۲-۲-۹) روش های ورود به بازارهای خارجی

توجه به روش ورود به بازارهای خارجی، این سؤال را پیش می کشد که بهترین روش ورود کدام است؟ در این مورد پنج روش وجود دارد: صادرات[۳۹]، صدور مجوز[۴۰]، امتیاز محدود[۴۱]، سرمایه‌گذاری مشترک[۴۲]، شرکت‌های تابعه با مالکیت کامل[۴۳]. هر روش ورود، مزایا و معایب خاص خود را دارد. در جدول۲-۲ این روش‌ها به اختصار توضیح داده شده‌اند.

۲-۳)مدل‌های تصمیم‌گیری چند‌شاخصه

مدل‌های بهینه‌سازی از دوران نهضت صنعتی در جهان و به خصوص از زمان جنگ جهانی دوم همواره مورد توجه ریاضی‌دانان و دست‌اندرکاران صنعت بوده است. تأکید اصلی بر مدل‌های کلاسیک بهینه‌سازی ، داشتن یک معیار سنجش(یا یک تابع هدف) می‌باشد.

مدل مذکور می‌تواند در مجموع به صورت خطی ، غیر‌خطی یا مخلوط باشد. اما توجه پژوهشگران در دهه های اخیر معطوف به مدل‌های چند‌معیاره (MCDM)[44] برای تصمیم‌گیری‌های پیچیده گردیده‌است. در این تصمیم‌گیری ها به جای استفاده از یک معیار سنجش بهینگی از چندین معیار سنجش ممکن است استفاده گردد.

روش ورود

مزایا

معایب

صادرات

توانایی جهت بهره‏برداری از صرفه جویی های ناشی از محل و منحنی تجربه

هزینه های بالای حمل و نقل

موانع تجاری

مشکلاتی که در زمینه نمایندگی های بازاریابی محلِّ وجود دارد

صدور مجوز

هزینه های توسعه و ریسک پایین

فقدان کنترل بر تکنولوژی

ناتوانی درکسب صرفه جویی‏های ناشی از محل و منحنی تجربه

ناتوانی در ورود به هماهنگی استراتژیک جهانی

امتیاز محدود

هزینه های توسعه و ریسک پایین

فقدان کنترل بر کیفیت

ناتوانی در ورود به هماهنگی استراتژیک جهانی

سرمایه‌گذاری مشترک

دستیابی به دانش شریک محلّی

تسهیم هزینه های توسعه و مخاطرات

پذیرش سیاسی

فقدان کنترل بر تکنولوژی

ناتوانی در ورود به هماهنگی استراتژیک جهانی

ناتوانی در کسب صرفه جویی های ناشی از محل و تجربه

مالکیت کامل

محافظت از تکنولوژی

توانایی در ورود به هماهنگی استراتژیک جهانی

توانایی برای کسب صرفه جویی های ناشی از مکان و تجربه

هزینه ها و مخاطرات بالا

جدول ( ۲-۲) مزایا و معایب روش های متفاوت ورود به بازارهای خارجی

(حسینی ،۱۳۹۱، ۱۸۰-۱۶۶)

این مدل‌های تصمیم‌گیری به دو دسته عمده تقسیم می‌گردند، مدل‌های چند هدفه ( MODM)[45] و مدل‌های چند‌شاخصه (MADM)[46] ، به طوری که مدل‌های چند‌هدفه به منظور طراحی به کار گرفته می‌شوند در حالی که مدل‌های چند‌شاخصه به منظور انتخاب گزینه برتر استفاده می‌گردند.

۲-۳-۱) ارزیابی و بررسی مدل‌های MADM

دو دسته عمده از روش های مختلف در پروسه کردن اطلاعات موجود از یک مسئله MADM در ادبیات موضوع مطرح شده است. یک دسته از روش‌ها منشعب از مدلی مشهور به مدل غیرجبرانی [۴۷] و دسته دیگر منشعب از مدل دیگری معروف به مدل جبرانی می‌باشد.

الف ) مدل غیرجبرانی شامل روش‌هایی می‌شود که در آن ها مبادله [۴۸] در بین شاخص‌های مجاز نیست. یعنی مثلا نقطه ضعف موجود در یک شاخص توسط مزیت موجود از شاخص دیگر جبران نمی‌شود. ‌بنابرین‏ هر شاخص در این روش‌ها به تنهایی مطرح بوده و مقایسات بر اساس شاخص به شاخص انجام می پذیرد.

مزیت روش های متعلق ‌به این مدل سادگی آن ها است که با رفتار DM و محدود بودن اطلاعات او مطابقت دارد. در برخی از این روش های ممکن است نیازی به کسب اطلاعات از DM نباشد.

ب ) مدل جبرانی مشتمل بر روش‌هایی است که اجازه مبادله در بین شاخص‌هادر آن ها مجاز است، یعنی مثلا تغییری(احتمالا کوچک) در شاخص (یا شاخص‌های) دیگر جبران شود.

۲-۳-۲)فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و به کارگیری آن در SWOT

فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) یک روش ریاضی برای حل مسائل تصمیم‌گیری پیچیده چند معیاره است. این روش توسط پروفسور ساعتی در سال ۱۹۷۷ توسعه داده‌شد . AHP می‌تواند هم معیارهای کیفی و هم معیارهای کمی را در ارزیابی گزینه‌های تصمیم لحاظ کند. دراینجا قصد داریم یک رویکرد گام به گام برای به کارگیری AHP در SWOT را معرفی کنیم . نکته‌ای که لازم به ذکر می‌باشد این است که منظور ما از گروه‌های SWOT در ادامه ، اشاره به چهار مفهوم نقاط قوت ، ضعف ،‌فرصت‌ها و تهدیدات است و منظورمان از عوامل یا فاکتورهای SWOT هم تک‌تک فاکتورها و عواملی است که جداگانه تحت هریک از ‌گروه‌های SWOT معرفی می‌شوند و اما مراحل به کارگیری AHP در SWOT .

گام اول : ماتریس SWOT تشکیل گردد یعنی عوامل مربوط به هریک از گروه هایSWOT شناسایی و ذکر گردند .

گام دوم : مقایسات زوجی بین فاکتورهای SWOT درهرگروه صورت گیرد.

گام سوم : مقایسات زوجی بین چهار گروه SWOT یعنی نقاط قوت ، ضعف ، فرصت و تهدید صورت می‌گیرد و پس از انجام مقایسات زوجی و معلوم شدن وزن نسبی هرگروه از طریق روش مقدارویژه باید اوزان نهایی از طریق ضرب کردن اوزان نسبی فاکتورها در وزن های نسبی گروه ها اوزان نهایی هرفاکتور تعیین گردد ، ضمنا باید مجموع وزن‌های نهایی همه فاکتورها یک گردد.

گام چهارم: نتایج در فرایند تدوین و ارزیابی استراتژی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

سهم این کار در فرایند برنامه‌ریزی استراتژیک از طریق مقادیر عددی که نشان‌دهنده اهمیت هریک از فاکتورها می‌باشند حاصل می‌شود.

۲-۳-۳) محدودیت های فرایند تحلیل سلسله مراتبی

همان گونه که در بالا با توضیحاتی که داده‌شد واضح است،روشی که کورتیلا و استیوارت به کار بردند فقط تا حد اولویت‌بندی فاکتورهای SWOT پیش‌می‌رود و به اولویت‌بندی گزینه‌های استراتژیک نمی‌پردازند. اما علاوه بر این محدودیت ذکر‌شده در کار این پژوهشگران ، خود فرایند تحلیل سلسله‌مراتبی (AHP) هم برای بهینه کردن SWOT یک محدودیت اساسی دارد و آن این است که AHP وابستگی های احتمالی میان فاکتورها را نمی‌بیند و با این فرض که فاکتورها و معیارها از هم مستقل هستند رویه را پیش می‌برد. در واقع این از مفروضات زیربنایAHP است. اما می‌دانیم که این فرض در دنیای برنامه‌ریزی استراتژیک یک فرض منطقی نیست. برای نمونه می توان گفت که یک سازمان زمانی می‌تواند از فرصت‌ها استفاده‌ مناسبی نماید که دارای توانمندی‌ها و نقاط قوت درونی باشد زیرا در غیر این صورت فرصت‌ها یا سوخت می‌شوند یا اینکه توسط رقبا مورد بهره‌برداری قرار می‌گیرند. پس نتیجه می‌گیریم که فاکتورهای SWOT مستقل از همدیگر نیستند و لذا با مفروضات AHP همخوانی ندارد و از آنجایی که اوزانی که AHP به فاکتورها اختصاص می‌دهد با فرض عدم وابستگی می‌باشد ممکن است با اوزانی که با قبول فرض وابستگی محاسبه می‌شوند متفاوت باشد.‌بنابرین‏ به کارگیری رویکردی که وابستگی‌های احتمالی میان عوامل را در نظر گیرد و آن ها را در اندازه‌گیری دخالت دهد ضرورت می‌یابد.

۲-۳-۴)فرایند تحلیل شبکه ای (ANP)

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...