داراییهای جاری، از بدهیهای جاری بیشترین استفاده را ببرد و شرکت را بدین گونه اداره نماید. در اجرای این روش، مخاطره نقدینگی بسیار بالا خواهد رفت و شرکتی که این عمل را به اجرا درآورد، بارها در وضعیتی قرار میگیرد که نمیتواند بدهیهای سررسید شده خود را بپردازد. از سوی دیگر، چون حجم داراییهای جاری به پایینترین حد میرسد، نرخ بازده سرمایهگذاری بسیار بالا میرود. شرکتهایی که این روش را در پیش میگیرند، مخاطره بالایی را میپذیرند و نرخ بازدهی آن ها بالا میباشد. شرکتها میتوانند در اداره امور داراییهای جاری و بدهیهای جاری، سیاست گوناگونی به کار ببرند، با ترکیب اینها میتوان روشی را در پیش گرفت که سرمایه در گردش به حد مطلوب برسد(همان منبع).
۲-۵-۱٫ استراتژی داراییهای جاری[۸]
داشتن نوعی استراتژی در امور سرمایه در گردش مستلزم تعیین و حفظ سطح معینی از هر یک از اقلام داراییهای جاری و کل داراییهای جاری میگردد.
شیوه محافظهکارانه: یعنی شرکت با نگهداری پول نقد و اوراق بهادار قابلفروش میکوشد قدرت نقدینگی خود را حفظ کند. مخاطره آن بسیار اندک است، زیرا داشتن قدرت نقدینگی نسبتاً زیاد به شرکت این امکان را میدهد که موجودی کالا را به مقدار کافی تهیه و اقدام به فروش نسیه کند (جهانخانی و همکاران،۱۳۸۶).
از این رو، برای این شرکتها مخاطره از دست دادن مشتری بسیار اندک است از طرف دیگر نقدینگی به نسبت زیاد به آن ها این امکان را میدهد که بدهی سررسید شده را بهموقع بپردازند و با خطر ورشکستگی[۹]مواجه نشوند.
استراتژی جسورانه: مدیری که از این رویه استفاده میکند، همواره میکوشد وجوه نقد و اوراق بهادار قابلفروش را کمینه سازد. اگر مدیر جسورانه عمل کند، درصدد برمیآید تا وجوهی را که در موجودی کالا سرمایهگذاری میشوند به کمترین مقدار برساند. شرکتی که شهامت انجام این کار را دارد باید مخاطره عدم پرداخت بهموقع بدهیهای سررسید شده خود را بپذیرد. چنین شرکتی شاید نتواند پاسخگوی سفارشهای مشتریان باشد و از این لحاظ هم متحمل ضرر خواهد شد(همان منبع).
۲-۵-۲٫ استراتژی بدهیهای جاری[۱۰]
۲-۵-۲-۱٫ استراتژی محافظهکارانه
مدیر محافظهکار میکوشد تا در ساختار سرمایه شرکت، میزان وامهای کوتاهمدت را به حداقل برساند. او برای تهیه داراییهای جاری، میکوشد تا از وامهای بلندمدت که بهره شناور دارند استفاده کند؛ اما مدیری که بیش از حد محافظهکار است، میکوشد بهجای گرفتن این وامها از منابع دیگری (سرمایه صاحبان سهام) استفاده نماید(میرتونی،۱۳۸۸).
۲-۵-۲-۲٫ استراتژی جسورانه
اگر مدیری استراتژی جسورانه را اتخاذ کند، میکوشد تا سطح وامهای کوتاهمدت را به مقدار بیشینه برساند و داراییهای جاری خود را از محل این وامها تأمین کند. اجرای این سیاست مستلزم این است که شرکت به هیچ عنوان از وامهای بلندمدت استفاده نکند، زیرا داراییهای ثابت شرکت را میتوان از محل وامهای بلندمدت مالی تأمین کرد (همان منبع).
۲-۶٫ سیاستهای مطلوب مدیریت سرمایه در گردش
سیاستی که یک مدیر مالی در مورد اداره امور سرمایه در گردش شرکت در پیش میگیرد ممکن است با توجه به داراییها و بدهیهای جاری باشد. به طور مثال امکان دارد که مدیری هم در مورد داراییهای جاری و هم در مورد بدهیهای جاری محافظهکارانه عمل کند، در حالی که مدیر دیگری، در هر دو مورد، سیاست جسورانه در پیش گیرد. بیشتر مدیران شرکتها سیاستی را اتخاذ میکنند که از نظر مخاطره و بازده در وضعیتی به نسبت متعادل قرار گیرند، سیاست متعادل برای مدیریت سرمایه در گردش دارای خصوصیات زیر است:
۱- حجم داراییهای جاری و بدهیهای جاری در حد متعارف است.
۲- اقدامات جسورانه در زمینه داراییهای جاری در سایه سیاستهای محافظهکارانه در زمینه بدهیهای جاری، خنثی میشود.
۲-۷٫ خطمشیهای سرمایه در گردش
داراییهای جاری، داراییهای هستند که در طول یک دوره مالی (معمولاً یکسال) قابل تبدیل به وجه نقد میباشند. این داراییها از طریق حسابهای مختلف در ترازنامه مشخص میشوند.
بهطورکلی وجه نقد برای خرید مواد اولیه[۱۱]، پرداخت به کارگران و دیگر هزینه های تولید کالا به کار گرفته میشود.
زمانی که موجودی کالا به فروش میرسد، حسابهای دریافتنی به وجود میآید، وصول حسابهای دریافتنی برای مؤسسه، نقدینگی ایجاد میکند و این گردش دوباره، تکرار میگردد (فاضری وپترسون[۱۲]، ۲۰۰۲).
سرمایه در گردش شرکت از دو بخش متمایز تشکیل میشود.
۲-۷-۱٫ سرمایه در گردش ثابت[۱۳] (دائم)
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 10:51:00 ق.ظ ]
|