۱۹۸۱: مدال طلای انجمن طراحان گرافیک آمریکا ( AIGA ).
مدال طلای فستیوال فیلم مسکو برای تحقیقات Quotes و جایزه هزار دلاری از فستیوال فیلم ونیز.

( اینجا فقط تکه ای از متن فایل پایان نامه درج شده است. برای خرید متن کامل پایان نامه با فرمت ورد می توانید به سایت feko.ir مراجعه نمایید و کلمه کلیدی مورد نظرتان را جستجو نمایید. )

باس به عضویت افتخاری طراحان سلطنتی انگلیس ( Royal Designer ) نائل شد و موزه هنر فیلادلفیا هم طی مراسمی از او تقدیر کرد و عنوان Distinction Brought را به او اعطا کرد.
۴-۱۴ ویژگی آثار سائول­باس
سائول­باس در عنوان‌بندی­هایش شخصیّت و سبک ویژه‌ای داشت که به برخی از آنها می‌پردازیم:
تقریبا همه عنوان‌بندی­های باس دارای یک ایده سینمایی متناسب با فیلم است و به همین دلیل است که عنوان‌بندی­هایش از جنس خود فیلم تلقی می‌گردد. او به صورت کاملاً آزادانه از لی­آوت خطوط زمخت و نوشته‌ها بهره برده که با موسیقی جاز هماهنگ شده‌اند، این عنوان‌بندی سر­آغاز شیوه­ باس بود و او را به شهرت جهانی رساند.
اِتو پِرمینجر این بار هم شگفت زده شد و برای اینکه تماشاگران سینما هم شاهکار باس را ببینند دستور داد روی تمام حلقه‌های فیلم بنویسند: قابل توجّه مسئولین سینماها ! قبل از شروع فیلم پرده‌ها را باز کنید، عنوان‌بندی جزعی از فیلم است.
آن زمان مرسوم بود که تا قبل از شروع فیلم پرده‌ها کنار نمی‌رفت و بخش زیادی از عنوان‌بندی روی پرده‌های پارچه‌ای متحرک و آویزانی که جلوی پرده اصلی نصب بود پخش می‌شد.
برای تماشاگران هم دیدن عنوان‌بندی این چنین، جالب و جذّاب بود و نتیجه­ این استقبال چنان شد که باس عنوان‌بندی­های دیگری هم در این سال( ۱۹۵۵) سفارش گرفت: مسابقه دهندگان (هنری هاتاوی)، چاقوی بزرگ (رابرت آلدویچ) و خارش هفت ساله (بیلی وایلدر).
سائول باس در جایی در‌باره عنوان‌بندی­هایش گفته است: من ابهام و استعاره را دوست دارم و می‌خواهم به ‌طور غیر مستقیم ایده‌هایم را نشان بدهم. چیزهایی که در ظاهر خود را نشان می‌دهند، خیلی زود خسته کننده می‌شوند.
او مدّتی قبل از مرگش در گفتگو با پالما هاسکین[۶۸] ، منتقد فصل‌نامه فیلم گفته بود: حالا که فکرش را می‌کنم عنوان­بندی مرد بازو طلایی خسته کننده است چون امکانات ما در آن زمان خیلی محدود بود.
سائول­باس در سال( ۱۹۵۹) به کنفرانس جهانی طراحی[۶۹] در توکیو دعوت شد، در این کنفرانس تعدادی از سرشناس ترین طراحان پیشرو و مدرن جهان حضور داشتند، از جمله هِربرت بایر[۷۰] ماکس هّوبر[۷۱] ، میلانی بُرونومُوناری[۷۲] و تُوماس مالدونادو[۷۳] 
در سال ( ۱۹۶۲) او یک فیلم کوتاه به نام Apple and Oranges ساخت که مقدمه­ی فیلم بعدی­اش شد. باس د رسال ( ۱۹۶۸ م ) فیلم کوتاه انیمیشن چرا آدم خلق می­ کند[۷۴] را ساخت که برای این فیلم جایزه اسکار نیز دریافت کرد، همچنین در ( ۱۹۷۳)فیلم فاز[۷۵] چهار را کارگردانی کرد. (Wikipedia.com)
۴-۱۵ تاریخچه‌ عنوان­بندی در ایران
سینما در ایران هنری وارداتی است. همراه آن کلیّه الگوهای ساخت و پرداخت فیلم نیز وارد شد. چون آغاز آشنایی با این هنر، صنعت جدید از طریق سینمای غرب انجام گرفت. الگوبرداری از شیوه‌ها و فنون ساخت و پرداخت فیلم و از آن جمله مورد عنوان­بندی همان مسیری را پیمود که پیش از آن در سینمای غرب اندک اندک پیموده شده بود.
در نخستین عنوان‌بندی‌های فیلم‌های ایرانی به نوشتن ساده‌ی اسامی دست‌اندرکاران فیلم، بر ­روی تکه‌ای مقوا یا کاغذ سفید اکتفا می‌شد. سپس به تقلید از فیلم‌های هالیوودی، کم­کم بازی با حروف نوشته‌ها و سپس با زمینه‌ی نوشته‌ها آغاز گردید. آنگاه دیر زمانی گذشت تا عنصر حرکت به عنوان­بندی فیلم‌های ایرانی وارد شد. در سال­های (۱۳۳۱-۱۳۳۰ه.ش) نخستین عنوان‌بندی‌های متحرک که عیناً نسخه‌برداری از عنوان‌بندی‌های هالیوودی بود، در استودیو پارس فیلم ساخته شد. فیلم‌های بسیاری برای عنوان‌بندی خود از همان ترفند تکراری یعنی دفتری که عناوین را بر روی صفحات خود داشت و دستی آن را ورق می‌زد استفاده کردند. در واقع در تمام آن سال­ها عنوان­بندی فیلم صرفاً معطوف به یک کار یعنی معرفی­ِ نام، سایر عناوین، دست اندرکاران و مشخّصات فنی فیلم بود و هیچ توجّهی به محتوای فیلم نداشت، به همین دلیل سازندگان فیلم نیازی به سپردن کار عنوان­بندی به دست فردی با صلاحیّت و کارشناس در این رشته احساس نمی‌کردند. حتّی­گاهی این­کار به کاریکاتوریست سپرده می‌شد و او در کنار کار اصلی خود ساعاتی را صرف تهیّه عنوان‌بندی می‌کرد. از جمله این افراد می‌توان به نام‌های چون هاردی(عکاس) ایرج­گل افشان (تدوینگر) جعفر­تجارتی و حسین­توفیق (کاریکاتوریست) اشاره کرد. این­ روند سال­ها ادامه یافت تا اینکه در سال (۱۳۳۶ه.ش) فیلم شب­ نشینی در جهنم به کارگردانی موشق­ سروری، برای نخستین بار در سینمای ایران در ساخت عنوان­بندی خود از فضای فیلم اصلی و عناصر تصویری بهره گرفت. عنوان­بندی این فیلم کار حمید­ خواجه­نصیری است. هفت سال بعد در سال ( ۱۳۴۳ ه.ش) در عنوان‌بندی فیلم شب­ قوزی به کارگردانی فرخ­ غفّاری بار­ دیگر شاهد گرایش به همین شیوه هستیم. عنوان‌بندی این­ فیلم‌ کار هاردی (عکاس) است. امّا دو تجربه‌ی یاد شده در زمینه‌ی عنوان‌بندی فیلم منحصر به فرد و بدون دنباله بود.
جدّی­گرفته شدن کار­ طراحی عنوان­بندی در سینمای ایران و استفاده از طراح متخصّص و هنرمند برای ساخت آن با فیلم قیصر (۱۳۴۸ ه.ش) ساخته مسعود­کیمیایی آغاز شد، هرچند که پیش از این کیارستمی عنوان­بندی دیگری از این گونه را برای فیلم وسوه‌ی شیطان (۱۳۴۶ ه.ش) به کارگردانی محمّد­زرّین دست ساخته بود. در عنوان­بندی این فیلم کار عباس­کیارستمی است و از خالکوبی‌های روی بدن ورزشکاران زورخانه‌ای الهام گرفته شده بود، عنوان­بندی قیصر نخستین­ سفارش عنوان­بندی­ حرفه‌ای به یک کارگاه گرافیک بوده است، این کارگاه گرافیک با نام آتلیه‌ی نگاره بود که فیروز ­شیروانلو مدیریت آن را به عهده­ داشت. در همان سال فرشید ­مثقالی نیز با طراحی­خط عنوان­بندی فیلم گاو ساخته‌ی داریوش­ مهرجویی حضور طراحان گرافیک حرفه‌ای را در این عرصه اعلام داشت. (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۹۹وص۱۰۰)
مثقالی در کار بعدی خود، با حفظ شیوه‌ی طنزآلود فیلم عنوان­بندی گیرایی خلق کرد که ضمن ­آن لباس­های شخصیّت فیلم به تدریج از او کم می‌شد به جزء کلاه بزرگش که هم چنان بر سر او سنگینی می‌کرد. مرتضی ­ممیز با­ طراحی عنوان‌بندی فیلم‌های ستارخان (۱۳۵۱ ه.ش) به­ کارگردانی علی­ حاتمی و­ طبیعت­ بی­جان (۱۳۵۳ ه.ش) به کارگردانی سهراب شهید ­ثالث، نقش بزرگی در اوج­گیری کار طراحی عنوان­بندی ایفا کرد. از آن پس در میان گروهی از سینماگران امروزی سپردن طراحی عنوان­بندی به افراد متخصّص و صاحب ذوق به صورت کاری رایج درآمد و کارگردانان زیادی در مورد آن حساسیّت به خرج دادند.
به ­جز عنوان­بندی‌هایی که به آن اشاره شد­ باید از عنوان‌بندی‌های دیگری نیز یاد کرد که از جمله ­عنوان‌بندی­های ماندگار آن زمان است: پنجره ( ۱۳۴۹ ه.ش به کارگردانی جلال مقدّم) کار عبّاس کیارستمی است، حسن کچل (۱۳۴۹ ه.ش به کارگردانی علی حاتمی) کار خاچیک است، درشکه‌چی ( ۱۳۵۰ ه.ش) ساخته‌ی نصرت کریمی، سه قاب (۱۳۵۰ ه.ش) ساخته‌ی زکریا هاشمی، رگبار (۱۳۵۱ ساخته‌ی بهرام بیضایی) حکیم باشی (۱۳۵۱ ه.ش به کارگردانی پرویز نوری) بلوچه (۱۳۵۱ ه.ش به کارگردانی مسعود کیمیایی) شهر­قصه (ه.ش۱۳۵۲ ساخته‌ی منوچهر ابوذر) شازده­ احتجاب (۱۳۵۳ ه.ش به کارگردانی بهمن فرمان آرا) وفیلم‌های رضا موتوری، خواستگار، خاک، زیر­پوست شهر، آدمک، سرایدار، پستچی، تپلی و چریکه­ی تارا نیز در دهه ۵۰ تلاش‌های کم و بیش موفّقی را در جهت ارائه‌ عنوان‌بندی‌های سنجیده و هماهنگ با فیلم انجام دادند. در بررسی سابقه‌ی عنوان­بندی در ایران باید به تلاش‌هایی که طراحان برای عنوان‌بندی برنامه‌های تلویزیونی نموده‌اند نیز اشاره کرد. سابقه‌ی عنوان­بندی در ایران منحصر به سینما و فیلم‌های سینمایی نمی‌شود. از دهه ۵۰ به این طرف شاهد تلاش‌هایی در این زمینه در ارتباط با برنامه‌های تلویزیونی (فیلم‌های مستند، برنامه‌های کودکان و مجموعه‌ها) بوده‌ایم. ( سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۲۰۳و۱۰۱)
۴-۱۶ افراد مشهور در ساخت عنوان­بندی دهه­های ۴۰-۶۰
هاردی: (عکاس) شب قوزی ۱۳۴۳
ایرج گل افشان: (تدوینگر)
جعفر تجارتی: (کاریکاتوریست)
حسن توفیق: (کاریکاتوریست)
حمید خواجه نصیری: شب نشینی در جهنم، ۱۳۳۶
عباس کیارستمی: قیصر ۱۳۴۸، وسوسه شیطان ۱۳۴۶، پنجره ۱۳۴۹، حکیم باشی ۱۳۵۱، من هم می‌تونم، رنگی، معلم، نان وکوچه، زنگ تفریح، مسافر، دندان درد، لباس برای عروس، همسرایان، مشق­ِشب، خانه‌ی دوست کجاست، رضا موتوری.
فرشید مثقالی: گاو ۱۳۴۸، آقای هالو ۱۳۴۹، شازده احتجاب ۱۳۵۳ (برنامه‌های کودکان و نوجوانان).
مرتضی ممیز: ستارخان ۱۳۵۱، طبیعت بی جان ۱۳۵۳، صمد و اختاپوس، یک نقطه سبز، سیاهپرنده، نقالی خاچیک، حسن کچل ۱۳۴۹- خط قرمز- سفر سنگ.
نصرت کریمی: درشکه چی ۱۳۵۰، محل تخت خواب ۳ نفره، خانه خراب، خسرو میرازی دوّم، دل موش پوست، پلنگ، زندگی، خروس بی محل، آدم شاخ درمیاره.
زکریا هاشمی: سه قاپ ۱۳۵۰٫
بهرام بیضایی: رگبار ۱۳۵۱، چریکه‌ی تارا، کلاغ، سفر، باشو.
عبداله غیابی: بلوچه ۱۳۵۱٫
منوچهر انور: شهر قصه ۱۳۵۲٫ (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۰۰- ۱۰۱)
نورالدّین زرّین کلک: وظیفه اوّل ۱۳۵۰، زمین بازی با بوش ۱۳۵۱، فیلیپو و قطار­ِهنگ­کنگ ۱۳۵۱،تداعی ۱۳۵۲، اتل متل توتوله ۱۳۵۳، دنیای دیوانه دیوانه دیوانه ۱۳۵۴، امیر حمزه دلدار و گور­دلگیر ۱۳۵۶، چشم تنگ دنیا دار۱۳۵۹٫ (سعیدی پور،۱۳۷۶،ص۱۹۰)
عبدالله علی مراد: با شعر غریبه‌ی کوچک ۱۳۵۴٫
محمد فیجانی: کفشهای میرزا نوروز ۱۳۶۵، غارتگران، جنگل، لئوناردوداوینچی، داشاکل.
ابراهیم حقیقی:کفشهای میرزانوروز ۱۳۶۵، علی کوچولو، خانه ابری، چاه، آنم­که آرزوست، نهنگ، برکه خشک، شاپرک خانوم، سلندر، معلم همه‌ی بچه‌های ایل.
احمد عربانی: کفش­های میرزانوروز ۱۳۶۵٫
مسعود دشتبان: جاده‌های سرد ۱۳۶۵، آموزش زبان آلمانی، شط و شرجی فارسی، برنامه دانش، با خاک تا خاک، سی سال سینما.
اکبر عالمی: مادیان ۱۳۶۵، رابطه ۱۳۶۶، افسون ۱۳۶۷، سربداران، مس سرچشمه، مادر.
سعید حاجی میری: توهم ۱۳۶۵٫
تیکران تومانیان: قرن ۱۳۶۷٫
خسرو سینایی: یار در خانه ۱۳۶۷٫
مسعود کیمیایی: سرب ۱۳۵۷، غزل، تیغ و ابریشم، بیگناه.
بهرام ری پور: ویزا ۱۳۶۷٫
علی اصغر محتاج: دوست دارم دوست دارم، سریال دلیران تنگستان.
علی رضا اسپهبد: برنامه کودک، چشم اندازی به سینما.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...