سرفصل مطالب

مبانی نظری تحقیق

پیشینه تحقیق

نتیجه ­گیری

۲-۱- مقدمه

همواره سرمایه ­گذاران در بازار سرمایه به صورتی مستمر در حال ارزیابی بازده مورد انتظار و ریسک مرتبط با سهام مختلف هستند، تا بتوانند برای ایجاد پرتفویی مناسب از سهام برای سرمایه ­گذاری تصمیم ­گیری نمایند. اما با توجه به عدم وجود بازار کامل، تصمیمات اتخاذ شده توسط سرمایه ­گذاران در شرایط اطمینان کامل نبوده و به همین خاطر، آن­ها همواره نیازمند اطلاعات مرتبط با موضوع تصمیم ­گیری (سرمایه ­گذاری) هستند، زیرا همواره وجود چنین اطلاعاتی تأثیر بسزایی در کاهش این عدم اطمینان دارد. مسأله قابل­توجه در این بین آن است که ‌بر اساس تحقیقات حسابداری همواره مدیران واحد­های تجاری قادر خواهند بود در انجام سیاست مربوط به تأخیر ‌در انتشار اخبار بد و انباشته ساختن آن به صورت اطلاعات محرمانه حجم معینی از اخبار بد را ‌در شرکت انباشته سازند، که این به دلیل عواملی نظیر پرهزینه بودن این سیاست احتمالاً با توجه به شکل هزینه بر زمان بندی، تعدیل تصمیمات سرمایه گذاری به جهت نیل به سودآوری کوتاه مدت مؤثر باشد، از جمله ‌می‌توان به تغییر مخارج تحقیق و توسعه جهت افزایش سود، اجتناب از کاهش سود یا همواره سازی سود اشاره داشت و یا به طورکلی عدم توانایی مدیریت برای ادامه این اقدام (نظیر تغییر مدیریت واحد تجاری) ‌می‌باشد( اسپهر،۲۰۰۵). در نهایت با رسیدن حجم اطلاعات منفی انباشته شده به آن مقدار نهایی، دیگر مدیران قادر نخواهند بود که از انتشار این اخبار به بازار و سرمایه ­گذاران جلوگیری نمایند. با انتشار این اخبار در بازار، سرمایه ­گذاران با اطلاعات جدید به دست آمده در باورهای پیشین خود که مبنای قیمت جاری سهام شرکت بوده تجدیدنظر کرده و انتظار خود را بر اساس اطلاعات جدید بنیان می­گذارند، که این امر موجب تعدیل یکباره و منفی قیمت سهام شرکت خواهد شد، که در ادبیات مالی از آن به عنوان ریسک کاهش قیمت سهام یاد می­ شود(هوتن،۲۰۰۹). از اینرو در این فصل به بیان ادبیات متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق پرداخته می­ شود تا محققان با درکی صحیح بتوانند تعقلی بر نتیجه تحقیق داشته و تصمیم ­گیری کنند.

۲-۲- ماهیت مدیریت سود

از دیدگاه فعالیت های حسابداری، شیپر[۱](۱۹۸۹) از دیویدسون و همکاران[۲](۱۹۸۷) نقل می‌کند که، مدیریت سود عبارت است از:

«فرایند اتخاذ گام های سنجیده در چارچوب محدودیت های اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری جهت فراهم آوردن سطحی مطلوب از گزارش عایدات»

بدون توجه به هر گونه مفهومی از سود، شیپر (۱۹۸۹) مدیریت سود را از دیدگاه ارقام حسابداری در نقش اطلاعات، این گونه تعریف می‌کند:

«مداخله ای هدفمند در فرایند گزارشگری مالی خارجی، با قصد کسب سود شخصی(که با صرف تسهیل در عملیات پردازش بیطرفانه[۳] تضاد دارد)».گستره ی کمی از این تعریف «مدیریت سود واقعی» را در بردارد، نوعی مدیریت سود که از طریق زمان بندی تصمیمات سرمایه گذاری یا تأمین مالی، جهت تغییر سود گزارش شده یا سایر طبقات آن، انجام می‌گیرد»(جواد زاده،۱۳۸۹).

تعریف شیپر(۱۹۸۹) از مدیریت سود، محدود به فرایند گزارشگری مالی خارجی است (پن[۴]،۲۰۰۶).

علاوه برآن، شیپر(۱۹۸۹) بیان می‌دارد که در دیدگاه ارقام حسابداری در نقش اطلاعات، مدیریت سود را می توان مدیریت افشا نیز عنوان کرد، یعنی حاصل مدیریت سود، گزارشگری مالی خارجی است که در آن اعمال دخالت گردیده است(جواد زاده،۱۳۸۹).

یکی از متداول ترین و گسترده ترین تعاریف از مدیریت سود توسط هیلی و واهلن[۵] (۱۹۹۹) بیان گردیده است:

«مدیریت سود زمانی اتفاق می افتد که مدیران، از قضاوت خود در گزارشگری مالی و در سازماندهی مبادلات جهت تغییر گزارشات مالی استفاده نموده و از این تغییر برای گمراه کردن عده ای از ذینفعان نسبت به عملکرد اقتصادی و اصلی شرکت یا برای تحت تأثیر قرار دادن نتایج قرار دادی(که به ارقام گزارش شده حسابداری گره خورده است) بهره برداری نمایند(همان ماخذ).

از آنجا که ممکن است مدیریت سود به قصد گمراه کردن افراد نسبت به عملکرد مالی باشد، ‌بنابرین‏ کشف آن معمولاً مشکل خواهد بود(اسپهر[۶]،۲۰۰۵)

تعریف دیگری توسط رئیس قبلیSEC ،آرتور لویت[۷](۱۹۹۸) ارائه گردیده و در این تعریف، مدیریت سود را«حوزه ای تیره که در آن حوزه، از شیوه های عمل درست حسابداری سوء تعبیر می‌گردد، مدیران ضوابط را نادیده می گیرند، و گزارشات سود منعکس کننده خواست های مدیران (و نه عملکرد مالی و اصلی شرکت)می‌باشد»(همان ماخذ).

از تعاریف دیگر می توان به تعریف فیلدز و همکاران[۸](۲۰۰۱) اشاره داشت. به بیان آن ها، مدیریت سود زمانی اتفاق می افتد که «مدیران اختیار خود بر ارقام حسابداری را، با محدودیت یا بدون آن، اعمال نمایند. چنین اختیاری را می توان حداکثر کننده ارزش واحد تجاری یا فرصت طلبانه دانست.»(فیلدز و همکاران،۲۰۰۱).

تعاریف مدیریت سود، همگی، بر این نکته توافق دارند که قصد و نیت مدیریت، لازمه مدیریت سود است، اما در برخی متون مدیریت سود در ارتباط با اختیار مدیریت از اصطلاحی استفاده می‌گردد که هدف آن ابلاغ و انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران بوده و بنا به فرض، فرصت طلبانه نیست(برای مثال، دچو و اسکینر[۹] در سال ۲۰۰۰ و اسکات[۱۰] در سال ۲۰۰۳)(اسپهر،۲۰۰۵).

SEC، مدیریت سود را به طور کلی، کلاهبرداری می‌داند اما در متون جامعه دانشگاهی بر فعالیت هایی از مدیریت سود اشاره شده که در چارچوب اصول عمومی پذیرفته شده حسابداری قرار می‌گیرد (همان ماخذ).

دچو و اسکینر(۲۰۰۰) جهت مطابقت دیدگاه های متفاوت موجود بین افراد دانشگاهی رشته حسابداری و قانونگذاران[۱۱] نسبت به مدیریت سود بر مبنای فعالیت های واقعی حسابداری، خطی بین کلاهبرداری[۱۲] مالی و مدیریت سود کشیدند. این چارچوب، به وضوح، نشان می‌دهد که اگر کلاهبرداری در گزارشگری مالی وجود نداشته باشد، مدیریت سود مسئله ساز نخواهد بود(جدول ۲-۱)(دچو و اسکینر،۲۰۰۰).

۲-۳- الگوی های مدیریت سود

اسکات(۲۰۰۳) مدیریت سود را در۴ طبقه الگو طبقه بندی می‌کند: وان بزرگ[۱۳]، حداقل سازی سود، حداکثر سازی سود، هموار سازی سود(پارساییان،۱۳۸۸).

در ادامه، خلاصه ای از هر الگو ارائه شده است:

انتخاب روش های حسابداری در چارچوب GAAP

انتخاب جریانات نقد «واقعی»

حسابداری

«محافظه کارانه»

شناخت تهاجمی اندوخته ها و ذخایر

ارزش گذاری بیش ازحد مخارج تحقیق و

توسعه در جریان تحصیل های از نوع خرید

گزارش بیش از حد مخارج سازماندهی مجدد و حذف دارایی ها

به تأخیر انداختن فروش

تسریع در مخارج تحقیق و توسعه یا تبلیغات

سود بیطرفانه

سودی که از عملیات پردازش بیطرفانه حاصل

می‌گردد.

حسابداری تهاجمی

بیان کمتر از واقع ذخیره مطالبات مشکوک الوصولپایین آوردن اندوخته ها یا ذخایر به شیوه ای تهاجمی

به عقب انداختن مخارج تحقیق توسعه یا تبلیغات

تسریع بخشیدن به فروش ها

حسابداری

«کلاهبردارانه»

GAAP

تخطی ازثبت فروش قبل از آنکه « قابل تحقق»

باشد ثبت فروش های واهی

به عقب برگرداندن تاریخ[۱۴] فاکتورهای فروش

بیان بیش از واقع موجودی کالا با ثبت موجودی کالاهای واهی

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...