۲-۱-۱- رضایت زناشویی

رضامندی زناشویی وضعیتی است که در آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم‌بودن احساس شادمانی و رضایت دارند .بنر و هیل(۲۰۰۱)، رضا‌مندی زناشویی را پیامد توافق زناشویی دانسته که رابطه مناسب بین زن و شوهر را توصیف می‌کند.‌ایشان می‌نویسند: هنگامی که زن و شوهر به میزان قابل توجهی از برآورده‌شدن نیازها و انتظاراتشان در رابطه‌ زناشویی رضایت داشته باشند، رضا‌مندی زناشویی را گزارش خواهند کرد. آلوجا، و باریو و گارسیا به نقل از هاولت(۲۰۰۰) می‌نویسند: رضا‌مندی زناشویی عبارت است از: برونداد ناشی از مجموعه‌ای از عوامل، نظیر حل تعارض موفقیت‌آمیز، یا موفقیت در فعالیت‌های مرتبط با شادکامی‌در فرایند ازدواج. در واقع، رضا‌مندی زناشویی، یک ارزیابی کلی از وضع فعلی ارتباط ارائه می‌دهد. همچنین رضایت زناشویی یکی از گسترده‌ترین مفاهیم برای تعیین و نشان‌دادن میزان شادی و میزان پایداری رابطه است(جدیری وهم کاران ،۱۳۸۸).

رضایتمندی زناشویی پیامد توافق زناشویی است و به صورت درونی احساس می‌شود. اصطلاح توافق زناشویی، رابطه مناسب زن و شوهر را توصیف می‌کند. در رابطه با توافق بالا، هر دو زوج به گونه‌ای رفتار، تصور و ادارک می‌کنند که گویا نیازها و انتظار‌هایشان برآورده شده و چیزی وجود ندارد. که در روابطشان خلل ایجاد کند. در ازدواج بدون توافق زناشویی مشکلات موجود میان زوجین به حدی بالا است که آن ها را از احساس برآورده شدن نیازها و انتظارات باز می‌دارد. اغلب زوج‌ها، جایی بین این دو انتها قرار دارند و زمینه‌هایی از توافق و نبود توافق را تجربه می‌کنند. رضایتمندی زناشویی حالتی است که طی آن زن و شوهر از ازدواج با یکدیگر و با هم بودن احساس شادمانی ورضایت دارند. اغلب رضایتمندی زناشویی را به صورت نگرش‌ها یا احساسات کلی فرد راجع به همسر و رابطه‌اش تعریف می‌کنند . یعنی رضایتمندی زناشویی یک پدیده درون‌فردی و یک برداشت فردی از همسر و رابطه است. چنین تعریفی از رضایتمندی زناشویی بیانگر آن است که رضایتمندی یک مفهوم تک بعدی و مبین ارزیابی کلی فرد درباره همسر و رابطه اوست(حسینی و فتحی، ۱۳۸۹ ).

اساساً اگر رضایت مندی زناشویی حاصل مبادله رفتارهای پاداش بخش باشد ، عدم رضایت مندی فقط هنگامی خواهد بود که دو شریک از چیزی رنج ببرند .البته نظر افراد در این باره که چه اموری رضایت بخش و یا نارضایت بخش است ،ممکن است با گذشت زمان ، رشد طبیعی انشان تغییرکند . رابطه ای را که یک زوج در بیست سالگی ، فوق العاده رضایت بخش می دانند ممکن است در چهل سالگی با ایجاد علایق و شغل های جدید در طی این سال ها چندان رضایت بخش نیابند , هم چنین نامزدی که زمانی بهترین انتخاب تلقی می شده است , در صورتی که امکان انتخاب نامزدهایی زیباتر و بهتر وجود داشته باشد , احتمالاً دیگر آن چنان راضی کننده نخواهد بود . هم چنین ممکن است با شروع زندگی و دیدن خطاهای همسر درطول سال ها ، رضایت از همسر کاهش یابد(صالحی و امین یزدی ،۱۳۷۵).

سلیمانیان به نقل از الیس[۱۱] (۱۹۸۹)، عنوان می‌کند: طرق مختلفی برای تعریف رضایت زناشویی وجود دارد ، که یکی از بهترین تعاریف توسط هاکینز[۱۲]انجام گرفته است.وی رضایت زناشویی را چنین تعریف می‌کند: ‹ احساسات عینی از خشنودی رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر می‌باشد زمانی که همه جنبه‌های ازدواجشان را در نظر می گیرند ، رضایت یک متغیر نگرشی است و ‌بنابرین‏ یک خصوصیت فردی زن و شوهر محسوب می شود طبق تعریف فوق ، رضایت زناشویی در واقع نگرشی مثبت و لذتبخش است که زن و شوهر از جنبه‌های مختلف روابط زناشویی دارند(سلیمانیان ، ۱۳۷۳ ).

گودرزی (۱۳۷۸) ، برای رضایت زناشویی چند جنبه را در نظر می‌گیرد ولی رضایت زناشویی را به طور کلی در احساسات مثبت ،دوست داشتن ، رضایت جنسی ، توافق در خصوص دخل و خرج ، خانه داری و تربیت کودکان می‌داند. جانسون و هاریس[۱۳](۱۹۷۰)، ازدواج اصلی ترین و مهم ترین زمینه ای می دانند که عملکرد و اثر صمیمیت و روابط اجتماعی رشد یافته درآن متجلی می‌گردد(خداپناهی ۱۳۷۴ ) ،رابطه ای زناشویی رضایت بخش تاثیر زیادی بر سلامت روانی و رشد شخصیتی زوجین و فرزندان آنان دارد. مطالعات انجام شده ارتباط ناهماهنگی و تعارض زناشویی را با اختلال در کیفیت ارتباطات بین فردی کودکان تأیید نموده است ( پارک و باریل[۱۴]، ۱۹۹۷).

روابط زناشویی می‌تواند از عوامل مختلف اثر پذیرد , برخی از مهمترین آن ها رگه های شخصیت , سبک های هیجانی , ارتباطی , تجربی , بازخوردی و انگیزشی فرد هستند که در طی زمان ثابت فرض شده اند (کاستا و مک کری[۱۵] ، ۱۹۹۲).

اولسون و دیگران (۱۹۸۹)،[۱۶] برای چرخه زندگی خانوادگی مراحلی را مطرح می‌کنند و معتقدند که میزان رضایت زناشویی در هریک از این مراحل متفاوت است. مراحلی که وی مطرح می‌کند عبارتند از :

الف- زوجهای جوان بدون بچه .

ب- خانواده با بچه های پیش دبستانی.

ج- خانواده با بچه های دبستانی.

د- خانواده با فرزندان نوجوان.

ه- خانواده با بچه هایی که مستقل می‌شوند.

و- خانواده بدون فرزند.

ن- خانواده در دوران بازنشستگی و پیری .

اکستی[۱۷] عقیده دارد که : مدل تبادل اجتماعی مورد استفاده در امر زناشویی تعریف معناداری را از رضامندی زناشویی ارائه می‌دهد.انطباق بین آنچه که فرد از زندگی زناشویی انتظار دارد و آنچه که در زندگی زناشویی تجربه می‌کند، میزان رضامندی زناشویی او را نشان می‌دهد(وکیلی ،۱۳۶۶).

شعری نژاد (۱۳۶۴) ،عقیده دارد: رضامندی ، به آن حالت موجود زنده گفته می شود که تمایلات محرک وی به هدف خود رسیده اند .احساسی که شخص هنگام رسیدن به آرزوهایش پیدا می‌کند(وکیلی ،۱۳۶۶).

سیدنی بلاچ[۱۸] (۱۹۸۷ )، نیز معتقد است که ازدواج دارای طول عمری است که می توان آن را به سه بخش تقسیم کرد:

اول- مرحله نخست : پنج سال اول زندگی زناشویی را شامل می شود. معمولا زوجها در این فاصله به اواخر دوران ۲۰ سالگی یا اوایل ۳۰ سالگی خود می‌رسند.

دوم- مرحله میانی دوران رشد فرزندان است.این دوران در اواخر ۴۰ سالگی یا اوایل ۵۰ سالگی پدر و مادر به پایان می‌رسد.و این زمانی است که جوانترین فرزند خانواده ازدواج ‌کرده‌است.

سوم- مرحله سوم : در این مرحله زن و شوهر مجدداً با هم تنها می‌شوند.این دوران نیز با مرگ زن یا شوهر به پایان می‌رسد. و میزان رضایت زناشویی در هریک از این مراحل متفاوت است(سلیمانیان، ۱۳۷۳).

شلزینگر [۱۹] (۱۹۸۳)، در تحقیقی که به بازنگری اطلاعات مربوط به ازدواجهای بادوام و رضامندی زناشویی پرداخته است ، سه منحنی چرخه زندگی ارائه داده است.

الف- تنزل خطی بعد از دوره ماه عسل.

ب – روند منحنی شکل که در آن دوره خانه، تهی از فرزندان است و مهمترین رویداد ، افزایش استقلال است.

ج- منحنی U شکل که منحنی رضایت طرفین از زندگی مشترک است .

بویدررولنز و هارولد فیلدمن [۲۰](۱۹۷۰) ، در تحقیقی که در زمینه رضایت زن بر حسب دوره های زندگی انجام دادند ، نتیجه گرفتند که رضایت زن تا زمان مدرسه رفتن بچه ها ، ‌به‌تدریج‌ کاهش یافته و از این دوره به بعد تا زمانی که فرزندان خانواده را ترک گویند و تا زمان دوره بازنشستگی شوهر ، رضامندی زن افزایش می‌یابد.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...