افراد بسته به مرحله ای که در آن بسر می‌برند، نیاز به مداخلات خاصی دارند. افراد مراحل را به طور خطی طی نمی کنند، قبل از موفقیت در حفظ رفتار، چندین بار به مراحل قبل بر می‌گردند و بین دو سوگرایی، شناسایی مشکل و متقاضی عمل بودن به طور طبیعی نوسان می‌کنند. این مدل به تلاش برای تسهیل تغییر رفتاری مربوط است زیرا متخصص بالینی را نخست به درک سطح آمادگی مراجع برای تغییرآگاه می‌سازد و سپس با بیمار کار می­ کند تا در جهت حرکت موفقیت آمیز ادامه مسیر دهند (لانگ و تیگز ، ۲۰۰۵؛ لونسکی و همکاران، ۲۰۰۷).

۲- تعارض – دو سوگرایی: در موقعیت تعارض، دو سوگرایی امری طبیعی و مشخص کننده مرحله اول و قصد و مانع اصلی و عمده تغییر است (فیلدز، ۲۰۰۶). میلر و ر ولنیک (۲۰۰۲) درباره دو سوگرایی معتقدند، تعارض ها بر سه دسته اند: ۱- رسیدن – رسیدن (دو انتخاب، هر دو مثبت و جذاب)، ۲- اجتناب – اجتناب (دو انتخاب منفی و هر دو رنج آور) و ۳- رسیدن – اجتناب (دو انتخاب که هر دو ابعاد مثبت و منفی قوی دارند). آنان حالت سوم را دو سوگرایی تعریف ‌می‌کنند. که در آن فرد وقتی به سمت انتخاب «الف» می رود، جنبه‌های منفی آن پر رنگ و ابعاد مثبت انتخاب «ب» جذاب­تر می شود و هنگامی که می‌خواهد به سمت انتخاب «ب» بروند، ابعاد منفی انتخاب «ب» برجسته و انتخاب «الف» جذابیت بیشتری پیدا می‌کند. همین وضعیت در کار بالینی در هنگام تغییر رفتار بهداشتی و اعتیادی هم رخ می­دهد که از آن به عنوان «می خواهم ………….. ولی …………» یاد می‌کنند (اسلاگل و گرای[۲۲]، ۲۰۰۷).

۳- الگو و مدل باورهای بهداشتی (نظریه حفاظتی رونالد راجرز، ۱۹۷۶) بیان می­دارد که انگیزه برای تغییر، به وجود خطرات ادراک شده به مقدار کافی و میزان مناسبی از خودکارآمدی بستگی دارد (میلر و رولنیک، ۲۰۰۲؛ فیلدز، ۲۰۰۶؛ پری،روزنفلد،بننت و پوتنپا[۲۳]، ۲۰۰۷).

۴- موازنه تصمیم گیری (جانیس و مان، ۱۹۷۷): تصمیم گیری فرایند سبک و سنگین کردن وسنجیدن سود و زیان تغییر به شیوه ای شناختی است. باید مراجعان را در سنجیدن فواید و مضرات کوتاه و بلند مدت ناشی از تداوم رفتار کمک کرد. این کار به مراجعان در جهت شفاف سازی و ارزیابی نیاز به تغییر کمک خواهد کرد. آن ها از این طریق عوامل مختلف حمایت کننده و غیرحمایت کننده رفتار را می­سنجند. با بهره گرفتن از راهبردهای مناسب مصاحبه انگیزشی، مهارت حل مسئله می ­تواند تصمیم گیری را ممکن سازد و بر اساس صحبت های مراجع در خصوص تغییر، وی را در جهت تغییر قرار داده و متمایل به تغییر می‌سازد ( فیلدز، ۲۰۰۶).

۵- واکنشی عمل کردن (نظریه برم، ۱۹۸۱): وقتی که حس آزادی، اقتدار و خودمختاری رفتاری مورد تهدید قرار گیرد، احتمال و تمایل ادراکی مبنی بر اجبار برای تداوم آن رفتار افزایش خواهد یافت. مراجع و درمانگر باید بدانند پاسخ واکنشی کاملاً طبیعی است. درمانگران به ویژه وقتی مراجع تحت فشار برای تغییر است، احساسات واکنشی را انتظار داشته وآن را طبیعی قلمداد ‌می‌کنند.درمانگران فرایند بیان و شفاف سازی احساسات واکنشی را تسهیل ‌می‌کنند.این فرایند فرصتی را برای مراجعان فراهم می‌کند تا به مسئولیت و حس مالکیت خود در خصوص تصمیمات و انتخاب های مربوط به تغییر، توجه کنند (فیلدز، ۲۰۰۶؛ رولنیک،میلرو بوچلر[۲۴]، ۲۰۰۸؛ و آرکوویتز و همکاران، ۲۰۰۸).

۶- نظریه خودادراکی (بم، ۱۹۷۲): وقتی افراد به طور گروهی و عام موضعی را گرفتند، تعهدشان نسبت به آن موضع افزایش می­یابد. «این بیمار یا مراجع است که باید استدلال برای تغییر را ارائه نماید». درمانگران به صحبت های معطوف به تغییر گوش فرا داده، آن را انعکاس می­ دهند و تأیید ‌می‌کنند.در مصاحبه انگیزشی تمرین هایی به منظور فراخوانی ‌و استخراج صحبت های معطوف به تغییر طراحی شده است. وقتی مراجعان آن چه را درمورد تغییر نوشته اند، بلند می­خوانند، استدلال­های خود را برای تغییر استحکام می بخشند (میلر و رولنیک، ۲۰۰۲ و فیلدز، ۲۰۰۶).

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...