فایل های مقالات و پروژه ها – قسمت اول: مبانی نظری: – پایان نامه های کارشناسی ارشد |
-
- تبیین اثربخشی نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر ابعاد رفتار کارآفرینانه دانش اموزان.
- مقایسه اثربخشی الگوی چند محوری شفیعآبادی با نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر ابعاد رفتار کارآفرینانه دانش آموزان.
فرضیههای پژوهش:
فرضیه اصلی:
بین اثر بخشی الگوی چند محوری شفیعآبادی با نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر رفتار کارآفرینانه دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد.
فرضیه جانبی:
-
- الگوی چند محوری شفیعآبادی بر ابعاد رفتار کارآفرینانه دانش آموزان تاثیر معنادار دارد.
-
- نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر ابعاد رفتار کارآفرینانه دانش آموزان تاثیر معنادار دارد.
- بین اثر بخشی الگوی چند محوری شفیعآبادی با نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز بر ابعاد رفتار کارآفرینانه دانش آموزان تفاوت معنادار وجود دارد.
تعاریف :
تعاریف نظری:
الگوی چند محوری شفیعآبادی: یک الگوی بومی است که نگرش رشدی به انتخاب شغل دارد. بر اساس این الگو نظریه های راهنمایی و مشاوره عموما و نظریه های راهنمایی شغلی خصوصاً از عقاید مردم و مبانی فرهنگی جامعه متاثرند. انتخاب شغل بر اساس این الگو فعالیتی است پویا و هدفمند که توجه به نوع خویشتن پنداری، میزان ارضای نیازه و توان تصمیمگیری در درون شیوه زندگی رخ میدهد (شفیعآبادی،۱۳۹۲).
نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز: یک الگوی مشاوره شغلی غیر بومی است که بر پنج مفهوم استعداد ژنتیکی، رویدادها و شرایط محیطی، تجارب یادگیری، مهارتهای انجام کار تأکید دارد (شفیعآبادی،۱۳۹۲)
رفتار کارآفرینانه: مجموعه فعالیتهایی که افراد در سطوح مختلف مسئولیت با هدف بهرهگیری خلاقانه از منابع در جهت شناسایی و استفاده از فرصتها به انجام میرسانند (مایر،۲۰۰۲، به نقل از فکری، شفیعآبادی، نورانی پور، احقر، ۱۳۹۲).
تعاریف عملیاتی:
الگوی چند محوری شفیعآبادی: منظور از الگوی چند محوری در این پژوهش ۸ جلسه یک و نیم ساعته آموزش کارآفرینی بر مبنای پنج محور بنیادی الگوی چند محوری شامل پویایی، هدفمندی، خویشتن پنداری، نیازها و تصمیمگیری است.
نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز: منظور از نظریه یادگیری اجتماعی در این پژوهش ۸ جلسه یک و نیم ساعته آموزش کارآفرینی بر مبنای چهار محور بنیادی نظریه یادگیری اجتماعی شامل استعداد، شرایط محیطی، مهارتهای انجام کار و تجارب یادگیری است.
رفتار کارآفرینانه: در پژوهش حاضر عبارت است از نمره ای که دانش آموزان از پرسشنامه رفتار کارآفرینانه فکری، شفیعآبادی، نورانی پور و احقر (۱۳۹۱) کسب میکنند.
فصل دوم
ادبیات پژوهش
این فصل از دو قسمت تشکیل شده است . قسمت اول مبانی نظری است که خود از سه بخش کارآفرینی، الگوی چند محوری شفیع آبادی ، و نظریه یادگیری اجتماعی کرامبولتز تشکیل شده است و قسمت دوم که پیشینه تحقیقات انجام شده در داخل و خارج کشور را که به طور مستقیم و غیر مستقیم با موضوع پژوهش در ارتباط بوده است بررسی میکند.
قسمت اول: مبانی نظری:
بخش اول: کارآفرینی:
تعریف کارآفرینی:
در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در کار مأموریت نظام بودند، کارآفرین میخواندند. از حدود ۱۷۰۰ میلادی به بعد درباره پیمانکارانی که دستاندر کار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است. کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های خود تشریح کردهاند. ژوزف شومپیتر[۹] با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال ۱۹۳۴ که همزمان با دوران رکود بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او در خصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل ویل را « پدر کارآفرینی» لقب دادهاند. کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعهشناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آن ها با بررسی و تحقیق در خصوص آنان مورد توجه قرار گرفت (ملکی،۱۳۸۷).
ماکس وبر[۱۰] جامعهشناس آلمانی اولین فردی بوده است که در این حوزه علمی به کارآفرینی توجه کردهاست، در تعریف وی «کارآفرینی» یک فرایند اجتماعی است که در آن کارآفرین با اشتیاق و پشتکار در کار، خویشتن خویش را پیدا میکند و از بند عادات و سنتهای مرسوم رها میشود، او معتقد است که فرهنگ کارآفرینی در سطح تعاملی انسانها با یکدیگر شکل میگیرد و شخصیت، ارزشها، نگرشها و باورهای فرد نسبت به کارآفرینی تحت تأثیر تعامل وی با سایر افراد جامعه شکل گرفته و تکامل پیدا میکند (سعیدی کیا، ۱۳۸۲، به نقل از خوب، ۱۳۸۸).
آنتونیز[۱۱] (۲۰۰۷، به نقل از جمالی زواره، نصر، و جمالی زواره، ۱۳۹۱) کارآفرینی را در معنای گسترده و محدود مورد بررسی قرار میدهد. در معنای گسترده، کارآفرینی، سرمایهگذاری برای تشکیل یک شرکت یا ایجاد یک کسب و کار است. کارآفرینی، فرایندی است که از طریق آن افراد از فرصتهای پیش رو، بدون توجه به منابع کنترلی، استفاده مینمایند، کارهای جدید انجامی میدهند، از عادتها و عرف عبور کرده و فرصتها را پیگیری مینمایند به گونهای که انجام کار، تولید یا ارائه خدمات از روشهای رایج، خارج شود.
کارآفرینی فرایند خلق چیزی با ارزش و متفاوت از طریق اختصاص زمان و تلاش کافی، همراه با خطر مالی، روانی و اجتماعی به منظور دریافت پاداش مالی، استقلال و رضایت شخصی تعریف میشود (مرزبان، مقیمی، و عربیون، ۱۳۹۰).
به نظر ساویر[۱۲]، کارآفرینی را میتوان در دامنه وسیعی از وظایف مشاهده نمود، این وظایف میتواند شامل نوآوری محض تا کارهای معمولی باشد و کارآفرینی را نه تنها به طور مستقل و فردی بلکه در تمام سازمانهایی که در آن ها تصمیمگیریهای متهورانه اتخاذ میگردد و به ترکیب و تخصیص منابع در شرایط بی ثبات تأثیر میگذارد، میتوان یافت (بروکهاس، ۱۹۸۲، به نقل ازکلانتری، هزار جریبی ، و ربانی ، ۱۳۸۳).
به عقیده اوگاندل[۱۳] (۲۰۰۰، به نقل از اوگاندل، آکینگباد[۱۴]، و آکینلابی[۱۵]،۲۰۱۲) کارآفرینی یک فرایند رفتاری و اجرایی شخص کارآفرین است. آموزش کارآفرینی یک ساختاری از مهارت های کارآفرینی میباشد که به مفاهیم، مهارتها و آگاهی ذهنی افرادی که از آن ها در طول فرایند توسعه سرمایهگذاری استفاده میکنند، اشاره دارد.
کارآفرینی شامل یک فرایند یادگیری است و عبارت است از توانایی بر آمدن از عهده مسائل و مشکلات و نیز یادگرفتن از آن ها میباشد. دیوید جانسون کارآفرینی را به شرح زیر تعریف میکند:
-
- عملی خلاق است که به وسیله آن چیزی که در گذشته وجود نداشته است، ایجاد میشود.
-
- نو آوری مبتنی بر درک و یافتن فرصت از یک محیط ناشناس.
-
- ساخت و ایجاد فرصت با بهره گرفتن از منابع یا جستجوی منابع جدید.
فرم در حال بارگذاری ...
[پنجشنبه 1401-09-24] [ 11:28:00 ق.ظ ]
|