ج ) مرض

مرض یکی از انواع عیوب محسوب می‏ شود(انصاری، ۱۴۲۰: ۳۸۳). ‌در مورد امراض و عیوبی کهدر زن و مرد موجب حق فسخ می‏ گردد، مواد ۱۱۲۳ و ۱۱۲۲ قانون مدنی انواع عیوب را بر شمرده است که در فصل دوم این پایان نامه،بیشتر در این زمینه بحث خواهد شد.

د ) فساد

قانون مدنی در مبحث اشیاء، لفظ فساد را به کار برده است. چنان که در ماده ۱۶۷ مقرر می‏دارد: « اگر مالی که پیدا شده است ممکن نیست باقی بماند و فاسد می‏ شود باید به قیمت عادله فروخته شود و قیمت آن در حکم خود مال پیدا شده خواهد بود». همچنین به وجود چنین عیبی، در ماده ۴۰۹ این قانون اشاره شده است. این ماده مقرر می‏دارد: « هر گاه مبیع از چیزهایی باشد که کمتر از سه روز فاسد و یا کم قیمت شود ابتداء خیار از زمانی است که مبیع مشرف به فساد یا کسر قیمت می‏ گردد»(بلادی،۱۳۶۳: ۱۲۸).

به نظر می‌رسد که فساد به منزله تلف مال است و نمی‏توان آن را عیب محصوب کرد. چون مال معیوب، ارزش و قابلیت استفاده رادارد ولی فساد سبب از بین رفن منفعت مال می‏ شود.

و ) ردائت یا نامرغوبی جنس

گاهی، اوصاف مشترکی وجود دارد که عرف بر مبنای غلبه، آن ها را از ویژگی های کالای سالم می‏داند، برای مثال در انواع گوناگون برنج، اوصاف مشترکی وجود دارد که عرف، آن اوصاف را بر حسب غلبه، از خصوصیات و ویژگی های برنج سالم بر می‏شمارد. چنانچه برنجی پاره‏ای از این اوصاف را نداشته باشد، معیوب محسوب می‏ شود، مانند برنجی که خرد شده و سنگ فراوان دارد. ‌بنابرین‏ نامرغوبی، عیب است و موجب خیار خواهد بود(کاتوزیان،۱۳۸۳: ۲۷۵).

ه ) صعوبت در انتفاع

برخی، مطابق ماده ۴۷۹ قانون مدنی، صعوبت در انتفاع را از اقسام عیب و نیز از نتایج عیب به شمار آورده‏اند. مورد اجاره، باید به سهولت قابل بهره برداری و انتفاع باشد. اگر شخصی خانه‏ای را از دیگری اجاره نماید که از سقف آن آب ریزش نماید و یا به نحوی مرطوب باشد که استفاده از آن به راحتی امکان پذیر نیست و مستأجر، برای بهره برداری از آن با سختی و مشقت رو به رو می‏ شود در واقع عیب موجود، منجر به صعوبت در انتفاع است و موجب خیار می‏ گردد(نوین،۱۳۸۲: ۱۶۳). به نظر می‌رسد که صعوبت در انتفاع یکی از ویژگی های عیب است نه اینکه خود، عیب مستقلی باشد.

مبحث چهارم : تعریف و اوصاف اجاره و تعریف و اقسام نکاح و موجبات فسخ

در این مبحث، ابتدا عقد اجاره و نکاح تعریف شده و سپس اقسام و اوصاف آن ها ذکر و در انتها به بیان موجبات فسخ نکاح پرداخته خواهد شد.

گفتار اول : تعریف اجاره و اوصاف آن

در ذیل، به تعریف اجاره و اوصاف آن می‏پردازیم.

بند اول : تعریف اجاره

اجاره، مصدر سماعی و در لغت به معنای مزد و جزا بر عمل است(معلوف، ۱۳۸۴: ۸). اجاره به کسر و ضم و فتح همزه به کار رفته است لیکن لفظ مشهور تر آن است که با کسره تلفظ می‏ شود(ابن منظور،۱۴۰۵ه.ق: ۲۱۰). از نظر برخی از اهل لغت، اجاره مصدر سماعی فعل«اَجر» بر وزن ضرب و قتل می‏ باشد که مضارع آن با کسر و ضم است(جزیری، ۱۴۰۶: ۹۵). در اصطلاح فقهی، اجاره عقدی است مفید تملیک منفعت به عوض مالی که یا وارد بر اعیان است، مانند اجاره اراضی و خانه و یا وارد بر نفس عمل است، مانند اجاره فرد و کار اشخاص در برابر عمل و منفعت(ناصری،۱۳۸۴: ۱۷۳).

قانون مدنی در ماده ۴۶۶، در تعریف اجاره بیان نموده است، اجاره عقدی است که به موجب آن مستاجر، مالک منافع عین مستاجره می‏ شود، اجاره دهنده‏ را موجر و اجاره کننده را مستاجر و مورد اجاره را عین مستاجره گویند. در قانون مدنی تعریف جامعی از اجاره نشده و این ماده بیشتر به بیان آثار اجاره پرداخته است و این تعریف، تعریف ناقصی است زیرا اولاً : در تعریف فوق، ذکری از مدت به میان نیامده است در صورتی که مدت، از ارکان صحت اجاره است ثانیاًً : به معوض بودن عقد اجاره اشاره نشده است ثالثاً : عقد اجاره ‌در مورد اشخاص، اشیاء و حیوان قابل تصور است ولی این تعریف ظاهراًً فقط اشیاء را در بر می‏ گیرد(ره پیک، ۱۳۸۷: ۹۰).برخی نیز اجاره را به تملیک منافع معلوم در مقابل عوض معلوم تعریف نموده ‏اند(نجفی، ۱۳۶۵: ۲۰۴).برای پرهیز از ایرادات فوق می‏توان گفت که اجاره عقدی است که به موجب آن، مستاجر در مقابل مالی که می‏ دهد، برای مدت معین، مالک منافع عین مستاجره می‏ شود(کاتوزیان، ۱۳۸۵: ۱۲۳). بر اساس این تعریف، اجاره هم عقدی است معوض است و هم جنبه موقتی دارد.منافع عین مستاجره در یک طرف و مال الاجاره در طرف دیگر، قرار می‏ گیرد. مدت اجاره باید تعیین شود والاّ اجاره باطل خواهد بود(مواد ۴۶۸ ، ۴۰۷ ، ۴۱۴ ق.م).

بند دوم : اوصاف اجاره

عقد اجاره نیز دارای اوصافی است که به اختصار به شرح زیر بیان می‏ شود:

۱- اجاره، عقدی معین است؛ زیرا نام و احکام مشخص در قانون دارد.

۲- اجاره، عقدی معاوضی است؛ اجاره‏ی غیر معاوضییعنی تملیک منافع به صورت مجانی که از مصادیق هبه خواهد بود(طباطبایییزدی، ۱۴۰۹ه ق؛ ۵۷).

۳- اجاره، عقدی مستمر است؛ منفعت در عقد اجاره به صورت تدریجی ایجاد می‏ شود.

۴- اجاره، تملیک منافع معلوم است؛ در صورتی که در اجاره منافع نامعلوم باشد، غرر راه می‏یابد(نجفی، ۱۳۶۵: ۲۶۰).

۵- اجاره، عقدی رضایی است؛ اصولاً برای صحت عقد اجاره، صرف ایجاب و قبول کافی است.

۶- اجاره، عقدی لازم است؛ ‌بنابرین‏ هیچ یک از طرفین حق فسخ آن را ندارد مگر در موارد خاص(ماده ۴۹۷ق. م).

۷- اجاره، عقدی موقت است؛ موقت بودن عقد اجاره، معمولاً با شاخص زمان مشخص می‏ شود، لیکن روش های دیگری هم برای موقتی کردن اجاره وجود دارد :

الف) تعیین مدت (مثلاً مدت ۳ ماه).

ب) تعیین کار معین،مثل آنکه شخصی اجیر شود تا کار معین انجام دهد(م ۵۱۴ ق.م).

ج) تعیین مسافت (اجاره ماشین برای طی مسافت ۳۰۰ کیلومتر).

د) تعیین محل (اجاره اتومبیل برای سفر از آبادان تا شیراز) (ماده ۵۱۴ ق.م).

۸- اجاره، عقدی تملیکی است؛ از ماده ۴۶۶ ق.م پیدا‌ است که قانون‌گذار، اجاره را عقدی تملیکی می‏شناسد با این حال، برخی معتقدند که:در اجاره مال کلی، تا زمانی که مورد اجاره از طرف موجر تعیین نشده است، تملیک تحقق نمی‏یابد(امامی، ۱۳۶۷: ۲۳).

گفتار دوم : تعریف نکاح و اقسام آن

در ذیل، به تعریف نکاح و اقسام آن می‏پردازیم

بند اول : تعریف نکاح

درآیات قرآن، تأکید فراوان بر نکاح شده است(سوره مبارکه نور آیه ۳۲). نکاح در لغت به معنی وطی(معلوف،۱۳۸۴: ۲۰۰۸) و شرعاً به مفهوم عقد است(محقق داماد، ۱۳۶۵: ۲۲). ولی قانون مدنی، تعریفجامعی از نکاح ندارد. شاید بدیهی بودن مفهوم نکاح، مقنن را بی‏نیازاز تعریف نکاح دانسته است(صفایی، ۱۳۸۵: ۱۳).

برخی از حقوق ‌دانان از نکاح سه تعریف ارائه داده ‏اند:

۱) نکاح، عبارت است از تراضی زن و مرد برای تشکیل زندگی مشترک.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...