فایل های مقالات و پروژه ها – ۲-۴-۴-۱-نظریه های درمانی سنتی (مخالف) – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
- واقعیت را چگونه بشناسیم؟
در دامن فرهنگ هر جامعهای (که پایه آن آموزش و پرورش است) واقعیت وجود دارد.
- واقعیت درمانی چیست؟
واقعیت درمانی گونهای دیگر از درمان در روانشناسی است که بر سه اصل استوار است:
۱- واقعیت ۲- مسئولیت ۳- مشروعیت (اخلاق)
به عبارتی واقعیت درمانی یعنی شناساندن و وادار کردن درمانجو به پذیرش واقعیتها.
– چه کسانی به درمان احتیاج دارند؟
کسانی که نیازهایشان برآورده نشده است.
– این نیازها چه نیازهایی هستند؟
۱- ارتباط (پیوندجویی) ۲- احترام ، ارزشمندی و کسب هویت
– این نیازها چگونه برآورده میشوند؟
– با پیشهکردن راستی و درستی ومسئولیت پذیری .
۲-۴-۳-۱-نیاز اول(پیوند عاطفی دوسویه)
ارتباط (پیوند عاطفی) یعنی چه؟
ارتباط یعنی نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن یک ارتباط دوسویه نه یک طرفه این نیاز در تمام شکلهای دوست داشتن از عشق مادری گرفته تا عشق خانوادگی و عشق زن و شوهری ما را به فعالیت دایمی برای جستجوی رضایت خاطر میکشاند.
زمان: از خردسالی تا سالخوردگی نیازمندیم که دوست داشته باشیم و دوستمان بدارند.
- فایده ارتباط چیست؟
تندرستی و شادمانی در سراسر عمر، بستگی به درجه توانایی برآورده کردن این نیاز دارد.
- مشکلات عدم ارتباط چیست؟
از ناراحتیهای خفیف، اضطراب و افسردگی گرفته تا قطع کامل ارتباط منطقی با دنیای پیرامون خویش را به دنبال دارد.
جایگاه پیوند عاطفی در نظریه واقعیت درمانی چیست؟(نظریه دلبستگی بالبی و اریسکون )
در این نظریه گفته میشود: نقطه آغاز مشکل فرد از اینجا شروع میشود چرا که اگر این نیاز عاطفی برآورده نشود باعث میشود ما راههای غیر واقعی را در زندگیمان انتخاب کنیم و از واقعیتها دور شویم و بستر استفاده از عقل برچیده شود و ترجیح دهیم احساس بر عقل غلبه کند و به پاسخهای فوری و خوش زودگذر در رفع نیازهایمان روی آوریم.
مثال : مانند زنی که از کودکی عشق و محبت واقعی را نیاموخته است، جهت جلب عشق و محبت تلاشی غیرواقعی میکند و درگیر یک رشته ماجراهای ناخوشایند جنسی میشود و فقط هنگامی میتواند دست از این ارضای ناخوشایند بکشد که بیاموزد راههای بهتری هم برای دستیابی به عشق و دوستی وجود دارد.
بنابرین همیشه باید کسی باشد که با او صمیمانه احساس ارتباط کنیم و هرگاه این پیوند آسیب ببیند بهسرعت دچار نارضایتی و ناتوانی در رفع نیازهای عاطفی خواهیم داشت.
آسیب شناسی ارتباط:
- حال با مشکل ارتباط پیش آمده چه کنیم؟
در نظریه واقعیت درمانی گفته میشود، اینجا است که باید بین درمانگر و درمانجو یک پیوند عاطفی به وجود بیاید. تا فرد اول نیازش برآورده شود و بعد در سایه برآورده شدن این نیاز با کمک عقلش به ارزیابی رفتارش بپردازد و درست را از نادرست و حق را از ناحق با آزادی انتخاب کند و خودش مسئول انتخابش باشد.
این پیوند چگونه بین درمانگر و درمانجو به وجود میآید؟
-
- درمانگر باید به مسائل درمانجو علاقمند باشد.
-
- در مورد تمام جنبههای زندگی کنونی بیمار با او صحبت کند.
-
- در مورد رفتار بیمار با او صحبت کند.
-
- در مورد علایق او، بیمها و امیدها، باورها و بهویژه ارزشهای موردنظر او از درست و نادرست با او صحبت کند.
- و هر آنچه که برای درمان سودمند است مانند سیاست، فیلم و سینما، ورزش ، سرگرمیها، اقتصاد، بهداشت، ازدواج، مسایل جنسی، مذهب و . . . ، با او صحبت کند.
۲-۴-۳-۲-نیاز دوم (احساس ارزشمندی)
- نیاز به احساس ارزشمند بودن برای خود و دیگران:
معمولاً فردی که دوست دارد و دوستش دارند احساس ارزشمندی میکند و همینطور کسی که ارزشمند است معمولاً دوستش دارند و میتواند دوست داشته باشد و در قبال مردم احساس مسئولیت میکند و فکر میکند به درد مردم میخورد و برای رسیدن به احساس ارزشمندی تلاش و کوشش میکند. سختی تحمل میکند و محرومیت میکشد، که به این فرد مسئولیتپذیر گفته میشود.
- چه کنیم که ارزشمند باشیم؟
-
- باید یاد بگیریم هنگامی که رفتارمان نادرست است از خود انتقاد کنیم و هنگامی که رفتارمان درست است به خود افتخار کنیم(شکلگیری عزت نفس)
-
- اگر به موقع رفتار خود را ارزیابی نکنیم وقتی به پایینتر از حد معیار برسد به سختی قادر به بهبود رفتارمان خواهیم بود و نیاز نهادی ارزشمند بودنمان برآورده نخواهد شد و دچار رنج خواهیم شد.
- یادگیری اخلاقیات، معیارها، ارزشها، رفتار درست شرط لازم و اصلی برای برآورده شدن نیاز مربوط به احساس ارزشمند بودن هست.
۲-۴-۴-مقایسه نظریه ها :
۲-۴-۴-۱-نظریه های درمانی سنتی (مخالف)
-
- روانپزشکی سنتی عقیده دارد که بیماری روانی وجود دارد و مبتلایان بیماری روانی را پس از دستهبندی بایستی زیر درمان قرار داد.
-
- روانپزشکی سنتی میگوید که بخش اصلی درمان بررسی زندگی گذشته بیمار است، ریشهیابی ناراحتی روانی موجب درک و فهم خود برای تغییر شیوه نگرش خواهد شد، پس از تغییر نگرش فرد میتواند الگوهای مؤثرتری در زندگی بیابد و همین مشکلات روانشناختی او را حل میکند.
-
- روانپزشکی سنتی بر آن است که درمانجو باید نگرشهایی را که نسبت به افراد مهم در زندگی گذشته داشته، اطرافیانی که مشکلات درمانگر با انتقال عواطف مشکلات گذشته بیمار را دوباره زنده میکند بینش جدید موجب میشود او از روش فعلی دست بردارد و به این ترتیب مشکل او حل میشود.
-
- روان درمانی سنتی حتی هنگام مشاوره سطحی، تأکید میکند که اگر بیمار میخواهد حالش تغییر کند باید نسبت به ژرفای ضمیر ناخودآگاه خویش درک و بینش پیدا کند درگیریهای ناخودآگاه مهمتر از خودآگاه است.
-
- روانپزشکی سنتی چون معتقد به وجود بیماری ذهنی است از اخلاقیات میپرهیزد وکژ رفتاری به عنوان محصول بیماری ذهنی به حساب میآید و بیمار مسئول نیست.
-
- (یک بخشی دیدن انسان (ناخودآگاه)
- آموز ش دادن به مردم جهت رفتار بهتر در روانپزشکی سنتی نقشی ندارد زیرا تصور میرود به محض آنکه ریشههای ناخودآگاه پیدا شد بیماران خودشان رفتار بهتر را فراخواهند آموخت.
۲-۴-۴-۲-نظریه واقعیت گرایانه
ما اصولاً مرض روحی یا بیماری ذهنی را قبول نداریم لذا بیمار نمیتواند به این عنوان که مسئول رفتار خودش نیست هرطور که میخواهد رفتار کند درمانجو صرفاً مسئولیت گریز است.
کارکردن در زمان حال و به سوی آینده است ما درگیر گذشته بیمار نمیشویم زیرا نمیتوانیم گذشته او را تغییر دهیم و بیمار نیز محدود به گذشتهاش نیست.
از چه سئوال میشود نه چرا – پرداختن به واقعیتها
ما با بیماران رابطهای همانند رابطه با خویش برقرار میکنیم نه به عنوان پیکرههای انتقالی .
– ایجاد پیوند عاطفی اساس کار است.
– بیمار از خودش صحبت کند نه از دیگران
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:33:00 ق.ظ ]
|